مریم آذرخشی؛ جلیل فرزادمهر؛ مهدی اصلاح؛ حسین صحابی
چکیده
تغییر اقلیم عبارت است از تغییرات رفتار اقلیمی یک منطقه در مقایسه با رفتاری که در طول یک دورة زمانی بلندمدت منطقه از اطلاعات ثبت و مشاهدهشده مورد انتظار است. در مناطق مختلف دنیا، مطالعات زیادی دربارة تغییر اقلیم انجام شده که نتایج آنها نشاندهندة تغییر عوامل اقلیمی، بهویژه بارش و دما، است. در این مطالعه، روند تغییرات فصلی ...
بیشتر
تغییر اقلیم عبارت است از تغییرات رفتار اقلیمی یک منطقه در مقایسه با رفتاری که در طول یک دورة زمانی بلندمدت منطقه از اطلاعات ثبت و مشاهدهشده مورد انتظار است. در مناطق مختلف دنیا، مطالعات زیادی دربارة تغییر اقلیم انجام شده که نتایج آنها نشاندهندة تغییر عوامل اقلیمی، بهویژه بارش و دما، است. در این مطالعه، روند تغییرات فصلی و سالانة بارش و دما در سطح کشور در 24 ایستگاه سینوپتیک با آمار پنجاهساله (1956 ـ 2005) انجام شد. از روش من کندال و رگرسیون خطی برای نشاندادن روند تغییرات در پارامترهای اقلیمیِ مورد مطالعه استفاده شد. نتایج بهدستآمده نشان داد ترکیبی از روندهای افزایشی و کاهشی در دادههای بارش سالانة مناطق مختلف کشور دیده میشود. روند تغییرات بارش سالانه در دامنة شمالی البرز و دامنههای غربی زاگرس منفی است، در بخشهای مرکزی ایران مثبت، در مناطق شرقی و جنوب شرقی منفی، و در بخشهای جنوبی کشور مثبت. روند تغییرات دما در بیشتر ایستگاههای مورد مطالعه مشاهده میشود که در بیشتر آنها این روند مثبت است. بیشترین تغییرات در دمای متوسط تابستان مشاهده شد و کمترین تغییرات دما در فصل زمستان. ایستگاههای اهواز و خرمآباد در فصول سال به سمت سردترشدن پیش میروند. ایستگاه ارومیه در فصول پاییز و تابستان روند منفی دارد و ایستگاههای شهرکرد و بندرعباس در فصول تابستان و زمستان به سمت سردترشدن پیش میروند.
ایمان اسلامی؛ علی اکبر مهرابی؛ غلامرضا زهتابیان؛ مهدی قربانی
چکیده
بخش کشاورزی مهمترین مصرفکنندة آب در دنیاست. عموماً، در این بخش، آب، به عنوان نهادهای تولیدی، مصرف میشود. تقاضا برای آب کشاورزی از تقاضا برای محصولاتی سرچشمه میگیرد که برای تولید آنها آب استفاده میشود. هدف از این مقاله بررسی کشش تولیدی و تقاضای آب در باغات انار روستای چرخاب است. در ...
بیشتر
بخش کشاورزی مهمترین مصرفکنندة آب در دنیاست. عموماً، در این بخش، آب، به عنوان نهادهای تولیدی، مصرف میشود. تقاضا برای آب کشاورزی از تقاضا برای محصولاتی سرچشمه میگیرد که برای تولید آنها آب استفاده میشود. هدف از این مقاله بررسی کشش تولیدی و تقاضای آب در باغات انار روستای چرخاب است. در این تحقیق، از 95 تولیدکنندة محصول انار در جامعة آماری 153 باغدار انار، تصادفی، نمونهگیری شد. در این تحقیق، بهرهوری نهایی و متوسط و همچنین کشش تولیدی هر یک از نهادههای مؤثر بر تولید محاسبه شده است. نتایج برآورد تابع تقاضای محصول انار بیانگر آن است که بین قیمت آب کشاورزی و مقدار مصرف آن رابطة منفی وجود دارد. محاسبة کشش تقاضای آب نیز نشان میدهد که، با افزایش یکدرصدیِ قیمت آب در این منطقة بیابانی، تقاضایِ آب 32/24 درصد کاهش خواهد یافت. همچنین، نتایج بهرهوری حاکی از مصرف بیش از حد بهینة آب در تولید محصول انار است، به طوری که کشش تولیدی آن 0565/0- برآورد شد. بنابراین، با توجه به کشش بالای تقاضایِ آب، سیاستگذاریهای قیمتی کارآمد جهت کنترل مصرف این نهادة باارزش در مناطق خشک و بیابانی، بهویژه استان یزد، که با بحران شدید کمبود آب روبهروست، ضروری است.
