منیره بهرامی؛ فریدون سرمدیان؛ ابراهیم پذیرا
چکیده
مراتع یکی از اجزای اساسی اکوسیستمهای طبیعی هستند و بهعنوان یکی از منابع اصلی تأمین علوفه، حفظ تنوع زیستی، منابع خاک و آب در شناخته میشوند. هدف از مطالعه حاضر بررسی توان اکولوژیک مرتع در استان البرز براساس روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و مقایسات زوجی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است. نقشه رقومی توان اکولوژیک مرتع براساس ...
بیشتر
مراتع یکی از اجزای اساسی اکوسیستمهای طبیعی هستند و بهعنوان یکی از منابع اصلی تأمین علوفه، حفظ تنوع زیستی، منابع خاک و آب در شناخته میشوند. هدف از مطالعه حاضر بررسی توان اکولوژیک مرتع در استان البرز براساس روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و مقایسات زوجی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است. نقشه رقومی توان اکولوژیک مرتع براساس وزندهی و تلفیق نقشههای معیارهای شیب، واحد اراضی، پوشش گیاهی، کاربری و بارش انجام گرفت. نتایج نشان داد که هر پنج معیار دارای ضریب اهمیت یکسان (2/0) برای تعیین توان اکولوژیک مرتع بودند. به طور کلی 77/21 درصد از مساحت استان به دلیل وجود بیرونزدگیهای سنگی فاقد توان برای کاربری مرتع است. 41/15 درصد از مساحت استان دارای توان درجه 1 و 28/37 درصد از مساحت استان دارای توان درجه 2برای مرتع است. شهرستان طالقان با 09/56321 هکتار بیشترین توان برای مرتع درجه 1 و شهرستان کرج با 96/92507 هکتار بیشترین توان را برای مرتع درجه 2 را دارست. شهرستان نظرآباد فاقد توان برای مرتع درجه 1 و شهرستان طالقان فاقد توان برای کاربری درجه 4 است. شهرستان نظرآباد با 15/48 درصد و شهرستان اشتهارد با 92/63 درصد نیز دارای توان برای مرتع درجه 3 و 4 می-باشند. براساس وزنعوامل مختلف شیب بیشاز 50 درصد محدودکنندهترین عامل برای کاربری مرتع است. بطورکلی تعیین توان اکولوژیک مراتع، منجر به شناسایی مناطقی گردد که در استفاده بهینه از منابع طبیعی بسیار مناسب هستند و از نظر اقتصادیی و اجتماعی افزایش درآمد و اشتغال روستایی را در پی خواهد داشت.
امیر میرزایی موسی وند
چکیده
آتشسوزی یکی از ابزارهای مدیریتی در اصلاح ترکیب پوشش گیاهی علفزارها و مراتع اکوسیستمهای مختلف است. هدف این تحقیق بررسی تغییرات پوشش سطحی و خصوصیات خاک در مراتع کوهستانی شهرستان دلفان تحت تأثیر آتشسوزی بود. آتشسوزی در خرداد سال 1385 صورت گرفت و ویژگیهای پوشش گیاهی بعد از آتشسوزی به مدت 4 سال (از سال 1386 تا سال 1389) و هرسال ...
