مهرنوش قدیمی؛ حسن احمدی؛ ابراهیم مقیمی؛ منصور جعفربیگلو
چکیده
برای بررسی هیدروژئوشیمی منابع آب کارستی اشترانکوه از اطلاعات شیمی آب چشمه ها، به عنوان مهمترین تخلیهکننده اصلی منابع کارستی، نام برده شده است. این تحقیق با هدف مطالعۀ هیدروژئوشیمیایی چشمه های کارستی و منشأ آنها با تأکید بر جنس سازند انجام شد. بدین منظور، 5 نمونۀ آب از چشمه های دائمی منطقه در دوره کمآبی جمع آوری و تجزیه ...
بیشتر
برای بررسی هیدروژئوشیمی منابع آب کارستی اشترانکوه از اطلاعات شیمی آب چشمه ها، به عنوان مهمترین تخلیهکننده اصلی منابع کارستی، نام برده شده است. این تحقیق با هدف مطالعۀ هیدروژئوشیمیایی چشمه های کارستی و منشأ آنها با تأکید بر جنس سازند انجام شد. بدین منظور، 5 نمونۀ آب از چشمه های دائمی منطقه در دوره کمآبی جمع آوری و تجزیه شیمیایی شد. به منظور بررسی دقیق هیدروژئوشیمیایی منطقه از نمودار پایپر و استیف استفاده شد. نمودار پایپر نشان داد که تیپ غالب آبهای منطقه بیکربناته- کلسیت است. این آبها دارای سختی موقتیاند و در نمودار استیف مشخص شد که آنیون غالب بیکربنات و کاتیون غالب کلسیم است. آب چشمة پنبهکار (1S) و دریاچة گهر (3S) نسبت به کانی کلسیت اشباع است و شاخص اشباع مثبت منعکسکننده جریان انتشاری است و جریان انتشاری نیز نشاندهنده عدم گسترش زیاد شکستگی در حوزه آبخیز چشمه های مورد نظر است. میزان شاخص اشباع دولومیت در چشمه های آب سفید (2) و تمدار بسو (4)، و مهر قلیونجا (5) منفی است که شرایط تحت اشباع را نشان میدهد و منعکسکننده تراکم بیشتر شکستگی سطحی و زیرسطحی و همچنین نشان دهنده نوع جریان مجرایی- انتشاری در مسیر جریان آب این چشمه هاست. نتایج حاصل از هیدروژئوشیمی چشمه های کارستی و XRF موجود در منطقه نشان میدهد که پدیدة فوق اشباع در دورة کمآبی در سنگ های کربناته مؤکداً تابع انحلال کلسیت و دولومیت است. بالاتربودن دمای آب در چشمۀ پنبه کار در اشباعیت دولومیت در سازند دالان تأثیر گذاشته است. نتایج تحلیل عاملی نشان میدهد که مهمترین عامل را میتوان به انحلال کربنات و پس از آن به منیزیم و هدایت الکتریکی نسبت داد. آب این چشمه ها در گروه آبهای نسبتاً سخت و سخت قرار میگیرد.
علی اکبر نظری سامانی؛ فاطمه توکلی؛ حسن احمدی؛ غلامرضا راهی
چکیده
فرسایش خندقی یکی از مخربترین اشکال فرسایش آبی است که با رشد و گسترش آن حجم درخور توجهی از خاک از دسترس خارج میشود. این فرسایش یک جریان پیچیدة ژئومورفولوژی و نشانة فرسایش پیشرفته و تخریب سرزمین است. در این تحقیق با استفاده از عکسهای هوایی سالهای ۱۳۴۶ و ۱۳۷۲ و با عملیات میدانی و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) گسترش طولی 25 خندق در ...
بیشتر
فرسایش خندقی یکی از مخربترین اشکال فرسایش آبی است که با رشد و گسترش آن حجم درخور توجهی از خاک از دسترس خارج میشود. این فرسایش یک جریان پیچیدة ژئومورفولوژی و نشانة فرسایش پیشرفته و تخریب سرزمین است. در این تحقیق با استفاده از عکسهای هوایی سالهای ۱۳۴۶ و ۱۳۷۲ و با عملیات میدانی و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) گسترش طولی 25 خندق در منطقة دره کره طی دو دورة زمانی ۱۳۷۲ـ ۱۳۸۷ و ۱۳۴۶ـ ۱۳۷۲ اندازهگیری شد. همچنین، برای تعیین عوامل مؤثر بر گسترش طولی خندقها از آنالیزهای رگرسیونی بین گسترش طولی خندق و فاکتورهای توپوگرافی، فیزیکی- شیمیایی خاک، و مورفولوژی خندق استفاده شد. نتایج نشان داد که متوسط گسترش طولی خندقها در دورههای ۱۳۴۶ـ ۱۳۷۲، ۱۳۷۲ـ ۱۳۸۷، و میانگین دو دوره به ترتیب 36/1، 23/1، و 3/1 متر در سال اندازهگیری شده است. همچنین، بر اساس تجزیة رگرسیونی، پارامترهایی از قبیل مساحت حوزة آبخیز بالادست خندق، فاصلة بالاکند تا مرز حوزة آبخیز، ارتفاع بالاکند، و SAR مهمترین شاخصهای مؤثر بر رشد طولی خندقاند. بر پایة یافتهها، فاصلة رأس خندق تا مرز حوضة آن به همراه ارتفاع بالاکند به همراه مشاهدة حوضچة مستغرق در پای آن میتواند معیارهای مناسب و میدانی برای ارزیابی سریع مقدار فعالیت یک خندق جهت اولویتبندی کنترل آن در نظر گرفته شود.
