دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219Multivariate Flood Analysis Using Vine Copulas in Bazoft Watershed, Iranتحلیل چند متغیرۀ سیل با استفاده از مفصلهای Vine در حوزۀ آبخیز بازفت استان چهارمحال و بختیاری6746908052110.22059/jrwm.2021.314030.1548FAساسانامینیدانشجوی دکتری آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه شهرکرد، ایران.رفعتزارع بیدکیاستادیار، دانشکدۀمنابع طبیعی و علوم زمین، دانشگاه شهرکرد، ایران.رسولمیرعباسی نجف آبادیدانشیار، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه شهرکرد، ایران.0000-0002-9897-0042مریمشفاییدکتری مهندسی آب، دفتر تخصیص منابع آب وزارت نیرو، تهران، ایران.Journal Article20201203In this study, we applied the vine copula structures for multivariate analysis of flood characteristics. For this purpose, the hydrographs of 98 flood events recorded at Landi station in Bazoft watershed, in Chaharmahal va Bakhtiari Province, were selected and the flood characteristics, including peak flood (P), flood volume (V), flood duration (D) and time to peak (T) were extracted. Then, the best fitted distribution on each variable was selected by Kolmogorov-Smirnov test. In the next phase, the C-vine and D-vine structure were created considering three (P,V and T/D) and four variables (P,D,T and V) in changeable orders. In this way, the flood volume and peak were considered in a constant combination, and flood duration or the time to peak were consideredchangeable in tri-variate joints. In the four-variable joints, different combinations of all four variables were used. We used Gumbel, Frank, Joe, Clayton, Gaussian and t-student copula functions to combine these variables. The results obtained from the theoretical joint were compared with the experimental joint of that compound. Results showed that the best permutations of C-vine and D-vine copulas are similar in trivariate models TPV, (NSE=0.913), and the Gumbel and Gaussian copulas have selected as the best-fitted copula at the edges. In four-variate cases, the best C-vine and D-vine structures were PVTD and PTVD, (NSE=0.989) and the Gumbel and Gaussian were the abundant copulas in both of C-vine and D-vine models. The results indicated that the four-variate vine structures have higher concordance with the empirical copula than the tri-variate structures.سیل یک پدیدۀ چند بعدی است و به دلیل داشتن ویژگیهای همبستۀ متعدد، تجزیه و تحلیل تک متغیره نمیتواند دانش یکپارچهای در مورد این پدیده ارائه دهد. در این مطالعه، از ساختارهای واین برای تجزیه و تحلیل چند متغیرۀ ویژگیهای سیل استفاده شد. به این منظور، هیدروگرافهای 98 رویداد سیل ثبت شده در ایستگاه لندی در حوزۀ آبخیز بازفت در استان چهارمحال و بختیاری انتخاب شد و مشخصات سیلاب، از جمله دبی اوج سیل(<em>p </em>) ، حجم سیل(<em>V</em>) ، مدت زمان سیل<em>(D</em>) و زمان رسیدن به اوج (<em>T</em>) استخراج شد. سپس با آزمون کلموگرف-اسمیرنوف بهترین توزیع برازش یافته بر هر متغیر انتخاب شد. توزیع حاشیهای منتخب شامل لوگ نرمال، جانسون اس بی و پیرسون نوع 5 به ترتیب برای دبی اوج سیل و حجم سیل، مدت زمان سیل و زمان رسیدن به اوج میباشد. در مرحلۀ بعد، مفصلهای سی- واین (C-Vine) و دی- واین (D-Vine) در دو شکل سه و چهار متغیره با ترکیب متغیر ایجاد شد. به این ترتیب که در سه متغیره، حجم و دبی اوج سیل در ترکیب ثابت و مدت زمان سیل یا زمان رسیدن به اوج متغیر در نظر گرفته شدند. در مفصل چهار متغیره نیز ترکیبهای متفاوت از هر چهار متغیر استفاده شد. برای ترکیب این متغیرها، از مفصلهای گامبل، فرانک، جو، کلایتون، گواسین و تی استیودنت استفاده شد. نتایج به دست آمده از مفصل، با مفصل تجربی آن ترکیب، مقایسه شد. نتایج نشان داد که بهترین ترکیب در هر دو مفصل سی واین و دی واین در مدلهای سه گانه، ترکیب<em> TPV </em> با مقدار نش 913/0است و مفصلهای گامبل و گواسین به عنوان بهترین مفصل در لبهها شناخته شدند. در مورد ترکیب چهار متغیره، بهترین ترکیب سی واین <em>PVTD</em> و دی واین و <em>PTVD</em> با مقدار نش 989/0 شناخته شدند. مفصلهای گامبل و گواسین در درختها دارای غالبیت میباشند. به طور کلی نتایج نشان داد که ساختارهای واین چهار متغیره از ساختارهای سه متغیره دارای همسبتگی بالاتری هستند.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80521_878249c415119d9e60614bfae7240281.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219Evaluation of the Combination of ANFIS Model with Metaheuristic Optimization Algorithms in Predicting Dust Storms of Khuzestan Provinceارزیابی ترکیب مدل ANFIS با الگوریتمهای فراکاوشی بهینهسازی در پیشبینی طوفانهای گرد و غبار استان خوزستان6917088052910.22059/jrwm.2020.311676.1540FAمحمدانصاری قوجقاردانشجوی دکتری گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.مسعودپورغلام آمیجیدانشجوی دکتری گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.0000-0002-8691-000Xشهابعراقی نژاددانشیار گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.بنفشهزهراییدانشیار دانشکده مهندسی عمران، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.سامانرضویدانشیار گروه مهندسی عمران، زمینشناسی و محیطزیست، دانشکده محیطزیست و پایداری، دانشگاه ساسکاچوان، ساسکاتون، کانادا.علیسلاجقهاستاد دانشکده منابع طبیعی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.0000-0000-0000-0000Journal Article20201010Due to the growing development of meta-models and their combination with optimization algorithms for modeling and predicting meteorological variables, in this research four metaheuristic optimization algorithms of Particle Swarm Optimization (PSO), Genetics Algorithms (GA), Ant Colony Optimization for Continuous Domains (ACOR) and Differential Evolutionary (DE) were combined with the adaptive neural-fuzzy inference system (ANFIS) model. The performance of four combined models developed with ANFIS model to predict the Frequency variables of Dust Stormy Days (FDSD) on a seasonal scale in Khuzestan province in the southwest of Iran was evaluated. For this purpose, hourly dust data and codes of the Word Meteorological Organization were used on a seasonal scale with a statistical period of 40 years (1980-2019) in seven synoptic stations of Khuzestan province. The results of good fit indices in the training and testing phase showed that there is no significant difference between the ANFIS method and other combined models used. R and RMSE values of the best combined model (ANFIS-PSO) from 0.88 to 0.97 and 0.10 to 0.19, respectively, and in the ANFIS model from 0.83 to 0.94 and 0.11 to 21, respectively, were variable. The results also showed that the combination of optimization algorithms used with the ANFIS model does not significantly improve the results of the model compared to the individual ANFIS model.به منظور کنترل و مدیریت صحیح طوفانهای گرد و غبار، آگاهی از تغییرات زمانی- مکانی این پدیده و لزوم پیشبینی و مدلسازی آن با هدف شناخت دقیقتر رفتار طوفانهای گرد و غبار نسبت به محرکهای طبیعی و انسانی، امری ضروری است. با توجه به توسعه روز افزون فرامدلها و ترکیب آنها با الگوریتمهای بهینهسازی به منظور مدلسازی و پیشبینی متغیرهای هواشناسی، در این پژوهش چهار الگوریتم بهینهسازی فراکاوشی ازدحام ذرات (PSO)، ژنتیک (GA)، کلونی مورچگان در محیطهای پیوسته (ACO<sub>R</sub>) و تکاملی تفاضلی (DE) با مدل سیستم استنتاج تطبیقی فازی عصبی (ANFIS) ترکیب شد. عملکرد چهار مدل ترکیبی توسعه دادهشده با مدل ANFISبرای پیشبینی متغیرهای فراوانی روزهای همراه با طوفان گرد و غبار (FDSD) در مقیاس فصلی در استان خوزستان در جنوب غربی ایران ارزیابی شد. بدین منظور از دادههای ساعتی گرد و غبار و کدهای سازمان جهانی هواشناسی در مقیاس فصلی با طول دوره آماری 40 ساله (2019-1980) در هفت ایستگاه سینوپتیک استان خوزستان استفاده شد. نتایج شاخصهای نیکویی برازش در مرحله آموزش و آزمایش نشان داد که اختلاف معنیداری بین روش ANFIS و سایر مدلهای ترکیبی مورد استفاده وجود ندارد. مقادیر R و RMSE برترین مدل ترکیبی (ANFIS-PSO) به ترتیب از 88/0 تا 97/0 و 10/0 تا 19/0 و در مدل ANFIS به ترتیب از 83/0 تا 94/0 و 11/0 تا 21/0 متغیر بودند. همچنین نتایج نشان داد که ترکیب الگوریتمهای بهینهسازی استفادهشده با مدل ANFIS نتایج مدل را نسبت به مدل انفرادی ANFIS به صورت معنیداری بهبود نمیبخشد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80529_b999714a122984385f6e167f8eeff5ff.