دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Simulation of spatio-temporal pattern of Land use changes (emphasis on area under orchard) using Satellite Image and Integrating Marcov Chain Analyse and Geomod Model: A case study: Sofi Chai Basin of Maraghehشبیهسازی زمانی- مکانی تغییرات کاربری با استفاده از تصاویر ماهوارهای و تلفیق روشهای تحلیل زنجیرۀ مارکف و ژئومد با تأکید بر کاربری باغ (مطالعۀ موردی: حوزۀ صوفیچای مراغه)8228356531910.22059/jrwm.2017.137059.937FAصغریاندریانیدانشجوی دکتری مدیریت محیطی، دانشکدۀ برنامه ریزی و علوم محیطی، دانشگاه تبریز، ایران0000-0002-3806-7513محمدحسینرضایی مقدماستاد دانشکدۀ برنامهریزی و علوم محیطی، دانشگاه تبریز، ایران0000-0003-2626-4656خلیلولیزاده کامراندانشیار دانشکدۀ برنامهریزی و علوم محیطی، دانشگاه تبریز، ایرانفرهادالماس پورسازمان آب منطقه ای آذربایجان شرقیJournal Article20160322Forecasting models of Land Use/ Cover changes are the main resources for managers and policy-makers in order to develop a sustainable land management plan. Changes of Orchard-lands have an effect on water resources as well as soil permeability. Thus simulation of this land use changes, in areas where there is a shortage of water resources, can provide more information about the occurred changes during a specified time scales along current management. The present study was carried out to simulate and predict the spatial-temporal changes of the orchard by 2026. For this purpose, Geomod method was used to simulate spatial changes of the orchard. Due to the lack of ability of this model in temporal simulation, Markov chain analysis method was used to solve the mentioned problem with the error proportional of 0.012. Orchard was extracted using Landsat 5, 7, and 8 satellite data after necessary corrections as well as SVM in 1987, 2000, and 2013. Then, to understand the impact of each of the criteria used to change this type of land use, instead of Delphi methods, logistic regression, Fuzzy standardization and, after all, WLC were used. The ROC index was used to validate the model. The results showed, this model has a good performance to simulate spatial changes because of area under Curve 0.91 for both of the 2000 and 2013. In the 26-years period, there are 294 hectares of orchard development, and the hybrid model showed that this land use will increase to 304 hectares till 2026مدلهای پیشبینی تغییرات کاربری و پوشش اراضی منبعی مهم برای مدیران و تصمیمگیران بهمنظور توسعۀ یک برنامۀ مدیریت پایدار زمین است. تغییر در کاربری باغ میتواند باعث تغییر در منابع آب و همچنین تغییر در میزان نفوذپذیری خاک گردد. شبیهسازی این نوع کاربری میتواند، در مناطقی که با کمبود منابع آب روبهرو هستند، برنامهریزان محیطی را از تغییرات رویداده در صورت ادامۀ مدیریت اعمال شده در یک بازۀ زمانی آگاه سازد. تحقیق حاضر نیز بهمنظور شبیهسازی و پیشبینی تغییرات زمانی و مکانی کاربری باغ تا سال 2026 صورت گرفته است. بدین منظور از روش ژئومد برای شبیهسازی مکانی تغییرات کاربری باغ استفاده گردید و به دلیل عدم قابلیت این مدل در شبیهسازی تغییرات زمانی، روش تحلیل زنجیرۀ مارکف برای رفع نقیصۀ مذکور با خطای تناسب 012/0 مورد استفاده قرار گرفت. به طوری که ابتدا کاربری باغ در سالهای 1987، 2000 و 2013 با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست 5، 7 و 8 بعد از تصحیحات لازم و روش ماشین بردار پشتیبان استخراج گردید. سپس برای آگاهی از میزان تأثیر هریک از معیارهای مورداستفاده در تغییر این نوع کاربری، بهجای روشهای دلفی از روش آماری رگرسیون لجستیک، استانداردسازی فازی و در نهایت ترکیب خطی وزندار استفاده گردید. برای اعتبارسنجی مدل از شاخص ROC بهره گرفته شد. شاخص مذکور با سطح زیرمنحنی 91/0 در هر دو شبیهسازی برای سالهای 2000 و 2013 نشاندهندۀ کارایی خوب مدل ژئومد در شبیهسازی تغییرات مکانی میباشد. در بازه 26 سال 294 هکتار توسعه باغات وجود دارد و مدل ترکیبی، افزایش 304 هکتار کاربری باغ را تا سال 2026 و برای 13 سال آینده در صورت ادامۀ روش مدیریتی اعمال شده تا به حال، نشان میدهد و این احتمال وجود دارد که رودخانۀ دائمی صوفیچای با مصرف بیش از اندازۀ آب برای آبیاری درختان مثمر مثل سیب، تبدیل به رودخانۀ فصلی گردد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65319_fbfa1ab5b21cc0d2480522bfbdcdced7.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Investigate the vegetative properties and chemical composition of Ferula hausskenechtiiبررسی ویژگیهای رویشگاهی و ترکیبات شیمیایی Ferula hausskenechtii8378496537310.22059/jrwm.2017.201316.975FAحسینآذرنیونداستاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانصدیقمحمدیفارغ التحصیل کارشناسی ارشد مرتعداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران.صادقحسین نیاییدانشجوی دکترای مرتعداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران.پویاندهقاندانشجوی دکترای بیابان زدایی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران.Journal Article20160220One of the best methods to prevent or reduce soil erosion, it is preserving and restoring vegetation. So knowledge about the characteristics of the vegetation, including ecological features as the first and most important biological tool for soil conservation is essential. Coma (Ferula hausskenechtii) Plant of Apiaceae family, which is abundant in the mountainous regions of Kurdistan. Regarding the importance this species to protect and prevent soil erosion that the proper species is to reform the mountainous rangelands. Therefore, Autecology studies is necessary. For this study, the main habitat of this species were determined by using vegetation maps with a scale of 1: 25,000 in Kurdistan province. Finally, five sites (Saral Divandarreh, Sarshiv Marivan, Buin-e Baneh, North West Dam Qshlagh, and Sarshiv Saqqez) were selected as sample. Then studies of vegetation, soil analysis, chemical analysis, root system and phenology of species was performed. The results showed that this species grows well at the altitude of 3000-1600 mask with 700-400 mm rainfall as well as its density decreases with increasing altitude. Its habitat soil has a neutral pH to slightly alkaline (7-8), is shallow or deep and medium texture. Vegetative growth starts of the first week of April and the plant is seeding in mid- June. This plant has multiple roots system, which average root length and the number of rootlet are 102 cm and 11 respectively. The highest amount of crude protein in the growth and the lowest is in seeding stage.یکی از مناسبترین روشها بهمنظور جلوگیری از فرسایش خاک و یا کاهش آن، حفظ و احیای پوشش گیاهی است. بنابراین آشنایی و آگاهی از ویژگیهای پوشش گیاهی، از جمله ویژگیهای اکولوژیکی به عنوان اولین و مهمترین ابزار بیولوژیکی بهمنظور حفاظت خاک ضروری است. کُما (<em>Ferula hausskenechtii</em>) گیاهی از تیرۀ چتریان است که در مناطق کوهستانی استان کردستان به وفور دیده میشود. با توجه به اهمیت این گونه در حفاظت خاک و جلوگیری از فرسایش که گونهای مناسب جهت اصلاح مراتع کوهستانی است، مطالعات اوت اکولوژی آن ضروری است. برای انجام این تحقیق رویشگاههای اصلی این گونه در استان کردستان با استفاده از نقشههای پوشش گیاهی استان با مقیاس1:25000 تعیین شد که در مجموع پنج رویشگاه (سارال دیواندره، سرشیو مریوان، بوئین بانه، شمال غرب سد قشلاق و سرشیو سقز) به عنوان نمونه انتخاب شد و سپس مطالعات پوشش گیاهی، بررسیهای خاکشناسی، تجزیۀ شیمیایی، سیستم ریشهدوانی و فنولوژی گونه مورد نظر صورت گرفت. نتایج نشان داد که این گونه در دامنۀ ارتفاعی <br /> 3000-1600 متر از سطح دریا با بارندگی 700-400 میلیمتر به خوبی رشد میکند و تراکم آن با افزایش ارتفاع کاهش مییابد. خاک رویشگاه آن دارای اسیدیتۀ خنثی تا کمی قلیایی (8-7) کم عمق تا عمیق و با بافت متوسط است. رشد رویشی گیاه از هفتۀ اول فروردین شروع میشود و در اواسط خرداد گیاه به بذردهی میرسد. این گیاه دارای سیستم چند ریشهای است، که میانگین طول ریشۀ اصلی 102 سانتیمتر و تعداد ریشههای فرعی 11 عدد میباشد. بیشترین مقدار پروتئین خام در مرحلۀ رویشی و کمترین مقدار آن در مرحلۀ بذردهی است.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65373_7727777e68ccefb7ef0aae028a7f84ce.