دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Development of near infrared reflectance spectroscopy (NIRS) calibration model to estimate the forage quality of shrub speciesتعیین ایجاد مدل کالیبراسیون طیفسنج مادون قرمز نزدیک انعکاسی (NIRS) جهت برآورد کیفیت علوفۀ گونههای بوتهای3113277330910.22059/jrwm.2019.260878.1277FAحسینارزانیاستاد دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.nullوحیدهعبداللهیعضو هیئت علمی مجتمع آموزش عالی سراوان، سیستان و بلوچستان.جوادمعتمدیدانشیار پژوهشی، بخش تحقیقات مرتع، مؤسسۀ تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی.مجیدآخشیکارشناس ارشد آبخیزداری و کارشناس آزمایشگاه، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.Journal Article20180625Nowadays, most attention is focused on physical and non-destructive methods, such as NIRS, to measure the chemical composition of rangeland species. Therefore, the purpose of this study is to provide calibration models for Infrared NIRS to estimate the forage quality of shrub species, so that in addition to saving time and cost, the quality of these plants could be estimated with proper accuracy. For this purpose, 654 samples of vegetative, flowering and seeding stages were irradiated by the DA7200 Perten Instrument to estimate the values of nitrogen (N), crude protein (CP), acid detergent fiber (ADF), dry matter digestiblility (DMD) and metabolizable energy (ME) via NIRS. Then, the data were transferred to the Unscrambler software for multivariate analysis. Before fitting the model, S.Golay and SNV methods were used for normalization of data distribution. Calibration and validation of model were performed using PLS1 method and Cross Validation method, respectively. Then, the predictability of models was evaluated by considering the calibration statistics. A total of 18 calibration programs were developed. Considering the calibration statistics, it could be said that the coefficient of determination was above 80% in all the factors studied. Also, at all growth stages, the correlation coefficient between the reference data and the data estimated by NIR was above 90%. Our results clearly showed that NIR calibrations obtained in this study could be used in current and future programs to assess the forage quality of shrub species used by livestock.امروزه بیشتر توجهات، جهت اندازهگیری ترکیبات شیمیایی گونههای مرتعی، بر روشهای فیزیکی و کم هزینه از جمله طیفسنج اشعۀ مادون قرمز نزدیک (NIRS) متمرکز شده است. از اینرو هدف از پژوهش حاضر، ارائۀ مدلهای کالیبراسیونی برای طیفسنج مادون قرمز نزدیک انعکاسی (NIRS) بهمنظور برآورد مقادیر شاخصهای کیفیت علوفۀ گونههای بوتهای میباشد تا از این طریق، ضمن صرفهجویی در وقت و هزینه، با دقتی مناسب، کیفیت این گیاهان را برآورد کرد. برای این منظور در مجموع، 654 نمونه از مراحل رشد رویشی، گلدهی و بذردهی بهمنظور برآورد مقادیر ازت (N)، پروتئین خام (CP)، الیاف نامحلول در شویندۀ اسیدی (ADF)، مادۀ خشک قابل هضم (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) از طریق NIRS، توسط دستگاه DA7200 Perten، پرتوتابی شد. سپس دادههای حاصل از پرتوتابی بهمنظور آنالیز چند متغیره، به نرمافزار Unscrambler منتقل گردید. قبل از برازش مدل، برای یکنواخت و نرمالسازی پراکنش دادهها از روش S.Golay و SNV استفاده شد. ایجاد مدل کالیبراسیون با روش PLS1 و اعتبارسنجی مدل به روش Cross Validation انجام شد. سپس قابلیت پیشبینی مدلهای ایجاد شده، با در نظر گرفتن آمارههای کالیبراسیون ارزیابی و در مجموع 18 برنامۀ کالیبراسیون تهیه شد. با در نظر گرفتن آمارههای کالیبراسیون میتوان گفت در تمام فاکتورهای مورد مطالعه، ضریب تشخیص بالای 80/0 بوده است. همچنین در همۀ مراحل رشد، ضریب همبستگی بین دادههای مرجع و برآورد شده توسط NIR بالای 90/0 درصد بوده است. بنابراین میتوان بیان کرد کالیبراسیونهای NIR حاصل از این مطالعه میتواند در برنامههای کنونی و آینده برای ارزیابی کیفیت علوفۀ گیاهان بوتهای مورد تغذیۀ دام مورد استفاده قرار گیرد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73309_f9e0d5ea68f0ebfc12ffa6229b6dd213.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Investigation of Hydrological Drought Process Using Time Series Analysis and SDI index (Case Study of Marian River Basin of Lorestan Province)بررسی روند خشکسالی هیدرولوژیک با استفاده از تحلیل سریهای زمانی و شاخص SDI در حوزۀ آبخیز مادیان رود لرستان4774877333110.22059/jrwm.2019.261687.1279FAلیلاعبدالهیدانشجوی کارشناسی ارشد آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء (ص) بهبهان.محمدفرجیاستادیار گروه مرتع و آبخیزداری دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء (ص) بهبهان.0009-0007-7731-6053علیحقیزادهدانشیار گروه مرتع و آبخیزداری دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه لرستان.0000-0002-0928-827Xسمیهدهداریاستادیار گروه مرتع و آبخیزداری دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه صنعتی خاتم الانبیاء (ص) بهبهان.Journal Article20180708Abstract<br /> The effects of droughts on surface water and groundwater resources reduce the amount of water available to different sectors. Hydrological drought initially begins with decreasing rainfall and is usually associated with lower levels of lakes and reservoirs. To this end, in order to ma ke appropriate management decisions to prevent the harmful effects of drought, it is necessary to assess the characteristics of this phenomenon by assessing and monitoring the drought. In this research, the time series analysis and SDI shaking technique were used to evaluate the hydrological drought at the hydrometric station at the Marian River during the period from 1982 to 2015. The results of hydrological drought on the sunshine station showed that the highest frequency of droughts was related to mild droughts with 29.41% and severe drought with 11.74% and medium drought of 2.94%. Also, the results of self-correlation series analysis, which showed significant correlation for all months except Azar, before the analysis of its effect was removed by Hamed and Rao (modified by Mann-Kendal), and in December, the ordinary Mann-Kendall test used. In all months of the station, except for the month of Aban and Azar (non significant), during the period of 1982-2015, gradual changes are significant at 5% level, and the sudden changes of the time series are significant at 5% level and have a decreasing trend. Also, the results of the Paty's homogeneity test showed that the sudden changes in the time series were significant at all levels at the 5% level.وقایع خشکسالی با تأثیر روی منابع آب سطحی و آب زیرزمینی مقدار آب در دسترس بخشهای مختلف را کاهش میدهد. خشکسالی هیدرولوژیک ابتدا با کاهش مقدار بارندگی شروع و بهطور عادی با کاهش سطح دریاچهها و منابع ذخیرهای مرتبط میشود. بدین منظور برای اتخاذ تصمیمات مدیریتی مناسب برای جلوگیری از آثار زیانبار خشکسالی، باید با ارزیابی و پایش خشکسالی به شناسایی ویژگیهای این پدیده پرداخت. در این پژوهش برای ارزیابی خشکسالی هیدرولوژیک در ایستگاه هیدرومتری برآفتاب مادیان رود طی دورۀ سالهای 1361 تا 1394 از تکنیک تحلیل سریهای زمانی و شاخش SDIاستفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از شاخص SDI، منطقۀ مادیان رود در طول 33 سال، ترسالیها و خشکسالیهایی را با شدتهای مختلف تجربه کرده است. نتایج خشکسالی هیدرولوژیک ایستگاه برآفتاب نشان داد که بیشترین فراوانی خشکسالیها به ترتیب مربوط به خشکسالیهای ملایم با 41/29 درصد، خشکسالی شدید با 74/11 درصد و خشکسالی متوسط نیز دارای 94/2 درصد میباشد. روند خشکسالی از سال 83 شروع و دارای شدتهای مختلفی از خشکسالی میباشد بطوریکه در تمامی ماههای ایستگاه برآفتاب بهجز ماه آبان و آذر (غیر معنیدار) در دورۀ زمانی 1394-1361 تغییرات تدریجی موجود در سطح پنج درصد معنیدار، و تغییرات ناگهانی سری زمانی در همۀ ماهها در سطح پنج درصد معنیدار و دارای روند کاهشی هستند. همچنین نتایج حاصل از آزمون همگنی پتیت نشان داد که تغییرات ناگهانی و جهشی در دادهای دبی جریان در سری زمانی در همۀ ماهها در سطح پنج درصد معنیدار است.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73331_292764deb6492fa8812a104a4b7bb0b9.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Investigation of vegetative characteristics of Allium hirtifolium in Isfahan province using logistic regressionبررسی ویژگیهای رویشگاهی گونۀ گیاهی موسیر (Allium hirtifolium Boiss.) در استان اصفهان با استفاده از رگرسیون لجستیک3293417331310.22059/jrwm.2019.275388.1350FAمسعودبرهانیاستادیار بخش تحقیقات منابع طبیعی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اصفهان، ایران.راحلهصادقزاده پودهکارشناس ارشد مدیریت و کنترل بیابان، دانشکدۀ منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد.Journal Article20190204. This bulb root plant has essential oil with medicinal property. The great need for this product has led to a large harvest of its bulbs from the rangelands, which has significantly reduced its stands in recent years. The aim of this research is to determine the vegetative characteristics of Allium hirtifolium in Isfahan province. For this purpose, The presence of the plant was determined using field studies of 1395, and the ecological characteristics including topographic(elevation and slope), meteorology (rainfall, temperature, and climatic classes) and soil (Texture, salinity and acidity) were determined. Also using logistic regression model, the main factors influencing the presence of the species were identified. This species occur mainly in Astragalus community. The results showed that the highest presence of the species is in cold semi-arid climate with an average annual rainfall of 300 to 500 mm and an average annual temperature of 11 to 14 ° C. In terms of topographic factors, the species presence is mostly at altitudes between 2400 and 3000 meters above sea level and slopes of more than 20 percent. In terms of soil parameters, this plant is mainly in medium soil texture with a pH of 7 to 8 and an electrical conductivity of zero to 4 dsi Siemens / m. The logistic regression model showed that the two factors of elevation and precipitation had the most effect on presence of species.on species presence showed that topographic and rainfall factors had the most effect on species presence.