دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
نشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری
5044-2008
2423-7795
65
4
2012
12
21
مقایسه عملکرد فرسایشهای آبی و بادی در تخریب
اراضی مناطق خشک و نیمه خشک
(مطالعه موردی: دشت جیحون شهرستان خمیر، استان هرمزگان)
433
448
FA
محمد
اکبریان
مربی دانشگاه هرمزگان، ایران
akbarian354@gmail.com
سیّد حسن
کابلی
دانش آموخته دکتری مرتعداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران.
نوازاله
مرادی
مربی دانشگاه هرمزگان، ایران.
nvz_moradi@yahoo.com
10.22059/jrwm.2012.32043
تعیین حساسیت نسبی اراضی به فرسایش و شناخت عوامل مؤثر بر آن میتواند مبنای برنامههای حفاظت خاک و مقابله با فرسایش قرار گیرد. این تحقیق با هدف مقایسه نقش فرسایشهای آبی و بادی در میزان کل فرسایش اراضی منطقه دشت جیحون خمیر، با استفاده از مدلهای IRIFR.E.A[1] و [2]PSIAC و بندهائی از روش منشاءیابی رسوب انجام شده است. جهت برآورد فرسایش آبی و نیز تعیین شدت فرسایش بادی و بررسی مناطق برداشت، حمل و رسوبگذاری از رخسارههای ژئومورفولوژی به عنوان واحدهای کاری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که در منطقه دشت جیحون، فرسایش آبی رسوبات خود اعم از ریزدانه و درشت دانه را از اطراف به مرکز دشت منتقل نموده و پس از آن فرسایش بادی اثرات تخریبی فرسایش آبی را، روی رسوبات نهشته شده در مرکز دشت، تکمیل مینماید. برآورد فرسایش و رسوب نشان داد 3/50 درصد از سطح منطقه شامل رخسارههای واحد کوهستان و دشتسر فرسایشی که فرسایش آبی زیاد تا متوسط داشت، فرسایش بادی جزئی تا کم داشته و 7/49 درصد دیگر شامل رخسارههای دشتسر پوشیده و اپانداژ که دارای فرسایش آبی کم بوده و محل ترسیب رسوبات آبی بود، فرسایش بادی متوسط داشت. فرسایش آبی علاوه بر اینکه 2/39 درصد از رسوب ویژه منطقه دشت جیحون را ایجاد کرده است، نقش قابل توجهی نیز در تأمین منابع فرسایش بادی در پائین دست منطقه دارد. نتایج بدست آمده نشان داد که جهت برآورد صحیح فرسایش در مناطق خشکی نظیر دشت جیحون، لازم است فرسایش آبی و بادی همزمان مطالعه گردد.
<br clear="all" />
[1] Iranian research institute of forest and rangelands, Ekhtasasi & Ahmadi
[2] Pacific Southwest Inter Agaency Comitee
IRIFR.E.A,PSIAC,فرسایش بادی,فرسایش آبی,رخساره ژئومورفولوژی
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32043.html
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32043_76bbe8f62cad524918ae47e9b8e31bff.pdf
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
نشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری
5044-2008
2423-7795
65
4
2012
12
21
بررسی تنوع گیاهان شهدزا و گرده زا در مدیریت زنبورداری از مرتع (مطالعه موردی: حوزه آبخیز قره آقاچ)
449
460
FA
فاضل
امیری
استادیار دانشکده مهندسی گروه منابع طبیعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر، ایران.
famiri@na.iut.ac.ir
حسین
ارزانی
null
استاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
harzani@ut.ac.ir
ابراهیم
گویلی
فارغ التحصیل کارشناسی ارشد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، ایران.
