علی طویلی؛ سیده مطهره حسینی؛ محمد جعفری؛ علی گلکاریان
چکیده
در این مطالعه به منظور بررسی امکان توسعه گونه مرتعی وشا (Dorema ammoniacum) و مدلسازی رویشگاه بالقوه آن و بررسی برخی عوامل محیطی مؤثر بر پراکنش این گونه گیاهی در استان خراسان جنوبی از مدل حداکثر آنتروپی (MAXENT) استفاده گردید. دادههای حضور گونه به وسیله روش شعاعی با استفاده از بازدیدهای میدانی، پیمایشهای زمینی با استفاده از GPS و سیستم اطلاعات ...
بیشتر
در این مطالعه به منظور بررسی امکان توسعه گونه مرتعی وشا (Dorema ammoniacum) و مدلسازی رویشگاه بالقوه آن و بررسی برخی عوامل محیطی مؤثر بر پراکنش این گونه گیاهی در استان خراسان جنوبی از مدل حداکثر آنتروپی (MAXENT) استفاده گردید. دادههای حضور گونه به وسیله روش شعاعی با استفاده از بازدیدهای میدانی، پیمایشهای زمینی با استفاده از GPS و سیستم اطلاعات جغرافیایی در منطقه مورد مطالعه ثبت شد. 9 لایه اطلاعاتی شامل لایههای محیطی سنگشناسی، ارتفاع از سطح دریا، درصد شیب سطح زمین، جهت شیب، شاخص رطوبت توپوگرافی، شاخص نرمالشده تفاوت پوششگیاهی، متوسط بارندگی سالیاته، متوسط درجه حرارت سالیانه و دمای سطح زمین مورد استفاده قرار گرفتند. با استفاده از حداکثر آنتروپی رابطه میان رخداد گونه و عوامل محیطی تعیین گردید و گستره رویشی گونه به صورت نقشه نمایش دادهشد. با توجه به منحنیهای عکسالعمل گونه نسبت به متغیرهای محیطی، گونه گیاهی وشا در محدوده ارتفاعی 1017 تا 1475 و 1475 تا 1933 متر با درجه حرارت سالیانه 96/13تا 17/15 درجه سانتیگراد، متوسط بارندگی 112 تا 131 میلیمتر درسال و محدوده شیب 14-0 درصد از امکان و احتمال رخداد بیشتری برخوردار است. همچنین امکان حضور و گستره رویشی این گونه در ارتباط با عامل محیطی دمای سطح زمین (LST) در محدوده 4- تا 10 درجه سانتیگراد، بیشترین مقدار است. همچنین نتایج مدل حداکثر آنتروپی برای گونهDorema ammoniacum با AUC برابر با 92 درصد نشان از عملکرد بالای مدل در مدلسازی و پیشبینی رخداد گونه را دارد.
مسلم رستم پور
چکیده
این تحقیق به مقایسه روشهای شناسایی داده پرت تک متغیره در بین دادههای درصد پوشش گیاهی در یک مطالعه ارزیابی تاثیر شدت چرا در مراتع مناطق خشک میپردازد. بدین منظور، پس از اندازهگیری درصد پوشش گیاهی در مرتع و قبل از تحلیل آماری، وجود یا عدم وجود داده پرت به عنوان پیش فرض آزمونهای پارامتریک فرضیه مقایسهای بررسی شد. در این تحقیق ...
بیشتر
این تحقیق به مقایسه روشهای شناسایی داده پرت تک متغیره در بین دادههای درصد پوشش گیاهی در یک مطالعه ارزیابی تاثیر شدت چرا در مراتع مناطق خشک میپردازد. بدین منظور، پس از اندازهگیری درصد پوشش گیاهی در مرتع و قبل از تحلیل آماری، وجود یا عدم وجود داده پرت به عنوان پیش فرض آزمونهای پارامتریک فرضیه مقایسهای بررسی شد. در این تحقیق از هشت روش شامل نمودار جعبهای (Boxplot) و دامنه میان چارکی (روش Tukey)، انحراف معیار از میانگین (قانون Three-sigma)، انحراف مطلق از میانه (روش Hampel)، میانگین پیراسته، مقادیر صدک 1 و 99، آزمون کای اسکوئر (χ²)، آزمون گرابز (ESD) و آزمون روزنر (generalised ESD) استفاده شد. نتایج نشان داد که دادههای درصد پوشش گیاهی مراتع با شدت چرای سبک و متوسط توزیع نرمال ندارند (آزمون شاپیرو-ویلک: 05/0 (P≤. حتی حذف داده پرت نیز منجر به نرمال شدن دادهها نشد، اما منجر به همگن شدن واریانس خطا شد (آزمون لیون: 05/0 (P≥. از هشت روش مورد استفاده، روش Z اصلاح شده و آزمونهای گرابز و روزنر (05/0 (P≥، هیچکدام از دادههای درصد پوشش گیاهی را به عنوان داده پرت تشخیص ندادند. از بین روشهای مورد مطالعه، نمودار جعبهای و روش انحراف مطلق از میانه که به میانگین وابسته نیستند، برای دادههای پوشش گیاهی مناسبترند. از اینرو قبل از انجام هرگونه آزمون فرضیه مقایسهای، استفاده ترکیبی از دو روش چشمی و آماری برای بررسی وجود یا عدم وجود دادههای پرت توصیه میشود.
محسن کاظمی؛ الیاس ابراهیمی خرم آبادی
چکیده
خراسان رضوی دارای گونههای متعدد مرتعی است که ارزش تعذیهای برخی از آنها برای دامداران تابحال ناشناخته مانده است. از اینرو این مطالعه با هدف تعیین پتانسیل تعذیهای گونههای مرتعی شامل Carthamus oxyacantha، Echinops ilicifolius، Silybum marianumوEremurus luteus (مرحلۀ گلدهی، سال 1398) در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. ترکیبات شیمیایی-معدنی، فراسنجههای تولید ...
بیشتر
خراسان رضوی دارای گونههای متعدد مرتعی است که ارزش تعذیهای برخی از آنها برای دامداران تابحال ناشناخته مانده است. از اینرو این مطالعه با هدف تعیین پتانسیل تعذیهای گونههای مرتعی شامل Carthamus oxyacantha، Echinops ilicifolius، Silybum marianumوEremurus luteus (مرحلۀ گلدهی، سال 1398) در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. ترکیبات شیمیایی-معدنی، فراسنجههای تولید گاز، ظرفیت بافری و برخی پارامترهای تخمیر شکمبهای در شرایط آزمایشگاهی تعیین شدند. کمترین مقدار الیاف نامحلول در شویندۀ خنثی (41/16 درصد) و اسیدی (82/12 درصد)، لیگنین نامحلول در شویندۀ اسیدی (52/5 درصد) و فیبر خام (63/17درصد) مربوط به Eremurus luteus بود (0001/0>P). بیشترین مقدار پروتئین خام (88/19 درصد) و خاکستر (69/21 درصد) در Silybum marianum مشاهده شد (0001/0>P). بیشترین مقدار کلسیم (42/30 گرم/کیلوگرم مادۀ خشک) در Eremurus luteus مشاهده شد (0001/0>P). بالاترین مقدار نیتروژن، پتاسیم، سدیم، منیزیم، آهن، روی، منگنز و کبالت مربوط به Silybum marianum بود (0001/0>P). انرژی قابل متابولیسم از 48/6 مگاژول/کیلوگرم مادۀ خشک برای Carthamus oxyacantha تا 84/9 مگاژول/کیلوگرم مادۀ خشک برای Eremurus luteus متغیر بود. همچنین Eremurus luteus دارای بیشترین قابلیت هضم مادۀ خشک (15/73 درصد) و ظرفیت بافری اسید-باز (Acid-base buffering capacity، 05/213 میلیاکیوالان گرم×3-10) بود (0001/0>P). مقدار pH گیاه از 36/5 برای Eremurus luteus تا 05/6 برای Echinops ilicifolius متغیر بود. نتایج نشان داد که هر یک از چهار گونۀ مرتعی مورد مطالعه، براحتی میتوانند بخشی از نیازهای نگهداری دامهای نشخوارکننده به مواد مغذی و معدنی را برطرف کرده و با توجه به پارامترهای اندازهگیری شده، Eremurus luteus دارای بالاترین ارزش تغذیهای در مقایسه با سایر گیاهان بود.
