طیبه مصباح زاده؛ حسن احمدی؛ غلامرضا زهتابیان؛ فریدون سرمدیان
دوره 63، شماره 3 ، آذر 1389، ، صفحه 399-415
چکیده
بررسی و تهیه نقشه شدت فرسایش بادی توسط مدل اریفر بادی از جمله اهدافهای اصلی این تحقیق است. در این پژوهش نقشه واحدهای کاری تهیه، سپس عوامل 9 گانه موثر درفرسایش بادی بر پایه مدل تجربی اریفر در هر یک از 7 واحد کاری مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج دیده میشود که بیشترین امتیاز مربوط به تپههای فعال و تغییر کاربری زمین با رسوبدهی ...
بیشتر
بررسی و تهیه نقشه شدت فرسایش بادی توسط مدل اریفر بادی از جمله اهدافهای اصلی این تحقیق است. در این پژوهش نقشه واحدهای کاری تهیه، سپس عوامل 9 گانه موثر درفرسایش بادی بر پایه مدل تجربی اریفر در هر یک از 7 واحد کاری مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج دیده میشود که بیشترین امتیاز مربوط به تپههای فعال و تغییر کاربری زمین با رسوبدهی سالانه بیش از 6000 تن بر کیلومتر مربع میباشد، و کمترین امتیاز مربوط به اراضی مجاور روستا است که میزان رسوبدهی سالانه بین 500- 150 تن بر کیلومتر مربع میباشد . همچنین با توجه به کل منطقه مورد بررسی16161هکتاری، حدود 1978 هکتار از لحاظ شدت فرسایش بادی در کلاس کم،7430 هکتار در کلاس میانگین و 6753 هکتار درکلاس شدید و خیلی شدید قرار
اعظم طیبی؛ محمد فرجی؛ شهرام یوسفی خانقاه
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر احداث سد مارون بر تغییرات کاربری اراضی اطراف رودخانه در مناطق پاییندست با استفاده از سنجش از دور و GIS صورت گرفته است.بهمنظور ارزیابی اثر سد از دو سری تصاویر ماهوارهای لندست در دوره 16 ساله شامل دادههای سنجنده TM سال 1999 و OLI سال 2014 و نقشههای توپوگرافی رقومی25000 :1 با اعمال تصحیحات هندسی و اتمسفری ...
بیشتر
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر احداث سد مارون بر تغییرات کاربری اراضی اطراف رودخانه در مناطق پاییندست با استفاده از سنجش از دور و GIS صورت گرفته است.بهمنظور ارزیابی اثر سد از دو سری تصاویر ماهوارهای لندست در دوره 16 ساله شامل دادههای سنجنده TM سال 1999 و OLI سال 2014 و نقشههای توپوگرافی رقومی25000 :1 با اعمال تصحیحات هندسی و اتمسفری استفاده گردید. سپس در مرحله بعد با استفاده از نرمافزار ENVI و روش طبقهبندی نظارتشده حداکثر احتمال، نقشه کاربری اراضی در 7 طبقه رودخانه، مرتع، کشاورزی، بیشهزار و باغات، مسکونی (روستا)، نخلستان و بایر به ترتیب با دقّت کلی 75% و 86% تهیه گردید. نتایج نشان داد که طی این دوره به علت احداث سد، مساحت کاربریهای اراضی کشاورزی، بیشهزار و باغات، مناطق روستایی، نخلستان و مرتع افزایش یافته و مساحت بایر و سطح رودخانه روند کاهشی داشته است. بیشترین تغییر کاربری مربوط به تبدیل کشاورزی به مرتع میباشد که معادل 270/2875 هکتار و کمترین تغییر تبدیل بایر به روستا معادل 19/0 هکتارمیباشد. تغییرات بستر عرضی رودخانه نیز نشان میدهد که میانگین عرض بستر در سال 1999، 10/106 متر بوده است؛ ولی در سال 2014 به 89/115 متر رسیده است و بهطور متوسط حدود 79/7 متر کاهشیافته است. این تغییرات نشاندهنده کاهش عرض بستر و انحنای رودخانه در سال 2014 بوده است.
میثم صمدی؛ عبدالرضا بهره مند؛ علی سلاجقه؛ مجید اونق؛ محسن حسینعلی زاده؛ ابولحسن فتح آبادی
چکیده
آگاهی از منابع تولید رسوب جهت تدوین برنامههای مدیریتی حفاظت آب و خاک در حوزههای آبخیز امری ضروری میباشد. در طی سه دهۀ گذشته روش انگشتنگاری کاربرد گستردهای در تعیین سهم منابع مختلف رسوب داشته است. در تحقیق حاضر اقدام به انگشتنگاری رسوبات و تعیین سهم کاربریهای مختلف در تولید رسوب در حوزۀ آبخیز تولبنه در استان گلستان ...
بیشتر
آگاهی از منابع تولید رسوب جهت تدوین برنامههای مدیریتی حفاظت آب و خاک در حوزههای آبخیز امری ضروری میباشد. در طی سه دهۀ گذشته روش انگشتنگاری کاربرد گستردهای در تعیین سهم منابع مختلف رسوب داشته است. در تحقیق حاضر اقدام به انگشتنگاری رسوبات و تعیین سهم کاربریهای مختلف در تولید رسوب در حوزۀ آبخیز تولبنه در استان گلستان شد. بدین منظور ابتدا 44 نمونه منبع از کاربریهای جنگل، مرتع، کشاورزی و فرسایش کناری رودخانه برداشت شد. همچنین تعداد هشت نمونه رسوب معلق با استفاده از نمونهبردار ممتد رسوب فیلیپس برداشت گردید. سپس غلظت 34 خصوصیت ژئوشیمیایی با استفاده از دستگاه ICP در آزمایشگاه تعیین شد. در ادامه با استفاده از آزمونهای آماری تست غلظت جرمی و کراسکال- والیس ترکیب بهینه جهت تعیین سهم منابع مختلف در تولید رسوب، تعیین شد. سپس با استفاده از مدل ترکیبی چند متغیره، سهم منابع مختلف در تولید رسوب تعیین گردید. در نهایت عدم قطعیت با استفاده از روش مونتکارلو مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج به دست آمده پس از آزمونهای آماری، تعداد 12 ردیاب به عنوان ترکیب بهینه انتخاب شدند. رخسارۀ فرسایش کناری رودخانه با 18/52% اصلی ترین منبع تولید رسوب بوده است و جنگل با 39/4% کمترین سهم را در تولید رسوب داشته است. همچنین سهم کاربریهای کشاورزی و مرتع نیز به ترتیب 23/33% و 21/10% بوده است. نتایج آنالیز عدم قطعیت نشان میدهد که فرسایش کناری رودخانه در اکثر موارد منبع عمده در تولید رسوب است. همچنین اختلاف بالای بین حد بالا و حد پایین در منابع مختلف، حاکی از عدم قطعیت بالا میباشد.
محمد فیاض؛ سعیده ناطقی؛ حسن یگانه؛ تقی میرحاجی؛ سید احمد موسوی
چکیده
در این پژوهش تأثیر مکانها، ماهها، و سالهای مختلف بر ارزش رجحانی گونة Bromus tomentellus برای گوسفند در مراتع نمونة منطقة نیمهاستپی ایران بررسی شد. در این مطالعه ارزش رجحانی گونة Bromus tomentellus در دو سال 1387 و 1388 و چهار ماه در سه سایتـ چشمة انجیر (فارس)، بادامستان (زنجان)، و فیروزکوه (تهران)ـ پژوهش شد. به منظور تعیین ارزش رجحانی ...
بیشتر
در این پژوهش تأثیر مکانها، ماهها، و سالهای مختلف بر ارزش رجحانی گونة Bromus tomentellus برای گوسفند در مراتع نمونة منطقة نیمهاستپی ایران بررسی شد. در این مطالعه ارزش رجحانی گونة Bromus tomentellus در دو سال 1387 و 1388 و چهار ماه در سه سایتـ چشمة انجیر (فارس)، بادامستان (زنجان)، و فیروزکوه (تهران)ـ پژوهش شد. به منظور تعیین ارزش رجحانی گونه از دو روش استفاده شد: شاخص رجحان؛ روش زمانسنجی. برای مقایسة ارزش رجحانی گونه در سایتها و زمانهای مختلف از طرح کرتهای خردشده در قالب بلوکهای کاملاً تصادفی استفاده شد و به منظور مقایسة دو روش از آزمون T مستقل استفاده شد. نتایج روش شاخص رجحان نشان داد بین سایتهای مورد مطالعه در سطح یک درصد اختلاف معنیدار وجود داشت، ولی بین ماههای مختلف و همچنین اثر متقابل مکان در ماه اختلاف معنیداری وجود نداشت. با توجه به نتایج حاصل از کاربرد روش زمانسنجی، بین هیچ یک از فاکتورها، به لحاظ آماری، اختلاف معنیداری وجود نداشت. مقایسة دو روش از طریق آزمون T مستقل نشان داد که دو روش با یکدیگر در سطح یک درصد اختلاف داشتند.