gavily@gmail.com
10.22059/jrwm.2012.32044
وجود پوشش گیاهی شهد زا و گرده زا در مراتع میتواند زمینهی اشتغال جهت کاربری زنبورداری بعنوان یکی از جنبههای استفاده چند منظوره از مراتع را فراهم آورد. بدین منظور توسعه آن به عنوان یک راهکار مبتنی بر دانش بومی برای ایجاد اشتغال و جبران کاهش درآمد دامداران، به دلیل ضرورت کاهش دام در مراتع منطقه و جلوگیری از فشار وارده و تخریب آن توصیه می شود. شناخت دقیق گیاهان مورد علاقه زنبورعسل و نقاط پراکنش آنها و همچنین فنولوژی (به ویژه زمان گلدهی) از ابزارهای مهم برنامه ریزی جهت حفظ و جلوگیری از تخریب مرتع و توسعه زنبورداری در مراتع منطقه است. در این تحقیق پتانسیل حوزه آبخیز قره آقاچ از نظر حضور گیاهان مناسب در زنبورداری، به عنوان ابزار مرتعدار مورد بررسی گرفت. نمونه برداری در تیپهای گیاهی به روش تصادفی با استقرار 3 ترانسکت 200 متری و 30 پلات یک متر مربعی و نمونه برداری از گیاهان و تنوع گونههای شهدزا و گردهزا انجام گردید. در منطقه مورد مطالعة مهمترین تیرههای گیاهی مورد استفاده زنبور عسل به ترتیبCompositae ،Labiatae ، Umbelifera، Cruciferae، Gramineae، Liliaceae و Caryophyllaceae میباشد. از تعداد 114 گونه گیاهی در منطقه، 78 گونه مورد استفادهی زنبورعسل هستند که از نظر دامداران کم ارزش بوده و پوشش غالب مراتع ضعیف و بحرانی را تشکیل میدهند. لذا شناخت گیاهان و تعیین زمان گل دهی، منجر به تهیه تقویم زنبورداری و پتانسیل زنبور پذیری خواهد شد.
گیاهان شهدزا,گیاهان گرده زا,زنبورداری,استفاده چند منظوره,مراتع قره آقاچ
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32044.html
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32044_3a0a7986fa800c982ddbdd87c1a52f92.pdf
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
نشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری
5044-2008
2423-7795
65
4
2012
12
21
تغییرات مکانی میزان نیترات در آب زیرزمینی با استفاده از زمین¬آمار
(مطالعه موردی: دشت کردان)
461
472
FA
خالد
اوسطی
دانشجوی دکتری آبخیزداری دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، ایران
khaled.ausati@gmail.com
علی
سلاجقه
0000-0000-0000-0000
دانشیار دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، ایران
salajegh@ut.ac.ir
صالح
آرخی
استادیار دانشکده کشاورزی دانشگاه ایلام، ایران.
gh_rostamizad2@ut.ac.ir
10.22059/jrwm.2012.32045
بررسی تغییرات مکانی پارامترهای کیفی آبهای زیرزمینی در شناخت وضعیت کیفی آبخوان، منابع آلوده کننده و تعیین مناسبترین راهکارهای مدیریتی از اهمیت ویژهای برخوردار است. روشهای زمینآماری و GIS میتوانند در این راستا ابزار مفیدی باشند. با توجه به کاربریهای متعدد حوضه کردان، پارامترهای کیفی در آب زیرزمینی این حوضه میتواند دارای تغییرات مکانی قابل توجهی باشد. بر این اساس نمونههای آب زیرزمینی 52 چاه مورد بررسی قرار گرفت. مقایسه غلظت نمونههای نیترات با استانداردهای ملی و بینالمللی (50 میلی گرم بر لیتر) نشان میدهد که دو درصد از نمونههای مورد بررسی، آلوده به نیترات بودهاند. پس از بررسی واریوگرام و مشخص شدن مکانی بودن تغییرات نیترات، روشهای متعدد زمینآماری شامل IDW (با توان 1 تا 4)، کریجینگ معمولی و RBF (با پنج تابع کرنل) مورد مقایسه قرار گرفتند. در انتها، با توجه به مدل انتخابی پارامترهای کنترلی مربوطه کالیبره گردیده و نقشههای کاربردی همتراز و نقشه خطای مربوطه، با استفاده از روشهای مختلف در محدوده مطالعاتی تهیه شدهاند. براساس معیارهای ارزیابی خطای برآورد، روش کریجینگ دارای کمترین خطا بوده و از دقت قابل توجهی برخوردار است. همچنین نقشه احتمال خطر آلودگی نیتراته در آب زیرزمینی دشت کردان با استفاده از روش کریجینگ شاخص مورد بررسی قرار گرفت. توزیع مکانی نیترات در آب زیرزمینی منطقه نشان میدهد که غلظت نیترات در مناطق با قابلیت نفوذ بالا و شیب کم در کاربری کشاورزی بالاترین مقادیر را داشته است. این مقاله، همچنین شیوههای بررسی تغییرات مکانی پارامترهای کیفیت آب زیرزمینی را با استفاده از GIS شرح میدهد.