گونۀ موسیر گیاهی است علفی چندساله، که در ناحیۀ رویشی ایران-تورانی پراکنده شده است. این گونۀ پیازی، اسانسدار و دارای خاصیت دارویی است. نیاز بسیار به این محصول باعث برداشت وسیع پیازهای گیاه از سطح مراتع شده و این امر موجب کاهش چشمگیر سطح پراکنش آن در سالهای اخیر شده است.هدف از انجام این تحقیق تعیین ویژگیهای رویشگاهی گونۀ گیاهی موسیر در استان اصفهان است. به این منظور ابتدا مناطق حضور این گیاه با استفاده از دادههای موجود و مطالعات میدانی در سال 1395 تعیین و ویژگیهای اکولوژیک مناطق حضور گونه شامل اطلاعات توپوگرافی (ارتفاع و شیب)، هواشناسی (بارش، دما و طبقات اقلیمی) و خاک (بافت، شوری و اسیدیته) مشخص شد. همچنین با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک، سهم عوامل اصلی مؤثر بر حضور گونه مشخص گردید. بررسی جوامع گیاهی محدودۀ حضور گونه نشان داد که پراکنش این گیاه عمدتاً در جامعۀ گون زار میباشد. نتایج نشان داد بیشترین حضور گونه در اقالیم نیمه خشک و مدیترانهای، با بارش میانگین سالانه 300 تا 500 میلیمتر و دمای میانگین سالانه 11 تا 14 درجۀ سانتیگراد مشاهده میگردد. از نظر عوامل توپوگرافی بیشترین حضور گونه در ارتفاع بین 2700 تا 3000 متر از سطح دریا و شیبهای بیش از 20 درصد میباشد و از نظر پارامترهای خاک، این گیاه عمدتاً در بافت خاک متوسط با اسیدیته بین 7 تا 8 و هدایت الکتریکی صفر تا 4 دسی زیمنس بر متر حضور دارد. ارزیابی مدل رگرسیون لجستیک نشان داد که از بین عوامل مورد بررسی، دو عامل ارتفاع از سطح دریا و بارش بیشترین تأثیر را بر حضور گونه داشتند.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73313_12ddb204ec868ee53cf295d838debd56.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Dust Source Prioritization with using Statistical models
(Case Study: Khorasan Razavi Provience)اولویتبندی مناطق برداشت گرد و غبار با استفاده از مدلهای آماری (مطالعۀ موردی: خراسان رضوی)3433587331410.22059/jrwm.2019.277680.1362FAسیماپورهاشمیدکتری ژئومورفولوژی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران.مهدیبروغنیاستادیار مرکز پژوهشی علوم جغرافیا و مطالعات اجتماعی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران.ابولقاسمامیراحمدیاستاد گروه ژئومورفولوژی و اقلیم شناسی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران.محمدعلیزنگنه اسدیدانشیار گروه ژئومورفولوژی و اقلیم شناسی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران.مهدیصالحیاستادیار گروه ریاضی و آمار، دانشگاه نیشابور، نیشابور، ایران.Journal Article20190310Due to the drought and land use changes in recent years, dust storm phenomenon in Iran has increased. The purpose of this research is to identify and prioritize dust source areas using bivariate models (probability model of event weight and frequency ratio model) in R software environment and determine the importance of each of the environmental factors affecting it in Khorasan Razavi province. To this porpuse, 65 dust extraction points were identified in the study area and a dust distribution map was prepared. Then maps of each of the factors influencing the occurrence of dust including soil maps, lithology, slope, vegetation index (NDVI), distance from the river, geomorphology and land use were prepared. Using the frequency and event weighting models, the weight of each effective factor and the relationship between each of the factors and the points of dust source were determined and, finally, priority maps of the dust source areas were prepared for the case study. Models were evaluated using the ROC curve. According to the results of both models, geomorphology units, land use and slope have the most effect on the occurrence of dust in the region, and both models have a frequency ratio and event weight with a sub-curve of 0.818 and 0.825, respectively. They accept.با توجه به خشکسالی و تغییرات کاربری اراضی در سالهای اخیر، پدیدۀ توفان گرد و غبار در ایران در حال افزایش بوده است. هدف از تحقیق حاضر شناسایی و اولویتبندی مناطق برداشت گرد و غبار با استفاده از مدلهای آماری دو متغیره (مدل احتمالاتی وزن واقعه و مدل نسبت فراوانی) در محیط نرم افزار R و تعیین اهمیت هریک از عوامل محیطی مؤثر بر آن، در استان خراسان رضوی میباشد. به این منظور ابتدا 65 نقطۀ برداشت گرد و غبار در منطقۀ مورد مطالعه شناسایی و نقشۀ پراکنش گرد و غبار تهیه گردید. سپس نقشههای هریک از عوامل تأثیرگذار بر وقوع گرد و غبار شامل نقشههای خاک، لیتولوژی، شیب، شاخص پوشش گیاهی، فاصله از رودخانه، واحدهای ژئومورفولوژی و کاربری اراضی تهیه گردید. با استفاده ازمدلهای نسبت فراوانی و وزن واقعه، وزن هر یک از عوامل مؤثر محاسبه و ارتباط هریک از عوامل با کانونهای گرد و غبار مشخص و در نهایت نقشههای اولویتبندی مناطق برداشت گرد و غبار تهیه شد. ارزیابی مدلها با استفاده از منحنی ROC صورت گرفت. 65 نقطۀ برداشت گرد و غبار در منطقۀ مورد مطالعه شناسایی شد. نتایج نشان داد که ژئومرفولوژی، شیب و کاربری اراضی بیشترین نقش را در ایجاد کانون برداشت گرد و غبار در دو مدل نسبت فراوانی و وزن واقعه داشتهاند. نتایج حاصل از پهنهبندی خطر دو مدل نسبت فراوانی و وزن واقعه حاکی از آن است که منطقه با خطر زیاد و خیلی زیاد به ترتیب 95/54 و 23/58 درصد مساحت کل را در برگرفتهاند. براساس نتایج حاصل از هر دو مدل، واحدهای ژئومورفولوژی، کاربری اراضی و شیب بیشترین تأثیر را بر وقوع گرد و غبار در منطقه داشته و هر دو مدل نسبت فراوانی و وزن واقعه به ترتیب با سطح زیرمنحنی 818/0 و 825/0، دقت قابل قبولی دارند.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73314_bcb0098ba62c6bce2601c9d383f6245f.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Evaluation and Mapping the vulnerability of groundwater to the contamination
(Case study: Azhvan- Bisotun carbonate aquifers in Kermanshah)ارزیابی و پهنهبندی آسیبپذیری آبهای زیرزمینی نسبت به آلودگی (مطالعه موردی:آبخوان کارستی آژوان-بیستون استان کرمانشاه )3753907608710.22059/jrwm.2017.235178.1137FAعلیدسترنجبخش تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابعطبیعی خراسانرضوی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، مشهد.احمدنوحه گراستاد دانشکده محیط زیست، دانشگاه تهران، تهران، ایران.آرشملکیاندانشیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.حمیدغلامیاستادیار دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران.Journal Article20170608Abstract<br /> Vulnerability assessment and vulnerability mapping, is an important strategy to management of karst water resources. Due to the geomorphology of karst developed in karst aquifers and other natural conditions Azhvan-Bisotun area, Emissions are rapidly and widely. The aim of this study is mapping vulnerability Azhvan-Bisotun karst aquifer in Kermanshah province against surface contamination by using COP model. According to the aforementioned approach, the COP method considers three factors to assess the resource vulnerability: Overlying layers (O), Concentration of flow (C) and Precipitation regime (P). The results show that the vulnerability of the area between zero and 4.5, respectively, at the end of the five-class very high, high, medium, low and very low were classified. In general, the total area calculated parameters C, P and O have the most significant role in the vulnerability zone. The results demonstrate that COP is a useful method to assess the vulnerability of the test sites under consideration.ارزیابی آسیبپذیری و تهیه نقشه پهنهبندی آسیبپذیری، راهکاری مهم در مدیریت منابعآب کارست به شمار میرود. با توجه به وجود ژئومورفولوژی کارست توسعهیافته در آبخوان کارستی آژوان-بیستون و دیگر شرایط طبیعی منطقه، انتشار آلودگی در این منابع کارستی سریع و گسترده میباشد. و ازسوی دیگر آبخوان آژوان-بیستون نقش حیاتی در تأمین آب شرب و کشاورزی جوامع محلی اطراف خود دارد. بنابراین هدف این پژوهش، تهیه نقشه آسیبپذیری آبخوان کارستی آژوان-بیستون در استان کرمانشاه در برابر آلودگیهای سطحی با استفاده از مدل COP میباشد. این مدل خصوصیات لایههای پوشاننده سطحآب زیرزمینی (عامل O)، تجمع جریان آبزیرزمینی (عامل C)، و بارش بر روی آبخوان (عامل P) را به عنوان پارامترهای ارزیابی آسیبپذیری ذاتی آبزیرزمینی مورد استفاده قرار میدهد. نتایج نشان می-دهد که میزان آسیبپذیری منطقه بین صفر تا 4/5 بدست آمد، که در نهایت به پنچ طبقه خیلیزیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلیکم طبقهبندی گردید. پهنه آسیبپذیری خیلیزیاد با 9/317 کیلومتر مربع بیشترین مساحت منطقه را به خود اختصاص داده است. به طور کلی در کل منطقه به ترتیب پارامترهای C، P و O بیشترین نقش را در میزان آسیبپذیری منطقه دارا میباشند. در نهایت میتوان گفت که مدل COP کارایی مطلوبی در ارزیابی آسیبپذیری آبخوانهای کارستی دارا میباشد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_76087_292d873260be368d081490e6bb2dce76.