حاجی کریمی؛ فتح الله نادری؛ بهروز ناصری؛ علی سلاجقه
چکیده
شناسایی مناطق مستعد زمینلغزش از طریق پهنهبندی خطر با مدلهای مختلف یکی از اقدامات اساسی در جهت کاهش خسارت احتمالی و مدیریت خطر است. هدف اصلی از این تحقیق مقایسه و ارزیابی چهار روشـ ارزش اطلاعاتی، تراکم سطح، تحلیل سلسلهمراتبی سیستمها، و روش پیشنهادی گوپتا و جوشیـ برای پهنهبندی خطر زمینلغزش در حوزة آبخیز زنگوان در استان ...
بیشتر
شناسایی مناطق مستعد زمینلغزش از طریق پهنهبندی خطر با مدلهای مختلف یکی از اقدامات اساسی در جهت کاهش خسارت احتمالی و مدیریت خطر است. هدف اصلی از این تحقیق مقایسه و ارزیابی چهار روشـ ارزش اطلاعاتی، تراکم سطح، تحلیل سلسلهمراتبی سیستمها، و روش پیشنهادی گوپتا و جوشیـ برای پهنهبندی خطر زمینلغزش در حوزة آبخیز زنگوان در استان ایلام است. نخست کلیة عوامل مؤثر در وقوع زمینلغزش استخراج گردید. سپس، با کنترل این عوامل در منطقه، عوامل نُهگانة شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا، بارندگی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از شبکة آبراهه، کاربری اراضی، و سنگشناسی عوامل مؤثر در وقوع زمینلغزشهای منطقه شناخته شدند. پس از تهیة این عوامل در محیط GIS، با استفاده از تفسیر عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای، موقعیت دقیق زمینلغزشها تعیین شد. سپس، پهنهبندی با چهار روش مذکور انجام گرفت. نهایتاً، به منظور بررسی و انتخاب مناسبترین مدل برای پهنهبندی خطر زمینلغزش از شاخص زمینلغزش استفاده شد. بر اساس این شاخص، در روش ارزش اطلاعاتی بیش از 52 درصد زمینلغزشها در طبقه با خطر خیلی بالا اتفاق افتاده است. بنابراین، این روش، به لحاظ داشتن انطباق بیشتر زمینلغزشها با پهنة خطر بالا و همچنین توانایی در تفکیک طبقههای خطر، کارایی بهتری نسبت به سایر روشها دارد و مناسبترین مدل برای پهنهبندی خطر زمینلغزش در حوزة زنگوان معرفی میشود.
محمد فیاض
چکیده
توجه به کیفیت و کمیت گیاهان علوفهای، خوشخوراکی و ارزش رجحانی گونهها، میزان برداشت از گونه، از جمله اطلاعات مورد نیاز برای مدیریت صحیح چرای دام در مرتع است. در این تحقیق ارزش رجحانی سه گونه Artemisiasieberi، Stipaarabica و Scariolaorientalis شاخص مراتع استپی کشور، در استانهای کرمان، یزد و اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا تیپ گیاهی درسایتهای ...
بیشتر
توجه به کیفیت و کمیت گیاهان علوفهای، خوشخوراکی و ارزش رجحانی گونهها، میزان برداشت از گونه، از جمله اطلاعات مورد نیاز برای مدیریت صحیح چرای دام در مرتع است. در این تحقیق ارزش رجحانی سه گونه Artemisiasieberi، Stipaarabica و Scariolaorientalis شاخص مراتع استپی کشور، در استانهای کرمان، یزد و اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا تیپ گیاهی درسایتهای نمونه مشخص، سپس فهرست فلورستیک منطقه تهیه گردید. بررسیها در بهار و تابستان صورت گرفت. جهت تعیین ارزش رجحانی گونهها از شاخص انتخاب گونه استفاده شد.در نمونه برداری پوشش گیاهی از روش نمونه گیری تصادفی با قاب یک متر مربعی استفاده شد. مقایسه ارزش رجحانی گونهها در زمانها و مکانهای مختلف آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی به کار گرفته شد. بررسی ارزش رجحانی نشان داد بین گونههای گیاهی و سایتهای مورد مطالعه در سطح 5درصد اختلاف معنیدار وجود دارد ولی بین ماههای مختلف اختلاف معنیداری وجود ندارد. همچنین اثر متقابل گونه و مرحله چرا در این طرح معنیدار نشد. همچنین ارزش رجحانی گونه Artemisiasieberi وStipaarabica مورد چرای گوسفند در ماههای مختلف با یکدیگر متفاوت بودند.گونه Artemisiasieberi در سایت ندوشن بیشترین ارزش رجحانی را به خود اختصاص داده است. نتایج مطالعات ارزش رجحانی در سه سایت استپی نشان داد که در سایت سه (Soh) گونههای گیاهی از ارزش رجحانی بالاتری نسبت به سایتهای ندوشن و دهنو برخوردار هستند. اقلیم، خاک و تفاوت در عوامل زیستگاهی از عوامل موثر در خوشخوراکی محسوب میشوند که سبب تغییرات چشم گیری در میزان خوشخوراکی گیاهان مرتعی و حتی یک گیاه خاص از مکانی به مکان دیگر شدهاند.
مسعود عشقی زاده؛ محمد تقی دستورانی؛ علی طالبی
چکیده
چکیده در این تحقیق تأثیر عملیات بیولوژیکی و قرق بر بار رسوبی سطح دامنهها در دو زیرحوضة نمونه و شاهد حوضة زوجی کاخک بررسی شد. این دو زیرحوضه از نظر شرایط فیزیکی یکساناند. زیرحوضة نمونه از سال 1376 تحت قرق و اجرای عملیات مختلف بیولوژیکی، بیومکانیکی و مکانیکی است؛ در حالی که زیرحوضة شاهد به صورت دستنخورده و تحت بهرهبرداری طبیعی است. ...
بیشتر
چکیده در این تحقیق تأثیر عملیات بیولوژیکی و قرق بر بار رسوبی سطح دامنهها در دو زیرحوضة نمونه و شاهد حوضة زوجی کاخک بررسی شد. این دو زیرحوضه از نظر شرایط فیزیکی یکساناند. زیرحوضة نمونه از سال 1376 تحت قرق و اجرای عملیات مختلف بیولوژیکی، بیومکانیکی و مکانیکی است؛ در حالی که زیرحوضة شاهد به صورت دستنخورده و تحت بهرهبرداری طبیعی است. برای تعیین میزان تأثیر عملیات بیولوژیکی و مدیریتی بر تولید رسوب، بار معلق حاصل از سطح دامنهها از طریق 18 پلات فرسایشی مستقر در دو زیرحوضه طی رگبارهای وقوعیافته در سالهای 1390 و 1391 با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر در نرمافزار Spss تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج مقایسههای صورتگرفته، مقادیر بار معلق دو زیرحوضه در سطح 1 درصد و مقادیر ارتفاع رواناب در سطح 5 درصد تفاوتِ معنیداری دارند. همچنین، نتایج بهدستآمده همبستگی بین ارتفاع رواناب و رسوب را در زیرحوضة شاهد 94 درصد و در زیرحوضة نمونه 62 درصد نشان داد. شیب خط تغییرات بین ارتفاع رواناب و رسوب در زیرحوضة شاهد 3/5 برابر زیرحوضة نمونه است. این نتایج بهخوبی نقش مستقیم اجرای طرحهای بیولوژیک و قرق را در کاهش بار حوضهای نشان داد.
