محمدعلی صارمی نایینی
چکیده
رشد فزآیندۀ جمعیت و نیاز به تأمین ضروریات زندگی، سبب گردیده تا بشر به صورت گسترده به تغییر بیرویۀ کاربری و پوشش اراضی، مبادرت ورزد. در بسیاری از موارد، این تغییرات با برهمزدن تعادل در طبیعت و فراهم نمودن زمینۀ فرسایش و تخریب خاک همراه بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تغییر کاربری و پوشش اراضی بر افزایش شدت فرسایش بادی انجام ...
بیشتر
رشد فزآیندۀ جمعیت و نیاز به تأمین ضروریات زندگی، سبب گردیده تا بشر به صورت گسترده به تغییر بیرویۀ کاربری و پوشش اراضی، مبادرت ورزد. در بسیاری از موارد، این تغییرات با برهمزدن تعادل در طبیعت و فراهم نمودن زمینۀ فرسایش و تخریب خاک همراه بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تغییر کاربری و پوشش اراضی بر افزایش شدت فرسایش بادی انجام شد. بدین منظور، از تصاویر ماهوارهای لندست و طبقهبندی نظارتشده با الگوریتم ماشین بردار پشتیبان برای تهیۀ نقشۀ کاربری اراضی بهره گرفته شد. همچنین، دمای سطح زمین بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در شکلگیری باد با الگوریتمهای تک کانالی و پنجرۀ مجزا در کاربریهای مختلف برآورد گردید. به منظور ایجاد ارتباط بین تغییر کاربری و شدت فرسایش بادی، پارامترهای اقلیمی مؤثر شامل دما، رطوبت نسبی و بیشینۀ سرعت باد بررسی شدند. در مراتع فقیر و اراضی بدون پوشش، بیشترین دما و در ارتفاعات و اراضی دارای پوششگیاهی کمترین میزان دمای سطحی مشاهده شد. روند تغییرات اقلیمی در یک دورۀ 30 ساله، افزایش میانگین، بیشینه و کمینۀ مطلق دما و کاهش رطوبت نسبی را نشان داد. در طی یک دهۀ گذشته، بیشینۀ سرعت باد افزایش قابل ملاحظهای را نشان داد بهطوریکه از مقدار هشت متر بر ثانیه در سال 1990، به بیش از 20 متر بر ثانیه در ده سال اخیر رسیده است. این موضوع نشان میدهد که تغییر کاربری اراضی و از بین بردن پوشش گیاهی و همچنین افزایش بیرویۀ ساخت و سازهای انسانی و ایجاد جزایر حرارتی در 30 سال گذشته، تأثیر قابل توجهی در پیدایش نوسانات اقلیمی و افزایش سرعت باد داشته است.
خسرو شهبازی؛ علی سلاجقه؛ محمد جعفری؛ محمد خسروشاهی
چکیده
فرسایش خندقی، نقش قابل توجهی در تخریب سرزمین بهویژه در مناطق نیمهخشک دارد. از سویی آستانههای توپوگرافی فرسایش خندقی، شدیداً متأثر از تغییر کاربری اراضی و تخریب پوشش گیاهی است. هدف از این تحقیق، مقایسۀ آستانههای توپوگرافی فرسایش خندقی در سه کاربری کشاورزی، مرتع متوسط و مرتع فقیر در منطقۀ قصرشیرین استان کرمانشاه بود. روش ...
بیشتر
فرسایش خندقی، نقش قابل توجهی در تخریب سرزمین بهویژه در مناطق نیمهخشک دارد. از سویی آستانههای توپوگرافی فرسایش خندقی، شدیداً متأثر از تغییر کاربری اراضی و تخریب پوشش گیاهی است. هدف از این تحقیق، مقایسۀ آستانههای توپوگرافی فرسایش خندقی در سه کاربری کشاورزی، مرتع متوسط و مرتع فقیر در منطقۀ قصرشیرین استان کرمانشاه بود. روش تحقیق، براساس اندازهگیری ویژگیهای مهم توپوگرافی و ارزیابی رابطۀ شیب- مساحت و نیز اندازهگیری پوشش سطح زمین بود. نتایج این تحقیق نشان داد که عرض کف، عرض بالایی، عمق و طول شاخۀ فرعی خندقها در مرتع متوسط، بهطور معنیداری کمتر از کاربریهای مرتع فقیر و کشاورزی بود. همچنین ارزیابی آستانۀ توپوگرافی بر اساس رابطۀ شیب- مساحت بالادست خندق نشان داد که آستانۀ مساحت حوضۀ بالادست برای تشکیل خندق در کاربری کشاورزی، مرتع متوسط و فقیر به ترتیب 1300، 1689 و 1233 متر مربع بود که در مرتع متوسط، بهطور معنیداری به دلیل پوشش گیاهی بیشتر بود. آستانۀ شیب شروع فرسایش خندقی منطقۀ مورد مطالعه در کاربریهای کشاورزی، مرتع (فقیر و متوسط) به ترتیب یک، سه و سه درصد بهدست آمد. سطح اشغال شده توسط خندق در کاربریهای کشاورزی، مرتع متوسط و مرتع فقیر بهترتیب 4/12، 1/14 و 6/21 درصد بود. حجم خندقها در کاربریهای مرتع متوسط، بهترتیب 4/3 و 2/2 برابر کمتر از کاربریهای کشاورزی و مرتع فقیر بود. بنابراین با تخریب مراتع، بهویژه تخریب پوشش گیاهی آن آستانههای توپوگرافی بهطور معنیداری کاهش یافته که کاهش کیفیت خاک، تشدید فرسایش و پیامدهای زیستمحیطی آن، از جمله انتشار کربن آلی خاک قابل ملاحظه است.
حمید محمدی؛ ، حمیدرضا کریمزاده؛ جمال الدین خواجه الدین
دوره 62، شماره 1 ، خرداد 1388، ، صفحه 125-137
چکیده
با مطالعه روابط بین خاک و گیاه میتوان به ویژگی هر یک دست یافت و از آنها برای مدیریت بهینه و منطبق بر اصول اکولوژیک استفاده نمود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر خصوصیات خاک بر رشد گیاه زرد تاغ (Haloxylon persicum) و شناسایی عوامل خاکی محدود کننده رشد این گیاه میباشد. مطالعه به شیوه نمونهبرداری تصادفی طبقهبندی شده انجام شد و 3 ایستگاه مطالعاتی ...
بیشتر
با مطالعه روابط بین خاک و گیاه میتوان به ویژگی هر یک دست یافت و از آنها برای مدیریت بهینه و منطبق بر اصول اکولوژیک استفاده نمود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر خصوصیات خاک بر رشد گیاه زرد تاغ (Haloxylon persicum) و شناسایی عوامل خاکی محدود کننده رشد این گیاه میباشد. مطالعه به شیوه نمونهبرداری تصادفی طبقهبندی شده انجام شد و 3 ایستگاه مطالعاتی در منطقه چوپانان نایین شامل؛ تاغزار دستکاشت انبوه، دستکاشت تنک و منطقه شاهد (فاقد تاغ) انتخاب گردید. سپس تعداد 6 پایه زرد تاغ در هر ایستگاه مطالعاتی انتخاب و شاخصهای گیاهی ارتفاع، سطح تاج پوشش، محیط تاج پوشش، بزرگترین و کوچکترین قطر تاج، قطر متوسط تاج ، قطر یقه و محیط یقه اندازه گیری شد. همچنین 9 پروفیل خاک (در هر ایستگاه 3 پروفیل) حفر گردید و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک شامل؛ pH، EC، SP، مجموع کلسیم و منیزیم محلول، کلرور، کربنات و بیکربنات، سولفات، درصد سنگریزه، درصد آهک، درصد گچ، درصد ماده آلی، درصد سیلت، درصد رس، درصد شن، فسفر قابل جذب، سدیم و پتاسیم محلول، CEC، SAR، ESP، PSS، PSW و TDS اندازهگیری و دادهها به روش اردیناسیون آنالیز شد. نتایج نشان داد که نمونههای همسن تاغ دارای اختلاف بسیار زیادی در شاخصهای گیاهی هستند و خصوصیت فیزیکی بافت خاک و خصوصیات شیمیایی خاک نظیر ماده آلی، فسفر قابل جذب، ظرفیت تبادل کاتیونی، شوری و درصد آهک و درصد گچ بیشترین اثر را بر شاخصهای گیاهی زرد تاغ دارند.