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219Calibration of SWMM Model in North catchment of Tehranواسنجی مدل SWMM در حوضۀ آبخیز شمال شهر تهران7097248053010.22059/jrwm.2020.298685.1471FAرضابدیع زادگاندانشجوی دکتری علوم و مهندسی آب، گرایش سازههای آبی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.سعید رضاخداشناساستاد گروه علوم و مهندسی آب، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.0000-0003-3247-9653;کاظماسماعیلیدانشیار گروه علوم و مهندسی آب، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران.Journal Article20200307In this study SWMM software has been calibrated with real meteorological and hydrometric data at the North of Tehran basins and simulation parameters have been obtained. For this purpose, five rainfall events and runoff data related to these rainfalls, recorded at the outlet of Zargandeh catchment were used. This model is calibrated with three events and verified with two other events. Also, in this simulation the peaks of flood, outflow hydrographs, runoff volumes and peak flood times is obtained. The root mean square error are obtained for outlet hydrographs for the first to fifth events were 0.05, 0.22, 0.4, 0.37 and 0.16, and the Nash-Sutcliffe coefficient are obtained 0.91, 0.94, 0.93, 0.9 and 0.94, respectively. Also, the percentage of difference of the flood discharge peak modeling and observations for first to fifth events are calculated 7.33%, 9.69%, 5.8%, 5.6% and 9.93% and for runoff volume, this percentage difference are calculated -8.82%, -3.08%, 8.8%, -19.43% and 5.11%, respectively. Based on these results, the performance and application of this model to simulate runoff in this area is acceptable and can be used to manage and control urban runoff.براساس معیارهای شهری و مدیریت کلان شهرها، یکی از مسائل مهم، کنترل روانابهای سطحی و هدایت آنها به سمت کانالهای زهکشی میباشد. به این منظور و برای اطلاع از عکسالعمل حوضههای آبخیز شهری و شبیهسازی پدیدۀ بارش-رواناب در این حوضهها، از مدلهای نرمافزاری استفاده میشود. از این رو با توجه به اطلاعات کم بارش و رواناب، در حوضههای شهری، معمولاً این مدلها بدون واسنجی و یا با واسنجیهای غیر واقعی بهکار گرفته میشوند که باعث میشود که نتایج از واقعیت دور باشد. در این تحقیق با استفاد از دادههای واقعی ایستگاه هواشناسی شمال تهران و ایستگاه هیدرومتری مقصودبیک (رزگنده)، نرمافزارSWMM مورد واسنجی و صحتسنجی قرار گرفت و پارامترهای ورودی به مدل، بهدست آمدند. برای کالیبراسیون این مدل از سه رویداد بارندگی برای واسنجی مدل و از دو رویداد برای صحتسنجی آن استفاده شد. براساس اطلاعات بهدست آمده از مقادیری شبیهسازی و مشاهداتی این رویدادهای بارندگی، دبی بیشینه، حجم رواناب خروجی و زمان اوج سیلاب مورد مقایسه قرار گرفت. میزان RMSE برای هیدروگراف خروجی از حوضۀ زرگنده برای وقایع اول تا پنجم به ترتیب 05/0، 22/0، 4/0، 37/0 و 16/0 و ضریب NSC برابر با 91/0، 94/0، 93/0، 9/0 و 94/0 بهدست آمد. همچنین میزان درصد اختلاف دبی بیشینۀ سیلاب، مدلسازی و مشاهداتی برای وقایع اول تا پنجم به ترتیب 33/7، 69/9، 8/5، 6/5، 93/9 و برای حجم رواناب این درصد اختلاف به ترتیب 82/8- ، 08/3- ، 8/8، 43/19- و11/5 بهدست آمد. با توجه به این نتایج، عملکرد مدل SWMM در شبیهسازی رواناب های ناشی از بارندگی در این منطقه قابل قبول بوده و میتواند به جهت مدیریت و کنترل روانابهای شهری مورد استفاده قرار گیرد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80530_1f00bb1dda6e7afdc80df84ffad6af2d.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219Analysis of Institutional Network of Resilience to Climate Change: Case of Ghezel Ozen Basinتحلیل شبکۀ دست اندرکاران سازمانی در راستای ارتقاء تابآوری در مواجه با تغییر اقلیم (مورد مطالعه: حوزۀ آبخیز قزلاوزن)7257408053110.22059/jrwm.2021.297966.1469FAمحمدچیذریاستاد، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.سیده سمیهبطحائیدانشجوی دکتری، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.حسنصدیقیدانشیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.امیرعلم بیگیاستادیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.Journal Article20200216The climate change phenomenon is considered as one of the important environmental challenges in the 21st century. The most impacts of this phenomenon are focused on industries and establishments such as agriculture and fishery that is depended on natural resources. Resilience considered as a practical approach for compatibility of this phenomenon and the creation of sustainable development. Since networks, especially formal networks such as institutional networks, can play a key role in creating and promoting resilience against climate change, the present study is conducted through a network analysis approach and with the aim of fundamental analyses in the field of resilience against climate change. The statistical population of the present study consists of the small beneficiary owners in Tarom County in Zanjan province. Through network analysis, the dominant statistical method of the research considered as the sociometry and extraction of network centrality indices. According to the findings, two agencies namely Agriculture Jihad Organization, and Banks and Credit and Financial Institution play a major role in the educational information network and technical services, respectively. In the financial facilities network, banks and credit and financial institutions, and the Agricultural Jihad Organization rank first and second in providing the financial services and consulting, respectively. The findings demonstrated that many institutions that can play a constructive role in the field of resilience against climate change, such as the insurance organization, have been secluded and marginalized.پدیدۀ تغییر اقلیم یکی از چالشهای مهم زیستمحیطی قرن بیستویکم به شمار میرود. بیشترین تأثیرات این پدیده شامل حال صنایع و بنگاههایی مانند کشاورزی و شیلات میگردد که به منابع طبیعی وابسته میباشند. تابآوری رویکردی کاربردی در جهت ایجاد سازگاری با این پدیده و ایجاد توسعۀ پایدار به شمار میآید. از آنجایی که شبکهها و به ویژه شبکههای رسمی مانند شبکۀ نهادی، میتواند نقش اساسی در ایجاد و ارتقاء تابآوری در برابر تغییر اقلیم ایفا کند، پژوهش حاضر با هدف تحلیل شبکۀ دستاندرکاران سازمانی در راستای ارتقاء تابآوری در مواجهه با تغییر اقلیم انجام گرفته است. جامعۀ آماری پژوهش حاضر را کشاورزان خرده مالک شهرستان طارم استان زنجان تشکیل میدهند که به روش نمونه گیری شبکۀ خودمحور اعضای شبکۀ مورد بررسی انتخاب شدند. روش آماری غالب در این پژوهش، تحلیل شبکه و استخراج شاخصهای شبکه در سطح کلان، میانی و خرد میباشد. براساس نتایج بهدست آمده به ترتیب سازمان جهاد کشاورزی و بانکها و مؤسسات اعتباری بیشترین نقش و مرکزیت درجه را در شبکۀ اطلاعات آموزشی و خدمات فنی ایفا میکنند. در شبکۀ تسهیلات مالی نیز به ترتیب بانکها و مؤسسات اعتباری و سازمان جهاد کشاورزی رتبههای اول و دوم را در ارائۀ خدمات و مشاورههای مالی ایفا میکنند. نتایج نشان داد بسیاری از مؤسساتی که میتوانند در زمینۀ تاب-آوری در برابر تغییر اقلیم نقش سازندهای داشته باشند، از جمله صندوق بیمۀ محصولات کشاورزی در انزوا قرار دارند و به حاشیه رانده شدهاند. از اینرو پیشنهاد میگردد در پژوهشهای آینده علل این امر مورد واکاری قرار گیرد و راهکارهای عملیاتی در جهت خارج شدن این مؤسسات از انزوا و ایفای نقششان ارائه گردد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80531_8f900043a061568f573cdde3eec5c685.