احمد عزیزی؛ محسن ملکی؛ معصومه سادات حسینی نسب
چکیده
به دلیل تضاد منافع، تعامل بهرهبرداران و کارشناسان منابعطبیعی در ایران همواره دچار چالش بوده است.با توجه به شرایط بوم شناختی و اجتماعی غرب استان گیلان و چالشهای موجود، این منطقه به عنوان هدف، بررسی شد. در این مطالعه مؤلفههای حقوقی، مدیریتی، بهرهبرداری و اجتماعی از منظر کارشناسان و بهرهبرداران بررسی و 188 پرسشنامه به روش گلوله ...
بیشتر
به دلیل تضاد منافع، تعامل بهرهبرداران و کارشناسان منابعطبیعی در ایران همواره دچار چالش بوده است.با توجه به شرایط بوم شناختی و اجتماعی غرب استان گیلان و چالشهای موجود، این منطقه به عنوان هدف، بررسی شد. در این مطالعه مؤلفههای حقوقی، مدیریتی، بهرهبرداری و اجتماعی از منظر کارشناسان و بهرهبرداران بررسی و 188 پرسشنامه به روش گلوله برفی تکمیل شد. روایی متغیرهای اصلی تحقیق براساس آلفای کرونباخ بیشتر از 7/0 استخراج شد. برای مقایسه دیدگاه دو گروه از آزمون ناپارامتری یو من-ویتنی استفاده شد. نتایج نشان داد، علاوه بر آنکه در کل منطقه بین بهرهبرداران و کارشناسان منابع طبیعی چالش وجود دارد، از نظر دیدگاهی نیز بین عوامل مؤثر بر آن، اختلاف بین بهرهبرداران و کارشناسان دولتی معنیدار بود. مهمترین مؤلفههای مؤثر در افزایش تضاد در این منطقه از دیدگاه بهرهبرداران، کمبود قوانین، حضورافراد غیر بومی در مراتع و جنگلها، کمرنگ بودن حضور زنان در عرصه منابع طبیعی و از نظر کارشناسان کمبود قوانین، تبدیل کاربری اراضی، سطح آگاهی بهرهبرداران معرفی شد. زمین خواری، ذغال گیری و شخم زیر اشکوب از مهمترین مساله چالش زا در غرب استان گیلان است که توسط هر دو گروه، به عنوان عامل موثر قوی در تضاد معرفی شد. از نظر مدیریتی نیز هر دو گروه، مؤثرترین روش کاهش تضاد را قرق جنگلها و مراتع اعلام کردهاند ولی لزوم مدیریت مشارکتی از نظر هر دو گروه، اولویت نداشت. حضور مؤثرتر کارشناسان منابعطبیعی در عرصه، شناخت پتانسیلهای معیشتی منطقه، تشویق و آموزش مردم به شناختن مشاغل جایگزین راهکار مناسبی در بهبود تعامل بهرهبرداران و کارشناسان است.
محسن ملکی؛ حبیب حسنی؛ معصومه سادات حسینی نسب
چکیده
سالهاست که در ایران، طرحهای آبخیزداری، برای جلوگیری از تخریب سرزمین و تقویت معیشت مردم به کار گرفته شده است. موفقیت این پروژهها محدود بوده و شدت میزان اثرگذاری آن بر جوامع بومی مشخص نیست. این تحقیق با هدف مطالعۀ فاکتورهای اجتماعی- اقتصادی عملیات آبخیزداری، مؤثر بر از زندگی مردم محلی طراحی شده است. حوزۀ آبخیز حسنابدال در شهرستان ...