عماد ذاکری؛ حمیدرضا کریم زاده؛ سید علیرضا موسوی؛ محمد قربانی
چکیده
مراتع طیف متنوعی از خدمات ضروری برای زندگی انسان فراهم میکنند. اما شکست بازار در نظر گرفتن بسیاری از این خدمات اکوسیستمی باعث اخلال در ارائه آنها شده است. در این مطالعه ارزش اقتصادی کارکرد تنظیم و کنترل رواناب مراتع حوضۀ آبخیز ارناوه در شمال شرق ایران بررسی گردید. کمی سازی مقدار رواناب با استفاده از روش SCS-CN و ارزشگذاری اقتصادی ...
بیشتر
مراتع طیف متنوعی از خدمات ضروری برای زندگی انسان فراهم میکنند. اما شکست بازار در نظر گرفتن بسیاری از این خدمات اکوسیستمی باعث اخلال در ارائه آنها شده است. در این مطالعه ارزش اقتصادی کارکرد تنظیم و کنترل رواناب مراتع حوضۀ آبخیز ارناوه در شمال شرق ایران بررسی گردید. کمی سازی مقدار رواناب با استفاده از روش SCS-CN و ارزشگذاری اقتصادی کنترل رواناب با استفاده از روش هزینۀ جایگزین انجام شد. نقش پوشش گیاهی مراتع در حفظ آب با مقایسۀ مقدار کارکرد تحت شرایط فعلی پوشش و سناریو تخریب مراتع تعیین شد. علاوه بر این نقش پوشش گیاهی مراتع در کنترل رواناب سطحی با در نظر گرفتن سه سناریوی فرضی دیگر و سپس اثرات تغییرات کاربری مرتبط با این سناریوها بر میزان رواناب مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج بهدستآمده نشان داد که نقش پوشش گیاهی مراتع در تنظیم و کنترل رواناب برابر با 106×19/7 مترمکعب در سال است که ارزش اقتصادی سالانهای برابر با 109×123 ریال (225 دلار در هکتار در سال) دارد. همچنین نتایج مقایسۀ مقدار کارکرد مذکور در 3 سناریوی احتمالی تبدیل مراتع و شرایط فعلی نشان داد که سناریوی تبدیل مراتع به اراضی دیم دارای بیشترین تأثیرات منفی (106×18/4 مترمکعب در سال افزایش نسبت به شرایط فعلی) و سناریو بهبود پوشش گیاهی مراتع به 50-25 درصد پوشش گیاهی دارای بیشترین تأثیرات مثبت (106×95/1 مترمکعب در سال کاهش رواناب) در تنظیم و ذخیرۀ رواناب خواهند داشت. نتایج مطالعه میتواند به تصمیمگیرندگان در جهت انتخاب مناسبترین راهبرهای توسعه کمک نماید.
حمید جمالی؛ عطاالله ابراهیمی؛ الهام قهساره؛ فاطمه پردل
چکیده
تراکم مهمترین شاخص ارزیابی تغییر جمعیت گیاهی بوده که روشهای مختلفی برای اندازهگیری آن توسعه یافته که ارزیابی دقت هر روش حائز اهمیت زیادی است. برای ارزیابی روشهای فاصلهای اندازهگیری تراکم گونههای Astragalus verusو Astragalus albispinusدر مراتع استپی مرجنِ بروجن، مساحتی 32000 مترمربعی به هشت قطعه 4000 مترمربعی تقسیم و نمونهبرداری ...
بیشتر
تراکم مهمترین شاخص ارزیابی تغییر جمعیت گیاهی بوده که روشهای مختلفی برای اندازهگیری آن توسعه یافته که ارزیابی دقت هر روش حائز اهمیت زیادی است. برای ارزیابی روشهای فاصلهای اندازهگیری تراکم گونههای Astragalus verusو Astragalus albispinusدر مراتع استپی مرجنِ بروجن، مساحتی 32000 مترمربعی به هشت قطعه 4000 مترمربعی تقسیم و نمونهبرداری شد. در هر قطعه، با شمارش پایههای A. verus و A. albispinus مقدار واقعی تراکم آنها اندازهگیری و یک ترانسکت 100 متری به موازات طول هر قطعه (40×100متر) مستقر و 10 نقطه به صورت تصادفی-سیستماتیک آماربرداری شد. روشهای برآورد تراکم نزدیکترین فرد، نزدیکترین همسایه، زوجهای تصادفی، یک چهارم نقطۀ مرکزی، نزدیکترین به سومین فرد، زاویۀ منظم و ترانسکت متغیر در هر نقطه اجرا شد. نتایج نشان داد مقادیر واقعی تراکم A. verus برابر 084/0±1593/0 وA. albispinus برابر 0282/0±0622/0 پایه در متر مربع بود. روشهای نزدیکترین فرد (1315/0±1357/0)، نزدیکترین همسایه (1432/0±1368/0)، یک چهارم نقطۀ مرکزی (1646/0±1016/0)، زوجهای تصادفی (0536/0±0588/0)، نزدیکترین به سومین فرد (0775/0±1107/0) و ترانسکت متغیر (0105/0±0221/0) برای A. verus وزاویۀ منظم (0523/0±0927/0)، نزدیکترین همسایه (0357/0±0424/0)، نزدیکترین به سومین فرد (0447/0±0524/0) برای A. albispinusاختلاف معنیداری با شاهد نداشتند. نزدیکترین برآورد به شاهد را نزدیکترین همسایه (141/0-) برایA. verus و نزدیکترین به سومین فرد (0098/0-) برای A. albispinusداشت. بیشترین دقت را روش نزدیکترین فرد (6877/0RMSE= و 0026/0 SE= و 1147/0CV=) برای A. verus و نزدیکترین همسایه (5609/0RMSE=، 0007/0 =SE و 0320/0 CV=) برای A. albispinus داشتند. روش نزدیکترین فرد برای اندازهگیری تراکم گونۀ A. verusو روش نزدیکترین همسایه برای گونۀ A. albispinusپیشنهاد میشود.
شیما جوادی؛ غلامرضا زهتابیان؛ محمد جعفری؛ حسن خسروی؛ اعظم ابوالحسنی
چکیده
کاهش کیفیت و سلامت خاک به دلیل عدم مدیریت مناسب زمین و یا تغییر در کاربری اراضی در مناطق خشک و نیمهخشک ایران به یک چالش اساسی تبدیل شده که بر عناصر غذایی خاک نیز تأثیرگذار است. با توجه به اهمیتی که عناصر غذایی در رشد و نمو گیاه دارند، این تحقیق با هدف بررسی و مقایسۀ عناصر غذایی خاک در دو لایۀ سطحی و تحتانی در اراضی کشاورزی منطقۀ اشتهارد ...
بیشتر
کاهش کیفیت و سلامت خاک به دلیل عدم مدیریت مناسب زمین و یا تغییر در کاربری اراضی در مناطق خشک و نیمهخشک ایران به یک چالش اساسی تبدیل شده که بر عناصر غذایی خاک نیز تأثیرگذار است. با توجه به اهمیتی که عناصر غذایی در رشد و نمو گیاه دارند، این تحقیق با هدف بررسی و مقایسۀ عناصر غذایی خاک در دو لایۀ سطحی و تحتانی در اراضی کشاورزی منطقۀ اشتهارد صورت گرفت. در ابتدا نقشههای مختلف منطقه شامل نقشۀ خاک، طبقات ارتفاعی و کاربری اراضی با استفاده از ArcGIS 9.3 تهیه شد. چهار کاربری غالب منطقه شامل اراضی باغی (درخت گیلاس با آبیاری قطرهای)، زراعت با دو الگوی تک کشتی (گندم آبی) و الگوی چندکشتی (کشت مخلوط با آبیاری قطرهای)، مرتع و آیش به عنوان تیمار مورد مطالعه در نظر گرفته شدند. پس از نمونهبرداری از خاک، عناصر غذایی از جمله ازت، کلسیم، فسفر، منیزیم و پتاسیم در دو عمق سطحی (30-0 سانتیمتر) و تحتانی (60-30 سانتیمتر) بررسی شدند. همچنین فاکتور ESP، بهعنوان فاکتور تخریبی، جهت تعیین نقش اصلاحی یا تخریبی کاربریهای مختلف در عمقهای سطحی و تحتانی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آنالیز آماری دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS، نشاندهندۀ وجود اختلاف معنیدار بین میانگین عناصر غذایی مورد مطالعه بود. نتایج امتیازدهی کاربریها در لایههای سطحی و تحتانی نیز نشان داد که کاربری مرتع و اراضی باغی به ترتیب در لایۀ سطحی و تحتانی نقش اصلاحی داشته و اراضی تککشتی در لایۀ تحتانی نقش تخریبی دارد. کاربری آیش نیز بیشترین نقش تخریبی را در لایۀ سطحی و تحتانی دارا بود. بهطور کلی، با توجه به عناصر غذایی مورد بررسی، اراضی باغی، مرتع و الگوی چندکشتی به ترتیب بهعنوان مطلوبترین تیمارها و اراضی آیش و تککشتی بهعنوان نامطلوبترین تیمار شناخته شدند.