لیلا بخشنده مهر؛ سعید سلطانی؛ عادل سپهر
چکیده
بر طبق تعریف کنفرانس بینالمللی مبارزه با بیابانزایی، «پدیدة بیابانزایی» عبارت است از تخریب اراضی در نواحی خشک، نیمهخشک، و نیمهمرطوبِ خشکِ ناشی از عوامل متعددی چون تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی. این پدیده مدتهاست که یک مشکل جدّی اقتصادی، اجتماعی، و زیستمحیطی در بسیاری از کشورها شناخته شده است. روش ...
بیشتر
بر طبق تعریف کنفرانس بینالمللی مبارزه با بیابانزایی، «پدیدة بیابانزایی» عبارت است از تخریب اراضی در نواحی خشک، نیمهخشک، و نیمهمرطوبِ خشکِ ناشی از عوامل متعددی چون تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی. این پدیده مدتهاست که یک مشکل جدّی اقتصادی، اجتماعی، و زیستمحیطی در بسیاری از کشورها شناخته شده است. روش مدالوس یکی از روشهای کاربردی در ارزیابی وضعیت فعلی بیابانزایی و برآورد ریسک آن است. در این تحقیق، به منظور ارزیابی بیابانزایی و تهیة نقشة آن در دشت سگزی (واقع در شرق شهر اصفهان)، مدلی منطقهای، با اصلاح روش مدالوس، ارائه شده است. درگام اول، بر اساس وضعیت محلی، هفت معیار کیفی، مشتمل بر اقلیم، خاک، پوشش گیاهی، آب زیرزمینی، فرسایش آبی، فرسایش بادی، و مدیریت و سیاست، برای ارزیابی بیابانزایی، مدنظر قرار گرفت. هر معیار شامل شاخصهای متعددی است که آن را به لحاظ کیفی تعریف میکنند. این شاخصها بر اساس میزان تأثیرشان بر فرایند بیابانزایی کمّی شدند. برای هر شاخص امتیازی بین 100 تا 200 در نظر گرفته شد. امتیاز هر معیار با محاسبة میانگین هندسی امتیاز شاخصها و امتیاز وضعیت فعلی بیابانزایی با محاسبة میانگین هندسی امتیارات هفت معیار اصلی حاصل گردید. در پایان، وضعیت فعلی بیابانزایی در چهار کلاس، مشتمل بر خفیف، متوسط، شدید، و بسیار شدید، طبقهبندی شد و نقشة وضعیت این پدیده با سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه گشت. بر اساس این نتایج، 2 درصد از مساحت منطقه در کلاس بیابانزایی متوسط، 35 درصد در کلاس بیابانزایی شدید، و 63 درصد نیز در کلاس بیابانزایی بسیار شدید قرار دارد. معیار «اقلیم» و «مدیریت و سیاستْ» از عوامل مهمی هستند که موجبِ فرایند بیابانزایی در این منطقه شدهاند.
محبوبه حاجی بیگلو؛ محمدتقی دستورانی؛ عباسعلی قزل سوفلو؛ محمد رضا اختصاصی
چکیده
مورفولوژی هر سیستم رودخانهای در ارتباط و تحت تأثیر فرایندهای حاکم بر آن، از جمله شرایط اقلیمی، هیدرولوژیکی، هیدرولیکی، وضعیت فرسایش، و رسوبگذاری و نیز خصوصیات زمینشناسی و توپوگرافی محیط رودخانهای و حوزة بالادست آن، است. شناخت ویژگیها و آثار متقابل فرم و فرایندهای حاکم در سیستمهای رودخانهای، که به شناخت رفتار ...
