یحیی پرویزی؛ محمد قیطوری؛ مسیب حشمتی
چکیده
مدل فیزیکی WEPP رواناب و فرسایش خاک را به کمک مفاهیم فیزیکی فرسایش و هیدرولیک جریان و ملاحظة متغیرهای رشد گیاه، تجزیة بقایا، و فرایندهای زمستانه به صورت پویا شبیهسازی میکند. هدف این مقاله تعیین قابلیت این مدل در تخمین فرسایش و رواناب در چند تیپ مرتعی و بررسی اثر مدیریت در آن است. این طرح در محدودة کبوده علیا در حوضة آبخیز قرهسو با ...
بیشتر
مدل فیزیکی WEPP رواناب و فرسایش خاک را به کمک مفاهیم فیزیکی فرسایش و هیدرولیک جریان و ملاحظة متغیرهای رشد گیاه، تجزیة بقایا، و فرایندهای زمستانه به صورت پویا شبیهسازی میکند. هدف این مقاله تعیین قابلیت این مدل در تخمین فرسایش و رواناب در چند تیپ مرتعی و بررسی اثر مدیریت در آن است. این طرح در محدودة کبوده علیا در حوضة آبخیز قرهسو با نصب پلاتهای فرسایش به ابعاد 3×10 متر با 3 تکرار در سه تیپ مرتعی در شیبهای 25، 35، و 45 درصد اجرا شد. دادههای اقلیمی بارندگی و دما در داخل ایستگاه ثبت شد و سایر اطلاعات اقلیمی نظیر سرعت و جهت باد، تشعشع، و حرارت نقطة شبنم از ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه تهیه گردید. شبیهسازی فرسایش و رواناب به صورت تکواقعه با استفاده از نسخة v2008.9 مدل در هر پلات انجام شد. ارزیابی نتایج مدل در برآورد روانابْ بیشترین دقت مدل را در شیب 45 درصد نشان داد. همچنین، در شیب 25 و 35 درصد مدل با خطای نسبی متوسط 61/0 لیتر رواناب را برآورد مینمود. در مجموع، کارایی مدل در برآورد رواناب در هر سه شیب خوب بود و ضریب کارایی ناش- ساتکلیف بین 69/0 تا 73/0 متغیر بود. کمترین و بیشترین خطای برآورد فرسایش خاک بهترتیب در شیبهای 35 و 45 درصد بود. مدل در برآورد فرسایش در همة شیبها کمبرآوردی از خود نشان داد. همچنین، مقادیر منفی شاخص ناش- ساتکلیف مؤید کارایی پایین مدل در برآورد فرسایش بهویژه در شرایط حاکم بر دو شیب 25 و 35 درصد بود.
علی جعفری؛ فاطمه توکلی راد
چکیده
پخش سیلاب نقش مؤثری در بهبود و حاصلخیزی خاک، ذخیرة آبهای زیرزمینی، احیا و تقویت پوشش گیاهی، و جلوگیری از حرکت شنهای روان دارد. یکی از مشکلات عمدة طرحهای پخش سیلاب ورود رسوبات به داخل سیستمهای پخش و تهنشست مواد ریزدانه و درنهایت، کاهش نفوذپذیری است. به نظر میرسد، در طول زمان، در اثر ورود رسوبات ریزدانه به شبکههای پخش سیلاب، ...
بیشتر
پخش سیلاب نقش مؤثری در بهبود و حاصلخیزی خاک، ذخیرة آبهای زیرزمینی، احیا و تقویت پوشش گیاهی، و جلوگیری از حرکت شنهای روان دارد. یکی از مشکلات عمدة طرحهای پخش سیلاب ورود رسوبات به داخل سیستمهای پخش و تهنشست مواد ریزدانه و درنهایت، کاهش نفوذپذیری است. به نظر میرسد، در طول زمان، در اثر ورود رسوبات ریزدانه به شبکههای پخش سیلاب، راندمان این طرحها کاهش یابد و پس از مدت زمانی عملاً کارایی خود را از دست دهند. هدف اصلی این تحقیق بررسی میزان و روند تغییرات نفوذپذیری تحت تأثیر عملیات پخش سیلاب است. در این تحقیق، با روش استوانههای مضاعف، نفوذپذیری سطحی خاک در عرصة پخش و شاهد اندازهگیری میشود. به منظور بررسی روند این تغییرات، محلِ نمونهبرداری در حد فاصل نهرهای گسترش سیلاب، نوارهای اول، دوم، و سوم، که سیلگیری میشوند، به عنوان محل اندازهگیری انتخاب شدند. دادههای جمعآوریشده با استفاده از آزمون آماری کروسکال والیس تجزیه و تحلیل شد. با توجه به سطح معنیداری این آزمون، که کمتر از 01/0 است، میتوان بیان کرد که بین نفوذپذیری نوارهای مختلف پخش سیلاب و عرصة شاهد اختلاف معنیدار وجود دارد.