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Net primary production variations under the effect of topographic factors in mountain rangelands of Namin countyتغییرات تولید اولیه در اثر عوامل پستی و بلندی در مراتع کوهستانی شهرستان نمین8518676532110.22059/jrwm.2018.244026.1176FAالنازحسن زاده کوهسارهدانشجوی ارشد مرتعداری، گروه منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانnullاردوانقربانیدانشیار گروه منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران0000-0001-7201-1225مهدیمعمریاستادیار گروه منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانکاظمهاشمی مجددانشیار گروه خاک، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانnullاردشیرپورنعمتیدانشجوی دکترای علوم مرتع، گروه مرتعداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، ایرانJournal Article20171018The purpose of this study was to determine the effects of altitude, slope, aspect and topographic index on life forms and total net primary production (NPP) in mountains meadows in Fandoghlou in Namin county in Ardabil province. NPP in three altitude, slope, topographic index classes and four aspect classes was estimated using one m2 plots (totally 180 plots) by harvesting and weighting method. Correlation between life forms and total NPP with topographic factors were analyzed using stepwise multivariate regression method and using derived regression equations, the maps of NPP were derived. Results show that different topographic factors has significant effects on forbs (p<0.01) and grasses (p<0.01), however on total NPP have no significant effects. The highest NPP of forbs (1584/1 Kg/ha) and total NPP (2339/3 Kg/ha) were observed in the second altitude (1525-1564 m) but has no significant effect on grasses. The NPP of grasses show direct relationship with slope, however the NPP of forbs were decreased with the increase of slope and has no significant effect on total NPP. The highest amount of grasses (894/3 kg/ha) and forbs (1875/5 Kg/ha) were observed in the south and northwest aspect, respectively. According to the various classes of topographic index, the maximum amount of grasses (853/4 Kg/ha) were observed in the first classes and the highest NPP of forbs (1568/6 Kg/ha) on the third classes. The results of this study can be used to balance the amount of biomass, carbon, the supply and demand of and to plan for proper rangeland management.هدف این تحقیق بررسی تأثیر ارتفاع، شیب، جهات جغرافیایی و شاخص توپوگرافی رطوبت خاک بر تولید اولیۀ فرمهای رویشی و کل در مراتع کوهستانی درمنطقۀ فندوقلوی شهرستان نمین در استان اردبیل بوده است. تولید اولیه (تولید یا زیستتودۀ گیاهان بالای سطح خاک) در پلاتهای یک مترمربعی (180 پلات) در سه طبقۀ ارتفاعی، شیب، شاخص توپوگرافی و چهار طبقۀ جهت جغرافیایی به روش قطع و توزین اندازهگیری شد. همبستگی بین فرمهای رویشی و تولید کل با عوامل انتخاب شده با رگرسیون چندگانه گامبهگام تجزیهوتحلیل شد و با استفاده از روابط رگرسیونی استخراج شده، نقشههای تولید اولیه تهیه شد. نتایج نشان داد بین عوامل پستی و بلندی با تولید اولیۀ گندمیان (01/0>P) و پهنبرگان علفی (01/0>P) رابطۀ معنیداری وجود دارد، اما بین تولید اولیۀ کل با این عوامل رابطۀ معنیداری مشاهده نشد. بیشترین مقدار تولید اولیۀ پهنبرگان علفی (1/1584 کیلوگرم در هکتار) و تولید اولیۀ کل (3/2339 کیلوگرم در هکتار) در طبقۀ ارتفاعی 1564- 1525 متر مشاهده شد و بر تولید اولیۀ گندمیان تأثیری نداشت. تولید اولیۀ گندمیان با شیب رابطۀ مستقیم داشت، اما تولید اولیۀ پهنبرگان علفی با افزایش شیب کاهش یافت و بر روی تولید اولیۀ کل تأثیری نداشت. بیشترین مقدار تولید اولیۀ گندمیان (3/894 کیلوگرم در هکتار) و پهنبرگان علفی (5/1875 کیلوگرم در هکتار) بهترتیب در جهت جنوب و شمال غربی مشاهده شد. با توجه به تأثیر طبقات شاخص توپوگرافی، بیشترین مقدار تولید اولیۀ گندمیان (4/853 کیلوگرم در هکتار) در طبقات اول و بیشترین تولید اولیۀ پهنبرگان علفی (6/1568 کیلوگرم در هکتار) در طبقۀ سوم مشاهده شد، که عمدتاً ناشی از شرایط رطوبتی ایجاد شده است. نقشههای پیشبینی برای تولید اولیۀ فرمهای رویشی امکانپذیر بوده و از نظر صحت قابل قبول بودند ولی برای تولید کل میسر نبود. نتایج این تحقیق میتواند در محاسبات تولید اولیه یا زیست تودۀ هوایی و کربن اکوسیستم مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به حضور و تولید بیشتر گندمیان در مناطق شیبدار و پهنبرگان علفی در مناطق با شیب کم در برنامههای اصلاح و احیاء به این تطابق بومشناختی توجه گردد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65321_67a0f47f3ed6679dc9b6ee839649c9a0.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Assessing the effectiveness of the analytic hierarchy process as a groundwater predicting tool (Case study: Ghorve-Dehgolan plain)ارزیابی کارایی روش تحلیل سلسله مراتبی در پیشبینی پتانسیل آب زیرزمینی (مطالعۀ موردی: دشت قروه-دهگلان)8698796532210.22059/jrwm.2018.31578.569FAامیدرحمتیدانشآموختۀ دکتری علوم و مهندسی آبخیزداری، دانشگاه لرستانعلی اکبرنظری سامانیاستادیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران0000-0001-6517-2013محمدمهدویاستاد دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهرانJournal Article20131116Determination of groundwater potential in respect to increasing trend of water demand in Iran, is found to be an unavoidable and vital subject. The present research was aimed to assess the efficiency analytical hierarchical process (AHP) to identify potential groundwater zones. Initially, five parameters (viz., lithology, annual rainfall, drainage density, lineament density and land slope) were used in Ghorveh-Dehgalan plain. Influencing groundwater potential were selected. A questionnaire was prepared to collect ten experts attitudes to paired comparison of such parameters. The normalized weights of criteria/parameters were determined based on Saaty’s 9 point scale and its importance in specifying groundwater potential zones using analytical hierarchy process (AHP) and eigenvector method. To prepare lineament distribution maps, ETM+ Landsat images and PCI Geomatica were applied. Finally, the set of criteria were integrated by weighted linear combination method using ArcGIS 9.3 software to generate groundwater potential prediction map. The pumping test results collected and overlaid with groundwater potential prediction map. The validation of the groundwater potential prediction map was conducted based on frequency ratio and results of pumping 20 wells in study area. Results from comparing predicted potential of groundwater and by the groundwater specific capacity (SPC) showed 85% accuracy. It was established in the study that the AHP technique is promising of make accurate and reliable prediction, specifically in no-data aquifers.تعیین پتانسیل منابع آب زیرزمینی با توجه به نیاز روزافزون کشور ایران به آب، امری ضروری و اجتنابناپذیر تلقی میگردد. در این پژوهش، به منظور ارزیابی کارایی روش تحلیل سلسله مراتبی در شناسایی مناطق دارای پتانسیل آب زیرزمینی، از پارامترهای <br /> سنگشناسی، بارندگی، تراکم زهکشی، تراکم خطواره و شیب زمین در قالب مطالعهای موردی در دشت قروۀ دهگلان استفاده شد. نظر ده کارشناس برای مقایسات جفتی این پارامترها در قالب پرسشنامه تهیه گردید. وزن نرمالشدۀ این پارامترها بر اساس مقیاس ساعتی و اهمیت نسبی آنها در پتانسیل آب زیرزمینی با روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و فن بردار ویژه تعیین گردید. برای تهیۀ نقشۀ توزیع خطوارهها از تصاویر ETM+ ماهوارۀ لندست و نرم افزار PCI Geomatica استفاده شد. درنهایت، نقشۀ پیشبینی پتانسیل آب زیرزمینی به وسیلۀ ترکیب خطی وزنی و با استفاده از نرم افزار ArcGIS9.3 تهیه شد. اعتبارسنجی نقشۀ پیشبینی پتانسیل آب زیرزمینی بر پایۀ مدل نسبت فراوانی و با استفاده از نتایج آزمایش پمپاژ 20 چاه در منطقۀ مورد مطالعه انجام گرفت. نتایج حاصل از مقایسۀ پتانسیل پیشبینیشدۀ آب زیرزمینی و توصیف ظرفیت ویژۀ چاهها نشان داد که دقت نقشۀ پیشبینی پتانسیل آب زیرزمینی 85 درصد است. بنابراین بهکارگیری روش تحلیل سلسله مراتبی به منظور پیشبینی پتانسیل آب زیرزمینی مخصوصاً در آبخوانهای فاقد اطلاعات بسیار مفید و قابل اعتماد است.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65322_c774e975ddb288035de590ab11ed0f25.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Assessing the efficiency of SWAT model for runoff simulation in Gamasiyab basinارزیابی کارآیی مدل SWAT در شبیهسازی رواناب حوضه آبریز گاماسیاب8818936532310.22059/jrwm.2018.243898.1174FAشهاب الدینزارع زاده مهریزیدانشجوی دکتری آبخیزداری، دانشگاه هرمزگاناسدالهخورانیدانشیار، گروه جغرافیا، دانشگاه هرمزگان، هرمزگانجوادبذرافشاندانشیار، گروه کشاورزی و آبیاری، دانشگاه تهرانام البنینبذرافشاناستادیار،گروه کشاورزی، دانشگاه هرمزگان0000-0003-2524-3992Journal Article20171016Gamasiab River is one of the five main branches of the Karkheh River and plays a basic role in preserving the life and ecosystem of the region. The first step in the adoption of proper and sustainable methods for managing the water resources of the Gamasiyab river is to gain continuous knowledge of the quantitative and qualitative status of the water as well as its variations. The use of hydrological models is common to simulate quantitative and qualitative processes associated with the water cycle. One of the models that is widely used in the international level is the SWAT model. In this research, we evaluated the efficiency of SWAT model in simulation of Gamasiyab river flow. For running this model requires a DEM, soil map, land use map and slope classification. Initially, discharge data in daily step at Polchehr Hydrometric Station was calibration (1977-1995 AD) and then validation (1996-2005 AD) by using precipitation data of two synoptic stations and three weather stations and minimum and maximum temperature of two synoptic stations. Statistical coefficients including Nash-Sutcliff coefficient, R2, P-factor and R-factor for calibration period were 0.71, 0.73, 0.79, 1.36 respectively and for validation period were 0.57, 0.61, 0.71 and 1.34 respectively. These results indicate that the SWAT model has the ability to simulate the Gamasiyab River discharge and researchers can use this model to apply management scenarios in short time and low cost for better decision making.