بیشتر
مورفولوژی هر سیستم رودخانهای در ارتباط و تحت تأثیر فرایندهای حاکم بر آن، از جمله شرایط اقلیمی، هیدرولوژیکی، هیدرولیکی، وضعیت فرسایش، و رسوبگذاری و نیز خصوصیات زمینشناسی و توپوگرافی محیط رودخانهای و حوزة بالادست آن، است. شناخت ویژگیها و آثار متقابل فرم و فرایندهای حاکم در سیستمهای رودخانهای، که به شناخت رفتار رودخانهها در محدودههای زمانی و مکانی منجر میشود، اهمیت ویژهای در توسعة مدلهای مفهومی در ارتباط با محیطهای رودخانهای دارد.در این تحقیق سعی شد مورفولوژی حاصل از فرایندهای حاکم بر رودخانة فیروزه- شاهجوب در خراسان شمالی ارزیابی شود و رابطة بین خصوصیات هندسی و عوامل مؤثر بر آنها استخراج گردد. بدین منظور، مدل هیدرولیکی HEC-RAS (از طریق الحاقیة HEC-Geo RAS)، پس از آنالیز حساسیت و واسنجی، جهت شبیهسازی عوامل و فرایندهای حاکم اجرا گردید و روابط حاکم بر پارامترهای مختلف هندسی و عوامل مؤثر بر این پارامترها در 37 بازة تفکیکشده در این رودخانه استخراج و تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج بهدستآمده، با درنظرگرفتن مقادیر خطای استاندارد، سطح معنیداری، و ضریب تعیین، از بین مدلهای مختلف خطی ساده، درجه 2، درجه 3، و نمایی، مدلهایِ نماییْ مناسبترین روابط حاکم بر خصوصیات هندسی و عوامل مربوط به فرایندهای مؤثر بر رودخانة مورد نظر هستند.
سید حمزه حسینی کهنوج؛ رضا عرفانزاده؛ پریا کمالی
چکیده
مطالعه و شناخت رژیم غذایی علفخواران و همچنین ارزش رجحانی گونه های مرتعی جهت مدیریت مراتع امری ضروری است. بنابراین ارزش رجحانی چهارده گونه مرتعی در مراتع شهرستان کهنوج در دو مرحله (رشد رویشی و پس از بذردهی) توسط سه کلاسه سنی بز نژاد رایینی (یکساله، سه¬ساله و پنج¬ساله ماده) به روش زمان سنجی اندازه¬گیری شد. نتایج نشان داد دام¬های ...
بیشتر
مطالعه و شناخت رژیم غذایی علفخواران و همچنین ارزش رجحانی گونه های مرتعی جهت مدیریت مراتع امری ضروری است. بنابراین ارزش رجحانی چهارده گونه مرتعی در مراتع شهرستان کهنوج در دو مرحله (رشد رویشی و پس از بذردهی) توسط سه کلاسه سنی بز نژاد رایینی (یکساله، سه¬ساله و پنج¬ساله ماده) به روش زمان سنجی اندازه¬گیری شد. نتایج نشان داد دام¬های مسن¬تر زمان بیشتری را صرف چرای گونه¬های گیاهی کردند و در دوره مورد مطالعه بیشترین ارزش رجحانی مربوط به گونه Stipa capensis و cuneifolia Taverniera و کمترین ارزش رجحانی مربوط به گونه Rhazya stricta بود. مقایسه ارزش رجحانی گونه¬های گیاهی در هر مرحله فنولوژیکی نیز بیانگر تفاوت معنی¬دار ارزش رجحانی گونه¬های گیاهی در هر فصل بود. در شرایطی که گونه¬های یکساله به وفور در مراتع منطقه وجود داشتند (مرحله رشد رویشی) اغلب چرای دام مربوط به گونه¬های یکساله بود اما زمانی که درصد پوشش گونه¬های یکساله از پوشش گیاهی کاهش یافت دام منطقه، بخصوص دام¬های مسن¬تر چرای خود را از گونه¬های درختچه¬ای و بوته¬ای افزایش دادند. بطورکلی می¬توان گفت بز نژاد رایینی صرفاً سرشاخه¬خوار نیست بلکه در صورت نبود گونه¬های علفی، توانایی زیادی را برای تأمین نیازهای غذایی خود از گونه¬های درختچه¬ای و بوته¬ای دارد. پیشنهاد می¬شود در فصولی که علوفه کافی برای چرای دام منطقه وجود ندارد (تابستان)، می توان در کوتاه مدت با علوفه کمکی و در دراز مدت از طریق اصلاح مراتع و گسترش گونه¬های بومی و دارای رجحان پایدار و بالا از قبیل Taverniera cuneifolia جهت تامین علوفه مورد نیاز دام¬ اقدام نمود.
