علیرضا سپه وند؛ نسرین بیرانوند؛ نگار ارجمند
چکیده
این تحقیق با هدف مدلسازی شاخص کیفیت آب ( WQI) به کمک مدلهای هوشمصنوعی با تکیه بر مدلهای یادگیری ماشین RepTree، RF، M5P، BM5P(ترکیب M5P و Bagging)، BRF(ترکیب RF و Bagging) و BRepTree (ترکیب RepTree و Bagging) در حوضههای خرمآباد، الشتر و بیرانشهر، استان لرستان انجام گرفته است. در این تحقیق ابتدا بر اساس داده-های کیفیت آب، شاخص کیفیت آب (WQI) محاسبه شد و در ادامه برای ...
بیشتر
این تحقیق با هدف مدلسازی شاخص کیفیت آب ( WQI) به کمک مدلهای هوشمصنوعی با تکیه بر مدلهای یادگیری ماشین RepTree، RF، M5P، BM5P(ترکیب M5P و Bagging)، BRF(ترکیب RF و Bagging) و BRepTree (ترکیب RepTree و Bagging) در حوضههای خرمآباد، الشتر و بیرانشهر، استان لرستان انجام گرفته است. در این تحقیق ابتدا بر اساس داده-های کیفیت آب، شاخص کیفیت آب (WQI) محاسبه شد و در ادامه برای مدلسازی، دادههای ورودی شامل پارامترهای کیفی آب یک دوره 10 ساله (1403-1393) و همچنین داده خروجی شاخص کیفیت آب رودخانهها بود. در این تحقیق برای مدلسازی در مرحله آموزش 70 درصد دادهها و در مرحله ارزیابی 30 درصد باقیمانده مورد استفاده قرار گرفتند و در نهایت بر اساس نتایج معیارهای ارزیابی خطای ضریب همبستگی (CC)، ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) و میانگین خطای مطلق (MAE) همچنین نمودارهای تیلور و ویولن باکس مدل بهینه انتخاب شد. نتایج تحقیق نشان داد که از بین مدلهای استفاده شده، مدل BM5P باتوجه به معیارهای ارزیابی مدل CC، MAE و RMSE در بخش آزمایش بهترتیب برابر 99/0، 15/0 و 20/0 از عملکرد بهتری نسبت به سایر مدلها برخوردار بوده است. در ادامه با توجه به نتایج حاصل از نمودارهای تیلور و ویولن باکس بهمنظور ارزیابی کارایی مدلها، برتری این مدل نسبت به سایر مدلها تایید شد. در نهایت نتایج نشان داد که برای صرفهجوی در زمان و هزینه و همچنین مدیریت بهینه پارامترهای کیفیت آب، یکی از راهکارهای مناسب، استفاده از تکنیکهای هوش مصنوعی بهمنظور مدلسازی و ارزیابی شاخص کیفیت آب (WQI) میباشد.
مهشید سوری؛ علیرضا افتخاری؛ ژیلا قربانی؛ نادیا کمالی
چکیده
خاک مهمترین جزء تشکیلدهنده زیستبومهای مرتعی بوده و به واسطه حفظ آن و خصوصیاتش میتوان با سهولت بیشتری به احیاء پوشش گیاهی با صرف کمترین هزینه و زمان اقدام نموده و از کاهش توان تولید مراتع پیشگیری نمود. در تحقیق حاضر به بررسی میزان پتاسیم و فسفر موجود در خاک مراتع قوشچی ارومیه واقع در استان آذربایجان غربی از سال 1397 الی 1400 تحت تأثیر ...