رودخانه گاماسیاب یکی از پنج شاخه اصلی رودخانه کرخه است و نقش اساسی در حفظ حیات و زیست بوم منطقه دارد. برای اتخاذ شیوههای صحیح و پایدار مدیریت منابع آب رودخانه گاماسیاب، کسب آگاهی مستمر از وضعیت کمی و کیفی آب و نیز تغییرات آن ضروری است. امروزه استفاده از مدلهای هیدرولوژیکی به منظور شبیهسازی فرآیندهای کمی و کیفی مرتبط با چرخه آب متداول است. برای استفاده از این مدلها، اثبات توانایی آنها در شبیهسازی چرخه آبی حوضه لازم است. یکی از مدلهایی که در این راستا در سطح بین المللی مورد استفاده گسترده قرار میگیرد مدل SWATمیباشد. این پژوهش به ارزیابی عملکرد مدل SWATدر <br /> شبیه سازی دبی جریان رودخانه گاماسیاب پرداخت. اجرای این مدل نیاز به نقشهرقومی ارتفاع (DEM)، نقشه خاک، نقشه کاربری اراضی و طبقهبندی شیب دارد. در ابتدا دبی جریان با گام زمانی روزانه در ایستگاه هیدرومتری پلچهر با استفاده از دادههای بارش دو ایستگاه سینوپتیک و سه ایستگاه هواشناسی و دمای حداقل و حداکثر روزانهی دو ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه و همدان برای دوره 1977-1995 میلادی واسنجی و سپس برای دوره 1996-2005 میلادی اعتبارسنجی شد. ضرایب آماری شامل ضریب <br /> نش- ساتکلیف، R<sup>2</sup>، P-factor و R-factor برای دوره واسنجی به ترتیب برابر با 71/0، 73/0، 79/0 ، 36/1 و برای دوره اعتبارسنجی به ترتیب برابر با 57/0، 61/0، 71/0 و 34/1 بدست آمد. این نتایج حاکی از توانایی مدل SWAT در شبیهسازی جریان رودخانه گاماسیاب دارد و پژوهشگران میتوانند از این مدل برای اعمال سناریوهای مدیریتی در زمان کوتاه و هزینه کم جهت تصمیمگیری بهتر استفاده نمایند.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65323_5a1b0433de1fd041023ddcfa029fe11b.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Carbon and nitrogen allocation in aerial and underground organ of Artemisia austriaca Jacq. in different grazing intensities (Case study: Sabalan Darvishchae Rangelands)تخصیص کربن و نیتروژن در اندامهای هوایی و زیرزمینی گونۀ Artemisia austriaca Jacq. در شدتهای مختلف چرای دام (مطالعۀ موردی: مراتع درویشچای سبلان)8959086532410.22059/jrwm.2017.222052.1075FAمهدیمعمریدانشگاه محقق اردبیلیمریماسدیدانشگاه محقق اردبیلیکیومرثسفیدیدانشگاه محقق اردبیلیJournal Article20161205In this research, was investigated the effect of grazing intensities on carbon and nitrogen allocation in aerial and belowground biomass of Artemisia austriaca in summer rangelands of Darvishchae (including Alvares, Aldeshin and Asbmarz villages) at southern slope of Sabalan. The study areas based on grazing rate, rangeland condition, previous researches and department of Natural Resources and field survey in three grazing intensity low, medium and heavy was selected. Sampled in each grazing intensity, from vegetation and soil with randomized-systematic method on 3 transects parallel with the length of 200 meters and plot 1×1 m2 was carried out at intervals of 50 meters. Biomass was determined using cut and weighting method. After digging profiles at the base of the plant, roots were harvested. Then, allocation in aerial and underground plant was determined. The comparisonof allocation in plant was conducted using analysis of variance (ANOVA) and Tukey's test was performed to examine the differences between means. Results showed the effect of different grazing intensities (mostly sheep of Moghani breed) on biomass of A. austriaca was significant. Results of compare mean showed that the greatest amount of nitrogen allocation in the aerial biomass of A. austriaca (2.2 mg/kg) was observed in the moderate grazing intensity. Moreover, the greatest amount of carbon allocation in the roots of A. austriaca (22 mg/kg) was occurred in the moderate grazing intensity. In general, attention to effects of grazing different intensities on vegetation factors such as carbon and nitrogen allocation, is essential for rangelands correct management and protection.در این پژوهش اثر شدتهای مختلف چرای دام بر تخصیص کربن و نیتروژن در اندامهای هوایی و زیرزمینی <em>Ar.austriaca</em> در سال 1394 در مراتع ییلاقی درویشچای سبلان (روستاهای آلوارس، آلدشین و اسبمرز) بررسی شد. منطقۀ مورد مطالعه براساس میزان دامگذاری، وضعیت مرتع، مطالعات گذشته، اطلاعات ادارۀ کل منابعطبیعی و بازدیدهای میدانی در سه شدت چرایی سبک، متوسط و سنگین انتخاب شد. نمونهبرداری در هر شدت چرایی، به روش تصادفی- سیستماتیک در طول سه ترانسکت موازی به طول 200 متر و در قالب 12 پلات 1×1 متر مربعی با فواصل50 متر در منطقۀ معرف انجام شد. زیتودۀ گیاهی به روش قطع و توزین اندازهگیری شد. بعد از حفر پروفیل در پای این بوتهها، تمامی ریشههای گیاه در پروفیل برداشت شدند. سپس میزان تخصیص در اندامهای هوایی و زیرزمینی گیاه تعیین شد. مقدار تخصیص با استفاده از آزمون تجزیۀ واریانس یکطرفه و اختلاف بین میانگینها با آزمون توکی انجام شد. نتایج نشان داد که شدتهای مختلف چرای دام (غالباً گوسفند نژاد مغانی) بر زیتودۀ گونۀ <em>Ar.austriaca</em> در سطح یک درصد تأثیر معنیداری داشت. نتایج مقایسۀ میانگین نشان داد که بیشترین مقدار تخصیص نیتروژن در اندامهای هوایی <em>Ar.austriaca</em> تحت چرای متوسط (2/2 میلیگرم بر کیلوگرم) و بیشترین مقدار تخصیص کربن در ریشههای آن تحت چرای متوسط (22 میلیگرم بر کیلوگرم) اتفاق افتاد. به طورکلی توجه به اثرات شدتهای مختلف چرای دام بر فاکتورهای پوشش گیاهی از جمله تخصیص کربن و نیتروژن، در مدیریت صحیح و حفاظت مراتع امری ضروری است.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65324_ac2f18dd1c3e257c5fe109588af55be6.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222The effect of osmopriming and hormopriyming on germination and early growth of
Festuca ovina under drought stress (in vitro)بررسی اثر تیمارهای اسموپرایمینگ و هورموپرایمینگ بر جوانهزنی و رشد اولیۀ گونۀ مرتعی Festuca ovina تحت تنش خشکی (در شرایط آزمایشگاهی)9099196532510.22059/jrwm.2018.208553.1017FAمعصومهعباسی خالکیدانشجوی دکترای علوم مرتع، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، ایراناردوانقربانیدانشیار دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، ایران0000-0001-7201-1225سحرصمدی خانقاهدانشجوی کارشناسی ارشد مرتعداری، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، ایرانJournal Article20160531Seed priming is a technique by which the seeds of the conditions before getting on their bed and ecological environment in terms of physiological and biochemical readiness to receive germination. Experiment was conducted using a completely randomized design in summer 2015 in rangeland laboratory– University of Mohaghegh Ardebili. Treatments include: osmopriming (primed with KNO3 with the Concentration of 0.3 and 0.2 %), hormopriming (primed with GA3 with the concentration of 500 and 1000 ppm) and control (distilled water). Drought stress was applied by using solution of PEG-6000 with three levels of 0, -6 and -12 bar. Analysis of variance showed that the osmopriming and hormopriming treatments and levels of drought stress had significant difference (p<0.01) on germination and early seedling growth of F. ovina in germination percentage, germination rate, root and shoot length, vigor index, allometric coefficient and mean germination time. In general, osmopriming had more desirable performance compared with hormopriming and control. Except allometric coefficient in other Indicators, NO3 0.2 % in drought 0, has had the most impact on germination and early growth of these species.پرایمینگ بذر تکنیکی است که بهواسطۀ آن بذور پیش از قرار گرفتن در بستر خود و مواجهه با شرایط اکولوژیکی محیط، به لحاظ فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی آمادگی جوانهزنی را بهدست میآورند. این تحقیق در قالب طرح کاملاً تصادفی در تابستان 1394 در آزمایشگاه مرتعداری، گروه مرتع و آبخیزداری، دانشگاه محقق اردبیلی انجام شد. تیمارها شامل؛ اسموپرایمینگ (پرایم با نیتراتپتاسیم با دو غلظت 3/0 و 2/0 درصد)، هورموپرایمینگ (پرایم با اسیدجیبرلیک با دو غلظت 500 و 1000 ppm) و تیمار شاهد بودند. همچنین سطوح تنش خشکی با استفاده از محلول پلیاتیلنگلیکول 6000 (PEG) در سه سطح 0، 6- و 12- بار اعمال شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که بین تیمارهای اسموپرایمینگ و هورموپرایمینگ و سطوح مختلف تنش خشکی بر روی جوانهزنی و رشد اولیه گیاهچۀ گونۀ <em>F. ovina</em> در درصد جوانهزنی، سرعت جوانهزنی، طول ریشهچه، طول ساقهچه، شاخص بنیه، ضریب آلومتری و متوسط زمان جوانهزنی در سطح آماری 99 درصد تفاوت معنیداری وجود دارد. بهطورکل نتایج حاکی از آن بود که تیمارهای اسموپرایمینگ نسبت به تیمارهای هورموپرایمینگ و شاهد دارای عملکرد مطلوبتری بودهاند و بهجز شاخص ضریب آلومتری، در سایر موارد نیترات پتاسیم 2/0 درصد در سطح خشکی 0 بیشترین تأثیر را بر جوانهزنی و رشد اولیۀ این گونه داشته است.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65325_b4e1b840ce4c3e3dc7008ea2c9d17d10.