فاطمه عینلو؛ محمد رضا اختصاصی؛ مهدی قربانی؛ پرویز عبدی نژاد؛ رضا انجم شعاع
چکیده
یکی از الزامات مدیریت یکپارچه منابع آب مبتنی بر برنامه ریزی مدیریت مشارکتی، شناسایی و تحلیل دست اندرکاران کلیدی است. شناسایی جنبههای ساختاری شبکه دست اندرکاران سازمانی را میتوان با استفاده از تحلیل شبکه اجتماعی ارزیابی نمود و موقعیت و نقش آنها را برای انسجام بخشی و هماهنگی بین سازمانی در مدیریت منابع آب مشخص نمود. در این پژوهش، ...
بیشتر
یکی از الزامات مدیریت یکپارچه منابع آب مبتنی بر برنامه ریزی مدیریت مشارکتی، شناسایی و تحلیل دست اندرکاران کلیدی است. شناسایی جنبههای ساختاری شبکه دست اندرکاران سازمانی را میتوان با استفاده از تحلیل شبکه اجتماعی ارزیابی نمود و موقعیت و نقش آنها را برای انسجام بخشی و هماهنگی بین سازمانی در مدیریت منابع آب مشخص نمود. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی، ذیمدخلان مرتبط با حکمرانی مشارکتی منابع آب دشت ابهر، مشتمل بر 20 دست اندرکار سازمانی آنالیز شد و شاخصهای سیاستی در سطح شبکه دستاندرکاران سازمانی ارزیابی گردید. شاخصهای تراکم، اندازه، دوسویگی پیوندها، انتقالپذیری، میزان تمرکز و میانگین فاصله ژئودزیک در شبکه روابط در سطح کلان و شاخص مرکز- پیرامون در سطح میانی و شاخصهای مرکزیت در سطح خرد مورد بررسی قرار گرفت. میزان شاخص تراکم شبکه، متوسط بوده و با توجه به شاخص دوسویگی و میزان متوسط روابط دوسویه و متقابل در بین دستاندرکاران سازمانی، انسجام و سرمایه سازمانی متوسط ارزیابی میگردد. طبق شاخص انتقالیافتگی، پایداری و تعادل شبکه تبادل اطلاعات، کم است. تحلیل شاخص مرکز- پیرامون شبکه دستاندرکاران نشان دهنده تراکم بالاتر پیوندها و انسجام سازمانی بیشتر در بین سازمانهای مرکزی در مقایسه با زیرگروه پیرامونی است و میزان تبادل اطلاعات بین زیرگروههای مرکزی و پیرامونی متوسط ارزیابی شد. بر اساس شاخصهای مرکزیت، موقعیت هندسی هر کنشگر در شبکه مشخص گردید. جهت تصمیمگیری، برنامهریزی، سیاستگذاری و اجرای حکمرانی مشارکتی منابع آب در دشت ابهر، سازمانها و قدرتهای سیاسی کلیدی و مؤثر و سازمانهای دارای قدرت کم و به حاشیه راندهشده، شناسایی گردیدند.
رضا شاکری؛ مهدی قربانی؛ کامران شایسته
چکیده
مدیریت پایدار سرزمین مستلزم شناسایی دستاندرکاران کلیدی برنامه ریزی کاربری سرزمین میباشد. تحلیل شبکههای اجتماعی یکی از روشهای مناسب برای شناسایی عوامل مهم تغییر در مدیریت است. در این پژوهش برای تحلیل ذیمدخلان مرتبط با حکمرانی مشارکتی سرزمین در حوزه آبخیز تالاب انزلی، بررسی معیارها و شاخصهای سیاستی در سطح شبکه دستاندرکاران سازمانی ...