نیترات,کیفیت آب زیرزمینی,فعالیت¬ انسانی,کریجینگ,زمین آمار
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32045.html
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32045_500594b086ac99fc325dbf1936e0d546.pdf
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
نشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری
5044-2008
2423-7795
65
4
2012
12
21
تعیین نقش سازندهای مختلف زمین¬شناسی حوزه آبخیز بالادست
عرصه¬ پخش سیلاب گچساران در تولید رسوب
473
482
FA
محسن
پادیاب
دانش آموخته کارشناسی ارشد بیابانزدایی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
mpadyab@ut.ac.ir
سادات
فیض نیا
استاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران
sfeiznia@ut.ac.ir
10.22059/jrwm.2012.32046
اهمیت رسوبگذاری در شبکههای پخش سیلاب بیش از انباشت آب است. به منظور تعیین سهم هر کدام از سازندهای زمینشناسی بالادست در تولید رسوب ورودی به عرصه پخش سیلاب گچساران، در 16 نقطه و از عمق 15-0 سانتیمتری عرصه پخش اقدام به نمونهبرداری رسوب گردید. کلیه نمونهها با استفاده از روش الک خشک، دانهبندی شده و با انتخاب مقداری از ذرات باقیمانده بر روی دو الک 150 و کمتر 62 میکرون، کانیها و خرده سنگها شناسایی شده و درصد فراوانی آنها در نمونهها تعیینگردید. سپس با استفاده از نقشه زمینشناسی، نوع سازند و لیتولوژی آن مشخص شد و با مقایسه ترکیب کانیشناسی نمونهها با واحدهای سنگشناسی و سازندهای موجود در حوزه آبخیز، سنگ و سازند تولید کننده هر کانی و خرده سنگ تعیین شد و درصد سهم هر واحد سنگی در تولید رسوب مشخص گردید. با در نظر گرفتن مساحت هر واحد سنگی، درصد مشارکت هر کدام به صورت وزنی محاسبه شد. نتایج نشان داد که سازندهای پابده- گورپی با سهم 3/55 درصد از رسوبات ورودی، بیشترین نقش را در تولید ذرات با اندازه 300-150 میکرومتر داشته است و سازند کژدمی با سهم 1/14درصد، سازندهای ایلام- سروک با 1/13 درصد، سازند خامی با 8/10 درصد و سازند آسماری با 5/6 درصد از رسوبات ورودی، در ردههای بعد قرار گرفتهاند. همچنین برای ذرات کمتر از 62 میکرومتر، سازندهای پابده- گورپی با اشتراک 80 درصد از رسوبات ورودی، بیشترین سهم را در تولید این ذرات داشته است و تنها 20 درصد از رسوبات با این اندازه به سایر سازندها اختصاص دارد.
پخش سیلاب,رسوبزایی,سازندهای زمین¬شناسی,رسوبگیری,گچساران
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32046.html
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32046_ffdb98b7f7b17feb000e1d6a152b4cd7.pdf
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
نشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری
5044-2008
2423-7795
65
4
2012
12
21
اکولوژی فردی گیاه قیچ Zygophyllum atriplicoides
در مراتع استان خراسان شمالی
483
494
FA
محمد
جنگجو
دانشیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه فردوسی مشهد، ایران.
mjankju@ferdowsi.um.ac.ir
فریبا
نوعدوست
عضو هیات علمی گروه زیست¬شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه صنعتی خاتم¬الانبیاء، ایران.