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Modelling and Assessment of Landslide Susceptibility Zonation (Case Study: Semirom Basin)اولویتبندی عوامل موثر در زمینلغزش و مدلسازی فضایی آن با رویکرد داده محور در حوزه آبخیز سمیرم9219396532610.22059/jrwm.2017.238368.1152FAعلیرضاعرب عامریدانشجوی دکتری دانشگاه تربیت مدرس تهرانکورششیرانیمرکز تحقیقات اصفهانخلیلرضاییدانشگاه خوارزمی تهرانمجتبییمانیدانشگاه تهرانJournal Article20170722landslides situation recognized using interpreting the aerial photos and extensive field measurements. Among total number of 200 identified landslides, %70 (140 landslides) of them have been utilized for model executing and %30 (60 landslides) of them for verification randomly. This research criteria including geomorphological parameters, hydrological parameters , geological parameters and environmental parameters . The Shannon’s entropy model have been used for defining the criteria weight and Area density model for defining classes weight, then the regionalization map obtained by combining the criteria and classes weight in ArcGIS 10.2 software environment and classified to 5 classes very little, little , moderate, high and very high according to natural fractures. The Roc curve have been used for model verification. The clerical accuracy results indicated that the compound model have the high accuracy 0.877 (87.7%) for identifying the regions susceptible to landslide. According to the results, slope length, slope and topography wetness index have had the most effect in occurring the landslide. Among total area of region (168547 hectar), 27.39% (46165.02 hectar) have been placed in high and very high sensitive. The prepared regionalization map can be useful for planning land use and building the infrastructure installations such as road.در این پژوهش از یک مدل ترکیبی نوین با استفاده از رویکرد داده محور به منظور شناسایی عوامل موثر در رخداد زمین لغزش و همچنین تهیه نقشه حساسیت زمینلغزش در حوزه آبخیز سمیرم، که یک منطقه حساس نسبت به زمینلغزش میباشد، استفاده گردیده است. بدینمنظور در ابتدا با استفاده از تفسیر عکسهای هوایی و پیمایش میدانی گسترده موقعیت زمینلغزشها شناسایی گردید. از تعداد کل ۲۰۰ زمینلغزش شناسایی شده، ۷۰ درصد (۱۴۰ زمینلغزش) به صورت تصادفی برای اجرای مدل و ۳۰ درصد (۶۰ زمینلغزش) به منظور اعتبارسنجی مورد استفاده قرار گرفت. در ابتدا تعداد 25 پارامتر ژئومورفولوژیک، هیدرولوژیک، زمینشناسی و محیطی در نظر گرفته شد. به منظور غربالگری پارامترها از روش SVM استفاده گردید. پس از تعیین معیارها، از مدل آنتروپی شانون به منظور تعیین وزن معیارها و از مدل تراکم سطح برای تعیین وزن طبقات استفاده گردید و از تلفیق وزن معیارها و طبقات در محیط نرم افزار ArcGIS10.2 نقشه حساسیت زمینلغزش تهیه و بر اساس شکستهای طبیعی به ۵ کلاس طبقهبندی گردید. به منظور اعتبارسنجی مدل از منحنی ROC استفاده گردید. نتایج صحتسنجی نشان داد که مدل ترکیبی داری دقت خیلی خوب ۸۷۷/۰ (۷/۸۷ درصد) در شناسایی مناطق حساس به زمینلغزش میباشد. طبق نتایج پارامترهای طول شیب، درجه شیب و شاخص خیسی توپوگرافی بیشترین تاثیر را در وقوع زمینلغزش داشتهاند. از کل مساحت منطقه ، ۳۹/۲۷ درصد در کلاس حساسیت زیاد و خیلیزیاد قرار گرفتهاند. نقشه تهیه شده میتواند برای برنامهریزی کاربری اراضی و ساخت تاسیسات زیربنایی مانند جاده مفید باشد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65326_0178ca688ff2b4a4e6328ca150147695.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222The effect of different intensities of grazing on soil chemical propertiesبررسی اثر شدتهای مختلف چرای دام بر ویژگیهای شیمیایی خاک9419516532810.22059/jrwm.2017.22922.FAبختیارفتاحیاستادیار دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه ملایر0000-0001-6187-2601محمدجعفریاستاد گروه احیاء مناطق خشک و کوهستانی، دانشگاه تهران0000-0002-3484-7723سهیلاآقابیگی امیناستادیار، گروه منابع طبیعی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه رازی-کرمانشاهمهدیهصالحیفارغ التحصیل کارشناسی ارشد مرتعداری دانشگاه تهرانایوبکریمیدانش آموخته کارشناسی ارشد مرتعداری دانشگاه ملایرآزادکرمیدانش آموخته کارشناسی ارشد مرتعداری دانشگاه تهرانJournal Article20130311Abstract<br /> This study aimed to investigate the effect of different intensities of grazing on soil chemical properties on Gonbad paired basins-Hamadan. The objective of this research was to characterize the impact of sheep grazing intensity on soil chemical behavior on mountainous in Hamadan rangelands (Gonbad paired basins). Grazing intensity was classified as light, moderate and heavy, then the soil samples from the three depths of 0-10, 10-20 and 20-30 cm were collected. The soil data was analyzed via SPSS (ANOVA). Results showed that the soil OC, total N content and organic matter decreased significantly with grazing intensity and they were greatest at the surface and decreased with depth. The amount of Calcium and Magnesium won't be affected by grazing intensity. The decreases in soil OC suggest Carbon storage in the soil of grassland declined as grazing intensity increased. Combined with the decreases in soil TN content, this also means heavy grazing could lead to decreases in soil quality and fertility. Uneven grazing intensity is an inherent feature of a season long-grazing system and there are risks to avoid quality and environmental health.چکیده<br /> <br /> این مطالعه با هدف بررسی تأثیر شدتهای مختلف چرای دام بر ویژگیهای شیمیایی خاک در مراتع کوهستانی حوضة زوجی گنبد همدان انجام شد. در منطقة مورد مطالعه سه سایت با شدت چرایی سبک، متوسط و سنگین تعیین و سپس نمونههای خاک از سه عمق 10-0، 20-10 و 30-20 سانتیمتر جمعآوری گردید. جهت مقایسة دادهها در سه منطقة چرایی از روش آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد با افزایش شدت چرا <strong>مقادیر</strong>Total Nitrogen, Organic Carbon وOrganic Mater به طور معنیداری کاهش پیدا کرد و در لایة سطحی بیشتر از سایر لایهها بود. مقدار کلسیم و منیزیم در سه منطقه تفاوت زیادی با هم نداشت؛ به عبارت دیگر، کمتر تحت تأثیر مدیریتهای متفاوت چرا قرار گرفت. کاهش OC بیانگر کاهش ذخایر کربن خاک بود که به همراه کاهش TN منجر به کاهش کیفیت و حاصلخیزی خاک شد. چرای دام با شدت زیاد از ویژگیهای ذاتی سیستم چرای آزاد طولانی مدت است که خطری جدی برای کیفیت خاک و سلامت محیط زیست محسوب میشود.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65328_b0182ae9d5fba3c87c5418e61a65f1a3.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Chronology of small dams sediments based on depth changes in sediment characteristics
(case study: Hasan Abdal watershed, Zanjan province)وقایعنگاری رسوبات پشت سازههای آبخیزداری بر اساس تغییرات عمقی خصوصیات رسوبی (مطالعۀ موردی: حوزۀ آبخیز حسنابدال زنجان)9539636532910.22059/jrwm.2018.36696.615FAساداتفیض نیااستاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانمیثمصمدیدانشجوی دکترای آبخیزداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانتیمورتیموریاندانشجوی دکترای آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهرانJournal Article20131223The age determination of sediments is usually performed by different methods, all of them need a lot of cost, effort and research facilities. The goal of this research is to compare the results of sediment granulometery with precipitation data to perform chronology of sediments. In this study four check dams were selected and profiles were drilled in their sediments. Then sediment sampling was performed in different horizons based on texture and color of the sediments. Granolumetric analyses were performned on samples and the results were analyzed by Gradistat Software. Long-term (45 years) rainfall statistics of Zanjan Station was obtained from Zanjan Meteorological Office for determination of low-water and high-water periods using PNPI (Percent of Normal Precipitation Index). The results of granolumeteric analyses were compared with the results of rainfall analyses which showed that sandy texture relates to high-water and silty texture to low-water periods. The results showed that in thirteen samples from seventeen samples, there is complete conformity between granolumetric and climatic results and that accurate recognition of high-water and low-water periods can be reached using granolumetric characteristics.The age of sediments in four small dams is as follow: Sediments of profile one were deposited between 2005 to 2011, profile 2 between 2006 to 2011, profile 3 between 2008 to 2011 and profile 4 between 2008 to 2011 years. Using sediment chronology of each horizon in sediment profiles, sediment yield potential of upland drainage basin of each small dam in different temporal phases can be estimated.سنیابی رسوبات به روشهای مختلفی صورت میگیرد. در کلیۀ روشها، سنیابی رسوبات با هزینههای زیاد و با امکانات تحقیقاتی فراوان انجام میشود. هدف از تحقیق حاضر که در حوزۀ آبخیز حسنابدال زنجان انجام شده این است که نتایج دانهبندی رسوبات با آمار بارندگی تطبیق داده شود و بررسی شود که آیا از طریق دانهبندی و بهدست آوردن خصوصیات رسوب و تغییرات آن میتوان سنیابی انجام داد یا نه؟ در این تحقیق ابتدا 4 بند سنگی - ملاتی انتخاب و در آنها اقدام به حفر پروفیل گردید. سپس در افقهای مختلف هرکدام از پروفیلها با توجه به تغییر در بافت و رنگ رسوب نمونهبرداری انجام شد. نمونههای رسوب به آزمایشگاه انتقال داده شده و دانهبندی رسوبات انجام گردید. نتایج دانهبندی با نرمافزار GRADISTAT مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از سوی دیگر آمار درازمدت بارندگی ایستگاه زنجان (آمار 45 ساله) از ادارۀ هواشناسی زنجان تهیه و با استفاده از شاخص PNPI دورههای کمآبی و پرآبی تعیین گردید. با توجه به سال احداث سازهها، سن تقریبی رسوبات هر یک از افقهای پروفیلهای چهارگانه تعیین گردید. نتایج دانهبندی با دادههای بارندگی مقایسه شد و نمونههای رسوب با بافت ماسه به دورۀ پرآبی و بافت سیلت به دورۀ کمآبی نسبت داده شد. نتایج بهدستآمده حاکی از انطباق کامل نتایج دانهبندی با شرایط اقلیمی منطقه و تشخیص درست دورههای پرآبی و کمآبی با نتایج دانهبندی است. بهطوریکه از تعداد 17 نمونه رسوب موجود، در 13 نمونه نتایج حاصل از تعیین دورههای پرآبی و کمآبی با استفاده از بافت رسوبات، انطباق کامل با نتایج حاصل از شاخص PNPI دارد. سن رسوبات چهار مخزن رسوبگیر به شرح زیر است: رسوبات پروفیل 1 بین سالهای 1384 تا 1390، پروفیل 2 بین سالهای 1385 تا 1390، پروفیل 3 بین سالهای 1387 تا 1390 و پروفیل 4 بین سالهای 1387 تا 1390 نهشته شدهاند. با توجه به تعیین سن هر یک از افقها در پروفیلها، میزان رسوبزائی حوزه آبخیز بالادست سازه در مقاطع زمانی مختلف در دسترس است.