کورش کمالی؛ غلامرضا زهتابیان؛ طیبه مصباح زاده؛ حسین شهاب آرخازلو؛ محمود عرب خدری؛ علیرضا مقدم نیا
چکیده
پایداری خاک به ویژه در اکوسیستمهای شکننده یک شاخص ضروری برای مدیریت پایدار اراضی است و به ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک بستگی دارد. با این وجود پایداری خاک به طور مستقیم قابل اندازهگیری نبوده و باید از شاخصهای کیفیت و پایداری خاک استنتاج شود. به منظور بررسی پایداری خاک در منطقۀ بیابانی سمنان، مزارع، باغات و مراتع ...
بیشتر
پایداری خاک به ویژه در اکوسیستمهای شکننده یک شاخص ضروری برای مدیریت پایدار اراضی است و به ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک بستگی دارد. با این وجود پایداری خاک به طور مستقیم قابل اندازهگیری نبوده و باید از شاخصهای کیفیت و پایداری خاک استنتاج شود. به منظور بررسی پایداری خاک در منطقۀ بیابانی سمنان، مزارع، باغات و مراتع واقع در یک مزرعۀ آموزشی با مدیریتهای مختلف آبیاری انتخاب و از شاخص پایداری (SI) و روش رتبهبندی تجمعی 9 و 11 پارامتری (CR9 و (CR11 استفاده شد. با حفر و تشریح خاکرخ و نمونهبرداری از افقهای سطحی و زیرسطحی اراضی منتخب، 12 ویژگی مهم و مؤثر در پایداری خاک اندازهگیری و مقادیر شاخصهای مذکور در هر یک از اراضی محاسبه و تأثیر نوع کاربری بر پایداری خاک مقایسه شد. بررسی نتایج نشان داد که مقدار SI بهجز در لایۀ سطحی اراضی زراعی آبی به دلیل تأثیر کشت و کار و نقش مثبت مواد آلی، در بقیۀ اراضی کمتر از یک بوده که نشان از ناپایداری خاک دارد. در لایۀ زیرسطحی تمامی اراضی مورد مطالعه، مقدار SI کمتر از یک شد. این موضوع بیانگر آن است که ویژگیهای خاک در لایههای زیرسطحی در محدودۀ بهینه قرار نداشته و در نتیجه در عملکرد محصول، تخریب خاک و بیابانزایی مؤثرند. مطابق نتایج روش رتبهبندی تجمعی، لایههای سطحی و زیرسطحی خاک در هیچ یک از اراضی مورد مطالعه در کلاسهای خیلی پایدار و پایدار قرار نگرفتند. لیکن این روش پایداری خاک اراضی آبی چندکشتی را به دلیل نقش مثبت در افزایش عاملهای اصلاحی خاک، در وضعیت مناسبتری نسبت به دیگر اراضی طبقهبندی نمود. بررسی همبستگی شاخصهای مورد مطالعه با ویژگیهای خاک نشان داد که کربن آلی، شاخص پایداری خاکدانه، شوری، نسبت جذب سدیم و میانگین وزنی قطر خاکدانهها تأثیر مستقیم و مؤثرتری بر پایداری خاک دارند. همچنین بین مقادیر SI با CR9 و CR11 در لایۀ سطحی همبستگی معنیدار منفی در سطح یک درصد (به ترتیب 58/0 R2= و 74/0 R2=) مشاهده شد؛ لیکن در لایۀ زیرسطحی فاقد همبستگی بودند. در نهایت، روش رتبهبندی تجمعی که از ویژگیهای بیشتر و مؤثرتری برای ارزیابی پایداری خاک استفاده میکند، برای پایش پایداری خاک توصیه شد.
داریوش قربانیان؛ احسان زند اصفهانی؛ حیدر شرفیه؛ علیرضا افتخاری
چکیده
استفاده از اراضی شور و کم بازده برای تولید علوفه گام مهمی در راستای بهرهوری بهینه از منابع آب و خاک با کیفیت پایین، تأمین علوفۀ دامها و حفاظت از منابع پایه به حساب میآید. لذا به منظور بررسی توان استقرار، حجم تاجپوشش، رشد ارتفاعی، میزان تولید و در نهایت معرفی گونههای مناسب برای اصلاح اراضی شور و کم بازده منطقۀ مورد تحقیق، ایستگاه ...
بیشتر
استفاده از اراضی شور و کم بازده برای تولید علوفه گام مهمی در راستای بهرهوری بهینه از منابع آب و خاک با کیفیت پایین، تأمین علوفۀ دامها و حفاظت از منابع پایه به حساب میآید. لذا به منظور بررسی توان استقرار، حجم تاجپوشش، رشد ارتفاعی، میزان تولید و در نهایت معرفی گونههای مناسب برای اصلاح اراضی شور و کم بازده منطقۀ مورد تحقیق، ایستگاه تحقیقات بیابان گرمسار (با شوری 30 تا 35 ds/m) و گونههای غیربومی و پرتولیدAtriplexleucoclada,Atriplexcanescens و گونههای بومی و خوشخوراک Atriplexverrocifera , Aeluropuslagopoidesو Aeluropuslittoralis انتخاب شده و هریک در سه تکرار کاشته شدند. گونههای منتخب مقاوم به شوری و خشکی هستند. در هر تکرار از گونههای مورد نظر به تعداد 15 نمونه در هر ردیف کاشته شد. نتایج نشان داد که درصد استقرار گونههای گیاهی At. ca , At. le , At. ve , Ae. laو Ae.li به ترتیب برابر با 5/95%، 5/95%، 100% ، 7/97% و 100% میباشد که نشان از قدرت استقرار مناسب همۀ گونههای مورد بررسی دارد. تحلیل نتایج حاصل از تجزیۀ واریانس تولید سالانه نشان داد که تمامی گونههای یاد شده قادر به تولید علوفه در اراضی شور با حداکثر ds/m35 هستند. در بین گونههای مورد بررسی گونههای At. ca و At. le از لحاظ میزان تاج پوشش و ارتفاع دارای بیشترین عملکرد بودند. گونۀ At. le با تولید بیش از 2 تن در هکتار پر تولید ترین گونۀ مورد بررسی شناخته شد. از بین صفتهای مورد بررسی نیز صفات میزان تولید و تاج پوشش صفتهای بهتری برای نشان دادن اختلافات بین گونهها شناخته شدند.