بیشتر
مدیریت پایدار سرزمین مستلزم شناسایی دستاندرکاران کلیدی برنامه ریزی کاربری سرزمین میباشد. تحلیل شبکههای اجتماعی یکی از روشهای مناسب برای شناسایی عوامل مهم تغییر در مدیریت است. در این پژوهش برای تحلیل ذیمدخلان مرتبط با حکمرانی مشارکتی سرزمین در حوزه آبخیز تالاب انزلی، بررسی معیارها و شاخصهای سیاستی در سطح شبکه دستاندرکاران سازمانی با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی در سطح استان گیلان صورت گرفت. در این زمینه 36 دستاندرکار سازمانی مرتبط با آمایش مشارکتی سرزمین در استان گیلان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش شاخصهای تراکم، اندازه، دوسویگی پیوندها، انتقالپذیری، میزان تمرکز و میانگین فاصله ژئودزیک در شبکه روابط در سطح کلان و شاخص مرکز- پیرامون در سطح میانی شبکه و شاخصهای مرکزیت در سطح خرد (کنشگران) شبکه مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج بررسی شاخصهای سطح کلان شبکه، میزان شاخص تراکم شبکه متوسط بوده و با توجه به نتایج حاصله از شاخص دوسویگی و میزان متوسط روابط دوسویه و متقابل در بین دستاندرکاران سازمانی، انسجام و سرمایه سازمانی نیز در این شبکه متوسط ارزیابی میگردد. پایداری و تعادل شبکه تبادل اطلاعات نیز با توجه به شاخص انتقالیافتگی کم است. نتایج تحلیل شاخص مرکز- پیرامون در سطح میانی شبکه دستاندرکاران سازمانی نشان دهنده تراکم بالاتر پیوندها و انسجام سازمانی بیشتر در بین سازمانهای مرکزی در مقایسه با زیرگروه پیرامونی است. همچنین میزان تبادل اطلاعات بین زیرگروههای مرکزی و پیرامونی متوسط ارزیابی گردید. بر پایه نتایج شاخصهای مرکزیت موقعیت هندسی هر کنشگر با توجه به معیارهای مورد نظر در شبکه مشخص گردید.
مهدی قربانی؛ جمیله سلیمی کوچی؛ پیام ابراهیمی؛ ساره راسخی
چکیده
مفهوم مدیریت مشارکتی امروزه به عنوان رویکردی کاربردی و نوین در مدیریت عرصههای طبیعی مطرح میگردد. این رویکرد ﻧﮕﺮشی ﺟﺎﻣﻊ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﻠﺐ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﻓﺮﺩﻱ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ذینفعان ﺟﻬﺖ دستیابی به مدیریت پایدار و توانمندی جوامع محلی میباشد. لذا شناسایی اثرگذارترین کنشگران در تصمیمات محلی گامی مهم در جهت تحقق این مهم است. هدف از این ...
بیشتر
مفهوم مدیریت مشارکتی امروزه به عنوان رویکردی کاربردی و نوین در مدیریت عرصههای طبیعی مطرح میگردد. این رویکرد ﻧﮕﺮشی ﺟﺎﻣﻊ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﻠﺐ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﻓﺮﺩﻱ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ذینفعان ﺟﻬﺖ دستیابی به مدیریت پایدار و توانمندی جوامع محلی میباشد. لذا شناسایی اثرگذارترین کنشگران در تصمیمات محلی گامی مهم در جهت تحقق این مهم است. هدف از این پژوهش تعیین قدرتهای اجتماعی و ذینفعان کلیدی در دو بازۀ زمانی قبل و بعد از اجرای یک پروژه اجتماعمحور در شبکۀ ذینفعان محلی میباشد. این بررسی از طریق روش تحلیل شبکه و تکمیل پرسشنامه و مصاحبۀ مستقیم با اعضای گروههای کمیتۀ خرد توسعهۀ روستایی، در شهرستان سرایان استان خراسان جنوبی که تحت پوشش پروژۀ بینالمللی RFLDL قرار دارد، انجام شده است. بدین منظور پیوندهای اعتماد و مشارکت با استفاده از شاخصهای کمی در سطح خرد شبکۀ ذینفعان محلی مورد بررسی قرار گرفتند. این مقاله به تحلیل موقعیت افراد در گروههای توسعۀ محلی و تعیین کنشگران کلیدی به لحاظ اقتدار، نفوذ و واسطهگری در قبل و بعد از اجرای پروژۀ توانمندسازی پرداخته است. نتایج نشان میدهد که در مسیر قبل و بعد از اجرا، از میزان تمرکز شبکه کاسته شده است. میتوان ادعا نمود پروژۀ مذکور به نوعی میزان تمرکز در ساختار شبکه را کاهش داده و میزان اعتماد و مشارکت در شبکه روابط بین افراد تقویت شده است که این امر مطمئناً در استقرار مدیریت مشارکتی منابع طبیعی و توسعۀ روستایی نقش بهسزایی خواهد داشت.
