جواد معتمدی؛ علی محبی؛ کامبیز علیزاده
چکیده
زمینه: کنار آمدن با تغییرات اقلیمی، بخشی از شیوه رویارویی با این پدیده است. این امر، منوط به درک تغییرات اقلیمی و میزان انطباقپذیری با آن میباشد.هدف: پژوهش، با هدف سنجش میزان درک عشایر از تغییرات اقلیمی و راهبردهای سازگاری آنها در مواجهه با تغییرات اقلیمی، انجام شد.روش پژوهش: پژوهش، توصیفی بوده و ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه ...
بیشتر
زمینه: کنار آمدن با تغییرات اقلیمی، بخشی از شیوه رویارویی با این پدیده است. این امر، منوط به درک تغییرات اقلیمی و میزان انطباقپذیری با آن میباشد.هدف: پژوهش، با هدف سنجش میزان درک عشایر از تغییرات اقلیمی و راهبردهای سازگاری آنها در مواجهه با تغییرات اقلیمی، انجام شد.روش پژوهش: پژوهش، توصیفی بوده و ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه بود که گویههای آن بر اساس مصاحبه، بهدست آمد.یافتهها: درک عشایر از اثرات تغییر اقلیم، یکسان نمیباشد. از نظر آنها، تغییر اقلیم، مشهودترین تاثیر را در پوشش گیاهی داشته است. اولویت استراتژیهای سازگاری نیز در مواجهه با تغییرات اقلیمی، متفاوت است. بین درک اثرات تغییر اقلیم با میزان سازگاری و انطباقپذیری در مواجهۀ با تغییرات اقلیمی، رابطۀ مثبت مشاهده شد. عشایری که درک بیشتری از اثرات تغییر اقلیم داشتند، از استراتژیهای مدیریت دام جهت سازگاری در مواجهه با آن، استفاده کردهاند. سن و سابقۀ دامداری، با میزان درک از اثرات تغییر اقلیم، رابطۀ مثبت داشت. رابطۀ منفی و معنیداری نیز بین تعداد دام و میزان سازگاری، مشاهده شد.نتیجهگیری: درک عشایر از تغییر اقلیم و تأثیرات آن بر اکولوژی محیط، نقطه شروع مهمی در مقابله با اثرات منفی تغییرات اقلیمی و انتخاب راهبردهای مناسب برای سازگاری یا مقابله با آن است. بهطوری که انتخاب روشهای سازگاری مناسب توسط عشایر، آسیبپذیری تغییرات اقلیمی بر وضعیت دام و مراتع را کاهش میدهد.
جواد معتمدی؛ مرتضی خداقلی
چکیده
تغییرات اقلیمی در دو دهه اخیر، یک موضوع جدی بوده و بسیاری از مطالعات، بر جنبههای مختلف آن متمرکز شدهاند. در پژوهش حاضر، به بررسی تأثیر تغییر اقلیم بر پراکنش گونه Bromus tomentellus، پرداخته شد. برای اینکار، از 19 متغیر زیست اقلیمی و سه متغیر فیزیوگرافی و مدل رگرسیون لجستیک، برای تعیین کمیت تغییر اقلیم در سال 2050 و بررسی دقیق اثرات آن ...
بیشتر
تغییرات اقلیمی در دو دهه اخیر، یک موضوع جدی بوده و بسیاری از مطالعات، بر جنبههای مختلف آن متمرکز شدهاند. در پژوهش حاضر، به بررسی تأثیر تغییر اقلیم بر پراکنش گونه Bromus tomentellus، پرداخته شد. برای اینکار، از 19 متغیر زیست اقلیمی و سه متغیر فیزیوگرافی و مدل رگرسیون لجستیک، برای تعیین کمیت تغییر اقلیم در سال 2050 و بررسی دقیق اثرات آن بر تغییر گستره گونه B. tomentellus استفاده شد. ابتدا با استفاده از 17 ایستگاه سینوپتیک داخل و مجاور استان، پایگاه داده متغیرهای بارش، دمای شبانه، دمای روزانه و متوسط دما، تشکیل و 19 سنجه اقلیمی، محاسبه شد. همچنین با استفاده از مدل رقومی ارتفاع، با دقت 30 متر؛ متغیرهای فیزیوگرافی شیب، جهت و ارتفاع، تهیه شد. سپس، نقاط حضور و غیاب گونه مشخص شد و با استفاده از رگرسیون لجستیک، رفتار رویشی آن، مشخص و نقشه مدلسازی شده و معادلات مربوطه در شرایط کنونی، محاسبه شد. با استفاده از معادلات فعلی و قرار دادن دادههای استخراج شده از پایگاهWorldclime ؛ نقشه پراکنش آینده، برای سال 2050 تحت سناریوهای اقلیمی RCP4.5 و RCP8.5، تولید گردید. نتایج نشان داد؛ میانگین دمای سالانه (BIO1)، دامنه دمای سالانه (BIO7) و میانگین دمای سردترین فصل (BIO11)، بیشترین اهمیت را برای تناسب رویشگاه دارند که مقادیر آنها، با سختتر شدن شرایط اقلیمی، افزایش مییابد. میانگین دمای سالانه در مکانهایی با احتمال وقوع بیشتر از 75 درصد؛ طی سه دهه آینده، 6/1 تا 1/2 درجه سانتیگراد، افزایش خواهد داشت. ارتفاع رویشگاههای مناسب آن نیز، 115 تا 190 متر، بیشتر خواهد شد.