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65329_d351f4e4edcc4970f5436e08d99e693d.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Performance of HEC-HMS and IHACRES Hydrological Models in Simulation of Flood Hydrographمقایسه کارایی مدلهای هیدرولوژیکی IHACRES و HEC-HMS در شبیهسازی هیدروگراف سیل9659766533210.22059/jrwm.2017.229901.1106FAمحمدگلشندانشجوی دکترای آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریاباذراسمعلی عوریدانشیار آبخیزداری، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلیعلیافضلیکارشناس گروه آموزشی مدیریت مناطق بیابانی، مرکز تحقیقات بینالمللی بیابان، دانشگاه تهران0000-0001-6747-2836افشینجهانشاهیدانشجوی دکترای آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریJournal Article20170314Simulation with using of computer models are developing very fast and these models are essential tools for understanding of man from the watershed and hydrological processes. In this study IHACRES and HEC-HMS rainfall runoff models was used for simulation of four flood hydrographs in Kasilian watershed with area 67.8 square kilometers in Mazandaran province. To prepare the Requirements maps for running HEC-HMS model was used HEC-GeoHMS extension. Hyetograph data with 15 minutes time step and its related hydrograph was entered to two models based on 1 hour time step. Then simulation of the flood hydrograph was done based on 15 minutes time step. CP and RE% statistical coefficients was used for evaluation of models performance. Values of this coefficients using the HEC-HMS model for flood 26 November 1994 was calculated 0.72 and 118.26 respectively and for flood 6 October 1996, 0.89 and -24.63 respectively and using the implementation of IHACRES model these coefficients in the first flood was calculated 0.63 and 152.4 respectively and in the second flood 0.79 and -35.6 respectively. The results showed that both use models have acceptable performance for simulation of flood hydrograph in this area and HEC-HMS model has better performance in compared with IHACRES model.شناخت حوزههای آبخیز جهت حفاظت آب و خاک و ارائۀ برنامهریزی مناسب در سطح حوزۀ آبخیز از اهمیت بالایی برخوردار است. شبیهسازی حوزههای آبخیز با استفاده از مدلهای رایانهای بهطور سریع در حال توسعه است و این مدلها ابزارهای ضروری برای فهم انسان از حوزۀ آبخیز و فرآیندهای هیدرولوژیکی هستند. در این تحقیق مدلهای بارش-رواناب HEC-HMS و IHACRES برای شبیهسازی هیدروگراف سیل در حوزۀ آبخیز کسیلیان با مساحت 8/67 کیلومتر مربع مورد استفاده قرار گرفت. برای تهیۀ نقشههای مورد نیاز برای اجرای مدل HEC-HMS از الحاقیۀ HEC-GeoHMS استفاده شد. دادههای هیتوگراف بر پایۀ گام زمانی 15 دقیقه و هیدروگراف مربوط به آن بر پایۀ گام زمانی یک ساعته به هر دو مدل وارد شد. سپس شبیهسازی هیدروگراف سیل بر پایۀ گام زمانی 15 دقیقه انجام شد. ضرایب آماری CP و RE% برای ارزیابی کارایی مدلها مورد استفاده قرار گرفت. مقادیر این ضرایب با استفاده از مدل HEC-HMS برای سیلاب 26 نوامبر 1994 بهترتیب 72/0 و 26/118 و برای سیلاب 6 اکتبر 1996 بهترتیب 81/0 و 63/24- و با استفاده از اجرای مدل IHACRES برای سیلاب اول بهترتیب 63/0 و 4/152 و برای سیلاب دوم بهترتیب 79/0 و 6/35- محاسبه شد. نتایج نشان داد که مدلهای مورد استفاده برای شبیهسازی هیدروگراف سیل منطقه از عملکرد قابل قبولی برخوردار هستند و مدل HEC-HMS در مقایسه با مدل IHACRES از عملکرد بهتری برخوردار است.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65332_a9ea0ab0ea640f54270603969fdd9725.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Performance evaluation of different estimation methods of suspended sediment load by sediment rating curve in Sefidrood watershedارزیابی کارایی مدلهای مختلف برآورد بار معلق به روش منحنی سنجه در حوزۀ آبخیز سفید رود9779906534010.22059/jrwm.2018.22911.FAصدیقهمحمدیاستادیار، گروه اکولوژی، پژوهشگاه علوم و تکنولوژی پیشرفته و علوم محیطی، دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی و فناوری پیشرفته، کرمانعلیسلاجقهاستاد دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران0000-0000-0000-0000حسناحمدیاستاد دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران0000-0001-7375-3108جمالقدوسیاستادیار، مرکز تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری کشور، ایرانعلیکیانی راداستادیار، مؤسسۀ پژوهشهای برنامهریزی، اقتصادکشاورزیJournal Article20130210Suspended sediment load is the biggest non-point pollution source and a major factor of degradation of surface water quality. Because of hydraulic models of sediment transport can not predict the suspended sediment load, sediment rating curves as usual hydrological methods are utilized spread for this goal. Cause of regression equations of rating curve have a lot of bias due to logarithmic convert, correction factors in optimization of sediment rating curve were used for eliminating of logarithmic conversion effect and bias of extrapolation in 20 hydrometric stations in up streams and major rivers of Sefidrood watershed. Comparing of 9 rating curve methods as one-linear, one-linear with correction factors as CF1, CF2, FAO, two-linear, mean loads within discharge classes, mean loads within discharge classes with correction factors as CF1, CF2 and <br /> FAO was conducted by RMSE and NASH criteria. Results showed that mean loads within discharge classes, mean loads within discharge classes with CF1 and CF2 correction factors have the most fitting to Sefidrood watershed stations. Our findings illustrated that CF1 and CF2 correction factors in majority of stations have compensated underestimation of rating curves and increased efficiency of models. Power of equation between sediment load and area was more than of one. According to results 30 million ton suspended sediment load enter to reservior of Sefidrood dam annually.<br /> Key words: sediment rating curve, Sefidrood, model efficiency, logarithmic conversion, NASH criteria.رسوب معلق بزرگترین منبع آلودهکنندۀ غیرنقطهای و عامل اصلی تخریب کیفیت آبهای سطحی است. چون مدلهای هیدرولیکی انتقال رسوب قادر به پیشبینی بار معلق رودخانه نیستند، منحنیهای سنجه رسوب به عنوان معمولترین روشهای هیدرولوژیکی برآورد بار رسوبی معلق رودخانهها کاربرد وسیعی دارند. از آنجایی که معادلات رگرسیونی منحنی سنجه به علت تبدیل لگاریتمی آمار دبی جریان و رسوب معلق دارای اریب زیاد هستند، ضرایب اصلاحی جهت حذف اثر تبدیل لگاریتمی و اریب ناشی از برونیابی در ایستگاههای هیدرومتری واقع در سرشاخهها و رودخانههای اصلی حوزۀ آبخیز سفیدرود، در 20 ایستگاه، استفاده شد. پس از مقایسۀ 9 روش برآورد منحنی سنجه شامل روشهای یکخطی، یکخطی با ضرایب اصلاحی CF1، CF2، FAO، روش دوخطی، روش حد وسط دستهها، حدوسط با ضرایب اصلاحی CF1، CF2 و FAO با استفاده از دو معیار RMSE و NASH نتایج نشان داد که روش حد وسط و روش حد وسط با ضرایب اصلاحی CF2 و CF1 در مقایسه با سایر روشهای منحنی سنجه، بیشترین برازشها (از نظر فراوانی) را به ایستگاههای حوضۀ سفید رود دارا هستند. در کل میتوان نتیجه گرفت که ضرایب اصلاحی CF1 و CF2 در اغلب ایستگاهها به دلیل جبران کمتخمینی روشهای منحنی سنجه، موجب افزایش کارایی مدل شدهاند. نمودار تغییرات رسوبدهی (بهدست آمده از توابع منتخب) به ازاء مساحت نشان داد که این تابع نمودار دارای نمای کمی بیشتر از واحد است که ناشی از افزایش رسوبدهی به ازاء افزایش واحد مساحت است. طبق نتایج این تحقیق سالانه حدود 30 میلیون تن رسوب معلق وارد مخزن سد سفیدرود میشود.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65340_51adc308d2c360998dba583e26f7b3c0.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Establishing the appropriate model of height-weight relationship of two key species of Dactylis glomerata and Bromus tomentosus to estimate utilization of