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Delineating changes in climatic variables and its impact on the Astragalus verus Olivier habitats in Isfahan Provinceواکاوی تغییرات متغیرهای اقلیمی و تأثیر آن بر رویشگاههای گون زرد (Astragalus verus Olivier) استان اصفهان3593747331510.22059/jrwm.2019.242978.1169FAمرتضیخداقلیدانشیار پژوهشی، بخش تحقیقات مرتع، مؤسسۀ جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران.00000179696386راضیهصبوحیدکترای علوم مرتع، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، اصفهان، ایران.0000-0001-5165-570XJournal Article20171003The genus of Astragalus accounts for 31.4 percent of area of Isfahan Province with Astragalus verus Olivier as a foremost species. This study aimed to investigate the contributing climatic variables to distribution of this species. Moreover, the trends of climatic variables and their influence on the species mortality. In doing so, 56 climatic variables relating to January, March, July, and the entire year were utilized. The Principal Component Analysis was employed to trim down the number of variables and their trends were analyzed using the Mann-Kendall test. The correlation analysis was ultimately used to investigate the association between climatic changes and mortality of Astragalus verus. Results showed that cooling temperature contributed most in the distribution of the species. The trend of temperature also indicated that mean temperature followed an upwards trend in most months of the year. Except Ardestan, Isfahan, Eastern Isfahan, and Kaboutar-Abad, annual precipitation declined but not significantly at the level of 1 and 5 percent. The dried up stands observed in Naeen region was estimated to be around 25 percent where the largest decreasing precipitation and increasing temperature was recorded. This estimate was only around 8 percent in Khansar and Chadegan whose increasing temperature and wind speed as well as decreasing precipitation were compensated by having a good growing potential.جنس Astragalus در حدود 4/31 درصد از مساحت استان اصفهان را در بر میگیرد. یکی از گونههای مهم این جنس در استان اصفهان <em>Astragalus verus</em> olivier است. در این پژوهش خصوصیات اقلیمی این گونه با هدف بررسی عناصر اقلیمی تأثیرگذار بر پراکنش آن مورد بررسی قرار گرفت. همچنین روند پارامترهای مهم اقلیمی و تأثیر آن بر زوال گونۀ گون زرد در استان اصفهان تعیین شد. بدین منظور از 56 متغیر اقلیمی در ماههای ژانویه، مارس، ژوئیه و بازۀ سالانه مورد استفاده قرار گرفت. روش تجزیۀ مؤلفههای اصلی برای کاهش تعداد متغیرها و آزمون ناپارامتریک من-کندال برای تعیین روند پارامترهای اقلیمی به کار برده شد و نهایتاً با استفاده از همبستگی ارتباط تغییرات اقلیمی و میزان خشکیدگی گون زرد مورد بررسی قرار گرفت. بر طبق نتایج این پژوهش عامل دمای سرمایشی مهمترین و تأثیرگذارترین عامل بر رویشگاههای گونۀ گون زرد در استان اصفهان میباشد. بررسی روند متغیر دما نشان میدهد، روند متغیر میانگین دما در اکثر ماهای سال در ایستگاههای منتخب روند افزایشی داشته است. بارش در بازۀ سالانه در تمام ایستگاه به جز اردستان، اصفهان، شرق اصفهان و کبوترآباد منفی است و روند معنیداری در سطح 1 و 5 درصد مشاهده نشد. در مورد پایههای خشک شده در منطقۀ نایین درصد خشکیدگی بهطور متوسط در حدود 25 درصد گزارش شده است. جاییکه بیشترین کاهش بارش و افزایش دما رخ داده است. در منطقههای خوانسار و چادگان میزان مرگ و میر گون حدود 8 درصد گزارش شده است، اگرچه در هر دو منطقه پارامترهای دمایی و سرعت باد افزایش و مقدار بارش کاهش یافته است، ولی به نظر میرسد پتانسیل رویشی بالای منطقه مانع زوال زیاد این گونه در این دو منطقه شده است.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73315_42ca5a16f47b645df504bc759998a08e.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Effect of conversion of rangeland to Forest cultivation on carbon emission changing in soil (case study: Sanandaj Rangeland)اثر تبدیل مرتع به جنگلکاری بر تغییرات تصاعد کربن آلی خاک (مطالعۀ موردی: بخشی از مراتع شهرستان سنندج)3914087331710.22059/jrwm.2019.266486.1304FAفرنوشزارعیدانشجوی کارشناسی ارشد مرتعداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران.حامدجنیدیاستادیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران.پرویزکرمیاستادیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران.Journal Article20180930This research was carried out to evaluate the effect of rangeland conversion to afforestation with Cupressuss arizonica and Celtic caucasica on soil carbon emission. In order to determine the rate of carbon and carbon dioxide emission by tele-alkaline method with a stacking chamber, monthly was performed with 5 replicates per treatment and for one year. The analysis of carbon dioxide emission was done by one way ANOVA and Duncan's test. The results showed that the rate of carbon emission in Cupressus arizonica, Celtise caucasica and rangeland treatments was 110.49, 104.92 and 91.22 kg/ha/month, respectively and rate of carbon dioxide emission was 406.78, 384.71 and 48.433 kg/ha/month, respectively. The rate of carbon and carbon dioxide emission in 12 months in the area under consideration was also significant at 5% error level, have been with the highest carbon and carbon dioxide emissions in October and the lowest in August. In terms of seasonal distribution, the rate of carbon and carbon dioxide emission in rangeland and Cupressus arizonica treatments was not significant, but in the Celtise caucasica treatment was significant at 5% error level, with the highest carbon and carbon dioxide emission was in autumn, spring, winter and summer, respectively. In total, C.arizonica and C.caucasica reduced about 5/5% and 18% carbon and carbon dioxide emissions, respectively, than the adjacent rangeland did. Therefore, we can reduce the rate of carbon emission by appropriate management plans such as proper land use change.در این مطالعه اثر تبدیل مرتع به جنگلکاری بر میزان تصاعد کربن آلی خاک در دو تودۀ جنگلکاری سرو نقرهای و داغداغان و مرتع مجاور در محدودۀ شهر سنندج بررسی شد. برای بررسی میزان تصاعد کربندیاکسید به روش تله قلیایی با اتاقک بستۀ ساکن به صورت ماهیانه با 5 تکرار در هر تیمار و به مدت یک سال انجام گرفت. آنالیز تصاعد کربندیاکسید با تجزیه واریانس یک طرفه و برای مقایسۀ میانگینها از آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان داد میزان تصاعد کربن در تیمار مرتع، سرونقرهای و داغداغان به ترتیب 94/110، 92/104 و 22/91 کیلوگرم در هکتار در ماه و میزان تصاعد کربندیاکسید 78/ 406، 71/384 و 48/334 کیلوگرم در هکتار در ماه است.میزان تصاعد کربن و کربن دیاکسید در مدت 12 ماه در منطقۀ مورد نظر در سطح خطای 5 درصد نیز معنیدار شد، که بیشترین میزان تصاعد کربن و کربندیاکسید در مهر ماه و کمترین میزان در مرداد بوده است.از نظر توزیع فصلی، میزان تصاعد کربن در تیمار مرتع و سرونقرهای معنیدار نشد، اما در تیمار داغداغان در سطح خطای 5 درصد معنیدار شد، که بیشترین میزان تصاعد کربن و کربندیاکسید به ترتیب در پاییز، بهار، زمستان و تابستان بوده است. در مجموع جنگلکاری با گونههای داغداغان و سرو نقرهای منجر به کاهش میزان تصاعد کربن خاک به ترتیب به میزان 5/5 و 18 درصد نسبت به مرتع مجاور شد. بنابراین با برنامههای مدیریتی مناسب از قبیل تغییر کاربری اراضی میتوان نرخ تصاعد کربن خاک را کاهش داد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73317_ca68e7cffa3abf3ed87186145522a214.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Determining the threshold of the most effective factors on increasing the length of gullies using data-mining algorithms and CART Decision Tree (Case study: Ghazian Watershed in Fars Province)تعیین آستانۀ مؤثرترین عوامل بر افزایش طول خندقها با استفاده از الگوریتمهای دادهکاوی و درخت تصمیم CART (بررسی موردی: حوزۀ آبخیز قاضیان، استان فارس)4094267331810.22059/jrwm.2019.266477.1303FAسید مسعودسلیمان پوراستادیار بخش تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، شیراز، ایران.0000-0002-7389-6448بهرامهدایتیدانشآموختۀ دورۀ کارشناسیارشد مهندسی کامپیوتر، دانشگاه پیام نور تهران، ایران.مجیدصوفیدانشیار بخش تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، شیراز، ایران.محمد جوادروستادانشیار بخش تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان فارس، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، شیراز، ایران.صمدشادفردانشیار، پژوهشکدۀ حفاظت خاک و آبخیزداری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران.Journal Article20180930One of the important relations in the erosion of gullies is to study the threshold of erosion creation and expansion. In recent decade, creation of new knowledge in determination of relation between variables was led to develop prediction methods in different science and therefore, investigating the ability to use these methods in erosion and soil conservation is essential. Also, in order to control the erosion of the gully, the mechanism of gullies growth and its dimension expansion, especially increasing in gullies length, has to be carefully determine; for this purpose, the present study aimed to determine the threshold of the most effective factors on increasing the length of the gully, using the K-Means data mining algorithms and the CART decision tree in the Ghazian watershed in the north of Fars province. The results of this study, which include measuring various variables of gullies under field condition and in laboratory, and using data mining techniques, showed that increasing the length of gully in this area depended on the factors of the area above headcut, saturated extract electrical conductivity, forehead slope, canopy cover percentage, and sodium adsorption ratio. It is recommended control of erosion in the foreheads is highly important in reducing the increase in gullies length and sediment production. Also, improving the soils of this area with soil amendments and the restoration of compatible vegetation and the increase in soil organic matter should be considered as the priority of effective actions to control the increasing length of gullies.