قاسم قوهستانی؛ سلمان زارع؛ حامد رفیعی؛ سپیده رواسی زاده؛ اکبر ریاحی؛ فرهاد سرداری
چکیده
پایین بودن سطح درآمد جوامع محلی یکی از عوامل تخریب اراضی طبیعی میباشد.اجرای طرح توسعه کشت گیاه گزروغنی در مناطق بیابانی جنوب ایران موجب توسعه اقتصادی آن می شود که در این تحقیق اقدام به ارزیابی مالی طرح کشت گیاه گزروغنی جهت برآورد حداقل سطح اقتصادی مورد نیاز هر خانوار روستایی شده است. دادههای تحقیق از طرح توسعه گزروغنی تهیه شده ...
بیشتر
پایین بودن سطح درآمد جوامع محلی یکی از عوامل تخریب اراضی طبیعی میباشد.اجرای طرح توسعه کشت گیاه گزروغنی در مناطق بیابانی جنوب ایران موجب توسعه اقتصادی آن می شود که در این تحقیق اقدام به ارزیابی مالی طرح کشت گیاه گزروغنی جهت برآورد حداقل سطح اقتصادی مورد نیاز هر خانوار روستایی شده است. دادههای تحقیق از طرح توسعه گزروغنی تهیه شده توسط سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور استخراج گردید و تمام دادهها در سال پایه 1400 مورد محاسبه قرار گرفت. با توجه به محدود بودن زمین و نیاز به یک معیاری مناسب جهت مشارکت هر خانوار روستایی اقدام به تعیین حداقل سطح اقتصادی در هر کدام از مناطق اجرایی طرح گردید. تعیین حداقل سطح اقتصادی با استفاده از ارزیابی مالی طرح، شاخصهای مالی ارزش حال خالص (NPV )، نسبت منفعت به هزینه ( BCR) ، نرخ بازده داخلی (IRR) و دوره بازگشت سرمایه (ROI) برای طول اجرای طرح 1400 الی 1420 مورد بررسی قرار گرفت. باتوجه به موقعیت و توپوگرافی منطقه به طور کلی شاخصهای مالی نشاندهنده مناسب و سودده بودن طرح است. با در نظر گرفتن متوسط هزینههای هرخانوار روستای استان سیستان و بلوچستان در اجرای طرح حداق سطح اقتصادی در مناطق دشتی (0/8هکتار)، مناطق هموار (3/24 هکتار)، مناطق تراس شکل (4/48 هکتار)، مناطق تپه ماهور (11/08هکتار) و مناطق کوهستانی و صعب العبور (6/21 هکتار) برآورد گردیده است. حداقل سطح به دست آمده میتواند اطلاعات ارزشمندی در راستای مدیریت اراضی بیابانی در مناطق مستعد کشت گیاه گزروغنی در اختیار تصمیمگیران قرار دهد.
معصومه صالحی مورکانی؛ سلمان زارع؛ مریم ممبنی؛ قاسم قوهستانی؛ خالد احمدآلی؛ بیژن خلیلی مقدم
چکیده
هجوم ماسههای روان در مناطق بیابانی ایران موجب آسیب به جنبههای مختلف زندگی ساکنین این مناطق میشود. مالچ نفتی یکی از اقداماتی است که از سالیان گذشته به منظور تثبیت ماسههای روان مورد استفاده قرار گرفته است. از آنجاییکه مالچ نفتی از فرآوردههای سنگین نفتی تشکیل شده است ممکن است با ورود به منابع آبی باعث آلوده شدن منابع آب در این ...