لیلا عوض پور؛ مهدی قربانی؛ رضا عرفانزاده
چکیده
سرمایه اجتماعی تمام الزاماتی را که برای مدیریت مشارکتی ضرورت دارد در خود جای میدهد. به همین جهت ارزیابی سرمایه اجتماعی در فعالیتهای مدیریت مشارکتی اجتماع محور حائز اهمیت است. همچنین شناخت و آگاهی از کنشگران کلیدی در سطح جوامع محلی در راستای مدیریت مشارکتی اکوسیستمهای طبیعی یکی از اقدامات ضروری میباشد. این افراد میتوانند ...
بیشتر
سرمایه اجتماعی تمام الزاماتی را که برای مدیریت مشارکتی ضرورت دارد در خود جای میدهد. به همین جهت ارزیابی سرمایه اجتماعی در فعالیتهای مدیریت مشارکتی اجتماع محور حائز اهمیت است. همچنین شناخت و آگاهی از کنشگران کلیدی در سطح جوامع محلی در راستای مدیریت مشارکتی اکوسیستمهای طبیعی یکی از اقدامات ضروری میباشد. این افراد میتوانند به منزلۀ رهبران محلی و قدرتهای اجتماعی در ساماندهی مدیریت مشارکتی اکوسیتمهای طبیعی به عنوان بازوهای اجرایی باشند. در این تحقیق سعی شده است از طریق روش تحلیل شبکه و شاخصهای سطح کلان و خرد شبکه بهرهبرداران مرتع سامان عرفی حقالخواجه در شهرستان میامی استان سمنان، میزان سرمایه اجتماعی شبکه سنجش و همچنین قدرتهای اجتماعی و رهبران محلی مؤثر در مدیریت مشارکتی مرتع مشخص شوند. نتایج حاکی از آن است که میزان سرمایۀ اجتماعی در بین بهرهبرداران در پیوند اعتماد متوسط و در پیوند مشارکت در حد ضعیف است. پایداری روابط و تعادل شبکه نیز ضعیف و پیوندهای اعتماد و مشارکت در بین افراد در حد مطلوبی نهادینه نشده است. همچنین سرعت پایین گردش پیوند اعتماد و مشارکت و عدم اتحاد در بین بهرهبرداران از دیگر چالشهای مهم در ساماندهی مدیریت مشارکتی مرتع در این منطقه است. همچنین بر اساس نتایج بدست آمده، کنشگران Gh-Gh و Es-Sa قدرت کلیدی در بین بهرهبرداران مرتع روستای حقالخواجه شناخته شدند. این افراد به دلیل اقتدار و نفوذ اجتماعی بالا میتوانند نقش مهمی در مدیریت مشارکتی مرتع ایفا کنند و میتوان از آنها به منزلۀ پلهای ارتباطی بین نهادهای دولتی و سایر بهرهبرداران در توسعه پایدار روستایی استفاده کرد.
ساره راسخی؛ علی اکبر مهرابی؛ سید اکبر جوادی؛ مهدی قربانی
چکیده
منابع طبیعی تجدید شونده از سرمایههای ملی و با ارزش هر کشور محسوب شده و حفظ و توسعه آن علاوه بر نهادهای ذیربط از وظایف عموم مردم و به ویژه بهره برداران این منابع است. در این زمینه راهکارهای متنوعی برای استفاده بهینه و حفاظت پایدار منابع طبیعی، بال اخص مراتع مطرح شده که در میان آنها مدیریت مشارکتی مورد تاکید قرار گرفته است. در این ...