بیشتر
خاک مهمترین جزء تشکیلدهنده زیستبومهای مرتعی بوده و به واسطه حفظ آن و خصوصیاتش میتوان با سهولت بیشتری به احیاء پوشش گیاهی با صرف کمترین هزینه و زمان اقدام نموده و از کاهش توان تولید مراتع پیشگیری نمود. در تحقیق حاضر به بررسی میزان پتاسیم و فسفر موجود در خاک مراتع قوشچی ارومیه واقع در استان آذربایجان غربی از سال 1397 الی 1400 تحت تأثیر شرایط قرق و چرا شده پرداخته شد. به علاوه، توسعه و ارزیابی مدل استنتاج فازی- عصبی تطبیقی (انفیس) به منظور پیشبینی میزان پتاسیم و فسفر خاک و مقایسه نتایج آن با مدل رگرسیونی ارائه گردید. برای ارزیابی مدلهای رگرسیونی و انفیس از مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE) و ضریب تبیین (R2) استفاده شد. نتایج تجزیه واریانس دادهها نشان داد که سالهای متفاوت و شرایط تحت قرق و تحت چرا اثر معنیداری بر میزان پتاسیم و فسفر موجود در خاک داشته اما اثر متقابل آنها بیمعنی بود. بیشترین میزان پتاسیم خاک مربوط به سال 1400 و شرایط تحت چرا میباشد. درحالیکه بیشترین میزان فسفر خاک مربوط به سال 1398و شرایط قرق بود. در بخش مدلسازی فاکتور فسفر، مدل انفیس با دقت بالاتر (59/0R2=) و خطای کمتر (0187/0RMSE=) نسبت به مدل کم دقتتر رگرسیونی (38/0R2=) با خطای بیشتر (089/0RMSE=) توانست مقدار فسفر را پیش بینی نماید. در مورد فاکتور پتاسیم نیز، مدل انفیس با دقت بالاتر (62/0R2= و خطای کمتر (017/0RMSE=) نسبت به مدل کم دقتتر رگرسیونی (42/0R2=) با خطای بیشتر (097/0 RMSE=) توانست میزان پتاسیم خاک را پیشبینی نماید.
محسن باقری بداغ آبادی؛ محمد جمشیدی؛ زهره مصلح
چکیده
کربن آلی خاک یکی از مهمترین ویژگیهای خاک بویژه از دیدگاه محیط زیستی میباشد. به همین دلیل مدلسازی و برآورد آن بسیار مد نظر قرار گرفته است. در مدلسازیها، استفاده از توابع انتقالی خاک به عنوان رویکردی برای برآورد ویژگیهای خاک با استفاده از دادههای زودیافت از جایگاه مهمی در علوم خاک برخوردار میباشد. اما متأسفانه در این راستا ...
بیشتر
کربن آلی خاک یکی از مهمترین ویژگیهای خاک بویژه از دیدگاه محیط زیستی میباشد. به همین دلیل مدلسازی و برآورد آن بسیار مد نظر قرار گرفته است. در مدلسازیها، استفاده از توابع انتقالی خاک به عنوان رویکردی برای برآورد ویژگیهای خاک با استفاده از دادههای زودیافت از جایگاه مهمی در علوم خاک برخوردار میباشد. اما متأسفانه در این راستا به دادههای ارزشمندی که با کمترین هزینه و زمان در عملیات تشریح خاکرخ به دست میآیند توجه چندانی نشده است. هدف از پژوهش کنونی تعیین اهمیت اطلاعات تشریح خاکرخ در برآورد کربن آلی خاک با استفاده از توابع انتقالی میباشد. برای این منظور، 124 نمونه خاک گردآروی گردید. فرآیند مدلسازی در سه حالت مختلف شامل دادههای آزمایشگاهی، دادههای تشریح خاکرخ و تلفیق دادههای آزمایشگاهی و تشریح خاکرخ انجام شد. نتایج نشان دادند براساس دادههای آزمایشگاهی، کربن آلی خاک با دو ویژگی درصد سیلت و کربنات کلسیم خاک با ضریب تبیین حدود 25 درصد (25/0=2R) رابطه معنیدار دارد. در حالی که دو ویژگی کروما و عمق افق ژنتیکی با ضریب تبیین حدود 65 درصد (65/0=2R) قادر به برآورد مقدار کربن آلی خاک هستند. در حالت تلفیق دادههای آزمایشگاهی و تشریح خاکرخ، ضریب تبیین همچنان برابر با 65 درصد بهدست آمد. این نتایج گویای آن است که در حضور دو ویژگی عمق افق ژنتیکی و رنگ خاک، دادههای آزمایشگاهی اثر معنیداری در برآورد کربن آلی خاک ندارند. این موضوع بیانگر اهمیت و کارآیی قابل توجه دادههای تشریح خاکرخ برای کاربرد در توابع انتقالی خاک نسبت به دادههای آزمایشگاهی در این منطقه مطالعاتی میباشد.