Javaherdehs’ rangeland of Ramsarتعیین مناسبترین مدل رابطة ارتفاع به وزن دو گونة کلیدی Dactylis glomerata; Bromus tomentosus جهت برآورد میزان بهرهبرداری در مراتع جواهرده رامسر99110036534410.22059/jrwm.2018.22835.FAمهدیهمحمودیدانشآموختة کارشناسی ارشد مرتعداری از دانشگاه شهرکرد، ایرانعطااللهابراهیمیدانشیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکدة منابعطبیعی و علوم زمین، دانشگاه شهرکرد، ایرانمحمدحسنجوریدانشیار، گروه منابعطبیعی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نورپژمانطهماسبیدانشیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکدة منابعطبیعی و علوم زمین، دانشگاه شهرکرد، ایرانJournal Article20130117The evaluation of utilization of key species is cornerstone of decision-making in rangeland management. Measuring utilization is essential for regulating grazing intensity, grazing pressure and distribution of animals. utilization of two key grass species of Dactylis glomerata and Bromus tomentosus, as two important rangeland species is determined using height-weight relationship. The research is done in two vegetative periods of prior to flowering and flowering stages in two region of grazing land and exclosure by 32 transects of 100-meter length. To do so, the height of species was measured and cut at 1-cm above soil surface and weighted freshly. The samples are clumped and moved to the laboratory and oven dried at 65°c after separating litter divisions Then, the whole individual plants were weighted and cut in 5-cm intervals and each part was re-weighted and recorded separately for each species. Height-weight relationships were analyzed by different regression models in SPSS v.18 software. <br /> Result shows that sigmoid model significantly illustrate the height-weight relationship of both species of Dactylis glomerata and Bromus tomentosus with R2=0.994 and 0.997 at prior to flowering stage in the exclouser respectively. Similarly, sigmoid model also elucidate the height-weight relationship of both species of Dactylis glomerata and Bromus tomentosus with R2=0.975 and 0.998 at the flowering stage in the exclouser, respectively. The sigmoid model also best fitted for depicting height-weight relationship of both species at prior to flowering stage in grazing land for both species with R2=0.996, too.مبنای تصمیمگیری مدیریت مراتع، میزان بهرهبرداری از گونههای کلیدی است. اندازهگیری بهرهبرداری جهت تنظیم شدت چرا، توزیع دام و کاهش فشار چرایی کاربرد دارد. در این تحقیق، بهرهبرداری دو گیاه گندمی کلیدی <em>Dactylis glomerata</em>و<br /> <em>Bromus tomentosus</em>در مراتع جواهرده رامسر به روش تعیین رابطة ارتفاع- وزن گیاه در دو دورة رویشی قبل از گلدهی و گلدهی در دو منطقة قرق و چرا در طول 32 ترانسکت 100 متری انجام شد. ابتدا، ارتفاع گیاهان اندازهگیری و سپس از 1 سانتیمتری از سطح خاک، قطع و نهایتاً خشک و وزن خشک آن در مقاطع 5 سانتیمتری برش و توزین گردید. برای آنالیز دادهها از روابط رگرسیونی استفاده شد. آنالیز دادهها نشان داد که در منطقة قرق و مرحلة قبل از گلدهی در هر دو گونه، مدل سیگموئید، بهترتیب با ضریب تبیین 994/0 و 997/0 و در منطقة قرق و در مرحلة گلدهی برای گونة <em>Dactylis glomerata</em> مدل سیگموئید با ضریب تبیین 975/0 و برای گونة <em>Bromus</em><em> tomentosus</em> مدل سیگموئید، با ضریب تبیین 998/0 بهترین برآوردها را داشتهاند. در منطقة چرا و مرحلة قبل از گلدهی نیز برای هر دو گونة مدل سیگموئید، با ضریب تبیین 996/0 بهترین مدل و در منطقة چرا و مرحلة گلدهی در گونة <em>Dactylis glomerata</em> مدل توانی، با ضریب تبیین 979/0 و در <em>Bromus tomentosus</em> مدل درجة دو، با ضریب تبیین 999/0 بهترین برآوردها را نشان دادند. بنابراین، از رابطة وزن- ارتفاع گیاهان کلیدی بهراحتی میتوان تشخیص قریب به یقینی از میزان بهرهبرداری حاصل و بهعنوان ابزار مناسبی برای پایش و مدیریت مراتع استفاده کرد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65344_42d1ee3e80b5b9bbdeb9c8baaad33c80.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Comparison of the existing and RS geological maps (Case study: Vartavan catchment)مقایسۀ نقشههای موجود زمینشناسی با نقشۀ حاصل از مطالعات دورسنجی (مطالعۀ موردی: حوزۀ ورتوان قزوین)100510136534610.22059/jrwm.2017.40616.644FAجمالمصفاییاستادیار پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهرانمحمدرضااختصاصیاستاد گروه مرتع و آبخیزداری، دانشگاه یزدامینصالح پورجماستادیار پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهرانJournal Article20140119Study of geological units is one of the basic studies in many different sciences such as natural resources. The use of geological maps produced by geological survey is now the basic of geological studies in detailed-operating and investigative studies of natural resources. On the other hand, during the last years, remote sensing technology has been introduced as a new and efficient tool for geological studies that in addition to proper precision, it has other benefits such as accessibility to impassable or inaccessible mountainous regions. In this study, comparing the accuracy of existing geological and remote sensing maps of Vartavan catchment of Qazvin province has been the object of the study which was evaluated with the ground realities. So first, maps of geological survey were examined. Then, various image processing techniques including False Color Composite (FCC), Principal Component Analysis (PCA), Optimum Index Factor (OIF) and Band Ratio (BR) were used to enhance different lithological units and finally, RS lithology map of the catchment was prepared. Considering the variety of rocks and formations of the study area, the FCC and OIF techniques have respectively the most capabilities for differentiation of the rocks. Kappa coefficient of 0.39 between the two maps indicates low agreement between them. Checking the accuracy of maps based on the ground realities showed that photo-lithological map is more accurate (97.1%) compared to geological map (52.5%).شناخت واحدهای زمینشناسی، یکی از مطالعات پایه و اساسی در بسیاری از علوم مختلف از جمله منابع طبیعی قلمداد میشود. در حال حاضر در مطالعات تفصیلی اجرایی و حتی تحقیقاتی منابع طبیعی، استفاده از نقشههای تولید شده توسط سازمان زمینشناسی، اساس مطالعات زمینشناسی را تشکیل میدهد. از طرفی طی سالهای اخیر، تکنولوژی سنجش از دور بهعنوان یک ابزار جدید و کارآمد برای مطالعات زمینشناسی معرفی شده است که علاوه بر دقت مناسب، فواید دیگری از قبیل دسترسی به مناطق کوهستانی صعبالعبور یا غیرقابلدسترس دارد. هدف از این تحقیق، مقایسۀ صحت نقشههای زمینشناسی موجود و نقشههای حاصل از مطالعات دورسنجی و پردازش تصاویرETM+ ماهوارۀ لندست نسبت به واقعیتهای زمینی در حوزۀ آبخیز ورتوان قزوین است. بدین منظور پس از بررسی نقشههای موجود سازمان زمینشناسی، اقدام به تهیۀ نقشۀ زمینشناسی منطقه با استفاده از تکنیکهای مختلف پردازش تصاویر ماهوارهای و بارزسازی واحدهای سنگشناسی از طریق ترکیبات مختلف رنگمجازی (FCC)، تجزیه به مولفههای اصلی (PCA)، شاخص بهینه (OIF)، نسبتگیری طیفی(BR) شد که با توجه به تنوع سازندها و سنگهای مختلف در محدودۀ مطالعاتی، روشهای رنگمجازی و شاخص بهینه به ترتیب دارای بیشترین قابلیت برای تفکیک سازندها و سنگها بودند. ضریب کاپای معادل 39/0 بین نقشۀ حاصل از پردازش تصویری و نقشۀ زمینشناسی، گویای تطابق ضعیف بین دو نقشه است. بررسی صحت نقشهها بر اساس واقعیتهای زمینی، حاکی از صحت بیشتر نقشۀ پردازش تصویری (5/97%) نسبت به نقشۀزمینشناسی موجود (3/54%) است.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65346_53d53e9cc1d3b98c4c8d0c7369467fb8.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Comparing the performance of Artificial Neural Network (ANN) to predict the long term Meteorological Drought using Climatic Parameters and teleconnection (case study: South of Qazvin Province)مقایسۀ کارایی شبکۀ عصبی مصنوعی در پیشبینی خشکسالی هواشناسی با استفاده از پیوند از دور و پارامترهای اقلیمی (مطالعۀ موردی: جنوب استان قزوین)101510306535610.22059/jrwm.2018.122721.862FAفاطمهمقصوددانشجوی دکتری علوم و مهندسی آبخیزداری، دانشکدۀ منابعطبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرسمحمدرضایزدانیدانشیار گروه بیابانزدایی دانشکدۀ کویرشناسی، دانشگاه سمنانمحمدرحیمیدانشیار گروه بیابانزدایی دانشکدۀ کویرشناسی، دانشگاه سمنانآرشملکیاناستادیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهرانعلی اصغرذوالفقاریاستادیار گروه مدیریت مناطق خشک دانشکدۀ کویرشناسی، دانشگاه سمنانJournal Article20150427Overview, drought is effected an unusual dry period which is enough continued and causes imbalance in the hydrologic status, as depletion of surface water and groundwater resources. The purpose of this research is modeling meteorological drought prediction using Neural Network- Multi layer Perceptron, parameters and climatic signals in three time scales include short, middle and long term in a rain-gauge station located at south plain of Qazvin Province. Three different scenarios were tested as inputs model. Optimal combination of variables was determinate by Gamma-Test after identification of input variables using cross-correlation. Results showed, influence of climatic signals increased and against the influence of meteorological parameters decreased when time scale were increased from short-term to long-term. MEI (Multivariate ENSO Index) and rainfall were introduced as the most effective climatic signals and meteorological parameter for each scale, respectively. Neural Network modeling which has hidden layer with enough neurons, Sigmoid Function in middle layer and linear function at output layer was used. The most appropriate of the number neurons was determined in each scenario and wasn’t observed significant correlation between increasing or decreasing the error and number of neurons. Finally, the most appropriate network structure was determined based on evaluation indexes in three scenarios and each time scale.