بیشتر
آتشسوزی یکی از ابزارهای مدیریتی در اصلاح ترکیب پوشش گیاهی علفزارها و مراتع اکوسیستمهای مختلف است. هدف این تحقیق بررسی تغییرات پوشش سطحی و خصوصیات خاک در مراتع کوهستانی شهرستان دلفان تحت تأثیر آتشسوزی بود. آتشسوزی در خرداد سال 1385 صورت گرفت و ویژگیهای پوشش گیاهی بعد از آتشسوزی به مدت 4 سال (از سال 1386 تا سال 1389) و هرسال در اوایل تیرماه پایش و اندازهگیری شد. در نزدیک محل آتشسوزی، منطقۀ شاهد (بدون آتشسوزی) تعیین گردید. نمونهبرداری پوشش گیاهی به روش تصادفی- سیستماتیک، اندازة پلات به روش سطح حداقل (دو متر مربع) و تعداد پلات به روش آماری (25 پلات برای هر سایت) تعیین شد. در مجموع دادههای مربوط به 8 سایت (4 سایت آتشسوزی و 4 سایت شاهد) مورد بررسی قرار گرفت. در هر سایت 4 ترانسکت 50 متری مستقر گردید و سپس در امتداد هر ترانسکت 5 پلات مستقر شد. نمونههای خاک از ابتدا، وسط و انتهای هر ترانسکت از عمق 30-0 سانتیمتر برداشت شد (در مجموع 96 نمونه). برای مقایسة میانگین عوامل مورد بررسی در دو منطقۀ شاهد و آتشسوزی، از آزمون تی مستقل و برای مقایسۀ سالهای مختلف، از تجزیة واریانس یکطرفه و آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان داد، در پایان سال چهارم، مقدار تولید علوفه در منطقۀ آتشسوزی به 334 کیلوگرم علوفۀ خشک در هکتار افزایش یافت که دارای اختلاف معنیداری در سطح احتمال 99 درصد با منطقۀ شاهد میباشد (01/0P <). همچنین درصد پوشش و تراکم گراسهای چند ساله و فوربها در منطقۀ دچار آتشسوزی نسبت به منطقۀ شاهد افزایش یافت و دارای اختلاف معنیداری میباشند (01/0P <). درصد پوشش بوتهایها از 16 درصد در منطقۀ شاهد به 11 درصد در منطقۀ آتشسوزی کاهش یافت (01/0P <) و پوشش خاک لخت در منطقۀ آتشسوزی به 10 درصد کاهش یافت که دارای اختلاف معنیداری در سطح احتمال 99 درصد با منطقۀ شاهد میباشد (01/0P <). آتشسوزی باعث افزایش مادۀ آلی، هدایت الکتریکی، نیتروژن، پتاسیم، فسفر و درشت شدن بافت خاک گردید (01/0P <). بر اساس نتایج این تحقیق، آتشسوزی در دراز مدت با کاهش گیاهان بوتهای و افزایش گندمیان چندساله و فوربها، افزایش تولید علوفه و در نتیجه تغییرات عناصر غذایی خاک تأثیر مثبتی در اکوسیستم مرتع داشته است.
گلناز خردمند؛ علی آریاپور؛ حمیدرضا محرابی
چکیده
پرورش زنبور عسل یکی از جنبههای استفادۀ چند منظوره از مراتع بوده که عوامل مختلف زنده و غیر زنده بر روی آن اثر میگذارد و در تحقیق حاضر به بررسی این موضوع در مراتع سراب سفید شهرستان بروجرد پرداخته شده است. جهت ارزیابی شایستگی مرتع برای زنبورداری از اطلاعات چهار زیر مدل شامل پوشش گیاهی، آب و هوا، توپوگرافی و فاصله مبتنی بر روش فائو ...
بیشتر
پرورش زنبور عسل یکی از جنبههای استفادۀ چند منظوره از مراتع بوده که عوامل مختلف زنده و غیر زنده بر روی آن اثر میگذارد و در تحقیق حاضر به بررسی این موضوع در مراتع سراب سفید شهرستان بروجرد پرداخته شده است. جهت ارزیابی شایستگی مرتع برای زنبورداری از اطلاعات چهار زیر مدل شامل پوشش گیاهی، آب و هوا، توپوگرافی و فاصله مبتنی بر روش فائو استفاده شد. چهار طبقۀ شایستگی شامل: شایستگی خوب (1S)، متوسط (2S)، کم (3S) و غیر شایسته (N) بهکار رفت. نتایج نشان داد که در ماه فروردین بهطور کامل منطقه فاقد شایستگی لازم برای زنبورداری میباشد. همچنین کل منطقه در فصلهای بهار و تابستان به لحاظ کوهستانی بودن و سردی هوا و در نتیجه کوتاه بودن طول دورۀ گلدهی و حضور بیشتر گیاهان از خانوادۀ گندمیان در کلاس شایستگی خوب قرار نگرفت. در اردیبهشت ماه، 67/1152 هکتار (66/19%) در کلاس شایستگی کم و 76/4711 هکتار (43/80%) فاقد شایستگی، در ماه خرداد، مساحت 42/883 هکتار (06/15%) در کلاس شایستگی متوسط، 86/2002 هکتار (15/34%) در کلاس شایستگی کم و 15/2978 هکتار (79/50%) فاقد شایستگی، در ماه تیر، 81/799 هکتار (06/15%) منطقه در کلاس شایستگی متوسط، 79/2437 هکتار (57/41%) در کلاس شایستگی کم و 81/2626 هکتار (37/43%) فاقد شایستگی و در ماههای مرداد و شهریور، مساحت 81/799 هکتار (06/15%) در کلاس شایستگی متوسط، 54/2554 هکتار (56/43%) در کلاس شایستگی کم و 65/2509 هکتار (38/41%) در کلاس فاقد شایستگی قرار گرفت. میتوان نتیجه گرفت بهترین زمان مساعد برای زنبورداری در منطقه ماههای خرداد، تیر، مرداد و شهریور میباشد.