سادات فیض نیا؛ سهیلا یونس زاده جلیلی؛ حسن احمدی
چکیده
به دلیل وجود مشکلات زیاد در کاربرد روشهای سنتی، روش انگشتنگاری یا منشأیابی، که بر استفاده از خصوصیات فیزیکی، ژئوشیمیایی، و آلی رسوب و منابع رسوب متکی است، به عنوان روشی جایگزین و مناسب برای تعیین منابع اصلی رسوب و اهمیت نسبی آنها، مورد توجه محققان قرار گرفته است. در این تحقیق، با استفاده از این روش، نخست ترکیبی از ویژگیهای ...
بیشتر
به دلیل وجود مشکلات زیاد در کاربرد روشهای سنتی، روش انگشتنگاری یا منشأیابی، که بر استفاده از خصوصیات فیزیکی، ژئوشیمیایی، و آلی رسوب و منابع رسوب متکی است، به عنوان روشی جایگزین و مناسب برای تعیین منابع اصلی رسوب و اهمیت نسبی آنها، مورد توجه محققان قرار گرفته است. در این تحقیق، با استفاده از این روش، نخست ترکیبی از ویژگیهای متمایزکننده، که منابع رسوب را دقیق و واضح جدا کنند، انتخاب شد. این ترکیب در زیرحوضههای مختلف حوضة خور و سفیدارک واقع در شهرستان ساوجبلاغ استان البرز تعیین شد و سهم هر واحد سنگی در تولید بار معلق محاسبه گردید. با تهیة نقشة سنگشناسی، واحدهای سنگشناسی حوضه به عنوان منابع رسوب در نظر گرفته شد و رسوبات پشت سازههای آبخیزداری به عنوان مناطق رسوبگذاری. غلظت ۹ عنصر ژئوشیمیایی برای مواد با قطر کمتر از 5/62 میکرون اندازهگیری شد. سپس، بعد از اطمینان از نبود دادههای پرت و بررسی آزمونهای تجزیة واریانس یکطرفه و کولموگروف- اسمیرنوف، از روش تحلیل تشخیص برای انتخاب ترکیب مناسب نهایی استفاده شد. از میان عناصر انتخابی، عنصر Ca مهمترین عنصر در جداسازی واحدهای سنگشناسی بود. در نهایت، اهمیت نسبی هر واحد سنگشناسی نسبت به تولید رسوب معلق محاسبه شد که نشان داد سازندهای شمشک و زاگون بیشترین سهم را در تولید بار معلق منطقه دارند.
طیبه مصباح زاده؛ حسن احمدی؛ غلامرضا زهتابیان؛ فریدون سرمدیان؛ فیروزه مقیمی نژاد
چکیده
بیابانزایی پدیدة خاص مناطق خشک، نیمهخشک، و خشکِ نیمهمرطوب است. میزاناین پدیده در کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران، بسیار زیاد است. هدف اصلی این مطالعه واسنجی مدل IMDPA با تأکید بر معیارهای زمین در منطقة ابوزیدآباد کاشان است. مدل IMDPA را محققان ایرانی برای ارزیابی شدت بیابانزایی در ایران معرفی کردند و، پیش از کاربرد، شاخصها ...
بیشتر
بیابانزایی پدیدة خاص مناطق خشک، نیمهخشک، و خشکِ نیمهمرطوب است. میزاناین پدیده در کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران، بسیار زیاد است. هدف اصلی این مطالعه واسنجی مدل IMDPA با تأکید بر معیارهای زمین در منطقة ابوزیدآباد کاشان است. مدل IMDPA را محققان ایرانی برای ارزیابی شدت بیابانزایی در ایران معرفی کردند و، پیش از کاربرد، شاخصها و معیارهای بهکاررفته در مدل بازنگری شد. با توجه به شرایط منطقة ابوزیدآباد کاشان، سه معیارْ معیارهای کلیدی بیابانزایی در نظر گرفته شد: زمینشناسی، خاک، و فرسایش بادی. سپس، این معیارها بر اساس شاخصهای انتخابشده ارزیابی شد. از میانگین شاخصها در هر معیارْ نقشة کیفی معیار مورد نظر بهدست آمد و، در پایان، نقشة حساسیت بیابانزایی منطقه بهدست آمد. با توجه به معیارهای بررسیشده، معیار زمینشناسی- ژئومورفولوژی بیشترین تأثیر را در بیابانزایی منطقة ابوزیدآباد کاشان دارد. از مساحت 16161 هکتار محدودة مطالعاتی، 4792 هکتار در کلاس متوسط و 11369 هکتار در کلاس بیابانزایی شدید قرار دارد. در بین شاخصهای مورد ارزیابیْ شاخص شیب با ارزش عددی 9/3 و حساسیت سنگ به فرسایش و شدت فرسایش بادی با ارزش عددی 5/3 و 4/3 از جمله مؤثرترین شاخصها در افزایش شدت بیابانزایی در منطقة مطالعاتی بود. بر اساس نقشة وضعیت بیابانزایی منطقه، حدود 3/70 درصد از مساحت منطقه دارای شدت بیابانزایی شدید است و 7/29 درصد از مساحت منطقه دارای شدت بیابانزایی متوسط.