fariba_noadost@yahoo.com
10.22059/jrwm.2012.32047
بررسیهای اکولوژیک گیاهان شناخت ما را از اکوسیستمهای مرتعی افزایش میدهد و امکان برنامهریزی را برای مدیریت صحیح آنها فراهم میسازد. با انجام بازدیدهای میدانی و مطالعات آزمایشگاهی در سالهای 1387 و 1388، رویشگاههای اصلی گیاه قیچ در مراتع قشلاق و میانبند استان خراسان شمالی مشخص و شرایط اکولوژیک رویشگاه، فنولوژی و کیفیت علوفه آن بررسی شد. بر اساس نتایج، گیاه قیچ در رویشگاههایی با بارندگی متوسط سالانه <br /> 380-260 میلیمتر، دما 16-8 درجه سانتیگراد، دامنه ارتفاعی 680 تا 1200 متر از سطح دریا، تیپ اراضی دشت و تپه ماهوری، سازند زمینشناسی کنگلومرا، مارن، شیل و ماسه سنگ، و خاک دارای بافت سبک (سیلتی لوم) اسیدیته قلیایی ضعیف و غیرشور، و فقیر از نظر نیتروژن و فسفر رویش داشت. رشد رویشی و گلدهی از اوایل فروردین تا خرداد، و بذردهی در طی تیر و مرداد اتفاق افتاد. از ابتدا به انتهای فصل رشد درصد ADF و NDF بیشتر ولی درصد پروتئین خام بطور معنیداری کمتر بوده، که سبب کاهش کیفیت علوفه شده است. توانایی رویش در انواع رویشگاهها و شرایط اقلیمی - از خشک سرد تا گرم و مرطوب- و دارا بودن ارزش پروتئینی و انرژی متابولیسمی علوفه بیش از حد بحرانی مورد نیاز دامهای مرتعی از مزّیتهای نسبی قیچ؛ از طرف دیگر، ریزش شدید برگها در برابر گرما و خشکی، عدم رویش در اراضی شور، و پایین بودن خوشخوراکی و ارزش رجحانی از محدودیتهای این گیاه درمرتعداری محسوب میشوند. در خراسان شمالی، بهترین زمان برای چرای قیچ، اواسط اردیبهشت تا نیمه تیرماه، و تهیه بذر اوایل مرداد ماه است.
کیفیت علوفه,فنولوژی,رویشگاه,مراتع,اقلیم
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32047.html
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32047_33eeff2e81a318631fb17739059ed4b8.pdf
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
نشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری
5044-2008
2423-7795
65
4
2012
12
21
تحلیل فراوانی سیلاب به روش رگرسیونی هیبرید جهت ارائه مدل منطقهای (مطالعه موردی: استان خراسان رضوی)
495
506
FA
سیدهاشم
حسینی
استادیار گروه منابع طبیعی و کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت جام، ایران.
مجید
عباسی زاده
استادیار گروه منابع طبیعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان، ایران.
محمدرضا
خالقی
استادیار گروه منابع طبیعی و کشاورزی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت جام، ایران.
10.22059/jrwm.2012.32048
در مناطق دارای فاقد آمار یا با آمار ناچیز، برای برآورد دبی باید از روشهای غیر مستقیم استفاده نمود. در بین روشهای غیر مستقیم، روشهای تحلیل منطقهای سیلاب، بیشترین کاربرد را دارا میباشند. یکی از روشهای ارائه شده برای تحلیل منطقهای سیلاب در مناطق خشک و نیمه خشک روش هیبرید است. این روش بر اساس روش ایستگاه- سال بوده و در آن از تمام آمار قابل دسترس ایستگاهها جهت غلبه بر مشکلات کمبود آمار استفاده میشود. روش هیبرید شامل دو بخش است که در بخش اول منطقه مورد مطالعه با استفاده از روش تجزیه تحلیل عاملی و بر اساس مهمترین پارامترهای حوزه به مناطق همگن تقسیم و آمار سیلابهای اوج در هر طبقه با هم ترکیب میشوند. در بخش دوم، آمار دبیهای اوج سیلاب سالیانه بر اساس یک فاکتور تقریبی، استاندارد میشوند و سپس در مرحله نهایی فرآیند هیبرید، عامل تقریبی استاندارد بر اساس تکنیکی مرکب از رگرسیون و تحلیل فراوانی سیل اصلاح میشود. نتایج بدست آمده نشان می دهد که کمترین میزان خطاهای نسبی برای مدلهای بدست آمده مربوط به دوره بازگشت 50 ساله بوده و هر چه میزان دوره بازگشت کاهش و یا افزایش یابد، میزان خطاهای نسبی نیز افزایش مییابد. به طوریکه در دوره بازگشت 2 و 100 سال میزان خطاهای نسبی به ترتیب 03/1 و 79/0 میباشد. این امر بیانگر این است که در منطقه مورد مطالعه روش هیبرید برای دوره بازگشتهای 20 تا 50 سال مناسب است.