مهرنوش قدیمی؛ ساسان زنگنه تبار
چکیده
یکی از راهکارهای مهم در مدیریت منابع آب کارست، تهیۀ نقشۀ آسیبپذیری آبخوانهای کارستی است. هدف از تهیۀ نقشۀ آسیبپذیری، فراهم شدن امکان شناسایی منابع آب زیرزمینی در معرض خطر آلوده شدن است. آبخوان کارستی گیلانغرب به عنوان بخشی از زون زاگرس چینخوردۀ تغذیه کنندۀ سراب گیلانغرب میباشد. در این پژوهش به منظور ارزیابی آسیبپذیری ...
بیشتر
یکی از راهکارهای مهم در مدیریت منابع آب کارست، تهیۀ نقشۀ آسیبپذیری آبخوانهای کارستی است. هدف از تهیۀ نقشۀ آسیبپذیری، فراهم شدن امکان شناسایی منابع آب زیرزمینی در معرض خطر آلوده شدن است. آبخوان کارستی گیلانغرب به عنوان بخشی از زون زاگرس چینخوردۀ تغذیه کنندۀ سراب گیلانغرب میباشد. در این پژوهش به منظور ارزیابی آسیبپذیری آبخوان کارستی گیلانغرب از روش EPIK متشکل از چهار لایۀ E (اپیکارست)، P (پوشش محافظ)، I (نفوذ) و K (شبکۀ کارست) و روش KDI مبتنی بر لایۀ کاربری اراضی استفاده شده است. پس از اجرای مدل و تهیۀ نقشۀ آسیبپذیری، مقدار شاخص EPIK بین 12 تا 26 محاسبه شد. توزیع فضایی طبقههای نقشۀ نهایی آسیبپذیری حاصل از مدل EPIK نشان میدهد که 24/14، 56/14، 17/47 و 03/24 درصد از مساحت منطقۀ مورد مطالعه به ترتیب در پهنۀ آسیبپذیری کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار میگیرد. مطابق این نقشه حدود 71 درصد از منطقۀ مورد مطالعه، دارای آسیبپذیری زیاد و خیلی زیاد میباشد که نشانگر آسیبپذیری بالای این آبخوان میباشد. مطابق نتایج روش KDI، 54/7، 49/9، 9/2، 89/77 و 18/2 درصد از منطقۀ مورد مطالعه به ترتیب دارای تأثیرپذیری زیاد، متوسط، کم، خیلی کم و سالم (دست نخورده) است که بیانگر آسیبپذیری کم آبخوان کارستی گیلانغرب میباشد. طبق روش EPIK، طبقه با آسیبپذیری کم منطبق بر دشتهای حاشیۀ ارتفاعات و سازندهای شیلی است که نقش خیلی کمی در آسیبپذیری آبخوان کارستی دارد. اما همین دشتهای حاشیهای طبق روش KDI، بیشترین آسیبپذیری را دارند چرا که بیشتر تحت دخل و تصرف انسانی قرار گرفتهاند. با ترکیب نتایج این دو روش میتوان دریافت که آبخوان گیلانغرب دارای حساسیت بالایی نسبت به آلودگی است اما عدم گسترش فعالیتهای انسانی در حوضۀ آبگیر این آبخوان منجر به سالم ماندن منابع آب آن از آلودگی شده است.
علی سلاجقه؛ علی فتح آبادی
دوره 62، شماره 2 ، مهر 1388، ، صفحه 271-282
چکیده
برآورد بار معلق رودخانه یک امر مهم در طراحی سازههای آبی, مسائل زیست محیطی و کیفیت آب رودخانهها میباشد. یکی از متداولترین روشها برای برآورد بار معلق رودخانه منحنی سنجه رسوب میباشد،ْ در منحنی سنجه رسوب یک رابطه رگرسیونی که بهطور معمول از نوع توانی میباشد بین دبی آب و رسوب بر قرار میشود. با توجه به عدم قطعیتها و غیر ...
بیشتر
برآورد بار معلق رودخانه یک امر مهم در طراحی سازههای آبی, مسائل زیست محیطی و کیفیت آب رودخانهها میباشد. یکی از متداولترین روشها برای برآورد بار معلق رودخانه منحنی سنجه رسوب میباشد،ْ در منحنی سنجه رسوب یک رابطه رگرسیونی که بهطور معمول از نوع توانی میباشد بین دبی آب و رسوب بر قرار میشود. با توجه به عدم قطعیتها و غیر خطی بودن ارتباط بین دبی آب و رسوب, منحنی سنجه رسوب فاقد کارایی لازم برای این امر میباشد. در این پژوهش با بهرهگیری از روشهای هوش مصنوعی (شبکه عصبی مصنوعی و منطق فازی) میزان بار معلق رودخانه کرج در ایستگاه سیرا برآورد شد. در آغاز مدلهای مختلف شبکه عصبی و منطق فازی ساخته شد, که در روش شبکه عصبی شبکه با چهار نرون در لایه مخفی و در منطق فازی سیستم استنتاج فازی ممدانی با چهار تابع عضویت گوسی به عنوان بهترین مدلها شناخته شدند, در نهایت نتایج این پژوهش نشان داد که منطق فازی عملکرد بهتری نسبت به دو روش شبکه عصبی مصنوعی و منحنی سنجه رسوب داشته و بهرهگیری از آن برای برآورد بار معلق رودخانه پیشنهاد میشود.
حمید رضا سعیدی گراغانی؛ قدرت اله حیدری؛ حسین بارانی؛ سید زکریا علوی
چکیده
مدیریت پایدار مراتع در اغلب حوزههای آبخیز یا محدودههای عرفی با ساختار نظامهای بهرهبرداری ارتباط دارد. در این تحقیق سعی شده است مشکلات مدیریت پایدار مراتع، از دیدگاه بهرهبرداران و حوزهنشینان، در منطقة ییلاقی دماوند شهرستان آمل ارزیابی شود. بدین منظور، پانزده محدودة عرفی با سه شیوة بهرهبرداری ـ مشاعی، شورایی، ...
بیشتر
مدیریت پایدار مراتع در اغلب حوزههای آبخیز یا محدودههای عرفی با ساختار نظامهای بهرهبرداری ارتباط دارد. در این تحقیق سعی شده است مشکلات مدیریت پایدار مراتع، از دیدگاه بهرهبرداران و حوزهنشینان، در منطقة ییلاقی دماوند شهرستان آمل ارزیابی شود. بدین منظور، پانزده محدودة عرفی با سه شیوة بهرهبرداری ـ مشاعی، شورایی، و افرازی ـ انتخاب شد و، با توجه به اهداف و فرضیات تحقیق، 88 پرسشنامه، از طریق مصاحبة مستقیم با بهرهبرداران منطقه، تکمیل شد. جهت بررسی و ارزیابی مشکلات مدیریت پایدار مراتع در حوزههای آبخیز، با محوریت تأثیر ساختار نظامهای بهرهبرداری، نُه شاخص انتخاب شد و با طیف پنجگزینهای لیکرت، از دیدگاه بهرهبرداران، سنجش شد. یافتـههای پژوهـش نشـان داد نوع حقوق عرفی بهرهبرداران بر مشکلات مدیریت پایدار مراتع اثر معنیداری در سطح اطمینان 99 درصد داشت. مقایسة میانگینها نیز نشان داد در شیوة بهرهبرداریِ افرازی مشکلات مدیریت پایدار به طور معنیداری کمتر از شیوههای بهرهبرداری شورایی و مشاعی است. نتایج نشان میدهد با رتبهبندی شاخصهای مشکلات مدیریت پایدار حوزههای آبخیز، مدت توقف همراه با چرای مفرط دام با میانگین رتبهای 23/9 و تعداد دام بیش از حد با میانگین رتبهای 01/8، بهترتیب، تأثیر بیشتری، نسبت به سایر شاخصها، بر مدیریت پایدار حوزههای آبخیز دارند. همچنین، با استفاده از آزمون کروسکال والیس هر یک از شاخصهای محدودکنندة مدیریت پایدار مراتع در نظـامهای بهرهبرداری، جداگانه، مقایسه و ارزیابی شد. جهت کاهش مشکلات مدیریت پایدار در حوزههای آبخیز، توصیه مـیشود پیش از اجرای پروژههای اصلاحی و احیایی، مدیران و کارشناسانْ به شناخت دقیق نظامها، حقوق عرفی، و مطالبات بهرهبرداران و حوزهنشینان همت گمارند.
بهرام قلی نزاد؛ محمد جعفری؛ محمد علی زارع چاهوکی؛ حسین آذرنیوند؛ حسن پوربابایی
چکیده
این تحقیق با هدف تبیین و تشریح عوامل محیطی، که در پراکنش گیاهان مرتعی دخالت دارند، در مراتع سارال در استان کردستان انجام گرفت. پس از تعیین واحدهای کاری، به نمونهبرداری از گیاهان و تعیین برخی پارامترهای گیاهی، همچون نوع و تعداد گیاهان و درصد آنها، اقدام شد. پارامترهای مختلف محیطی (از جمله شیب، جهت، ارتفاع، درجه حرارت ...