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219Investigating soil qualitative properties affected by plant patches with different growth forms in Fasa Mianjangal regionبررسی ویژگیهای کیفی خاک متأثر از لکههای گیاهی با فرمهای رویشی مختلف در منطقۀ میانجنگل فسا7417528053210.22059/jrwm.2020.302307.1505FAاسفندیارجهانتاباستادیار دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه فسا، فسا، ایران.0000-0001-5694-851Xمریمزاهدی فردانشیار دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه فسا، فسا، ایران.محسنفرزیناستادیار دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران.0000-0002-6295-0701Journal Article20200506Study of important soil properties and vegetation attributes can give us awareness of the potential of rangelands and make it possible to determine their condition. O In this regard, the present study was carried out with the aim of studying the structural and functional attributes of different growth forms on soil surface indices in the Mianjangal Catchment, Fasa. Eleven soil surface indicators were measured along three 100-meter transects using Landscape Function Analysis. The measured factors were classified to assess functional potentials (stability, infiltration, nutrient cycle). Structural attributes including number of patches, length and width of patches, the percentage of patch length to the transect length, patch area index and organization index were investigated. In general, four ecological patches including shrub, bush, grass and forb and the space between the patches (bare and litter) were identified in the study area. The organization index of patch area index were 0.41 and 0.03 in the study area respectively. The results showed that plant patches with different growth forms had different effects on ecosystem function. The growth form shrub had the highest stability, which had a significant difference with other growth forms. In terms of infiltration index in the study area, there were no significant differences between ecological patches with shrub and grass growth forms. Soil nutrient cycle also had a significant difference between ecological patches and also inter-patches. The shrub growth form had the highest amount of nutrient cycle.مطالعۀ ویژگیهای مهم خاک و پوشش گیاهی میتواند پتانسیل بالقوۀ مرتع را نشان دهد و تعیین وضعیت آن را میسر میسازد. از طرفی تأثیر گونههای گیاهی مختلف بر ویژگیهای سطح خاک از جمله فرسایش، رسوب، رواناب، نفوذپذیری و سایر عوامل، متفاوت است. در همین راستا، تحقیق حاضر با هدف بررسی ویژگیهای ساختاری و عملکرد فرمهای رویشی مختلف بر شاخصهای سطح خاک در حوزۀ آبخیز میانجنگل فسا انجام گردید. پس از اندازهگیری 11 عامل سطح خاک در سه ترانسکت 100متری، پتانسیلهای عملکردی (پایداری، نفوذپذیری، چرخۀ ریزمغذی) با استفاده از روش تحلیل عملکرد چشمانداز، طبقهبندی شدند. همچنین خصوصیات ساختاری شامل تعداد لکههای گیاهی، طول و عرض لکهها، درصد طول لکه در ترانسکت، شاخص سطح لکهها و شاخص سازمان یافتگی ثبت گردید. نتایج نشان داد چهار لکۀ اکولوژیک درختچه، بوته، گندمی و علفی و فضای بین لکهای خاک لخت و لاشبرگ در منطقۀ مورد مطالعه مستقر است. شاخص سازمان یافتگی و شاخص سطح لکه در منطقۀ مورد مطالعه بهترتیب 40/0 و 03/0 میباشد. لکههای گیاهی با فرمهای مختلف رویشی اثر متفاوتی بر عملکرد اکوسیستم منطقه دارند. فرم رویشی درختچهای دارای بیشترین پایداری است که تفاوت معنیداری با سایر فرمهای رویشی دارد. از نظر شاخص نفوذپذیری در منطقۀ مورد مطالعه، اختلاف معنیداری بین لکههای اکولوژیک با فرمهای رویشی درختچهای و گندمی وجود ندارد. در عناصر ریزمغذی خاک، بین لکههای اکولوژیک و میان لکه، اختلاف معنیدار وجود دارد. فرم رویشی درختچهای دارای بیشترین مقدار چرخۀ عناصر ریزمغذی است. بهطور کلی، فرم رویشی شاخص گیاهان لکۀ اکولوژیک منطقۀ مورد بررسی، درختچهای است. از این رو، به منظور کنترل بیولوژیک و اصلاح مراتع در منطقۀ میانجنگل فسا، کاشت پوشش گیاهی با فرم رویشی درختچهای پیشنهاد میگردد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80532_a02450beb4d386416cbad6e425bae187.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219Using k Nearest Neighbor (k-NN) algorithm as a suitable approach to estimate cover-management factor of RUSLE model in Shirin Dareh basin, North Khorasanاستفاده از الگوریتم نا پارامتریک k نزدیکترین همسایه (k-NN) بهعنوان روشی مناسب جهت تهیۀ فاکتور پوشش گیاهی و مدیریت مدل RUSLE در حوضۀ سد شیرین دره، شمال خراسان7537708053310.22059/jrwm.2021.247783.1199FAعمادذاکریدکتری علوم مرتع ، ادارۀ کل منابع طبیعی و آبخیزداری خراسان شمالی، ایران.حمیدرضاکریم زادهدانشیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، ایران.سید علیرضاموسویاستادیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی اصفهان، ایران.Journal Article20171211Cover-management factor (C) is one of the most important influential factor on soil erosion using the Revised Universal Soil Loss Equation (RUSLE) model. C-factor is challenging to determine based on the proposed procedures due to lack of accurate information. Vegetation cover map can be used to estimate C-factor, but preparing a suitable mapping of vegetation cover is challenging in many situations. Therefore, in this study vegetation cover map was prepared and compared using the k Nearest Neighbor (k-NN) algorithm, linear regression (LR) and linear stepwise regression (LSR) in the study area. In regression methods, 17 vegetation and environmental indices were prepared and their relationships were investigated. The results of comparing the three methods showed that the k-NN method has better results than other regression methods due to its highest overall accuracy (83.3%) and kappa coefficient (75.9%) therefore, it was used to produce C-factor map. Results showed that the k-NN was very promising for mapping vegetation canopy cover in the arid and semi-arid areas. The results showed that among vegetation indices NDVI had the highest correlation (0.82) with percentage vegetation cover. Also, in the k-NN method, the Euclidean distance metrics in k = 9 has better results than the other two Fuzzy and Mahalanobis distances and can be used to estimation of vegetation cover map.از میان فاکتورهای مدل اصلاحشده جهانی فرسایش خاک (RUSLE)، فاکتور پوشش و مدیریت (فاکتور C) یکی از عوامل مهم و اثرگذار بر میزان فرسایش خاک است. تعیین فاکتور C بر اساس روشهای اصلی معرفیشده با توجه به فقدان اطلاعات دقیق در بسیاری از مناطق مشکل است. در این روش نقشۀ پوشش گیاهی میتواند در جهت برآورد فاکتور C مورد استفاده قرار گیرد، اما تهیۀ نقشۀ مناسب از درصد پوشش گیاهی در بسیاری از شرایط یک چالش است. درنتیجه در این مطالعه نقشۀ درصد تاج پوشش گیاهی تهیه شده با استفاده از الگوریتم نا پارامتریک k-NN، رگرسیون خطی و رگرسیون خطی گامبهگام در حوضۀ آبخیز شیرین درۀ خراسان شمالی تهیه و مورد مقایسه قرار گرفت. در روشهای رگرسیونی 17 شاخص گیاهی و محیطی تهیه و روابط آنها بررسی شد. نتایج مقایسۀ نقشههای حاصل از 3 روش نشان داد که روش k-NN به دلیل دارا بودن بالاترین درصد صحت کلی (3/83 درصد) و ضریب کاپا (9/75 درصد) نسبت به دو روش رگرسیونی دیگر از نتایج مناسبتری برخوردار است، ازاینرو جهت تهیۀ فاکتور مدیریت و پوشش (C) مورداستفاده قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که روش نا پارامتریک k-NN دارای نتایج امیدوارکنندهای در جهت تهیۀ نقشههای درصد تاج پوشش گیاهی مراتع مناطق خشک و نیمهخشک است. در میان شاخصهای گیاهی شاخص گیاهی NDVI بیشترین همبستگی (82/0) را با درصد پوشش گیاهی دارد. همچنین درروش k-NN معیار فاصلۀ اقلیدسی در نقطۀ 9=k نسبت به دو معیار دیگر ماهالانوبیس و فازی نتایج مناسبتری دارد و میتواند نقشه درصد پوشش گیاهی را با دقت بالاتری برآورد نماید.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80533_4086c550093a3978d8d34fad0bb46f69.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219Digital mapping of soil aggregate stability and the effectiveness of soil erosion control practices in Behbahan regionنقشهبرداری رقومی پایداری خاکدانهها و تأثیر عملیات حفاظت خاک روی آنها در منطقۀ چاهماری بهبهان7717858053410.22059/jrwm.2020.301998.1499FAمنیژهرضوی حسین آباددانش آموختۀ کارشناسی ارشد، دانشکدۀ محیط زیست و منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء (ص) بهبهان، بهبهان، ایران.