یکی از روابط مهم در فرسایش خندقی، بررسی آستانههای ایجاد و گسترش این فرسایش است. این روابط کمک میکند تا بتوان با شناخت دقیق، راهکار مناسبی را پیشبینی نمود و از تخریب اراضی به نحو مطلوب جلوگیری به عمل آورد. طی دهۀ اخیر، ظهور دانشهای نوین در تعیین رابطۀ بین متغیرها موجب توسعۀ روشهای پیشبینی در علوم مختلف شده است و در نتیجه، بررسی قابلیت استفاده از آنها در مباحث فرسایش و حفاظت خاک، ضروری است. همچنین با توجه به این که لازم است به منظور کنترل فرسایش خندقی، مکانیسم رشد و گسترش ابعاد خندقها، به ویژه رشد طولی آنها، به دقت بررسی و شناخته شود، به این منظور، پژوهش حاضر اقدام به تعیین آستانۀ مؤثرترین عوامل بر افزایش طول خندقها با استفاده از الگوریتمهای دادهکاوی K-Means و درخت تصمیم CART در حوزۀ آبخیز قاضیان واقع در شمال استان فارس نموده است. نتایج این پژوهش که شامل اندازهگیری متغیرهای مختلف خندقها در عملیات میدانی و آزمایشگاهی و استفاده از تکنیکهای دادهکاوی است نشان داد افزایش طول خندقها در این منطقه، تابع عوامل مساحت آبخیز گسترش، هدایت الکتریکی عصارۀ اشباع، شیب پیشانی، درصد پوشش گیاهی و نسبت جذبی سدیم میباشد. توصیه میشود در کاهش گسترش طولی خندقها و تولید رسوب، به کنترل فرسایش در پیشانی آنها توجه بیشتری شود. همچنین اصلاح خاکهای این منطقه به کمک اصلاحکنندهها و <em>احیای</em> پوشش گیاهی سازگار و افزایش مادۀ آلی خاک، در اولویت اقدامات مؤثر در کنترل گسترش طولی خندقها قرار گیرد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73318_d4ee03ac089d26103ebd1d73dd0db31f.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Association between North Atlantic oscillation and precipitation in Iran with weekly time scaleبررسی همتغییری بارش ایران با سیگنال بزرگ مقیاس اقلیمی NAO در مقیاس زمانی هفتگی4274427331910.22059/jrwm.2019.275551.1352FAنفیسهسیدنژاد گل خطمیدانشجوی دکتری گروه آبیاری و آبادانی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.جوادبذرافشاندانشیار گروه آبیاری و آبادانی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.آرزونازی قمشلواستادیار گروه آبیاری و آبادانی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.پرویزایران نژاددانشیار گروه فیزیک فضا، دانشگاه تهران، کرج، ایران.Journal Article20190205North Atlantic Oscillation (NAO) is one of large-scale signal that affects the north hemisphere. Various studies have investigated the correlations between Iran’s precipitations and North Atlantic Oscillation from monthly to yearly scales. This study has considered weekly time scale. The daily precipitation variable was obtained from the ERA-Interim database (grid) and its compliance with ground reference points (synoptic) were investigated (1979-2016). The results showed that the amount of annual precipitation in regions with more humidity, especially in the Caspian region, is underestimated. Also, the correlation between grid and synoptic precipitation data in the western, northeastern and southeastern area of the country is the highest and in the strip parallel to the western-eastern line (the middle areas) is the lowest (weekly average). This correlation decreases from winter to autumn and spring, respectively. A review of the time series of the sever events of NAO during the year with the weekly scale showed that this signal had two peaks, which was used to select the time period of assessing the relationship between precipitation in Iran and NAO. The results showed that the correlation between grid precipitation and NAO is not completely direct and relative frequency of direct correlation is more than non-direct type and decreases from north to south.نوسان اطلس شمالی (NAO) یکی از سیگنالهای بزرگ مقیاسی است که نیمکرۀ شمالی زمین را تحت تأثیر قرار میدهد. تحقیقات مختلفی همتغییری بارشهای ایران با NAO را در مقیاسهای ماهانه تا سالانه بررسی کردهاند. این تحقیق مقیاس زمانی هفتگی را در نظر گرفته است. متغیر بارش روزانه در دورۀ آماری (2016-1979) از پایگاه ERA-Interim اخذ و میزان تطابق آن با نقاط مرجع زمینی با روش همبستگی پیرسون بررسی شد. نتایج نشان داد مقدار بارش سالانه در مناطق مرطوب کشور بهویژه ناحیۀ خزر کم برآورد است. همچنین، همبستگی میانگین هفتگی بارش شبکه و سینوپتیک در حاشیۀ غربی، شمال شرقی و جنوب شرقی کشور بیشترین و در نواری به موازات خط غربی-شرقی (نواحی میانی) کمترین است. این همبستگی به ترتیب از زمستان به پاییز و بهار کاهش مییابد. بررسی سری زمانی فراوانی نسبی رخدادهای شدید NAO در مقیاس هفتگی نشان داد این سیگنال دارای دو اوج فعالیت در سال است که در انتخاب دورۀ زمانی بررسی رابطۀ بارشهای ایران و NAO مورد استفاده قرار گرفت. ضریب همبستگی متقابل پیرسون بین بارش میانگین متحرک هفتگی شبکه و NAO برای هر سال جداگانه محاسبه شد و نتایج نشان داد هم تغییری در تمام سالها به طور کلی دارای یک رفتار خاص نیست، اما فراوانی نسبی همتغییری مستقیم بیشتر از معکوس است و از شمال به جنوب کاهش مییابد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73319_262ce7fe0f43cfe4a4bb19788f0d342f.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Sediment fingerprinting and estimation uncertainty in Toulbane watershed, Golestan provinceانگشتنگاری رسوبات و برآورد عدم قطعیت آن در حوزۀ آبخیز تولبنه در استان گلستان4434617332010.22059/jrwm.2019.272722.1335FAمیثمصمدیدانشجوی دکتری علوم و مهندسی آبخیزداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان.عبدالرضابهره منددانشیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان.علیسلاجقهاستاد دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران.0000-0000-0000-0000مجیداونقاستاد دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان.محسنحسینعلی زادهاستادیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان.ابولحسنفتح آبادیاستادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه گنبد کاووس.Journal Article20181231In order to develop management plans for water and soil conservation, it is necessary to determine the sources of sediment production in watersheds. During the past three decades fingerprinting technique has been used extensively in determining the contribution of different sources of sediment. In this study, was carried out sediments fingerprinting and determine the contribution of each source to sediment production of the Toulbane watershed in Golestan province. To this end, 44 source samples were collected from forest, pasture, agriculture and bank erosion. Also 8 sediment samples were collected using Philips time-integrated sediment sampler. Afterward, the concentration of 34 geochemical properties was examined in the laboratory using the ICP device. Next, the optimal composite tracers were determined to discriminate sediment sources by using statistical tests including mass conservation test and Kruskal-Wallis. The contribution of different sources to sediment production was determined using the multivariate mixing model. Finally, the uncertainty in the case of a low number of data, was examined using the Monte Carlo method. As a result, after statistical tests, 12 tracers were selected as the optimal composite fingerprints. The bank erosion was main source to sediment production with 52.18% and the forest had the lowest contribution to sediment production with 4.39%. The contribution of agriculture and pasture was 33.23% and 10.21%, respectively. According to the uncertainty analysis, bank erosion is the most significant source to sediment production. Also, the high difference between the upper and the lower boundaries in different sources indicates high uncertainty.آگاهی از منابع تولید رسوب جهت تدوین برنامههای مدیریتی حفاظت آب و خاک در حوزههای آبخیز امری ضروری میباشد. در طی سه دهۀ گذشته روش انگشتنگاری کاربرد گستردهای در تعیین سهم منابع مختلف رسوب داشته است. در تحقیق حاضر اقدام به انگشتنگاری رسوبات و تعیین سهم کاربریهای مختلف در تولید رسوب در حوزۀ آبخیز تولبنه در استان گلستان شد. بدین منظور ابتدا 44 نمونه منبع از کاربریهای جنگل، مرتع، کشاورزی و فرسایش کناری رودخانه برداشت شد. همچنین تعداد هشت نمونه رسوب معلق با استفاده از نمونهبردار ممتد رسوب فیلیپس برداشت گردید. سپس غلظت 34 خصوصیت ژئوشیمیایی با استفاده از دستگاه ICP در آزمایشگاه تعیین شد. در ادامه با استفاده از آزمونهای آماری تست غلظت جرمی و کراسکال- والیس ترکیب بهینه جهت تعیین سهم منابع مختلف در تولید رسوب، تعیین شد. سپس با استفاده از مدل ترکیبی چند متغیره، سهم منابع مختلف در تولید رسوب تعیین گردید. در نهایت عدم قطعیت با استفاده از روش مونتکارلو مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج به دست آمده پس از آزمونهای آماری، تعداد 12 ردیاب به عنوان ترکیب بهینه انتخاب شدند. رخسارۀ فرسایش کناری رودخانه با 18/52% اصلی ترین منبع تولید رسوب بوده است و جنگل با 39/4% کمترین سهم را در تولید رسوب داشته است. همچنین سهم کاربریهای کشاورزی و مرتع نیز به ترتیب 23/33% و 21/10% بوده است. نتایج آنالیز عدم قطعیت نشان میدهد که فرسایش کناری رودخانه در اکثر موارد منبع عمده در تولید رسوب است. همچنین اختلاف بالای بین حد بالا و حد پایین در منابع مختلف، حاکی از عدم قطعیت بالا میباشد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73320_db5aaecd31e417d2ef22d33f9498de64.