مرتضی دهقانی؛ حسین قاسمی؛ آرش ملکیان
چکیده
امروزه، اجرای عملیات آبخیزداری، عموماً، بر پایة معیارهایی مانند موقعیت استراتژیک حوزه، اشتیاق مردم، فقر، سیلخیزی، فرسایش خاک، و نظایر آن صورت میگیرد؛ این موضوع باعث شده در برخی موارد نتایجی معکوس و برخلاف اهداف اولیه حاصل شود. از طرفی، منطق فازی قادر به مدیریت محدودة وسیعی از گزینههای تصمیمگیری است. ...
بیشتر
امروزه، اجرای عملیات آبخیزداری، عموماً، بر پایة معیارهایی مانند موقعیت استراتژیک حوزه، اشتیاق مردم، فقر، سیلخیزی، فرسایش خاک، و نظایر آن صورت میگیرد؛ این موضوع باعث شده در برخی موارد نتایجی معکوس و برخلاف اهداف اولیه حاصل شود. از طرفی، منطق فازی قادر به مدیریت محدودة وسیعی از گزینههای تصمیمگیری است. تعیین حوزههایی با تولید رسوب و سیلخیزی بالا و اولویتبندی اجرای عملیات آبخیزداری، با استفاده از نظریهها و مهارتهای منطق فازی، از اهداف اصلی این تحقیق است. برای این هدف حوزة آبخیز فورگ، واقع در استان خراسان جنوبی و شهرستان درمیان، به مساحت 11137 هکتار، انتخاب شد. با توجه به اینکه حوزة انتخابی، مانند اکثر حوزههای کشور، فاقد ایستگاه بارانسنجی، هیدرومتری، و رسوبسنجی است، رفتار هیدرولوژی و فرسایشی حوزه با استفاده از نقشههای پایه، عکسهای هوایی، تکنیکهای GIS، بازدیدهای میدانی، و همچنین تحلیلهای آماری بررسی شد. برای کاهش محاسبات با حفظ دقت تحقیق با تحلیل عاملی فاکتورهایی که اهمیت بسیار زیادی در سیلخیزی و فرسایش خاک حوزه دارند انتخاب شدند. سپس، امتیاز این عوامل فازی و، در نهایت، اهمیت نسبی عوامل محاسبه شد و اولویت مکانی اجرای عملیات آبخیزداری، بر اساس فاکتورهای سیلخیزی و فرسایش خاک، مشخص گردید. نتایج نشان داد تلفیق ابزارهای GIS و روشهای منطق فازی با مدلهای سنّتی دقت محاسبات را به نحو چشمگیری افزایش میدهد. توصیه میشود، به منظور کاهش آثار مخرب ناشی از سیل، خشکسالی، فرسایش و تبعات مرتبط، با توجه به تحقیق حاضر، اولویت زمانی و مکانی عملیات آبخیزداری مشخص شود تا متناسب با محدودیتهای مختلف مالی، اجرایی، و زمانیْ عملیات آبخیزداری در مناسبترین موقعیت انجام گیرد.