علیرضاامیریان چکاناستادیار گروه مهندسی خاک، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه لرستان، لرستان، ایران.محمدفرجیاستادیار دانشکدۀ محیط زیست و منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء (ص) بهبهان، بهبهان، ایران.0009-0007-7731-6053جمالموسویانکارشناس ارشد ادارۀ کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان خوزستان، اهواز، ایران.Journal Article20200502Soil aggregate stability and its spatial distribution can be considered as a good indicator for assessing the results of measures conducted for mitigation soil erosion. This study was conducted in two adjacent sites in Chahmari region, Kuzestan province. At one site afforestation and contour furrowing were conducted to control soil erosion and the adjacent site with no controlling measures was considered as control. A total of 150 soil samples were collected from the surface layer (0-5 cm) of two sites and mean weight diameter of aggregates (MWD) were measured using dry and wet sieving (MWDd and MWDw, respectively). Based on digital soil mapping (DSM) approach and to map MWD spatially, several environmental covariates were derived from a Landsat 8 image and a digital elevation model (DEM). Two machine learning algorithms including artificial neural networks (ANN) and regression trees (RT) were used to predict MWD with covariates as inputs. Results indicated a significant difference between MWDd in two sites, but no significant difference was found between MWDw. Correlation analysis revealed no correlation between MWDw and all terrain attributes derived from the DEM, but significant correlations were obtained between MWDd and some terrain attributes. Most covariates derived from Landsat images had significant correlation with both MWDw and MWDd. ANN and TR had relatively high and almost the same accuracy in predicting MWDw, but in predicting MWDd, ANN was superior to RT. In general, the findings showed good performance of DSM techniques in predicting and spatial mapping of MWD.یکی از روشهای مناسب جهت بررسی تأثیر عملیات حفاظت خاک و مدلسازی فرسایش آبی خاک، بررسی پایداری خاکدانهها و تغییرات مکانی آن است. تحقیق حاضر با هدف مدلسازی پایداری خاکدانهها و تغییرات مکانی آنها در یک منطقه تحت عملیات درختکاری و کنتورفارو و منطقهای مشابه و مجاور آن به عنوان منطقۀ شاهد در منطقۀ چاهماری بهبهان در استان خوزستان انجام شد. تعداد 150 نمونه خاک از عمق 0تا 5 سانتیمتری برداشته شد و میانگین وزنی قطر خاکدانهها (MWD) به روش الک خشک (MWD<sub>d</sub>) و الک تر (MWD<sub>w</sub>) تعیین گردید. برای تهیۀ نقشۀ توزیع مکانی MWD از تکنیکهای نقشهبرداری رقومیخاک (DSM) استفاده گردید. برایاین منظور، متغیرهای محیطی دارای ارتباط با MWD از تصویر سنجندۀ لندست 8 و مدل رقومی ارتفاع (DEM) استخراج و به منظور برقراری ارتباط بین این متغیرها و MWD از مدلهای شبکههای عصبی مصنوعی (ANN) و درخت رگرسیون (RT) استفاده گردید. نتایج نشان داد اقدامات کنترلی انجام شده در منطقه روی MWD<sub>d</sub> تأثیر معنیدار ولی روی MWD<sub>w</sub> تأثیر معنیداری نداشت. آنالیز همبستگی نشان داد بین پارامترهای استخراج شده از DEM با MWD<sub>w</sub> همبستگی معنیداری وجود نداشت ولی بین برخی پارامترهای استخراج شده از DEM با MWD<sub>d</sub> همبستگی معنیداری وجود داشت. همچنین همبستگی MWD<sub>d</sub> و MWD<sub>w</sub> با اکثر پارامترهای تصویر ماهوارهای معنیدار بود. کارآیی مدلهای ANN و RT در تخمین MWD<sub>w</sub> نسبتاً بالا و تا حدودی مشابه ولی در تخمین MWD<sub>d</sub> کارآیی ANN بالاتر از RT بود. به طور کلی نتایج نشان داد روشهای نقشهبرداری رقومی رویکردی مناسب برای تخمین و پهنهبندی MWD میباشند.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80534_9479731578b5c3edf3dc7e9ef345ce01.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219The Most Important Factors Influencing the Urmia Rangeland Fire Using DEMATELعوامل تأثیرگذار بر وقوع حریق در مراتع نازلوچای ارومیه با استفاده از تکنیک DEMATEL7868018053810.22059/jrwm.2020.296573.1455FAمهشیدسوریاستادیار پژوهشی، بخش تحقیقات مرتع، مؤسسۀ تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران.0000-0000-0000-0000پیامنجفیدانش آموختۀ کارشناسی ارشد مرتعداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ایران.جوادمعتمدیدانشیار پژوهشی، بخش تحقیقات مرتع، مؤسسۀ تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران.سعیدهناطقیاستادیار پژوهشی، بخش تحقیقات مرتع، مؤسسۀ تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران.0000-0001-7912-9138Journal Article20200126To determine these factors, the DEMATEL was used. To determine the most influential factors, several criteria such as slope, slope direction, height, type of cover, density of cover, percentage of cover, human population, proximity to roads, proximity to residential areas, proximity to agricultural lands, proximity to water resources, The type of employment of the natives and the use of the lands were used. The various steps of the decision evaluation method included forming the mean matrix, calculating the effect matrix of non-scaled direct relationships, calculating the total matrix (total direct and indirect effects matrix), calculating the impact matrix and the impact rate, and determining the order of effectiveness and impact. Based on the obtained results, among various factors, land use factor (3.9308) has the most impact and factor for slope has the least impact (1.0475) on the fire phenomenon. Based on the results of the present study, land use factors and human population have more interaction with other fire factors and the weight of these factors is more on the occurrence of fire phenomenon. Also, based on the results of the communication vector, which represents the certainty of a criterion as an influential criterion, the factors adjacent to the road (1.43) and height (0.6) have the greatest impact .The most important application of this information is the use of this information in the preparation of fire risk maps.پژوهش حاضر بهمنظور تعیین عوامل تأثیرگذار بر وقوع آتشسوزیها در مراتع کوهستانی نازلوچای، بهعنوان یکی از حوزههای آبخیز منتهی به دریاچۀ ارومیه، انجام شد. برای شناسایی و تعیین عوامل مؤثر، از تکنیک ارزیابی تصمیمگیری استفاده شد. در این ارتباط، درصد شیب، جهت شیب، ارتفاع، نوع (ریختار) پوشش گیاهی، تراکم گونههای غالب، درصد پوشش تاجی، جمعیت نیروی انسانی، مجاورت با جاده، مجاورت با مناطق مسکونی، مجاورت با زمینهای کشاورزی، مجاورت با منابع آبی، نوع شغل مردم بومی و کاربری فعلی اراضی، بهعنوان معیارهای تأثیرگذار و تأثیرپذیر، مد نظر قرار گرفت. با تشکیل ماتریس میانگین، محاسبۀ ماتریس تأثیر روابط مستقیم بیمقیاس شده، محاسبۀ ماتریس کل (ماتریس مجموع تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم) و محاسبۀ ماتریس میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری، ترتیب میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری هر یک از معیارهای ذکر شده، مشخص شد. بر مبنای نتایج، کاربری فعلی اراضی، بیشترین تأثیرپذیری (9308/3) و جهت شیب، کمترین تأثیرپذیری (0475/1) را بر پدیدۀ آتشسوزیهای منطقه داشت. ضمن اینکه کاربری فعلی اراضی و جمعیت نیروی انسانی، بهترتیب تعامل بیشتری با سایر عوامل آتشسوزیها داشتند و وزن این عوامل بر وقوع پدیدۀ آتشسوزی، بیشتر بود. بر اساس نتایج بردار ارتباط که معرف قطعیت یک معیار بهعنوان معیار تأثیرگذار است، مجاورت با جاده (43/1) و ارتفاع (6/0)، بیشترین تأثیرگذاری را بر مجموعه عوامل دیگر در زمینۀ وقوع حریق در مراتع منطقه داشتند. نتایج حاصل، میتواند به کارشناسان منابع طبیعی، در تهیۀ نقشههای ریسک آتشسوزی، کمک کند تا مرحلۀ پیشگیری حریق، آگاهانهتر و علمیتر انجام شود. هرچه اطلاعات ورودی نقشههای ریسک، دقیقتر باشد و تکنیکهای تصمیمگیری چند منظوره قویتری بهکار برده شود، نقشههای ریسک دقیقتری تهیه میگردد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80538_80d27ea669a669f8fd56bfadb57b4ecf.