خشکسالی در نگاهی کلی معلول یک دورۀ شرایط خشک غیرعادی است که به اندازۀ کافی دوام داشته و سبب عدم تعادل در وضعیت هیدرولوژیک یک ناحیه همچون افت منابع آب سطحی و زیرزمینی میگردد. هدف از این تحقیق مدلسازی پیشبینی خشکسالی هواشناسی در سه مقیاس زمانی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در ایستگاه بارانسنجی واقع در دشت جنوبی استان قزوین، با استفاده از شبکۀ عصبی پرسپترون چندلایه و با در نظر گرفتن پارامترها و سیگنالهای اقلیمی میباشد. بدین منظور سه سناریوی مختلف بهعنوان ورودیهای مدل، مورد آزمون قرار گرفت. پس از تعیین متغیرهای ورودی با روش همبستگی متقاطع اقدام به تعیین ترکیب بهینۀ متغیرها با استفاده از آزمون گاما گردید. نتایج نشان داد که با افزایش مقیاس زمانی از کوتاهمدت به بلندمدت، تأثیر سیگنالهای اقلیمی افزایش و در عوض تأثیر پارامترهای هواشناسی کمتر میشود. همچنین مؤثرترین سیگنال اقلیمی و پارامتر هواشناسی در هر مقیاس، به ترتیب MEI (شاخص چندمتغیرۀ النینو- نوسانات جنوبی) و بارندگی معرفی گردیدند. جهت مدلسازی از شبکۀ عصبی با یک لایۀ مخفی با تعداد کافی نرون، با تابع سیگموئید در لایۀ میانی و تابع خطی در لایۀ خروجی استفاده شد. مناسبترین تعداد نرون در هر سناریو تعیین شد. در نهایت براساس معیارهای ارزیابی، مناسبترین ساختار شبکه در هر مقیاس زمانی و در سه سناریوی مورد بررسی تعیین گردید.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65356_036fec7151cb1978b7ec2d3537936fcc.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Determination of appropriate regions for groundwater artificial recharge of Ravansar Countyتعیین مناطق مناسب تغذیۀ مصنوعی سفرههای آب زیرزمینی شهرستان روانسر103110436535810.22059/jrwm.2018.211564.1032FAکاظمنصرتیدانشیار، گروه جغرافیای طبیعی، دانشکدۀ علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیمحمد مهدیحسین زادهدانشیار، گروه جغرافیای طبیعی، دانشکدۀ علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتینگاربهرامیانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20161219Growing population and increasing water resources demand have caused to slump groundwater level in many plains. Therefore there is a necessary to improve the quantity and quality of the aquifers. One of the most important methods to increase water table in recent decade is groundwater artificial recharge. The main objective of this study is to select sites more suitable for groundwater artificial recharge in Ravansar plain. In view of this, the raster map layers of criteria including geology, slope, alluvial thickness, infiltration rate, permeability, erodibility, land use, percent of silt and clay were prepared. Then each of these criteria was ranked using analytic hierarchy process (AHP) and weighting liner component (WLC) methods for two artificial recharge methods including flood spreading and spreading basin. The results showed that based on the selected indicators and the zonation map in two methods, the best sites located in northern, northeastern and southwestern of the study area and fluvial fans adapted with the best sites for groundwater artificial recharge.افزایش روزافزون جمعیت و میزان تقاضا برای استفاده از منابع آب، موجب افت سریع آب زیرزمینی در بسیاری از دشتها شده است لذا نیاز به توجه به بهبود وضع کمی و کیفی آبخوانها احساس میگردد. یکی از روشهای مدیریتی منابع آب که در سالهای اخیر کاربرد وسیعی یافته است، استفاده از روش تغذیۀ مصنوعی میباشد. مطالعۀ حاضر جهت شناسایی مناطق مناسب برای تغذیۀ مصنوعی سفرههای آب زیرزمینی شهرستان روانسر است. بدین منظور پس از در نظر گرفتن معیارهای زمینشناسی، شیب، هدایت هیدرولیکی، ضخامت آبرفت، نفوذپذیری، فرسایشپذیری، کاربری اراضی، درصد شن، رس و تهیۀ لایۀ رستری هر کدام از این معیارها نسبت به رتبهبندی هر معیار به روش تحلیل سلسله مراتبی و تعیین وزن معیارها با استفاده از مدل ترکیب خطی وزنی (WLC) برای دو روش متداول تغذیۀ مصنوعی (پخش سیلاب و حوضچههای تغذیه) اقدام گردید. براساس نتایج به دست آمده از نقشههای نهایی مکانیابی تغذیۀ مصنوعی در هر دو روش، مکانهای مناسب در قسمتهای شمالی، شمال شرقی و جنوب غربی حوزه واقع شده اند. در روش پخش سیلاب، اراضی مستعد تغذیۀ مصنوعی آبهای زیرزمینی حدود 20/22 کیلومتر مربع معادل 6/17 درصد و در روش حوضچههای تغذیه 10/21 کیلومتر مربع معادل 8/16 درصد از مساحت منطقۀ مطالعاتی را به خود اختصاص داده است و مخروط افکنهها مکانهایی مناسب جهت تغذیۀ سفرههای آب زیرزمینی بودند.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65358_1b41028a992377f9db458216b9fc30a1.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Effect of various structures and input on the estimation of daily discharge of Amameh watershedتأثیر ساختارها و ورودیهای مختلف شبکههای عصبی مصنوعی در تخمین دبی روزانۀ حوزۀ آبخیز معرّف امامه104510666537210.22059/jrwm.2018.135478.930FAمحبوبهمعتمدنیادکتری علوم و مهندسی آبخیزداریاحمدنوحه گراستاد گروه آموزش، برنامهریزی و مدیریت محیط زیست، دانشکدۀ محیط زیست، دانشگاه تهرانآرشملکیاندانشیار گروه احیا مناطق خشک و کوهستانی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانمریمصابری اناریمربی دانشکاه فنی و حرافه ای، یزدJournal Article20151110One of the most important of hydrological computing in ecosystem is estimation of the relationship between rainfall and runoff. So that investigation occurred processes in it and the estimate of important outputs such as flood and sediment is considered one the most important mission of a watershed project. Because of variable spatial and temporal characteristics of incident in the water cycle and the nonlinear relationship and uncertainties, none of the statistical and conceptual models are able to be a better and capable model for that. But today using nonlinear networks as intelligent system for forecasting such complicated event can be efficient and effective in many problems of ecology. For this aim it is used variables such as precipitation, temperature, evartanspiration, relative humidity and discharges in daily scale over 42 years period and assessment 62 different suggested structures for surveying river flow in Amame representative watershed. For comparison it used Multi Layer Perceptoron (MLP) and Radial Basis Function (RBF).The results show that out of 6000 available models for estimation river flow model number 54 with 8-9-8-1 network structure and 8 types of input variable such as precipitation (Pt), precipitation with two lags (Pt-1 and Pt-2), temperature (Tt), evartanspiration (ETt), relative humidity (Rht), and discharge with two lags (Qt-1 and Qt-2) with Multi Layer Perceptoron method has the best function. The error of model was 0.03, 0.18 and 0.04 in training and 0.02, 0.14 and 0.02 for testing stage for MSE, RMSE and MAE, respectively.یکی از مهمترین محاسبات هیدرولوژیک در یک اکوسیستم، تعیین ارتباط بین بارش و رواناب است. به طوری که بررسی فرایندهای بهوقوع پیوسته در آن و برآورد خروجیهای مهّم حوزه از قبیل سیلاب و رسوب از مهّمترین هدفهای یک پروژۀ آبخیزداری تلقی میشود. به دلیل ویژگیهای متغیر زمانی و مکانی وقایع در چرخۀ آبی، روابط غیر خطی و عدم قطعیت، هیچ کدام یک از مدلهای آماری و مفهومی نتوانسته بهعنوان یک مدل برتر و توانا کارگشا باشد. اما امروزه استفاده از شبکههای غیرخطی بهعنوان سامانههای هوشمند در پیشبینی چنین پدیدههای پیچیده و حل بسیاری از مشکلات اکوهیدرولوژی میتواند مفید و مؤثر باشد. به این منظور از دادههای روزانۀ بارندگی، دما، تبخیر و تعرق، رطوبت نسبی و همچنین دبی در مقیاس روزانه و در دورۀ زمانی مشترک 42 ساله و بررسی 62 ساختار پیشنهادی مختلف در حوزۀ آبخیز معرّف امامه استفاده شد. در این راستا و به منظور مقایسه از شبکههای عصبی پرسپترون چندلایه و تابع پایۀ شعاعی استفاده گردید. نتایج نشان داد که از بین بیش از 6000 مدل موجود در تخمین دبی رودخانه، مدل 54 با ساختار 1-8-9-8 و ورودیهای دما، رطوبت نسبی، بارندگی و تأخیر بارندگی و دبی تا دو روز بوده و با روش پرسپترون چندلایه دارای بهترین عملکرد بوده است. میزان خطای مدل مذکور برابر با 03/0، 18/0 و 04/0 در مرحلۀ مدلسازی و آموزش و 02/0، 14/0 و 02/0 در مرحلۀ آزمایش برای معیارهای ارزیابی به ترتیب شامل میانگین مربعات خطا (MSE)، مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین مطلق خطا (MAE) بوده است.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65372_de4141b5c64803ede7d57433df3c18f2.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Effect of Cushion Plant Canopy of Onobrychis cornuta on Distribution of Soil Seed Bank in Alpine Rangelands of Vaz Watershedتاثیر تاج پوشش گیاه بالشتکی اسپرس خاردار (Onobrychis cornuta) بر پراکنش مکانی بانک بذر خاک در مراتع کوهستانی حوزۀ واز106710786536110.22059/jrwm.2017.212519.1035FAپریسانیکنامدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه مرتعداری، دانشگاه تربیت مدرسرضاعرفانزادهدانشیار گروه مرتعداری، دانشگاه تربیت مدرسحسنقلیچ نیامرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی ساریJournal Article20160722In this study, the effect of cushion plants on spatial distribution of soil seed bank was studied in mountainous and hilly rangelands in Vaz watershed, Mazandaran province. Therefore, we selected randomly 20 Onobrychis cornuta individuals and sampled from soil at four positions around each individual (upslope, downslope, center and, outside as control). Soil samples spread out under natural conditions in greenhouse to germinate the seeds. Germinated seeds were identified then, the seed density per square meter and species richness were calculated and both of them were compared between the four sampling positions. Two and one-way ANOVA, T-test and Duncan test were used to compare the effect of location, depth and their interaction on soil seed bank characteristics. The results showed that the effect of the location and depth of the density and species richness at level of 0.01% were significant. The results of Duncan test showed that seed density in the upslope and center positions (average 5473 and 4099.5 seed/m2, respectively) was significantly higher than seed density in the downslope and outside positions (average 2685.5 and 2413.8 seed/m2, respectively). Similarly, species richness in the upslope and center positions (the average 9.7 and 9.5, respectively) was significantly higher than species richness in the downslope and outside positions (average 7 and 6.4, respectively). Density and species richness of soil seed bank at depth of 0-5cm was significantly greater than the depth of 5-10cm. This study clarified the positive significant effect of canopy of cushion plants on seed density and richness.