مهشید سوری؛ پیام نجفی؛ جواد معتمدی؛ سعیده ناطقی
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور تعیین عوامل تأثیرگذار بر وقوع آتشسوزیها در مراتع کوهستانی نازلوچای، بهعنوان یکی از حوزههای آبخیز منتهی به دریاچۀ ارومیه، انجام شد. برای شناسایی و تعیین عوامل مؤثر، از تکنیک ارزیابی تصمیمگیری استفاده شد. در این ارتباط، درصد شیب، جهت شیب، ارتفاع، نوع (ریختار) پوشش گیاهی، تراکم گونههای غالب، ...
بیشتر
پژوهش حاضر بهمنظور تعیین عوامل تأثیرگذار بر وقوع آتشسوزیها در مراتع کوهستانی نازلوچای، بهعنوان یکی از حوزههای آبخیز منتهی به دریاچۀ ارومیه، انجام شد. برای شناسایی و تعیین عوامل مؤثر، از تکنیک ارزیابی تصمیمگیری استفاده شد. در این ارتباط، درصد شیب، جهت شیب، ارتفاع، نوع (ریختار) پوشش گیاهی، تراکم گونههای غالب، درصد پوشش تاجی، جمعیت نیروی انسانی، مجاورت با جاده، مجاورت با مناطق مسکونی، مجاورت با زمینهای کشاورزی، مجاورت با منابع آبی، نوع شغل مردم بومی و کاربری فعلی اراضی، بهعنوان معیارهای تأثیرگذار و تأثیرپذیر، مد نظر قرار گرفت. با تشکیل ماتریس میانگین، محاسبۀ ماتریس تأثیر روابط مستقیم بیمقیاس شده، محاسبۀ ماتریس کل (ماتریس مجموع تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم) و محاسبۀ ماتریس میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری، ترتیب میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری هر یک از معیارهای ذکر شده، مشخص شد. بر مبنای نتایج، کاربری فعلی اراضی، بیشترین تأثیرپذیری (9308/3) و جهت شیب، کمترین تأثیرپذیری (0475/1) را بر پدیدۀ آتشسوزیهای منطقه داشت. ضمن اینکه کاربری فعلی اراضی و جمعیت نیروی انسانی، بهترتیب تعامل بیشتری با سایر عوامل آتشسوزیها داشتند و وزن این عوامل بر وقوع پدیدۀ آتشسوزی، بیشتر بود. بر اساس نتایج بردار ارتباط که معرف قطعیت یک معیار بهعنوان معیار تأثیرگذار است، مجاورت با جاده (43/1) و ارتفاع (6/0)، بیشترین تأثیرگذاری را بر مجموعه عوامل دیگر در زمینۀ وقوع حریق در مراتع منطقه داشتند. نتایج حاصل، میتواند به کارشناسان منابع طبیعی، در تهیۀ نقشههای ریسک آتشسوزی، کمک کند تا مرحلۀ پیشگیری حریق، آگاهانهتر و علمیتر انجام شود. هرچه اطلاعات ورودی نقشههای ریسک، دقیقتر باشد و تکنیکهای تصمیمگیری چند منظوره قویتری بهکار برده شود، نقشههای ریسک دقیقتری تهیه میگردد.
حسام احمدی بیرگانی؛ سادات فیض نیا؛ حسن میرنژاد؛ حسن احمدی؛ کن مک کوئین؛ محمد قربان پور
چکیده
در این پژوهش خصوصیات فیزیکیشیمیایی و کانیشناختی ذرات گرد و غبار و هواویزهای شهرهای ارومیه و آبادان طی دورۀ زمانی6 ماهه در سه دامنۀ اندازۀ ذرات TSP،PM10 و PM2/5 به کمک پراش پرتو ایکس (XRD) و میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) مجهز به پرتو ایکس پاشندۀ انرژی (EDX) بررسی شد. نتایج پراش پرتو ایکس نشان داد که بیشتر ذرات شامل کلسیت، کوارتز، کانیهای ...
