دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200866120130321An Investigation on Trends of Annual and Seasonal
Rainfall and Temperature in Different Climatologically
Regions of Iranبررسی روند تغییرات سالانه و فصلی بارش و پارامترهای دما در مناطق مختلف آب و هوایی ایران1163532410.22059/jrwm.2013.35324FAمریمآذرخشیاستادیار مجتمع آموزش عالی تربت حیدریه، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعیجلیلفرزادمهراستادیار مجتمع آموزش عالی تربت حیدریه، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعیمهدیاصلاحدانشجوی کارشناسی ارشد آبخیزداری دانشگاه مازندرانحسینصحابیمربی مجتمع آموزش عالی تربت حیدریه، دانشکدة کشاورزی و منابع طبیعیJournal Article20100705Climate change is defined as long term and irreversible changes in the climatic behavior<br />of a region. Many studies have been conducted in different regions of the world on climate<br />change. The results of these studies show considerable changes in climatic factors especially<br />in precipitation and temperature. In this research, the trend of changes in annual and seasonal<br />rainfall and temperature in 24 synoptic stations over a 50-year data period (1956-2005) was<br />investigated in Iran. The Mann- Kendall test and linear regression technique were used to analyze<br />the trend of changes in climatic factors. The results showed both increasing and decreasing<br />trends in annual rainfall at various regions of Iran. Annual rainfall in northern slopes of Alborz<br />and western slopes of the Zagros Mountain as well as in eastern and southeast parts of Iran had<br />a decreasing trend while in the central of Iran the trend of changes was increasing. In southern<br />region of Iran the rainfall had an increasing trend. The results also showed that temperature in<br />most of the studied stations over the considered period was increasing. The highest and lowest<br />changes in temperature were seen in the mean temperature of summer and winter, respectively.<br />Ahwaz and Khorramabad stations had a decreasing trend and over all seasons would go toward<br />more cooling. The temperature trend in Oromiye was decreasing in autumn and summer while<br />Shahrekord and Bandar abbas had the same trend in summer and winter.تغییر اقلیم عبارت است از تغییرات رفتار اقلیمی یک منطقه در مقایسه با رفتاری که در طول یک دورة زمانی بلندمدت منطقه از اطلاعات ثبت و مشاهدهشده مورد انتظار است. در مناطق مختلف دنیا، مطالعات زیادی دربارة تغییر اقلیم انجام شده که نتایج آنها نشاندهندة تغییر عوامل اقلیمی، بهویژه بارش و دما، است. در این مطالعه، روند تغییرات فصلی و سالانة بارش و دما در سطح کشور در 24 ایستگاه سینوپتیک با آمار پنجاهساله (1956 ـ 2005) انجام شد. از روش من کندال و رگرسیون خطی برای نشاندادن روند تغییرات در پارامترهای اقلیمیِ مورد مطالعه استفاده شد. نتایج بهدستآمده نشان داد ترکیبی از روندهای افزایشی و کاهشی در دادههای بارش سالانة مناطق مختلف کشور دیده میشود. روند تغییرات بارش سالانه در دامنة شمالی البرز و دامنههای غربی زاگرس منفی است، در بخشهای مرکزی ایران مثبت، در مناطق شرقی و جنوب شرقی منفی، و در بخشهای جنوبی کشور مثبت. روند تغییرات دما در بیشتر ایستگاههای مورد مطالعه مشاهده میشود که در بیشتر آنها این روند مثبت است. بیشترین تغییرات در دمای متوسط تابستان مشاهده شد و کمترین تغییرات دما در فصل زمستان. ایستگاههای اهواز و خرمآباد در فصول سال به سمت سردترشدن پیش میروند. ایستگاه ارومیه در فصول پاییز و تابستان روند منفی دارد و ایستگاههای شهرکرد و بندرعباس در فصول تابستان و زمستان به سمت سردترشدن پیش میروند.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200866120130321Estimation of Agricultural Water Demand of Pomegranate
in Charkhab Village of Yazdبرآورد تابع تقاضای آب کشاورزی باغات انار روستای چرخاب یزد17263532510.22059/jrwm.2013.35325FAایماناسلامیدانشجوی دکتری بیابانزدایی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانعلی اکبرمهرابیاستاد گروه آبخیزداریِ واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامیغلامرضازهتابیاناستاد دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه تهرانمهدیقربانیاستادیار دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0003-2616-6896Journal Article20100925Agriculture sector is the main consumer of water in the world. In productive sectors like<br />agriculture, water is considered as a valuable mediatory commodity or production input.<br />Demand for agriculture water comes from consumers› (agriculture products›) behavior. This<br />study aims to evaluate water use optimality in Pomegranate Arbors at the Charkhab village in<br />the Yazd province. The data was randomly collected from 95 people of 153 beneficiaries in<br />the study area. This study surveys water demand variations in the case of one percent change<br />in water procurement expenses in Yazd. Elasticity estimation revealed that pomegranate<br />producers› sensitivity to agriculture water price changes is high. To be specific, one percent<br />increase in the price of agriculture water would decrease water demand by 24.32 percent<br />amongst pomegranate producers in Yazd. Production elasticity of water input was obtained<br />0.0565 which is located in the third part of production region and means over-consumption of<br />water by producers due to its low price. Given high demand for water in this arid area having<br />appropriate polices in water pricing for optimal water consumption is needed.