الهام فخیمی؛ جواد معتمدی؛ زینب قلی پور قلی پور؛ عزت اله سلیمانی؛ شهباز شمس الدینی
چکیده
ششناخت گیاهان دارویی و ارزیابی اقتصادی بهرهبرداری از آنها، یکی از ملزومات اساسی تهیه طرحهای مرتعداری چندمنظوره است. پژوهش حاضر، با هدف برآورد شاخصهای اقتصادی بهرهبرداری از گیاهان دارویی مورد استفاده در مراتع ییلاقی علیآباد موسیری، واقع در کوهرنگ بختیاری، انجام شد. برای این منظور، در سالهای 1397 تا 1399، ضمن نمونهبرداری ...
بیشتر
ششناخت گیاهان دارویی و ارزیابی اقتصادی بهرهبرداری از آنها، یکی از ملزومات اساسی تهیه طرحهای مرتعداری چندمنظوره است. پژوهش حاضر، با هدف برآورد شاخصهای اقتصادی بهرهبرداری از گیاهان دارویی مورد استفاده در مراتع ییلاقی علیآباد موسیری، واقع در کوهرنگ بختیاری، انجام شد. برای این منظور، در سالهای 1397 تا 1399، ضمن نمونهبرداری از پوشش گیاهی و اندازهگیری مقدار تولید اندام مورد استفاده گیاهان دارویی و مقدار علوفه گونههای مورد چرای دام، شاخصهای اقتصادی با توجه به دادههای جمعآوری شده، محاسبه شد. با توجه به نتایج، درآمد ناخالص بهرهبرداری از گیاهان دارویی شامل؛ موسیر (Allium hirtifolium)، بن سرخ (Allium jesdianum)، تره کوهی (Allium ampeloprasu)، پونه (Mentha longifolia) و آویشن دنایی (Thymus daenensis)، در یک دوره برداشت، 463974/116 میلیون ریال در هکتار، برآورد شد که پس از کسر هزینههای آشکار و پنهان بهرهبرداری، رانت اقتصادی حاصل از فروش گیاهان دارویی، 054342/40 میلیون ریال در هکتار در سال بهدست آمد. ارزش مورد انتظار هر هکتار از مراتع منطقه از محل بهرهبرداری گیاهان دارویی نیز با در نظر گرفتن نرخ تنزیل 4/5 درصد در شهریورماه 1399، 714547/7 میلیون ریال در هکتار و از محل علوفه مورد چرای دام، 130050/1 میلیون ریال در هکتار برآورد شد که سهم گیاهان دارویی از کل ارزش مورد انتظار حاصل، 87 درصد است. همچنین اشتغال سالانه بهرهبرداری از گیاهان دارویی، در محدوده 300 هکتاری پراکنش گیاهان دارویی، سه نفر در سال، محاسبه شد. در مجموع، بهرهبرداری مبتنی بر اصول اکولوژیک از گیاهان دارویی، میتواند نقش مهمی در اقتصاد و اشتغال محلی ایفا کند.
جواد معتمدی؛ شکوفه ابراهیمی؛ اسماعیل شیدای کرکج
چکیده
برآورد ذخیرۀ کربن، یکی از ملزومات اساسی بهمنظور ارزشگذاری خدمات اکوسیستمهای مرتعی و ارزیابی اقتصادی ذخیرۀ کربن، در عملیات اصلاح مراتع است. عملکرد گیاهان در مقدار ذخیرۀ کربن، تابعی از ویژگیهای گیاهی، عوامل محیطی و مدیریتی است.از اینرو، ارتباط ذخیرۀ کربن سالانۀ گونۀ Astragalus brachyanus (گون درختچهای) با صفات گیاهی، خصوصیات ...