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219Evaluation of the effect of seed washing with sulfuric acid and irrigation with salt water on seed germination of Zygophyllum fabago L.بررسی اثر تیماردهی شستشوی بذر با اسید سولفوریک و آبیاری با آب شور بر روی جوانهزنی بذورZygophyllum fabago L.8028158053610.22059/jrwm.2020.302089.1500FAاسماعیلشیدای کرکجاستادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.0000-0003-2281-0357اسفندیارجهانتاباستادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه فسا، فسا، ایران.0000-0001-5694-851Xزهرامحمودیدانشآموختۀ کارشناسی ارشد مرتعداری، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.Journal Article20200502Plant growth and yield in the environment is affected by numerous biotic and abiotic environmental stresses as well as seed dormancy. The aim of the present study was to investigate the effect of seed washing treatments with sulfuric acid and irrigation of seeds with saline water on seed germination of Zygophyllum fabago. According to previous relevant researches, for this purpose, three concentrations of 0, 10 and 20% were prepared for acid washing treatment. For salinity treatment, four levels were considered: 0, 60, 90 and 120 mmol / l. Irrigation with spray water was applied evenly on all pteridia when necessary. Germinated seeds were counted daily and continued until no increase in the number of germinated seeds was observed .Comparison of the mean of the main effect of different levels of acid treatment on the germination percentage of Z. fabago showed that zero and ten percent acid concentration treatments with 59 and 60 percent have a higher value. Regarding the comparison of the mean of the interaction effects of acid and salinity, the results showed that the best treatment combination is zero percent acid and zero salinity of ten and ten millimoles per liter. Therefore, Z. fabago species needs low concentrations of salinity and sulfuric acid for optimal growth. Therefore, it can be used to improve and rehabilitate rangeland ecosystems according to the salinity of the area.رشد و عملکرد گیاهان در محیط تحت تأثیر تنشهای محیطی زنده و غیر زنده متعدد و نیز خواب بذر محدود میباشد. شوری در خاک، یکی از تنشهای مهم نواحی خشک و نیمهخشک است. خواب بذر یک سازوکار کلیدی جهت بقای گیاهان در محیط رشد طبیعی میباشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر تیمارهای شستشوی بذر با اسید سولفوریک و آبیاری بذور با آب شور بر روی جوانهزنی بذور گیاه دارویی <em>Zygophyllum</em> <em>fabago</em> میباشد. با توجه به تحقیقات قبلی مرتبط، بدین منظور برای اعمال تیمار اسیدشویی سه غلظت 0، 10 و 20 درصد تهیه شد. برای تیمار شوری نیز چهار سطح: 0، 60، 90 و 120 میلی مول بر لیتر در نظر گرفته شد. آبیاری با اسپری آبپاش در مواقع لازم روی همۀ پتریدیشها به طور مساوی صورت پذیرفت. شمارش بذرهای جوانهزده هر روز انجام شد و تا زمانی که در چند روز متوالی، افزایشی در تعداد بذر جوانهزده مشاهده نگردید، ادامه یافت. نتایج نشان داد تیمارهای اسید و شوری بر جوانهزنی بذر <em>Z</em>. <em>fabago</em> اثر معنیداری دارند. اثرات اصلی تیمارها بر سه پارامتر درصد، سرعت و زمان جوانهزنی در سطح یک درصد معنیدار بود. اثر متقابل اسید و شوری نیز تنها در خصوص میزان سرعت جوانهزنی معنیدار بوده و برای دو پارامتر دیگر معنیدار نبوده است. مقایسۀ میانگین اثر اصلی سطوح مختلف تیمار اسید بر درصد جوانهزنی گیاه <em>Z</em>. <em>fabago</em> نشان داد تیمارهای غلظت اسید صفر و ده درصد با میزان 59 و 60 درصد مقدار بیشتری را دارد. در خصوص اثرات اصلی تیمار شوری نیز تیمار شوری صفر میلی مول بر لیتر دارای درصد جوانهزنی بیشتری با میزان 75 درصد است. پارامتر متوسط زمان جوانهزنی نتایج برعکس بوده و تیمارهای اسید 20 درصد و شوری 120 میلی مول بر لیتر با مقدار 4/7 و 9/7 دارای بیشترین مقدار نسبت به سایر تیمارها بوده است. درخصوص مقایسۀ میانگین حاصل از اثرات متقابل اسید و شوری نیز نتایج نشان داد بهترین ترکیب تیماری مربوط به اسید صفر درصد و شوری صفر و ده میلی مول بر لیتر میباشد. بنابراین گونۀ <em>Z</em>. <em>fabago</em>برایرشد بهینۀ خود نیاز به غلظتهای پایین شوری و اسید سولفوریک دارد. از این رو از آن میتوان برای اصلاح و احیای اکوسیستمهای مرتعی با توجه به میزان شوری منطقۀ مورد نظر استفاده کرد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80536_07fd3650b41c0c20a878eb6fe4f0fa1c.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219The effect of substrate and stimulating hormone on germination characteristics of Salvadora persica اثر نوع بستر کشت و هورمون محرک بر خصوصیات جوانهزنی گونۀ Salvadora persica8168318053710.22059/jrwm.2020.296712.1456FAمرتضیصابریاستادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکدۀ آب و خاک، دانشگاه زابل، ایران.سهیلانوریاستادیار، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکدۀ آب و خاک، دانشگاه زابل، ایران.فهیمهرشیدیدانشجوی کارشناسی ارشد مرتعداری، دانشکدۀ آب و خاک، دانشگاه زابل، ایران.Journal Article20200127Germination is one of the most important stages of plant growth that may be affected by different stresses in natural environments. This study was kind aimed to investigate the effects of substrate and different levels of gibberellic and indole butyric acid on germination characteristics of Salvadora persica seeds in 2019. Two factors was considered consist of substrate (in four types (1- pit moss, 2 - cocopit and 3 - pit moss 50% + sand 50% 4 - Cocopit 50% + 50% sand), and gibberellic acid (in two levels 250 and 500 ppm) and indole butyric acid (in two levels 250 and 500 ppm). Then, the effect of these two factors and distilled water as the control in three replications on seed germination and seedling growth of Salvadora persica was investigated using a completely randomized factorial design. The results showed that the substrate had a significant effect on germination percentage, root length, shoot length, seedling, fresh root weight, shoot fresh weight and seed vigor index (p < 0.01). Seed pretreatment with gibberellic and indole butyric acid hormones had a significant effect on all studied characteristics. Interaction of substrate type and pretreatment with hormones had a significant effect on germination percentage, root length, shoot length, seedling and seed vigor index (p < 0.01) and had no significant effect on root and shoot fresh weight. The highest germination percentage was obtained in cocopeat and gibberellic acid 250 ppm (73%). جوانهزنی از مهمترین مراحل رشد گیاهان است که ممکن است در محیطهای طبیعی تحت تأثیر تنشهای مختلفی قرار گیرد. این پژوهش با هدف بررسی اثرات نوع بستر کاشت و سطوح مختلف جیبرلیک و ایندول بوتریک اسید بر خصوصیات جوانهزنی بذر گونۀ <em>Salvadora persica</em> در سال ۱۳۹۸، با دو فاکتور بستر کشت در چهار نوع (1- پیت ماس ،2- کوکوپیت، 3- پیت ماس %50+ ماسه %50 و 4- کوکوپیت 50%+ ماسه 50%) و فاکتور دوم شامل جیبرلیک اسید (دو سطح ۲۵۰ و ۵۰۰ پی پی ام) و ایندول بوتریک اسید (دو سطح ۲۵۰ و ۵۰۰ میلی گرم بر لیتر) انجام شد. سپس آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایۀ کاملاً تصادفی اثر دو فاکتور مذکور و آب مقطر به عنوان شاهد در سه تکرار بر جوانهزنی بذر و رشد اولیۀ گیاهچۀ گیاه <em>Salvadora persica</em> بررسی شد. نتایج نشان داد بستر کشت بر درصد جوانهزنی، طول ریشهچه، ساقهچه، گیاهچه، وزن تر ریشهچه، وزن تر ساقهچه و شاخص بنیۀ بذر در سطح آماری یک درصد اثر معنیدار داشت. همچنین پیش تیمار بذور با هورمونهای جیبرلیک و ایندول بوتریک اسید بر کلیۀ صفات مورد بررسی در این آزمایش اثر معنیدار در سطح یک درصد داشت. اثر متقابل نوع بستر و پیش تیمار با هورمونها بر صفات درصد جوانهزنی، طول ریشهچه، ساقهچه، گیاهچه و شاخص بنیۀ بذر اثر معنیدار در سطح یک درصد داشت و بر وزن تر ریشهچه و ساقهچه اثر معنیدار نداشت. بهطوریکه بیشترین درصد جوانهزنی در بستر کشت کوکوپیت و جیبرلیک اسید ۲۵۰ پی پی ام برابر با ۷۳ درصد حاصل شد. همچنین بالاترین طول گیاهچه در اثر کاربرد بستر پیت ماس و جیبرلیک اسید ۲۵۰ پی پی ام برابر با ۶/۲۹سانتی متر بهدست آمد. بهطور کلی با توجه به اهمیت گونۀ <em>Salvadora persica</em> به لحاظ دارویی، صنعتی و حفاظتی پیشنهاد میشود از پیش تیمار بذر با جیبرلیک اسید ۲۵۰ پیپیام و بستر کشت ترکیبی کوکوپیت و ماسه برای تسریع در روند جوانهزنی و تولید نهال این گونه استفاده گردد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80537_d3cca3bf7378ea89b59f833efb90e6de.