بیشتر
هجوم ماسههای روان در مناطق بیابانی ایران موجب آسیب به جنبههای مختلف زندگی ساکنین این مناطق میشود. مالچ نفتی یکی از اقداماتی است که از سالیان گذشته به منظور تثبیت ماسههای روان مورد استفاده قرار گرفته است. از آنجاییکه مالچ نفتی از فرآوردههای سنگین نفتی تشکیل شده است ممکن است با ورود به منابع آبی باعث آلوده شدن منابع آب در این مناطق به وسیله عناصر سنگین و هیدروکربنها شود. جهت بررسی تاثیر عناصر سنگین و هیدروکربنها بر روی منابع آب، نمونههایی از مالچ نفتی در بازههای زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت از ماسهزارهای حمیدیه استان خوزستان و همچنین نمونهای از مالچ نفتی پالایشگاه آبادان در شرایط آزمایشگاهی با شبیهسازی شرایط طبیعی و زمان ماند 24 ساعت در تماس با آب مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که میزان آلایندگی فلزات سنگین به غیر از عنصر بر که مقدار آلایندگی آن در منطقه بلند مدت، میان مدت، کوتاه مدت و شاهد به ترتیب 95%، 115%، 123% و 129% نسبت به حد مجاز افزایش داشته، مالچ نفتی تاثیر بسزایی در افزایش آلودگی منابع آب از نظر عناصر سنگین ندارد. بررسی مالچ نفتی بر میزان هیدروکربنها در آب نشان داد به غیر از Naphtalene و Benzo(g,h,i)Perylene که در مناطق میان مدت و کوتاه مدت نسبت به منطقه شاهد کاهش داشته است، اختلاف هیدروکربنهای دیگر نسبت به منطقه شاهد به صورت افزایشی بوده؛ اما به طور کلی میزان همه هیدروکربنهای بررسی شده در تیمارهای مورد بررسی کمتر از حد مجاز آنها بوده است.
راضیه دهقانی؛ محمد جعفری؛ محمدعلی زارع چاهوکی؛ سلمان زارع؛ علی طویلی؛ بابک متشرع زاده
چکیده
استفاده از بیوچار بهعنوان ماده اصلاحکننده خاک یکی از روشهای نوین بهبود ویژگیهای خاک و افزایش عملکرد گیاهان میباشد. در این پژوهش بهمنظور بررسی اثر افزودن بیوچار طبیعی بر روی ویژگیهای خاک و عملکرد گیاه مرتعی اروشیا، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 11 تیمار شامل سطوح مختلف بیوچار (صفر، 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9 و 10 درصد وزنی) ...
بیشتر
استفاده از بیوچار بهعنوان ماده اصلاحکننده خاک یکی از روشهای نوین بهبود ویژگیهای خاک و افزایش عملکرد گیاهان میباشد. در این پژوهش بهمنظور بررسی اثر افزودن بیوچار طبیعی بر روی ویژگیهای خاک و عملکرد گیاه مرتعی اروشیا، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 11 تیمار شامل سطوح مختلف بیوچار (صفر، 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9 و 10 درصد وزنی) و سه تکرار در شرایط گلخانه انجام شد. پس از پایان فصل رشد برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک (اسیدیته، هدایت الکتریکی، درصد ماده آلی، آهک، جرم مخصوص ظاهری و حقیقی، درصد تخلخل)، درصد جوانهزنی و عملکرد گیاه اروشیا اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که در تمام صفات مورد مطالعه خاک (به غیر از جرم مخصوص حقیقی)، و خصوصیات گیاه اروشیا تفاوت سطوح مختلف بیوچار (01/0a= ) معنیدار بود. افزودن سطوح مختلف بیوچار باعث افزایش اسیدیته، هدایت الکتریکی، درصد تخلخل کل، درصد ماده آلی خاک و کاهش جرم مخصوص ظاهری، درصد آهک و درصد رس، ماسه و سیلت خاک شد.
احمد گیلوری؛ غلامرضا زهتابیان؛ حسن خسروی؛ حسین آذرنیوند؛ سلمان زارع
چکیده
دراین تحقیق برای برررسی پوشش گیاهی از شاخص NDVI بدست آمده از سنجنده MODIS و برای بررسی خشکسالی از شاخص SPI مبتنی بر دادههای بارندگی این حوزه در دو اقلیم خشک و خشک نیمهمرطوب در بازه زمانی (1397-1380) استفاده شد. نتایج نشان داد به طور متوسط 53 درصد از این منطقه دچار خشکسالی بوده است. همچنین در بازه زمانی 1380 تا 1382 نسبت به دیگر بازههای زمانی این ...