حمید برقی؛ بهمن شفیعی؛ احمد حجاریان
چکیده
پژوهش حاضر به روش تحلیلی-توصیفی و با هدف بررسی محدودیتها و توانمندیهای استفاده از مراتع استان کرمانشاه توسط روستاییان انجام پذیرفته است. جامعه آماری شامل کارشناسان اداره منابع طبیعی به تعداد 14 نفر که کارشناس امور مرتع بودند، میباشد، ابزار مورد استفاده برای جمعآوری اطلاعات پرسشنامه بود. دادههای جمع آوری شده با استفاده از ...
بیشتر
پژوهش حاضر به روش تحلیلی-توصیفی و با هدف بررسی محدودیتها و توانمندیهای استفاده از مراتع استان کرمانشاه توسط روستاییان انجام پذیرفته است. جامعه آماری شامل کارشناسان اداره منابع طبیعی به تعداد 14 نفر که کارشناس امور مرتع بودند، میباشد، ابزار مورد استفاده برای جمعآوری اطلاعات پرسشنامه بود. دادههای جمع آوری شده با استفاده از مدل SWOT و AHP مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بیانگر آن بود که مهمترین نقاط قوتی که در زمینه بهرهبرداری از مراتع در سطح استان کرمانشاه مدنظر میباشد تعیین فصل و مدت مناسب چرای دام در مراتع با امتیاز وزنی 0.96، مهمترین نقطه ضعف، بهرهبرداری غیر اصولی از مراتع با امتیاز وزنی 04/1، مهمترین فرصت، شروع فعالیتهای حفظ مراتع در کرمانشاه نظیر بذرپاشی گونههای مرتعی متناسب با اقلیم،خاک و...با امتیاز وزنی 02/1 و مهمترین تهدید فقدان نظارت دقیق و مدیریت قوی واحد در حفظ مراتع و هماهنگی بین دستگاهی با امتیاز وزنی 80/0 میباشد. همچنین در قسمت اولویتبندی عوامل استراتژیک بر اساس مدل AHP مشاهده گردید که مهمترین عامل بهرهبرداری غیر اصولی از مراتع با وزن 289/0 و سپس شروع فعالیتهای حفظ مراتع در کرمانشاه نظیر بذرپاشی گونههای مرتعی متناسب با اقلیم،خاک و... با وزن 214/0 به ترتیب به عنوان نقطه ضعف و فرصت مطرح میباشند.
جهانبخش تیموری مژن آبادی؛ پروین رامک؛ وحید کریمیان
چکیده
ارزیابی اکوسیستمها در طول زمان در برابر عکسالعملهای محیطی و مدیریتی از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا نتایج این ارزیابی به اتخاذ تصمیمات مناسب در جهت ارتقاء آن اکوسیستم منتهی خواهد شد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر توالی زمانی عملیات بیولوژیک کاشت گیاه زردتاغ بر ویژگیهای عملکردی مراتع شهرستان خواف میباشد. سه محدودۀ ...
بیشتر
ارزیابی اکوسیستمها در طول زمان در برابر عکسالعملهای محیطی و مدیریتی از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا نتایج این ارزیابی به اتخاذ تصمیمات مناسب در جهت ارتقاء آن اکوسیستم منتهی خواهد شد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر توالی زمانی عملیات بیولوژیک کاشت گیاه زردتاغ بر ویژگیهای عملکردی مراتع شهرستان خواف میباشد. سه محدودۀ مرتعی که عملیات تاغکاری با گونۀ زردتاغ با سنین متفاوت 10، 20 و 30 ساله در آن صورت گرفته بود و منطقۀ شاهد جهت مطالعه انتخاب شد. نمونهبرداری در امتداد 3 ترانسکت 100 متری که به فاصلۀ 10 متری از یکدیگر مستقر شدند برای هر محدوده و در مجموع 12 ترانسکت، اندازهگیری و تجزیه و تحلیل شد. با استفاده از روش تحلیل عملکرد چشمانداز سه ویژگی پایداری، نفوذپذیری و چرخۀ عناصر با استفاده از 11شاخص سطح خاک اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که بین توالی زمانی احیای بیولوژیک از نظر عملکردی تفاوت معنیداری وجود دارد (01/0P<). بیشترین میزان پایداری و نفوذپذیری مربوط به محدودۀ تاغکاری شدۀ 30 ساله و کمترین آن متعلق به منطقۀ شاهد است. بین زمانهای مختلف احیای بیولوژیک منطقه با کاشت تاغ، اختلاف معنیداری با منطقۀ شاهد به لحاظ شاخص چرخۀ عناصر غذایی وجود دارد (01/0P<). بیشترین میزان عناصر غذایی بهترتیب مربوط به محدودۀ تاغکاری شدۀ 30 ساله، تاغکاری 20 ساله، تاغکاری 10 ساله و منطقۀ شاهد است. به طور کلی نتایج تحقیق حاضر نشان از تأثیرات مثبت احیای بیولوژیک بر خصوصیات عملکردی مرتع مورد نظر دارد و این تأثیرات مثبت با گذر زمان در افزایش شاخصهای عملکردی بیشتر نمایان شده است.
مرتضی صابری؛ وحید کریمیان
چکیده
مطالعات ویژگیهای عملکردی لکههای گیاهی مرتع در شناسایی معرفهای گیاهی مؤثر در سلامت مراتع مناطق خشک و نیمهخشک با بهبود بخشیدن شرایط سطح خاک و همچنین شناخت تأثیر عملیاتهای اصلاحی مدیریتی و تغییرات شرایط طبیعی در سطح مرتع مؤثر است. بدین منظور در منطقۀ نیاتک سیستان نمونهبرداری در سطح چشمانداز که دارای شرایط یکسان ...
بیشتر
مطالعات ویژگیهای عملکردی لکههای گیاهی مرتع در شناسایی معرفهای گیاهی مؤثر در سلامت مراتع مناطق خشک و نیمهخشک با بهبود بخشیدن شرایط سطح خاک و همچنین شناخت تأثیر عملیاتهای اصلاحی مدیریتی و تغییرات شرایط طبیعی در سطح مرتع مؤثر است. بدین منظور در منطقۀ نیاتک سیستان نمونهبرداری در سطح چشمانداز که دارای شرایط یکسان بوده و در آن برخی گونههای بومی مانند Alhagi camelorum و Salsola rigida و 2 گونۀ Tamarix ramosissima و Haloxylon persicum از طریق بوتهکاری مستقر شده است، انتخاب گردید و اثر این قطعات گیاهی بر ویژگیهای عملکردی اکوسیستم مورد بررسی قرار گرفت. جهت نمونهبرداری 4 ترانسکت 150 متری مستقر شد و با استفاده از مدل LFA سه ویژگی پایداری، نفوذپذیری و چرخۀ عناصر با استفاده از 11 شاخص سطح خاک تعیین گردید. با توجه به نتایج ملاحظه گردید که 2 گونۀ کشت شده دارای عملکرد بالاتری نسبت به گونههای بومی هستند و کلیۀ قطعات با میان قطعات از نظر آماری تفاوت معنیداری دارند. در بین گونههای بومی و مستقر شده گونۀ Tamarix ramosissima دارای ویژگیهای عملکردی بالاتری نسبت به سایر گونهها است. بهطور کلی با توجه به ویژگیهای عملکردی بالاتر در قطعات اکولوژیک کاشته شده، این قطعات به منظور انجام عملیات اصلاحی مراتع مشابه پیشنهاد میشود.