آنالیز فراوانی سیلاب,روش هیبرید,تجزیه تحلیل عاملی,خراسان رضوی
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32048.html
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32048_a0e51c16eb7f81a507331c4b6538722a.pdf
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
نشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری
5044-2008
2423-7795
65
4
2012
12
21
بررسی تغییرات پوشش گیاهی تحت تاثیر تغییرات بارندگی
در مراتع نیمه استپی استان اردبیل
(مطالعه موردی: سایت تحقیقات مرتع ارشق)
507
516
FA
جابر
شریفی
عضو هیت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل ایران.
مرتضی
اکبرزاده
استادیار پژوهشی بخش تحقیقات مرتع مؤسسه تحقیقات جنگلها ¬و مراتع کشور، ایران.
faghajanloo3@yahoo.com
10.22059/jrwm.2012.32049
قسمت اعظم مراتع کشور در مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارد که در این اقلیم، نوسان بارندگی از عوامل عمدهای است که پوشش گیاهی و به دنبال آن تولید علوفه را تحت تأثیر قرار میدهد. در سالهای خشک که بارندگی کاهش مییابد، سطح پوشش گیاهی و میزان تولید علوفه آسیب میبیند. این تحقیق با هدف بررسی تغییرات پوشش گیاهی با بارندگی در مراتع نیمه استپی اردبیل در طی نه سال متوالی (1377تا 1385) انجام گردید. نتایج نشان داد که پوشش تاجی گونههای بوتهای مانند <em>Salsola</em> <em>gemmascens</em> و <em>Noaea</em> <em>mucranata</em> کاهش ولی گونههای <br /> <em>Artemisia</em> <em>fragrans</em> و <em>Kochia</em> <em>prostrata</em> افزایش داشت. درکل تراکم گونههای بوتهای حدود 40 % کاهش داشت و ارتباط بین بارندگی فصلی (پائیز و زمستان) و گونههای بوته ای وجود دارد. گونههای گندمیان دایمی در طی نه سال با نوسانات بارندگی واکنش متفاوتی داشتند و در کل تغییرات معنیداری در آنها مشاهده نشد، گونه <br /> <em>Stipa hohenackeriana</em> بیشتر تحت تاثیر بارندگی فصل زمستان بوده ولی <em>Poa</em> <em>bulbosa</em> و <em>Cynodon</em> <em>dactylon</em> با بارندگی فصل بهاره بیشتر همبستگی نشان دادند. تراکم گونههای پهن برگان علفی دایمی افزایش چشم گیری داشت (حدود هفت برابر) ولی در سالهای خشک (1381-1379) به شدت کاهش داشتند، تولید علوفه در طی نه سال از 296 به 747 کیلوگرم در هکتار رسیده، که حدوداً 5/2 برابر شده است. از آن مقدار سهم گیاهان کلاس II, I و III به ترتیب 1/23، 9/51 و02/25 درصد بوده است. همچنین در ترسالیها میزان تولید علوفه از747 به 1968کیلوگرم در هکتار رسیده. در واقع حدود هفت برابر افزایش داشته است.
منطقه نیمه استپی,نوسانات بارندگی,پوشش گیاهی,تولید علوفه,اردبیل
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32049.html
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32049_d0526cf109c05bf2d40da05ff3fdf56d.pdf
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
نشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری
5044-2008
2423-7795
65
4
2012
12
21
پهنه بندی وضعیت بیابانزایی منطقه خضرآباد - اله¬آباد دشت یزد با استفاده از مدل IMDPA و با تأکید بر معیارهای آب و خاک
517
528
FA
الهام السادات
شکوهی
دانش آموخته کارشناس ارشد مدیریت مناطق بیابانی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران.
غلامرضا
زهتابیان
استاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران.
ghzehtab@ut.ac.ir
علی
طویلی
دانشیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران.