جواد معتمدی (ترکان)؛ حسین ارزانی؛ مهدی قربانی
چکیده
بیش از 20 نژاد گوسفندی با جثههای متفاوت، از مراتع مناطق مختلف آب و هوایی استفاده میکنند که باید ضریب تبدیل هر نژاد نسبت به واحد دامی، مشخص شود. در این راستا، طی سالهای 86-1381 از هر یک نژادهای گوسفندی چرا کننده در مناطق مرکزی، دو گله انتخاب شد. از میان گلههای منتخب، 30 رأس دام بهصورت تصادفی در ردههای مختلف سنی و جنسی و در فصول ...
بیشتر
بیش از 20 نژاد گوسفندی با جثههای متفاوت، از مراتع مناطق مختلف آب و هوایی استفاده میکنند که باید ضریب تبدیل هر نژاد نسبت به واحد دامی، مشخص شود. در این راستا، طی سالهای 86-1381 از هر یک نژادهای گوسفندی چرا کننده در مناطق مرکزی، دو گله انتخاب شد. از میان گلههای منتخب، 30 رأس دام بهصورت تصادفی در ردههای مختلف سنی و جنسی و در فصول مختلف چرا، وزنکشی و وزن آنها تعیین گردید. میانگین وزن میشهای سه و چهار ساله، به عنوان وزن بالغ هر نژاد در نظر گرفته شد. از نسبت وزن متابولیکی (وزن زنده به توان 75/0) نژادها به وزن متابولیکی واحد دامی، ضریب تبدیل هر نژاد به واحد دامی (معادل واحد دامی) محاسبه شد. بر اساس نتایج، نژاد نائینی جزء نژادهای سبک جثه، نژادهای زندی، کرمانی، افشاری و ورامینی، متوسط جثه و نژاد شال جزء نژادهای سنگین جثه میباشد. معادل واحد دامی هر یک از نژادها نسبت به واحد دامی به ترتیب، 7/0، 86/0، 9/0، 97/0، 06/1 و 20/1 میباشد. بر اساس ضریب تبدیلی پیشنهادی و با استفاده از معادلۀ پیشنهادی MAFF، نیاز روزانۀ هر یک از نژادها به ترتیب، 76/4، 85/5، 12/6، 60/6، 21/7 و 16/8 مگاژول در روز در حالت نگهداری و در شرایط چرا در مرتع محاسبه گردید. نتایج بیانگر آن است که در نظر گرفتن مقدار یکسان علوفه، به عنوان نیاز روزانۀ نژادهای گوسفندی چرا کننده در مرتع برای محاسبۀ ظرفیت چرا، بدون توجه به اندازه و جثۀ آنها صحیح نمیباشد.
منصوره کارگر؛ زینب جعفریان؛ علی طاهری
چکیده
با توجه به اهمیت نقش بهرهبرداری از مراتع و تغییرات ایجاد شده در سیستمهای اجتماعی - اقتصادی و اکولوژیکی مراتع، برنامهریزی جهت بررسی وضعیت حال و تصمیمگیری برای شرایط موجود حائز اهمیت میباشد. در همین راستا این مطالعه در نظر دارد جهت تعیین اختلاف نگرشها بین کارشناسان و بهرهبرداران به بررسی و مقایسۀ اولویت عوامل ...