بخش کشاورزی مهمترین مصرفکنندة آب در دنیاست. عموماً، در این بخش، آب، به عنوان نهادهای تولیدی، مصرف میشود. تقاضا برای آب کشاورزی از تقاضا برای محصولاتی سرچشمه میگیرد که برای تولید آنها آب استفاده میشود. هدف از این مقاله بررسی کشش تولیدی و تقاضای آب در باغات انار روستای چرخاب است. در این تحقیق، از 95 تولیدکنندة محصول انار در جامعة آماری 153 باغدار انار، تصادفی، نمونهگیری شد. در این تحقیق، بهرهوری نهایی و متوسط و همچنین کشش تولیدی هر یک از نهادههای مؤثر بر تولید محاسبه شده است. نتایج برآورد تابع تقاضای محصول انار بیانگر آن است که بین قیمت آب کشاورزی و مقدار مصرف آن رابطة منفی وجود دارد. محاسبة کشش تقاضای آب نیز نشان میدهد که، با افزایش یکدرصدیِ قیمت آب در این منطقة بیابانی، تقاضایِ آب 32<sub>/</sub>24 درصد کاهش خواهد یافت. همچنین، نتایج بهرهوری حاکی از مصرف بیش از حد بهینة آب در تولید محصول انار است، به طوری که کشش تولیدی آن 0565<sub>/</sub>0- برآورد شد. بنابراین، با توجه به کشش بالای تقاضایِ آب، سیاستگذاریهای قیمتی کارآمد جهت کنترل مصرف این نهادة باارزش در مناطق خشک و بیابانی، بهویژه استان یزد، که با بحران شدید کمبود آب روبهروست، ضروری است.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200866120130321Assessment of Present Status of Desertification and
Modifying the MEDALUS Model
In Segzi Plain of Isfahanارزیابی وضعیت فعلی بیابانزایی و اصلاح مدل مدالوس در دشت سگزی اصفهان27413532610.22059/jrwm.2013.35326FAلیلابخشنده مهردانشآموختة کارشناسی ارشد بیابانزدایی دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهانسعیدسلطانیدانشیار گروه مرتع و آبخیزداری دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه صنعتی اصفهانعادلسپهراستادیار دانشکدة منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20110129According to the UNCCD definition, “Desertification” is land degradation in arid, semi-arid<br />and dry sub-humid areas resulting from various factors, including climatic variations and<br />human activities. It has been recognized as a major economic, social, and environmental<br />problem in many countries of the world. The MEDALUS methodology is a practical approach<br />to assess the present status of desertification and evaluate the desertification risk. In this study,<br />a regional model has been developed to desertification assessment and mapping in the SEGZI<br />plain (Eastern Isfahan) based on the MEDALUS methodology. At first step, seven criteria<br />including climate, soil, vegetation cover, ground water, water erosion, wind erosion and policy<br />and management were recognized according to the local condition. Each criterion included<br />several indicators accounting as factor quality determination. These indicators quantified based<br />on their influences on desertification process. For each indicator a score ranging from 100 to<br />200 were assigned and desertification weighting was finally extracted. The weight of each<br />factor and the weight of desertification status was calculated by geometric mean. Ultimately,<br />desertification status was classified in four levels including low, moderate, severe and high<br />severe. At last the maps of these results was produced by geographical information system.<br />Results showed that 2% of the study area was classified as moderate class, 35% classified as<br />severe and 63% involved high severe class. Climate, policy and management are the most<br />important factors have led to desertification process in this region.بر طبق تعریف کنفرانس بینالمللی مبارزه با بیابانزایی، «پدیدة بیابانزایی» عبارت است از تخریب اراضی در نواحی خشک، نیمهخشک، و نیمهمرطوبِ خشکِ ناشی از عوامل متعددی چون تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی. این پدیده مدتهاست که یک مشکل جدّی اقتصادی، اجتماعی، و زیستمحیطی در بسیاری از کشورها شناخته شده است. روش مدالوس یکی از روشهای کاربردی در ارزیابی وضعیت فعلی بیابانزایی و برآورد ریسک آن است. در این تحقیق، به منظور ارزیابی بیابانزایی و تهیة نقشة آن در دشت سگزی (واقع در شرق شهر اصفهان)، مدلی منطقهای، با اصلاح روش مدالوس، ارائه شده است. درگام اول، بر اساس وضعیت محلی، هفت معیار کیفی، مشتمل بر اقلیم، خاک، پوشش گیاهی، آب زیرزمینی، فرسایش آبی، فرسایش بادی، و مدیریت و سیاست، برای ارزیابی بیابانزایی، مدنظر قرار گرفت. هر معیار شامل شاخصهای متعددی است که آن را به لحاظ کیفی تعریف میکنند. این شاخصها بر اساس میزان تأثیرشان بر فرایند بیابانزایی کمّی شدند. برای هر شاخص امتیازی بین 100 تا 200 در نظر گرفته شد. امتیاز هر معیار با محاسبة میانگین هندسی امتیاز شاخصها و امتیاز وضعیت فعلی بیابانزایی با محاسبة میانگین هندسی امتیارات هفت معیار اصلی حاصل گردید. در پایان، وضعیت فعلی بیابانزایی در چهار کلاس، مشتمل بر خفیف، متوسط، شدید، و بسیار شدید، طبقهبندی شد و نقشة وضعیت این پدیده با سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه گشت. بر اساس این نتایج، 2 درصد از مساحت منطقه در کلاس بیابانزایی متوسط، 35 درصد در کلاس بیابانزایی شدید، و 63 درصد نیز در کلاس بیابانزایی بسیار شدید قرار دارد. معیار «اقلیم» و «مدیریت و سیاستْ» از عوامل مهمی هستند که موجبِ فرایند بیابانزایی در این منطقه شدهاند.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200866120130321Relation between Dominant Watershed Processes and