a.tavili@ut.ac.ir
10.22059/jrwm.2012.32050
بیش از 80 درصد از سطح کشور ایران از آب و هوای خشک و نیمه خشک برخوردار است و به همین دلیل بیشتر در معرض خطر بیابان زایی قرار دارد. اقدامات اجرایی در رابطه با کنترل بیابانزایی باید متکی بر شناخت وضعیت فعلی بیابانی شدن و شدت آن باشد. بدین منظور امتیازدهی به شاخصها جهت بررسی شدت بیابانزایی منطقه خضرآباد براساس مدل IMDPA صورت گرفت. در این تحقیق دو معیار آب و خاک با 10 شاخص جهت مطالعه حساسیت اراضی دشت یزد به بیابانزایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. با استفاده از روش فوق هر یک از شاخصهای مورد مطالعه در واحدهای کاری مورد بررسی و امتیازدهی قرار گرفت. لایههای اطلاعاتی هر شاخص در محیط نرم افزاری ArcGIS تهیه گردید. پس از آن با تلفیق لایهها و محاسبه میانگین هندسی معیارها نقشه شدت بیابانزایی منطقه مورد مطالعه به دست آمد. با توجه به دو معیار انتخاب شده، نقشه نهایی بیابانزایی منطقه نشان دهنده شدت متوسط بیابانزایی است. معیار خاک با ارزش عددی 21/2 در کلاس متوسط و معیار آب با ارزش عددی 46/1 در کلاس کم و ناچیز قرار گرفتند. در میان شاخصهای مورد مطالعه، شاخص عمق خاک بیشترین تأثیر و شاخصهای SAR [نسبت جذب سدیم] و Cl کلر آب کمترین تأثیر را در بیابانزایی منطقه دارند. بر اساس ارزیابیهای انجام شده، متوسط هندسی ارزش کمی شدت بیابانزایی برای کل منطقه بر اساس دو معیار مورد بررسی برابر 76/1 تعیین شده است که بر اساس طبقه بندی کلاس شدت بیابانزایی برای کل منطقه متوسط برآورد شده است.
معیار,شاخص,بیابان¬زایی,IMDPA و خضرآباد - اله آباد
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32050.html
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32050_6cc5f6f50b0ee691945408c2372bb6e8.pdf
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
نشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری
5044-2008
2423-7795
65
4
2012
12
21
بررسی تأثیر عوامل محیطی بر فرمهای رویشی گیاهان
(مطالعه موردی: مراتع ییلاقی جواهرده رامسر)
529
540
FA
دیانا
عسکریزاده
دانشجوی کارشناسی ارشد مرتعداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
غلامعلی
حشمتی
استاد، دانشکده مرتع و آبخیزداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران
heshmati.a@gmail.com
10.22059/jrwm.2012.32051
از عوامل مهم تأثیر گذار بر پوشش گیاهی در اکوسیستمهای مرتعی، فاکتورهای غیر زنده است که نقش مهمی در شکل گیری و توالی انواع پوششهای گیاهی دارد. شناخت این عوامل، گام مهمی در مدیریت اکولوژیک مراتع محسوب میشود. بدین منظور، مراتع جواهرده رامسر واقع در البرز شمالی از ارتفاع 2000 تا 3200 متر انتخاب شد. با توجه به پایش میدانی و ساختار پوشش گیاهی، طبقات 300 متری برای برداشت دادههای صحرایی در نظر گرفته شود. سپس در هر نوار عرضی، تعداد 15 پلات که توسط فرمولهای آماری محاسبه گردید، به صورت تصادفی، برای جمع آوری دادههای صحرایی نظیر درصد پوشش انواع فرمهای رویشی استفاده شد. در هر طبقه ارتفاعی، تعداد 5 پلات هم برای تهیه نمونه خاک در نظر گرفته شد. آنالیزهای آماری به کمک روشهای رسته بندی و آنالیز چندمتغیره DCA و CCA انجام شد. نتایج نشان داد که فرمهای رویشی منطقه در تحت 183 گونه و 33 خانواده، به 5 زیراجتماع بزرگ تفکیک شدند. به طوری که تفکیک پذیری این اجتماع تحت تأثیر عامل ارتفاع، جهت و ویژگیهای خاکی قرار داشته است. همچنین آنالیز چندمتغیره CCA به خوبی توانسته است فرمهای رویشی را با توجه به نیازهای اکولوژیک هریک به گروههای مستقلی از گراسهای یک و چندساله با فوربهای چندساله، فوربهای یکساله، بوتهایها و درختچهایها تفکیک کند. این فرمها نیز تحت تأثیر عوامل توپوگرافی و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، دارای آشیانهای اکولوژیک متفاوتی از همدیگر شدهاند. بنابراین مدیریت اکولوژیک اکوسیستمهای خشکزی نیاز به درک و آگاهی از ساختار پوشش گیاهی متأثر از عوامل محیطی دارد.