بیشتر
با توجه به اهمیت نقش بهرهبرداری از مراتع و تغییرات ایجاد شده در سیستمهای اجتماعی - اقتصادی و اکولوژیکی مراتع، برنامهریزی جهت بررسی وضعیت حال و تصمیمگیری برای شرایط موجود حائز اهمیت میباشد. در همین راستا این مطالعه در نظر دارد جهت تعیین اختلاف نگرشها بین کارشناسان و بهرهبرداران به بررسی و مقایسۀ اولویت عوامل مؤثر بر بهرهبرداری از مراتع در چهار معیار قوت، ضعف، فرصت و تهدید بپردازد. بدین منظور از آنالیز SWOT برای تحلیل عوامل مؤثر بر بهرهبرداری از مراتع استفاده گردید. عوامل شناسایی شده از طریق تنظیم و تکمیل پرسشنامه به روشهای طیف لیکرت و آنالیز AHP به ترتیب توسط بهرهبرداران و کارشناسان اولویتبندی و مقایسه شد. نتایج نشان داد که فقط پتانسیل مرتع برای دامگذاری با امکان تغذیۀ دستی، بهرهبرداریهای غیر اصولی مانند معدن، مانورهای نظامی از اولویت یکسانی برخوردار بودند. نتایج نشان داد در عوامل مربوط به نقاط قوت، تطابق نوع و نژاد دامی غالب منطقه با شرایط مراتع با وزن 117/0، نقاط ضعف، کنارهگیری بهرهبرداران با سابقه از شغل دامداری مرتع با تجربه با وزن 026/0، فرصتها، افزایش مطالعات علمی دربارۀ مراتع در مراکز تحقیقاتی، ادارت منابع طبیعی با وزن 185/0 و در عوامل مربوط به تهدیدها، نوسانات قیمت بازار با وزن 076/0 در اولویت قرار دارند. نتایج این تحقیق حاکی از آن بود که در ماتریس ارزیابی عوامل داخلی (نقاط ضعف و قوت) جمع امتیاز نهایی محاسبه شدۀ نقاط قوت از نقاط ضعف بیشتر است. این بدین معناست که عوامل تأثیرگذار بر بهرهبرداری از مراتع از نظر عوامل درونی دارای قوت است. ماتریس ارزیابی عوامل خارجی (تهدید و فرصت) نشان دهندۀ آن است که در وضعیت موجود، میتوان با تقویت فرصتها در مقابل تهدیدها واکنش راهبردی مناسبی نشان داد. بنابراین، راهبرد جهت حرکت به سمت توسعۀ مطلوب از بهرهبرداری از مراتع محسوب میشود.
مرتضی صابری؛ وحید کریمیان؛ حمید نیک نهاد قرماخر
چکیده
هدف از مطالعۀ حاضر بررسی برخی از ویژگیهای رویشگاهی و کیفیت علوفه گیاه حنظل در رویشگاهها و مراحل مختلف رشد در مراتع استان سیستان و بلوچستان میباشد. جهت بررسی تغییرات حیاتی گیاه در دو رویشگاه زابل و سراوان، مشاهدات مراحل مختلف فنولوژی در دورۀ فعالیت گیاه با بازدیدهای مرتب از نقاط مشخص صورت گرفت. ویژگیهای پوشش گیاهی، در ...
بیشتر
هدف از مطالعۀ حاضر بررسی برخی از ویژگیهای رویشگاهی و کیفیت علوفه گیاه حنظل در رویشگاهها و مراحل مختلف رشد در مراتع استان سیستان و بلوچستان میباشد. جهت بررسی تغییرات حیاتی گیاه در دو رویشگاه زابل و سراوان، مشاهدات مراحل مختلف فنولوژی در دورۀ فعالیت گیاه با بازدیدهای مرتب از نقاط مشخص صورت گرفت. ویژگیهای پوشش گیاهی، در پلاتهای چهار متر مربعی در امتداد چهار ترانسکت 200 متری بررسی شد. در دو رویشگاه، نمونهبرداری خاک از عمق 30-0 سانتیمتری پای ریشه گیاه و منطقۀ عاری از گیاه جهت بررسی ویژگیهای فیزیکوشیمیایی خاک برداشت شد. شاخصهای کیفیت علوفه در سه مرحلۀ رشد رویشی، گلدهی و بذردهی به صورت تصادفی با 4 تکرار اندازهگیری شد. نتایج دورۀ رویشی گیاه حنظل نشان داد، ظهور اولین برگ در اوایل فروردین ماه و پایان دورۀ رویش شهریور ماه میباشد. میانگین درصد تاج پوشش و تراکم در دو منطقه دارای تفاوت معنیدار هستند (01/0p<). عمق ریشهدوانی این گیاه در رویشگاه زابل و سراوان بهترتیب 207 و 123 سانتیمتر بود. نتایج نشان داد میزان هدایت الکتریکی و کربن و مادۀ آلی در پای بوتۀ مورد بررسی به شکل معنیداری از منطقۀ شاهد بیشتر است. نتایج تجزیه و تحلیل خاک زیر گونۀ دو رویشگاه نشان داد درصد شن، سیلت، اسیدیته، آهک و کربن آلی در سطح 5 درصد (05/0p<) و مادۀ آلی در سطح 1 درصد معنیدار میباشد (01/0p<). همچنین میانگینها نشان داد درصد شن، اسیدیته، کربن آلی و مادۀ آلی در رویشگاه زابل بیشتر از سراوان بوده و میزان سیلت و آهک در خاک پای گیاه در رویشگاه سراوان بیشتر میباشد. نتایج شاخصهای کیفیت علوفه نشان داد، عامل رویشگاه تنها بر درصد پروتئین خام اثر معنیداری داشت (05/0p<). اما مراحل فنولوژی بر کلیۀ شاخصهای مورد بررسی اثر معنیداری دارد (01/0p<). با ازدیاد سن درصد پروتئین خام، هضم پذیری و انرژی متابولیسمی گیاه کاهش و درصد الیاف نامحلول در شویندۀ اسیدی افزایش مییابد. با توجه به عمق ریشهدوانی و همزمانی رویش این گیاه با بادهای ۱۲۰ روزۀ سیستان، میتوان با کشت حنظل در مناطق برداشت رسوبات بادی از پدیدههای مخرب زیستمحیطی جلوگیری به عمل آورد.