بیشتر
برآورد ذخیرۀ کربن، یکی از ملزومات اساسی بهمنظور ارزشگذاری خدمات اکوسیستمهای مرتعی و ارزیابی اقتصادی ذخیرۀ کربن، در عملیات اصلاح مراتع است. عملکرد گیاهان در مقدار ذخیرۀ کربن، تابعی از ویژگیهای گیاهی، عوامل محیطی و مدیریتی است.از اینرو، ارتباط ذخیرۀ کربن سالانۀ گونۀ Astragalus brachyanus (گون درختچهای) با صفات گیاهی، خصوصیات رویشگاهی و مدیریت مرتع، در مراتع کوهستانی راژان، بررسی شد. پنج مکان که گونۀ مذکور در آن پراکنش دارد و از نظر خصوصیات فیزیکی با یکدیگر تفاوت داشتند، انتخاب و بر مبنای نوع مدیریت (قرق یا غیر قرق؛ شدت چرای شدید، متوسط و کم) و جهت جغرافیایی، کُد بندی شدند. در هر مکان، از پوشش گیاهی در داخل 30 پلات 2*2 متر مربعی که با فاصلۀ 10 متر از یکدیگر در امتداد شش ترانسکت 50 متری مستقر شدند، اندازهگیری شد. در هر مکان، 15 پایۀ گیاهی A.brachyanus با ابعاد متنوع، انتخاب و ضمن اندازهگیری ویژگیهای مشخصات ظاهری، رشد سال جاری آنها جهت برآورد ذخیرۀ سالانۀ کربن، قطع گردید. نمونهها جهت برآورد ضریب تبدیل کربن، به آزمایشگاه منتقل شد. از هر مکان، سه نمونه مرکب خاک نیز برداشت شد. عوامل توپوگرافی (شیب، جهت جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا) و مدیریتی (شدت چرا در واحدهای مطالعاتی) نیز در هر مکان، ثبت گردید. بهمنظور بررسی ارتباط ذخیرۀ کربن سالانه در بیوماس هوایی با عوامل محیطی و مدیریتی،از رگرسیون حداقل مربعات جزئی استفاده گردید. بر مبنای نتایج، مقدار ذخیرۀ کربن گونۀ A.brachyanusدر تیمارهای مختلف، با یکدیگر تفاوت معنیدار داشتند. ذخیرۀ کربن سالانۀ بیوماس هوایی، با قطر تاج، تعداد جست و ارتفاع پایۀ گیاهی، ارتباط مستقیم و با نوع مدیریت (شدت چرا)، ارتباط معکوس دارد. بدین معنا که با افزایش قطر تاج، تعداد جست و ارتفاع پایۀ گیاهی، توان ذخیرۀ کربن سالانه، افزایش و با افزایش شدت چرا، توان ذخیرۀ کربن آن، به شدت کاهش مییابد. با توجه به اثر منفی چرای دام بر مقدار ذخیرۀ کربن، مدیریت چرای بهینه بهمنظور حداکثر سازی ذخیرۀ کربن، ضرورت مییابد. همچنین بهمنظور فراهم کردن زمینۀ افزایش ذخیرۀ کربن گونۀ A.brachyanus، توجه به افزایش مشخصههای گیاهی در پروژههای توسعه و گسترش پوشش گیاهی و پروژههای اصلاح مراتع، ضرورت مییابد. در این راستا، عملیات پرورشی گون درختچهای، باید در جهت افزایش صفات گیاهی و در نتیجه افزایش سطوح فتوسنتز کننده، صورت گیرد.
حسین ارزانی؛ وحیده عبداللهی؛ جواد معتمدی؛ مجید آخشی
چکیده
امروزه بیشتر توجهات، جهت اندازهگیری ترکیبات شیمیایی گونههای مرتعی، بر روشهای فیزیکی و کم هزینه از جمله طیفسنج اشعۀ مادون قرمز نزدیک (NIRS) متمرکز شده است. از اینرو هدف از پژوهش حاضر، ارائۀ مدلهای کالیبراسیونی برای طیفسنج مادون قرمز نزدیک انعکاسی (NIRS) بهمنظور برآورد مقادیر شاخصهای کیفیت علوفۀ گونههای بوتهای ...