علی آذره؛ الهام رفیعی ساردوئی
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی تغییرات کاربری اراضی در گذشته و پیش بینی کاربری اراضی در آینده با استفاده از مدلساز تغییر زمین (LCM) در حوزه آبخیز هلیل رود می باشد. آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با بهکارگیری تصاویر ماهواره لندست، سنجندههایTM (تصویر سال 1370)، ETM+ (تصویر سال 1382) و OLI (تصویر سال 1399) انجام گرفت. مدلسازی نیروی انتقال با روش شبکه عصبی ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی تغییرات کاربری اراضی در گذشته و پیش بینی کاربری اراضی در آینده با استفاده از مدلساز تغییر زمین (LCM) در حوزه آبخیز هلیل رود می باشد. آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با بهکارگیری تصاویر ماهواره لندست، سنجندههایTM (تصویر سال 1370)، ETM+ (تصویر سال 1382) و OLI (تصویر سال 1399) انجام گرفت. مدلسازی نیروی انتقال با روش شبکه عصبی پرسپترون چند لایه و هشت متغیر ارتفاع، شیب، جهت، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه، فاصله از اراضی کشاورزی، فاصله از شهر، شاخص تفاضل پوشش گیاهی (NDVI) انجام گرفت. جهت پیشبینی تغییرات کاربری اراضی در دوره آتی، از زنجیرهی مارکوف استفاده گردید. نتایج ارزیابی دورههای واسنجی با استفاده از آمارهی کاپا نشان داد که دورهی واسنجی 1370 تا 1399 بالاترین صحت را جهت پیشبینی تغییرات کابری اراضی سال 1420 داشت. نتایج تغییرات کاربری اراضی حاکی از آن است که بیشترین افزایش مساحت مربوط به اراضی کشاورزی به میزان 7/293 کیلومتر مربع و بیشترین کاهش مساحت مربوط به اراضی مرتعی به میزان 6/382 کیلومتر مربع بوده است. همچنین مساحت اراضی بایر، باغی و مسکونی افزایش یافته و اراضی سنگلاخی بدون تغییر بودهاند. تخریب اراضی مرتعی بیشتر در راستای تبدیل این اراضی به اراضی کشاورزی، باغی و مسکونی بودهاست. همچنین نتایج حاصل از پیشبینی نقشه کاربری آینده 1420با استفاده از مدلساز تغییر زمین نشان داد که در دورهی زمانی 1420-1399، مساحت اراضی مرتعی به میزان 1/201 کیلومتر مربع کاهش و مساحت اراضی کشاورزی، مسکونی، باغی و بایر به ترتیب به میزان 01/158، 38/22، 2/20 و 53/0 کیلومتر مربع افزایش خواهد یافت.
محمد انصاری قوجقار؛ مسعود پورغلام آمیجی؛ شهاب عراقی نژاد؛ بنفشه زهرایی؛ سامان رضوی؛ علی سلاجقه
چکیده
به منظور کنترل و مدیریت صحیح طوفانهای گرد و غبار، آگاهی از تغییرات زمانی- مکانی این پدیده و لزوم پیشبینی و مدلسازی آن با هدف شناخت دقیقتر رفتار طوفانهای گرد و غبار نسبت به محرکهای طبیعی و انسانی، امری ضروری است. با توجه به توسعه روز افزون فرامدلها و ترکیب آنها با الگوریتمهای بهینهسازی به منظور مدلسازی ...