سینا نبی زاده؛ عطاالله ابراهیمی؛ معصومه آقابابایی؛ ایرج رحیمی پردنجانی
چکیده
پوشش اراضی حوضههای آبخیز از مباحث توسعهای متأثر و به شدت در حال تغییر هستند که این تغییرات بر متغیرهای دیگری همچون هیدرولوژی حوضۀ آبخیز تأثیر گذارند. هدف این تحقیق، پایش تغییرات کاربری اراضی در گذشته و بررسی امکان پیشبینی آن در آینده با استفاده از مدلسازی تغییر زمین (LCM) در حوضۀ آبخیز شهرستان فارسان استان چهارمحالوبختیاری ...
بیشتر
پوشش اراضی حوضههای آبخیز از مباحث توسعهای متأثر و به شدت در حال تغییر هستند که این تغییرات بر متغیرهای دیگری همچون هیدرولوژی حوضۀ آبخیز تأثیر گذارند. هدف این تحقیق، پایش تغییرات کاربری اراضی در گذشته و بررسی امکان پیشبینی آن در آینده با استفاده از مدلسازی تغییر زمین (LCM) در حوضۀ آبخیز شهرستان فارسان استان چهارمحالوبختیاری است. بدین منظور، تصاویر سنجندههای لندست-5 TM برای سالهای 1365 و 1388 و تصاویر سنجندۀ لندست-8 OLI برای سال 1396 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. طبقات کاربری اراضی شامل مناطق مسکونی، اراضی کشاورزی، کشت دیم، مراتع، سنگلاخها، پهنههای آبی، خاک لخت و برف در تصاویر هر سه دورۀ زمانی طبقهبندی شد. پیشبینی وضعیت کاربری اراضی برای سال 1396 به کمک مدل LCM بر پایۀ شبکۀ عصبی مصنوعی و تحلیل زنجیرۀ مارکوف نیز انجام گرفت. پس از ارزیابی صحت مدل با استفاده از آمارۀ کاپا، نقشۀ پوشش اراضی سال 1406 با استفاده از دورۀ واسنجی 1365- 1396 پیشبینی شد. نتایج نشان داد که اراضی مرتعی طی سالهای 1365 تا 1396 به میزان 4379 هکتار کاهش پیدا کردهاند ولی اراضی کشاورزی به میزان 1922 هکتار افزوده شدهاند. در این مطالعه، LCM توانست 85% از تغییرات را به درستی پیشبینی نماید. در سال 1406 به میزان 149هکتار افزایش وسعت اراضی شهری و 100 هکتار کاهش اراضی مرتعی منطقه پیشبینی شد. لذا ضمن تأکید بر حفظ اراضی مرتعی، لازم است از این تکنیک برای پیشبینی تغییرات، علل آن و همچنین تبعات تغییرات کاربری اراضی در سطوح وسیعتری بررسی و برنامهریزی کرد.
اردوان قربانی؛ فرید دادجو؛ مهدی معمری؛ محمود بیدار لرد
چکیده
هدف این تحقیق بررسی ارتباط بین تولید اولیة سطح زمین (تولید اندامهای هوایی تمام گیاهان مرتعی بدون توجه به خوشخوراکی) و عوامل محیطی (ارتفاع از سطح دریا، شیب دامنه، جهات دامنه، شاخص توپوگرافی، بارندگی فصلی و سالیانه و دمای فصلی و سالیانه) در مراتع هیر- نئور استان اردبیل بود. ابتدا با در نظر گرفتن تیپهای گیاهی و عوامل محیطی، تولید اولیة ...