نایفه اداک؛ حسین ارزانی؛ سید مهدی حشمت الواعظین
چکیده
یکی از فعالیتهای تولیدی کشاورزی که میتواند با سرمایة کم اشتغال ایجاد کند زنبورداری است. زنبورداری میتواند به عنوان یک راهکار سبب افزایش درآمد بهرهبرداران از مراتع، تعادل دام در مرتع، بهبود وضعیت اقتصادی روستاییان و مشارکت در طرحهای مرتعداری شود. مراتع ژیوار دارای پتانسیل زیادی در زمینة استفادههای متنوع از مراتع میباشند. ...
بیشتر
یکی از فعالیتهای تولیدی کشاورزی که میتواند با سرمایة کم اشتغال ایجاد کند زنبورداری است. زنبورداری میتواند به عنوان یک راهکار سبب افزایش درآمد بهرهبرداران از مراتع، تعادل دام در مرتع، بهبود وضعیت اقتصادی روستاییان و مشارکت در طرحهای مرتعداری شود. مراتع ژیوار دارای پتانسیل زیادی در زمینة استفادههای متنوع از مراتع میباشند. بنابراین، در تحقیق حاضر بر آن شدیم تا مقدار افزایش درآمد ناشی از زنبورداری را برآورد نماییم. از جمله عواملی که بر درآمد زنبوردار میتواند مؤثر باشند و در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفتند عبارتند از: خصوصیات فردی زنبوردار، خصوصیات واحد زنبورداری، هزینهها و درآمدها. دادههای پرسشنامه از طریق مصاحبة شفاهی و با پر کردن پرسشنامه جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد که تعداد کندو و نسبت شکر به عسل بر درآمد زنبوردار و تولید عسل اثر معنیدار داشتند. از بین هزینهها شکر بیشترین سهم را دارد که افزایش درصد شکر از یک طرف باعث افزایش تولید و درآمد و از طرف دیگر باعث کاهش قیمت و افزایش هزینهها میشود. میتوان گفت کاهش سودآوری فقط به دلیل مصرف زیاد شکر نیست، بلکه ممکن است به دلیل بازاریابی ضعیف نیز باشد. اما تعداد کندو به دلیل کاهش متوسط هزینهها باعث افزایش سودآوری میشود.
مهدیه محمودی؛ عطاالله ابراهیمی؛ محمدحسن جوری؛ پژمان طهماسبی
چکیده
مبنای تصمیمگیری مدیریت مراتع، میزان بهرهبرداری از گونههای کلیدی است. اندازهگیری بهرهبرداری جهت تنظیم شدت چرا، توزیع دام و کاهش فشار چرایی کاربرد دارد. در این تحقیق، بهرهبرداری دو گیاه گندمی کلیدی Dactylis glomerataو Bromus tomentosusدر مراتع جواهرده رامسر به روش تعیین رابطة ارتفاع- وزن گیاه در دو دورة رویشی قبل از گلدهی و گلدهی در دو منطقة ...
بیشتر
مبنای تصمیمگیری مدیریت مراتع، میزان بهرهبرداری از گونههای کلیدی است. اندازهگیری بهرهبرداری جهت تنظیم شدت چرا، توزیع دام و کاهش فشار چرایی کاربرد دارد. در این تحقیق، بهرهبرداری دو گیاه گندمی کلیدی Dactylis glomerataو Bromus tomentosusدر مراتع جواهرده رامسر به روش تعیین رابطة ارتفاع- وزن گیاه در دو دورة رویشی قبل از گلدهی و گلدهی در دو منطقة قرق و چرا در طول 32 ترانسکت 100 متری انجام شد. ابتدا، ارتفاع گیاهان اندازهگیری و سپس از 1 سانتیمتری از سطح خاک، قطع و نهایتاً خشک و وزن خشک آن در مقاطع 5 سانتیمتری برش و توزین گردید. برای آنالیز دادهها از روابط رگرسیونی استفاده شد. آنالیز دادهها نشان داد که در منطقة قرق و مرحلة قبل از گلدهی در هر دو گونه، مدل سیگموئید، بهترتیب با ضریب تبیین 994/0 و 997/0 و در منطقة قرق و در مرحلة گلدهی برای گونة Dactylis glomerata مدل سیگموئید با ضریب تبیین 975/0 و برای گونة Bromus tomentosus مدل سیگموئید، با ضریب تبیین 998/0 بهترین برآوردها را داشتهاند. در منطقة چرا و مرحلة قبل از گلدهی نیز برای هر دو گونة مدل سیگموئید، با ضریب تبیین 996/0 بهترین مدل و در منطقة چرا و مرحلة گلدهی در گونة Dactylis glomerata مدل توانی، با ضریب تبیین 979/0 و در Bromus tomentosus مدل درجة دو، با ضریب تبیین 999/0 بهترین برآوردها را نشان دادند. بنابراین، از رابطة وزن- ارتفاع گیاهان کلیدی بهراحتی میتوان تشخیص قریب به یقینی از میزان بهرهبرداری حاصل و بهعنوان ابزار مناسبی برای پایش و مدیریت مراتع استفاده کرد.
فرهاد آژیر؛ محمد فیاض
چکیده
نیاز به دانش فنی برای توسعۀ گسترش کشت هر یک از گونههای سهیم در تولید علوفۀ مراتع، با توجه به شرایط منطقه آشکار گردید. در این راستا ، بذر گونۀ Vicia subvillosa برای بررسی روشهای مختلف کشت، از حدود ارتفاعی 1900 متری جادۀ آزادشهر به شاهرود جمعآوری و کاشت شد. هدف از بررسی دستیابی به فصل بهینه و روش کارآمد کشت این گونه در عرصۀ مراتع با وضعیت ...
بیشتر
نیاز به دانش فنی برای توسعۀ گسترش کشت هر یک از گونههای سهیم در تولید علوفۀ مراتع، با توجه به شرایط منطقه آشکار گردید. در این راستا ، بذر گونۀ Vicia subvillosa برای بررسی روشهای مختلف کشت، از حدود ارتفاعی 1900 متری جادۀ آزادشهر به شاهرود جمعآوری و کاشت شد. هدف از بررسی دستیابی به فصل بهینه و روش کارآمد کشت این گونه در عرصۀ مراتع با وضعیت فقیر یا خیلی فقیر بود. این گونه درمنطقۀ تلمادره، ایستگاه آبخوانداری پشت کوه ساری با متوسط بارندگی 350 میلی متر و اقلیم نیمه خشک سرد کاشته شد. دو تیمار بذرکاری و بذر پاشی در دو تاریخ کشت پاییزه و بهاره، طرح پایۀ آماری کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کاملاً تصادفی، با تیمار اصلی تاریخ کشت و تیمار فرعی روش کاشت در سه تکرار مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد، بین فصل کاشت در بهار و پاییز و همچنین بین دو روش کشت بذر پاشی و بذرکاری تفاوت معنیداری وجود دارد. جوانه زنی و زنده مانی کشت در فصل پاییز (جوانه زنی50/30 %، زنده مانی 97/20 %) نسبت به کشت بهاره (جوانه زنی50/21 %، زنده مانی33/15 %) ارجحیت دارد. هم چنین کشت به روش بذرکاری (جوانه زنی61/32 %، زنده مانی39/22 %) نسبت به بذر پاشی (جوانهزنی 39/21 %، زنده مانی92/13%) در مرتع برتری دارد. لذا امکان زراعت این گونه در ایستگاه محل آزمایش و مناطق مشابه آب و هوایی برای تولید علوفه وجود دارد.
رضا امیدی پور؛ رضا عرفانزاده؛ مرزبان فرامرزی
چکیده
چرای شدید دام یکی از مخربترین عوامل در عرصۀ مراتع نیمهخشک کشور است که باعث کاهش تنوع و از بین رفتن برخی از گیاهان حساس به چرا میگردد. از طرف دیگر با توجه به تغییرپذیری الگوی پراکنش گونههای گیاهی در مقیاسهای مختلف، لزوم استفاده از مقیاس در ارزیابیهای تنوع ضروی است. بنابراین این تحقیق با استفاده از روش تقسیمبندی افزایشی ...