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Comparison of effective ecological factors in the distribution of Trifolium species in Fandoghlou rangelands of Namin countyمقایسۀ عوامل بومشناختی مؤثر در انتشار گونههای جنس شبدر (Trifolium) در مراتع فندوقلوی شهرستان نمین4634767332110.22059/jrwm.2019.256144.1255FAسحرصمدی خانقاهدانشجوی دکتری علوم و مهندسی مرتع گروه منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.اردوانقربانیهیات علمی، دانشگاه محقق اردبیلی0000-0001-7201-1225مهدیمعمریاستادیار گروه منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.0000-0003-2917-4736معصومهعباسی خالکیدانشآموخته دکتری علوم مرتع گروه منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.Journal Article20180418The aim of this study was to investigate the ecological factors affecting the distribution of four Trifolium repense, T. pratense, T. micranthum and T. compestre species in Fandoghlou rangelands of Namin county in Ardabil province. Sampling was conducted in six sites with the presence and absence of species at random. Topographic, climatic, land cover and density of selected species were recorded. From each transect, soil samples were taken from the root activity depth the parameters of acidity, electrical conductivity, soil texture, lime, calcium, magnesium, sodium, phosphorus, potassium, organic matter, propagated clay and soil moisture content were measured. A significant difference was observed between the environmental factors on presence and absence of studied species by one-way ANOVA and comparison of the mean of the measured characteristics with Duncan test. To determine the importance of the variables in different sites and the species distribution, Linear Discriminant Analysis (LDA) was used. Results showed that there were significant different between the factors of electrical conductivity, slope, sodium, organic matter (p<0.01) and factors of elevation, rainfall, temperature, acidity, potassium, phosphorus, clay, silt, dispersible clay and bare soil (p<0.05) in sites of presence and absence of species. According to the results of the LDA, four functions were justified as 78.50, 15.60, 5.80, 0.10 %, respectively and totally 100% of the total variance of the data were justified. Four factors (temperature, electrical conductivity, potassium and clay) were identified as the most important factors in the distribution of the T. repense, T. pratense, T. micranthum, T. compestre species.هدف این تحقیق بررسی عوامل بومشناختی مؤثر بر پراکنش چهار گونۀ <em>Trifolium repense</em>، <em>T. pratense</em>، <em>T. micranthum</em>و <br /> <em>T. compestre</em> در مراتع فندوقلوی شهرستان نمین در استان اردبیل بوده است. نمونهبرداری در مکانهای حضور و عدم حضور گونهها در سطح شش مکان بهصورت تصادفی انجام شد. در تمامی مکانها عوامل پستی و بلندی، اقلیمی، پوشش سطحی و تراکم گونههای مورد مطالعه اندازهگیری شد. از هر ترانسکت، نمونۀ خاک از عمق ریشهدوانی گونهها برداشت شد و پارامترهای اسیدیته، قابلیت هدایت الکتریکی، بافت خاک، آهک، کلسیم، منیزیم، سدیم، فسفر، پتاسیم، مادۀ آلی، رس قابل انتشار و رطوبت حجمی خاک اندازهگیری شد. بررسی اختلاف معنیداری اثر عوامل محیطی بر حضور و عدم حضور گونههای مورد مطالعه با تجزیه واریانس یکطرفه و مقایسۀ میانگین خصوصیات اندازهگیری شده با آزمون دانکن انجام شد. برای تعیین درجۀ اهمیت متغیرهای محیطی در تمایز مکانها و انتشار گونههای مورد مطالعه، از آنالیز تشخیص استفاده شد. نتایج نشان داد متغیرهای قابلیت هدایت الکتریکی، شیب، سدیم، مادۀ آلی (P<0/05) و متغیرهای ارتفاع از سطح دریا، بارندگی، دما، اسیدیته، پتاسیم، فسفر، درصد رس، سیلت، رس قابل انتشار و خاک لخت (P<0/01) بین مکانهای حضور و عدمحضور گونهها تفاوت معنیداری با یکدیگر داشتند. با توجه به نتایج آنالیز تشخیص، چهار تابع بهترتیب 50/78، 60/15، 80/5 و 10/0 درصد و در مجموع 100 درصد از واریانس کل دادهها را توجیه کردند. در مجموع چهار عامل شامل دما، قابلیت هدایت الکتریکی، پتاسیم و رس بهعنوان مهمترین عوامل در گسترش گونههای <br /> <em>T. repense</em><em>،</em> <em>T. pratense</em>، <em>T. micranthum</em> و <em>T. compestre</em> تشخیص داده شدند.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73321_c826450554e4597012b7f98c6f129f68.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Indentification flora and protective categorization of plants in rangelands of Sadrabad of Nodushan, Yazd province, Iranمعرفی فلور و ارزش حفاظتی گیاهان مراتع صدرآباد ندوشن یزد4895047332210.22059/jrwm.2019.273360.1338FAالهامفخیمیاستادیار پژوهشی، بخش منابع طبیعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری، سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، شهرکرد، ایران.حسیننادریدانش آموختۀ کارشناسی ارشد مرتعداری، دانشکدۀ منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایران.e_fakhimi@hotmail.comJournal Article20190108Floristic studies are fundamental for the applied sciences such as rangeland management and conservation. Rangelands of Sadrabad with an area of 40000 hectares is jocated in South West of Yazd province that it remarkable habitat for the floristic studies. In this study the floristic list of the region is presented and their life forms and endangered species are distingushed Plants were sampled following the common method in the regional taxonomic studies and their families, genera, and species were determined using indispensable references. The life form of plant species was determined using Raunkier’s method. The results showed that 235 plant species belonging to 39 families and 169 genera exist in this area. Hemicryptophytes, Therophytes, Chamaephytes, Geophytes and Phanerophytes included 36.45, 25.65, 23.47 , 7.82 and 6.55% of the total species, respectively. Furthermore, the endangered species of the region were identified on the basis of IUCN criteria and Red Data Book of Iran. Accordingly, 43endangered species were identified, of which 34 were in lower risk (LR) class, , 7 species were in vulnerable (VU) class, and 2 were put in data deficient (DD) class.بررسی فلور هر منطقه، یکی از مطالعات اساسی جهت مدیریت و حفاظت مراتع بهشمار می رود. مراتع صدرآباد با مساحت 40000 هکتار در جنوب غربی استان یزد واقع شده و یکی از زیستگاههای با اهمیت استان به شمار میرود. در این مطالعه، فلور، فرم رویش و گونههای در معرض خطر مراتع صدرآباد بررسی و معرفی شده است. نمونههای گیاهی بر اساس روش مرسوم مطالعات تاکسونومیک منطقهای جمعآوری و با استفاده از منابع موجود شناسایی و خانواده، جنس و گونۀ هریک از آنها تعیین گردید. شکل زیستی هر یک از عناصر گیاهی با استفاده از روش رانکیائر مشخص شد. بر اساس نتایج به دست آمده تعداد 235 گونۀ گیاهی متعلق به 39 خانواده و 169 جنس در منطقه وجود داشت. فرم زیستی به ترتیب شامل همی کریپتوفیت (45/36درصد)، کامافیت (47/23 درصد)، تروفیت (65/25 درصد)، ژئوفیت (82/7 درصد) و فانروفیت (55/6 درصد) بودند. بر اساس معیارهای IUCN و با استفاده از کتاب Red book of Iran تعداد 43 گونه از گیاهان موجود در منطقه شامل گونههای تهدید شده بود که از این تعداد 34 گونه در طبقۀ کمتر در خطر (LR)، 7 گونه در طبقۀ آسیبپذیر (VU) و 2 گونه در طبقۀ کمبود داده (DD) قرار گرفتند.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73322_e259e025a0b2c2f7b43d2706d5014493.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Investigation of biological effects on vegetation change and soil sequestration in rangelands of the southern hills of central Alborzاثر اقدامات احیائی بر تغییر عملکرد پوشش گیاهی در مراتع دامنههای جنوبی البرز مرکزی5055157332310.22059/jrwm.2019.264094.1290FAحامدفرضیدانشجوی دکتری علوم مرتع، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ایران.رضاتمرتاشدانشیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ایران.زینبجعفریاندانشیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ایران.محمدرضاطاطیاناستادیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ایران.Journal Article20180820Restoring vegetation can change the structure and dynamics of vegetation, as well as the change in other parts of the ecosystem such as soil. The success of recovery efforts will be achieved when assessing the characteristics of ecosystems over time and comparing with the control areas. Therefore, the aim of this study was to investigate the effects of reducing plant cover and soil carbonation in rangelands of the southern slopes of central Alborz. Sampling from vegetation during the growing season of May and May was done in a systematic-random manner in 400 plots of 2 m2, along 40 transects of 100 meters. In each plot, crown cover percentage, species presence, functional characteristics of species including vegetative form, distribution type, pollination type and biological form were recorded. During each transect, two soil samples were harvested at different depths of 0-15 and 30-30 cm in different treatment and control areas. A total of 160 soil samples were collected from four different regenerative operations including clamping, seeding, grazing management, grazing and a natural rangeland as a control site. . showed that biological measures significantly changed the canopy cover percentage of three herbs. In the meanwhile, the Graminea strain in the regeneration zone and the legumes of Leguminosae and Cruciferae in the area had a significantly higher mean canopy percentage. The percentage of organic matter and the amount of organic carbon sequstration in the two depths of the soil and bottom of the soil in different biological operations at level have a significant difference.