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219Analysis of the Impact of Ecotourism on Capitals of Rural Livelihoods in the Sustainability Framework (Case Study: Palangan Village of Kurdistan)تحلیل اثر اکوتوریسم بر سرمایههای معیشت روستایی در چارچوب پایداری (مورد مطالعه: روستای پالنگان کردستان)8328428053910.22059/jrwm.2020.299418.1479FAاصغرفرج الهیدانش آموختۀ دکتری منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایران.ایماناسلامیاستادیار دانشکدۀ منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، مازندران، ایران.Journal Article20200313Sustainable livelihood approach is one of the new approaches in the field of sustainable rural development, which has been considered for poverty reduction and improving rural living standards, and their factors have a vital importance and role. Therefore, the aim of this study investigate the effect of ecotourism on sustainable rural livelihood in Palangan Village of Kurdistan Province. The statistical population in this study is all persons over 20 year’s old living in the studied village that are 623 peoples. Sampling was done randomly that using the Cochran formula, a total of 238 individuals were selected. A data collection tool was a researcher-made questionnaire that used after confirming the validity by experts' opinion and reliability by Cronbach's alpha coefficient (0.83). Data analysis was performed using SPSS16.0 software. The results of one-sample t-test showed that natural, social and human resources were not in a good condition under the influence of ecotourism in Palangan village. Financial and physical capitals have had a better effects and this effect was only significant in physical livelihood capital. The findings of this study showed that there is a need to improve the tourism situation in the study area in order to achieve sustainable livelihoods and in this regard, principled management, local community participation and the use of ecotourism potentials in Palangan village are necessary. رویکرد معیشت پایدار یکی از رویکردهای جدید در زمینۀ توسعۀ پایدار روستایی است که به منظور کاهش فقر و بهبود استانداردهای زندگی روستایی مورد توجه قرار گرفته است و عوامل مؤثر بر آن دارای اهمیت و نقش حیاتی میباشند. در این تحقیق نیز هدف، بررسی اثر طبیعتگردی بر معیشت پایدار روستایی در روستای پالنگان استان کردستان میباشد. جامعۀ آماری در این پژوهش تمام افراد بالای 20 سال ساکن در روستای مورد مطالعه بودند که تعداد 623 نفر را در بر گرفته است. نمونهگیری به روش تصادفی انجام شد که با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونهها 238 نفر انتخاب گردید. ابزار گردآوری دادهها در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود. پس از تأیید روایی پرسشنامه با نظر متخصصان و کارشناسان، پایایی کل با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه که برابر 83/0 به دست آمد. تحلیل دادهها با نرمافزار SPSS16.0 انجام گرفت. نتایج آزمون t تک نمونهای نشان داد که سرمایههای طبیعی، اجتماعی و انسانی تحت تأثیر طبیعتگردی در روستای پالنگان در وضعیت مناسبی نبودند، همچنین از دیدگاه روستاییان روستای پالنگان، طبیعتگردی بر دارایی کل معیشتی تأثیر کمی گذاشته است اما بر سرمایههای مالی و فیزیکی تأثیر بهتری داشته و این تأثیر فقط در سرمایۀ معیشتی فیزیکی معنادار است. یافتههای این تحقیق نشان داد که نیاز به بهبود وضعیت طبیعتگردی در منطقۀ مورد مطالعه به منظور دستیابی به معیشت پایدار وجود دارد و در این راستا مدیریت اصولی، مشارکت جامعۀ محلی و استفاده از پتانسیلهای طبیعتگردی در روستای پالنگان راهگشا خواهد بود.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80539_fa99a04717bf141243e9512b45143538.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219Socio-Economic Factors Affecting Rural Households’ Participation in Carbon Sequestration Projects in the Qom Provinceعوامل اجتماعی- اقتصادی مؤثر بر مشارکت روستائیان استان قم در اجرای پروژۀ ترسیب کربن8438638054010.22059/jrwm.2021.303920.1510FAکبریکریمیدانشجوی دکتری توسعۀ کشاورزی، دانشگاه زنجان، ایران.اسماعیلکرمی دهکردیدانشیار ترویج کشاورزی و توسعۀ روستایی، دانشگاه تربیت مدرس و دانشیار ترویج کشاورزی و توسعۀ روستایی، دانشگاه زنجان، ایران.ماتیوسبوشکردانشیار مؤسسۀ فدارال جنگل، برف و منظر، سوئیس.Journal Article20200604The Carbon Sequestration Project has been an important international initiative for natural resources management and climate change reduction measures over the past two decades.It has tried to involve rural households in all stages of the project to achieve environmental, economic,social and human goals. A number of factors can affect relevant stakeholders’ participation in carbon sequestration project activities.This study aimed to investigate the socio-economic factors affecting the participation of rural households in the Qom province, using a survey with a descriptive-correlational approach. A sample of 265 households out of 840 rural households was selected using a simple random sampling method in five villages where this project was implemented.The data were collected using a structured interview technique by a questionnaire and analyzed using the SPSS22 and AMOS software.The results showed that rural people had highly been involved in the less active participation stages, such as expert consultation with council members and village elders, where as they had poor contribution to the projects through collaborative or spontaneous involvements.The most important factors affecting the participation of rural households in the carbon sequestration project were identified to be variables such as social capitals; extension programs; implemented conservation projects; agricultural and non-agricultural diversification initiatives in carbon sequestration projects; the land area of households’ permanent crop; and their agricultural income.Promoting social capital through extension programs, and applying a combination of conservation and livelihood diversification measures can not only strengthen the participation of rural communities in natural resource management projects but also increase the success of these projects.پروژۀ ترسیب کربن از جمله اقدامات مهم بینالمللی مدیریت منابع طبیعی و کاهش تغییرات اقلیم در دو دهۀ اخیر است که به دنبال مشارکت جوامع روستایی در همۀ مراحل پروژه در جهت دستیابی به اهداف محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی و انسانی بوده است. از آنجایی که عوامل متعددی میتوانند بر مشارکت ذینفعان در فعالیتهای پروژۀ ترسیب کربن مؤثر باشند، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی- اقتصادی مؤثر بر مشارکت خانوارهای روستایی استان قم با استفاده از روششناسی پیمایشی با رویکرد توصیفی- همبستگی انجام شده است. نمونهای متشکل از 265 خانوار از جامعۀ آماری 840 خانواری موجود در پنج روستای تحت انجام این پروژه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شد و دادهها با به کارگیری روش مصاحبۀ ساختارمند و ابزار پرسشنامه گردآوری و با استفاده از نرمافزارهای SPSS<sub>22</sub> و AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد، مردم در سطوح پایین مشارکت اعم از مشورت کارشناسان با اعضای شورا و بزرگان روستا دخالت بالایی داده شده بودند، در حالی که در سطوح بالای مشارکت، همچون شروع خودجوش پروژهها توسط مردم، آنها نقش ضعیفی داشتند. متغیرهایی همچون سرمایههای اجتماعی مبتنی بر روابط و اعتمادهای درون جامعه و با کنشگران بیرونی و عضویت تشکلهای روستایی، برنامههای ترویجی، اقدامات اجرا شدۀ اصلاحی- احیایی، تنوعسازی کشاورزی و غیرکشاورزی پروژه ترسیب کربن، سطح اراضی باغی خانوارها، و سطح درآمد کشاورزی آنها مهمترین عوامل مؤثر بر مشارکت خانوارهای روستایی در پروژۀ ترسیب کربن مشخص شدند. ارتقای هر چه بیشتر سرمایههای اجتماعی با کمک برنامههای ترویجی، همچنین به کارگیری ترکیبی از اقدامات حفاظتگرا و تنوعساز معیشت میتواند نه تنها مشارکت جوامع روستایی را در پروژههای مدیریت منابع طبیعی تقویت کند بلکه موفقیت آنها را نیز بیشتر خواهد کرد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80540_ca2177056c0f46ea96e867f75c11b193.