River Morphological Changes
)Case Study: Firoze-shahjoob River(تغییرات مورفولوژیکی رودخانه و ارتباط آن با فرایندهای حاکم (مطالعة موردی: رودخانة فیروزه- شاهجوب)43583532710.22059/jrwm.2013.35327FAمحبوبهحاجی بیگلودانشآموختة کارشناسی ارشد آبخیزداری دانشکدة منابع طبیعی یزدمحمدتقیدستورانیدانشیار دانشکدة منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه فردوسی مشهدعباسعلیقزل سوفلواستادیار گروه عمران دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مشهد0000-0002-4057-7213محمد رضااختصاصیدانشیار دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه یزدJournal Article20111112The morphology of a river system is affected by dominant watershed processes including<br />climatic, hydrologic, hydraulic, erosion and sedimentation, geological and topographical<br />characteristics of the river environment and watershed. Understanding the interaction between<br />the river form and dominant watershed processes in river systems is necessary for recognition<br />of river behavior and of importance for developing river environments conceptual models.<br />In this research the aim was to evaluate morphological characteristics caused by dominant<br />watershed processes in the Firoozeh-shahjoob river of north Khorasan and extract equations in<br />order to mathematically link between the river physical features and watershed processes. For<br />this purpose, the HEC-RAS hydraulic model after doing sensitivity analysis and calibration<br />process was used to simulate the relation between dominant watershed processes and river<br />physical factors for 37 reaches of this river. Considering the standard error, level of confidence<br />and coefficient of determination, compared to simple linear models, second order (quadratic)<br />and third order (cubic) models, exponential models were the most suitable ones to extract the<br />mathematical relation between geometrical characteristics and the related dominant processes<br />in this river system.مورفولوژی هر سیستم رودخانهای در ارتباط و تحت تأثیر فرایندهای حاکم بر آن، از جمله شرایط اقلیمی، هیدرولوژیکی، هیدرولیکی، وضعیت فرسایش، و رسوبگذاری و نیز خصوصیات زمینشناسی و توپوگرافی محیط رودخانهای و حوزة بالادست آن، است. شناخت ویژگیها و آثار متقابل فرم و فرایندهای حاکم در سیستمهای رودخانهای، که به شناخت رفتار رودخانهها در محدودههای زمانی و مکانی منجر میشود، اهمیت ویژهای در توسعة مدلهای مفهومی در ارتباط با محیطهای رودخانهای دارد.در این تحقیق سعی شد مورفولوژی حاصل از فرایندهای حاکم بر رودخانة فیروزه- شاهجوب در خراسان شمالی ارزیابی شود و رابطة بین خصوصیات هندسی و عوامل مؤثر بر آنها استخراج گردد. بدین منظور، مدل هیدرولیکی HEC-RAS (از طریق الحاقیة HEC-Geo RAS)، پس از آنالیز حساسیت و واسنجی، جهت شبیهسازی عوامل و فرایندهای حاکم اجرا گردید و روابط حاکم بر پارامترهای مختلف هندسی و عوامل مؤثر بر این پارامترها در 37 بازة تفکیکشده در این رودخانه استخراج و تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج بهدستآمده، با درنظرگرفتن مقادیر خطای استاندارد، سطح معنیداری، و ضریب تعیین، از بین مدلهای مختلف خطی ساده، درجه 2، درجه 3، و نمایی، مدلهایِ نماییْ مناسبترین روابط حاکم بر خصوصیات هندسی و عوامل مربوط به فرایندهای مؤثر بر رودخانة مورد نظر هستند.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200866120130321Relation between Dominant Watershed Processes and
River Morphological Changes
)Case Study: Firoze-shahjoob River(اثر سن دام بر ارزش رجحانی گونه های گیاهی مراتع خشک شهرستان کهنوج در استان کرمان59723532910.22059/jrwm.2013.35329FAسید حمزهحسینی کهنوجدانشجوی کارشناسی ارشد مرتعداری داشنکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس استان مازندران، شهرستان نوررضاعرفانزادهاستادیار گروه مرتعداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرسپریاکمالیدانشجوی کارشناسی ارشد مرتعداری داشنکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس استان مازندران، شهرستان نورJournal Article20110309The study on the livestock dietary and preference value of different species are essential for<br />rangeland management. Therefore, this study was carried out to evaluate the preference indices<br />of 14 plant species in Kahnuj, during two different phenological stages (vegetative growth and<br />after-seed-dispersal). The close observation method was used to measure the preference index<br />for three age classes of Rainian goat (one, three and five years). The results showed that main<br />and interaction effects of goat age, plant phenological stage and the kind of plant species on<br />preference values were significant. Older goat consumed a higher time to graze in the study<br />area. Stipa capensis had the highest preference index and Rhazya stricta had the lowest. The<br />preference index of most plant species was significantly