هادی اسکندری دامنه؛ حمید غلامی؛ رسول مهدوی؛ اسدالله خورانی؛ جونران لی
چکیده
در این مطالعه برای بررسی تخریب اراضی در استان فارس از تأثیر شاخص خشکسالی SPI بر شاخص کارایی مصرف آب (WUE) استفاده گردید. برای محاسبۀ WUE از محصولات تولید ناخالص اولیه (GPP) و تبخیر و تعرق (ET) حاصل از سنجندۀ مودیس استفاده شد و از دادههای بارندگی ایستگاههای هواشناسی، شاخص خشکسالی SPI محاسبه گردید. سپس روند تغییرات شاخص GPP، ET، WUE و SPI در بازۀ زمانی ...
بیشتر
در این مطالعه برای بررسی تخریب اراضی در استان فارس از تأثیر شاخص خشکسالی SPI بر شاخص کارایی مصرف آب (WUE) استفاده گردید. برای محاسبۀ WUE از محصولات تولید ناخالص اولیه (GPP) و تبخیر و تعرق (ET) حاصل از سنجندۀ مودیس استفاده شد و از دادههای بارندگی ایستگاههای هواشناسی، شاخص خشکسالی SPI محاسبه گردید. سپس روند تغییرات شاخص GPP، ET، WUE و SPI در بازۀ زمانی 2017-2001 با استفاده از رگرسیون خطی محاسبه و بهدنبال آن، از عکسالعمل شاخص WUE به خشکسالی، تخریب اراضی و بیابانزایی در کاربریهای مختلف، با استفاده از آنالیز همبستگی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شاخصهای ET، GPP، WUE و خشکسالی در این بازۀ زمانی 17 ساله به ترتیب 25/75 ،9/29، 51/78 و 23/67 درصد افزایش یافتهاند. بررسی تأثیر خشکسالی بر WUE در کاربریهای اراضی کشاورزی و گراسلند نشان داد که رابطۀ مثبت بین این دو شاخص به ترتیب در 9/75 و 87 درصد از این کاربریها دیده میشود که از این مقادیر بهترتیب 7/4 و 6/7 درصد رابطۀ معنیداری را نشان میدهد، این درحالی است که در مابقی مساحت این کاربریها این اثرگذاری منفی میباشد. اثرپذیری WUE از خشکسالی در بوتهزار نشان دهندۀ رابطۀ مثبت در 9/40 درصد از مساحت این کاربری است که تنها 9/0 درصد آن، رابطۀ معنیدار است. رابطۀ منفی این کاربری در حدود 1/59 درصد از مساحت آن دیده شد، که از این مقدار تنها 6/1 درصد معنیدار میباشد. بررسی این رابطه در کاربری ساوانا نشان داد که 75 درصد از این کاربری رابطۀ منفی با خشکسالی داشته و مساحت باقی مانده رابطۀ مثبت با خشکسالی نشان داده است. شرایط اقلیمی خاص اکوسیستمهایخشک و نیمهخشک باعث واکنش سریع تولید گیاهان به خشکسالی میشوند. بنابراین با بررسی و تجزیه و تحلیل واکنش تولید گیاهان به خشکسالی در این اکوسیستمها، میتوان تخریب اراضی و بیابانزایی را به خوبی مورد بررسی قرار داد.
سید علیرضا حسینی؛ حسن خسروی؛ حمید غلامی؛ یحیی اسماعیلپور؛ آرتمی سردا
چکیده
تغییر کاربری اراضی و تغییر پوشش زمین، از مهمترین مباحث زیست محیطی مورد توجه در دنیا میباشند. چنین تغییراتی معمولاً در اثر عوامل طبیعی و فعالیتهای انسانی ایجاد میشود. مناطق ساحلی در جهان از اهمیت اکولوژیکی، اقتصادی و سیاسی زیادی برخوردارند. در پژوهش حاضر روند تغییرات کاربری اراضی مناطق ساحلی جنوب ایران شامل سه استان سیستان ...