علی اکبر نوروزی؛ مهدی همائی؛ عباس فرشاد
چکیده
شوری خاک یکی از عوامل مهم محدودکنندة رشد گیاهان و تخریب اراضی است، لیکن مشاهدات زمینی برای تعیین شوری خاک بسیار زمانبر و پُرهزینه است. کاربرد مدلهای پیشبینی و برآورد شوری خاک به کمک مدلهای آمار مکانی در محیط سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS) در مقایسه با آمار کلاسیک، با توجه به فرایند پیچیدة آن، مناسب و نسبتاً ارزان است. در ...
بیشتر
شوری خاک یکی از عوامل مهم محدودکنندة رشد گیاهان و تخریب اراضی است، لیکن مشاهدات زمینی برای تعیین شوری خاک بسیار زمانبر و پُرهزینه است. کاربرد مدلهای پیشبینی و برآورد شوری خاک به کمک مدلهای آمار مکانی در محیط سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS) در مقایسه با آمار کلاسیک، با توجه به فرایند پیچیدة آن، مناسب و نسبتاً ارزان است. در این پژوهش با استفاده از دادههای هدایت الکتریکی خاک بهدستآمده از 236 نقطه در دشت گرمسار به بررسی رابطة همبستگی بین مقادیر هدایت الکتریکی با 27 متغیر بهدستآمده از تصاویر ماهوارهای لندست (شامل شاخصهای پوشش گیاهی، شاخص شوری، باندهای 1 تا 7 ماهواره، شاخص مؤلفههای اصلی، و شاخص انتقال طیفی) اقدام گردید. به کمک روش تحلیل عاملی و شاخص شباهت در برنامة SPSS متغیرها به سه دسته تقسیم شد و بر اساس بالاترین ضریب همبستگی (58/0 و 60/0)، دو مدل به منظور پیشبینی شوری و تهیة نقشة هدایت الکتریکی خاک اشتقاق گردید. به موازات این کار، مدلهای تخمینگر به منظور تهیة نقشة شوری از اطلاعات نقاط نمونهبرداریشده در محیط ArcGIS با استفاده از مدل آمار مکانی رگرسیون حداقل مربعات معمولی (OLSR) اشتقاق و نقشة خطای تخمین با استفاده از شاخص Morans تهیه شد. نتایج نشان داد میزان دقت مدلهای بهدستآمده از روش OLSR با مدلهای حاصل از روشهای آمار کلاسیک یکسان است. مزیت استفاده از روشهای آمار مکانی ارائة نقشة مقادیر تخمینی شوری و توزیع مکانی خطای تخمین است. بر این اساس، مدلهای آمار مکانی، افزون بر داشتن دقت مناسب، به دلیل ارائة نقشة پراکنش نقاط، نقشة خطا، و عدم نیاز به تبادل اطلاعات بین نرمافزارهای مختلف نسبت به آمار کلاسیک برتری دارند.
حمید رضا مرادی؛ مریم دشتی مرویلی؛ علیرضا ایلدرمی
چکیده
هدف از این تحقیق پهنهبندی خطر زمینلغزش در حوضة آبخیز سیاهدره با استفاده از مدل آماری رگرسیون لجستیک است. بدین منظور، نخست نقاط لغزشی با استفاده از عکسهای هوایی و بازدیدهای میدانی مشخص و متعاقب آن نقشة پراکنش زمینلغزش منطقه تهیه شد. سپس، هر یک از عوامل مؤثر در وقوع زمینلغزش در منطقة مورد مطالعه از قبیل شیب، جهت شیب، ...
بیشتر
هدف از این تحقیق پهنهبندی خطر زمینلغزش در حوضة آبخیز سیاهدره با استفاده از مدل آماری رگرسیون لجستیک است. بدین منظور، نخست نقاط لغزشی با استفاده از عکسهای هوایی و بازدیدهای میدانی مشخص و متعاقب آن نقشة پراکنش زمینلغزش منطقه تهیه شد. سپس، هر یک از عوامل مؤثر در وقوع زمینلغزش در منطقة مورد مطالعه از قبیل شیب، جهت شیب، ارتفاع، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، فاصله از شبکة آبراهه، فاصله از گسل، و نقشة همباران در محیط GIS تهیه شد. دادههای مذکور در فرمتهای برداری و رستری در سامانة اطلاعات جغرافیایی ذخیره شد و برای اعمال تحلیلهای مبتنی بر مدل لجستیک استفاده گردید. تجزیه و تحلیل لجستیک با استفاده از نرمافزارARC GIS 9.2 و SPSS صورت گرفت. نتایج نشان داد عوامل شیب، ارتفاع، بارندگی، فاصله از آبراهه، و فاصله از گسل بهترتیب مهمترین عوامل وقوع لغزش در منطقهاند. بیشتر لغزشهای منطقه در کلاسهای شیب 22/22 تا 33/33 درصد، ارتفاع 2350 ـ 2500 متر، و بارندگی 473 ـ 523 میلیمتر قرار گرفته است. 50 درصد زمینلغزشها در فاصلة 30 متری از آبراهه قرار گرفته است. در این منطقه، اکثر لغزشها تا فاصلة 300 متری از گسلها اتفاق افتادهاند. صحتِ مدل با سه روش ارزیابی شد. نتایج بهدستآمده از هر سه روش برای حضور همة متغیرها بهترتیب عبارت است از: 2/98 درصد، 692/0، و 519/0. بدین ترتیب، نشان داده شد که میزان دقت مدل آماری لجستیک در تهیة نقشة حساسیت به خطر لغزش در منطقة مورد مطالعه بسیار بالاست.
علی فضل الهی؛ علی سلاجقه؛ سادات فیض نیا؛ حسن احمدی
چکیده
انگشتنگاری رسوبات روشی جهت شناسایی منابع رسوب و تعیین سهم مشارکت هر یک از منابع در تولید رسوب است. در این روش از یک یا چندین خصوصیت بیوژئوشیمیایی (ردیابهای طبیعی) استفاده میشود. در این تحقیق از روش انگشتنگاری رسوبات جهت تعیین سهم منابع مختلف رسوب در اراضی لسی بهره گرفته شد. 27 ردیاب در تمامی نمونهها اندازهگیری شد. دادهها از ...
بیشتر
انگشتنگاری رسوبات روشی جهت شناسایی منابع رسوب و تعیین سهم مشارکت هر یک از منابع در تولید رسوب است. در این روش از یک یا چندین خصوصیت بیوژئوشیمیایی (ردیابهای طبیعی) استفاده میشود. در این تحقیق از روش انگشتنگاری رسوبات جهت تعیین سهم منابع مختلف رسوب در اراضی لسی بهره گرفته شد. 27 ردیاب در تمامی نمونهها اندازهگیری شد. دادهها از لحاظ پرت بودن بررسی شدند. سپس با استفاده از آزمون کراسکال والیس توانایی ردیابها در جدایش منابع مختلف رسوب بررسی شد. تمامی ردیابها توانایی جدایش منابع مختلف رسوب را دارا بودند. سپس با استفاده از تحلیل تشخیص، بهترین ترکیب ردیابها که قادر به تمایز بین منابع مختلف رسوب باشند، شناسایی شدند که شامل 9 ردیاب کربن کل، سدیم، کربن آلی، سرب، کبالت، استرانسیوم، آلومینیوم، نسبت کربن به نیتروژن و روبیدیوم میباشند. سپس سهم هریک از منابع به دو روش معمول و بهینه شده با الگوریتم ژنتیک تعیین شد؛ که در میان شش منبع رسوب، خندق با میزان سهم متوسط 6/37 درصد بیشترین و جنگل طبیعی با میزان سهم متوسط 8/4 درصد کمترین مشارکت را در تولید رسوب در حوضه دارند. بهرهگیری از الگوریتم ژنتیک سبب افزایش دقت برآورد سهم منابع مختلف (نسبت به روش معمول) گردید.
شهربانو رحمانی؛ عطاالله ابراهیمی؛ علیرضا داودیان
چکیده
در این تحقیق سه روش سنجش از دوری، فیزیوگرافیکی و ژئومورفولوژیکی برای تهیۀ نقشۀ پوشش گیاهی مورد بررسی قرار گرفت. در روش سنجش از دور، علاوه بر تصاویرسنجندۀ IRS-LISSIII از نقشۀ مدل رقومی ارتفاعی زمین[1] و شاخص گیاهی تفاضلی نرمال شده[2] بهعنوان دادههای کمکی استفاده و برای طبقهبندی آنها از روش نظارتشدۀ حداکثر احتمال استفاده شد. بررسی ...