بیشتر
دراین تحقیق برای برررسی پوشش گیاهی از شاخص NDVI بدست آمده از سنجنده MODIS و برای بررسی خشکسالی از شاخص SPI مبتنی بر دادههای بارندگی این حوزه در دو اقلیم خشک و خشک نیمهمرطوب در بازه زمانی (1397-1380) استفاده شد. نتایج نشان داد به طور متوسط 53 درصد از این منطقه دچار خشکسالی بوده است. همچنین در بازه زمانی 1380 تا 1382 نسبت به دیگر بازههای زمانی این دوره خشکسالی شدیدتر بوده است علاوه براین پیک شاخص پوشش گیاهی در سال 1384 رخ داده است که بیانگر متاثر بودن پوشش گیاهی از نوسانات بارندگی منطقه است. ماتریس همبستگی بین سه شاخص نامبرده حاکی از آن است که شاخص NDVI همبستگی یکسانی نسبت به دو شاخص SPI و بارندگی سالیانه داشته است. همچنین نتایج این همبستگی در سطح دو اقلیم خشک و خشکنیمهمرطوب به ترتیب 38/0 و 25/0 بوده است که این نتایج بیانگر این است که هر چند که همبستگی پایینی وجود دارد ولی این رابطه مثبت بوده و در سطح اقلیمهای مختلف یک منطقه متفاوت است. از طرفی دیگر بیشترین کلاس خشکسالی در اقلیمهای خشک و خشکنیمهمرطوب به ترتیب به میزان 55/55 و 50 درصد در طبقه خشکسالی نسبتا نرمال قرار دارد. با توجه به مطالب ذکر شده میتوان دریافت که با استفاده از دادههای سنجش از دوری میتوان به پایش پاسخ اکوسیستمهای مناطق خشک و خشکنیمهمرطوب نسبت به تغییرات اقلیمی پرداخت. همچنین این مطالعه نشان داد که مناطق خشک و خشکنیمه-مرطوب نسبت به تغییرات اقلیمی و انسانی بسیار حساس تر هستند.
علیرضا محمودی؛ علی طویلی؛ حمید رضا بوستانی؛ محمد جعفری؛ سلمان زارع
چکیده
آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در چهار تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل زغال زیستی در هفت سطح (عدم کاربرد زغال زیستی(C)، زغال زیستی بقایای گندم 5/1 درصد وزنی(GB1)، زغال زیستی بقایای گندم 3 درصد وزنی(GB2)، زغال زیستی بقایای ذرت 5/1 درصد وزنی(ZB1)، زغال زیستی بقایای ذرت 3 درصد وزنی(ZB2)، زغال زیستی بقایای پنبه 5/1 درصد وزنی(PB1) و زغال ...
بیشتر
آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در چهار تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل زغال زیستی در هفت سطح (عدم کاربرد زغال زیستی(C)، زغال زیستی بقایای گندم 5/1 درصد وزنی(GB1)، زغال زیستی بقایای گندم 3 درصد وزنی(GB2)، زغال زیستی بقایای ذرت 5/1 درصد وزنی(ZB1)، زغال زیستی بقایای ذرت 3 درصد وزنی(ZB2)، زغال زیستی بقایای پنبه 5/1 درصد وزنی(PB1) و زغال زیستی بقایای پنبه 3 درصد وزنی(PB2) و فاکتور دوم شامل کاربرد سرب در سه سطح (0(Pb0)، 150 (PB1) و 300 (PB2) میلیگرم در کیلوگرم خاک) بود. این پژوهش نشان داد که افزایش کاربرد سطوح زغال های زیستی بقایای گیاهی گندم، ذرت و پنبه از سطح 0 به 3 درصد وزنی سبب افزایش قابلیت هدایت الکتریکی (31/0،15/0 و02/0 دسی زیمنس بر متر)، کربن آلی خاک (53، 59 و 63 درصد)، پهاش خاک (13/0، 05/0 و15/0 واحد) و کاهش غلظت سرب قابل استفاده (12/16،83/12 و 25/10 درصد) در خاک شد. همچنین کاربرد انواع زغال های زیستی بقایای گیاهی گندم، ذرت و پنبه در سطح 3 درصد وزنی سبب افزایش فراهمی آهن (به ترتیب 65، 72 و 69 درصد)، منگنز (105، 74 و 41 درصد )، مس (10، 62/15 و 5/22 درصد) و پتاسیم (167،114 و50 درصد) شد. کاربرد انواع زغالهای زیستی مورد استفاده سبب بهبود برخی ویژگیهای خاک شد. زغال زیستی گندم در سطح 3 درصد وزنی(GB2) از نظر تاثیرگذاری بر ویژگیهای خاک از جمله افزایش کربن آلی خاک، افزایش فراهمی عناصر غذایی مانند پتاسیم و منگنز و کاهش فراهمی سرب در خاک نسبت به بقیه موثرتر بود.