بیشتر
امروزه بیشتر توجهات، جهت اندازهگیری ترکیبات شیمیایی گونههای مرتعی، بر روشهای فیزیکی و کم هزینه از جمله طیفسنج اشعۀ مادون قرمز نزدیک (NIRS) متمرکز شده است. از اینرو هدف از پژوهش حاضر، ارائۀ مدلهای کالیبراسیونی برای طیفسنج مادون قرمز نزدیک انعکاسی (NIRS) بهمنظور برآورد مقادیر شاخصهای کیفیت علوفۀ گونههای بوتهای میباشد تا از این طریق، ضمن صرفهجویی در وقت و هزینه، با دقتی مناسب، کیفیت این گیاهان را برآورد کرد. برای این منظور در مجموع، 654 نمونه از مراحل رشد رویشی، گلدهی و بذردهی بهمنظور برآورد مقادیر ازت (N)، پروتئین خام (CP)، الیاف نامحلول در شویندۀ اسیدی (ADF)، مادۀ خشک قابل هضم (DMD) و انرژی متابولیسمی (ME) از طریق NIRS، توسط دستگاه DA7200 Perten، پرتوتابی شد. سپس دادههای حاصل از پرتوتابی بهمنظور آنالیز چند متغیره، به نرمافزار Unscrambler منتقل گردید. قبل از برازش مدل، برای یکنواخت و نرمالسازی پراکنش دادهها از روش S.Golay و SNV استفاده شد. ایجاد مدل کالیبراسیون با روش PLS1 و اعتبارسنجی مدل به روش Cross Validation انجام شد. سپس قابلیت پیشبینی مدلهای ایجاد شده، با در نظر گرفتن آمارههای کالیبراسیون ارزیابی و در مجموع 18 برنامۀ کالیبراسیون تهیه شد. با در نظر گرفتن آمارههای کالیبراسیون میتوان گفت در تمام فاکتورهای مورد مطالعه، ضریب تشخیص بالای 80/0 بوده است. همچنین در همۀ مراحل رشد، ضریب همبستگی بین دادههای مرجع و برآورد شده توسط NIR بالای 90/0 درصد بوده است. بنابراین میتوان بیان کرد کالیبراسیونهای NIR حاصل از این مطالعه میتواند در برنامههای کنونی و آینده برای ارزیابی کیفیت علوفۀ گیاهان بوتهای مورد تغذیۀ دام مورد استفاده قرار گیرد.
جواد معتمدی؛ طیبه توفیقی آذر؛ مرتضی مولایی
چکیده
کارکردهای یک منبع طبیعی از جمله اکوسیستم مرتع به چهار گروه کارکردهای تنظیمی، زیستگاهی، تولیدی و اطلاعاتی قابل تقسیم میباشند که در پژوهش حاضر، ارزش اقتصادی چمنزارهای ترگور ارومیه از منظر تولید علوفه و بهرهبرداری از ثعلب بهعنوان کارکرد تولیدی، مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، از بین مناطق پراکنش ثعلب، شش مکان به مساحت ...
بیشتر
کارکردهای یک منبع طبیعی از جمله اکوسیستم مرتع به چهار گروه کارکردهای تنظیمی، زیستگاهی، تولیدی و اطلاعاتی قابل تقسیم میباشند که در پژوهش حاضر، ارزش اقتصادی چمنزارهای ترگور ارومیه از منظر تولید علوفه و بهرهبرداری از ثعلب بهعنوان کارکرد تولیدی، مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، از بین مناطق پراکنش ثعلب، شش مکان به مساحت 120 هکتار که نمایندۀ سطح وسیعی از چمنزارهای منطقه میباشند، انتخاب گردید. سپس در تودۀ معرف هر یک از آنها، تولید علوفه و مقدار تولید غدۀ ثعلب، اندازهگیری و ارزش ناخالص آنها بهروش بازاری محاسبه گردید. بر مبنای نتایج حاصل، هر هکتار از چمنزارهای منطقه، بهطور متوسط قادر به تولید 78/1731کیلوگرم علوفه و 02/4 کیلوگرم غده ثعلب بهعنوان محصول فرعی در یک فصل رویش میباشند که ارزش ناخالص هر هکتار از آنها از منظر کارکرد تولید علوفه و بهرهبرداری از ثعلب، بهترتیب 88/16 و 72/44 میلیون ریال میباشد. از نتایج پژوهش حاضر میتوان در تعیین خسارت ملی وارده به عرصههای مرتعی و محاسبۀ حسابهای ملی سبز، استفاده کرد.