بیشتر
این تحقیق با هدف تبیین و تشریح عوامل محیطی، که در پراکنش گیاهان مرتعی دخالت دارند، در مراتع سارال در استان کردستان انجام گرفت. پس از تعیین واحدهای کاری، به نمونهبرداری از گیاهان و تعیین برخی پارامترهای گیاهی، همچون نوع و تعداد گیاهان و درصد آنها، اقدام شد. پارامترهای مختلف محیطی (از جمله شیب، جهت، ارتفاع، درجه حرارت (به صورت وجود گرادیان حرارتی با ارتفاع)، و بارندگی) و عوامل مختلف فیزیکی خاک (بافت، عمق خاک، رطوبت اشباع، و سنگریزه) و شیمیایی خاک (آهک، ازت، پتاسیم، فسفر، اسیدیته، هدایت الکتریکی، و مادة آلی) اندازه گیری شد و شدت چرا نیز عامل مدیریتی درنظر گرفته شد. پس از جمع آوری دادهها، به منظور تعیین عوامل تأثیرگذار بر پراکنش پوشش گیاهی، از روش تجزیه مؤلفه های اصلی (PCA) با استفاده از نرمافزار PC-ORD بهره گرفته شد. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که بین عوامل محیطی و مدیریتی مؤثر در پراکنش گیاهان عوامل عمق خاک، ارتفاع، درصد سنگ و سنگریزه، شن و سیلت، و شدت چرا، با داشتن بیشترین همبستگی با مؤلفه های اصلی، از مؤثرترین عوامل بر گسترش گیاهان و شکل گیری تیپ های گیاهی در وضعیت موجود بهشمار می آیند. در میان عوامل خاکی تأثیرگذار بر پراکنش جوامع گیاهی در این تحقیق، عوامل فیزیکی خاک تأثیر بیشتری دارند و خصوصیات شیمیایی خاک در استقرار جوامع گیاهی در منطقه مورد مطالعه تأثیری ندارند. عامل فیزیوگرافی ارتفاع و عامل مدیریتی شدت چرا نیز تأثیر بسزایی در پراکنش جوامع گیاهی دارند.
سعیدرضا مؤذنی نقندر؛ فائزه علیخانی؛ ابوذر حاتمی یزد
چکیده
بهرهبرداری غیر اصولی از منابع آب و خاک، ضمن تشدید وقوع سیلابها و افزایش نرخ تولید رسوب، موجبات کاهش تولید و تلفات سرمایههای ملی کشور را فراهم نموده است. با توجه به تخریب حوضه نخاب در سالهای گذشته عملیات آبخیزداری در این حوضه اجرا شده است. هدف از این مطالعه بررسی نقش اقدامات اجرایی در مدیریت رواناب و فرسایش و رسوب است. به این منظور ...
بیشتر
بهرهبرداری غیر اصولی از منابع آب و خاک، ضمن تشدید وقوع سیلابها و افزایش نرخ تولید رسوب، موجبات کاهش تولید و تلفات سرمایههای ملی کشور را فراهم نموده است. با توجه به تخریب حوضه نخاب در سالهای گذشته عملیات آبخیزداری در این حوضه اجرا شده است. هدف از این مطالعه بررسی نقش اقدامات اجرایی در مدیریت رواناب و فرسایش و رسوب است. به این منظور برای تعیین میزان کاهش دبی اوج سیلاب، از مدل HEC-HMS و برای تعیین میزان تغییرات فرسایش و رسوب حوضه از مدل MPSIAC در دو حالت قبل و بعد از اجرای عملیات استفاده شد. با توجه به نتایج، اجرای عملیات آبخیزداری باعث افزایش زمان به اوج رسیدن سیلاب به میزان 60 و 30 دقیقه و همچنین کاهش 54 و 28 درصدی دبی پیک به ترتیب برای دوره بازگشت 2 و 100 ساله شد. علاوه بر این در صورتی که مخزن سازهها از رسوبات پر شوند همچنان تأثیر بهسزایی در افزایش زمان رسیدن به اوج و کاهش دبی اوج و حجم سیلاب دارند. نتایج ارزیابی فرسایش و رسوب نشان میدهد که در اثر اجرای عملیات آبخیزداری فرسایش ویژه از 18/10 به 8/9 تن در هکتار در سال و رسوبدهی ویژه حوضه نیز از 16/3 به 9/2 تن در هکتار در سال کاهش پیدا کرده است. از آنجایی که حوزه آبخیز سیستمی پیچیده است بنابراین، پیشنهاد میشود که بهمنظور دستیابی به توسعه پایدار، مدیریت جامع کلیه منابع و نیز رویکرد سیاستگذاری در حوضه بهعنوان ضرورتی اجتنابناپذیر در نظر گرفته شود.
علی فتحزاده؛ سمیه ابدام
چکیده
در بسیاری از حوضههای آبخیز کوهستانی، برف انباشتهشده در برفچالها ذخیرة درخور توجهی از منابع آب حوضهها را تأمین میکند. بنابراین، پایش این رژیم هیدرولوژیکی، بهویژه بررسی توزیع مکانی ذخایر برفی، از نیازهای اساسی مدیران منابع آب بهشمار میرود. به دلیل سختبودن و حتی در برخی موارد ناممکنبودن آماربرداری از دادههای برف، ...
بیشتر
در بسیاری از حوضههای آبخیز کوهستانی، برف انباشتهشده در برفچالها ذخیرة درخور توجهی از منابع آب حوضهها را تأمین میکند. بنابراین، پایش این رژیم هیدرولوژیکی، بهویژه بررسی توزیع مکانی ذخایر برفی، از نیازهای اساسی مدیران منابع آب بهشمار میرود. به دلیل سختبودن و حتی در برخی موارد ناممکنبودن آماربرداری از دادههای برف، توسعة روشهایی برای برآوردِ عمقِ برف در نقاط فاقد اندازهگیری و نیز بررسی دامنة کاربرد آنها امری ضروری است. در این پژوهش محدودهای به مساحت 16 هکتار در حوضة آبخیز سخوید تفت انتخاب شد و با بهرهگیری از 216 داده عمق برف و دخالت 31 پارامتر سرزمین، به ارزیابی کارایی روشهای زمینآماری (کریجینگ، کوکریجینگ، روش عکس فاصله) و روش شبکة عصبی مصنوعی در برآورد توزیع مکانی عمق برف پرداخته شد. نتایج این تحقیق نشان داد روش شبکة عصبی مصنوعی با ضریب همبستگی 9/0 و مجذور میانگین استاندارد خطای 8/6 سانتیمتر مناسبترین روش برای برآورد عمق برف در منطقة مورد مطالعه است. همچنین، بهترین مدل عصبی بهدستآمده از روش سعی و خطا در این تحقیق مدل پرسپترون چندلایه و بهترین تابع فعالیت تابع سیگموئید تعیین شد. نتایج آنالیز حساسیت با استفاده از شبکة عصبی مصنوعی نیز نشان داد که از بین پارامترهای بهکاررفته در شبکة عصبی مصنوعی پارامترهای مقطع طولی انحنا، انحنا، مقطع عرضی انحنا، اثر باد، شیب حوضه، ارتفاع نرمالشده، موقعیت و شیب میانه بهترتیب جزو مؤثرترین عوامل در برآورد عمق برفاند.
سحر ذاکری انارکی؛ غلامرضا زهتابیان؛ حسن خسروی؛ حسین آذرنیوند؛ آرش ملکیان
چکیده
گزارش هیئت بینالدول تغییر اقلیم نشان میدهد که میانگین دمای جهان در قرن بیستم برابر 2/0±6/0 درجه سانتیگراد افزایش یافتهاست. بنابراین پیشبینی بلندمدت متغیرهای اقلیمی و در نظر گرفتن تمهیدات لازم به منظور تعدیل اثرات سوء ناشی از تغییرات اقلیمی امری بدیهی است. در مطالعه حاضر بهمنظور ریزمقیاسنمایی دادههای مشاهداتی دمای ...