بیشتر
به منظور کنترل و مدیریت صحیح طوفانهای گرد و غبار، آگاهی از تغییرات زمانی- مکانی این پدیده و لزوم پیشبینی و مدلسازی آن با هدف شناخت دقیقتر رفتار طوفانهای گرد و غبار نسبت به محرکهای طبیعی و انسانی، امری ضروری است. با توجه به توسعه روز افزون فرامدلها و ترکیب آنها با الگوریتمهای بهینهسازی به منظور مدلسازی و پیشبینی متغیرهای هواشناسی، در این پژوهش چهار الگوریتم بهینهسازی فراکاوشی ازدحام ذرات (PSO)، ژنتیک (GA)، کلونی مورچگان در محیطهای پیوسته (ACOR) و تکاملی تفاضلی (DE) با مدل سیستم استنتاج تطبیقی فازی عصبی (ANFIS) ترکیب شد. عملکرد چهار مدل ترکیبی توسعه دادهشده با مدل ANFISبرای پیشبینی متغیرهای فراوانی روزهای همراه با طوفان گرد و غبار (FDSD) در مقیاس فصلی در استان خوزستان در جنوب غربی ایران ارزیابی شد. بدین منظور از دادههای ساعتی گرد و غبار و کدهای سازمان جهانی هواشناسی در مقیاس فصلی با طول دوره آماری 40 ساله (2019-1980) در هفت ایستگاه سینوپتیک استان خوزستان استفاده شد. نتایج شاخصهای نیکویی برازش در مرحله آموزش و آزمایش نشان داد که اختلاف معنیداری بین روش ANFIS و سایر مدلهای ترکیبی مورد استفاده وجود ندارد. مقادیر R و RMSE برترین مدل ترکیبی (ANFIS-PSO) به ترتیب از 88/0 تا 97/0 و 10/0 تا 19/0 و در مدل ANFIS به ترتیب از 83/0 تا 94/0 و 11/0 تا 21/0 متغیر بودند. همچنین نتایج نشان داد که ترکیب الگوریتمهای بهینهسازی استفادهشده با مدل ANFIS نتایج مدل را نسبت به مدل انفرادی ANFIS به صورت معنیداری بهبود نمیبخشد.
عیسی غلامی؛ مهدی وفاخواه؛ سید جلیل علوی
چکیده
به دلیل کمبود اطلاعات در اکثر حوزههای آبخیز، بسیاری از محققین برای مطالعههای هیدرولوژیکی و سیلگیری به استفاده از تجزیه و تحلیلهای مکانی در سیستم اطلاعات جغرافیایی روی آوردند. پژوهش حاضر به منظور مقایسۀ کارایی سه مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM)، خطی تعمیم یافته (GLM) و جمعی تعمیم یافته (GAM) در تهیۀ نقشۀ سیلگیری استان گیلان برنامهریزی ...