مهشید سوری؛ مینا غایب؛ جواد معتمدی
چکیده
عملیات اصلاحی برای جلوگیری از تخریب مرتع زمانی کارآمد است که مناطق مستعد تخریب شناسایی و اقدامات اصلاحی در این مناطق متمرکز گردد. انجام پژوهش حاضر، برای شناسایی و شناخت وضعیت مناطق مستعد تخریب مراتع به کمک روشهای فرارتبهای به منظور مدیریت صحیح مراتع در حوزۀ آبخیز نوشان استان آذربایجان غربی انجام گرفت. برای اولویت بندی مراتع ...
بیشتر
عملیات اصلاحی برای جلوگیری از تخریب مرتع زمانی کارآمد است که مناطق مستعد تخریب شناسایی و اقدامات اصلاحی در این مناطق متمرکز گردد. انجام پژوهش حاضر، برای شناسایی و شناخت وضعیت مناطق مستعد تخریب مراتع به کمک روشهای فرارتبهای به منظور مدیریت صحیح مراتع در حوزۀ آبخیز نوشان استان آذربایجان غربی انجام گرفت. برای اولویت بندی مراتع مستعد تخریب از تکنیک تصمیمگیری چند معیارۀ فرارتبهای PROMETHEE II استفاده شد. در این تحقیق، برای تعیین مراتع مستعد تخریب از معیارهای متعددی شامل بارش، درصد شیب، فرسایش، رسوب، رواناب، دبی، تولید، وضعیت مرتع، تیپ گیاهی، گروههای هیدرولوژیکی خاک، واحدهای اراضی، اسیدیتۀ خاک، هدایت الکتریکی خاک، کربن آلی، بافت خاک، کاربری اراضی، تراکم جمعیت و وجود روستا استفاده گردید. وزندهی معیارها به کمک روش آنتروپی شانون انجام گرفت. بالاترین وزن معیار مربوط به معیار تراکم جمعیت با وزن 1624/0 و کمترین وزن مربوط به معیار اسیدیتۀ خاک با وزن 0002/0 است. سپس با توجه به وزن و مقدار هر معیار برای هر تیپ گیاهی، دادههای مربوط به تیپهای گیاهی با استفاده از تکنیک PROMETHEE II تحلیل شدند. کلاس تخریبپذیری مرتع بر اساس تکنیک PROMETHEEII و بر اساس روش خوشهبندی K-means در سه کلاس تخریب مرتع زیاد، متوسط و کم تعیین شد.
اسماعیل شیدای کرکج؛ جواد معتمدی؛ فاطمه علیلو؛ حمید سیروسی
چکیده
مدیریت چرا یکی از موارد اساسی در مدیریت اکوسیستمهای مرتعی بوده و هدف از آن استفاده بهینه از مناطق تحت چرا بهمنظور دستیابی به بازده مطلوب و حفظ پایداری اکوسیستمهای مرتعی است. برای ارزیابی پاسخ پوشش گیاهی به چرا در مراتع ییلاقی چهارباغ استان گلستان در پنج منطقه مختلف چرایی، تراکم گیاهی، درصد تاج پوشش گیاهی و خصوصیات عملکردی ...