مریم ممبنی؛ حمیدرضا عسگری؛ علی محمدیان بهبهانی؛ سلمان زارع؛ حسین یوسفی
چکیده
یکی از چالشهای اصلی مدیرت تخریب سرزمین در مناطق خشک و بیابانی ایران، تثبیت ماسههای روان و کنترل گردوغبار است، بهطوریکه استفاده از انواع خاکپوشها بهخصوص خاکپوشهای سازگار با محیط زیست، یکی از روشهایی است که بهمنظور تثبیت ماسههای روان به کار میرود. هدف از این تحقیق، بررسی امکان استفاده از پسماندهایی مانند ...
بیشتر
یکی از چالشهای اصلی مدیرت تخریب سرزمین در مناطق خشک و بیابانی ایران، تثبیت ماسههای روان و کنترل گردوغبار است، بهطوریکه استفاده از انواع خاکپوشها بهخصوص خاکپوشهای سازگار با محیط زیست، یکی از روشهایی است که بهمنظور تثبیت ماسههای روان به کار میرود. هدف از این تحقیق، بررسی امکان استفاده از پسماندهایی مانند لیکور سیاه و ملاس بهعنوان خاکپوش جهت تثبیت ماسههای روان میباشد. بهمنظور آمادهسازی بستر تیمارها در محیط آزمایشگاهی از ماسههای بادی بیابان ریگبلند کاشان استفاده گردید. برای انجام آزمایشها از سینیهای فلزی با ابعاد 2×30×100 سانتیمتر و جهت پاشش تیمارهای ملاس، لیکور سیاه و شاهد بهصورت یکلایه و دولایه از پیستوله 5/2 لیتری استفاده گردید و تحقیق در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. بهمنظور ارزیابی کارایی این مواد مقاومت فروروی، مقاومت برشی در حالت اشباع و خشک و نفوذپذیری نسبت به آب اندازهگیری شد و دادهها با نرمافزار آماری مناسب مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش بهصورت آزمایشگاهی نشان داده است که میزان مقاومت فروروی خاکپوشهای ملاس و لیکور سیاه دولایه به ترتیب 8/9 و 8/7 کیلو نیوتن بر مترمربع است. این دو نوع خاکپوش اختلاف معنیداری با یکدیگر و نیز با تیمار شاهد (آب) دارند. بیشترین مقاومت فروروی و برشی مربوط به تیمار ملاس است بهگونهای که مقاومت فروروی را 8/9 برابر و مقاومت برشی را 14 برابر نسبت به شاهد افزایش داد. سرعت نفوذ در خاکپوش لیکور یکلایه در مقایسه با خاکپوش ملاس و شاهد (آب)، دارای اختلاف معنیداری است درحالیکه با افزایش ضخامت، سرعت نفوذ کاهش یافته است. بیشترین سرعت نفوذ مربوط به تیمار لیکور یکلایه است بهگونهای که سرعت نفوذ را 4/0 برابر نسبت به شاهد افزایش داد. مالچ ملاس به دلیل داشتن مقاومت فروروی و برشی و نفوذپذیری مناسب بهترین نوع مالچ تشخیص داده شده است. ازآنجاکه مواد به کار برده شده در این تحقیق از نوع مواد طبیعی و آلی میباشد و از سوی دیگر از مزیتهای زیستمحیطی، سهولت استفاده و در دسترس بودن منابع برخوردار است، باوجوداین بهمنظور بهینه نمودن شرایط اجرایی، نیازمند آزمایشهای بیشتر در مقیاس آزمایشگاهی و صحرایی است.