بیشتر
منابع طبیعی تجدید شونده از سرمایههای ملی و با ارزش هر کشور محسوب شده و حفظ و توسعه آن علاوه بر نهادهای ذیربط از وظایف عموم مردم و به ویژه بهره برداران این منابع است. در این زمینه راهکارهای متنوعی برای استفاده بهینه و حفاظت پایدار منابع طبیعی، بال اخص مراتع مطرح شده که در میان آنها مدیریت مشارکتی مورد تاکید قرار گرفته است. در این مطالعه با هدف شناخت چالشها و موانع پیشروی مدیریت مشارکتی، به تحلیل شبکه تلفیقی نهاد- بهره برداران مرتع (نهادهای مرتبط با مدیریت مرتع و بهره برداران مرتع) بر اساس رویکرد تحلیل شبکه اجتماعی در روستای قصر یعقوب شهرستان صفاشهر پرداخته شده است. نتایج حاصله حاکی از آن ست که میزان انسجام میان بهره برداران مراتع و نهادهای مرتبط با شبکه نهادی مرتع و همچنین پایداری شبکه مورد بررسی در منطقه مورد مطالعه در حد متوسط است و دو نهاد شورای اسلامی روستا و اداره جهاد کشاورزی دارای اقتدار بالاتری نسبت به سایرین و به عبارتی کنشگران کلیدی در میان نهادهای مورد بررسی هستند. لذا بر اساس نتایج حاصله میتوان بیان نمود که تقویت انسجام در بین کنشگران مورد مطالعه و همچنین شناخت کنشگران کلیدی در سطوح مختلف از مهمترین راهکارها در راستای تحقق برنامه عمل مدیریت مشارکتی است و مدیران منابع طبیعی را در جهت ساماندهی و مدیریت پایدار مراتع یاری مینماید.
خدیجه رحیمی بالکانلو؛ مهدی قربانی؛ محمد جعفری؛ علی طویلی
چکیده
شناخت و آگاهی از کنشگران کلیدی در سطح جوامع محلی در راستای مدیریت مشارکتی و اجرای پروژههای منابع طبیعی یکی از اقدامات ضروری پیش از اجرای پروژههاست. این افراد میتوانند، به منزلة رهبران محلی و قدرتهای اجتماعی، در ساماندهی مدیریت مشارکتی منابع طبیعی بازویِ اجراییِ دستاندرکاران دولتی باشند. در این تحقیق سعی شده است از ...
بیشتر
شناخت و آگاهی از کنشگران کلیدی در سطح جوامع محلی در راستای مدیریت مشارکتی و اجرای پروژههای منابع طبیعی یکی از اقدامات ضروری پیش از اجرای پروژههاست. این افراد میتوانند، به منزلة رهبران محلی و قدرتهای اجتماعی، در ساماندهی مدیریت مشارکتی منابع طبیعی بازویِ اجراییِ دستاندرکاران دولتی باشند. در این تحقیق سعی شده است از طریق روش تحلیل شبکه و شاخص مرکزیت در سطح خرد، شبکة بهرهبرداران مراتع، سامان عرفی گورمؤمنین در منطقة کلاتة رودبار شهرستان دامغان، قدرتهای اجتماعی، و رهبران محلی مؤثر در فرایند مدیریت مشارکتی مرتع مشخص شوند. بدین منظور، با استفاده از روش تحلیل شبکة اجتماعی، میزان مرکزیتهای درجة خروجی، ورودی، و بینابینی در سطح کنشگران، بر اساس پیوندهای اعتماد، مشارکت، و ماتریس ترکیبی اعتماد و مشارکت، در شبکة بهرهبرداران مرتع مشخص شد. بر اساس نتایج بهدستآمده، کنشگر Go-Bi (یکی از بهرهبرداران مرتع) قدرتِ کلیدی در بین بهرهبرداران مرتع گورمؤمنین شناخته شد. همچنین، کنشگران مرکزی و پیرامونی و میزان تراکم پیوندی بین آنها بر اساس شاخص مرکز- پیرامون مشخص شد. افرادی که در زیرگروه کنشگران مرکزی قرار گرفتهاند، به دلیل اقتدار و نفوذ اجتماعی بالا، میتوانند نقش مؤثری در مدیریت مشارکتی مرتع ایفا کنند. شناخت این افراد پیش از اجرای پروژههای منابع طبیعی تا حد زیادی میتواند به دستگاههای دولتی در گسترش اعتماد در میان افراد یاری نماید، در نتیجه، مدیریت مشارکتی موفقتری عملیاتی خواهد شد. از این افراد میتوان، به منزلة پلهای ارتباطی بین نهادهای دولتی و سایر بهرهبرداران، در توسعة پایدار روستایی استفاده کرد.