بیشتر
چرای شدید دام یکی از مخربترین عوامل در عرصۀ مراتع نیمهخشک کشور است که باعث کاهش تنوع و از بین رفتن برخی از گیاهان حساس به چرا میگردد. از طرف دیگر با توجه به تغییرپذیری الگوی پراکنش گونههای گیاهی در مقیاسهای مختلف، لزوم استفاده از مقیاس در ارزیابیهای تنوع ضروی است. بنابراین این تحقیق با استفاده از روش تقسیمبندی افزایشی به بررسی تأثیر چرای دام روی مؤلفههای تنوع در مقیاسهای گوناگون در مراتع غرب کشور در ایلام میپردازد. بدین منظور نمونهبرداری از 40 پلات 4 مترمربعی در 8 سایت مرتعی شامل 4 سایت قرق و چهار سایت در حال چرا انجام گرفت. بر اساس روش تقسیمبندی افزایشی کل تنوع به مؤلفههای افزایشی درون و بین نمونهها (پلات و سایت) تقسیمبندی گردید. نتایج نشان داد که تنوع بین سایت (بتا2) دارای بیشترین سهم از تنوع کل بود که نشان دهندۀ تفاوت در ترکیب بین سایتها و اهمیت این مقیاس برای امور حفاظتی است. همچنین اعمال قرق سبب افزایش تنوع گونهای در سطح پلات (آلفا 1 و بتا1) گردید، در حالی که سبب کاهش تنوع گونهای در مقیاس سایت (تنوع بین سایتها یا بتا2) شد. بنابراین الزاماً قرق کردن مراتع منجر به افزایش تنوع بهویژه در سطوح وسیعتر نخواهد شد. همچنین قرق دراز مدت میتواند منجر به افزایش یکنواختی و افزایش رقابت بین گیاهان شده و در نهایت تنوع گونهای را کاهش دهد.
ایاد اعظمی؛ محمد فیاض؛ جعفر حسین زاده
چکیده
در تعیین ظرفیت چرایی، مشخص نمودن علوفه تولید شده، ارزش رجحانی، حدبهره برداری مجاز، ارزش غذایی و وضعیت مرتع مورد نیاز است]16[. به این منظور ارزش رجحانی هفده گونه و گیاهان یکساله با روش درصد مصرف در مراتع صالح آباد در استان ایلام در چهار سال 86 تا 89 بررسی گردید. نتایج نشان داد اثر سال، ماه و گونه بر ارزش رجحانی معنی دار است. میانگین ارزش رجحانی ...
بیشتر
در تعیین ظرفیت چرایی، مشخص نمودن علوفه تولید شده، ارزش رجحانی، حدبهره برداری مجاز، ارزش غذایی و وضعیت مرتع مورد نیاز است]16[. به این منظور ارزش رجحانی هفده گونه و گیاهان یکساله با روش درصد مصرف در مراتع صالح آباد در استان ایلام در چهار سال 86 تا 89 بررسی گردید. نتایج نشان داد اثر سال، ماه و گونه بر ارزش رجحانی معنی دار است. میانگین ارزش رجحانی در سال 1387 بدلیل خشکسالی، بیش از ارزش رجحانی سه سال 86، 88 و89 می باشد. همچنین ارزش رجحانی گونه های در فروردین ماه بیش از اسفند و تفاوت معنی دار است. دیگر نتایج نشان داد، گونه های Ankyropetalu gypsophiloides، Annual grass &forbs، Salvia compress،و Sanguiosorba minor جزء گونه های با خوشخوراکی متوسط(III) هستند. سایر گونه های غیر خوشخوراک (کلاسIVوV) هستند. در منطقه مورد بررسی دو ماه آخر فصل چرا (اسفند و فروردین) منطبق بر دو ماه اول رویش گیاهی است. گونه های یک ساله و Sanguiosorba minor به طور مساوی در دو ماه مذکور توسط دام مصرف گردید و در پایان فصل چرا (فروردین ماه) گونه های چند ساله مصرف می شوند. بطور نمونه، مصرف نسبی گونهSalvia compressa وAnkyropetalum gypsophiloides به ترتیب 72 و 92 درصد است. بنابراین با حضور دام در مرتع در ماههای اردیبهشت تا خرداد، علوفه تازه گیاهان چند ساله بیشتر توسط دام چرای می گردد. اما از نظردامدار علوفه تولیدی گیاهان چندساله کافی نبوده و دام را از مرتع خارج می نماید.
عطاالله ابراهیمی
چکیده
پوشش گیاهی و تولید همواره دو شاخص مهم در اندازه گیری و ارزیابی مراتع بوده که گاهی به عنوان نمایندهی دیگری نیز اندازه گیری میشوند. این دوشاخص در مطالعات وسیعی مورد استفاده قرار گرفته و نقشی تعیین کننده در ارزیابی ساختار و عملکرد مراتع دارند. در بعضی موارد در زمان یا مکانهای متفاوت، آماربرداران مختلفی پوشش گیاهی و تولید را اندازه ...
بیشتر
پوشش گیاهی و تولید همواره دو شاخص مهم در اندازه گیری و ارزیابی مراتع بوده که گاهی به عنوان نمایندهی دیگری نیز اندازه گیری میشوند. این دوشاخص در مطالعات وسیعی مورد استفاده قرار گرفته و نقشی تعیین کننده در ارزیابی ساختار و عملکرد مراتع دارند. در بعضی موارد در زمان یا مکانهای متفاوت، آماربرداران مختلفی پوشش گیاهی و تولید را اندازه گیری میکنند. این تحقیق تأثیر آماربرداران و فرمهای رویشی مختلف را بر برآورد رابطه بین پوشش گیاهی و تولید را بررسی کرده است. بدین منظور، تأثیر سه گروه آماربردار و پنج فرم رویشی مختلف (فاکتورها) بر برآورد رابطه بین پوشش گیاهی (کواریانس) و تولید (متغیر وابسته) در قالب طرح فاکتوریل کاملی در مراتع چهارطاق ناغان استان چهارمحال و بختیاری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، متغیر پیشگوی پوشش گیاهی شاخص مناسبی (P≤0.05) برای بیان تولید فرمهای رویشی میباشد، اما گروههای آماربردار مختلف بر برآورد رابطه بین پوشش گیاهی و تولید فرمهای رویشی بهطور معنی داری (P≤0.05) تأثیر گذارند. فرمهای رویشی تفاوت معنی داری (P≤0.05) در برآورد رابطه بین پوشش گیاهی و تولید ایجاد نمیکنند. ولی، تأثیر متقابل گروههای آمار بردار و فرمهای رویشی بر برآورد رابطه بین پوشش گیاهی و تولید معنی دار (P≤0.05) است. از اینرو میتوان نتیجه گرفت، اگرچه متغیر پیشگوی پوشش گیاهی عامل مناسبی برای بیان تولید است، ولی، باید در صورت امکان به طور همزمان از گروههای آماربردار مختلف به ویژه هنگامی که اندازهگیری تولید فرمهای رویشی مختلف مد نظر است، استفاده نشود.
قادر کریمی؛ حسن یگانه؛ حسن براتی
چکیده
مراتع از گونههای گیاهی مختلفی تشکیل شدهاند که ظهور مراحل فنولوژیکی در هر یک از آنها تحت تأثیر عوامل محیطی و ژنتیکی قرار میگیرد. بهمنظور بهرهبرداری بهموقع و دستیابی به عملکرد قابلقبول در هر گیاه لازم است که ظهور پدیدههای زیستی ثبت و مورد مطالعه قرار گیرند. هدف از تحقیق حاضر بررسی مراحل مختلف فنولوژی گونه Bromus ...