بیشتر
گزارش هیئت بینالدول تغییر اقلیم نشان میدهد که میانگین دمای جهان در قرن بیستم برابر 2/0±6/0 درجه سانتیگراد افزایش یافتهاست. بنابراین پیشبینی بلندمدت متغیرهای اقلیمی و در نظر گرفتن تمهیدات لازم به منظور تعدیل اثرات سوء ناشی از تغییرات اقلیمی امری بدیهی است. در مطالعه حاضر بهمنظور ریزمقیاسنمایی دادههای مشاهداتی دمای حداقل و حداکثر ایستگاه وزوان میمه استان اصفهان، از مدل SDSM استفاده شده است. دادههای مدل جهانی CanESM2 تحت سه سناریوی جدید انتشار RCP2.6، RCP4.5و RCP8.5، به منظور پیشبینی دوره آینده نزدیک (2036-2006)، آینده میانی (2078-2037) و آینده دور (2100-2079) مورد استفاده قرا گرفتند. بررسیها نشاندهنده توانایی بالای مدل SDSM در مدلسازی دمای حداکثر و حداقل در دوره پایه میباشند. نتایج پژوهش حاضر، حاکی از آن است که هر چه به قرن 21 نزدیک میشویم دمای حداقل و حداکثر در منطقه مطالعاتی افزایش مییابد. تغییرات میانگین دمای حداکثر بیشترین افزایش را تحت سناریوی RCP8.5 در دوره آینده دور (2100-2079)، در ماه ژولای خواهد داشت که این افزایش به 9/7 درجه سانتیگراد نیز خواهد رسید. تغییرات میانگین دمای حداقل نیز بیشترین افزایش را در ماه آگوست تحت سناریوی RCP8.5 نشان داده است. لذا با توجه به اینکه این افزایش دما در دورههای آتی بر روی وضعیت منطقه مطالعاتی، منابع آبی و طبیعی اثرگذار خواهد بود پیشنهاد میگردد، برنامهریزان و مسئولین بخشهای مربوطه راهکارهای لازم از قبیل تدابیری جهت اصلاح نظام آبیاری، روشهایی به منظور کاهش تبخیر و اصلاح نظام کشت، برای تعدیل خسارات ناشی از گرمایش و یا سازگاری با شرایط آب و هوایی جدید اتخاذ نمایند.
محمد زارع؛ علی اکبر نظری سامانی؛ شهرام خلیقی؛ جواد بذرافشان؛ محسن حسنجوری
چکیده
تهیۀ نقشۀ کاربری اراضی و شبیهسازی تغییرات آن یکی از ضروریترین اطلاعات مورد نیاز برای مدیریت منابعطبیعی میباشد بهطوری که پایش زمانی و دقیق تغییرات آیندۀ عوارض سطح زمین برای درک روابط و کنش متقابل بین انسان و پدیده های طبیعی به منظور تصمیمگیری بهینه، از اهمیت بهسزایی برخوردار است. پژوهش حاضر نیز در راستای شبیهسازی ...
بیشتر
تهیۀ نقشۀ کاربری اراضی و شبیهسازی تغییرات آن یکی از ضروریترین اطلاعات مورد نیاز برای مدیریت منابعطبیعی میباشد بهطوری که پایش زمانی و دقیق تغییرات آیندۀ عوارض سطح زمین برای درک روابط و کنش متقابل بین انسان و پدیده های طبیعی به منظور تصمیمگیری بهینه، از اهمیت بهسزایی برخوردار است. پژوهش حاضر نیز در راستای شبیهسازی تغییرات آیندۀ کاربری اراضی حوزۀ آبخیز کسیلیان پرداخته است. بدین منظر در ابتدا نقشه های کاربری/ پوشش سرزمین حوزۀ آبخیز کسیلیان با پردازش چند زمانۀ ماهواره لندست در سال های 1986، 2000 و 2011 تهیه گردید. سپس با استفاده از مدل سلولهای خودکار – مارکوف، وضعیت کاربری / پوشش سال 2011 با منحنی ROC برابر 9/0 پیشبینی شد. سپس این مدل برای شبیهسازی تغییرات کاربری / پوشش سال 2030 اجرا گردید. بر اساس نتایج حاصل از آشکارسازی و شبیه سازی تغییرات روند کاهشی سطح اراضی جنگلی ادامه داشته و بر مساحت مراتع و مناطق مسکونی افزوده خواهد شد. اراضی کشاورزی نیز به دلیل خصوصیات ویژۀ حوزه مانند پرشیب بودن غالب منطقه و بازدهی کم اراضی زراعی بعد از چند سال کشت تغییر چندانی در وسعت و یا تغییر آنها ایجاد نخواهد شد. به طور کلی بیشترین تغییرات کاربری در حاشیه جنگل و حاشیه مرتع رخ داده است و هرچه از این حواشی فاصله گرفته شود از میزان تغییرات کاسته میشود. نتایج این پژوهش می تواند در برنامهریزی های آتی منطقه که با تغییرات کاربری/ پوشش مرتبط است مد نظر قرار گیرد.
فرود شریفی
چکیده
در این پژوهش با ارزیابی و تحلیل ارتباط فرایندهای هیدرولوژی و هیدروژئولوژی، مقدار تغذیه و تخلیه سفره آب زیرزمینی و زمان تجدیدپذیری آب آبخوان در حوضه هشتگرد بررسی شده است. ابتدا، محدوده سفره، به کمک مورفولوژی دشت و اطلاعات چاههای موجود تعیین و سپس بررسی هیدروژئوشیمیایی شامل نمونهبرداری و تحلیل صورت گرفت. در این پژوهش، در کل از ...
بیشتر
در این پژوهش با ارزیابی و تحلیل ارتباط فرایندهای هیدرولوژی و هیدروژئولوژی، مقدار تغذیه و تخلیه سفره آب زیرزمینی و زمان تجدیدپذیری آب آبخوان در حوضه هشتگرد بررسی شده است. ابتدا، محدوده سفره، به کمک مورفولوژی دشت و اطلاعات چاههای موجود تعیین و سپس بررسی هیدروژئوشیمیایی شامل نمونهبرداری و تحلیل صورت گرفت. در این پژوهش، در کل از تجزیه شیمیایی کامل تعداد 291 نمونه استفاده شده است. از این تعداد 195 نمونه از آب و خاک محیط غیراشباع در عمق 30 تا 90 متر ( نمونهگیری در هر مترعمق)، 10 نمونه از بارش، پنج نمونه از آب قنات، 21 نمونه از آب چاههای دشت و 60 نمونه از آب 6 رودخانه برداشت شده است. بر پایه دادههای بیلان آبی، متوسط تغذیه سالانه آبخوان حدود 245 میلیون متر مکعب و متوسط افت سطح آب زیرزمینی در یک دوره 7 ساله حدود37/0 متردر سال میباشد که نشانه استفاده بیشتر از ظرفیت تجدیدپذیری آبخوان است. با توجه به نتایج این پژوهش، مقدار تغذیه طبیعی سفره از طریق بارش مستقیم حدود 3 درصد مقدار بارش میباشد. سهم تغدیه طبیعی بارش در محدوده آبخوان حدود 2 درصد از کل تغذیه راشامل می شود. در یک منطقه 752کیلومتر مربعی تغذیه از3/2 تا 1/15 میلیمتر درسال در تغییر بوده و زمان لازم برای رسیدن تغذیه طبیعی ناشی از بارش به سطح سفره در جنوب آبخوان با ضخامت آبرفت 30 متر حدود 1200 سال، ودر منطقه شمالی آبخوان با عمق آبرفت 90 متر حدود 11000 سال بدست آمده است. از طرف دیگر، تغذیه متمرکز از طریق منافذ، درز و شکافهای ستون آبرفت با قابلیت آبگذری 2500 متر مربع در روز در شمال آبخوان و 300 متر مربع در روز در جنوب آن دارای زمان تجدیدپذیری بالقوه 92/2سال است، که نشاندهنده نقش مهم مقدار و سرعت تجدیدپذیری تغذیه متمرکز سفره آب زیرزمینی میباشد. بررسیها روی تغذیه در سایر نقاط جهان حاکی از این است که تغذیه مستقیم از طریق بارش از صفر تا حدود 40% حجم متوسط بارش را شامل می شود. پژوهش حاضر نشان داد که در این منطقه نزدیک به98% از تغذیه آبخوان به صورت تغذیه متمرکز یا خطی صورت میگیرد و با سرعت تجدیدپذیری حدود سه سال به سطح سفره میرسد. با این وجود باید مدیریت آبخوان و نقش مهم تغذیه متمرکز و واداری (از محل شکستگیها، منافذ، درز و شکافهای ستون آبرفت به صورت جریان اشباع و یا نزدیک به آن) از طریق اقدامات آبخیزداری، پخش سیلاب و تقویت پوشش گیاهی بیشتر مورد توجه قرارگیرد.
فاطمه سالاریان؛ جمشید قربانی؛ قدرت اله حیدری؛ نصرت اله صفاییان
چکیده
حفاظت و احیا تنوع زیستی در اکوسیستمهای مرتعی تخریب یافته اهمیت فراوانی دارد. در این زمینه نیاز است تا پتانسیل بانک بذر خاک بهعنوان یکی از منابع مهم گونهای مورد شناسایی قرار گیرد. در این تحقیق ترکیب گونهای و مقدار بذر موجود در خاک در دو شرایط قرق و خارج قرق در بخشی از مراتع چهارباغ استان گلستان مورد بررسی قرار گرفت. نمونهگیری ...