شهربانو رحمانی؛ عطاالله ابراهیمی؛ علیرضا داودیان دهکردی
چکیده
تعیین تیپ¬های گیاهی و تغییرات ساختاری آن در مناطق کوهستانی و مرتفع با مشکلات جدی همراه بوده، از اینرو، تجزیه و تحلیل ارتباط بین الگوی توزیع مکانی تیپ¬های گیاهی و عوامل محیطی برای شناخت اکوسیستم¬های کوهستانی بسیار مهم است. اطلاعات مکانی دقیقی در مورد عوامل محیطی موثر بر پراکنش پوشش گیاهی معمولاً در این مناطق وجود ندارد،حال آنکه ...
بیشتر
تعیین تیپ¬های گیاهی و تغییرات ساختاری آن در مناطق کوهستانی و مرتفع با مشکلات جدی همراه بوده، از اینرو، تجزیه و تحلیل ارتباط بین الگوی توزیع مکانی تیپ¬های گیاهی و عوامل محیطی برای شناخت اکوسیستم¬های کوهستانی بسیار مهم است. اطلاعات مکانی دقیقی در مورد عوامل محیطی موثر بر پراکنش پوشش گیاهی معمولاً در این مناطق وجود ندارد،حال آنکه مدل رقومی ارتفاعی زمین (DEM) رابطه بسیار قوی با دما، رطوبت، فرآیندهای ژئومورفولوژیکی وعوامل تخریبی داشته به همین دلیل انتظار می¬رود جایگزین بالقوه¬ای برای متغییر های تعیین کننده پوشش گیاهی باشد. در مطالعه حاضر روشی مبتنی بر مدل رقومی ارتفاع زمین و سیستم¬های اطلاعات جغرافیایی برای تولید نقشه پوشش گیاهی منطقه حفاظت شده سبزکوه در استان چهارمحال و بختیاری به¬کار گرفته شد.در این روش به منظورشناسایی پارامترهای محیطی تعیین گر ساختار پوشش گیاهی، شش پارامتر محیطی اولیه و ثانویه شامل نقشه¬های هیپسومتری، شیب، جهت، بارش، دما و تابش خورشیدی از روی DEM استخراج گردید. جهت بررسی ارتباط بین این عوامل و توزیع مکانی پوشش گیاهی، تجزیه و تحلیل کمی با استفاده از ابزار آماری آنالیز مؤلفه اصلی انجام شد. سپس با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک چند متغیره الگوی توزیع مکانی پوشش گیاهی پیش بینی شد. نتایج نشان داد که هر چند فقدان اطلاعات در مورد گستره فعالیت¬های انسانی منجر به برخی ابهامات در تفسیر الگوهای فضایی پوشش گیاهی می¬شود، اما استفاده از متغیرهای توپوگرافیک و اقلیمی استخراج شده از روی DEM در پیش بینی پراکنش پوشش گیاهی برای نشان دادن الگوی توزیع مکانی تیپ¬های گیاهی منطقه بسیار مفید وامیدوار کننده بود.
ولی الله رئوفی راد؛ عطاالله ابراهیمی؛ حسین ارزانی؛ زهرا شجاعی اسعدیه
چکیده
خوشخوراکی عبارت است از مجموعه عوامل فیزیکی و شیمیایی ِگیاه که دام را به خوردن یا نخوردنِ یک گیاه ترغیب میکند. این تحقیق تلاشی است در ارائة شاخصی به عنوان معرّف خوشخوراکی گیاهان مرتعی. بدین منظور، رابطة بین خوشخوراکی و کیفیت علوفة گیاهان مرتعی در مراتع کرسنک استان چهارمحال و بختیاری بررسی شد. نخست ترکیب گیاهی هر یک از گیاهان ...