بیشتر
مراتع از گونههای گیاهی مختلفی تشکیل شدهاند که ظهور مراحل فنولوژیکی در هر یک از آنها تحت تأثیر عوامل محیطی و ژنتیکی قرار میگیرد. بهمنظور بهرهبرداری بهموقع و دستیابی به عملکرد قابلقبول در هر گیاه لازم است که ظهور پدیدههای زیستی ثبت و مورد مطالعه قرار گیرند. هدف از تحقیق حاضر بررسی مراحل مختلف فنولوژی گونه Bromus tomentellus بهمنظور دستیابی به برنامههای صحیح مدیریتی در منطقه مورد مطالعه و مناطق مشابه به آن است. به همین منظور این تحقیق در مراتع نیمهاستپی کردان در استان البرز به مدت 4 سال (1389-1386) اجرا شد. از گونه گیاهی موردنظر 10 پایه انتخاب و در طول 4 سال در فصل رویش در مقاطع زمانی 15 روزه در مرحله رویشی و هفتگی در مرحله زایشی تاریخ وقوع مراحل حیاتی گیاه شامل؛ مرحله رویش و رشد رویشی، مرحله گلدهی، بلوغ بذر و مرحله خشک شدن گیاه به همرا اطلاعات مربوط به ارتفاع کل گیاه برحسب سانتیمتر در فرمهای ویژه ثبت گردید. همچنین آمار و اطلاعات هواشناسی مربوط به هر یک چهار سال بررسی شامل؛ درجه حرارت متوسط ماهانه و میزان بارندگی ماهانه از نزدیکترین ایستگاه هواشناسی به منطقه تهیه و با توجه به آن منحنی آمبروترمیک سالهای 1386 تا 1389 بهطور جداگانه بهمنظور تطبیق با مراحل فنولوژیکی گونه مورد مطالعه ترسیم گردید. از درجه حرارت روزانه نیز بهمنظور محاسبه مجموع درجه روزهای رشد مراحل فنولوژیکی استفاده شد. نتایج نشان داد که اینگونه با توجه به شرایط آب و هوایی منطقه بهخصوص دمای محیط (درجه-روز)، رشد خود را در سالهای مختلف در تاریخهای متفاوتی شروع میکند. همچنین مراحل مختلف فنولوژی نیاز دمایی (GDD) تقریباً ثابتی دارند که پس از کسب دمای لازم، ظهور مراحل مشاهده میشود.
عطااله ابراهیمی؛ ولی اله رئوفی راد؛ حسین ارزانی؛ زهرا شجاعی اسعدیه
چکیده
خوشخوراکی گونههای مرتعی در موارد متعددی مانند تعیین ظرفیت چرا و ترکیب گونهای کاربرد دارد. تاکنون شاخص دقیقی برای تعیین خوشخوراکی، تعریف نشده است. ازاینرو، معرفی شاخصی دقیق، کاربردی، عام و ساده برای تعیین خوشخوراکی گیاهان مرتعی ضروری به نظر میرسد. برای بررسی رابطة بین خوشخوراکی و ترکیبات ثانویه، ابتدا ترکیب گیاهان و نسبت ...
بیشتر
خوشخوراکی گونههای مرتعی در موارد متعددی مانند تعیین ظرفیت چرا و ترکیب گونهای کاربرد دارد. تاکنون شاخص دقیقی برای تعیین خوشخوراکی، تعریف نشده است. ازاینرو، معرفی شاخصی دقیق، کاربردی، عام و ساده برای تعیین خوشخوراکی گیاهان مرتعی ضروری به نظر میرسد. برای بررسی رابطة بین خوشخوراکی و ترکیبات ثانویه، ابتدا ترکیب گیاهان و نسبت استفاده از گونههای گیاهی موجود در منطقه در رژیم غذایی دامهای گوسفند و بز بهطور جداگانه با استفاده از روش فیلمبرداری و زمانسنجی اندازهگیری شد. شاخص انتخاب گونههای گیاهی برای بز و گوسفند محاسبه گردید. سپس، ترکیبات ثانویه گیاهان غالب در رژیم غذائی دامها، با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی گازی متصل به طیف نگار جرمی GC-MSS اندازهگیری و مقادیر ترکیبات ثانویه به روش آنالیز مؤلفههای اصلی (PCA) رجبندی و مقادیر کمی هر یک از گونههای گیاهی بر روی هر یک از محورهای اصلی بهعنوان معیار کمی تمایز گونهها ازنظر وجود ترکیبات ثانویه گیاهان در نظر گرفته شد. در پایان همبستگی بین شاخص انتخاب گونههای گیاهی توسط گوسفند و بز (متغیر وابسته) با مقادیر کمی حاصل از ترکیبات ثانویه گیاهان بر روی محورهای PCA (متغیر مستقل) تعیین و تجزیهوتحلیل شد. نتایج حاصله نشان داد که بین شاخص انتخاب گونههای گیاهی توسط گوسفند و بز با ترکیبات ثانویه گیاهان رابطة معنیداری (0.05 P≤) وجود داشته و یا به بیانی دیگر ترکیبات ثانویه گیاهان مرتعی در انتخاب آنها توسط گوسفند و بز برای چرا کاملاً تأثیر گذارند. بنابراین، ترکیبات ثانویه گیاهان را میتوان بهعنوان شاخصی مهم در تعیین خوشخوراکی گیاهان مرتعی محسوب کرد.
ثنا محبی؛ قاسمعلی دیانتی تیلکی؛ مهدی عابدی
چکیده
ارزیابی خصوصیات اکولوژیکی مراتع بهعنوان یک عامل مهم در بررسی و پایش اثرات اقدامات مدیریتی مختلف و تعیین پایداری اکوسیستمی آنها مطرح است که نیاز به ابزارهایی برای کمی سازی و ارائه معیاری منطقی برای مقایسه مدیریتهای مختلف دارد. برای این منظور، روش تجزیه و تحلیل چشمانداز (LFA) قادر است بطور مناسبی وضعیت ساختاری و عملکردی مرتع ...
بیشتر
ارزیابی خصوصیات اکولوژیکی مراتع بهعنوان یک عامل مهم در بررسی و پایش اثرات اقدامات مدیریتی مختلف و تعیین پایداری اکوسیستمی آنها مطرح است که نیاز به ابزارهایی برای کمی سازی و ارائه معیاری منطقی برای مقایسه مدیریتهای مختلف دارد. برای این منظور، روش تجزیه و تحلیل چشمانداز (LFA) قادر است بطور مناسبی وضعیت ساختاری و عملکردی مرتع را با احتساب شاخصهای اساسی و ساده به صورت کمی نمایش دهد و مبنایی برای انتخاب مدیریتهای بهینه و پایدار ارائه کند. در این مطالعه باتوجه به اینکه در منطقه کجور نوشهر اقسام متفاوتی از مدیریت مراتع ازجمله قرق، چرا، شخم و مرتعکاری در شرایط تقریبا یکسانی به لحاظ خصوصیات تیپهای گیاهی، جانوری، خاکشناسی، زمینشناسی و اقلیمی وجود دارد. نتایج مطالعه حکایت از آن دارد که قرق در اغلب ویژگیهای ساختاری و عملکردی بطور معناداری (05/0P<) مطلوبتر از سایر مدیریتها بوده است و پس از آن مرتعکاری عملکرد مناسبی داشتهاند. این در حالیست که مراتع شخم خورده هم از لحاظ ویژگیهای ساختاری و هم از لحاظ ویژگیهای عملکردی بطور معناداری (05/0P<) دارای وضعیتی نامطلوب بودهاند. بنابراین قرق میتواند بهعنوان گزینه مناسبی در حفاظت از منابع مرتعی این منطقه باشد.
علی بمان میرجلیلی؛ محمدرضا فاضل پور عقدائی؛ فریبا زکی زاده
چکیده
چرای دام به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر ساختار و پویایی پوشش گیاهی مراتع تأثیر دارد. این اثرها را میتوان با انجام قرق در سطح مرتع مورد ارزیابی قرار داد. در این تحقیق تغییرات پوشش گیاهی در داخل و خارج قرق در مراتع تنگ لایبید، واقع در جنوبغربی شهر یزد، مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه تغییرات پوشش گیاهی در سه منطقه کلید در داخل ...