بیشتر
حفاظت و احیا تنوع زیستی در اکوسیستمهای مرتعی تخریب یافته اهمیت فراوانی دارد. در این زمینه نیاز است تا پتانسیل بانک بذر خاک بهعنوان یکی از منابع مهم گونهای مورد شناسایی قرار گیرد. در این تحقیق ترکیب گونهای و مقدار بذر موجود در خاک در دو شرایط قرق و خارج قرق در بخشی از مراتع چهارباغ استان گلستان مورد بررسی قرار گرفت. نمونهگیری بانک بذر خاک از دو منطقه قرق و خارج قرق در دو عمق صفر تا 5 و 5 تا 10 سانتیمتری خاک در 90 پلات یک مترمربعی انجام شد. ترکیب و مقدار بانک بذر به روش جوانهزنی در گلخانه تعیین گردید. 28 گونه گیاهی از 15 تیره از نمونههای خاک دو منطقه جوانه زدند. تیره کاسنی، گندمیان و گل سرخ در دو منطقه قرق و خارج قرق جزو تیره-های غالب بانک بذر خاک منطقه بودند. همیکریپتوفیتها، پهن برگان علفی و چندسالهها از گروههای کارکردی غالب در بانک بذر خاک دو منطقه بودند. قرق بهطور معنیداری باعث افزایش بانک بذر گونههای Digitaria sanguinalis، Potentilla canescens، Stellaria media، Sonchusoleraceus و Galium verum گردید. شاخصهای غنا و تنوع گونهای بانک بذر خاک دو منطقه تفاوت معنیداری نداشتند. در منطقه قرق این شاخصها بهطور معنیداری در عمق سطحی خاک بیشتر بوده اما دو عمق خاک در خارج قرق از نظر این شاخصها تفاوت معنیداری نداشتند. نتایج این تحقیق نشان داد هر چند قرق موجب تغییراتی در بانک بذر گیاهان در خاک شده اما هنوز بهبود شاخصهای تنوع و غنا و افزایش معنیدار گندمیان را در پی نداشته است.
الهام قهساره اردستانی؛ مهدی بصیری؛ مصطفی ترکش؛ مسعود برهانی
دوره 63، شماره 3 ، آذر 1389، ، صفحه 387-397
چکیده
سه خطرِ جنگ هستهای، تغییرات اقلیمی و زوال تنوع زیستی، کره زمین را بیش از پیش مورد تهدید قرار میدهند. دو خطر اول تا حدودی مورد توجه جهانیان قرار گرفته است ولی خطر زوال تنوع زیستی هنوز به طور شایسته مورد توجه قرار نگرفته است. تنوع گونهای شامل بخش عمدهای از تنوع زیستی و یکی از مهم ترین مشخصه های نشان دهنده تغییرات در اکوسیستمهاست. ...
بیشتر
سه خطرِ جنگ هستهای، تغییرات اقلیمی و زوال تنوع زیستی، کره زمین را بیش از پیش مورد تهدید قرار میدهند. دو خطر اول تا حدودی مورد توجه جهانیان قرار گرفته است ولی خطر زوال تنوع زیستی هنوز به طور شایسته مورد توجه قرار نگرفته است. تنوع گونهای شامل بخش عمدهای از تنوع زیستی و یکی از مهم ترین مشخصه های نشان دهنده تغییرات در اکوسیستمهاست. بسیاری از پژوهشگران تنوع گونهای بالا را معادل استواری و پایداری سامانه های اکولوژیک در نظر میگیرند. این پژوهش به بررسی مدلهای مشخصه ا ی تنوع گونهای و ارتباط عوامل محیطی از جمله خاک، اقلیم و پستی و بلندی بر شاخص تنوع گونهای پرداخته است. بدین منظور چهار مکان مرتعی در استان اصفهان انتخاب شد و نمونهبرداری در هر مکان به صورت سیستماتیک-تصادفی اجرا شد. تراکم گونههای گیاهی چندساله در امتداد ترانسکتهای خطی با استفاده از روش کوادرات، در طی شش سال (1386-1381) اندازه گیری شد. مدلهای توزیع فراوانی شامل عصای شکسته، لوگ نرمال، سری لگاریتمی و سری هندسی برای هر مکان مرتعی برازش شد و بهترین مدل توزیع بر پایه 05/0 P> انتخاب شد. آزمون LSD نشان داد که اختلاف معنیداری در سطح 1%=? از نظر تنوع گونهای بین مناطق درمنهزارهای استپی و نیمهاستپی وجود دارد. مدل لوگ نرمال به عنوان بهترین مدل مشخصه ای برای هر چهار مکان مرتعی انتخاب شد که نشان دهنده جوامع با ثبات میباشد. همچنین بر پایه بررسی های مرتبط با این تحقیق شاخص مناسب تشخیص داده شد و تاثیر عوامل خاک، اقلیم و توپوگرافی برای شاخص با روش تجزیه تطبیقی متعارف (CCA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برپایه تجزیه تطبیقی متعارفی (CCA) تنوع با درصد مواد آلی خاک و مقدار بارندگی همبستگی بالا و مثبت و با دما همبستگی منفی دارد.
سید حمیدرضا صادقی؛ زهرا هاشمی آریان؛ مهدی وفاخواه؛ زینب کریمی
چکیده
بررسی تغییرات زمانی و مکانی فرسایش خاک و عوامل مؤثر بر آن برای ارائۀ راهکارهای مناسب برای برنامهریزی درست استفاده از منابع آبخیز اهمیت بهسزایی دارد. حال آنکه مطالعات کمّی به بررسی تغییرات زمانی فرسایش خاک و تغییرات مکانی آن پرداختهاند. در این پژوهش تغییرپذیری زمانی مشارکت مکانی فرسایش خاک در حوزههای آبخیز شاهد و نمونه ...
بیشتر
بررسی تغییرات زمانی و مکانی فرسایش خاک و عوامل مؤثر بر آن برای ارائۀ راهکارهای مناسب برای برنامهریزی درست استفاده از منابع آبخیز اهمیت بهسزایی دارد. حال آنکه مطالعات کمّی به بررسی تغییرات زمانی فرسایش خاک و تغییرات مکانی آن پرداختهاند. در این پژوهش تغییرپذیری زمانی مشارکت مکانی فرسایش خاک در حوزههای آبخیز شاهد و نمونه گنبد، استان همدان با مساحت 300 هکتار، بررسی شده است. برای این منظور نقشههای کاربری اراضی، بافت خاک و تندی شیب، تلفیق و واحدهایکاری حوزۀ آبخیز مورد مطالعه بهدست آمد. سپس در هر واحدکاری اقدام به اندازهگیری رسوب با استفاده از شبیهساز باران با شدت 50 میلیمتر بر ساعت با تداوم 30 دقیقه طی فصل بارش منطقه در دو ماه آبان و آذر 1393 شد. سپس سه نقطه با خصوصیات نسبی مشابه و معرف هر واحدکاری واقع در رئوس مثلث متساویالاضلاع مشخص شد. در طول مدت اعمال بارش، مقادیر رسوب در هر پنج دقیقه یک بار پس از شروع تا خاتمة آن اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیلهای آماری با استفاده از تحلیل آنالیز واریانس نشان داد که اختلاف بین واحدهای کاری مختلف در آبخیزهای نمونه و شاهد از نظر مقدار فرسایش خاک در سطح اطمینان یک درصد معنیدار و مؤید تغییرات مکانی فرسایش خاک و متعاقباً تولید رسوب در بخشهای مختلف حوزة آبخیز بود. حال آنکه، اختلاف فرسایش خاک در واحدهای کاری مورد مطالعه برای ماههای آبان و آذر با استفاده از آزمون t معنیدار ارزیابی نشد.
نفیسه سیدنژاد گل خطمی؛ جواد بذرافشان؛ آرزو نازی قمشلو؛ پرویز ایران نژاد
چکیده
نوسان اطلس شمالی (NAO) یکی از سیگنالهای بزرگ مقیاسی است که نیمکرۀ شمالی زمین را تحت تأثیر قرار میدهد. تحقیقات مختلفی همتغییری بارشهای ایران با NAO را در مقیاسهای ماهانه تا سالانه بررسی کردهاند. این تحقیق مقیاس زمانی هفتگی را در نظر گرفته است. متغیر بارش روزانه در دورۀ آماری (2016-1979) از پایگاه ERA-Interim اخذ و میزان تطابق آن با نقاط ...