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219Evaluation of seed and forage yield of important populations of Fortuynia bongei in Kerman provinceارزیابی عملکرد بذر و علوفۀ جمعیتهای مهم گونۀ Fortuynia bongei در استان کرمان8648758054110.22059/jrwm.2020.252848.1236FAعلیمحبیاستادیار پژوهشی، بخش تحقیقات مرتع، مؤسسۀ تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران.مهدیرمضانیاستادیار دانشکدۀ منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران.ناصرعربزادهاستادیار بازنشسته، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمان، ایران.Journal Article20180225This research was aimed to investigate the populations of Fortuynia bongei in a complete blocks design with three replications in field conditions. Treatments included the populations of Fortuynia bongei collected from Sirch, Koohpayeh, Zarand, Bam and Baghin. The traits including vegetation cover, forage yield, and seed yield were recorded. Data were analyzed by SPSS software and mean comparisons were performed by Duncan's Multiple Range Test. The results of ANOVA showed significant differences among the populations of Fortuynia bongei collected in this study. According to the results of mean comparisons, the highest percentage was recorded for the Koohpayeh population and the Bam population had the highest yield and seed production. So, these tow population could be recommended for the range lands rehabilitation projects in this area.سطح قابل توجهی از مراتع کشور در اثر عوامل مختلف از جمله بهرهبرداریهای بیرویه، تغییرات اقلیمی و دیگر عوامل دچار تخریب شده و بخش مهمی از گیاهان مرتعی در معرض خطر قرار گرفتهاند و یا جمعیت آنها به شدت کاهش یافته است. برای ایجاد پایداری در این گونه مراتع، اصلاح و احیاء آنها از طریق انتخاب گونههای مناسب و یافتن بهترین شیوههای کشت و استقرار از اولویت ویژهای برخوردار است. از اینرو در طرح تحقیقاتی علوفه قابل برداشت مراتع کشور، بذر مهمترین جمعیتهای چند سالۀ بوتهای قابل چرای دام، همراه با اکسشنهای موجود آنها، از مناطق مختلف مراتع استان کرمان در تاریخهای مناسب جمعآوری گردید. به منظور بررسی برخی از صفات مهم گیاهی جمعیت گونههای گیاهی از قبیل عملکرد علوفه، پوشش گیاهی و عملکرد بذر، آزمایشی با طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در شرایط مزرعه به مرحلۀ اجرا درآمد و از صفات مورد نظر یادداشتبرداری بهعمل آمد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SAS و مقایسۀ میانگینها با آزمون دانکن صورت پذیرفت. نتایج حاصلۀ نشان داد که علی رغم وجود تفاوتهایی در صفات جمعیتهای این گونه که ناشی از خصیصۀ جمعیتهای گیاهان وحشی و تفاوت محیط رویشگاهی با محیط جدید بود، افزایش میزان عملکرد بذر پس از سازگاری با محیط جدید در تمامی اکسشنهای مورد بررسی بهطور معنیداری مشاهده گردید. به طور کلی از بین اکسشنهای مورد مطالعۀ Fortuynia bongei در استان کرمان، از دیدگاه بالاترین عملکرد بذر و علوفۀ تولیدی، جمعیت جمعآوری شده از منطقۀ بم و از لحاظ بیشترین درصد پوشش، جمعیت جمعآوری شده از منطقۀ کوهپایه پیشنهاد میگردد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80541_a5d4395691cdd93817038f8722d48213.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219Simulation and numerical analysis of dust emission flux using WRF-Chem model and GOCART wind erosion schema (dust storm : 20 to 22 July 2015)شبیهسازی و تحلیل عددی شار گسیل گردوغبار با استفاده از مدل WRF-Chem و طرحوارۀ فرسایش بادی GOCART (طوفان 29 الی 31 تیرماه 1394)8768828054210.22059/jrwm.2020.301398.1490FAطیبهمصباح زادهدانشیار دانشکدۀ منابع طبیعی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.علیسلاجقهاستاد دانشکدۀ منابع طبیعی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.0000-0000-0000-0000فرشادسلیمانی ساردودانش آموختۀ دکتری دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه جیرفت، کرمان، ایران.غلامرضازهتابیاناستاد دانشکدۀ منابع طبیعی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.عباسرنجبردانشیار پژوهشکدۀ هواشناسی و علوم جو، سازمان هواشناسی کشور.MarioMarcello Migliettaاستاد پژوهشکدۀ علوم هواشناسی و اقلیم، پادوا، ایتالیا.Journal Article20200421Today, the phenomenon of dust is known as one of the most important natural disasters in arid and semi-arid regions. The long-term effects of this phenomenon on the human health index are referred to as chronic disease. Therefore, studying and identifying the patterns and centers of this phenomenon seems necessary in these areas. In this study, in order to simulate the dust emission flux to determine the internal and external critical centers in the central plateau of Iran, WRF-Chem model and GOCART wind erosion scheme and storm were used from July 19 to 21, 2015. The results showed that the Arabian deserts in Saudi Arabia, the deserts of Iraq, as well as the Gharegham desert in Turkmenistan and the Helmand region in Afghanistan are among the most important foreign crisis centers affecting Iran's central plateau atmosphere. Also, the Central Desert (Dasht-e Kavir) has been identified as the main source of dust and the southern parts of the Central Loot Basin and the Jazmourian Basin have been identified as the internal sources of dust. The results also showed that in the Central Loot basin, the amount of 6900 micrograms per square meter of dust increases per second due to the erosion conditions.امروزه پدیدۀ گردوغبار بهعنوان یکی از مهمترین بلایای طبیعی در مناطق خشک و نیمهخشک شناخته میشود. به دلیل تأثیرات طولانیمدت این پدیده بر روی شاخص سلامت انسانها از آن بهعنوان یک بیماری مزمن یاد میکنند. به همین منظور مطالعه و شناسایی الگوها و کانونهای پدیدۀ گردوغبار امری ضروری در مناطق خشک و نیمهخشک است. در این مطالعه بهمنظور شبیهسازی شار گسیل گردوغبار برای تعیین کانونهای بحرانی داخلی و خارجی در فلات مرکزی ایران از مدل WRF-Chem، طرحوارۀ فرسایش بادی GOCART و طوفان 29 الی 31 تیرماه 1394 استفاده گردید. نتایج نشان داد بیابانهای عربی در عربستان سعودی، بیابانهای کشور عراق و همچنین بیابان قرقوم در ترکمنستان و حوزۀ هیرمند در کشور افغانستان از مهمترین کانونهای بحرانی خارجی بوده که اتمسفر فلات مرکزی ایران را تحت تأثیر قرار میدهند. همچنین بیابان مرکزی (دشت کویر) بهعنوان چشمه اصلی گردوغبار و قسمتهای جنوبی حوزۀ لوت مرکزی و حوزۀ جازموریان بهعنوان چشمههای داخلی گردوغبار شناسایی شدهاند. همچنین نتایج نشان داد در حوزۀ لوت مرکزی به دلیل شرایط فرسایشپذیری مقدار شار گسیل گردوغبار µg/m<sup>2</sup>.s6900 افزایش مییابد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80542_91037d2b6d030e1c52d5098b119dac85.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219Clarifying the role and value of awareness of local communities in increasing the participation in rangeland protection