بیشتر
خوشخوراکی عبارت است از مجموعه عوامل فیزیکی و شیمیایی ِگیاه که دام را به خوردن یا نخوردنِ یک گیاه ترغیب میکند. این تحقیق تلاشی است در ارائة شاخصی به عنوان معرّف خوشخوراکی گیاهان مرتعی. بدین منظور، رابطة بین خوشخوراکی و کیفیت علوفة گیاهان مرتعی در مراتع کرسنک استان چهارمحال و بختیاری بررسی شد. نخست ترکیب گیاهی هر یک از گیاهان بر مبنای پوشش تاجی و تولید به روش نمونهبرداری تصادفی سیستماتیک (در هر تیپ گیاهی 2 ترانسکت 200 متری و در طول هر ترانسکت 15 پلات) و رژیم غذایی دامها (گوسفند و بز) به روش زمانسنجی تعیین شد. سپس، شاخص انتخاب هر یک از گونههای گیاهی توسط گوسفند و بز تعیین شد. در مرحلة بعد، کیفیت علوفة گونههای غالب رژیم غذایی دامها با اندازهگیری درصد CP، درصد ADF، میزان DMD و ME تعیین شد. در پایان، رابطة همبستگی بین شاخصهای کیفیت علوفه (متغیرهای مستقل) و شاخص انتخاب هر یک از گونههای گیاهی توسط گوسفند و بز (متغیر وابسته)، با استفاده از نرمافزار SPSS (Ver.15)، تعیین و تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایجِ این پژوهش، از بین شاخصهای کیفیت علوفه، فیبر جداشده در اسید ((ADF، هضمپذیری مادة خشک (DMD)، و انرژی متابولیسمی با شاخص انتخاب هر یک از گونههای گیاهی توسط گوسفند (بر حسب هم درصد تاج پوشش و هم تولید) رابطة معنیداری (05/0P≤) نشان دادند. اما بین شاخصهای کیفیت علوفة گیاهان با شاخص انتخاب هر یک از گونههای گیاهی توسط بز (بر حسب درصد تاج پوشش و تولید) رابطة معنیداری (0.05 P≤) یافت نشد. با توجه به نتایج بهدستآمده، کیفیت علوفه را میتوان، با توجه به نوع دام، شاخصی از خصوصیات شیمیایی گیاهان مرتعی، در تعیین خوشخوراکی آنها، برشمرد. بنابراین، با توجه به ضرورتِ تعیین کیفیت گیاهان مرتعی ـ برآورد ظرفیت چرا و خوشخوراکی گونههای مرتعی ـ ضروری است برای تعیین کیفیت گونههای مرتعی کوششی انجام پذیرد.
محمد شریفی یزدی؛ فرهنگ قصریانی؛ مینا بیات
چکیده
به منظور تعیین مناسب ترین حد بهره برداری، مطالعه اثر شدت های مختلف برداشت بر تولید علوفه گونه(Artemisia sieberi) در مراتع استپی دهنو بردسیر استان کرمان باجرا درآمد. برای رسیدن به این هدف در سایت یک هکتاری محصور شده به همین منظور آزمایش انجام شد، تیمارهای مورد نظر در این تحقیق شامل چهار شدت برداشت: 25، 50 و 75 درصد برداشت به روش تقلید چرا (Simulation) ...
بیشتر
به منظور تعیین مناسب ترین حد بهره برداری، مطالعه اثر شدت های مختلف برداشت بر تولید علوفه گونه(Artemisia sieberi) در مراتع استپی دهنو بردسیر استان کرمان باجرا درآمد. برای رسیدن به این هدف در سایت یک هکتاری محصور شده به همین منظور آزمایش انجام شد، تیمارهای مورد نظر در این تحقیق شامل چهار شدت برداشت: 25، 50 و 75 درصد برداشت به روش تقلید چرا (Simulation) و شاهد (بدون برداشت) بودند. در هر تیمار 10 پایه مشابه و متوسط از گونه مورد نظر بعنوان تکرار انتخاب شدند و متغیرهای وابسته طی سه سال دوره آزمایش از سال 1387 تا 1389 روی این گونه اندازه گیری شد و در فرمهای مخصوص ثبت شدند. نتایج بدست آمده در قالب طرح آماری کرت های خرد شده در زمان در سه سال 1387 تا 1389 در نرم افزار SASمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج برداشت علوفه در طی انجام آزمایش نشان داد که کمترین میزان تولید در سال 87 در شدت برداشت 25 درصد و بیشترین میزان آن در سال 88 در تیمار شاهد بوده است. با توجه به منبع تغییرات در عرصه مرتعی (چرای دام به عنوان عامل اصلی مدیریتی و شرایط آب¬و¬هوایی سالانه) و با عنایت به اینکه خاک منطقه نیز از پایداری نسبتا خوبی برخوردار است، می-توان بیان کرد که چرای دام تا کمتر از 50 درصد از وزن رویش سالانه حتی در سال¬های خشکسالی هم ضامن بقای گونه Artemisia sieberi در منطقه دهنو بردسیر خواهد بود و سلامتی و شادابی این گونه را به خطر نمی اندازد.