بیشتر
به دلیل کمبود اطلاعات در اکثر حوزههای آبخیز، بسیاری از محققین برای مطالعههای هیدرولوژیکی و سیلگیری به استفاده از تجزیه و تحلیلهای مکانی در سیستم اطلاعات جغرافیایی روی آوردند. پژوهش حاضر به منظور مقایسۀ کارایی سه مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM)، خطی تعمیم یافته (GLM) و جمعی تعمیم یافته (GAM) در تهیۀ نقشۀ سیلگیری استان گیلان برنامهریزی شده است. بدین منظور لایههای اطلاعاتی درجۀ شیب، جهت شیب، شکل شیب، ارتفاع از سطح دریا، فاصله از رودخانه، تراکم زهکشی، زمین شناسی، کاربری اراضی، شاخص رطوبت توپوگرافی و شاخص توان آبراهه در محیط سامانۀ اطلاعات جغرافیایی (نرمافزارهای ArcGIS و SAGA-GIS) تهیه شدند. سپس بر اساس اطلاعات 220 نقطۀ سیلگیر، از 70 درصد تعداد کل نقاط به منظور واسنجی و 30 درصد باقیمانده برای اعتبارسنجی و ارزیابی کارآیی مدلها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج ارزیابی دقت مدلها به ترتیب با استفاده از شاخصهای سطح زیر منحنی (AUC) و کاپا (Kappa) نشان داد که از نظر شاخص سطح زیر منحنی (AUC)، مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) با 835/0 و مدل جمعی تعمیم یافته (GAM) با 827/0 دارای دقت خیلی خوب و مدل خطی تعمیم یافته (GLM) با 79/0 دارای دقت خوب میباشد. از نظر شاخص کاپا (Kappa) مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) با 58/0 داری دقت خوب، مدل جمعی تعمیم یافته (GAM) با 53/0 و مدل خطی تعمیم یافته (GLM) با 48/0 دارای دقت قابل قبول میباشند. بنابراین بر اساس شاخصهای مذکور مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) نسبت به دو مدل دیگر در شناسایی مناطق سیلگیر کارایی بالاتری دارد. همچنین عوامل فاصله از رودخانه، ارتفاع از سطح دریا و شیب بیشترین تأثیر را بر سیلگیری منطقۀ مورد مطالعه دارند.
سینا نبی زاده؛ عطاالله ابراهیمی؛ معصومه آقابابایی؛ ایرج رحیمی پردنجانی
چکیده
پوشش اراضی حوضههای آبخیز از مباحث توسعهای متأثر و به شدت در حال تغییر هستند که این تغییرات بر متغیرهای دیگری همچون هیدرولوژی حوضۀ آبخیز تأثیر گذارند. هدف این تحقیق، پایش تغییرات کاربری اراضی در گذشته و بررسی امکان پیشبینی آن در آینده با استفاده از مدلسازی تغییر زمین (LCM) در حوضۀ آبخیز شهرستان فارسان استان چهارمحالوبختیاری ...
بیشتر
پوشش اراضی حوضههای آبخیز از مباحث توسعهای متأثر و به شدت در حال تغییر هستند که این تغییرات بر متغیرهای دیگری همچون هیدرولوژی حوضۀ آبخیز تأثیر گذارند. هدف این تحقیق، پایش تغییرات کاربری اراضی در گذشته و بررسی امکان پیشبینی آن در آینده با استفاده از مدلسازی تغییر زمین (LCM) در حوضۀ آبخیز شهرستان فارسان استان چهارمحالوبختیاری است. بدین منظور، تصاویر سنجندههای لندست-5 TM برای سالهای 1365 و 1388 و تصاویر سنجندۀ لندست-8 OLI برای سال 1396 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. طبقات کاربری اراضی شامل مناطق مسکونی، اراضی کشاورزی، کشت دیم، مراتع، سنگلاخها، پهنههای آبی، خاک لخت و برف در تصاویر هر سه دورۀ زمانی طبقهبندی شد. پیشبینی وضعیت کاربری اراضی برای سال 1396 به کمک مدل LCM بر پایۀ شبکۀ عصبی مصنوعی و تحلیل زنجیرۀ مارکوف نیز انجام گرفت. پس از ارزیابی صحت مدل با استفاده از آمارۀ کاپا، نقشۀ پوشش اراضی سال 1406 با استفاده از دورۀ واسنجی 1365- 1396 پیشبینی شد. نتایج نشان داد که اراضی مرتعی طی سالهای 1365 تا 1396 به میزان 4379 هکتار کاهش پیدا کردهاند ولی اراضی کشاورزی به میزان 1922 هکتار افزوده شدهاند. در این مطالعه، LCM توانست 85% از تغییرات را به درستی پیشبینی نماید. در سال 1406 به میزان 149هکتار افزایش وسعت اراضی شهری و 100 هکتار کاهش اراضی مرتعی منطقه پیشبینی شد. لذا ضمن تأکید بر حفظ اراضی مرتعی، لازم است از این تکنیک برای پیشبینی تغییرات، علل آن و همچنین تبعات تغییرات کاربری اراضی در سطوح وسیعتری بررسی و برنامهریزی کرد.