variable between two phenological<br />stages. In addition, in each phenological stage, the preference value of plant species was<br />significantly different. In the vegetative growth stage that annual plant species were abundant,<br />goats mostly focused on these plant species for grazing. However, in the after-seed-dispersal<br />stage in which the annual cover decreased, goats (particularly older ones) focused on shrubs for<br />browsing. As a result, Rainian goat is a grazer in the normal situation and he can be a browser<br />in the hard condition. It was suggested that the cover of Taverniera cuneifolia to be increased in<br />the study area in order to compensate the deficiency of forage in long term. Artificial foraging<br />is useful to reserve the performance of goats (particularly younger ones) in short term.مطالعه و شناخت رژیم غذایی علفخواران و همچنین ارزش رجحانی گونه های مرتعی جهت مدیریت مراتع امری ضروری است. بنابراین ارزش رجحانی چهارده گونه مرتعی در مراتع شهرستان کهنوج در دو مرحله (رشد رویشی و پس از بذردهی) توسط سه کلاسه سنی بز نژاد رایینی (یکساله، سه¬ساله و پنج¬ساله ماده) به روش زمان سنجی اندازه¬گیری شد. نتایج نشان داد دام¬های مسن¬تر زمان بیشتری را صرف چرای گونه¬های گیاهی کردند و در دوره مورد مطالعه بیشترین ارزش رجحانی مربوط به گونه Stipa capensis و cuneifolia Taverniera و کمترین ارزش رجحانی مربوط به گونه Rhazya stricta بود. مقایسه ارزش رجحانی گونه¬های گیاهی در هر مرحله فنولوژیکی نیز بیانگر تفاوت معنی¬دار ارزش رجحانی گونه¬های گیاهی در هر فصل بود. در شرایطی که گونه¬های یکساله به وفور در مراتع منطقه وجود داشتند (مرحله رشد رویشی) اغلب چرای دام مربوط به گونه¬های یکساله بود اما زمانی که درصد پوشش گونه¬های یکساله از پوشش گیاهی کاهش یافت دام منطقه، بخصوص دام¬های مسن¬تر چرای خود را از گونه¬های درختچه¬ای و بوته¬ای افزایش دادند. بطورکلی می¬توان گفت بز نژاد رایینی صرفاً سرشاخه¬خوار نیست بلکه در صورت نبود گونه¬های علفی، توانایی زیادی را برای تأمین نیازهای غذایی خود از گونه¬های درختچه¬ای و بوته¬ای دارد. پیشنهاد می¬شود در فصولی که علوفه کافی برای چرای دام منطقه وجود ندارد (تابستان)، می توان در کوتاه مدت با علوفه کمکی و در دراز مدت از طریق اصلاح مراتع و گسترش گونه¬های بومی و دارای رجحان پایدار و بالا از قبیل Taverniera cuneifolia جهت تامین علوفه مورد نیاز دام¬ اقدام نمود.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200866120130321Spatial Prioritization of Flood Mitigation and Soil Erosion
Control Practices Using Fuzzy Logic Approach
)Case Study: Foorg Watershed(اولویتبندی مکانی عملیات کاهش سیل و کنترل فرسایش با استفاده از روش منطق فازی
(مطالعة موردی: حوزة آبخیز فورگ)73883533010.22059/jrwm.2013.35330FAمرتضیدهقانیکارشناس ارشد آبخیزداری، ادارة کل منابع طبیعی و آبخیزداری خراسان جنوبیحسینقاسمیدانشجوی دکتری، دانشگاه مدیترانة شرقی، قبرسآرشملکیاناستادیار دانشگاه تهرانJournal Article20091104Nowadays, watershed management practices are undertaken based on selective criteria and/<br />or a specific purpose such as a decrease in flood risk, soil erosion and the like. In this respect,<br />fuzzy logic has the ability to manage a wide range of options for decision making. This research<br />aimed to use the fuzzy logic theory to priorities watershed management practices considering<br />time and budget constraints in catchments with high sediment production and flood risk. This<br />research was carried out in the Foorg watershed of Darmian town with an area of 11137 ha. All<br />parameters related to soil erosion and flood risk were determined using the standard methods.<br />Fuzzy score for each mentioned factor was then determined. Finally watershed management<br />practices using the fuzzy theory and GIS were prioritized.امروزه، اجرای عملیات آبخیزداری، عموماً، بر پایة معیارهایی مانند موقعیت استراتژیک حوزه، اشتیاق مردم، فقر، سیلخیزی، فرسایش خاک، و نظایر آن صورت میگیرد؛ این موضوع باعث شده در برخی موارد نتایجی معکوس و برخلاف اهداف اولیه حاصل شود. از طرفی، منطق فازی قادر به مدیریت محدودة وسیعی از گزینههای تصمیمگیری است. تعیین حوزههایی با تولید رسوب و سیلخیزی بالا و اولویتبندی اجرای عملیات آبخیزداری، با استفاده از نظریهها و مهارتهای منطق فازی، از اهداف اصلی این تحقیق است. برای این هدف حوزة آبخیز فورگ، واقع در استان خراسان جنوبی و شهرستان درمیان، به مساحت 11137 هکتار، انتخاب شد. با توجه به اینکه حوزة انتخابی، مانند اکثر حوزههای کشور، فاقد ایستگاه بارانسنجی، هیدرومتری، و رسوبسنجی است، رفتار هیدرولوژی و فرسایشی حوزه با استفاده از نقشههای پایه، عکسهای هوایی، تکنیکهای GIS، بازدیدهای میدانی، و همچنین تحلیلهای آماری بررسی شد. برای کاهش محاسبات با حفظ دقت تحقیق با تحلیل عاملی فاکتورهایی که اهمیت بسیار زیادی در سیلخیزی و فرسایش خاک حوزه دارند انتخاب شدند. سپس، امتیاز این عوامل فازی و، در نهایت، اهمیت نسبی عوامل محاسبه شد و اولویت مکانی اجرای عملیات آبخیزداری، بر اساس فاکتورهای سیلخیزی و فرسایش خاک، مشخص گردید. نتایج نشان داد تلفیق ابزارهای GIS و روشهای منطق فازی با مدلهای سنّتی دقت محاسبات را به نحو چشمگیری افزایش میدهد. توصیه میشود، به منظور کاهش آثار مخرب ناشی از سیل، خشکسالی، فرسایش و تبعات مرتبط، با توجه به تحقیق حاضر، اولویت زمانی و مکانی عملیات آبخیزداری مشخص شود تا متناسب با محدودیتهای مختلف مالی، اجرایی، و زمانیْ عملیات آبخیزداری در مناسبترین موقعیت انجام گیرد.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200866120130321Generating a Vegetation Map in Mountainous Region of