عطااله کاویان؛ فاطمه آدینه؛ قربان وهاب زاده؛ عبدالواحد خالدی درویشان
چکیده
بررسی خصوصیات شکل مواد بستر و تغییرات مکانی آنها در طول حوزة آبخیز میتواند به شناخت بیشتر فرایندهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی حوزة آبخیز کمک کند و بسته به تغییرات مکانی این رسوبات در طول رودخانة اصلی و مخزن سد اهمیت زیادی در مکانیابی سازههای هیدرولیکی و مدیریت مناسب مخازن سدهای بزرگ دارد. با توجه به مطالعات اجرایی ...
بیشتر
بررسی خصوصیات شکل مواد بستر و تغییرات مکانی آنها در طول حوزة آبخیز میتواند به شناخت بیشتر فرایندهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی حوزة آبخیز کمک کند و بسته به تغییرات مکانی این رسوبات در طول رودخانة اصلی و مخزن سد اهمیت زیادی در مکانیابی سازههای هیدرولیکی و مدیریت مناسب مخازن سدهای بزرگ دارد. با توجه به مطالعات اجرایی احداث سد مخزنی چهاردانگة ساری، این پژوهش در حوزة آبخیز قلعهسر در بالادست حوزة آبخیز چهاردانگة مازندران انجام پذیرفت. بدینمنظور، پس از شناسایی منطقة مورد نظر، شش مقطع در طی آبراهة اصلی در جهت پاییندست رودخانه تعیین شد و برداشت رسوبات بستر به شیوة ترکیبی انجام گرفت. نمونهها در آزمایشگاه آنالیز شد و ویژگیهای مورفومتری رسوبات بستر، شامل چولگی، کشیدگی، میانگین، نما، درصد شن، ماسه، سیلت، رس، بافت رسوبات، اندازههای بزرگ، متوسط، کوچک ذرات، قطر ظاهری، کرویت، گردشدگی، ضریب پهنی، عامل شکل، و D10، D50، و D90 رسوبات بستر، در جهت پایاب اندازهگیری و محاسبه شد. نتایج بررسی در جهت پاییندست نشان داد که دامنة تغییرات عامل شکل و کرویت روندی کاهشی، دامنة تغییرات متوسط اندازة ذرات و گردشدگی روندی افزایشی، دامنة تغییرات ضریب پهنی روندی پیچیده، و دامنة تغییرات اندازة سهمحوری روندی یکنواخت و ناچیز داشته است. نتایج این بررسی، همچنین، نشان داد که این تغییرات ممکن است تحت تأثیر عوامل فیزیوگرافی، لیتولوژی، و زمینساخت منطقه قرار گرفته باشد.
علی بمان میرجلیلی؛ محمد موسایی سنجره ای؛ شهاب الدین زارع زاده مهریزی
چکیده
شناخت بهترِ وضعیت پوشش گیاهی مراتع کشور و تغییرات آن در سالهای مختلف، بر اساس نوسانات بارندگی و خشکسالی، اهمیت ویژهای دارد. این شناختْ اهمیت اولویتبندیِ اقتصادی مراتع را بر میزان بهرهوری مشخص میسازد. تاکنون پایشِ جامع و مستمری برای پوشش گیاهی مراتع کشور در سالهای مختلف، از نظرِ آثار خشکسالی و ترسالی، ...