بیشتر
سالهاست که در ایران، طرحهای آبخیزداری، برای جلوگیری از تخریب سرزمین و تقویت معیشت مردم به کار گرفته شده است. موفقیت این پروژهها محدود بوده و شدت میزان اثرگذاری آن بر جوامع بومی مشخص نیست. این تحقیق با هدف مطالعۀ فاکتورهای اجتماعی- اقتصادی عملیات آبخیزداری، مؤثر بر از زندگی مردم محلی طراحی شده است. حوزۀ آبخیز حسنابدال در شهرستان زنجان به عنوان منطقۀ مورد مطالعه انتخاب شد. برای جمعآوری اطلاعات میدانی، از ابزار پرسشنامه استفاده شد. جامعۀ آماری این تحقیق کلیۀ 280 سرپرست خانوارهای بهرهبردار و ساکن این حوزه بودند که از میان آنان با استفاده از جدول مورگان، 160 نفر با روش تصادفی ساده مورد پرسشگری مستقیم با استفاده از پرسشنامه قرار گرفتند. در این تحقیق، از مقیاس لیکرت، برای آنالیز و سنجش اثرات استفاده شد. برای آزمون متغیرها از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. آزمون اعتبار پرسشنامه به روش KMO، 7/0درصد به دست آمد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل عاملی نشان داد که متغیرهای تأثیرگذار، در چهار عامل اصلی افزایش مشارکت ذینفعان، کنترل سیلاب، کاهش مهاجرت و بهبود معیشت تأثیرگذار است که در مجموع، بیش از 67 درصد از کل واریانس را تبیین نمودند. نتایج نشان داد با وجود آنکه پروژههای آبخیزداری در منطقه توانسته است، بر چهار عامل ذکر شده مؤثر باشد، ولی نمود آن در دیگر جنبههای زندگی، از قبیل بهبود وضعیت بهداشتی روستا، تمایل روستاییان به ماندن در منطقه، ارتقاء درآمدزایی، کاهش هزینههای کشت آبی و دیم، بهبود پوشش گیاهی و افزایش سطح مرتع ضعیف بوده است.
محسن ملکی؛ رضا قانع مقدم
چکیده
این مقاله با هدف بررسی اثرات مداخلات آبخیزداری بر حوزۀ آبخیز قرهشیران در استان اردبیل انجام شد. در این مقاله پنج سرمایۀ اجتماعی- انسانی، اقتصادی و محیطی- فیزیکی بررسی شد. جامعۀ آماری این تحقیق، بهرهبرداران مطلع شش روستای تحت پوشش اجرای طرح و پنج روستای خارج از محدودۀ اجرای طرح در همان حوزۀ آبخیز بود. با استفاده از جدول مورگان 200 ...
بیشتر
این مقاله با هدف بررسی اثرات مداخلات آبخیزداری بر حوزۀ آبخیز قرهشیران در استان اردبیل انجام شد. در این مقاله پنج سرمایۀ اجتماعی- انسانی، اقتصادی و محیطی- فیزیکی بررسی شد. جامعۀ آماری این تحقیق، بهرهبرداران مطلع شش روستای تحت پوشش اجرای طرح و پنج روستای خارج از محدودۀ اجرای طرح در همان حوزۀ آبخیز بود. با استفاده از جدول مورگان 200 خانوار با تکنیک نمونهگیری هدفمند، مورد پرسش قرار گرفتند. ابزار این تحقیق، پرسشنامه بود. پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (بین 7/0 تا 8/0) بهدست آمد. نتایج نشان داد، بین سرمایۀ اجتماعی- انسانی و محیطی- فیزیکی در محل اجرای پروژه و عدم اجرای آن تفاوت وجود داشته ولی بین سرمایۀ مالی تفاوتی وجود ندارد. شاخص میزان عضویت افراد در گروهها و تمایل به مهاجرت و اعتماد اجتماعی، در سرمایۀ اجتماعی بین دو منطقه تفاوت معنیدار نداشت. در سرمایۀ انسانی، شاخص افزایش سطح آگاهی نیز تفاوت نشان نداد. در سرمایۀ طبیعی و فیزیکی، شاخصهای سطح اراضی باغی-دیم و آبی، خسارت سیل و تعداد دام در نظر گرفته شد که تفاوت آن در سطح 98 درصد معنیدار بود. در سرمایۀ مالی، شاخص درآمدزایی حوضه در نظر گرفته شد که بین منطقۀ اجرا و عدم اجرا تفاوتی وجود نداشت. نتایج نشان میدهد با اینکه معیشت بهرهبرداران به طور مسقیم وابسته به منابعطبیعی است، اجرای پروژههای آبخیزداری بر سرمایۀ طبیعی، فیزیکی و تا حدی اجتماعی در منطقه مؤثر بوده است ولی به طور خاص نتوانسته است باعث افزایش درآمد و فرصتهای شغلی در منطقه شود.