توپوگرافی,خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک,فرمهای رویشی,آشیانهای اکولوژیک,البرز شمالی,جواهرده
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32051.html
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32051_250e55e7a0634331a6c5ebe0e4e6e957.pdf
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
نشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری
5044-2008
2423-7795
65
4
2012
12
21
بررسی ارزش رجحانی سه گونه از مراتع مناطق استپی ایران برای گوسفند
552
541
FA
محمد
فیاض
عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، ایران
fayaz@yahoo.com
10.22059/jrwm.2012.32052
توجه به کیفیت و کمیت گیاهان علوفهای، خوشخوراکی و ارزش رجحانی گونهها، میزان برداشت از گونه، از جمله اطلاعات مورد نیاز برای مدیریت صحیح چرای دام در مرتع است. در این تحقیق ارزش رجحانی سه گونه <br /> <em>Artemisiasieberi</em>، <em>Stipaarabica</em> و <em>Scariolaorientalis</em> شاخص مراتع استپی کشور، در استانهای کرمان، یزد و اصفهان مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا تیپ گیاهی درسایتهای نمونه مشخص، سپس فهرست فلورستیک منطقه تهیه گردید. بررسیها در بهار و تابستان صورت گرفت. جهت تعیین ارزش رجحانی گونهها از شاخص انتخاب گونه استفاده شد.در نمونه برداری پوشش گیاهی از روش نمونه گیری تصادفی با قاب یک متر مربعی استفاده شد. مقایسه ارزش رجحانی گونهها در زمانها و مکانهای مختلف آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی به کار گرفته شد. بررسی ارزش رجحانی نشان داد بین گونههای گیاهی و سایتهای مورد مطالعه در سطح 5درصد اختلاف معنیدار وجود دارد ولی بین ماههای مختلف اختلاف معنیداری وجود ندارد. همچنین اثر متقابل گونه و مرحله چرا در این طرح معنیدار نشد. همچنین ارزش رجحانی گونه <em>Artemisiasieberi</em> و<em>Stipaarabica</em> مورد چرای گوسفند در ماههای مختلف با یکدیگر متفاوت بودند.گونه <em>Artemisiasieberi</em> در سایت ندوشن بیشترین ارزش رجحانی را به خود اختصاص داده است. نتایج مطالعات ارزش رجحانی در سه سایت استپی نشان داد که در سایت سه (Soh) گونههای گیاهی از ارزش رجحانی بالاتری نسبت به سایتهای ندوشن و دهنو برخوردار هستند. اقلیم، خاک و تفاوت در عوامل زیستگاهی از عوامل موثر در خوشخوراکی محسوب میشوند که سبب تغییرات چشم گیری در میزان خوشخوراکی گیاهان مرتعی و حتی یک گیاه خاص از مکانی به مکان دیگر شدهاند.
ارزش رجحانی,خوش خوراکی,شاخص انتخاب گونه و مناطق استپی
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32052.html
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32052_32d854c33d38578ae230c72d4bb7f51f.pdf
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
نشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری
5044-2008
2423-7795
65
4
2012
12
21
تحلیل شبکه اجتماعی:
رویکردی نوین در سیاستگذاری و برنامهریزی مدیریت مشارکتی منابع طبیعی
553
568
FA
مهدی
قربانی
0000-0003-2616-6896
استادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران.
mehghorbani@ut.ac.ir
حسین
آذرنیوند
استاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران.
ut@ut.ac.ir
علی اکبر
مهرابی
استاد گروه آبخیزداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، ایران
a.mehrabi@ut.ac.ir
سوسن
باستانی
دانشیار دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی، دانشگاه الزهرا، ایران.
bastani_susan@yahoo.com
محمد
جعفری
استاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران.
afary@ut.ac.ir
هوشنگ
نایبی
دانشیار دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، ایران.