Sabzkouh Using a Digital Elevation Modelتهیه نقشه پیش بینی پوشش گیاهی منطقه کوهستانی سبزکوه با استفاده از مدل رقومی ارتفاع زمین891093533110.22059/jrwm.2013.35331FAشهربانورحمانیکارشناسی ارشد مرتعداری دانشگاه شهرکردعطااللهابراهیمیعضو هیئت علمی دانشکده منابع طبیعی و علوم زمین دانشگاه شهرکرد - دکتری مرتعداریعلیرضاداودیان دهکردیعضو هیئت علمی دانشکده منابع طبیعی و علوم زمین دانشگاه شهرکرد- دکتری زمین شناسیJournal Article20120204The analysis of the relationship between spatial distribution of environmental factors and<br />vegetation types is crucial for understanding mountainous ecosystems. In this research a<br />GIS based approach was used to produce a vegetation map for Sabzkouh protected area in<br />the Chaharmahal-Va-Bakhtiari province. To identify environmental parameters affecting the<br />vegetation cover, 6 primary and secondary environmental parameters including hypsometric,<br />slope steepness, slope direction, annual precipitation, temperature and sun radiation maps were<br />derived from the study area DEM. To investigate the relationship between these factors and<br />the spatial distribution of vegetation cover, quantitative analyses using statistical techniques<br />like Principal Components Analysis(PCA) were undertaken. Then, the spatial distribution<br />of vegetation types was predicted using a multi-logistic regression. Results showed that<br />topographic variables derived from the DEM were very useful for indicating habitats of<br />range and forest types. Although lack of information on the anthropogenic effects led to some<br />uncertainties in the interpretation of spatial pattern of vegetation types, the topographic and<br />climatic variables, derived from the DEM, were considerably effective in modelling the spatial<br />distribution of vegetation types.تعیین تیپ¬های گیاهی و تغییرات ساختاری آن در مناطق کوهستانی و مرتفع با مشکلات جدی همراه بوده، از اینرو، تجزیه و تحلیل ارتباط بین الگوی توزیع مکانی تیپ¬های گیاهی و عوامل محیطی برای شناخت اکوسیستم¬های کوهستانی بسیار مهم است. اطلاعات مکانی دقیقی در مورد عوامل محیطی موثر بر پراکنش پوشش گیاهی معمولاً در این مناطق وجود ندارد،حال آنکه مدل رقومی ارتفاعی زمین (DEM) رابطه بسیار قوی با دما، رطوبت، فرآیندهای ژئومورفولوژیکی وعوامل تخریبی داشته به همین دلیل انتظار می¬رود جایگزین بالقوه¬ای برای متغییر های تعیین کننده پوشش گیاهی باشد. در مطالعه حاضر روشی مبتنی بر مدل رقومی ارتفاع زمین و سیستم¬های اطلاعات جغرافیایی برای تولید نقشه پوشش گیاهی منطقه حفاظت شده سبزکوه در استان چهارمحال و بختیاری به¬کار گرفته شد.در این روش به منظورشناسایی پارامترهای محیطی تعیین گر ساختار پوشش گیاهی، شش پارامتر محیطی اولیه و ثانویه شامل نقشه¬های هیپسومتری، شیب، جهت، بارش، دما و تابش خورشیدی از روی DEM استخراج گردید. جهت بررسی ارتباط بین این عوامل و توزیع مکانی پوشش گیاهی، تجزیه و تحلیل کمی با استفاده از ابزار آماری آنالیز مؤلفه اصلی انجام شد. سپس با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک چند متغیره الگوی توزیع مکانی پوشش گیاهی پیش بینی شد. نتایج نشان داد که هر چند فقدان اطلاعات در مورد گستره فعالیت¬های انسانی منجر به برخی ابهامات در تفسیر الگوهای فضایی پوشش گیاهی می¬شود، اما استفاده از متغیرهای توپوگرافیک و اقلیمی استخراج شده از روی DEM در پیش بینی پراکنش پوشش گیاهی برای نشان دادن الگوی توزیع مکانی تیپ¬های گیاهی منطقه بسیار مفید وامیدوار کننده بود.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200866120130321Investigation on Relationship between Palatability and
Forage Quality in some of Rangeland Plants
)Case Study: Karsanak rangelands of Chaharmahal-va-Bakhtiari Province(بررسی رابطة بین خوشخوراکی و کیفیت علوفة برخی گیاهان مرتعی (مطالعة موردی: مراتع کرسنک استان چهارمحال و بختیاری)1111203533210.22059/jrwm.2013.35332FAولی اللهرئوفی راددانشجوی کارشناسی ارشد مرتعداری دانشگاه شهرکردعطااللهابراهیمیاستادیار دانشکدة کشاورزی دانشگاه شهرکردحسینارزانیاستاد دانشکدة منابع طبیعی دانشگاه تهرانزهراشجاعی اسعدیهاستادیار دانشکدة کشاورزی دانشگاه شهرکردJournal Article20100125Palatability includes plants physical and chemical property that encourages an animal select<br />a plant for grazing. This study is an attempt for intruducing an indicator for determining the<br />palatability of rangeland plants. To do this, the relationship between palatability and forage<br />quality of rangeland plants in Karsanak rangelands of the Chaharmahal-va-Bakhtiari province<br />was studied. First, plant composition based on plant canopy cover and production was<br />determined using of the systematic random sampling method (in each plant type there are<br />2 transects of 200 m and 15 plots along each transect). Also, the percentage of present each<br />plant in the livestock diet (sheep and goat) was determined using the filming method. Then,<br />the selection index of each plant species by sheep and goat was determined. In the