علی یزدان پناهی؛ خالد احمدآلی؛ سلمان زارع
چکیده
یکی از موادی که در دهههای اخیر به عنوان اصلاحکنندۀ خاک مورد توجه محققین قرار گرفته است، بایوچارها هستند. در این تحقیق به منظور بررسی اثر افزودن بایوچارهای طبیعی و بایوچار کمپوست زبالۀ شهری بر ویژگیهای خاک شنی تهیه شده از تپههای ماسهای کاشان، آزمایشی در شرایط گلخانه به صورت فاکتوریل و در قالب بلوکهای کاملاً تصادفی ...
بیشتر
یکی از موادی که در دهههای اخیر به عنوان اصلاحکنندۀ خاک مورد توجه محققین قرار گرفته است، بایوچارها هستند. در این تحقیق به منظور بررسی اثر افزودن بایوچارهای طبیعی و بایوچار کمپوست زبالۀ شهری بر ویژگیهای خاک شنی تهیه شده از تپههای ماسهای کاشان، آزمایشی در شرایط گلخانه به صورت فاکتوریل و در قالب بلوکهای کاملاً تصادفی انجام گرفت. تیمارهای آزمایش شامل بایوچار طبیعی در سطوح (0، 1، 3 و 5 درصد)، بایوچار کمپوست زبالۀ شهری در سطوح (0، 1، 3 و 5 درصد) بود که در مجموع 16 بستر حاصل شد. آنالیز شیمیایی برای خاک و بایوچارها به طور جداگانه و همچنین برای 16 بستر حاصل از ترکیب نسبتهای مختلف این مواد، در سه تکرار انجام گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس و مقایسۀ میانگین ویژگیهای اندازهگیری شده (هدایت الکتریکی، pH، کلسیم، منیزیم، پتاسیم و مادۀ آلی) نشان داد که این ویژگیها تحت تأثیر سطوح مختلف بایوچار طبیعی اختلاف معنیداری داشتند. افزودن بایوچارها سبب کاهش مقدار pH خاک در برخی تیمارها گردید و تیمار 5 بیشترین کاهش را داشت. مقدار قابلیت هدایتالکتریکی، کلسیم، منیزیم، پتاسیم و مادۀ آلی تحت تأثیر هر دو نوع بایوچار افزایش 5/5، 9/3، 4/2، 9/1 و 7/3 برابری نسبت به شاهد پیدا کرد. در کل میتوان بیان کرد که تیمار13 (خاک+5% بایوچار طبیعی+5% بایوچار کمپوست زباله) بیشترین تأثیر را بر ویژگیهای خاک مورد مطالعه گذاشته است. به عنوان یک گزینۀ اجرایی میتوان استفاده از بایوچارهای مورد مطالعه را بهعنوان منبع حاوی کلسیم، منیزیم، پتاسیم و مادۀ آلی، در اصلاح خاکها و مدیریت حاصلخیزی مدنظر قرار داد.
سلمان زارع؛ محمد جعفری؛ حسن احمدی؛ حسن روحی پور؛ رضا خلیل ارجمندی
چکیده
برای بیش از پنجاه سال، استفاده از مالچ نفتی یکی از راهکارهای تثبیت تپههای ماسهای در ایران بوده است. اگرچه مالچ نفتی از موادی است که در تثبیت ماسههای روان موفق عمل کرده است، اما با توجه به مشکلات موجود در اجرای مالچپاشی با مواد نفتی، استفاده از ترکیبات و روشهای کارآمدتر و ارزانتر، ضرورت مییابد. در این راستا، تحقیق ...