سید حسن کابلی؛ حسین آذرنیوند؛ علی اکبر مهرابی؛ حسین ارزانی؛ سید مهدی حشمت الواعظین
چکیده
یکی از شیوههای مرسوم تحقیق دربارة شناخت موضوع یا تصمیمگیری در جوامع توجه به آرای افراد جامعه است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد مرتع با توجه به دیدگاههای جامعة مرتعدار مراتع قشلاقی استان سمنان است. در این راستا، عوامل مؤثر بر عملکرد مرتع به عوامل انسانی (اقتصادی و اجتماعی) و طبیعی (شرایط توپوگرافی، ویژگیهای اقلیمی، ...
بیشتر
یکی از شیوههای مرسوم تحقیق دربارة شناخت موضوع یا تصمیمگیری در جوامع توجه به آرای افراد جامعه است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد مرتع با توجه به دیدگاههای جامعة مرتعدار مراتع قشلاقی استان سمنان است. در این راستا، عوامل مؤثر بر عملکرد مرتع به عوامل انسانی (اقتصادی و اجتماعی) و طبیعی (شرایط توپوگرافی، ویژگیهای اقلیمی، زمینشناسی و خاک) به منزلة معیار اصلی تقسیم شد. زیرمعیارها بر اساس مصاحبه، تجربیات و مرور منابع تعیین شد. پرسشنامة تحلیل سلسلهمراتبی (AHP) تدوین شد و ارزش وزنی معیارها و زیرمعیارها بر اساس مصاحبه با سی نفر از مرتعداران تعیین شد. پرسشنامهها با استفاده از نرمافزارExpert choiceتحلیل شد. بر اساس نتایج، میزان و فصل بارندگی و شیوة مالکیت از مهمترین عوامل تعیینکننده بودند. در مجموع، عوامل طبیعی اثر بیشتری در عملکرد مراتع داشت. اولویت عوامل طبیعی نسبت به عوامل انسانی برابر با 8/2 و بردار ویژة عوامل طبیعی 74/0 در برابر 26/0 بود. جامعة تحقیق در تشخیص اثر عوامل طبیعی، نسبت به آثار عوامل انسانی، اختلافنظر بیشتری داشت.
احمد صادقی پور؛ نادیا کمالی؛ پریا کمالی؛ حامد جنیدی
چکیده
تحقیق حاضر به منظور بررسی تغییرات ماهانه و فصلی میزان تصاعد دیاکسید کربن از خاک در شدتهای مختلف چرای دام از مراتع انجام شد. سه منطقه شامل مراتع قرق (شاهد)، مراتع با چرای کم، و مراتع با چرای شدید در منطقة قوشة سمنان انتخاب شد. در هر یک از مناطق تصاعد کربن به روش تله قلیایی در اتاقک بستة ساکن به صورت ماهانه و به مدت یک سال اندازهگیری ...
بیشتر
تحقیق حاضر به منظور بررسی تغییرات ماهانه و فصلی میزان تصاعد دیاکسید کربن از خاک در شدتهای مختلف چرای دام از مراتع انجام شد. سه منطقه شامل مراتع قرق (شاهد)، مراتع با چرای کم، و مراتع با چرای شدید در منطقة قوشة سمنان انتخاب شد. در هر یک از مناطق تصاعد کربن به روش تله قلیایی در اتاقک بستة ساکن به صورت ماهانه و به مدت یک سال اندازهگیری شد. دادههای مربوط به مقادیر تصاعد و چرا، به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار تجزیه و تحلیل شد. همچنین، برای بررسی ارتباط فاکتورهای دما و رطوبت خاک با تغییرات تصاعد کربن در هر منطقه، با توجه به شرایط دادهها، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد در منطقة مورد مطالعه بیشترین میزان تصاعد کربن از خاک در مردادماه و کمترین آن در بهمنماه صورت گرفته است. همچنین، بین میزان تصاعد در اراضی تحت شدتهای مختلف چرا اختلاف معنیدار وجود دارد. بیشترین میزان تصاعد در اراضی با چرای شدید در مردادماه (34/3 گرم کربن در متر مربع در روز) و کمترین آن در بهمنماه (033/0 گرم بر متر مربع در روز) در اراضی قرق اتفاق افتاده است. از نظر توزیع فصلی، بیشترین مقدار تصاعد بهترتیب در تابستان، پاییز، بهار، و زمستان مشاهده شد. همچنین، بین تصاعد کربن مناطق مختلف مورد مطالعه با رطوبت خاک همبستگی منفی وجود دارد.