هدف از تحقیق حاضر بررسی اقدامات احیائی بر تغییر عملکرد پوشش گیاهی و ترسیب کربن خاک در مراتع دامنههای جنوبی البرز مرکزی میباشد. نمونهبرداری از پوشش گیاهی در فصل رویش منطقه، اردیبهشت و خرداد، به روش تصادفی- سیستماتیک در 400 پلات 2 مترمربعی در امتداد 40 ترانسکت 100 متری انجام شد. در هر پلات درصد تاج پوشش، حضور گونهها، ویژگیهای کارکردی گونهها از جمله فرم رویشی، نوع پراکنش، نوع گرده افشانی و فرم زیستی ثبت گردید. در طول هر ترانسکت تعداد دو نمونه خاک در تیمارهای مختلف مناطق احیاء و شاهد از عمق 15-0 و 30-15 سانتیمتر برداشت شد. در مجموع 160 نمونه خاک از چهار عملیات احیائی مختلف شامل کپه کاری، بذرپاشی، مدیریت چرا، قرق و یک مرتع طبیعی به عنوان سایت شاهد برداشت شد. سپس در آزمایشگاه وزن مخصوص ظاهری و ترسیب کربن خاک اندازهگیری شدند. برای تعیین وجود یا عدم وجود اختلاف معنیدار بین تیمارهای مختلف از نظر دادههای خاک و پوشش گیاهی از آنالیز واریانس یک طرفه و جهت مقایسۀ میانگین مقدار ترسیب کربن در هر تیمار از آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان داد که پاسخ انفرادی گونههای مشترک در منطقۀ احیاء و شاهد حاکی از معنیدار شدن 11 گونه بود که تعداد 5 گونه به طور معنیداری در منطقۀ احیاء شده دارای میانگین درصد تاج پوشش بیشتری بوده، اما 6 گونه به طور معنیداری از میانگین تاج پوشش بیشتر در منطقۀ شاهد برخوردار بودند. نتاج نشان داد که اقدامات بیولوژیکی درصد تاج پوشش سه تیرۀ گیاهی را به طور معنیداری تغییر داد. در این میان تیرۀ <em>Poaceae</em> در منطقۀ احیاء و تیرههای <em>Fabaceae</em> و <em>Brassicaceae</em> در منطقۀ شاهد به طور معنیداری دارای میانگین درصد تاج پوشش بالاتری بودند. میزان درصد مادۀ آلی و میزان کربن آلی ترسیب شده در دو عمق سطحی و زیرین خاک در عملیات مختلف بیولوژیکی در سطح 5 درصد دارای اختلاف معنیدار هستند.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73323_5fe1c3f82f3515cf0936f5d1fdd00ab1.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Investigation on lead dispersion and it's environmental indices in soils near Kushk Pb-Zn mine - Bafghبررسی پراکنش سرب و شاخصهای زیست محیطی آن در خاکهای مجاور معدن سرب و روی کوشک – بافق5175267334310.22059/jrwm.2019.99152.698FAساداتفیض نیااستاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.احمد رضامختاریاستادیار دانشکدۀ مهندسی معدن، دانشگاه صنعتی اصفهان، ایران.محمدجعفریاستاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.0000-0002-3484-7723محمد جوادقانعی بافقیدانشجوی دکتری بیابان زدایی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.زیباخداییانکارشناس زمین شناسی پزشکی، سازمان زمین شناسی ایران.Journal Article20140429Mining and its various stages is one of the important factors in spreading pollution in natural environments. Contaminations may affect soil and water resources and actually enter the food chain due to absorption by plants. Among mineral elements, lead is more important because of its toxic effects. In order to investigate distribution of lead in downstream soils of Kushk Lead and Zinc Mine and identify anthropogenic and geogenic natures of pollution spread, a classified random systematic sampling was carried out. Sampling interval was 500 to1500 meters and soils were sampled in 0-5 and 5-30 centimeters depths. A control sample area with similar characteristics was considered in the vicinity of the region. The samples were analyzed by ICP-MASS method and the lead content of the samples was determined. Using Enrichment Factor and Geoaccumulation Index, the extension and severity of pollution are determined and related maps are prepared. Conclusions show that average amounts of lead in topsoil is about 4 times of subsoil and one kilometer far from mine, lead content of soil is more than 290 PPM that is more than permissible amounts. Moreover, the difference between lead content in topsoil and subsoil shows that the contamination in these areas is anthropogenic. Contamination reduces by going further from mine and the highest amount of emission of lead is around the main watercourse.معدنکاری و مراحل مختلف آن از جمله عوامل گسترش آلودگی در محیطهای طبیعی است. آلودگیهای حاصل میتواند بر منابع خاک و آب و گیاه در یک منطقه تأثیرگذار باشد و با جذب توسط گیاهان عملاً در چرخۀ غذایی وارد گردد. در بین عناصر معدنی، سرب به لحاظ اثرات سمی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به منظور بررسی نحوۀ گسترش سرب در خاک پاییندست معدن سرب و روی کوشک بافق و تعیین بشرزاد (آنتروپوژنیک) یا زمینزاد (ژئوژنیک) بودن آن با استفاده از روش سیستماتیک تصادفی طبقهبندی شده به فاصلۀ 500 تا 1500 متر از خاک سطحی در دو عمق 5-0 سانتیمتری و 30-5 سانتیمتری نمونهگیری انجام شد و در منطقهای نزدیک و دارای خصوصیات زمین شناسی مشابه با منطقه مورد مطالعه نیز نمونۀ خاکی بهعنوان شاهد تهیه شد و پس از آمادهسازی، نمونهها به روش ICP-MS آنالیز گردید و میزان سرب نمونهها مشخص شد. با کمک شاخصهای غنیشدگی و اندیس تجمع زمین میزان گسترش و شدت آلودگی مشخص و نقشههای مربوطه تهیه گردید. نتایج نشان میدهد که مقدار متوسط سرب در خاک سطحی، حدود چهار برابر مقدار آن در عمق است؛ همچنین تا حدود یک کیلومتری از منطقه، میزان سرب از mg/kg290 فراتر میرود که بیش از حد مجاز است. بعلاوه اختلاف میزان سرب در سطح و عمق، نشانگر آن است که آلودگی، عمدتاً نتیجه فعالیت انسان بوده و با افزایش فاصله از معدن میزان آلودگی کاسته میشود و بیشترین انتشار در حاشیه مسیل اصلی حوزه میباشد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73343_242a5552dc28e2f569cea597456e3357.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Uncertainty Analysis of Hydrological Drought Characteristics Using Latin Hypercube Sampling (Case Study: Minab Dam Watershed)تحلیل عدم قطعیت مشخصههای خشکسالی هیدرولوژیکی با استفاده از ابرمکعب لاتین (مطالعۀ موردی: حوزۀ آبخیز سد میناب)5275427332510.22059/jrwm.2019.276424.1356FAفائزهقاسم نژاددانشآموختۀ کارشناسی ارشد مهندسی عمران، مهندسی مدیریت منابع آب، دانشگاه یاسوج ، یاسوج.مهدیفاضلیاستادیارگروه مهندسی عمران، دانشکدۀ فنی و مهندسی ، دانشگاه یاسوج، یاسوج.ام البنینبذرافشاناستادیار دانشکدۀ کشاورزی و منابعطبیعی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس.محمدپروین نیااستادیارگروه مهندسی عمران، دانشکدۀ فنی و مهندسی، دانشگاه یاسوج، یاسوج.Journal Article20190220Drought monitoring by the Standardized Runoff Index (SRI) presents some uncertainties, mainly dependent on the choice of the probability distribution used to describe the cumulative precipitation and on the characteristics of the dataset. In this study, uncertainty analysis for estimation of the hydrologic drought characteristics (intensity, duration and frequency) was performed. Four distribution functions, two time period (30 and 49 years), six time scales (3, 6, 9, 12, 24 and 48 months) and Latin hyper cube sampling (LHS) method ware used. For each event at per year and month, was generated 50000 random sampling.Then, lower and upper bands of certainty was calculated for confidence level of 95% . In addition to the drought characteristics (intensity, duration and frequency) were calculated for six time scales, four distribution functions and two length of time series . Investigation of the longest duration and highest intensities showed that an increase time scale led to decrease the frequencies of drought classes and as a result increase drought intensity and duration . Further, no significant difference in the assessment of intensity and duration was between various distribution functions, meanwhile significant difference was between normal compared to weibull and gamma for the estimation of drought frequency in short time scales (3 and 6 months). Results of this study emphasized that considering drought intensity and duration, the normal distribution function, 24-month time scale and 30-years’ time series had the largest uncertainty for hydrologic drought estimation.عدم قطعیت پایش خشکسالی بهوسیله شاخص استاندارد شدۀ جریان، بهطور عمده به انتخاب تابع توزیع احتمال وابسته است، چرا که توزیع مورد استفاده بر روی توصیف جریان تجمعی و نهایتاً خصوصیات خشکسالی مؤثر است. در این مقاله، تحلیل عدم قطعیت چهار تابع توزیع آماری در برآورد مشخصههای خشکسالی هیدرولوژیکی (شدت، مدت و فراوانی) در ایستگاه هیدرومتری حوزۀ آبخیز سد استقلال میناب طی دورۀ زمانی 30 و 49 ساله، در 6 مقیاس زمانی 3 تا 48 ماهه با استفاده از روش نمونهبرداری ابرمکعب لاتین بررسی گردید. به ازاء هر واقعه دبی متوسط ماهانه در ماه و سال مورد نظر، تعداد 50000 نمونۀ تصادفی تولید و حدود اطمینان بالا و پائین در سطح اعتماد 95 درصد برآورد و مشخصههای خشکسالی (شدت، مدت و فراوانی) به ازای هر مقیاس زمانی در توابع توزیع مختلف در دو دورۀ مذکور برای باند بالا و پائین بدست آمد. نتایج در بررسی طولانیترین تداوم و شدت خشکسالی نشان داد با افزایش مقیاس زمانی، شدت و مدت خشکسالی افزایش و فراوانی کلاسهای خشکسالی کاهش مییابد. بررسی تداوم و شدت خشکسالی در باند اطمینان مورد بررسی اختلاف معنیداری بین برآورد شدت و مدت خشکسالی توابع در مقیاسهای مورد بررسی را نشان نداد، اما در مورد فراوانی خشکسالی در کلاسهای توصیفی، بین توابع نرمال با ویبول و گاما در مقیاس کوتاه مدت (3 و 6 ماهه) اختلاف معنیداری وجود داشت. نتایج نشان داد از نظر شدت و مدت خشکسالی، تابع نرمال، مقیاس زمانی 24 ماهه و دورۀ زمانی کوتاه مدت 30 ساله دارای بالاترین عدم قطعیت برآورد خشکسالی هیدرولوژیکی است. در نهایت توصیه میشود، چنانچه از طول دورۀ مختلف در مقیاسهای زمانی مختلف با توابع احتمال استفاده میگردد، کاربر SRI از تفاوتهای عددی آنها آگاهی داشته و متناسب با عدم قطعیت موجود در آن، اقدام به برنامهریزی و تصمیمگیری در زمینۀ مدیریت منابع آب نماید.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73325_1e6b546724162eb81d079ce25f7d7070.