بیشتر
تغییر کاربری اراضی و تغییر پوشش زمین، از مهمترین مباحث زیست محیطی مورد توجه در دنیا میباشند. چنین تغییراتی معمولاً در اثر عوامل طبیعی و فعالیتهای انسانی ایجاد میشود. مناطق ساحلی در جهان از اهمیت اکولوژیکی، اقتصادی و سیاسی زیادی برخوردارند. در پژوهش حاضر روند تغییرات کاربری اراضی مناطق ساحلی جنوب ایران شامل سه استان سیستان بلوچستان، هرمزگان، بوشهر طی دورۀ 31 ساله (1367 – 1398) مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا از تصاویر ماهوارهای لندست، سنجندههای TM، ETM+ و OLI و از روش حداکثر احتمال نیز برای طبقهبندی تصاویر ماهوارهای استفاده گردید. همچنین جهت اثرگذاری طبقات کاربری اراضی بر روند تخریب سرزمین از شاخصهای پوشش گیاهی (SAVI) و شاخص شوری (SI1) استفاده شد. نتایج روند تغییرات کاربری اراضی نشان داد که تغییرات طبقات کاربری مناطق انسان ساخت و اراضی شور به عنوان پویاترین طبقات کاربری به ترتیب، روند افزایشی 72/2 و 14/1 درصد را دنبال میکند. یافتههای تحلیل رگرسیونی چند متغیره نشان داد، سه متغیر پوشش گیاهی، اراضی شور و مناطق انسان ساخت و چهار متغیر پوشش گیاهی، اراضی شور، مناطق انسان ساخت و ماسهزار به ترتیب 3/22 و 8/37 درصد تغییرات متغیر وابسته شاخصهای پوشش گیاهی و شوری را تبیین میکنند. بنابراین در بیش از 60 درصد تغییرات، دیگر متغیرهای محیطی اثر گذار میباشند. از این رو با توجه به نتایج بهدست آمده از مساحت طبقات کاربری و تحلیل رگرسیونی و روند متوسط تغییراتSAVI و SI1 که در آن، طبقۀ کاربری پوشش گیاهی و SAVI روند کاهشی و طبقۀ اراضی شور و SI1 روند افزایشی را نشان میدهد، میتوان نتیجه گرفت که تغییرات کاربری اراضی پدیدهای است که خدمات اکوسیستم را تغییر میدهد که تقریباً اثرات آن غیرقابل جبران و برگشت ناپذیر میباشد. این نتیجهای جز بهم خوردن تعادل اکوسیستم و تشدید روند تخریب سرزمین در مناطق ساحلی به همراه نخواهد داشت.
سعید برخوری؛ رسول مهدوی؛ غلامرضا زهتابیان؛ حمید غلامی
چکیده
استفاده بیش از حد از سوختهای فسیلی، افزایش جمعیت و دیگر عوامل موجب تغییرات بارز در اقلیم کرۀ زمین گردیده است. در این تحقیق به منظور ارزیابی روند پارامترهای بارش، دمای کمینه و بیشینۀ دشت جیرفت در دورههای آتی، از مدل HADCM3 استفاده شد. سپس اقدام به شبیهسازی متغیرهای اقلیمی در دورۀ 2011-2030 و دورۀ 2046-2065 براساس سه سناریوی A1B، A2 وB1 با مدل ...
بیشتر
استفاده بیش از حد از سوختهای فسیلی، افزایش جمعیت و دیگر عوامل موجب تغییرات بارز در اقلیم کرۀ زمین گردیده است. در این تحقیق به منظور ارزیابی روند پارامترهای بارش، دمای کمینه و بیشینۀ دشت جیرفت در دورههای آتی، از مدل HADCM3 استفاده شد. سپس اقدام به شبیهسازی متغیرهای اقلیمی در دورۀ 2011-2030 و دورۀ 2046-2065 براساس سه سناریوی A1B، A2 وB1 با مدل LARS-WG شد. نتایج نشان داد که بر مبنای هر سه سناریوی A1B، A2 وB1 در افق 2055 بیشترین دمای حداقل و حداکثر رخ خواهد داد. دمای حداقل سالیانه تحت سناریوهای A2، B1 و A1B در آیندۀ نزدیک (2011-2030) به ترتیب 8/0، 6/0 و 7/0 درجه سانتیگراد و در آیندۀ دور (2040-2065) به ترتیب 4/2، 8/1 و 3/2 درجۀ سانتیگراد نسبت به دورۀ پایه (1989-2010) افزایش میبابد. نتایج دمای حداکثر سالیانه نیز تحت سناریوهای فوق در آیندۀ نزدیک نشان داد که به ترتیب 1/1، 9/0 و 1 سانتیگراد و در آیندۀ دور به ترتیب 6/2، 2 و 4/2 درجۀ سانتیگراد نسبت به دورۀ پایه افزایش خواهد یافت. همچنین مقایسۀ بارش سالانۀ دراز مدت نشان میدهد که کمترین مقدار بارش سالانه طی سناریوی B1 در دورۀ 2046 تا 2065 اتفاق خواهد افتاد. این در حالی است که بیشترین مقدار بارش سالانه در دورۀ 2011-2030 طی سناریوی A1B رخ میدهد و در دورۀ آتی نزدیک (2011-2030) میانگین بارش سالانه برای سناریوهای A2، B1 و A1B نسبت به دورۀ پایه به ترتیب 10، 14 و 20 میلیمتر افزایش خواهد یافت اما در دورۀ آتی دور (2045-2060) میانگین بارش سالانه برای سناریوهای A2 و B1 به ترتیب 8، 10 و 1 میلی متر نسبت به دورۀ پایه کاهش مییابد.