بیشتر
نوسان اطلس شمالی (NAO) یکی از سیگنالهای بزرگ مقیاسی است که نیمکرۀ شمالی زمین را تحت تأثیر قرار میدهد. تحقیقات مختلفی همتغییری بارشهای ایران با NAO را در مقیاسهای ماهانه تا سالانه بررسی کردهاند. این تحقیق مقیاس زمانی هفتگی را در نظر گرفته است. متغیر بارش روزانه در دورۀ آماری (2016-1979) از پایگاه ERA-Interim اخذ و میزان تطابق آن با نقاط مرجع زمینی با روش همبستگی پیرسون بررسی شد. نتایج نشان داد مقدار بارش سالانه در مناطق مرطوب کشور بهویژه ناحیۀ خزر کم برآورد است. همچنین، همبستگی میانگین هفتگی بارش شبکه و سینوپتیک در حاشیۀ غربی، شمال شرقی و جنوب شرقی کشور بیشترین و در نواری به موازات خط غربی-شرقی (نواحی میانی) کمترین است. این همبستگی به ترتیب از زمستان به پاییز و بهار کاهش مییابد. بررسی سری زمانی فراوانی نسبی رخدادهای شدید NAO در مقیاس هفتگی نشان داد این سیگنال دارای دو اوج فعالیت در سال است که در انتخاب دورۀ زمانی بررسی رابطۀ بارشهای ایران و NAO مورد استفاده قرار گرفت. ضریب همبستگی متقابل پیرسون بین بارش میانگین متحرک هفتگی شبکه و NAO برای هر سال جداگانه محاسبه شد و نتایج نشان داد هم تغییری در تمام سالها به طور کلی دارای یک رفتار خاص نیست، اما فراوانی نسبی همتغییری مستقیم بیشتر از معکوس است و از شمال به جنوب کاهش مییابد.
اکرم عارفی اصل؛ علی نجفی نژاد؛ فرشاد کیانی؛ عبدالرسول سلمان ماهینی
چکیده
اندازهگیری رواناب و رسوب، به دلیل محدودیتهای مالی و زمانی و شرایط سخت فیزیکی، همواره، دشوار بوده است. به منظور مقابله با این مشکلات استفاده از مدلها ضروری مینماید. از طرفی، بررسیِ صحت و دقتِ مدلهایی که در خارج از کشور طراحی شدهاند برای شرایط ایران الزامی است. هدفِ مطالعة حاضر بررسی کارایی مدل SWAT[1] در برآورد دبی متوسط ...
بیشتر
اندازهگیری رواناب و رسوب، به دلیل محدودیتهای مالی و زمانی و شرایط سخت فیزیکی، همواره، دشوار بوده است. به منظور مقابله با این مشکلات استفاده از مدلها ضروری مینماید. از طرفی، بررسیِ صحت و دقتِ مدلهایی که در خارج از کشور طراحی شدهاند برای شرایط ایران الزامی است. هدفِ مطالعة حاضر بررسی کارایی مدل SWAT[1] در برآورد دبی متوسط روزانه و غلظت رسوب و واسنجی و اعتبارسنجی این مدل در آبخیز چهلچای در شرق استان گلستان است. برای واسنجی نتایج مدل از الگوریتم SUFI2[2] استفاده شد. معیار ناش- ساتکلیف، به عنوان تابع هدف، در مرحلة واسنجی (2001- 2005) و اعتبارسنجی (2006- 2009) برای دبی متوسط روزانه بهترتیب برابر 5/0 و 4/0 و برای غلظت رسوب برابر 71/0 و 92/0 بهدست آمد که، با توجه به معیارهای مورد استفاده در تحقیقات گذشته، پذیرفتنی ارزیابی شد. با توجه به اینکه SWAT مدلی مدیریتی است و در این حوزه کارایی مقبولی داشته، پیشنهاد میشود در بررسی اثر اقدامات مدیریتی در آبخیز چهلچای از آن استفاده شود.
[1]. Soil and Water Asseement Tool
[2]. Sequential Uncertainty Fitting Version2
احمد صادقی پور؛ نادیا کمالی؛ پریا کمالی؛ حامد جنیدی
چکیده
تحقیق حاضر به منظور بررسی تغییرات ماهانه و فصلی میزان تصاعد دیاکسید کربن از خاک در شدتهای مختلف چرای دام از مراتع انجام شد. سه منطقه شامل مراتع قرق (شاهد)، مراتع با چرای کم، و مراتع با چرای شدید در منطقة قوشة سمنان انتخاب شد. در هر یک از مناطق تصاعد کربن به روش تله قلیایی در اتاقک بستة ساکن به صورت ماهانه و به مدت یک سال اندازهگیری ...
بیشتر
تحقیق حاضر به منظور بررسی تغییرات ماهانه و فصلی میزان تصاعد دیاکسید کربن از خاک در شدتهای مختلف چرای دام از مراتع انجام شد. سه منطقه شامل مراتع قرق (شاهد)، مراتع با چرای کم، و مراتع با چرای شدید در منطقة قوشة سمنان انتخاب شد. در هر یک از مناطق تصاعد کربن به روش تله قلیایی در اتاقک بستة ساکن به صورت ماهانه و به مدت یک سال اندازهگیری شد. دادههای مربوط به مقادیر تصاعد و چرا، به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار تجزیه و تحلیل شد. همچنین، برای بررسی ارتباط فاکتورهای دما و رطوبت خاک با تغییرات تصاعد کربن در هر منطقه، با توجه به شرایط دادهها، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد در منطقة مورد مطالعه بیشترین میزان تصاعد کربن از خاک در مردادماه و کمترین آن در بهمنماه صورت گرفته است. همچنین، بین میزان تصاعد در اراضی تحت شدتهای مختلف چرا اختلاف معنیدار وجود دارد. بیشترین میزان تصاعد در اراضی با چرای شدید در مردادماه (34/3 گرم کربن در متر مربع در روز) و کمترین آن در بهمنماه (033/0 گرم بر متر مربع در روز) در اراضی قرق اتفاق افتاده است. از نظر توزیع فصلی، بیشترین مقدار تصاعد بهترتیب در تابستان، پاییز، بهار، و زمستان مشاهده شد. همچنین، بین تصاعد کربن مناطق مختلف مورد مطالعه با رطوبت خاک همبستگی منفی وجود دارد.
دیانا عسکریزاده؛ غلامعلی حشمتی
چکیده
از عوامل مهم تأثیر گذار بر پوشش گیاهی در اکوسیستمهای مرتعی، فاکتورهای غیر زنده است که نقش مهمی در شکل گیری و توالی انواع پوششهای گیاهی دارد. شناخت این عوامل، گام مهمی در مدیریت اکولوژیک مراتع محسوب میشود. بدین منظور، مراتع جواهرده رامسر واقع در البرز شمالی از ارتفاع 2000 تا 3200 متر انتخاب شد. با توجه به پایش میدانی و ساختار پوشش ...
بیشتر
از عوامل مهم تأثیر گذار بر پوشش گیاهی در اکوسیستمهای مرتعی، فاکتورهای غیر زنده است که نقش مهمی در شکل گیری و توالی انواع پوششهای گیاهی دارد. شناخت این عوامل، گام مهمی در مدیریت اکولوژیک مراتع محسوب میشود. بدین منظور، مراتع جواهرده رامسر واقع در البرز شمالی از ارتفاع 2000 تا 3200 متر انتخاب شد. با توجه به پایش میدانی و ساختار پوشش گیاهی، طبقات 300 متری برای برداشت دادههای صحرایی در نظر گرفته شود. سپس در هر نوار عرضی، تعداد 15 پلات که توسط فرمولهای آماری محاسبه گردید، به صورت تصادفی، برای جمع آوری دادههای صحرایی نظیر درصد پوشش انواع فرمهای رویشی استفاده شد. در هر طبقه ارتفاعی، تعداد 5 پلات هم برای تهیه نمونه خاک در نظر گرفته شد. آنالیزهای آماری به کمک روشهای رسته بندی و آنالیز چندمتغیره DCA و CCA انجام شد. نتایج نشان داد که فرمهای رویشی منطقه در تحت 183 گونه و 33 خانواده، به 5 زیراجتماع بزرگ تفکیک شدند. به طوری که تفکیک پذیری این اجتماع تحت تأثیر عامل ارتفاع، جهت و ویژگیهای خاکی قرار داشته است. همچنین آنالیز چندمتغیره CCA به خوبی توانسته است فرمهای رویشی را با توجه به نیازهای اکولوژیک هریک به گروههای مستقلی از گراسهای یک و چندساله با فوربهای چندساله، فوربهای یکساله، بوتهایها و درختچهایها تفکیک کند. این فرمها نیز تحت تأثیر عوامل توپوگرافی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، دارای آشیانهای اکولوژیک متفاوتی از همدیگر شدهاند. بنابراین مدیریت اکولوژیک اکوسیستمهای خشکزی نیاز به درک و آگاهی از ساختار پوشش گیاهی متأثر از عوامل محیطی دارد.