بیشتر
چرای دام به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر ساختار و پویایی پوشش گیاهی مراتع تأثیر دارد. این اثرها را میتوان با انجام قرق در سطح مرتع مورد ارزیابی قرار داد. در این تحقیق تغییرات پوشش گیاهی در داخل و خارج قرق در مراتع تنگ لایبید، واقع در جنوبغربی شهر یزد، مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه تغییرات پوشش گیاهی در سه منطقه کلید در داخل و سه منطقه کلید در خارج قرق در طی 5 سال (83-1379) انجام شد. در هر منطقه کلید 3 ترانسکت 100 متری، بصورت عمود بر شیب، به فاصله 40 متر از همدیگر تعبیه شده و در هر ترانسکت 10 پلات 1×2 متر مربعی به صورت ثابت به فاصله معین از همدیگر مستقر شد و هر ساله از پوشش تاجی، تراکم و درصد فراوانی گونههای داخل هر پلات اندازهگیری بعمل آمد. روش نمونهبرداری به صورت تصادفی سیستماتیک بوده است. تغییرات در داخل و خارج قرق توسط آزمون دانکن، در سطح خطای 5 درصد، در قالب طرح کاملا تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت نتایج حاصل از آزمون دانکن نشان داده است که میزان درصد تاج پوشش گونههای گیاهی در داخل قرق نسبت به خارج قرق در سطح 5 درصد معنیدار بوده است، بهطوریکه میانگین پوششهای علفی یکساله، چند ساله و بوتهایها در داخل قرق نسبت به خارج قرق بهترتیب 38،47 و 7 درصد افزایش داشته است. بنابراین، در این تحقیق، قرق اثر مثبتی در تغییرات پوشش تاجی گونههای متعدد نشان داده است. نتایج درصد فراوانی نشان داد که در سال 1379،1380،1381،1382 و1383 عرصه قرق نسبت به غیر قرق تفاوت معنیداری نداشته و در مورد تراکم، تنها در سال 1380 منطقه قرق نسبت به منطقه غیر قرق تفاوت معنیداری داشته است. نتایج حاصله میتواند در مدیریت آینده مراتع منطقه و عرصههای مشابه آن در سطح کشور، مورد توجه قرار گیرد.
ولی الله رئوفی راد؛ عطاالله ابراهیمی؛ حسین ارزانی؛ زهرا شجاعی اسعدیه
چکیده
خوشخوراکی عبارت است از مجموعه عوامل فیزیکی و شیمیایی ِگیاه که دام را به خوردن یا نخوردنِ یک گیاه ترغیب میکند. این تحقیق تلاشی است در ارائة شاخصی به عنوان معرّف خوشخوراکی گیاهان مرتعی. بدین منظور، رابطة بین خوشخوراکی و کیفیت علوفة گیاهان مرتعی در مراتع کرسنک استان چهارمحال و بختیاری بررسی شد. نخست ترکیب گیاهی هر یک از گیاهان ...
بیشتر
خوشخوراکی عبارت است از مجموعه عوامل فیزیکی و شیمیایی ِگیاه که دام را به خوردن یا نخوردنِ یک گیاه ترغیب میکند. این تحقیق تلاشی است در ارائة شاخصی به عنوان معرّف خوشخوراکی گیاهان مرتعی. بدین منظور، رابطة بین خوشخوراکی و کیفیت علوفة گیاهان مرتعی در مراتع کرسنک استان چهارمحال و بختیاری بررسی شد. نخست ترکیب گیاهی هر یک از گیاهان بر مبنای پوشش تاجی و تولید به روش نمونهبرداری تصادفی سیستماتیک (در هر تیپ گیاهی 2 ترانسکت 200 متری و در طول هر ترانسکت 15 پلات) و رژیم غذایی دامها (گوسفند و بز) به روش زمانسنجی تعیین شد. سپس، شاخص انتخاب هر یک از گونههای گیاهی توسط گوسفند و بز تعیین شد. در مرحلة بعد، کیفیت علوفة گونههای غالب رژیم غذایی دامها با اندازهگیری درصد CP، درصد ADF، میزان DMD و ME تعیین شد. در پایان، رابطة همبستگی بین شاخصهای کیفیت علوفه (متغیرهای مستقل) و شاخص انتخاب هر یک از گونههای گیاهی توسط گوسفند و بز (متغیر وابسته)، با استفاده از نرمافزار SPSS (Ver.15)، تعیین و تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایجِ این پژوهش، از بین شاخصهای کیفیت علوفه، فیبر جداشده در اسید ((ADF، هضمپذیری مادة خشک (DMD)، و انرژی متابولیسمی با شاخص انتخاب هر یک از گونههای گیاهی توسط گوسفند (بر حسب هم درصد تاج پوشش و هم تولید) رابطة معنیداری (05/0P≤) نشان دادند. اما بین شاخصهای کیفیت علوفة گیاهان با شاخص انتخاب هر یک از گونههای گیاهی توسط بز (بر حسب درصد تاج پوشش و تولید) رابطة معنیداری (0.05 P≤) یافت نشد. با توجه به نتایج بهدستآمده، کیفیت علوفه را میتوان، با توجه به نوع دام، شاخصی از خصوصیات شیمیایی گیاهان مرتعی، در تعیین خوشخوراکی آنها، برشمرد. بنابراین، با توجه به ضرورتِ تعیین کیفیت گیاهان مرتعی ـ برآورد ظرفیت چرا و خوشخوراکی گونههای مرتعی ـ ضروری است برای تعیین کیفیت گونههای مرتعی کوششی انجام پذیرد.
مهدی قربانی؛ حسین آذرنیوند؛ علی اکبر مهرابی؛ سوسن باستانی؛ محمد جعفری؛ هوشنگ نایبی
چکیده
از چندین دهه گذشته، ابعاد انسانی در تصدی گری منابع طبیعی با تاکید بر ساختار شبکههای اجتماعی درگیر در فرآیند مدیریت مشارکتی منابع طبیعی مورد تاکید قرار گرفته است. تحلیل شبکه، ابزاری کارآمد در سنجش انسجام نهادی و اجتماعی در شبکه مدیریتی مرتع بوده و قادر است فرآیند تصمیم گیری بین نهادی را بهبود بخشیده و هماهنگی بین نهادهای کلیدی را ...
بیشتر
از چندین دهه گذشته، ابعاد انسانی در تصدی گری منابع طبیعی با تاکید بر ساختار شبکههای اجتماعی درگیر در فرآیند مدیریت مشارکتی منابع طبیعی مورد تاکید قرار گرفته است. تحلیل شبکه، ابزاری کارآمد در سنجش انسجام نهادی و اجتماعی در شبکه مدیریتی مرتع بوده و قادر است فرآیند تصمیم گیری بین نهادی را بهبود بخشیده و هماهنگی بین نهادهای کلیدی را تقویت نماید. در این تحقیق پیوندهای اعتماد و مشارکت بین نهادها و بهره برداران مرتبط با مرتع در منطقه طالقان در فرآیند مدیریت مشارکتی مرتع با رویکرد تحلیل شبکه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. روش مورد استفاده در این تحقیق روش کمی تحلیل شبکه بوده که شاخص های کمی در سطح کلان شبکه اندازه گیری شده اند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که دو نهاد اداره دامپزشکی و شورای روستا با توجه به دارا بودن تراکم بالای پیوندهای اعتماد و مشارکت با بهره برداران مرتع، میتوانند نقش کلیدی در سیاست گذاری مرتع ایفا نمایند. همچنین دو شبکه اعتماد و مشارکت بین اداره دامپزشکی و بهره برداران مرتع پایداری بیشتری نسبت به سایر نهادها داشته ولی به طور کلی شبکه اعتماد و مشارکت بین کلیه نهادها و بهره برداران از پایداری کمی برخوردار است. نتایج آماری نشان دهنده همبستگی 70 درصدی بین دو شبکه اعتماد و مشارکت بین نهادها و بهره برداران مرتع است. بر این اساس روش تحلیل شبکه اجتماعی قادر است مدیران و برنامه ریزان منابع طبیعی را در شناخت چالشهای پیش روی عملیاتی نمودن مدیریت مشارکتی منابع طبیعی و سیاست گذاری جهت بر طرف نمودن این چالشها یاری نماید.
سیدمهدی حشمتالواعظین؛ سجاد قنبری؛ علی طویلی
دوره 63، شماره 2 ، شهریور 1389، ، صفحه 183-14
چکیده
محصول اصلی مراتع خزنگاه شهرستان ماکو، علوفه و عمده محصول فرعی منطقه، سریش است. گیاه سریش در یک دوره 30 روزه در اوایل بهار توسط مردم محلی برداشت شده و به فروش میرسد. در این تحقیق برخی شاخصهای اقتصادی برداشت و فروش محصول فرعی سریش مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر همین پایه، جامعه آماری این تحقیق، شامل بهرهبرداران محصول سریش ...