بیشتر
در این تحقیق سه روش سنجش از دوری، فیزیوگرافیکی و ژئومورفولوژیکی برای تهیۀ نقشۀ پوشش گیاهی مورد بررسی قرار گرفت. در روش سنجش از دور، علاوه بر تصاویرسنجندۀ IRS-LISSIII از نقشۀ مدل رقومی ارتفاعی زمین[1] و شاخص گیاهی تفاضلی نرمال شده[2] بهعنوان دادههای کمکی استفاده و برای طبقهبندی آنها از روش نظارتشدۀ حداکثر احتمال استفاده شد. بررسی دقت نقشههای تولیدی، نشان داد زمانی که تنها از دادههای سنجش از دور استفاده شود، میزان دقت و ضریب کاپای حاصل به ترتیب 82% و 43/79% و دقت و ضریب کاپای به همراه دادههای کمکی به ترتیب 93% و 63/90% میباشد. در روش فیزیوگرافی، پس از تعیین مهمترین عوامل فیزیوگرافیکی شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع از سطح دریا، میانگین سالانۀ بارش، درجۀ حرارت و میزان تابش خورشیدی بهعنوان عوامل تعیینکنندۀ پوشش گیاهی و رابطۀ این عوامل با پوشش گیاهی مورد آزمون قرار گرفت. بدین منظور، با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک چندجملهای نقشۀ پوشش گیاهی با دقت 08/47% پیشبینی شد. در روش ژئومورفولوژی نیز نقشههای سنگشناسی، شکل پستی و بلندی و رخسارههای ژئومورفولوژی تعیین و جهت پیشبینی نقشۀ پوشش گیاهی از روش شبکۀ عصبی مصنوعی استفاده گردید. این روش دقتی برابر با 1/39% را نشان داد. تفاوت فاحشی که در دقت تصاویر حاصل از دو روش فیزیوگرافیکی و ژئومرفولوژیکی با روش سنجش از دور مشاهده میگردد، بیانگر این است که روش سنجش از دوری دقت قابل توجه بیشتری برای پیشبینی پوشش گیاهی در مقایسه با دو روش دیگر حتی در صورت استفاده نکردن از لایههای کمکی دارد. [1] DEM [2] NDVI
الهه ظفریان؛ عطاالله ابراهیمی؛ رضا امیدی پور
چکیده
تهیة نقشة پوشش اراضی، از مهمترین منابع اطلاعاتی مدیریت منابعطبیعی محسوب میشود. از تصاویر ماهوارهای میتوان نقشههای پوشش اراضی را استخراج کرد. گوناگونی در روشهای طبقهبندی تصاویر ماهواره و انتخاب بهترین روش، یکی از مهمترین مشکلات در استفاده از این ابزار کاربردی میباشد. بنابراین، در این تحقیق، به منظور بررسی روند ...
بیشتر
تهیة نقشة پوشش اراضی، از مهمترین منابع اطلاعاتی مدیریت منابعطبیعی محسوب میشود. از تصاویر ماهوارهای میتوان نقشههای پوشش اراضی را استخراج کرد. گوناگونی در روشهای طبقهبندی تصاویر ماهواره و انتخاب بهترین روش، یکی از مهمترین مشکلات در استفاده از این ابزار کاربردی میباشد. بنابراین، در این تحقیق، به منظور بررسی روند تغییرات پوشش اراضی حوضۀ آبخیز شهرکرد، ابتدا کارآیی روشهای طبقهبندی حداکثراحتمال، شئگرا و شبکة عصبی مصنوعی ارزیابی و سپس روند تغییرات پوشش اراضی حوضۀ آبخیز شهرکرد در سالهای 1378، 1387 و 1394 با استفاده از تصاویر لندست TM، ETM+ و OLI بررسی شد. پس از تصحیحات هندسی و رادیومتریک و طبقهبندی، نقشة پوشش اراضی سال 1394 بر اساس سه روش مذکور تهیه گردید. نتایج ارزیابی صحت نقشههای تولیدی سال 1394 نشان داد که روش شئگرا در هر دو شاخص صحت کل و ضریب کاپا (به ترتیب 93 و 90%)، دقیقتر از دو روش دیگر بوده است. بنابراین، با روش شئگرا روند تغییرات پوشش اراضی بررسی شد. نتایج بررسی روند تغییرات نشان داد که در طول دورة آماری، مناطق مسکونی از 72/1 درصد در سال 1378 به 98/2 درصد در سال 1394 و اراضی کشاورزی نیز در همین دوره از 73/5 درصد به 60/12 درصد افزایش یافته ولی مراتع با کاهش 05/9 درصدی در کل دوره و اراضی بایر در دورة اول (1378-1387) با افزایش 19/6 درصدی و در دورة دوم (1387-1394) با کاهش 27/5 درصدی مواجه بودند. نتیجة حاصل از این تحقیق، نشان داد که طبقهبندی شئگرا نسبت به روشهای پیکسل پایه برای ارزیابی تغییرات پوشش اراضی ارجحیت دارند.
روح اله زینی وند؛ مجید آجورلو؛ علی آریاپور
چکیده
هدف این مطالعه بررسی اثر شدت چرای دام (سبک، متوسط و سنگین و قرق کوتاه مدت) بر تنوع و ترکیب گونههای علفی (گندمیان و پهنبرگان علفی) زیراشکوب درختان بلوط و بنه در مراتع مشجّر دامنههای کبیرکوه شهرستان درهشهر، استان ایلام است. نمونهبرداری از گونههای علفی به روش تصادفی- منظم در زمان گلدهی گونههای غالب در اردیبهشت سال 1396 انجام ...
بیشتر
هدف این مطالعه بررسی اثر شدت چرای دام (سبک، متوسط و سنگین و قرق کوتاه مدت) بر تنوع و ترکیب گونههای علفی (گندمیان و پهنبرگان علفی) زیراشکوب درختان بلوط و بنه در مراتع مشجّر دامنههای کبیرکوه شهرستان درهشهر، استان ایلام است. نمونهبرداری از گونههای علفی به روش تصادفی- منظم در زمان گلدهی گونههای غالب در اردیبهشت سال 1396 انجام شد. در داخل هر قاب، تعداد و نام گونه، تراکم، فرم رویشی و خوشخوراکی برای گیاهان علفی ثبت شد. تنوع گونهای با شاخصهای سیمپسون و شانون-وینر، غنای گونهای با شاخصهای مارگالف و منهینک و یکنواختی با شاخصهای پیت و شلدون در نرمافزار Ecological Methodology نسخه 6.1.4 محاسبه شدند. بیشترین مقدار شاخص سیمپسون برای گونههای گندمیان و پهن برگان علفی به ترتیب 972/0 (چرای متوسط) و 969/0 (قرق) بود. همچنین، بیشترین مقدار شاخص شانون برای گندمیان و پهن برگان علفی به ترتیب 51/4 (چرای سنگین) و 56/4 (چرای سنگین) بود. بیشترین غنای گونههای گندمیان و پهن برگان علفی به ترتیب در منطقۀ چرا شده با شدت متوسط دام و منطقۀ قرق مشاهده شد. در منطقۀ بدون چرا، غنای پهنبرگان علفی براساس شاخصهای مارگالف و منهینک به ترتیب 4/4 و 75/2 بود. مقدار شاخص غنای مارگالف و منهینک برای گندمیان در منطقۀ چرا شده با شدت متوسط 18 و 15 درصد بیشتر از منطقۀ چرا شده با شدت سنگین بود. بیشترین مقدار شاخصهای یکنواختی پیت و شلدون برای گندمیان و پهنبرگان علفی در منطقۀ چرا شده با شدت سنگین بود.
آرش ملکیان؛ مهسا میردشتوان
چکیده
امروزه، با توجه به افزایش بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی، لزوم توجه به استفادة بهینه از این منابع بیش از پیش ضروری به نظر میرسد. از روشهای زمینآمار میتوان برای ارزیابی و پایش کیفیت منابع آب زیرزمینی بهره برد. منطقة مورد مطالعه در تحقیق حاضر آبخوان دشت هشتگرد است. در این تحقیق نخست، با استفاده از دادههای کیفی برداشتشده ...