شاهین محمدی؛ حمیدرضا کریم زاده؛ سعید پورمنافی؛ سعید سلطانی کوپائی
چکیده
خاک یکی از مهمترین عوامل تولید است که در زندگی اقتصادی و اجتماعی انسان تأثیر بسیار دارد و فرایند فرسایش خاک یکی از مشکلات محیطی است که تهدیدی برای محیط زیست، منابع طبیعی و کشاورزی به شمار میرود. اطلاعات زمانی و مکانی از میزان هدر رفت خاک و تأثیرگذاری فرسایش خاک بر سرزمین در اقدامات مدیریتی، کنترل فرسایش خاک و مدیریت حوزههای آبخیز ...
بیشتر
خاک یکی از مهمترین عوامل تولید است که در زندگی اقتصادی و اجتماعی انسان تأثیر بسیار دارد و فرایند فرسایش خاک یکی از مشکلات محیطی است که تهدیدی برای محیط زیست، منابع طبیعی و کشاورزی به شمار میرود. اطلاعات زمانی و مکانی از میزان هدر رفت خاک و تأثیرگذاری فرسایش خاک بر سرزمین در اقدامات مدیریتی، کنترل فرسایش خاک و مدیریت حوزههای آبخیز نقش مؤثری دارد؛ بنابراین، این پژوهش با هدف مطالعۀ برآورد مکانی و زمانی فرسایش خاک در دورههای 1994، 1999، 2008 و 2015 در زیر حوضۀ مندرجان با مساحت 21100 هکتار واقع در غرب استان اصفهان با استفاده از فنآوریهای سنجش از دور (RS) و سیسـتم اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام گرفت. در پژوهش حاضر ضمن بررسیهای میـدانی، دادهها و اطلاعات مختلف شامل؛ لایۀ مدل رقومی ارتفاعی، تصاویر ماهوارهای، خاک و آمار مربوط به ایستگاههای بارانسنجی بهعنوان ابزار تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. همچنین برآورد میزان فرسایش خاک در حوضۀ مطالعاتی با استفاده از مدل تجدیدنظر شدۀ جهانی فرسایش خاک (RUSLE) انجام شد. نتایج این مطالعه نشان داد که مقدار فرسایش خاک در سال 1994، 1999؛ 2008؛ و 2015 به ترتیب 001/0 تا 233، 001/0 تا 297، 001/0 تا 231 و 001/0 تا 215 تن بر " هکتار در سال" به دست آمد. همچنین عامل پستی و بلندی در منطقه با ضریب همبستگی 80 درصد بیشترین تأثیر را در برآورد میزان فرسایش سالانۀ خاک توسط مدل RUSLE داشته است. این پژوهش، مؤثر بودن فناوریهای نوین سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در شبیهسازی زمانی برای تخمین کمی، دقیقتر و نقطه به نقطه در کل منطقه برای به دست آوردن مقادیر فرسایش خاک را تأیید میکند.
فرشاد سلیمانی ساردو؛ ناصر برومند؛ علی اذره
چکیده
در دهههای اخیر افزایش روزافزون جمعیت و توسعه اراضی کشاورزی، سبب افزایش بیرویه از منابع آب زیرزمینی و تشدید کاهش کیفیت آب در اکثر مناطق کشور شده است. از این رو با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، به بررسی روند تغییرات مکانی و زمانی پارامترهای کلسیم، منیزیم، اسیدیته، کلر، سولفات و سدیم آب زیرزمینی در دشت جیرفت پرداخته شده است. ...