بیشتر
هدف این تحقیق بررسی ارتباط بین تولید اولیة سطح زمین (تولید اندامهای هوایی تمام گیاهان مرتعی بدون توجه به خوشخوراکی) و عوامل محیطی (ارتفاع از سطح دریا، شیب دامنه، جهات دامنه، شاخص توپوگرافی، بارندگی فصلی و سالیانه و دمای فصلی و سالیانه) در مراتع هیر- نئور استان اردبیل بود. ابتدا با در نظر گرفتن تیپهای گیاهی و عوامل محیطی، تولید اولیة سطح زمین در مرحلة اوج رویش گیاهان با استفاده از پلاتهای یک متر مربعی (330 پلات) به روش تصادفی-سیستماتیک و قطع و توزین برداشت شد. با استفاده از نقشههای با مقیاس 1:25000، مدل رقومی ارتفاع، نقشههای شیب، جهت، طبقات ارتفاعی و شاخص توپوگرافی استخراج شد. نقشههای دما و بارندگی فصلی و سالیانه نیز با استفاده از معادلههای گرادیان استخراج شده با استفاده از ایستگاههای همجوار (اردبیل، سرعین، خلخال و کوثر) منطقه تهیه شد. برای بررسی معنیداری تولید اولیة سطح زمین در طبقات مختلف عوامل محیطی از تجزیه واریانس یکطرفه استفاده شد. سپس برای تعیین مهمترین عوامل محیطی مؤثر از تجزیه به مؤلفههای اصلی استفاده شد. نقشة تولید اولیة سطح زمین نیز با استفاده از معادلة رگرسیون درجه دو استخراج شده، در GIS تهیه شد. نتایج نشان داد که تولید اولیة سطح زمین با عوامل ارتفاع و بارندگی رابطة مستقیم و با دما رابطة عکس دارد. همچنین بیشترین تولید اولیة سطح زمین در جهت غربی ثبت شد. نتایج تجزیه به مؤلفههای اصلی نشان داد مؤلفههای اول (شامل بارندگی و دمای سالیانه، ارتفاع از سطح دریا) و مؤلفة دوم (شامل شیب) با 10/76 درصد بیشترین تأثیر را بر روی تولید اولیة سطح زمین دارند. همچنین نقشة تولید اولیة سطح زمین تهیه و صحت نقشه برابر با 54/0 بهدست آمد که نشانگر اعتبار مدل است. از یافتههای این تحقیق میتوان در مدیریت مراتع برای ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای تولید اولیة سطح زمین و توازن کربن استفاده کرد.
بختیار فتاحی؛ محمد جعفری؛ سهیلا آقابیگی امین؛ مهدیه صالحی؛ ایوب کریمی؛ آزاد کرمی
چکیده
چکیده این مطالعه با هدف بررسی تأثیر شدتهای مختلف چرای دام بر ویژگیهای شیمیایی خاک در مراتع کوهستانی حوضة زوجی گنبد همدان انجام شد. در منطقة مورد مطالعه سه سایت با شدت چرایی سبک، متوسط و سنگین تعیین و سپس نمونههای خاک از سه عمق 10-0، 20-10 و 30-20 سانتیمتر جمعآوری گردید. جهت مقایسة دادهها در سه منطقة چرایی از روش آنالیز واریانس ...
بیشتر
چکیده این مطالعه با هدف بررسی تأثیر شدتهای مختلف چرای دام بر ویژگیهای شیمیایی خاک در مراتع کوهستانی حوضة زوجی گنبد همدان انجام شد. در منطقة مورد مطالعه سه سایت با شدت چرایی سبک، متوسط و سنگین تعیین و سپس نمونههای خاک از سه عمق 10-0، 20-10 و 30-20 سانتیمتر جمعآوری گردید. جهت مقایسة دادهها در سه منطقة چرایی از روش آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد با افزایش شدت چرا مقادیرTotal Nitrogen, Organic Carbon وOrganic Mater به طور معنیداری کاهش پیدا کرد و در لایة سطحی بیشتر از سایر لایهها بود. مقدار کلسیم و منیزیم در سه منطقه تفاوت زیادی با هم نداشت؛ به عبارت دیگر، کمتر تحت تأثیر مدیریتهای متفاوت چرا قرار گرفت. کاهش OC بیانگر کاهش ذخایر کربن خاک بود که به همراه کاهش TN منجر به کاهش کیفیت و حاصلخیزی خاک شد. چرای دام با شدت زیاد از ویژگیهای ذاتی سیستم چرای آزاد طولانی مدت است که خطری جدی برای کیفیت خاک و سلامت محیط زیست محسوب میشود.