بیشتر
امروزه، با توجه به افزایش بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی، لزوم توجه به استفادة بهینه از این منابع بیش از پیش ضروری به نظر میرسد. از روشهای زمینآمار میتوان برای ارزیابی و پایش کیفیت منابع آب زیرزمینی بهره برد. منطقة مورد مطالعه در تحقیق حاضر آبخوان دشت هشتگرد است. در این تحقیق نخست، با استفاده از دادههای کیفی برداشتشده از 41 حلقه چاه پیزومتری منطقه، مقادیر پارامترهای کیفی گوناگون در هر چاه بررسی شد. سپس، به کمک روشهای زمینآماری کریجینگ، کوکریجینگ و IDW بهترین مدل برای پهنهبندی کیفی آبخوان انتخاب شد. نتایج نشان داد برای بیشتر شاخصهای کیفی آب زیرزمینی بر اساس ارزیابی متقابل و RMSE، کوکریجینگ بهتر از سایر روشها شاخصهای کیفی را شبیهسازی میکند. سپس، از میان پارامترهای کیفی دو پارامتر SAR و EC برای تعیین کیفیت آب آبیاری به روش ویلکوکس انتخاب شد و نقشههای پهنهبندی بر اساس این دو پارامتر با استفاده از امکانات زمینآماری نرمافزار ArcGIS نسخة 10 تهیه شد. نتایج تعیین کیفیت آب آبیاری در آبخوان نشان داد که 99 درصد سطح آبخوان بر اساس روش طبقهبندی ویلکوکس برای تعیین کیفیت آب آبیاری در ردة خوب (C2S1) و 1 درصد از سطح آبخوان در ردة متوسط (C3S1) قرار میگیرد. از نتایج پژوهش حاضر میتوان در مدیریت آبخوان منطقه و همچنین مدیریت آبیاری در کشاورزی منطقه استفاده کرد.
فرشاد سلیمانی ساردو؛ ناصر برومند؛ علی اذره
چکیده
در دهههای اخیر افزایش روزافزون جمعیت و توسعه اراضی کشاورزی، سبب افزایش بیرویه از منابع آب زیرزمینی و تشدید کاهش کیفیت آب در اکثر مناطق کشور شده است. از این رو با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، به بررسی روند تغییرات مکانی و زمانی پارامترهای کلسیم، منیزیم، اسیدیته، کلر، سولفات و سدیم آب زیرزمینی در دشت جیرفت پرداخته شده است. ...
بیشتر
در دهههای اخیر افزایش روزافزون جمعیت و توسعه اراضی کشاورزی، سبب افزایش بیرویه از منابع آب زیرزمینی و تشدید کاهش کیفیت آب در اکثر مناطق کشور شده است. از این رو با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، به بررسی روند تغییرات مکانی و زمانی پارامترهای کلسیم، منیزیم، اسیدیته، کلر، سولفات و سدیم آب زیرزمینی در دشت جیرفت پرداخته شده است. بدین منظور از اطلاعات 40 چاه که توسط آب منطقهای استان کرمان در سالهای1391-1381 برداشت و آنالیزهای کیفی روی آن صورت گرفته بود، استفاده گردید. در این راستا پس از نرمال کردن دادهها، به ارزیابی دقت روشهای مختلف زمین آمار شامل کریجینگ و عکس فاصله وزندار پرداخته و سپس نقشۀ پهنهبندی تغییرات مکانی پارامترهای کیفی آب زیرزمینی در محیط نرم افزاری ArcGIS9.3 با استفاده از بهترین روش درونیابی تهیه شد. نتایج این بررسی نشان داد که میزان پارامترهای اسیدیته، سدیم، کلر و سولفات در آب بیشتر شده و میزان کلسیم و منیزیم نیز کاهش پیدا کرده است. اما کیفیت منابع آب زیرزمینی دشت جیرفت در حالت کلی در سال 1391 نسبت به سال 1381، کاهش یافته است و روند تغییرات به صورتی است که هر چه به سمت جنوب و غرب برویم کیفیت آب کاهش مییابدکه علت اصلی آن را وجود سازندهایی از جنس ژیپس و هالیت در قسمتهای جنوب و غرب منطقه مورد مطالعه دانست.
سادات فیض نیا؛ میثم صمدی؛ تیمور تیموریان
چکیده
سنیابی رسوبات به روشهای مختلفی صورت میگیرد. در کلیۀ روشها، سنیابی رسوبات با هزینههای زیاد و با امکانات تحقیقاتی فراوان انجام میشود. هدف از تحقیق حاضر که در حوزۀ آبخیز حسنابدال زنجان انجام شده این است که نتایج دانهبندی رسوبات با آمار بارندگی تطبیق داده شود و بررسی شود که آیا از طریق دانهبندی و بهدست ...
بیشتر
سنیابی رسوبات به روشهای مختلفی صورت میگیرد. در کلیۀ روشها، سنیابی رسوبات با هزینههای زیاد و با امکانات تحقیقاتی فراوان انجام میشود. هدف از تحقیق حاضر که در حوزۀ آبخیز حسنابدال زنجان انجام شده این است که نتایج دانهبندی رسوبات با آمار بارندگی تطبیق داده شود و بررسی شود که آیا از طریق دانهبندی و بهدست آوردن خصوصیات رسوب و تغییرات آن میتوان سنیابی انجام داد یا نه؟ در این تحقیق ابتدا 4 بند سنگی - ملاتی انتخاب و در آنها اقدام به حفر پروفیل گردید. سپس در افقهای مختلف هرکدام از پروفیلها با توجه به تغییر در بافت و رنگ رسوب نمونهبرداری انجام شد. نمونههای رسوب به آزمایشگاه انتقال داده شده و دانهبندی رسوبات انجام گردید. نتایج دانهبندی با نرمافزار GRADISTAT مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از سوی دیگر آمار درازمدت بارندگی ایستگاه زنجان (آمار 45 ساله) از ادارۀ هواشناسی زنجان تهیه و با استفاده از شاخص PNPI دورههای کمآبی و پرآبی تعیین گردید. با توجه به سال احداث سازهها، سن تقریبی رسوبات هر یک از افقهای پروفیلهای چهارگانه تعیین گردید. نتایج دانهبندی با دادههای بارندگی مقایسه شد و نمونههای رسوب با بافت ماسه به دورۀ پرآبی و بافت سیلت به دورۀ کمآبی نسبت داده شد. نتایج بهدستآمده حاکی از انطباق کامل نتایج دانهبندی با شرایط اقلیمی منطقه و تشخیص درست دورههای پرآبی و کمآبی با نتایج دانهبندی است. بهطوریکه از تعداد 17 نمونه رسوب موجود، در 13 نمونه نتایج حاصل از تعیین دورههای پرآبی و کمآبی با استفاده از بافت رسوبات، انطباق کامل با نتایج حاصل از شاخص PNPI دارد. سن رسوبات چهار مخزن رسوبگیر به شرح زیر است: رسوبات پروفیل 1 بین سالهای 1384 تا 1390، پروفیل 2 بین سالهای 1385 تا 1390، پروفیل 3 بین سالهای 1387 تا 1390 و پروفیل 4 بین سالهای 1387 تا 1390 نهشته شدهاند. با توجه به تعیین سن هر یک از افقها در پروفیلها، میزان رسوبزائی حوزه آبخیز بالادست سازه در مقاطع زمانی مختلف در دسترس است.
طیبه السادات سهرابی؛ عباسعلی ولی؛ ابوالفضل رنجبر فردویی؛ سید حجت موسوی
چکیده
پدیدۀ گرد وغبار یکی از عوارض ثانویۀ اکوسیستمهای مناطق خشک و نیمهخشک است. این پدیده ناشی از بازخورد سیستم در مقابل عوامل متعدد فشار و تخریب میباشد. یکی از مهمترین ارکان اکوسیتمها پوششگیاهی آن است. از آنجا که عامل پوششگیاهی منعکسکنندۀ عوامل متعدد در اکوسیستم است، لذا میتوان با مطالعۀ رابطۀ تغییرات آن با سایر ...