next stage,<br />the forage quality of some plant species was determined by determining the percentage of<br />CP, ADF, DMD and ME. Finally, the relationship between plant quality indices (independent<br />variables) and the selection index of plant species by sheep and goats (dependent variable)<br />was determined using the SPSS software (Ver.15). Results showed that there is a significant<br />relationship between the selection index of each species (both percentage canopy cover and<br />production) and ADF, DMD, and ME by the sheep (P ≤0.05). However, such a significant<br />relationship was not found for CP. And, there is not a significant relationship between the<br />selection index of each species (both percentage canopy cover and production) and ADF,<br />DMD, ME and CP by the goat (P ≤0.05). Considering the results, the quality of forage can be an indicator in determining their palatability.خوشخوراکی عبارت است از مجموعه عوامل فیزیکی و شیمیایی ِگیاه که دام را به خوردن یا نخوردنِ یک گیاه ترغیب میکند. این تحقیق تلاشی است در ارائة شاخصی به عنوان معرّف خوشخوراکی گیاهان مرتعی. بدین منظور، رابطة بین خوشخوراکی و کیفیت علوفة گیاهان مرتعی در مراتع کرسنک استان چهارمحال و بختیاری بررسی شد. نخست ترکیب گیاهی هر یک از گیاهان بر مبنای پوشش تاجی و تولید به روش نمونهبرداری تصادفی سیستماتیک (در هر تیپ گیاهی 2 ترانسکت 200 متری و در طول هر ترانسکت 15 پلات) و رژیم غذایی دامها (گوسفند و بز) به روش زمانسنجی تعیین شد. سپس، شاخص انتخاب هر یک از گونههای گیاهی توسط گوسفند و بز تعیین شد. در مرحلة بعد، کیفیت علوفة گونههای غالب رژیم غذایی دامها با اندازهگیری درصد CP، درصد ADF، میزان DMD و ME تعیین شد. در پایان، رابطة همبستگی بین شاخصهای کیفیت علوفه (متغیرهای مستقل) و شاخص انتخاب هر یک از گونههای گیاهی توسط گوسفند و بز (متغیر وابسته)، با استفاده از نرمافزار SPSS (Ver.15)، تعیین و تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایجِ این پژوهش، از بین شاخصهای کیفیت علوفه، فیبر جداشده در اسید ((ADF، هضمپذیری مادة خشک (DMD)، و انرژی متابولیسمی با شاخص انتخاب هر یک از گونههای گیاهی توسط گوسفند (بر حسب هم درصد تاج پوشش و هم تولید) رابطة معنیداری (05<sub>/</sub>0P≤) نشان دادند. اما بین شاخصهای کیفیت علوفة گیاهان با شاخص انتخاب هر یک از گونههای گیاهی توسط بز (بر حسب درصد تاج پوشش و تولید) رابطة معنیداری (0.05 P≤) یافت نشد. با توجه به نتایج بهدستآمده، کیفیت علوفه را میتوان، با توجه به نوع دام، شاخصی از خصوصیات شیمیایی گیاهان مرتعی، در تعیین خوشخوراکی آنها، برشمرد. بنابراین، با توجه به ضرورتِ تعیین کیفیت گیاهان مرتعی ـ برآورد ظرفیت چرا و خوشخوراکی گونههای مرتعی ـ ضروری است برای تعیین کیفیت گونههای مرتعی کوششی انجام پذیرد.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200866120130321Determination of the most appropriate level of utilization
authorized of Artemisia sieberi in steppic site
)Case study: dehno- bardsir, Kerman province(تعیین مناسب ترین حد بهره برداری مجاز گونه Artemisia sieberi در مراتع استپی
دهنو - بردسیر استان کرمان1211293533310.22059/jrwm.2013.35333FAمحمدشریفی یزدیمربی و عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کرمانفرهنگقصریانیاستادیار موسسه تحقیقات جنگلها و مراتعمینابیاتکارشناس موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع0000-0000-0000-0000Journal Article20110123The present research was done in steppic rangelands of Dehno, Kerman province to study the<br />effects of different harvesting intensities of Artemisia sieberi applying simulation method. The<br />experiment was conducted using split plots in a completely randomized experimental design<br />of ten replications to find the best grazing intensity. Treatments are including no harvest (as a<br />control), 25, 50 and 75% harvest. In each treatment, 10 similar and average plant species were<br />selected as replications. All dependent variables were evaluated during the study and results<br />were analyzed in SAS software. Results showed Minimum and maximum forage production<br />was obtained at 25% harvest in 2008 and no harvest treatment in 2009, respectively. Regarding<br />to the obtained results and soil condition, the 50% harvesting intensity is recommended in<br />Dehno site to maintain the vigority of Artemisia sieberi that is not dangerous for its survival,<br />healthiness and vigority even in drought conditions.به منظور تعیین مناسب ترین حد بهره برداری، مطالعه اثر شدت های مختلف برداشت بر تولید علوفه گونه<br />(Artemisia sieberi) در مراتع استپی دهنو بردسیر استان کرمان باجرا درآمد. برای رسیدن به این هدف در سایت یک هکتاری محصور شده به همین منظور آزمایش انجام شد، تیمارهای مورد نظر در این تحقیق شامل چهار شدت برداشت: 25، 50 و 75 درصد برداشت به روش تقلید چرا (Simulation) و شاهد (بدون برداشت) بودند. در هر تیمار 10 پایه مشابه و متوسط از گونه مورد نظر بعنوان تکرار انتخاب شدند و متغیرهای وابسته طی سه سال دوره آزمایش از سال 1387 تا 1389 روی این گونه اندازه گیری شد و در فرمهای مخصوص ثبت شدند. نتایج بدست آمده در قالب طرح آماری کرت های خرد شده در زمان در سه سال 1387 تا 1389 در نرم افزار SASمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. <br />نتایج برداشت علوفه در طی انجام آزمایش نشان داد که کمترین میزان تولید در سال 87 در شدت برداشت 25 درصد و بیشترین میزان آن در سال 88 در تیمار شاهد بوده است. با توجه به منبع تغییرات در عرصه مرتعی (چرای دام به عنوان عامل اصلی مدیریتی و شرایط آب¬و¬هوایی سالانه) و با عنایت به اینکه خاک منطقه نیز از پایداری نسبتا خوبی برخوردار است، می-توان بیان کرد که چرای دام تا کمتر از 50 درصد از وزن رویش سالانه حتی در سال¬های خشکسالی هم ضامن بقای گونه Artemisia sieberi در منطقه دهنو بردسیر خواهد بود و سلامتی و شادابی این گونه را به خطر نمی اندازد.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200866120130321Spatial Variation of Bedload Shape Characteristic towards