بیشتر
در دهههای اخیر افزایش روزافزون جمعیت و توسعه اراضی کشاورزی، سبب افزایش بیرویه از منابع آب زیرزمینی و تشدید کاهش کیفیت آب در اکثر مناطق کشور شده است. از این رو با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، به بررسی روند تغییرات مکانی و زمانی پارامترهای کلسیم، منیزیم، اسیدیته، کلر، سولفات و سدیم آب زیرزمینی در دشت جیرفت پرداخته شده است. بدین منظور از اطلاعات 40 چاه که توسط آب منطقهای استان کرمان در سالهای1391-1381 برداشت و آنالیزهای کیفی روی آن صورت گرفته بود، استفاده گردید. در این راستا پس از نرمال کردن دادهها، به ارزیابی دقت روشهای مختلف زمین آمار شامل کریجینگ و عکس فاصله وزندار پرداخته و سپس نقشۀ پهنهبندی تغییرات مکانی پارامترهای کیفی آب زیرزمینی در محیط نرم افزاری ArcGIS9.3 با استفاده از بهترین روش درونیابی تهیه شد. نتایج این بررسی نشان داد که میزان پارامترهای اسیدیته، سدیم، کلر و سولفات در آب بیشتر شده و میزان کلسیم و منیزیم نیز کاهش پیدا کرده است. اما کیفیت منابع آب زیرزمینی دشت جیرفت در حالت کلی در سال 1391 نسبت به سال 1381، کاهش یافته است و روند تغییرات به صورتی است که هر چه به سمت جنوب و غرب برویم کیفیت آب کاهش مییابدکه علت اصلی آن را وجود سازندهایی از جنس ژیپس و هالیت در قسمتهای جنوب و غرب منطقه مورد مطالعه دانست.
اباذر اسمعلی؛ حسن احمدی؛ محمد طهمورث
چکیده
در مطالعات فرسایش خاکْ نحوة ارزیابی خطر فرسایش و پهنهبندی اراضی به درجات با شدتهای مختلف فرسایش از طریق مدلسازی اهمیت فراوانی دارد. در این تحقیق، مدل منطقهای ارائهشده برای ارزیابی رفتار و خطر فرسایش آبی و نیز برآورد فرسایش و رسوب منطبق با ویژگیهای منطقة تحقیق ارزیابی شد. این مدل نخست در حوزة آبخیز بالغلیچای، در مجاورت ...
بیشتر
در مطالعات فرسایش خاکْ نحوة ارزیابی خطر فرسایش و پهنهبندی اراضی به درجات با شدتهای مختلف فرسایش از طریق مدلسازی اهمیت فراوانی دارد. در این تحقیق، مدل منطقهای ارائهشده برای ارزیابی رفتار و خطر فرسایش آبی و نیز برآورد فرسایش و رسوب منطبق با ویژگیهای منطقة تحقیق ارزیابی شد. این مدل نخست در حوزة آبخیز بالغلیچای، در مجاورت منطقة تحقیق، ارائه شد. مدلسازی فرسایش و تولید رسوب منطقه با الگوگرفتن از مدل MPSIAC به انجام رسید و در فرمولبندی مدل جدید از هشت عامل مؤثر در فرسایش آبی منطقه استفاده شد. این عوامل عبارتاند از: حساسیت به فرسایش سازند زمینشناسی، فرسایشپذیری خاک، فرسایندگی باران، فرسایندگی رواناب، پستی و بلندی، تراکم آبراههها، شاخص تفاوت پوشش گیاهی (NDVI)، و وضعیت زمینی فرسایش. در مدل ارائهشده، از مجموع امتیازات عوامل هشتگانه مقدار M بهدست میآید که با استفاده از رابطة نمایی آن با مقدار رسوب، در نهایت، مقدار فرسایش و رسوب تولیدی منطقه محاسبه میشود. مقدار متوسط رسوب ویژة برآوردشده با استفاده از مدل ارائهشده برای حوزة آبخیز نیر 29/70 تن بر کیلومتر مربع در سال است. مقایسة این مقدار رسوب برآوردشده با مقدار اندازهگیریشدة آن در ایستگاه هیدرومتری نیر نشاندهندة وجود اختلاف 11/7 تن بر کیلومتر مربع در سال است، که در واقع بیشتر برآورد شده است. بنابراین، درصد خطای مدل در منطقة مطالعاتی 25/11+ درصد است.