(Case study: Malard County)تبیین ارزش آموزش و آگاهی جامعۀ محلی در راستای تقویت حفاظت مشارکتی مراتع (منطقۀ مورد مطالعه: شهرستان ملارد)8838928054310.22059/jrwm.2018.234226.1132FAمائدهنصریدانش آموختۀ کارشناسی ارشد مدیریت مناطق بیابانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.محمدجعفریاستاد دانشکدۀ منابع طبیعی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.0000-0002-3484-7723حسینآذرنیونداستاد دانشکدۀ منابع طبیعی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.حامدرفیعیاستادیار دانشکدۀ اقتصاد و توسعۀ کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.0000-0001-6891-8369Journal Article20170527This study aims to examine the role and value of local community awareness of the economic value of carbon sequestration as an important rangeland ecosystem services in order to increase the participation of local community for conservation of rangeland. In order to explain the role and value of awareness in increasing the participation of people in both experimental and control groups, Contingent Valuation Method and dichotomous choice – double bounded format was used and willingness of local communities to pay to preserve pastures were measured. The results showed in two separate groups have a significant difference in terms of willingness to pay for conservation of rangeland, that the difference between the willingness to pay represents the exact value of awareness in increasing willingness to pay for conservation of pasture. In the experimental group, the average willingness to pay was 89410.84 Rials and in the control group average, the average willingness to pay was 32560.88 Rials. The difference between the average willingness of people to pay in two groups is the equivalent of 57039.12 Rials. The average willingness of people to pay each year in the village of test and control group respectively is 2587230.6 and 1657100.05 Rials. The proposed knowledge up to local communities in the Malard County of the carbon sequestration process as well as the role and its position in relation to the welfare of local communities, especially with regard to the beginning of the implementation of the International Generalized Carbon Sequestration in the county take priority.یکی از اصلیترین علل تخریب مراتع و عدم مشارکت جوامعمحلی در طرحهای حفاظت از آن، عدم آگاهی و دانش کافی نسبت به جایگاه و ارزش کارکردهای غیربازاری این اکوسیتمها در رابطه با رفاه جوامعمحلی بهرهبردار است. هدف از این مطالعه بررسی ارزش آگاهی جوامعمحلی از ارزش اقتصادی کارکرد ترسیبکربن به عنوان یکی از مهمترین خدمات اکوسیستمی مراتع، در راستای افزایش مشارکت آنها به منظور حفظ مراتع میباشد. به منظور تبیین نقش و ارزش آگاهی در افزایش مشارکت افراد در دو گروه شاهد (روستای چاقو) و آزمون (روستای گمرگان)، از روش ارزشگذاری مشروط و پرسشنامه انتخاب دوگانه- دوبعدی استفاده شد و تمایل به پرداخت جوامعمحلی در حفظ مراتع اندازهگیری شد. نتایج نشان داد میان دو گروه تفکیکشده (آزمون و شاهد) اختلاف معنیداری از نظر میزان تمایل به پرداخت جهت حفاظت از مراتع وجود دارد؛ که این اختلاف تمایل به پرداخت نشاندهندۀ ارزش دقیق آموزش در افزایش تمایل به مشارکت جوامعمحلی میباشد. به طوری که در گروه آزمون (گمرگان) متوسط تمایل به پرداخت افراد برابر با 84/89410 ریال و در گروه شاهد برابر با 88/32560 ریال در ماه میباشد. اختلاف تمایل به پراخت دو گروه برابر 12/57039 ریال است. همچنین متوسط تمایل به پرداخت سالیانۀ افراد در روستای آزمون و شاهد به ترتیب 6/2587230 و 05/1657100 ریال برآورد گردید. در نهایت پیشنهاد میگردد آگاهی بخشیدن به جوامعمحلی منطقۀ مورد مطالعه (شهرستان ملارد) از فرآیند ترسیبکربن و همچنین ارزش، نقش و جایگاه آن در رابطه با رفاه جوامعمحلی به خصوص با توجه به آغاز اجرای طرح بین المللی تعمیم ترسیبکربن در این شهرستان در اولویت قرار بگیرد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80543_496d9b51628d315da19e46ce455a0c11.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200873420210219Investigating land-use changes in Jiroft plain in the present and future period with a look at agricultural land-use suitabilityبررسی تغییرات کاربری اراضی دشت جیرفت در دورۀ حال و آینده (با نگاهی بر تناسب کاربری اراضی کشاورزی)8939138095410.22059/jrwm.2020.307198.1522FAمحسنعادلی ساردوئیدانشجوی دکتری، دانشکدۀ اقتصاد و توسعه، دانشگاه تهران، کرج، ایران؛ عضو هیئت علمی دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه جیرفت، کرمان، ایران.علیاسدیاستاد دانشکدۀ اقتصاد و توسعه، دانشگاه تهران، کرج، ایران.خلیلکلانتریاستاد دانشکدۀ اقتصاد و توسعه، دانشگاه تهران، کرج، ایران.علی اکبربراتیاستادیار دانشکدۀ اقتصاد و توسعه، دانشگاه تهران، کرج، ایران.حسنخسرویدانشیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.Journal Article20200729Evaluating of the development of crops based on water needs along with detecting and predicting land use changes will provide a clear picture of changes in water resources and anthropogenic effects of the agricultural sector for environmental planners to plan more consciously in the field of water and soil conservation, Therefore, the current study was conducted with two general objectives. The first goal was to examine land use in the past and predict land use in the future using the Land Change Modeler (LCM) and logistic regression method. Detecting land use changes was performed using Landsat satellite images including sensors of TM (1990), ETM+ (2001) and OLI (2019). The second object of the study was to examine the development trend of agricultural products in terms of water needs in the last three decades, which was examined based on databases of the Agricultural Jihad Organization (AJO). The transition potential modelling was performed based on logistic regression method and variables of digital elevation model (DEM), slope, aspect, geology, the distance from fault, the distance from road, the distance from river, distance from residential lands, NDVI and land use was predicted using Markov chain in future. Also, the trend of changes in the area under cultivation of major crops based on water needs in Jiroft plain was studied based on the data of the last three decades and the data of the National Irrigation Document, which has been less considered by researchers in land use change studies.بررسی روند توسعۀ کشت محصولات بر اساس نیاز آبی در کنار آشکار سازی و پیشبینی تغییرات کاربری اراضی تصویر روشنی از وضعیت منابع آبی و تغییرات کاربری اراضی در اختیار برنامهریزان قرار میدهد تا آگاهانهتر بتوانند در راستای حفظ منابع آب و خاک برنامهریزی نمایند. از اینرو، تحقیق حاضر با دو هدف کلی صورت پذیرفت. هدف اول، بررسی تغییرات کاربری اراضی در گذشته و پیشبینی آن در آینده با استفاده از مدلساز تغییر زمین (LCM) و روش رگرسیون لجستیک بود. آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با بهکارگیری تصاویر ماهواره Landsat و سنجندههای TM (تصویر سال 1369)، ETM+ (تصویر سال 1382) و OLI (تصویر سال 1398) انجام شد. هدف دوم مطالعه، بررسی روند توسعۀ محصولات کشاورزی از منظر نیاز آبی در سه دهۀ گذشته بود که بر اساس آمار و اطلاعات سازمان جهاد کشاورزی مورد بررسی قرار گرفت. مدلسازی نیروی انتقال براساس روش رگرسیون لجستیک و متغیرهای مدل رقومی ارتفاع (DEM)، شیب، جهت، زمین شناسی، فاصله از گسل، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه، فاصله از شهر، شاخص NDVI انجام گرفت و جهت پیشبینی تغییرات کاربری اراضی در دورۀ آتی، از زنجیرۀ مارکوف استفاده گردید. همچنین با استفاده از آمار و اطلاعات سه دهۀ گذشته و اطلاعات سند ملی آبیاری کشور، روند تغییرات سطح زیر کشت محصولات زراعی عمده بر اساس نیاز آبی در دشت جیرفت مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج تغییرات کاربری اراضی حاکی از آن بود که بیشترین افزایش مساحت مربوط به اراضی کشاورزی با 444 کیلومتر مربع و بیشترین کاهش مساحت مربوط به اراضی مرتعی (404 کیلومترمربع) بوده است و تخریب اراضی مرتعی و بایر بیشتر در راستای تبدیل این اراضی به اراضی کشاورزی و اراضی مسکونی بوده است. همچنین نتایج حاصل از پیشبینی کاربری آینده 1410 با استفاده از مدل LCM نشان داد که در دورۀ زمانی مورد مطالعه (1410- 1369) مساحت اراضی مسکونی و کشاورزی به ترتیب 9/54 و 69/667 کیلومتر مربع افزایش خواهند یافت. نتایج حاکی از آن بود که در سه دهۀ گذشته کشت محصولات زراعی با نیاز آبی بالا در دشت جیرفت توسعۀ بیشتری داشته است که با توجه به وضعیت بحرانی منابع آب در دشت جیرفت میتواند اثرات منفی برای اکوسیستم این دشت داشته باشد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_80954_aef09c6ce3a128f78670798380b5fcb4.pdf