Downstream
)Case Study: Ghalesar Watershed, Sari(بررسی تغییرات مکانی ویژگیهای مورفومتری رسوبات بستر در جهت پایاب رودخانه (مطالعة موردی: حوزة آبخیز قلعهسر ساری)1311443533410.22059/jrwm.2013.35334FAعطاالهکاویاناستادیار و عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریفاطمهآدینهکارشناس ارشد آبخیزداری دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریقربانوهاب زادهاستادیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریعبدالواحدخالدی درویشاناستادیار و عضو هیئتعلمی دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20110307Investigating downstream changes in bed load shape can be useful to detect watershed<br />hydrological processes and it is very important to design hydraulic structures and to manage<br />capacity of large storage dams, properly. Regarding to doing of enforcement studies, this<br />research was conducted in Qalesar River in upstream of Chahardangeh watershed in Mazandaran<br />Province. After recognition of the study area, 6 sections were selected towards downstream<br />for bed load sampling. Laboratory analysis were done to measure and calculate some bed<br />load shape characteristics including skewness, kurtosis, mean, mode, percent of sand, fine<br />gravel, silt and clay, sediment texture, small, medium and large diameters, nominal diameter,<br />sphericity, rounding, width ratio, shape factor and D10, D50 and D90. Results indicated a<br />decreasing trend in shape factor and sphericity, an increasing trend in mean diameters and<br />roundness, a complex trend in width ratio and a uniform trend in 3 axes. Our finding also<br />indicated that this variations may be affected by physiographic, lithologic and geotechnical<br />characteristics of the study area.بررسی خصوصیات شکل مواد بستر و تغییرات مکانی آنها در طول حوزة آبخیز میتواند به شناخت بیشتر فرایندهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی حوزة آبخیز کمک کند و بسته به تغییرات مکانی این رسوبات در طول رودخانة اصلی و مخزن سد اهمیت زیادی در مکانیابی سازههای هیدرولیکی و مدیریت مناسب مخازن سدهای بزرگ دارد. با توجه به مطالعات اجرایی احداث سد مخزنی چهاردانگة ساری، این پژوهش در حوزة آبخیز قلعهسر در بالادست حوزة آبخیز چهاردانگة مازندران انجام پذیرفت. بدینمنظور، پس از شناسایی منطقة مورد نظر، شش مقطع در طی آبراهة اصلی در جهت پاییندست رودخانه تعیین شد و برداشت رسوبات بستر به شیوة ترکیبی انجام گرفت. نمونهها در آزمایشگاه آنالیز شد و ویژگیهای مورفومتری رسوبات بستر، شامل چولگی، کشیدگی، میانگین، نما، درصد شن، ماسه، سیلت، رس، بافت رسوبات، اندازههای بزرگ، متوسط، کوچک ذرات، قطر ظاهری، کرویت، گردشدگی، ضریب پهنی، عامل شکل، و D<sub>10</sub>، D<sub>50</sub>، و D<sub>90</sub> رسوبات بستر، در جهت پایاب اندازهگیری و محاسبه شد. نتایج بررسی در جهت پاییندست نشان داد که دامنة تغییرات عامل شکل و کرویت روندی کاهشی، دامنة تغییرات متوسط اندازة ذرات و گردشدگی روندی افزایشی، دامنة تغییرات ضریب پهنی روندی پیچیده، و دامنة تغییرات اندازة سهمحوری روندی یکنواخت و ناچیز داشته است. نتایج این بررسی، همچنین، نشان داد که این تغییرات ممکن است تحت تأثیر عوامل فیزیوگرافی، لیتولوژی، و زمینساخت منطقه قرار گرفته باشد. دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200866120130321Changes of Vegetation Cover under Drought and Wet
Periods in the Flood Spreading Site and Control Rangeland
of HeratYazd Provinceبررسی آثار خشکسالی و ترسالی بر تغییرات پوشش گیاهی در دو منطقة پخش سیلاب و مراتع شاهد هرات استان یزد1451563533510.22059/jrwm.2013.35335FAعلی بمانمیرجلیلیکارشناس ارشد مرتعداری و محقق پژوهشی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی یزدمحمدموسایی سنجره ایعضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزدشهاب الدینزارع زاده مهریزیدانشجوی دکتری آبخیزداری دانشگاه هرمزگانJournal Article20080616A better understanding of rangeland vegetation cover and its variation in different years based<br />on wetness and droughtiness fluctuations is a great importance. Economical priority setting of<br />rangelands is based on variations in rainfall and drought patterns, because it yields to better<br />characterization of vegetative cover. Yet a comprehensive and continuous monitoring of<br />vegetative cover of rangelands has not been established. To study the influence of droughtiness<br />and wetness on vegetation cover and production forage, 11 sampling areas and 3 reference<br />areas were selected in Herat. Three 100-m transects were located 25-m apart within each<br />sampling area. Production and cover were estimated within 10 located 2- plots along each<br />transect. Data were analyzed using Duncan›s test Design a completely random with a factorial<br />GLM procedure at 99% and 95% confidence levels. Results showed that the vegetation cover<br />and production in wetness were significantly different from those in droughtiness (P<0.01).