بیشتر
برای بیش از پنجاه سال، استفاده از مالچ نفتی یکی از راهکارهای تثبیت تپههای ماسهای در ایران بوده است. اگرچه مالچ نفتی از موادی است که در تثبیت ماسههای روان موفق عمل کرده است، اما با توجه به مشکلات موجود در اجرای مالچپاشی با مواد نفتی، استفاده از ترکیبات و روشهای کارآمدتر و ارزانتر، ضرورت مییابد. در این راستا، تحقیق حاضر با هدف بررسی کارایی برخی از مالچهای غیرنفتی شامل مالچهای رزینی، پلیمری، بیوپلیمری، معدنی و بیولوژیک جهت تثبیت ماسههای روان در بیابانهای ریگبلند کاشان انجام شده است. در عرصة طبیعی با نصب شاخصهای مدرج بر روی قسمتهای مختلف تپه، مالچها با مقدار مناسب در سه تکرار (سه تپه)، برروی ماسههای بادی روان پاشیده شدند. برای ارزیابی اثر مالچها در تثبیت تپههای ماسهای، از شاخص ضریب اثر تثبیتکنندگی استفاده شد. آزمون مقایسة میانگین نشان داد که بالاترین ضریب اثر تثبیتکنندگی با اختلاف معنیدار مربوط به مالچ بیولوژیک است. پس از آن، بهترتیب سه مالچ رزین، معدنی و پلیمری با ضریب اثر تثبیتکنندگی 45/0، 41/0 و 39/0 قرار دارند. هرچند که این سه نوع مالچ اختلاف معنیداری با یکدیگر نداشتند. مالچ بیوپلیمری با کمترین ضریب اثر تثبیتکنندگی (21/0) اختلاف معنیداری با سایر مالچها از خود نشان داد. در تپة مالچپاشیشده با مالچ بیولوژیک، بهدلیل تشکیل سلة محکم در مقابل فرسایش، برداشت ماسه تقریباً متوقف شده و تپه کاملاً تثبیت شده است. از بین مالچهای مورد بررسی، تنها مالچ بیولوژیک کارایی مناسبتری داشت.
یوسف عظیمی؛ سلمان زارع؛ حمید سرخیل؛ جواد بداق جمالی؛ سیامک حشمتی
چکیده
یکی از روشهای معمول برای کنترل حرکت ماسههای روان و کنترل گرد و غبارهای حاصله، مالچ پاشی بر سطح آنها است. با وجود استفادههای مکرر از مالچهای نفتی، به دلیل هزینههای بسیار سنگین و مشکلات زیستمحیطی، پژوهشها و تلاشها برای تولید مالچهای جدید سازگار با محیطزیست رو به افزایش است. در این تحقیق، از نسبتهای مختلف ...
بیشتر
یکی از روشهای معمول برای کنترل حرکت ماسههای روان و کنترل گرد و غبارهای حاصله، مالچ پاشی بر سطح آنها است. با وجود استفادههای مکرر از مالچهای نفتی، به دلیل هزینههای بسیار سنگین و مشکلات زیستمحیطی، پژوهشها و تلاشها برای تولید مالچهای جدید سازگار با محیطزیست رو به افزایش است. در این تحقیق، از نسبتهای مختلف سیمان، آهک، ماسه بادی و سرباره فولاد بهعنوان مالچ سیمانی-سربارهای برای تثبیت نمونههای ماسهزارهای منطقة رباط کریم استفاده شده است. استفاده از سرباره فولاد به دلیل مزیتهای زیستمحیطی حذف پسماند و خاصیت پوزلانی آن برای جایگزینی به جای قسمتی از سیمان میباشد. برای یافتن اختلاط بهینه و کاهش نمونههای آزمایشگاهی از روش طراحی آزمایش مخلوط استفاده شد و تأثیر درصد مختلف مواد تشکیل دهنده بر مقاومت برشی، فشاری، ضربهای و درصد رطوبت تیمارهای مالچ سیمانی-سربارهای بررسی شد. نتایج نشان میدهد که افزودن سرباره باعث افزایش مقاومت فشاری و برشی و همچنین قابلیت نگهداری رطوبت در مالچ ترکیبی جدید میشود. درنهایت با توسعة مدل ریاضی نتایج آزمایشها، شش حالت مختلف برای بهینهسازی ترکیب مالچ سیمانی-سربارهای در نظر گرفته شد، که تیمار 731/68% ماسه، 27% سیمان، 979/2% سرباره فولاد و 3/1% آهک، بهترین ترکیب با در نظر گرفتن تمامی شاخصها به دست آمد. برای اعتبارسنجی نتایج بدست آمده از مدل ریاضی شش ترکیب بهینه مجدداً ساخته شده و آزمایشها مجدداً بر روی آنها صورت گرفته که نتایج بدست آمده حاکی از همخوانی قابل قبول بین مقادیر پیشبینی شده و آزمایش شده میباشد.