پریوش طوفانی؛ احمد فاخری فرد؛ ابوالفضل مساعدی؛ امیر احمد دهقانی
چکیده
برآورد و پیشبینی بارش اهمیت ویژهای دارد. به دلیل نبود قطعیت، هیچ یک از مدلهای آماری و مفهومی نتوانستهاند به منزلة یک مدل برتر در الگوسازی دقیق بارش شناخته شوند. اخیراً، به کاربردِ موجک در آنالیز سیگنالها و سریهای زمانی در هیدرولوژی توجه شده است. در این تحقیق، سیگنال بارندگی با استفاده از موجک مادر منتخب ...
بیشتر
برآورد و پیشبینی بارش اهمیت ویژهای دارد. به دلیل نبود قطعیت، هیچ یک از مدلهای آماری و مفهومی نتوانستهاند به منزلة یک مدل برتر در الگوسازی دقیق بارش شناخته شوند. اخیراً، به کاربردِ موجک در آنالیز سیگنالها و سریهای زمانی در هیدرولوژی توجه شده است. در این تحقیق، سیگنال بارندگی با استفاده از موجک مادر منتخب تجزیه شد و دادههای بهدستآمده با دو روش برازش معادلات مستقیم و هیبرید عصبی- موجکی برای پیشبینی استفاده شد. روش مذکور در پیشبینی بارندگیِ ماهانة 33 سال ایستگاه زرینگل از سال آبی 1354 ـ 1355 تا 1386 ـ 1387 بهکار گرفته شد و نتایج با یکدیگر مقایسه شد. نتایج نشان داد تجزیة سیگنال با موجک به طور قابل ملاحظهای موجب افزایش همبستگی میان دادههای مشاهداتی و محاسباتی میشود و سیگنالِ بارندگی با دقت بیشتری پیشبینی میشود؛ به طوری که در روش مستقیم میزان R2برابر با 74/0 و در روش هیبرید عصبی- موجکی در بهترین حالت برای چهار سطح تجزیه برابر 95/0 است. این نتیجه قدرت موجک در سادهسازی سیگنال و افزایش دقت پیشبینی دادههای کاملاً تصادفی بارندگی را در منطقة مورد نظر تأیید میکند. ضمن آنکه، معنیدار نبودن تست Fدر سطح 90 درصد و بالاتر تأیید دیگری بر این مطلب است.
ابراهیم گویلی؛ محمدرضا وهابی؛ فاضل امیری؛ حسین ارزانی
چکیده
در تعیین شایستگی مرتع برای هر نوع کاربری باید به قابلیتها و ظرفیتهای موجود اکوسیستم مرتع، با هدف حفاظت پایدار، توجه شود. هدف از این تحقیق شناخت قابلیتها و استعدادهای مراتع حوضة آبخیز سرداب- سیبک و ارزیابی و تعیین طبقات شایستگی مراتع منطقه برای کاربری چرای گوسفند است. بدین منظور، مدل شایستگی استفادة چرایی دام (گوسفند) با استفاده ...
بیشتر
در تعیین شایستگی مرتع برای هر نوع کاربری باید به قابلیتها و ظرفیتهای موجود اکوسیستم مرتع، با هدف حفاظت پایدار، توجه شود. هدف از این تحقیق شناخت قابلیتها و استعدادهای مراتع حوضة آبخیز سرداب- سیبک و ارزیابی و تعیین طبقات شایستگی مراتع منطقه برای کاربری چرای گوسفند است. بدین منظور، مدل شایستگی استفادة چرایی دام (گوسفند) با استفاده از روش پیشنهادی فائو تعیین و برای تلفیق لایههای اطلاعاتی در کلیة مراحل این تحقیق از محیط GIS استفاده شد. در این تحقیق، سه معیارـ حساسیت خاک به فرسایش، منابع آب، و تولید علوفهـ برای تعیین شایستگی نهایی مرتع در نظر گرفته شد. برای تعیین شایستگی از نظر حساسیت خاک به فرسایش از مدل MPSIAC استفاده شد. به منظور بررسی منابع آبْ پارامترهای کمّیت، کیفیت، و دسترسی به منابع آب استفاده شد. از نظر مدل تولید علوفه نیز شاخص نسبت علوفة قابل دسترس دام از کل علوفة تولیدی در هر تیپ گیاهی بررسی شد. نتایج حاصل از مدل نهایی نشان داد که 99/95 درصد (48/17610 هکتار) در کلاس شایستگی کم (3S) و 01/4 درصد (45/736 هکتار) در کلاس شایستگی متوسط (2S) قرار گرفت،و هیچ سطحی از مراتع منطقه در کلاس شایستگی خوب (1S) و غیر شایسته (N) قرار نگرفت. بر اساس این بررسی، مهمترین عامل مؤثر در کاهش شایستگی مراتع منطقه کمبود میزان علوفة در دسترس دام، به دلایلی از قبیل تولید ناچیز گیاهان کلاسهای I و II، پایینبودن درصد خوشخوراکی، و حد بهرهبرداری مجاز، است. با توجه به جمعیت فعلی دام موجود در مراتع منطقه (22170 واحد دامی در طول فصل چرا) و ظرفیت چرای محاسبهشده (15989واحد دامی) و همچنین با توجه به روند تخریب شدید در اثر چرای مفرط، بهکارگیری روش مرتعداری، که محدودیت بیشتری برای مصرف علوفه توسط دام ایجاد میکند، میتواند در صورت عملیاتیشدن به بهبود وضعیت مراتع منطقه کمک کند.
زهرا گیوئی اشرف؛ محمد علی حکیم زاده؛ محمد زارع؛ زهره ابراهیمی خوسفی؛ کاظم دشتکیان
چکیده
بیابانزایی فرایند و وضعیت نهایی تخریب مناطق خشک است. از طرفی، شور و قلیاییشدن خاک از فرایندهای تخریب خاک در مناطق خشک و نیمهخشک بهشمار میآید. در این تحقیق با استفاده از فناوری سنجش از دور با قدرت تفکیک طیفی و مکانی بالا، به منظور ارزیابی بیابانزایی در دشت مروست (استان یزد)، به پایش شوری خاک اقدام شد. در این تحقیق از تصاویر ...
بیشتر
بیابانزایی فرایند و وضعیت نهایی تخریب مناطق خشک است. از طرفی، شور و قلیاییشدن خاک از فرایندهای تخریب خاک در مناطق خشک و نیمهخشک بهشمار میآید. در این تحقیق با استفاده از فناوری سنجش از دور با قدرت تفکیک طیفی و مکانی بالا، به منظور ارزیابی بیابانزایی در دشت مروست (استان یزد)، به پایش شوری خاک اقدام شد. در این تحقیق از تصاویر مربوط به سالهای 2003 و 2010 سنجندة ASTER، ماهوارة Terra استفاده شد. با اجرای عملیات پیشپردازش و تشکیل و ارزیابی مدل رابطة مؤلفههای شوری خاک (EC و SAR) با مؤلفههای بازتاب طیفی، تصاویر برای هر دو مؤلفه به روش حداکثر احتمال طبقهبندی شد. سپس، مساحت هر طبقه و میزان تغییرات آن در دورة زمانی مورد مطالعه محاسبه شد. نتایج بهدستآمده نشان داد که در دورة زمانی هفتساله (2003 ـ 2010) از سطح اراضی غیر شور کاسته و بر مساحت اراضی شور افزوده شده است. این امر بیانگر تخریب خاک و کاهش بازدهی اراضی و، در نهایت، پیشرفت بیابانزایی در منطقه است. دقت طبقهبندی نقشة EC، برای تصویر سال 2003، 5/87 درصد و برای تصویر سال 2010، 5/82 درصد و ضریب کاپای آن بهترتیب 83/0 و 76/0 برآورد شد. همچنین، دقت طبقهبندی نقشة SAR برای تصویر به سال 2003، 5/87 درصد و برای تصویر سال 2010، 5/87 درصد و ضریب کاپا بهترتیب 81/0 و 77/0 بهدست آمد. این تحقیق کارایی بالای تصاویر ASTER را در زمینة آشکارسازی تغییرات شوری خاک و مدیریت منابع طبیعی نشان میدهد.