بیشتر
پدیدۀ گرد وغبار یکی از عوارض ثانویۀ اکوسیستمهای مناطق خشک و نیمهخشک است. این پدیده ناشی از بازخورد سیستم در مقابل عوامل متعدد فشار و تخریب میباشد. یکی از مهمترین ارکان اکوسیتمها پوششگیاهی آن است. از آنجا که عامل پوششگیاهی منعکسکنندۀ عوامل متعدد در اکوسیستم است، لذا میتوان با مطالعۀ رابطۀ تغییرات آن با سایر عوامل نظیر پدیدۀ گرد و غبار به اثر متقابل عوامل پی برد. در این تحقیق به بررسی تأثیر پوششگیاهی بر وقوع پدیدۀ گرد و غبار در استان اصفهان طی دورۀ مطالعۀ 2016-2000 با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و شاخص پوششگیاهی نرمالشده پرداختهشدهاست. برای انجام تحقیق، دادههای تعداد وقوع گرد و غبار در ایستگاههای سینوپتیک استان برای دورۀ موردمطالعه از سازمان هواشناسی دریافت و فراوانی روزهای گرد وغبار هر ایستگاه در هر سال استخراج گردید. با استفاده از روش کریجینگ، روزهای گرد وغبار استان پهنهبندی گردید. نقشۀ پوششگیاهی استان نیز برای هرسال و بر اساس شاخصNDVI تیرماه هرسال از تصاویر سنجندۀ MODIS تهیهگردید. تحلیل رگرسیونی دادههای گرد وغبار سالانه و شاخص پوششگیاهی نیز بهمنظور تحلیل کمی تأثیر پوششگیاهی بر وقوع گرد و غبار انجام شد. نتایج پهنهبندی نشان داد که تعداد وقوع گرد و غبار در سالهای اخیر نسبت به گذشته افزایش و سالهای 2011 و 2007 به ترتیب با مقادیر 496 و 67 روز، بیشترین و کمترین تعداد گرد وغبار در طول دوره میباشند. همچنین ایستگاه نایین و اصفهان (فرودگاه) به ترتیب با 914 و805 روز بیشترین و گلپایگان و داران با 91 و111 روز کمترین میزان وقوع گرد و غبار را داشتهاند. نتایج نشان داد که بیشترین تعداد وقوع گرد و غبار مربوط به شرق و مرکز استان و کمترین مربوط به بخشهای دیگر استان است. پوششگیاهی نیز در طی دورۀ موردمطالعه در شرق و مرکز استان کمترین مقدار بوده است. مقدار NDVI نیز در سالهای 2011،2013 و2015 کمترین مقدار بوده و بین 69/0تا 19/0- تغییر داشتهاست. نتایج تحلیل رگرسیونی نیز نشان داد که فراوانی وقوع گرد وغبار با پراکنش پوششگیاهی ارتباط نزدیکی دارد و با کاهش پوششگیاهی، بر تعداد وقوع گرد و غبار افزوده میشود. به طورکلی عامل پوششگیاهی با همبستگی معنیدار در سطح خطای کمتر از ۵ درصد، 78 درصد از تغییرات پدیدۀ گرد و غبار را تبیین میکند. بنابراین مدیریت اکوسیستمها و بالاخص پوششگیاهی در پدیدۀ گرد وغبار مؤثر است.
محسن ملکی؛ رضا قانع مقدم
چکیده
این مقاله با هدف بررسی اثرات مداخلات آبخیزداری بر حوزۀ آبخیز قرهشیران در استان اردبیل انجام شد. در این مقاله پنج سرمایۀ اجتماعی- انسانی، اقتصادی و محیطی- فیزیکی بررسی شد. جامعۀ آماری این تحقیق، بهرهبرداران مطلع شش روستای تحت پوشش اجرای طرح و پنج روستای خارج از محدودۀ اجرای طرح در همان حوزۀ آبخیز بود. با استفاده از جدول مورگان 200 ...
بیشتر
این مقاله با هدف بررسی اثرات مداخلات آبخیزداری بر حوزۀ آبخیز قرهشیران در استان اردبیل انجام شد. در این مقاله پنج سرمایۀ اجتماعی- انسانی، اقتصادی و محیطی- فیزیکی بررسی شد. جامعۀ آماری این تحقیق، بهرهبرداران مطلع شش روستای تحت پوشش اجرای طرح و پنج روستای خارج از محدودۀ اجرای طرح در همان حوزۀ آبخیز بود. با استفاده از جدول مورگان 200 خانوار با تکنیک نمونهگیری هدفمند، مورد پرسش قرار گرفتند. ابزار این تحقیق، پرسشنامه بود. پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (بین 7/0 تا 8/0) بهدست آمد. نتایج نشان داد، بین سرمایۀ اجتماعی- انسانی و محیطی- فیزیکی در محل اجرای پروژه و عدم اجرای آن تفاوت وجود داشته ولی بین سرمایۀ مالی تفاوتی وجود ندارد. شاخص میزان عضویت افراد در گروهها و تمایل به مهاجرت و اعتماد اجتماعی، در سرمایۀ اجتماعی بین دو منطقه تفاوت معنیدار نداشت. در سرمایۀ انسانی، شاخص افزایش سطح آگاهی نیز تفاوت نشان نداد. در سرمایۀ طبیعی و فیزیکی، شاخصهای سطح اراضی باغی-دیم و آبی، خسارت سیل و تعداد دام در نظر گرفته شد که تفاوت آن در سطح 98 درصد معنیدار بود. در سرمایۀ مالی، شاخص درآمدزایی حوضه در نظر گرفته شد که بین منطقۀ اجرا و عدم اجرا تفاوتی وجود نداشت. نتایج نشان میدهد با اینکه معیشت بهرهبرداران به طور مسقیم وابسته به منابعطبیعی است، اجرای پروژههای آبخیزداری بر سرمایۀ طبیعی، فیزیکی و تا حدی اجتماعی در منطقه مؤثر بوده است ولی به طور خاص نتوانسته است باعث افزایش درآمد و فرصتهای شغلی در منطقه شود.
آرش ملکیان؛ مه رو ده بزرگی؛ امیر هوشنگ احسانی؛ امیر رضا کشتکار
چکیده
محدودیت منابع آب ناشی از خشکسالیهای متوالی، از مهمترین معضلات استان سیستان و بلوچستان است.در این پژوهش برای پیشبینی سیکل خشکسالی در 9 ایستگاه هواشناسی استان سیستان و بلوچستان از شبکة عصبی مصنوعی استفاده شد. دادههای مورد استفادة ورودی شبکه شامل بارش سالانه و شاخص دهک بارش (DPI) ایستگاهها است که از سال 1350 تا 1379 برای آموزش ...
بیشتر
محدودیت منابع آب ناشی از خشکسالیهای متوالی، از مهمترین معضلات استان سیستان و بلوچستان است.در این پژوهش برای پیشبینی سیکل خشکسالی در 9 ایستگاه هواشناسی استان سیستان و بلوچستان از شبکة عصبی مصنوعی استفاده شد. دادههای مورد استفادة ورودی شبکه شامل بارش سالانه و شاخص دهک بارش (DPI) ایستگاهها است که از سال 1350 تا 1379 برای آموزش مدل و از سال 1380 تا 1387 برای اعتبارسنجی شبکه است. شبکة مورد استفاده از نوع پرسپترون چندلایه بود و از الگوریتم پس انتشار خطا و تابع محرک سیگموئید استفاده شد. تعداد نرونهای لایهها بر اساس کمترین میزان خطا محاسبه شد و به صورت ساختار لایة 1-10-1 است. سپس، عمل پیشبینی خشکسالی توسط الگوریتم آموزش دیدهشده توسط شبکة عصبی مصنوعی و بدون استفاده از دادههای واقعی و مشاهداتی برای سالهای 1388 تا 1391 صورت گرفت. نتایج نشان داد شبکة عصبی مصنوعی با همبستگی 97% و میانگین خطای (RMSE) کمتر از 5% قادر به پیشبینی شاخص خشکسالی بر اساس دهک بارش است. نتایج پیشبینی شاخص خشکسالی دهک بارش نشاندهندة این مطلب بود که خشکسالی در طی سالهای 1388ـ 1391 به طور کلی روند افزایشی داشته است. از این رو، با استفاده از این روش میتوان وضعیت خشکسالی را در سالهای آتی و بدون استفاده از آمار هواشناسی پیشبینی کرد و در مدیریت و بهرهوری منابع آب و نیز مدیریت خشکسالی و تغییرات اقلیمی از این روش بهره جست.