سمیرا حاجی پور؛ حسین بارانی؛ حسن یگانه؛ احمد عابدی سروستانی
چکیده
توجه به رعایت زمان چرای دام در مراتع اهمیت بسیاری در حفظ مراتع کشور و جلوگیری از تخریب آن خواهد داشت. هدف از این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر رعایت زمان چرای دام در مراتع شهرستان کوهدشت استان لرستان میباشد. مطالعۀ حاضر جزء تحقیقات پیمایشی بوده و جامعۀ آماری مورد نظر را دامداران عشایری شهرستان کوهدشت تشکیل میدهند. حجم نمونه نیز از ...
بیشتر
توجه به رعایت زمان چرای دام در مراتع اهمیت بسیاری در حفظ مراتع کشور و جلوگیری از تخریب آن خواهد داشت. هدف از این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر رعایت زمان چرای دام در مراتع شهرستان کوهدشت استان لرستان میباشد. مطالعۀ حاضر جزء تحقیقات پیمایشی بوده و جامعۀ آماری مورد نظر را دامداران عشایری شهرستان کوهدشت تشکیل میدهند. حجم نمونه نیز از میان 1038 نفر جامعه آماری، 310 نفر از طریق فرمول کوکران تعیین شد. در پرسشنامهها متغیرهای مختلفی از جمله ویژگیهای اقتصادی - اجتماعی بهرهبرداران و عوامل مؤثر در مدیریت چرا مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق به منظور بررسی عوامل مؤثر بر مدیریت زمانی چرا از الگویهای اقتصادسنجی مدل لاجیت استفاده شد. پارامترهای الگوی لاجیت به روش حداکثر راستنمایی برآورد شد. به منظور بررسی برازش دادههای نمونه از شاخصهای ضریب تبیین و درصد پیشبینی صحیح استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که میان گروههای مختلف بهرهبرداران در رعایت زمان چرای دام از مراتع اختلاف معنیداری وجود داشته است. داشتن مرتع قشلاقی، تاریخ ورود زودهنگام و خروج دیرهنگام دامداران از مراتع ییلاقی، تأثیرگذارترین عوامل بر رعایت زمان چرای دام از سوی بهرهبرداران بوده است. با توجه به نتایج، در دامدارانی که مرد بودند وابستگی بالای معیشتی سرپرست خانوارها به شغل دامداری و بهرهبرداری از مرتع بیشتر است و به همین دلیل زودتر وارد مرتع ییلاقی میشدند و بهرهبردارانی که مرتع قشلاقی نداشتند تمایل کمتری به رعایت زمان چرای دام داشتند و در این راستا اگر حمایتهایی جهت تأمین علوفۀ دستی بین آنان صورت گیرد سبب رعایت زمان چرای دام در بین این دامداران میشود. شهرستان کوهدشت یکی از شهرستانهای فعال از لحاظ دامداری است و به دلیل ورود و خروج دام علاوه بر تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی محلی تأثیرات منفی بر پوشش گیاهی مراتع دارد که با شناسایی عوامل مؤثر بر ورود و خروج دام میتواند به برنامهریزان جهت رفع این مشکلات کمک نمود.
ریحانه عظیمی؛ محمد جنگجو؛ حمید رضا اصغری
چکیده
در اصلاح مراتعْ استقرار گیاهان، بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در سالهای اخیر، از کودهای بیولوژیکی، مانند قارچهای همزیست، به منزلة رهیافتی مفید برای افزایش حاصلخیزی اراضی و استقرار گیاهان استفاده میشود. هدف از این تحقیق بررسی امکان افزایش درصد استقرار و سرعت رشد نشاهای گیاه بروموس (Bromus ...