جلیل فرزادمهر؛ پیام ابراهیمی؛ مهدی اصلاح
چکیده
پیشبینی رفتار هیدرولیک رودخانه و تعیین پهنههای سیلابی جهت کاهش خسارات احتمالی، ازجمله اقداماتی است که در سالهای اخیر موردتوجه بسیاری از پژوهشگران قرارگرفته است. استان مازندران بهویژه شهرستان نکا هرساله تحت تأثیر سیل با دوره بازگشتهای مختلف قرار میگیرد؛ ازاینرو تغییرات کاربری اراضی و نقش این تغییرات در پهنههای ...
بیشتر
پیشبینی رفتار هیدرولیک رودخانه و تعیین پهنههای سیلابی جهت کاهش خسارات احتمالی، ازجمله اقداماتی است که در سالهای اخیر موردتوجه بسیاری از پژوهشگران قرارگرفته است. استان مازندران بهویژه شهرستان نکا هرساله تحت تأثیر سیل با دوره بازگشتهای مختلف قرار میگیرد؛ ازاینرو تغییرات کاربری اراضی و نقش این تغییرات در پهنههای سیلابی بررسی گردید. در این پژوهش با تلفیق سیستم تحلیل رودخانه، سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجشازدور، تصاویر سالهای 2000 و 2011 پردازش شد و پاسخ هیدرولوژیک رودخانه نکا با دوره بازگشتهای مشخص تعیین گردید. نتایج نشان داد توزیع آماری پیرسون تیپ3، تعیین ضریب زبری به روش کاون و تصویر IRS نسبت به ETM+ از دقت خوبی برخوردارند. با تعیین کاربری اراضی سال 2000 و سال 2011 مساحت هر یک از طبقات کاربری اراضی در محیط GIS مشخص گردید و سپس به محیط HEC-GeoRAS الحاق گردید. با تعیین دو نقشه سیل گیر با دوره بازگشتهای 2 تا 200 سال تفاضل هر یک از لایهها مشخص گردید. در بسیاری از پژوهشهای صورت گرفته تنها کاربری اراضی مشخص میگردد اما با توجه به نتایج این تحقیق و تأثیر 60/14 درصدی افزایش سطح دشت سیلابی، نقش تغییرات قابلتوجه است. این پژوهش پیشنهاد مینماید در تعیین پهنههای سیلابی علاوه بر تعیین کاربری اراضی، به تغییرات آن توجه ویژهای شود و پاسخ هیدرولوژیک کل حوضه موردنظر نسبت به این تغییرات و نقش آن در پهنههای میلگیری مدنظر قرار گیرد. شبیهسازی بستر رودخانه و دشت سیلابی در مناطق جنگلی وابسته به کاربری اراضی هست، بهگونهای که جنگل تراشی در محدوده رودخانه نکا از مهمترین عوامل سیلاب به شمار میآید.
شهلا دهقان پیر؛ ام البنین بذرافشان؛ ارشک حلی ساز
چکیده
مشکل افت آبهای زیرزمینی و کمبود آب در اغلب دشتهای استان هرمزگان امری اجتنابناپذیر است که در اثر استفادۀ بیرویه و عدم مدیریت مناسب در جهت عرضه و تقاضای آب در بخش کشاورزی رخ داده است. در تحقیق حاضر به محاسبۀ بیلان آب مجازی در بخش کشاورزی (صادرات و واردات آب مجازی) و ارزش آن در دو حوزۀ آبخیز با دو اقلیم متفاوت در شمال (حوزۀ آبخیز برآفتاب ...
بیشتر
مشکل افت آبهای زیرزمینی و کمبود آب در اغلب دشتهای استان هرمزگان امری اجتنابناپذیر است که در اثر استفادۀ بیرویه و عدم مدیریت مناسب در جهت عرضه و تقاضای آب در بخش کشاورزی رخ داده است. در تحقیق حاضر به محاسبۀ بیلان آب مجازی در بخش کشاورزی (صادرات و واردات آب مجازی) و ارزش آن در دو حوزۀ آبخیز با دو اقلیم متفاوت در شمال (حوزۀ آبخیز برآفتاب حاجیآباد) و شرق (حوزۀ آبخیز پایاب رودان) استان هرمزگان پرداخته شده است. نتایج نشان داد حوزۀ آبخیز شمالی استان هرمزگان بهعنوان صادرکنندۀ آب مجازی است که عمدۀ حجم آب مجازی مربوط به محصول گندم و نخیلات به ترتیب به 14 و 18/0میلیون مترمکعب و حوزۀ آبخیز شرقی استان مربوط به نخیلات (8/0میلیون مترمکعب) و مرکبات (6/0میلیون مترمکعب) است و حجم عمدۀ واردات آب مجازی مربوط به گندم و برنج است. همچنین طبق نتایج بهدست آمده، حوزۀ آبخیز برآفتاب حاجیآباد بهعنوان صادرکنندۀ آب مجازی و حوزۀ آبخیز پایاب رودان بهعنوان وارد کنندۀ آب مجازی است، بهطوریکه تراز تجارت آب مجازی در دو حوضه بهترتیب 94/11- و 83/17 میلیون مترمکعب و به ترتیب 64 و 67 درصد منابع آب شیرین موجود در دو حوزۀ آبخیز پایاب رودان و برآفتاب حاجیآباد صرف تولید محصولات کشاورزی شده و شاخص خودکفایی آب مجازی، بهترتیب 86 و 81 درصد و میزان شاخص کم آبی حدود 66 و 69 درصد برآورد شد که حاکی از کمبود شدید منابع آب در دو حوزۀ آبخیز است.
حسین صادقی مزیدی؛ ام البنین بذرافشان؛ عبدالرضا بهره مند؛ آرش ملکیان
چکیده
دبی سیل خروجی از حوزهها تابع عوامل مختلفی مانند مورفومتری، بارش، نوع خاک و پوششگیاهی هستند. پارامترهای مورفومتری حوزه میتوانند برای تشریح واکنش هیدرولوژیک حوزه به کار روند. هدف از این تحقیق بررسی میزان تأثیر پارامترهای مختلف مرتبط با مورفومتری بر روی دبی اوج در 108 ایستگاه آبسنجی در جنوب ایران است. پس از انجام آزمونهای ...
بیشتر
دبی سیل خروجی از حوزهها تابع عوامل مختلفی مانند مورفومتری، بارش، نوع خاک و پوششگیاهی هستند. پارامترهای مورفومتری حوزه میتوانند برای تشریح واکنش هیدرولوژیک حوزه به کار روند. هدف از این تحقیق بررسی میزان تأثیر پارامترهای مختلف مرتبط با مورفومتری بر روی دبی اوج در 108 ایستگاه آبسنجی در جنوب ایران است. پس از انجام آزمونهای همگنی و تصادفی بودن دادهها، دورۀ آماری 30 ساله (1362-1363 تا 1392-1393) انتخاب و از این دورۀ آماری برای انتخاب مناسبترین تابع توزیع احتمال و در مجموع برآورد مقادیر 84 پارامتر مورفومتریک و ژئومورفیک در نرم افزار ArcGIS استفاده گردید. در این تحقیق، برای بررسی مؤثرترین عوامل بر میزان دبی حداکثر سالانه، از مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart-PLS استفاده گردید. 18 متغیر بهعنوان عوامل مؤثر (متغیر مستقل) بر دبی حداکثر سیلاب (متغیر وابسته) شناسایی گردید. در بخش اول، تحلیل کیفیت مدل اندازهگیری ترکیبی (متغیر دبی حداکثر سالانه) با استفاده از آزمونهای معنیداری، وزنهای بیرونی و آزمون همخطی چندگانۀ متغیرهای مشاهدهپذیر، صورت پذیرفت که مطابق نتایج، معنیداری بارهای عاملی و روایی مدل اندازهگیری ترکیبی با استفاده از شاخص تورم واریانس تأیید گردید. در بخش دوم، تحلیل مدلهای اندازهگیری انعکاسی (سایر متغیرها) در دو مرحلۀ آزمون پایایی و آزمون روایی مورد بررسی قرار گرفت. کلیه بارهای عاملی مدلهای اندازهگیری انعکاسی بیش از 7/0 و معنیدار بودند. در نهایت، از بین بیش از 84 سازه، اثر زمان تمرکز و نسبت ارتفاعی مثبت و اثر ضریب کشیدگی میلر، خصوصیات شیب آبراهۀ اصلی، عدد ارتفاعی و خصوصیات ارتفاعی آبراهۀ اصلی منفی بوده که این عوامل در مجموع، 46 درصد از تغییرات دبی حداکثر سالانه در حوزههای جنوبی ایران را پیشبینی میکنند و در مجموع زمان تمرکز به صورت مستقیم (به میزان 38/0) بر روی دبی سیلاب تأثیرگذار است. بدینمعنی که مؤثرترین عامل بر دبی سیلابی فاکتور زمان تمرکز است که در مدیریت سیلاب در حوزههای جنوبی ایران باید مورد نظر قرار گیرد.