افشین صادقی راد؛ حسین آذرنیوند؛ محمد جعفری؛ محمد علی زارع چاهوکی
چکیده
با توجه به هزینهبر و پرخطر بودن روشهای صنعتی ذخیرۀ کربن، بایستی به ذخیرۀ کربن به روش زمینی توجه بیشتری شود. در اینجاست که ذخیرۀ کربن در مراتع اهمیت پیدا میکند. لذا این تحقیق با هدف مقایسۀ ذخیرۀ کربن در مراتع طبیعی و دستکاشت انجام شد. بدین منظور سه رویشگاه با سه گونۀ Stipa barbata، Salsola rigidaو Atriplex canescens انتخاب شدند. نمونهبرداری ...
بیشتر
با توجه به هزینهبر و پرخطر بودن روشهای صنعتی ذخیرۀ کربن، بایستی به ذخیرۀ کربن به روش زمینی توجه بیشتری شود. در اینجاست که ذخیرۀ کربن در مراتع اهمیت پیدا میکند. لذا این تحقیق با هدف مقایسۀ ذخیرۀ کربن در مراتع طبیعی و دستکاشت انجام شد. بدین منظور سه رویشگاه با سه گونۀ Stipa barbata، Salsola rigidaو Atriplex canescens انتخاب شدند. نمونهبرداری از هر یک از گونهها در ده تکرار (30 نمونه) و همچنین خاک گونهها در شش تکرار در هر یک از عمقهای 30-0 و 60-30 سانتیمتر (36 نمونه) به روش تصادفی- سیستماتیک اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. ﻛﺮﺑﻦ گیاه و خاک و همچنین برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که بین سه رویشگاه، در عمق اول خاک از نظر مقدار سیلت، ماسه، کربن آلی، pH وEC و در عمق دوم خاک از نظر مقدار سیلت، کربن آلی، ازت، pH وEC اختلاف معنیداری وجود دارد (05/0 .(P< همچنین نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین ذخیرۀ کربن کل بیومس هوایی به ترتیب به A.canescens(4/3 تن در هکتار) و S. barbata (33/0 تن در هکتار) مربوط بود. اما بیشترین و کمترین ذخیرۀ کربن کل رویشگاه به ترتیب به مرتع دستکاشت A.canescens (84/39 تن در هکتار) و مرتع طبیعی S.barbata (94/31 تن در هکتار) مربوط بود به طوری که هر سه گونه با یکدیگر اختلاف معنیداری داشتند (05/0 .(P<در نهایت پیشنهاد میشود یکی از اولویتهای مهم در مدیریت اکوسیستمهای مرتعی، مدیریت کربن خاک و توجه به پتانسیل گیاهان در امر ذخیرۀ کربن باشد.
راضیه شاه بندری؛ حسین ارزانی؛ ناصر باغستانی میبدی؛ محمدعلی زارع چاهوکی
چکیده
مهمترین عامل مؤثر بر کیفیت علوفه گیاهان، مرحله فنولوژی است که با شناخت آن میتوان زمان مناسب چرای دام در مرتع را تعیین کرد. در این پژوهش، از چهار گونه مهم مرتعی، شامل درمنه دشتی (Artemisiasieberi)، آنک (Salsolakerneri)، عجوه (Aelieniasubaphylla) و سفید جاز (Eurotiaceratoides) در سه مرحله فنولوژی؛ رشد رویشی، گلدهی و بذردهی در اواخر 1389 و اوایل 1390 در مراتع ندوشن استان ...
بیشتر
مهمترین عامل مؤثر بر کیفیت علوفه گیاهان، مرحله فنولوژی است که با شناخت آن میتوان زمان مناسب چرای دام در مرتع را تعیین کرد. در این پژوهش، از چهار گونه مهم مرتعی، شامل درمنه دشتی (Artemisiasieberi)، آنک (Salsolakerneri)، عجوه (Aelieniasubaphylla) و سفید جاز (Eurotiaceratoides) در سه مرحله فنولوژی؛ رشد رویشی، گلدهی و بذردهی در اواخر 1389 و اوایل 1390 در مراتع ندوشن استان یزد نمونهبرداری به عمل آمد. در هر مرحله، برای هر گونه 5 تکرار و برای هر تکرار، حداقل پنجپایه گیاهی از نقاط مختلف تیپ گیاهی موجود در منطقه انتخاب و رشد سال جاری آنها برداشت گردید. نمونهها پس از خشک شدن و جدا نمودن اندامهای مختلف (گل، برگ و ساقه) آسیاب شدند و در آزمایشگاه با روش طیفسنجی مادونقرمز NIR)) مورد تجزیه قرار گرفتند و شاخصهای مهم کیفی از قبیل پروتئین خام (CP)، دیواره سلولی عاری از همی سلولز (ADF)، ماده خشک قابلهضم (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) آنها تعیین گردید. نتایج بررسی نشان داد که بالاترین درصد پروتئین خام مربوط به برگ A. subaphylla و در مرحله رویشی (19/9%)، بالاترین درصد ADF مربوط به ساقه A. subaphylla و در مرحله بذردهی (42/53%) و بالاترین درصد DMD(13/48%) و بالاترین مقدار انرژی متابولیسمی (18/6MJ/KgDM) مربوط به برگ A. sieberi و در مرحله رویشی است. همچنین اواخر دوره رویشی را مناسبترین زمان برای چرای دام میتوان در نظر گرفت.
لیلا فاضل دهکردی؛ حسین آذرنیوند؛ محمدعلی زارع چاهوکی؛ فرهاد محمودی کهن؛ شهرام خلیقی سیگارودی
چکیده
بهمنظور شناسایی شاخص مناسب برای ارزیابی و پایش خشکسالی، اطلاعات بارندگی ایستگاههای هواشناسی استان ایلام از سال 2000 تا 2011 و تصاویر ماهواره MODIS با فاصله زمانی 16 روزه، تهیه و پردازش شد. محاسبه SPI بر اساس میزان بارش انجام گردید، بنابراین اطلاعات بارش برای محاسبه این شاخص و تصاویر ماهوارهای برای محاسبه NDVI بکار گرفته شد. همچنین اطلاعات ...
بیشتر
بهمنظور شناسایی شاخص مناسب برای ارزیابی و پایش خشکسالی، اطلاعات بارندگی ایستگاههای هواشناسی استان ایلام از سال 2000 تا 2011 و تصاویر ماهواره MODIS با فاصله زمانی 16 روزه، تهیه و پردازش شد. محاسبه SPI بر اساس میزان بارش انجام گردید، بنابراین اطلاعات بارش برای محاسبه این شاخص و تصاویر ماهوارهای برای محاسبه NDVI بکار گرفته شد. همچنین اطلاعات درصد تاج پوشش در تیپهای مرتعی انتخاب شده از بین سایتهای مورد مطالعه در "طرح ملی ارزیابی مراتع در مناطق مختلف آب و هوایی" استخراج گردید. سپس به بررسی همبستگی بین SPI با NDVI و همچنین تاج پوشش گیاهی و شاخص ماهوارهای پرداخته شد. روابط بین دو شاخص پوشش گیاهی و خشکسالی هواشناسی از طریق رابطه رگرسیونی مشخص شد. نتایج حاصل از محاسبه سالانه شاخص بارش استاندارد شده خشکسالی شدید در سال 2000 و ترسالی متوسط در سال 2006 را در مراتع مورد مطالعه استان ایلام نشان داد. نوسانهای مقادیر شاخص NDVI نیز این مطلب را تأیید کرد. نتایج نشان داد که بیشترین همبستگی بین شاخص پوشش گیاهی و فرم رویشی پهنبرگان و گندمیان یکساله است. نتایج حاصل از بررسی همبستگی بین SPI و NDVI در بازه زمانی مختلف، مبین آن است که SPI در دوره زمانی سه و شش ماهه، با شاخص NDVI در سطح یک درصد همبستگی دارد. بررسی میزان کارایی مدلهای رگرسیونی، مدل در بازه زمانی سه و شش ماهه را برای پایش خشکسالی مناسب نشان داد. نتایج حاصل از رگرسیون بین شاخصها بیانگر این مطلب است که NDVI معیار مناسبی برای ارزیابی و پایش خشکسالی است.