بیشتر
محصول اصلی مراتع خزنگاه شهرستان ماکو، علوفه و عمده محصول فرعی منطقه، سریش است. گیاه سریش در یک دوره 30 روزه در اوایل بهار توسط مردم محلی برداشت شده و به فروش میرسد. در این تحقیق برخی شاخصهای اقتصادی برداشت و فروش محصول فرعی سریش مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر همین پایه، جامعه آماری این تحقیق، شامل بهرهبرداران محصول سریش و علوفه در منطقه مورد بررسی میباشد. نتایج تحقیق نشان داد حاشیه بازاریابی گیاه سریش 60 درصد میباشد که نتیجه فصلی بودن برداشت سریش و سرعت فساد پذیری بالای آن میباشد. نتایج تحقیق نشان داد که سود اقتصادی حاصل از تولید علوفه هر خانوار، 15 میلیون ریال در سال و رانت اقتصادی حاصله 262.5 هزار ریال در هکتار در سال برآورد شد. میانگین درآمد ناخالص گیاه سریش نیز در یک دوره برداشت برای هر خانوار حدود 4564 هزار ریال برآورد شد، که پس از کسر هزینههای آشکار برداشت (حمل و نقل)، درآمد خالص هر خانوار در دوره به 3691 هزار ریال بالغ شد. سود اقتصادی خانوار پس از کسر هزینههای کارگری و حمل و نقل از درآمد ناخالص، 348 هزار ریال برآورد شد. بر پایه این تحقیق، رانت اقتصادی حاصل از بهرهبرداری سریش 16748 ریال در هر هکتار در سال محاسبه شد. ارزش مورد انتظار هر هکتار مرتع (Rangeland Expectation Value, REV) از محل برداشت محصول فرعی 670 هزار ریال در هکتار و از محل علوفه تولیدی در هر هکتار 10.5 میلیون ریال برآورد شد. به همین ترتیب، ارزش کل مورد انتظار هر هکتار مرتع حاصل از تولید محصول اصلی و فرعی به 11.17 میلیون ریال بالغ میشود. بر پایه این بررسی، سهم محصول فرعی سریش از کل ارزش مورد انتظار مرتع 6 درصد محاسبه شد. مراتع منطقه با تولید بخش گستردهای از فرآوردههای که تنها به بررسی علوفه و سریش در این نوشتار بسنده شده است، نقش مهمی در اقتصاد محل و منطقه ایفا میکند.
حسن میلادفر؛ حسین بارانی؛ رامتین جولایی؛ پرویز ریاضیفر
دوره 63، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 105-14
چکیده
برقراری تعادل بهینه و منطقی بین شمار بهرهبردار و توان تولیدی مراتع و اندازه مناسب گله در واحدهای بهرهبرداری از مهمترین نیازهای مدیریت پایدار مراتع است و رشد و بهرهوری عوامل تولید و در نتیجه بیشترین سود اقتصادی را در پی دارد. این بررسی، با هدف تخمین اندازه بهینه واحدهای بهرهبرداری مرتعی بر پایه پایداری اجتماعی و پایداری نسبی ...
بیشتر
برقراری تعادل بهینه و منطقی بین شمار بهرهبردار و توان تولیدی مراتع و اندازه مناسب گله در واحدهای بهرهبرداری از مهمترین نیازهای مدیریت پایدار مراتع است و رشد و بهرهوری عوامل تولید و در نتیجه بیشترین سود اقتصادی را در پی دارد. این بررسی، با هدف تخمین اندازه بهینه واحدهای بهرهبرداری مرتعی بر پایه پایداری اجتماعی و پایداری نسبی اقتصادی در مراتع شهرستان ارومیه انجام شده است. دادههای آماری مورد نیاز از 203 پرسش نامه جمعآوری شده از34 وااندازه بهرهبرداری مرتعی این شهرستان در سال 1387-1386 استخراج شده است. سپس به برآورد هزینهها و درآمدها و اندازهگیری ظرفیت چرایی مرتع در هریک از واحدهای بهرهبرداری اقدام شد با بهرهگیری از معیارهای مختلف همچون هزینه سالانه خانوار و شاخص بهرهوری کل عوامل تولید از راه بهرهگیری از نرمافزار اقتصادسنجی Eviews اندازه مناسب گله و اندازه بهینه واحدهای بهرهبرداری تعیین شد. نتایج نشان میدهد که اندازه واحدهای بهرهبرداری موجود هر دامدار در سطح بهینه نبوده و هر واحد تولیدی کمتر از میزان بهینه از مرتع بهرهمند بوده است. میانگین مرتع مورد بهرهگیری هر بهرهبردار در وضع موجود 71 هکتار است. کمترین اندازه مناسب از دام و مرتع به ازای هر خانوار 5 نفره که بتواند در این اندازه، هزینههای سالانه خانوار را تأمین کند به ترتیب 550 رأس دام و 350 هکتار است. همچنین شمار دام و اندازه بهینه واحدهای بهرهبرداری برای اقتصادی بودن واحدهای بهرهبرداری به ترتیب 667 رأس و 297 هکتار تعیین شده است. با ادغام این دو میتوان نتیجه گرفت که گله با ابعاد 550 تا 650 رأس میتواند هم از نظر بهرهوری عوامل تولید و هم از نظر تأمین معاش یک خانوار بهطور کامل وابسته به دامداری، اندازه مناسبی در این منطقه باشد.
میر نصیر نویدی؛ فریدون سرمدیان؛ شهلا محمودی
دوره 62، شماره 2 ، مهر 1388، ، صفحه 299-309
چکیده
پیوستگی بهرهبرداری پایدار از اراضی در گرو توجه به شاخصهای کیفیت خاک است که در نهایت منجر به حفاظت از محیطزیست نیز خواهد شد. به همین دلیل ارزیابی جنبههای گوناگون کیفیت خاک که نسبت به اعمال شیوههای مختلف مدیریت اراضی از خود حساسیت نشان میدهند بسیار با اهمیت است. در این پژوهش شاخصهای گوناگون کیفیت خاک در پنج کاربری مختلف شامل ...
بیشتر
پیوستگی بهرهبرداری پایدار از اراضی در گرو توجه به شاخصهای کیفیت خاک است که در نهایت منجر به حفاظت از محیطزیست نیز خواهد شد. به همین دلیل ارزیابی جنبههای گوناگون کیفیت خاک که نسبت به اعمال شیوههای مختلف مدیریت اراضی از خود حساسیت نشان میدهند بسیار با اهمیت است. در این پژوهش شاخصهای گوناگون کیفیت خاک در پنج کاربری مختلف شامل مرتع دست نخورده، مرتع تحت چرا، اراضی دیم، اراضی دیم رها شده و اراضی فاریاب در منطقه زاغه- زیاران در شرق استان قزوین مورد مقایسه قرار گرفتند. نمونهبرداری تنها از افق A خاکها و در قالب طرح کاملأ تصادفی انجام شد. نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل دادهها بیانگر آن است که میزان مواد آلی و نیتروژن کل در اثر تغییر کاربری در اراضی دیم رها شده دچار بیشترین کاهش شده است به طوریکه میزان این کاهش به ترتیب حدود 74 و 70 درصد میباشد. در مجموع اراضی دیم پس از رها شدن دچار بیشترین افت در زمینه ویژگیهایی مانند ظرفیت تبادل کاتیونی، فسفر قابل جذب، تخلخل کل و ضخامت افقA شدند. ضمن آنکه بیشترین میزان افزایش وزن مخصوص ظاهری نیز مربوط به همین کاربری بود. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشاندهنده این واقعیت است که شیوه تعامل با خاک به عنوان یکی از ارکان مهم تولید باید بر پایه شناخت کلیه پدیدههای حاکم بر آن صورت گیرد تا کاهش سطح کیفیت خاک پدیدار نشود. به هر حال مدیریت نامناسب و تغییر کاربری غیر اصولی سبب کاهش توان بهره دهی خاک در درازمدت شده و پیامدهای نامطلوبی را در پی خواهد داشت.