بیشتر
شناخت بهترِ وضعیت پوشش گیاهی مراتع کشور و تغییرات آن در سالهای مختلف، بر اساس نوسانات بارندگی و خشکسالی، اهمیت ویژهای دارد. این شناختْ اهمیت اولویتبندیِ اقتصادی مراتع را بر میزان بهرهوری مشخص میسازد. تاکنون پایشِ جامع و مستمری برای پوشش گیاهی مراتع کشور در سالهای مختلف، از نظرِ آثار خشکسالی و ترسالی، صورت نگرفته است. در این تحقیق آثار ترسالی و خشکسالی بر روی درصد تاج پوشش گیاهی و میزان تولید گیاهی در یازده عرصة پخش سیلاب و سه عرصة شاهد بررسی شد. در عرصة پخش سیلاب و عرصة شاهد، در هر یک، جداگانه، 3 ترانسکت 100 متری به فاصلة 25 متری از همدیگر، به صورت عمود بر شیب، روی خطوط تراز و در هر ترانسکت 10 پلات 2×1 مترمربعی به فاصلة 10 متری از همدیگر تعبیه شد. برای اندازهگیری تولید از روش قطع و توزین استفاده شد و برای اندازهگیری پوشش از پلاتهای 2×1 مترمربعی. نتایج با استفاده از آزمون دانکن در قالب طرح کاملاً تصادفی به صورت فاکتوریل به روش GLM در سطح اطمینان 95 و 99 درصد نشان داد که میزان تولید و تاج پوشش در تیمارهای خشکسالی و ترسالی در سطح 1 درصد معنیدار است (010p<). میزان تولید شبکه در ترسالیها 336 درصد و میزان تاج پوشش 34 درصد نسبت به خشکسالی افزایش داشته است. این امر بیانگر آن است که در ترسالیها، که میزان بارندگی از میانگین سیساله بیشتر است، میزانِ درصد تاج پوشش و تولیدْ مثبت بوده است. بر اساس نتایج این تحقیق، پخش سیلاب باعث افزایش پوشش گیاهی و تولید علوفه در شبکهها شد.
علی اکبر نظری سامانی؛ حسام هروی؛ مهدی پناهی؛ مسعود جعفری شلمزاری
چکیده
تغییر در نوع استفاده از عرصه های طبیعی کشور مشکلی است که از گذشته های دور مطرح بوده است. شیوه های بهره برداری اراضی، بهره برداری از جنگل و مرتعٌٌ، ایجاد مناطق مسکونی و شهری و... از عواملی هستند که روی شدت فرسایش و تولید رسوب یک منطقه اثر می گذارند. لذا آگاهی از مقادیر کمی فرسایش خاک ناشی از تبدیل اراضی می تواند در برآورد دقیق ...
بیشتر
تغییر در نوع استفاده از عرصه های طبیعی کشور مشکلی است که از گذشته های دور مطرح بوده است. شیوه های بهره برداری اراضی، بهره برداری از جنگل و مرتعٌٌ، ایجاد مناطق مسکونی و شهری و... از عواملی هستند که روی شدت فرسایش و تولید رسوب یک منطقه اثر می گذارند. لذا آگاهی از مقادیر کمی فرسایش خاک ناشی از تبدیل اراضی می تواند در برآورد دقیق اثرات نامطلوب، پنهان و غیر ملموس فرسایش موثر عمل نموده و این امر به برنامه ریزی های استراتژیک در جهت مدیریت پایدار اراضی کمک میکند. در مطالعه حاضر دوره آماری 1349 تا 1383 مورد بررسی قرار گرفت. این دوره به دو زیر دوره 1349 تا 1366 و 1366 تا 1383 تقسیم گردید. طی دو دوره ذکر شده آمار داده های رسوب¬سنجی، هواشناسی (بارندگی) و هیدرولوژیک (دبی) با در نظر گرفتن تغییرات کاربری اراضی مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که با در نظر گرفتن دوره های ترسالی و خشکسالی علت کاهش رسوب در طی این دو دوره در بارندگی مشابه مربوط به اثرات افزایش اراضی رها شده در منطقه می باشد. همچنین عامل دبی با توجه به اختلاف بین دبی¬های بدون بعد قبل از 1366 و بعد از 1366 با سطح معنی داری معادل 98/0 با احتمال 99 درصد معنی¬دار نیست. به عبارت دیگر کاهش تولید رسوب در این دوره زمانی را می توان به تغییرات کاربری اراضی یعنی افزایش اراضی رها شده و در نتیجه افزایش اراضی مرتعی در منطقه مرتبط دانست.