بیشتر
در این پژوهش خصوصیات فیزیکیشیمیایی و کانیشناختی ذرات گرد و غبار و هواویزهای شهرهای ارومیه و آبادان طی دورۀ زمانی6 ماهه در سه دامنۀ اندازۀ ذرات TSP،PM10 و PM2/5 به کمک پراش پرتو ایکس (XRD) و میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) مجهز به پرتو ایکس پاشندۀ انرژی (EDX) بررسی شد. نتایج پراش پرتو ایکس نشان داد که بیشتر ذرات شامل کلسیت، کوارتز، کانیهای رسی و کمی ژیپس در نمونهها میباشند؛ گرچه کانیها با توجه به فصل، نوع نمونهگیر، مکان نمونهبرداری و مقدار نمونه در تفاوت بوده و با کاهش اندازۀ ذرات، میزان کوارتز کم شده و مقدار کانیهای رسی و ذرات سرب افزوده میگردد. مطالعات میکروسکوپ الکترونی روبشی اشکال مختلف ذرات اعم از کروی، صفحهای، مکعبی، استوانهای و منشوری با اندازۀ کمتر از 1 میکرون تا50 میکرون، بیشتر به صورت نامنظم، زاویهدار و تا حدودی نیمهگرد تا گرد را نمایش میدهد. نتایج پرتو ایکس پاشندۀ انرژی نیز عناصر Al، Mg، Na، Cl، P، S، Ca، K، Fe، Ti، C، O و Si را در نمونۀ TSP آبادان و ارومیه در شرایط عادی تشخیص داد. با شروع گرد و غبار علاوه بر عناصر مذکور، عناصر As، Pb، Zn، Mn، Sc، W، Nd، Ce، La، Ba و Ni در هر سه دامنۀ اندازۀ ذرات نیز دیده میشوند. نتیجه گرفته میشود که میزان بالای عناصر Ca، Si، Al، Na و K نشانۀ حضور کانیهای کلسیت، کوارتز، هالیت، کانیهای فیلوسیلیکات و رسی است. در مجموع شهرهای آبادان و نواحی حاشیۀ خلیج فارس و دریای مَکران در مقایسه با شهر ارومیه از نظر غلظت، کانیها و عناصر، میزان و تنوع بالاتری داشته و نشانۀ چندمنبعی بودن گرد و غبار، هوای آلودهتر منطقه و ذرات معلق بیشتر میباشد.
حسن میلادفر؛ حسین بارانی؛ رامتین جولایی؛ پرویز ریاضیفر
دوره 63، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 105-14
چکیده
برقراری تعادل بهینه و منطقی بین شمار بهرهبردار و توان تولیدی مراتع و اندازه مناسب گله در واحدهای بهرهبرداری از مهمترین نیازهای مدیریت پایدار مراتع است و رشد و بهرهوری عوامل تولید و در نتیجه بیشترین سود اقتصادی را در پی دارد. این بررسی، با هدف تخمین اندازه بهینه واحدهای بهرهبرداری مرتعی بر پایه پایداری اجتماعی و پایداری نسبی ...
بیشتر
برقراری تعادل بهینه و منطقی بین شمار بهرهبردار و توان تولیدی مراتع و اندازه مناسب گله در واحدهای بهرهبرداری از مهمترین نیازهای مدیریت پایدار مراتع است و رشد و بهرهوری عوامل تولید و در نتیجه بیشترین سود اقتصادی را در پی دارد. این بررسی، با هدف تخمین اندازه بهینه واحدهای بهرهبرداری مرتعی بر پایه پایداری اجتماعی و پایداری نسبی اقتصادی در مراتع شهرستان ارومیه انجام شده است. دادههای آماری مورد نیاز از 203 پرسش نامه جمعآوری شده از34 وااندازه بهرهبرداری مرتعی این شهرستان در سال 1387-1386 استخراج شده است. سپس به برآورد هزینهها و درآمدها و اندازهگیری ظرفیت چرایی مرتع در هریک از واحدهای بهرهبرداری اقدام شد با بهرهگیری از معیارهای مختلف همچون هزینه سالانه خانوار و شاخص بهرهوری کل عوامل تولید از راه بهرهگیری از نرمافزار اقتصادسنجی Eviews اندازه مناسب گله و اندازه بهینه واحدهای بهرهبرداری تعیین شد. نتایج نشان میدهد که اندازه واحدهای بهرهبرداری موجود هر دامدار در سطح بهینه نبوده و هر واحد تولیدی کمتر از میزان بهینه از مرتع بهرهمند بوده است. میانگین مرتع مورد بهرهگیری هر بهرهبردار در وضع موجود 71 هکتار است. کمترین اندازه مناسب از دام و مرتع به ازای هر خانوار 5 نفره که بتواند در این اندازه، هزینههای سالانه خانوار را تأمین کند به ترتیب 550 رأس دام و 350 هکتار است. همچنین شمار دام و اندازه بهینه واحدهای بهرهبرداری برای اقتصادی بودن واحدهای بهرهبرداری به ترتیب 667 رأس و 297 هکتار تعیین شده است. با ادغام این دو میتوان نتیجه گرفت که گله با ابعاد 550 تا 650 رأس میتواند هم از نظر بهرهوری عوامل تولید و هم از نظر تأمین معاش یک خانوار بهطور کامل وابسته به دامداری، اندازه مناسبی در این منطقه باشد.