این مطالعه با هدف بررسی اثر گیاه بالشتکی اسپرس خاردار (<em>Onobrychis cornuta</em>) بر پراکنش مکانی بانک بذر خاک در مراتع کوهستانی حوزۀ واز استان مازندران انجام شد. بدین منظور، 20 پایه از اسپرس خاردار به تصادف انتخاب شدند. در چهار موقعیت هر پایه (لبه در شیب رو به بالا، لبه در شیب رو به پایین، مرکز و بیرون بهعنوان منطقۀ شاهد)، نمونۀ خاک از عمق 5-0 و 10-5 سانتیمتر برداشت شد. سپس بذور جوانهزدۀ داخل نمونههای خاک در شرایط طبیعی گلخانه شناسایی و تراکم بانک بذر خاک در مترمربع و غنای گونهای محاسبه شدند. برای مقایسۀ اثر موقعیت مکانی لکۀ بالشتکی، عمق و اثر متقابل آنها بر خصوصیات بانک بذر خاک از آزمونهای تجزیۀ واریانس دو طرفه و t جفتی استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر موقعیت و عمق بر تراکم درسطح 01/0 معنیدار بود. همچنین تراکم بانک بذر در موقعیتهای لبۀ شیب رو به بالا و مرکز (به ترتیب با میانگین 5437 و 5/4099 بذر در مترمربع) بهطور معنیداری بیشتر از تراکم در موقعیتهای لبۀ شیب رو پایین و بیرون (به ترتیب با میانگین، 5/2685 و 8/2413 بذر در مترمربع) بود. همچنین غنای گونهای در موقعیتهای لبۀ شیب رو به بالا و مرکز (به ترتیب با میانگین 7/9 و 5/9) بهطور معنیداری بیشتر از غنای گونهای دو موقعیت دیگر بود. تراکم و غنای گونهای بانک بذر خاک عمق سطحی خاک بهطور معنیداری بیشتر از عمق پایینی بود. این تحقیق تأثیر معنیدار تاجپوشش گیاهان بالشتکی در افزایش تراکم و غنای بانک بذر خاک را ثابت کرد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65361_ae8d00bedf6b7cb8300cc6de81519d89.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Evaluation of Effects of Density of Atriplex cultivation on Soil Organic Matter and Particles
(Case Study: Incheborun, Golestan province)ارزیابی تأثیرتراکم کشت آتریپلکس بر مواد آلی و پایداری خاکدانهها (منطقۀ مورد مطالعه: اینچهبرون، استان گلستان)107910876536810.22059/jrwm.2017.99371.701FAرویاوزیریاندانشجوی دکتری بیابانزدایی دانشکده منابع طبیعی و کویر شناسی، دانشگاه یزدحمیدرضاعسگریاستادیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابعطبیعی گرگانJournal Article20140503Abstract:<br /> Soil particles are one of the most effective characteristics related to erodibility and main hydrological and physical aspects of soil. This is important to understand soil characteristics which control soil stability in the case of conservation of soil structure. Also, recognizing critical soil properties such as organic matters in the regions, where soil erosion is resulted from natural patterns of aggregates will be fundamental key in conservation strategies. In this paper, organic matter measurement, discovery of particles stability and interactions between these two factors have been aimed. Sampling was done in three different densities (<200, 200-400 and >200 stand per hectare) and 30 replications. The results revealed that Atriplex spp. Increased soil organic matter and also soil stability. Different planting distances were not effective in level of 5%. Therefore; improvement of soil particles stability and controlling soil erosion in the study area depend on soil management and implication of soil conservation projects.پایداری خاکدانهها یکی از خصوصیات اصلی مؤثر بر فرسایشپذیری و ویژگیهای اصلی هیدرولیکی و فیزیکی خاک است. همچنین شناسایی خصوصیات خاک مؤثر بر پایداری خاکدانهها از جمله ماده آلی در مناطقی که فرسایش خاک ناشی از الگوهای طبیعی پایداری خاکدانهها است، پایه و اساس استراتژیهای حفاظتی است. هدف این تحقیق اندازهگیری میزان مواد آلی و پایداری خاکدانهها در سه تراکم مختلف کشت گونه آتریپلکس و تاثیر کشت این گونه بر این دو پارامتر است. بدین جهت، نمونه برداری به روش کاملا تصادفی در سه تراکم (200>)، (200-400 )و(400<) پایه در هکتار با 30 تکرار در سطح انجام گردید. پس از اندازه گیری پارامترهای مورد نظر در آزمایشگاه، آنالیز نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و جهت مقایسه میانگین ها از آزمون (T-test) استفاده گردید. نتایج نشان داد کشت آتریپلکس سبب افزایش معنی دار میزان ماده آلی خاک و پایداری خاکدانهها نسبت به منطقه شاهد میشود. مقایسه وآنالیز دادهها در سه تراکم کم، متوسط و زیاد نشان میدهد میزان مواد آلی وپایداری خاکدانه از تراکم کم به زیاد روند افزایشی دارد. اعمال مدیریتهای صحیح زراعی از طریق ایجاد امکان کشت و افزایش ماده آلی، باعث افزایش خاکدانه سازی و بهبود کیفیت خاک میگردد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65368_c00c3b1079084c6e441f200878c4f590.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200870420171222Investigation of effect of parent material and plant species on profile distribution of nutritional elements in soils of Kuhrang mountain rangelandsبررسی تأثیر مواد مادری و گونههای گیاهی بر توزیع پروفیلی عناصر تغذیهای در خاکهای مرتعی کوهستانی کوهرنگ108911026536910.22059/jrwm.2017.230018.1107FAپویاهوشیاردانش آموخته گروه علوم خاک، دانشکده مهندسی کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهانحسینخادمیاستاد گروه علوم خاک، دانشکدۀ مهندسی کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهانشمس اللهایوبیاستاد گروه علوم خاک، دانشکدۀ مهندسی کشاورزی، دانشگاه صنعتی اصفهانمهدینوروزیدانشجوی دکتری علوم و مهندسی خاک، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه تبریزJournal Article20170317Parent material and vegetation are two important and influential factors in the formation of soil. Type of elements in the soil and their availability to plants depends deeply on soil parent material. However, type and density of vegetation change with amount of organic matter and mechanism of element cycle overshadowed the availability of element in rangeland ecosystem. This study were conducted to investigate profile distribution of nutritional elements affected by rangeland species and different parent material as a factorial trial and completely randomized design with three replications in rangelands around Kuhrang city. Therefore, in the study area, three different parent matter such as fossiliferous marl limestone, fossiliferous dolomitic limestone and red conglomerate and sandstone were selected. In each parent material, three places under Astragalus spp and Daphne and the bare part as a control profile to depth of 100 cm were dug. Then the soil physical and chemical properties and concentrations of nutritional elements in profiles were measured. The results of this study showed that type of parent material have significant effect on amount of soil element while the vegetation in some cases could not make a significant difference in concentration of elements. Red conglomerate parent material because of coarser texture, release fewer element compared to marl and dolomite limestone in soil. Soils in study area except soils derived from red conglomerate parent material, there is no shortage of potassium and phosphorous. Furthermore, concentration of elements in different depths of the profiles obeyed a similar patternمادۀ مادری و پوشش گیاهی دو عامل مهم و تأثیرگذار در تشکیل خاک بهحساب میآیند. نوع عناصر موجود در خاک و مقدار فراهمی آنها برای گیاه بهشدت به مادۀ مادری خاک وابسته است از طرفی نوع و تراکم پوشش گیاهی با تغییر در مقدار مادۀ آلی و مکانیسم چرخۀ عناصر، فراهمی آنرا در اکوسیستمهای مرتعی تحت تأثیر قرار میدهد. این مطالعه در ارتباط با توزیع پروفیلی عناصر تغذیهای تحت تأثیر گونههای مرتعی و مواد مادری مختلف به صورت آزمایش فاکتوریل، در قالب طرح کاملاً تصادفی و با سه تکرار در مراتع کوهستانی اطراف شهرستان کوهرنگ انجام شد. بدین منظور در منطقۀ مورد مطالعه سه مادۀ مادری متفاوت شامل آهک مارنی فسیلدار، آهک دولومیتی فسیلدار و کنگلومرا و ماسه سنگ قرمز انتخاب و در هر مادۀ مادری سه مکان تحت پوشش گیاهان گون و دافنه و یک پروفیل در منطقۀ بدون گیاه بهعنوان پروفیل شاهد تا عمق 100 سانتیمتر حفر و نمونهبرداری گردید. سپس خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و غلظت عناصر تغذیهای در پروفیل خاک مورد مطالعه قرار گرفت. نوع مادۀ مادری اثر معنیداری بر مقدار عناصر خاک داشت در حالی که پوشش گیاهی در برخی موارد نتوانست تفاوت معنیداری در غلظت عناصر ایجاد کند. مادۀ مادری کنگلومرای قرمز بهدلیل بافت درشتتر، مقدار عناصر کمتری در خاک نسبت به آهک مارنی و دولومیتی آزاد مینماید. از طرفی مشاهده شد که در خاکهای مورد مطالعه به جز خاکهای حاصل از کنگلومرا کمبودی از لحاظ پتاسیم وجود ندارد و با توجه به حد آستانۀ فسفر با کمبود فسفر مواجه نیستند.https://jrwm.ut.ac.ir/article_65369_58c24c16ae2f098dc7959164e46fc564.pdf