hnayebi@ut.ac.ir
10.22059/jrwm.2012.32053
از چندین دهه گذشته، ابعاد انسانی در تصدی گری منابع طبیعی با تاکید بر ساختار شبکههای اجتماعی درگیر در فرآیند مدیریت مشارکتی منابع طبیعی مورد تاکید قرار گرفته است. تحلیل شبکه، ابزاری کارآمد در سنجش انسجام نهادی و اجتماعی در شبکه مدیریتی مرتع بوده و قادر است فرآیند تصمیم گیری بین نهادی را بهبود بخشیده و هماهنگی بین نهادهای کلیدی را تقویت نماید. در این تحقیق پیوندهای اعتماد و مشارکت بین نهادها و بهره برداران مرتبط با مرتع در منطقه طالقان در فرآیند مدیریت مشارکتی مرتع با رویکرد تحلیل شبکه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. روش مورد استفاده در این تحقیق روش کمی تحلیل شبکه بوده که شاخص های کمی در سطح کلان شبکه اندازه گیری شده اند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که دو نهاد اداره دامپزشکی و شورای روستا با توجه به دارا بودن تراکم بالای پیوندهای اعتماد و مشارکت با بهره برداران مرتع، میتوانند نقش کلیدی در سیاست گذاری مرتع ایفا نمایند. همچنین دو شبکه اعتماد و مشارکت بین اداره دامپزشکی و بهره برداران مرتع پایداری بیشتری نسبت به سایر نهادها داشته ولی به طور کلی شبکه اعتماد و مشارکت بین کلیه نهادها و بهره برداران از پایداری کمی برخوردار است. نتایج آماری نشان دهنده همبستگی 70 درصدی بین دو شبکه اعتماد و مشارکت بین نهادها و بهره برداران مرتع است. بر این اساس روش تحلیل شبکه اجتماعی قادر است مدیران و برنامه ریزان منابع طبیعی را در شناخت چالشهای پیش روی عملیاتی نمودن مدیریت مشارکتی منابع طبیعی و سیاست گذاری جهت بر طرف نمودن این چالشها یاری نماید.
تحلیل شبکه اجتماعی,مرتع,بهره برداران,نهاد,مدیریت مشارکتی,پیوند اعتماد,پیوند مشارکت
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32053.html
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32053_f0ee12caf0f5e1ccbb9e257a615d21af.pdf
دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران
نشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری
5044-2008
2423-7795
65
4
2012
12
21
بررسی کارایی منطق فازی در پیش¬بینی جریان روزانه رودخانه
569
580
FA
مرتضی
نبی زاده
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی منابع آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران.
ابوالفضل
مساعدی
دانشیار دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه فردوسی مشهد، ایران.
mosaedi@yahoo.com
امیر احمد
دهقانی
استادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران.
10.22059/jrwm.2012.32054
پیشبینی و برآورد جریان رودخانه برای هر منطقه و حوضه آبریز به عنوان یکی از مهمترین پارامترها در استفاده بهینه از منابع آبی محسوب میشود. در این پژوهش از مدلی مبتنی بر منطق فازی (سیستم استنتاج فازی، <br /> FIS Fuzzy Inference System) برای انجام فرآیند پیشبینی جریان استفاده شده است. به این منظور از سه پارامتر بارندگی، دما و دبی روزانه حوضه آبریز لیقوانچای برای پیشبینی جریان روزانه رودخانه لیقوان، استفاده شد. در پیشپردازش اولیه دادهها، تصادفی بودن آنها با استفاده از آزمون نقاط عطف مورد بررسی قرار گرفت. سپس جهت تعیین مدلهای بهینه ورودی به سیستمها، همبستگینگار دادهها مورد بررسی قرار گرفت. نهایتاً جهت بررسی تأثیر دما در پیشبینی، این فرآیند با تفکیک ماهها، انجام شد. ارزیابی نتایج پیشبینیها با استفاده از معیارهای آماری از جمله معیار ناش- ساتکلیف نشان داد که مدل FIS دقت بالا (9976/0=C<sub>NS</sub>) و خطای کمی (0113/0=RMSE) در پیشبینی داشته است و این روش میتواند به عنوان روشی کارآمد و دقیق در پیشبینی جریان رودخانه بهکار گرفته شود. همچنین با بررسی نتایج نهایی، مشخص شد که دما در برخی از ماهها (فروردین و آذر) در پیشبینی موثر بوده است.
پیش¬بینی آبدهی,منطق فازی,سیستم استنتاج فازی (FIS),رگرسیون خطی,حوضه لیقوان¬چای
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32054.html
https://jrwm.ut.ac.ir/article_32054_07da8293637fb57542b6006f15080c55.pdf