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Measuring and Prioritizing the Dimensions of Stakeholder's Adaptive Capacity Against Climate Change – Case Study: East of Gonabad City , Khorasan Razavi Provinceسنجش و اولویتبندی مؤلفههای ظرفیت سازگاری جوامع محلی در مواجهه با تغییر اقلیم (منطقۀ مورد مطالعه: شهرستان گناباد)5435567332610.22059/jrwm.2018.246184.1192FAسید مهدیتقی پوردانش آموختۀ کارشناسی ارشد آبخیزداری، دانشگاه تهران، کرج، ایران.شهرامخلیقی سیگارودیدانشیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.0000-0000-0000-0000امیرعلم بیگیاستادیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.Journal Article20171119All rural and nomadic communities reside in natural watershed areas and, based on the specific climatic and geological conditions that each catchment area has, they are useful for living. Today, there is a danger to the livelihoods of non-residents as well as climate change caused by human activities, in other words, global warming due to the burning of fossil fuels. Accordingly, in this study, using the indices defined in the natural, social, physical, human and economic parameters, we examine the amount of five effective capital in the capacity of watershed adaptation to the climate change phenomenon in the three villages of Haji Abad, Gisur and Noodat Pashang In Gonabad city. In this study, due to climate homogeneity, 3 villages in the dry climate of Gonabad city have been selected. In this research, based on the questionnaire, the size of each of the five indicators and the organized interviews with the target groups in the three villages of the desert region were 3.13, 3.39, 3.14, 3.26, 7.2 was calculated. Also, using the Freeman test, it was found that there is a significant difference between different capital, which, respectively, social, human, physical, natural and economic, have the greatest impact on the capacity of aquaculture adaptation, so it is better to solve The watershed problem has used social and human capital to inflate other (physical, natural, and economic) capitalجوامع روستایی در حوزههای آبخیز ساکن هستند و بر اساس شرایط اقلیمی و زمینشناسی خاصی که هر حوزۀ آبخیز دارد، از آنها برای زندگی خود استفادۀ مفید میکنند. امروزه خطری غیر از خطرات معمول اقلیمی گریبانگیر آبخیز نشینان و معیشت آنها است و آن هم تغییرات اقلیمی ناشی از فعالیتهای انسانی، به عبارت دیگر گرمایش جهانی حاصل از سوختن سوختهای فسیلی است. بر این اساس در این پژوهش با استفاده از شاخصهای تعریف شده در پنج سرمایۀ طبیعی، اجتماعی، فیزیکی، انسانی و اقتصادی به بررسی مقادیر پنج سرمایۀ مؤثر در میزان ظرفیت سازگاری آبخیزنشینان نسبت به پدیدۀ تغییر اقلیم در سه روستای حاجی آباد، گیسور و نوده پشنگ در شهرستان گناباد پرداخته شده است. در این مطالعه با توجه به همگنی اقلیمی 3 روستا در اقلیم خشک شهرستان گناباد انتخاب شده است. در این پژوهش ابتدا بر اساس پرسشنامه میزان هر یک از شاخصهای پنچ گانه و مصاحبههای سازمانیافته با گروههای هدف در سه روستای ناحیۀ کویری به ترتیب برابر با 11/3، 39/3، 14/3، 26/3، 7/2 محاسبه گردید. هم چنین با استفاده از آزمون فریمن، مشخص شد که تفاوت معنیداری بین سرمایههای مختلف وجود دارد که به ترتیب، سرمایههای اجتماعی، انسانی، فیزیکی، طبیعی و اقتصادی بیشترین تأثیر را در میزان ظرفیت سازگاری آبخیزنشینان دارند لذا بهتر است که برای حل مشکلات آبخیزنشینان، از سرمایههای اجتماعی و انسانی برای به جریان انداختن سرمایههای دیگر (فیزیکی، طبیعی و اقتصادی) استفاده کرد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73326_86e84640b3448a63f3e74caa353a5bd7.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Predicting the soil fragmentation caused by grazing using adaptive neuro-fuzzy inference system (ANFIS)پیشبینی خردشدگی خاک در اثر چرای دام با استفاده از سامانۀ استنتاج فازی- عصبی (ANFIS)5575687332710.22059/jrwm.2019.255862.1250FAژیلاقربانیکارشناس ارشد مرتعداری، دانشآموختۀ دانشگاه محقق اردبیلی.کیومرثسفیدیدانشیار گروه جنگلداری، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی.فرشادکیوان بهجودانشیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی.مهدیمعمریاستادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی.علی اشرفسلطانی طولاروداستادیار گروه علوم و مهندسی خاک، دانشکدۀ کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی.Journal Article20180418The most current way for measuring the soil fragmentation is determination of mean weight diameter (MWD). In this study, the adaptive neuro-fuzzy inference system (ANFIS) was used to predict of range soil fragmentation affected by different grazing intensities, distance from village and sampling depth. Present study conducted at 2015 in 3 adjacent rural areas (Alvars, Aldashin and Asbe marz) in Darvishchai watershed in Ardabil County. The studied parameters on the soil fragmentation including different grazing intensities in 3 levels (low, medium and high intensity), distance from village in 3 levels (200, 400 and 600 meters) and the soil sampling depths in 2 levels (0-15cm and 15-30cm). Obtained data were transferred to MATLAB software for the development of ANFIS models. For evaluating the models operation, mean squares error (MSE) and correlation (R2) were used. The result of best ANFIS model in prediction of soil fragmentation was compared with results of regression model. The results show that different grazing intensities, distance from village, sampling depth and their combinations had significant effect on the soil fragmentation. Increase of grazing intensity resulted in increment of soil fragmentation. With increment the distance from village from 200 to 400 meters, soil fragmentation decreased but with increment of distance, increased. Soil fragmentation in all conditions was higher at depth of 0-15 cm than depth of 15-30 cm. ANFIS model had more precision in prediction of soil fragmentation (R2=0.96) relative to regression model (R2=0.76).متداولترین راه جهت اندازهگیری میزان خردشدگی خاک، تعیین میانگین وزنی قطر خاکدانهها (MWD) است. در این پژوهش، از سامانۀ استنتاج فازی - عصبی (انفیس) به منظور پیشبینی میانگین وزنی قطر خاکدانهها در اثر شدتهای مختلف چرای دام، فاصله از روستا و عمق نمونهبرداری استفاده گردید. این مطالعه در سال 1394 در سه روستای معرف همجوار (آلوارس، آلداشین و اسب مرز) در حوزۀ آبخیز درویشچای استان اردبیل اجرا شد. پارامترهای مورد مطالعه شامل شدتهای مختلف چرای دام در سه سطح (شدت چرای کم، متوسط و زیاد)، فاصله از روستا در سه سطح (200، 400 و600 متری) و عمق نمونهبرداری در دو سطح (15-0 و30-15سانتیمتر) بود. دادههای بهدست آمده به نرم افزار متلب (MATLAB) برای ایجاد مدلهای انفیس منتقل شد. برای ارزیابی مدلهای انفیس از میانگین مربعات خطا (MSE) و ضریب تبیین (R<sup>2</sup>) استفاده گردید. نتایج بهترین مدل انفیس با نتایج مدل رگرسیونی مقایسه گردید. نتایج نشان داد که شدتهای مختلف چرا، فاصله از روستا و عمق نمونهبرداری و ترکیبات مختلف آنها اثر معنیداری بر خردشدگی خاک دارند. با افزایش شدت چرا، خردشدگی خاک بیشتر شد. با افزایش فاصله از روستا از 200 به 400 متر، خردشدگی خاک کاهش و با بیشترشدن فاصله، خردشدگی افزایش یافت (که این امر میتواند به خاطر تردد بیشتر دام در فواصل نزدیک و به خاطر سنگلاخی بودن و یا ویژگیهای فیزیکی خاک در فواصل دور باشد). خردشدگی خاک در تمامی حالات در <br /> عمق 0-15 سانتیمتر بیشتر از عمق30-15 سانتیمتر بود. به علاوه، مدل انفیس با دقت بالاتری (96/0R<sup>2</sup>=) نسبت به مدل رگرسیونی (76/0R<sup>2</sup>=)، خردشدگی خاک را پیشبینی نمود.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73327_3536cf01870cfafa4811047d4ab10b5f.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Variations in CSR strategies in satlands of Kavir-e-Meyghan, Arakتغییرات در استراتژی گیاهان در زیستگاههای شور کویر میقان با توجه به تئوری CSR، اراک5695857332810.22059/jrwm.2019.257764.1265FAحمید رضامیرداودیاستادیار مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان مرکزی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی.0000-0001-5365-1294عادلجلیلیاستاد مؤسسۀ تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی.زیباجمزاداستاد مؤسسۀ تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی.علیفرمهینیمربی پژوهشی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان مرکزی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی.Journal Article20180520Classification of species in plant functional types (PFTs) according to Grime’s CSR theory has been found useful in understanding ecosystem functioning and processes and in quantifying variation along environmental gradients. The aim of this study was to assess variations in CSR strategies along stress and grazing gradients in Meyghan playa of Arak. The strategy of plant species was determined according to the Grime’s CSR strategies, based on Pierce’s method. Random- Systematic design was applied to sampling. Two-way indicator species analysis (TWINSPAN) was applied to classification of the ecological plant groups, and partial canonical correspondence analysis (pCCA) was used to identify relationship between environment factors, disturbance and the plant groups studied, using the PC-ORD4.17 and CANOCO4.5 software, respectively. Among the factors that affect plant functional types and the structure of vegetation, soil salinity as a stress factor and grazing as a kind of disturbance were studied. Results showed that stress-tolerant peaked in conditions of high salinity. Competitors with a frequency of 14.3% were mostly present in conditions of low salinity and disturbance/light grazing. Ruderals with a frequency of 7.1% were mostly present in condition of overgrazing. The presences of competitor in protected areas with low soil salinity confirmed the theory of appearance of competitive strategy in low/stress-free areas and light/graze-free. Therefore, it may be possible to use Grimes’s PFTs for assessing environmental constraints and predicting whether a species with a specific strategy is likely to be positively or negatively affected by changes in environmental stress due, for instance, to climate change.