علی یزدان پناهی؛ خالد احمدالی؛ سلمان زارع؛ تورج شعبانی عمران
چکیده
هدایت هیدرولیکی اشباع یکی از مهمترین ویژگیهای فیزیکی خاک است که در مدلسازی حرکت آب، انتقال املاح و آلایندهها در محیطهای متخلخل، تعیین، مقدار و سرعت نفوذ، طراحی زهکشها و دیگر فرآیندهای هیدرولوژیکی کاربرد زیادی دارد. در این مطالعه با افزایش سطوح مختلف ( 1، 3 و 5 درصد) بایوچار طبیعی و بایوچار کمپوست زبالۀ شهری به خاک جمعاً ...
بیشتر
هدایت هیدرولیکی اشباع یکی از مهمترین ویژگیهای فیزیکی خاک است که در مدلسازی حرکت آب، انتقال املاح و آلایندهها در محیطهای متخلخل، تعیین، مقدار و سرعت نفوذ، طراحی زهکشها و دیگر فرآیندهای هیدرولوژیکی کاربرد زیادی دارد. در این مطالعه با افزایش سطوح مختلف ( 1، 3 و 5 درصد) بایوچار طبیعی و بایوچار کمپوست زبالۀ شهری به خاک جمعاً 16 نوع خاک تهیه شد و اثر افزایش این مواد بر ضریب هدایت هیدرولیکی اشباع بررسی شد. برای این منظور هدایت هیدرولیکی خاکها در آزمایشگاه و به روش بار ثابت اندازهگیری شد. سپس مدلسازی منحنی مشخصۀ رطوبتی (SMC) با استفاده از مدل ونگنوختن-معلم (VGM) برای همۀ خاکها انجام گردید و پارامترهای این مدل شامل رطوبت باقیمانده ( )، رطوبت اشباع ( )، پارامترهای α، m، n و نیز هدایت هیدرولیکی اشباع با استفاده از دادههای زودیافت خاک نظیر درصد ذرات خاک (شن، سیلت، و رس)، چگالی ظاهری و مقادیر ظرفیت زراعی و پژمردگی دائـم با نرمافـزارهای ROSETTA و RETC از طریق مدلسازی معکوس تعیین شـد. نتایج نشان داد که افزایش بایوچار کمپوست زباله و بایوچار طبیعی سبب کاهش هدایت هیدرولیکی آب در خاک گردید و تیمار11 که دارای خاک 5+ درصد بایوچار طبیعی 1+ درصد بایوچار زباله شهری بوده با 64 درصد و بعد از آن تیمار 13 با کاهش 61 درصدی بیشترین کاهش Ks شده است. بیشترین و کمترین مقدار Ks مربوط به تیمارهای 1 و 11 به ترتیب برابر 9/707 و 8/254 سانتیمتر بر روز بود. همچنین اثر تیمارهای مختلف بر همۀ پارامترهای مدل VGM ((θr , θs, m , n , α معنیدار بود و در اکثر تیمارهای بهکاررفته با افزایش درصدهای مصرفی بایوچار در خاک پارامترهای θr، n و m افزایش و پارامترهای θs، α و Ks کاهش یافتند.