<br />The vegetation production and cover increased by 36.3% and 34% respectively in the wetness<br />compared to the droughtiness. The influence on production and cover was positive and efficient<br />in the wetness with the average rainfall higher than the 30-yr average. Finally, the results of<br />flood spreading increased vegetation cover and production forage in dams.شناخت بهترِ وضعیت پوشش گیاهی مراتع کشور و تغییرات آن در سالهای مختلف، بر اساس نوسانات بارندگی و خشکسالی، اهمیت ویژهای دارد. این شناختْ اهمیت اولویتبندیِ اقتصادی مراتع را بر میزان بهرهوری مشخص میسازد. تاکنون پایشِ جامع و مستمری برای پوشش گیاهی مراتع کشور در سالهای مختلف، از نظرِ آثار خشکسالی و ترسالی، صورت نگرفته است. در این تحقیق آثار ترسالی و خشکسالی بر روی درصد تاج پوشش گیاهی و میزان تولید گیاهی در یازده عرصة پخش سیلاب و سه عرصة شاهد بررسی شد. در عرصة پخش سیلاب و عرصة شاهد، در هر یک، جداگانه، 3 ترانسکت 100 متری به فاصلة 25 متری از همدیگر، به صورت عمود بر شیب، روی خطوط تراز و در هر ترانسکت 10 پلات 2×1 مترمربعی به فاصلة 10 متری از همدیگر تعبیه شد. برای اندازهگیری تولید از روش قطع و توزین استفاده شد و برای اندازهگیری پوشش از پلاتهای 2×1 مترمربعی. نتایج با استفاده از آزمون دانکن در قالب طرح کاملاً تصادفی به صورت فاکتوریل به روش GLM در سطح اطمینان 95 و 99 درصد نشان داد که میزان تولید و تاج پوشش در تیمارهای خشکسالی و ترسالی در سطح 1 درصد معنیدار است (010p<). میزان تولید شبکه در ترسالیها 336 درصد و میزان تاج پوشش 34 درصد نسبت به خشکسالی افزایش داشته است. این امر بیانگر آن است که در ترسالیها، که میزان بارندگی از میانگین سیساله بیشتر است، میزانِ درصد تاج پوشش و تولیدْ مثبت بوده است. بر اساس نتایج این تحقیق، پخش سیلاب باعث افزایش پوشش گیاهی و تولید علوفه در شبکهها شد.دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهراننشریه علمی - پژوهشی مرتع و آبخیزداری5044-200866120130321Effect of Land-use and Precipitation Changes on Sediment
Yield
)Case Study: Taleghan Watershed(تاثیر تغییر کاربری اراضی و تغییرات بارش بر تولید رسوب در حوزة آبخیز طالقان1571653533610.22059/jrwm.2013.35336FAعلی اکبرنظری سامانیاستادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران0000-0001-6517-2013حسامهرویکارشناس ارشد آبخیزداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانمهدیپناهیاستادیار گروه مهندسی آب، دانشگاه زنجانمسعودجعفری شلمزاریدانشجوی دکتری بیابان زدایی
دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20100314Natural landscape alternation is a problem that has been under debate for a long time. Land<br />utilization techniques like agriculture, forest and rangelands, residential and urban are among<br />influential criteria affecting erosion severity and sediment yield in a given region. In this respect,<br />land management is a promising option to mitigate it. Thus, acquaintance with quantitative soil<br />erosion owing to land-use changes is of great importance for estimating disadvantages and<br />latent and intangible symptoms of erosion. Strategic planning for sustainable development<br />could be benefited from such knowledge. The current research considered a statistical period<br />from 1970 to 2004. This period was sub-divided into two separate periods from 1970 to 1987<br />and from 1987 to 2004. During these periods, statistics relating to sedimentation, climatology<br />(precipitation) and hydrology were analyzed. Results revealed that the sediment reduction in<br />these two periods under similar rainfall would be as a result of an increase in abandoned areas.تغییر در نوع استفاده از عرصه های طبیعی کشور مشکلی است که از گذشته های دور مطرح بوده است. شیوه های بهره برداری اراضی، بهره برداری از جنگل و مرتعٌٌ، ایجاد مناطق مسکونی و شهری و... از عواملی هستند که روی شدت فرسایش و تولید رسوب یک منطقه اثر می گذارند. لذا آگاهی از مقادیر کمی فرسایش خاک ناشی از تبدیل اراضی می تواند در برآورد دقیق اثرات نامطلوب، پنهان و غیر ملموس فرسایش موثر عمل نموده و این امر به برنامه ریزی های استراتژیک در جهت مدیریت پایدار اراضی کمک میکند. در مطالعه حاضر دوره آماری 1349 تا 1383 مورد بررسی قرار گرفت. این دوره به دو زیر دوره 1349 تا 1366 و 1366 تا 1383 تقسیم گردید. طی دو دوره ذکر شده آمار داده های رسوب¬سنجی، هواشناسی (بارندگی) و هیدرولوژیک (دبی) با در نظر گرفتن تغییرات کاربری اراضی مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که با در نظر گرفتن دوره های ترسالی و خشکسالی علت کاهش رسوب در طی این دو دوره در بارندگی مشابه مربوط به اثرات افزایش اراضی رها شده در منطقه می باشد. همچنین عامل دبی با توجه به اختلاف بین دبی¬های بدون بعد قبل از 1366 و بعد از 1366 با سطح معنی داری معادل 98/0 با احتمال 99 درصد معنی¬دار نیست. به عبارت دیگر کاهش تولید رسوب در این دوره زمانی را می توان به تغییرات کاربری اراضی یعنی افزایش اراضی رها شده و در نتیجه افزایش اراضی مرتعی در منطقه مرتبط دانست.