علی بمان میرجلیلی؛ محمد موسایی سنجره ای؛ شهاب الدین زارع زاده مهریزی
چکیده
شناخت بهترِ وضعیت پوشش گیاهی مراتع کشور و تغییرات آن در سالهای مختلف، بر اساس نوسانات بارندگی و خشکسالی، اهمیت ویژهای دارد. این شناختْ اهمیت اولویتبندیِ اقتصادی مراتع را بر میزان بهرهوری مشخص میسازد. تاکنون پایشِ جامع و مستمری برای پوشش گیاهی مراتع کشور در سالهای مختلف، از نظرِ آثار خشکسالی و ترسالی، ...
بیشتر
شناخت بهترِ وضعیت پوشش گیاهی مراتع کشور و تغییرات آن در سالهای مختلف، بر اساس نوسانات بارندگی و خشکسالی، اهمیت ویژهای دارد. این شناختْ اهمیت اولویتبندیِ اقتصادی مراتع را بر میزان بهرهوری مشخص میسازد. تاکنون پایشِ جامع و مستمری برای پوشش گیاهی مراتع کشور در سالهای مختلف، از نظرِ آثار خشکسالی و ترسالی، صورت نگرفته است. در این تحقیق آثار ترسالی و خشکسالی بر روی درصد تاج پوشش گیاهی و میزان تولید گیاهی در یازده عرصة پخش سیلاب و سه عرصة شاهد بررسی شد. در عرصة پخش سیلاب و عرصة شاهد، در هر یک، جداگانه، 3 ترانسکت 100 متری به فاصلة 25 متری از همدیگر، به صورت عمود بر شیب، روی خطوط تراز و در هر ترانسکت 10 پلات 2×1 مترمربعی به فاصلة 10 متری از همدیگر تعبیه شد. برای اندازهگیری تولید از روش قطع و توزین استفاده شد و برای اندازهگیری پوشش از پلاتهای 2×1 مترمربعی. نتایج با استفاده از آزمون دانکن در قالب طرح کاملاً تصادفی به صورت فاکتوریل به روش GLM در سطح اطمینان 95 و 99 درصد نشان داد که میزان تولید و تاج پوشش در تیمارهای خشکسالی و ترسالی در سطح 1 درصد معنیدار است (010p<). میزان تولید شبکه در ترسالیها 336 درصد و میزان تاج پوشش 34 درصد نسبت به خشکسالی افزایش داشته است. این امر بیانگر آن است که در ترسالیها، که میزان بارندگی از میانگین سیساله بیشتر است، میزانِ درصد تاج پوشش و تولیدْ مثبت بوده است. بر اساس نتایج این تحقیق، پخش سیلاب باعث افزایش پوشش گیاهی و تولید علوفه در شبکهها شد.
جواد معتمدی؛ آرزو علیزاده؛ آزاده عالم زاده گرجی
چکیده
گیاهان، ضمن رویش و سازگاری با شرایط مختلف، ویژگیهای محیط و بهویژه خصوصیات خاک را برای گسترش جوامع گیاهی تغییر میدهند. در این تحقیق میزان تأثیرگذاری گیاهان هالوفیت اطراف دریاچة ارومیه بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک ارزیابی شد. بدین منظور، در تیپ گیاهی Salsola nitraria - Aeluropus littoralis، که معرف سطح وسیعی از چراگاههای شور اطراف دریاچة ...
بیشتر
گیاهان، ضمن رویش و سازگاری با شرایط مختلف، ویژگیهای محیط و بهویژه خصوصیات خاک را برای گسترش جوامع گیاهی تغییر میدهند. در این تحقیق میزان تأثیرگذاری گیاهان هالوفیت اطراف دریاچة ارومیه بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک ارزیابی شد. بدین منظور، در تیپ گیاهی Salsola nitraria - Aeluropus littoralis، که معرف سطح وسیعی از چراگاههای شور اطراف دریاچة ارومیه است، لکههای گیاهی (اکولوژیک) در امتداد دو ترانسکت 150 متری، که موازی با جهت شیب استقرار داشتند، انتخاب شد و فواصل بین آنها خاک لخت بدون پوشش (فضای بین لکهای) درنظر گرفته شد. نمونههای خاک از داخل لکهها و فضای بین لکهای از دو عمق 0 ـ 15 و 15 ـ 30 سانتیمتری با چهار تکرار برداشت و برخی خصوصیات آنها اندازهگیری شد. با کاربرد آزمون T غیرجفتی، مقادیر پارامترهای اندازهگیریشدة بین لکهها و فضای بین لکهها مقایسه شد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد حضور گیاهان تأثیر معنیداری در کاهش هدایت الکتریکی و نمکهای محلول سدیم، پتاسیم و کلسیم و همچنین افزایش مقادیر فسفر در نمونههای خاک پروفیل سطحی (0 ـ 15 سانتیمتری) در داخل لکهها دارد، ولی در میزان اسیدیته، نیتروژن، مواد آلی و درصد سیلت، شن و رس داخل لکهها و نواحی بین لکهها اختلاف معنیدار مشاهده نشد. خصوصیات مذکور در خاک عمقی (15 ـ 30 سانتیمتری) و بین لکههای گیاهی و مناطق بین لکهها نیز اختلاف معنیداری با هم نداشت؛ این امر تداعیکنندة نقش گیاهان و تأثیر ریشهدوانی آنها در تغییر خصوصیات خاک سطحی نسبت به خاک عمقی در رویشگاههای مورد بررسی است.
سحر غفاری؛ اردوان قربانی؛ مهدی معمری؛ رئوف مصطفیزاده؛ محمود بیدار لرد؛ آزاد کاکه ممی
چکیده
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر عوامل پستی و بلندی، خاک، اقلیم و سنجههای سیمای سرزمین بر توزیع و پراکنش جوامع گیاهی در پروفیل ارتفاعی مراتع مغان - سبلان در استان اردبیل بوده است. برای بررسی و تعیین گروه گونههای اکولوژیک 840 پلات یک متر مربعی در 28 سایت به صورت تصادفی-سیستماتیک برداشت شد و تراکم و درصد پوشش گونههای گیاهی ثبت شد. نمونهبرداری ...
بیشتر
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر عوامل پستی و بلندی، خاک، اقلیم و سنجههای سیمای سرزمین بر توزیع و پراکنش جوامع گیاهی در پروفیل ارتفاعی مراتع مغان - سبلان در استان اردبیل بوده است. برای بررسی و تعیین گروه گونههای اکولوژیک 840 پلات یک متر مربعی در 28 سایت به صورت تصادفی-سیستماتیک برداشت شد و تراکم و درصد پوشش گونههای گیاهی ثبت شد. نمونهبرداری خاک در هر سایت، از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتیمتری نمونهبرداری شد. با استفاده از آنالیز دو طرفه گونههای معرف (TWINSPAN) پوشش گیاهی طبقهبندی شد و برای آزمون همخطی و تعیین مؤثرترین عوامل محیطی از روش همبستگی و آنالیز مؤلفههای اصلی (PCA) و برای بررسی روابط پوشش گیاهی با عوامل محیطی از آنالیز تطبیقی متعارف (CCA) استفاده شد. با توجه به نتایج TWINSPAN، چهار گروه گونههای اکولوژیک تفکیک شد. رابطؤ گونه-محیط برای محورهای CCA (و مقادیر ویژه آنها) برای محورهای اول و دوم به ترتیب 8/20 (77/0) و 4/38 (65/0) بهدست آمد. همبستگی گونه-محیط محاسبه شده توسط دو محور اول 95/0 و 96/0 است. گروه اکولوژیک اول در جهت معکوس گرادیانهای ارتفاع، شیب، بارندگی و متوسط اندازۀ لکه و در امتداد گرادیانهای اسیدیته، رس و رس قابل انتشار عمق اول، وزن مخصوص ظاهری، تراکم لبه و ضریب تغییرات اندازه لکه قرار گرفته است. گروه اکولوژیک دوم و سوم از لحاظ ترکیب گیاهی و شرایط محیطی در حد واسط گروههای اکولوژیک اول و چهارم قرار دارند. این دو گروه در ارتفاعات میانی گسترش دارند. گروه اکولوژیک چهارم در انتهای گرادیان ارتفاع، بارندگی، شیب، متوسط اندازه لکه در جهت معکوس رس و رس قابل انتشار عمق اول قرار گرفتهاند و مناطق ارتفاعی مرتفع و خاکهای سبک را ترجیح میدهند.