گروهبندی گونههای گیاهی با توجه به ویژگیهای عملکردی گیاهان بر اساس تئوری CSR برای درک فرآیندها، عملکرد اکوسیستم و همچنین بررسی کیفیت تغییرات در طول شیبهای محیطی مفید است. این تحقیق با هدف ارزیابی تغییرات در استراتژی گونههای گیاهی در امتداد شوری خاک و چرای دام در منطقۀ حفاظت شدۀ کویر میقان اراک انجام گردید. نمونهبرداری به روش تصادفی- سیستماتیک انجام شد. طبقهبندی پوششگیاهی با روش گونههای شاخص دوطرفه در نرم افزار PC-ORD<sub>4.17</sub> انجام گردید. برای بررسی ارتباط پوششگیاهی با عوامل محیطی و آشفتگی، از روش غیر خطی تحلیل تطبیقی متعارفی و نرمافزارCanoco<sub>4.5</sub> استفاده شد. از بین عوامل مؤثر بر تغییرات گروههای عملکردی و ساختار پوشش گیاهی، شوری خاک به عنوان یک عامل محدود کننده و چرای دام به عنوان یک نوع آشفتگی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که استراتژی تحمل تنش (S) بیشتر در سطوح شوری متوسط و زیاد پراکنش دارند. استراتژیهای گروه رقابتی (C) با فراوانی 3/14 درصد، بیشتر در مناطقی با شوری پایین و عدم وجود آشفتگی و یا چرای محدود دام، حضور داشته و استراتژیهای گروه خرابهزی (R) با فراوانی 1/7 درصد، بیشتر در مناطقی با چرای شدید دام پراکنش داشتند. حضور گونههایی با استراتژی رقابتی در مناطق حفاظت شده با شوری پایین خاک، تئوری ظهور استراتژی رقابتی در مناطق بدون تنش و آشفتگی را تأیید کرد. بنابراین با استفاده از تئوری CSR، میتوان محدودیتهای اکوسیستمها را ارزیابی و پیشبینی کرد که عکسالعمل یک گونه با استراتژی خاص، در برابر تنش حاصل از تغییر عوامل محیطی مثل تغییرات اقلیمی چگونه تغییر میکند.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73328_7941226c9757e766728d76b2a1bceb22.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Presence of rangeland plant species in the seed bank of coal waste and surrounding rangelands in Karmozd-Savad kouh and Kiasar-Sari coal mines in Mazandaran provinceحضور گیاهان مرتعی در بانک بذر باطلههای زغال سنگ و مراتع اطراف در معادن کارمزد سوادکوه و کیاسر ساری، استان مازندران5875967332910.22059/jrwm.2019.286711.1406FAرضانامجویاندانشجوی دکتری علوم مرتع، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری.جمشیدقربانیدانشیار گروه مرتعداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری.0000-0001-9159-6601قدرت الهحیدریدانشیار گروه مرتعداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری.قربانوهاب زادهدانشیار گروه آبخیزداری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری.Journal Article20190804Activities related to the extraction of minerals are one of the factors causing a disturbance in rangelands. Vegetation succession in mining areas depends on the soil seed bank. For this purpose, the soil seed bank was studied in two important coal extraction sites in Mazandaran province to identify and compare seed amount between coal wastes and nearby rangeland as control. Soil and coal wastes samples were taken from 140 plots of 1 m2 in Kiasar coal mine and 115 plots in Karmozd coal mine before the growth season. Samples were kept in a glasshouse for eight months germinated seeds were counted. Results of this study showed that the germination of 28 species in Kiasar and 23 species in Karmozd. 10 and 6 species only presented in Karmozd and Kiasar coal waste, respectively. Annuals dominated the coal waste seed bank in Kiasar while perennials were common in Karmazd coal waste seed bank. In Kiasar, coal waste seed bank had less diversity and richness than that in seed bank of rangelands, but no significant differences were observed between seed bank of coal waste and seed bank of rangeland in Karmozd. Due to the harsh conditions of seed germination and seedling establishment and also low seed density in the seed bank, natural regeneration in coal wastes of these two sites will be a slow process and it needs amendment treatments and the introduction of target plants seeds.فعالیتهای مربوط به استخراج سنگهای معدنی از جمله عوامل تخریب پوشش گیاهی مراتع است. توالی پوشش گیاهی در باطلههای زغال سنگ در ارتباط با تشکیل بانک بذر است. بدین منظور در دو منطقۀ مهم برداشت زغال سنگ در استان مازندران اقدام به مطالعۀ بانک بذر خاک شد تا ترکیب و مقدار بذر گیاهان در باطله و خاک مراتع اطراف مورد شناسایی و مقایسه قرار گیرد. نمونههای خاک و باطله قبل از فصل رویش گیاهان از 140 پلات یک متر مربعی در کیاسر و 115 پلات یک متر مربعی در کارمزد سوادکوه برداشت و به مدت هشت ماه در گلخانه برای جوانهزنی نگهداری شدند. بذرهای جوانه زده شناسایی و شمارش شدند. نتایج این تحقیق نشان داد از بانک بذر خاک منطقۀ کیاسر 28 گونۀ گیاهی و منطقۀ کارمزد 23 گونۀ گیاهی جوانه زدند. تعداد 10 و 6 گونۀ گیاهی به ترتیب فقط در بانک بذر باطلههای کارمزد و کیاسر مشاهده شدند. غالبیت بانک بذر باطله در منطقۀ کیاسر با یکسالهها و در منطقۀ کارمزد با چندسالهها و غالبیت پهن برگان علفی بوده است. در منطقۀ کیاسر بانک بذر باطلهها نسبت به بانک بذر مراتع مشجر اطراف از تنوع و غنای کمتری برخوردار بودند اما در منطقۀ کارمزد تفاوت معنیداری بین باطلهها و پوشش گیاهی اطراف از نظر تنوع و غنا مشاهده نشد. با توجه به شرایط سخت جوانهزنی و استقرار گیاهچه در باطلهها و تراکم کم بذر در بانک بذر آن به نظر میرسد احیاء طبیعی پوشش گیاهی در باطلههای زغال سنگ فرآیند کندی باشد که نیاز به استفاده از تیمارهای اصلاح کننده و ورود دستی بذر گیاهان دارد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73329_5cdd1e12123ca77a5688d7059dac2ed8.pdfدانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200872220190823Investigation the effects of additives on the chemical properties of aeolian sandمطالعۀ تأثیرگذاری مواد افزودنی بر ویژگیهای شیمیایی ماسههای روان5976087333010.22059/jrwm.2018.265482.1298FAعلییزدان پناهیدانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت مناطق بیابانی، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران ، کرج، ایران.خالداحمدآلیاستادیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.0000-0000-0000-0000سلمانزارعاستادیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران.Journal Article20180912Biochar, as a soil reclamation material, has received attention by researchers during recent decades. In this study, a greenhouse experiment was conducted in a randomized complete block design (RCBD) in factorial arrangement in order to investigate the effect of natural and municipal waste compost biochars on the chemical properties of sandy soils from Kashan's sand dunes. The experimental treatments consisted of natural and municipal waste compost biochar each with four levels (0, 1, 3 and 5%) with the total of 16 culture media. Chemical analysis was performed for soil, biochar, and for 16 culture media resulting from these combinations in three replications. The results of analysis of variance and comparing means of measured characteristics (EC, pH, Ca, Mg, K, and OM) showed that these characteristics were significantly affected by the different levels of natural biochars. Soil pH decreased in some treatments and treatment No 5 had the most pH reduction. Both biochar treatments increased soil EC, pH, Ca, Mg, and OM by 5.5, 3.9, 2.4, 1.9, and 3.7 times, respectively. In general, treatment No 13 (soil + 5% natural biochar + 5% municipal waste compost biochar) had the highest influence on soil characteristics. As a practical application, the use of studied biochars as sources of Ca, Mg, K, and OM can be considered in soil reclamation projects and fertilizer management.یکی از موادی که در دهههای اخیر به عنوان اصلاحکنندۀ خاک مورد توجه محققین قرار گرفته است، بایوچارها هستند. در این تحقیق به منظور بررسی اثر افزودن بایوچارهای طبیعی و بایوچار کمپوست زبالۀ شهری بر ویژگیهای خاک شنی تهیه شده از تپههای ماسهای کاشان، آزمایشی در شرایط گلخانه به صورت فاکتوریل و در قالب بلوکهای کاملاً تصادفی انجام گرفت. تیمارهای آزمایش شامل بایوچار طبیعی در سطوح (0، 1، 3 و 5 درصد)، بایوچار کمپوست زبالۀ شهری در سطوح (0، 1، 3 و 5 درصد) بود که در مجموع 16 بستر حاصل شد. آنالیز شیمیایی برای خاک و بایوچارها به طور جداگانه و همچنین برای 16 بستر حاصل از ترکیب نسبتهای مختلف این مواد، در سه تکرار انجام گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسۀ میانگین ویژگیهای اندازهگیری شده (هدایت الکتریکی، pH، کلسیم، منیزیم، پتاسیم و مادۀ آلی) نشان داد که این ویژگیها تحت تأثیر سطوح مختلف بایوچار طبیعی اختلاف معنیداری داشتند. افزودن بایوچارها سبب کاهش مقدار pH خاک در برخی تیمارها گردید و تیمار 5 بیشترین کاهش را داشت. مقدار قابلیت هدایتالکتریکی، کلسیم، منیزیم، پتاسیم و مادۀ آلی تحت تأثیر هر دو نوع بایوچار افزایش 5/5، 9/3، 4/2، 9/1 و 7/3 برابری نسبت به شاهد پیدا کرد. در کل میتوان بیان کرد که تیمار13 (خاک+5% بایوچار طبیعی+5% بایوچار کمپوست زباله) بیشترین تأثیر را بر ویژگیهای خاک مورد مطالعه گذاشته است. به عنوان یک گزینۀ اجرایی میتوان استفاده از بایوچارهای مورد مطالعه را بهعنوان منبع حاوی کلسیم، منیزیم، پتاسیم و مادۀ آلی، در اصلاح خاکها و مدیریت حاصلخیزی مدنظر قرار داد.https://jrwm.ut.ac.ir/article_73330_4da5c75d59b86a2344d831e4a182552c.pdf