بیشتر
در اصلاح مراتعْ استقرار گیاهان، بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در سالهای اخیر، از کودهای بیولوژیکی، مانند قارچهای همزیست، به منزلة رهیافتی مفید برای افزایش حاصلخیزی اراضی و استقرار گیاهان استفاده میشود. هدف از این تحقیق بررسی امکان افزایش درصد استقرار و سرعت رشد نشاهای گیاه بروموس (Bromus kopetdaghensis) تلقیحشده با قارچ میکوریزا آربوسکولار در مرتع بهارکیش قوچان بود. بدین منظور، بذرهای بروموس در شرایط گلخانه (سینیهای نشا) کشت شد. سپس، با دو گونه میکوریزا آربوسکولار Glomus mosseaeو G. intraradicesتلقیح و به گلدانهای کاغذی منتقل شد. پس از یک ماه نهالهای گلدانی به عرصه منتقل شد و به صورت طرح آزمایشی کرتهای خردشده بر پایة طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار کشت شد. میانگین درصد کلونیزهشدن ریشة گیاه بروموس با گونة mosseae G.حدود 7/62 درصد و با میکوریزا G. intraradices حدود 3/81 درصد بود. همزیستی قارچ میکوریزا به طور معنیداری باعث افزایش درصد استقرار در آغاز و پایان فصل رویش شد. تأثیر گونة G. intraradices بر استقرار گیاه بروموس بیشتر بود. علاوه بر این، همزیستی با این گونه باعث افزایش وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک کل گیاه، و وزن خشک ریشه شد، در حالی که همزیستی با mosseae .Gباعث کاهش برخی از این صفات شد یا اینکه اثری نداشت. بنابراین، بر اساس نتایج این تحقیق، میتوان قارچهای G. intraradicesرا به عنوان نوعی کود زیستی، بهمنظور افزایش تولید علوفه و استقرار اولیة گیاه بروموس در سطح مراتع نیمهخشک و منطقة بهارکیش قوچان توصیه کرد.
محمد جنگجو؛ فریبا نوعدوست
چکیده
بررسیهای اکولوژیک گیاهان شناخت ما را از اکوسیستمهای مرتعی افزایش میدهد و امکان برنامهریزی را برای مدیریت صحیح آنها فراهم میسازد. با انجام بازدیدهای میدانی و مطالعات آزمایشگاهی در سالهای 1387 و 1388، رویشگاههای اصلی گیاه قیچ در مراتع قشلاق و میانبند استان خراسان شمالی مشخص و شرایط اکولوژیک رویشگاه، فنولوژی و کیفیت ...
بیشتر
بررسیهای اکولوژیک گیاهان شناخت ما را از اکوسیستمهای مرتعی افزایش میدهد و امکان برنامهریزی را برای مدیریت صحیح آنها فراهم میسازد. با انجام بازدیدهای میدانی و مطالعات آزمایشگاهی در سالهای 1387 و 1388، رویشگاههای اصلی گیاه قیچ در مراتع قشلاق و میانبند استان خراسان شمالی مشخص و شرایط اکولوژیک رویشگاه، فنولوژی و کیفیت علوفه آن بررسی شد. بر اساس نتایج، گیاه قیچ در رویشگاههایی با بارندگی متوسط سالانه 380-260 میلیمتر، دما 16-8 درجه سانتیگراد، دامنه ارتفاعی 680 تا 1200 متر از سطح دریا، تیپ اراضی دشت و تپه ماهوری، سازند زمینشناسی کنگلومرا، مارن، شیل و ماسه سنگ، و خاک دارای بافت سبک (سیلتی لوم) اسیدیته قلیایی ضعیف و غیرشور، و فقیر از نظر نیتروژن و فسفر رویش داشت. رشد رویشی و گلدهی از اوایل فروردین تا خرداد، و بذردهی در طی تیر و مرداد اتفاق افتاد. از ابتدا به انتهای فصل رشد درصد ADF و NDF بیشتر ولی درصد پروتئین خام بطور معنیداری کمتر بوده، که سبب کاهش کیفیت علوفه شده است. توانایی رویش در انواع رویشگاهها و شرایط اقلیمی - از خشک سرد تا گرم و مرطوب- و دارا بودن ارزش پروتئینی و انرژی متابولیسمی علوفه بیش از حد بحرانی مورد نیاز دامهای مرتعی از مزّیتهای نسبی قیچ؛ از طرف دیگر، ریزش شدید برگها در برابر گرما و خشکی، عدم رویش در اراضی شور، و پایین بودن خوشخوراکی و ارزش رجحانی از محدودیتهای این گیاه درمرتعداری محسوب میشوند. در خراسان شمالی، بهترین زمان برای چرای قیچ، اواسط اردیبهشت تا نیمه تیرماه، و تهیه بذر اوایل مرداد ماه است.