بیشتر
مدیریت چرا یکی از موارد اساسی در مدیریت اکوسیستمهای مرتعی بوده و هدف از آن استفاده بهینه از مناطق تحت چرا بهمنظور دستیابی به بازده مطلوب و حفظ پایداری اکوسیستمهای مرتعی است. برای ارزیابی پاسخ پوشش گیاهی به چرا در مراتع ییلاقی چهارباغ استان گلستان در پنج منطقه مختلف چرایی، تراکم گیاهی، درصد تاج پوشش گیاهی و خصوصیات عملکردی اندازهگیری شد. بهاینترتیب با استفاده از روش آماری و با توجه به اندازه تاج پوشش گیاهان غالب منطقه، در حدود 20 پلات با اندازه یک مترمربعی و بهرهگیری از روش سیستماتیک- تصادفی جهت نمونهبرداری برای هر سایت در نظر گرفته شد و میزان درصد تاج پوشش گونهها و تراکم گیاهی (تعداد در واحد سطح) در داخل هر پلات یادداشت گردید. با استفاده از تجزیه واریانس و آزمون دانکن میانگین پارامترهای مورد بررسی تجزیه و تحلیل شد و با استفاده از روش آنالیز خوشهای و ضریب جاکارد ترکیب پوشش گیاهی از نظر شباهت در شدتهای مختلف چرا مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که شدت چرا تأثیر معنیداری روی پوشش گیاهی منطقه دارد. بهطوریکه با افزایش شدت چرا از تراکم گونههای مطلوب کاسته و بر تراکم گونههای نامطلوب افزوده میشود. منطقه قرق دارای بیشترین مقدار تراکم گونههای مطلوب مرتعی است. برخی خصوصیات عملکردی نظیر چندسالهها، همی کریپتوفیتها، کاموفیتها، گندمیان و گیاهان کمشونده بهطور معنیداری با افزایش چرا کاهش پیدا کردند. بیشترین افزایش مربوط به فرم رویشی گندمیان با میزان تراکم 8/9 و کلاس خوشخوراکی I با میزان تراکم 8/22 بوده که مربوط به منطقه قرق است. در مورد گروههای عملکردی نیز فرم رویشی گندمیان با میانگین تاج پوشش 65/19 درصد بیشترین افزایش را در منطقه قرق داراست. سایتهای آبشخور و حریم آغل، قرق و کلید از نظر ترکیب پوشش گیاهی به هم مشابهاند. بهطورکلی میتوان نتیجهگیری نمود که افزایش شدت چرا در منطقه مورد مطالعه باعث ایجاد تغییرات منفی در پوشش گیاهی گردیده و این تغییرات در مناطق چرایی آبشخور، حریم آغل و روستا کاملاً مشهود است. لذا استفاده از روشهای مدیریت چرا در منطقه جهت بهبود شاخصهای پوشش گیاهی و سوق دادن پوشش گیاهی به سمت تعادل توصیه میگردد.
جواد معتمدی؛ آرزو علیزاده؛ آزاده عالم زاده گرجی
چکیده
گیاهان، ضمن رویش و سازگاری با شرایط مختلف، ویژگیهای محیط و بهویژه خصوصیات خاک را برای گسترش جوامع گیاهی تغییر میدهند. در این تحقیق میزان تأثیرگذاری گیاهان هالوفیت اطراف دریاچة ارومیه بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک ارزیابی شد. بدین منظور، در تیپ گیاهی Salsola nitraria - Aeluropus littoralis، که معرف سطح وسیعی از چراگاههای شور اطراف دریاچة ...
بیشتر
گیاهان، ضمن رویش و سازگاری با شرایط مختلف، ویژگیهای محیط و بهویژه خصوصیات خاک را برای گسترش جوامع گیاهی تغییر میدهند. در این تحقیق میزان تأثیرگذاری گیاهان هالوفیت اطراف دریاچة ارومیه بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک ارزیابی شد. بدین منظور، در تیپ گیاهی Salsola nitraria - Aeluropus littoralis، که معرف سطح وسیعی از چراگاههای شور اطراف دریاچة ارومیه است، لکههای گیاهی (اکولوژیک) در امتداد دو ترانسکت 150 متری، که موازی با جهت شیب استقرار داشتند، انتخاب شد و فواصل بین آنها خاک لخت بدون پوشش (فضای بین لکهای) درنظر گرفته شد. نمونههای خاک از داخل لکهها و فضای بین لکهای از دو عمق 0 ـ 15 و 15 ـ 30 سانتیمتری با چهار تکرار برداشت و برخی خصوصیات آنها اندازهگیری شد. با کاربرد آزمون T غیرجفتی، مقادیر پارامترهای اندازهگیریشدة بین لکهها و فضای بین لکهها مقایسه شد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد حضور گیاهان تأثیر معنیداری در کاهش هدایت الکتریکی و نمکهای محلول سدیم، پتاسیم و کلسیم و همچنین افزایش مقادیر فسفر در نمونههای خاک پروفیل سطحی (0 ـ 15 سانتیمتری) در داخل لکهها دارد، ولی در میزان اسیدیته، نیتروژن، مواد آلی و درصد سیلت، شن و رس داخل لکهها و نواحی بین لکهها اختلاف معنیدار مشاهده نشد. خصوصیات مذکور در خاک عمقی (15 ـ 30 سانتیمتری) و بین لکههای گیاهی و مناطق بین لکهها نیز اختلاف معنیداری با هم نداشت؛ این امر تداعیکنندة نقش گیاهان و تأثیر ریشهدوانی آنها در تغییر خصوصیات خاک سطحی نسبت به خاک عمقی در رویشگاههای مورد بررسی است.