لیلا خلاصی اهوازی؛ محمدعلی زارع چاهوکی
چکیده
گونة قیچ (Zygophyllum eurypterum Boiss. & Buhse) از گیاهانی است که اهمیت فراوانی در حفاظت از خاک در مناطق خشک، جلوگیری از فرسایش بادی، و تولید علوفة دامها دارد. هدف از این پژوهش تعیین رویشگاه بالقوة این گونه در مراتع شمال شرق سمنان با استفاده از روش ENFA[1] است. برای نمونهبرداری از پوشش گیاهی در هر تیپ رویشی از روش تصادفی- سیستماتیک در طول 3 ترانسکت ...
بیشتر
گونة قیچ (Zygophyllum eurypterum Boiss. & Buhse) از گیاهانی است که اهمیت فراوانی در حفاظت از خاک در مناطق خشک، جلوگیری از فرسایش بادی، و تولید علوفة دامها دارد. هدف از این پژوهش تعیین رویشگاه بالقوة این گونه در مراتع شمال شرق سمنان با استفاده از روش ENFA[1] است. برای نمونهبرداری از پوشش گیاهی در هر تیپ رویشی از روش تصادفی- سیستماتیک در طول 3 ترانسکت 750 متری استفاده شد. در طول هر ترانسکت 15 پلات، با ابعادی که به روش حداقل سطح تعیین شد، به فاصلة 50 متر قرار داده شد. مختصات جغرافیایی مناطقی که گونة قیچ در آن وجود داشت با GPS ثبت شد. پس از مطالعات صحرایی، نقشة پوشش گیاهی منطقه تهیه شد. نمونههای خاک در ابتدا و انتهای هر ترانسکت از عمق ۰ـ ۲۰ و ۲۰ـ ۸۰ سانتیمتر برداشت شد. خصوصیات خاک شامل بافت، درصد سنگریزه، آهک، رطوبت قابل دسترس، گچ، اسیدیته، و هدایت الکتریکی و همچنین عوامل فیزیوگرافی (شیب و ارتفاع) در این مطالعه اندازهگیری شد. با واردکردن لایههای اطلاعاتی (شامل نقشۀ نقاط حضور گونة قیچ، نقشههای عوامل خاک، و فیزیوگرافی) در مدل مناسب و با اعمال تجزیههای آماری مورد نیاز در مدل ENFA، نقشة رویشگاههای بالقوة این گونه ایجاد شد. نتایج حاصل از بررسیها نشان داد که 25200 هکتار، معادل 34 درصد از کل منطقه، رویشگاه بالقوة Z. eurypterum بهشمار میرود. برای بررسی صحت این مدل از نمایة Boyce استفاده شد. میزان صحت مدل در این آزمون 2/87 درصد تعیین شد. نتایج روش تحلیل عاملی آشیان بومشناختی نشان داد که دو عامل اسیدیته و آهک در حضور این گونه تأثیرگذارتر از سایر عواملاند. میزان تطابق نقشۀ تهیهشده با نقشۀ واقعی پوشش گیاهی نیز با استفاده از ضریب کاپا محاسبه شد که نشاندهندة تطابق خوبی بود (ضریب کاپای 62/0).
[1]. Ecological Niche Factor Analysis
امین صالح پورجم؛ محسن محسنی ساروی؛ جواد بذرافشان؛ شهرام خلیقی سیگارودی
چکیده
بررسی رخداد خشکسالی، به منزلة حادثهای محیطی، از جایگاه ویژهای در مدیریت منابع طبیعی و نیز برنامهریزیهای مرتبط با مدیریت منابع آبی برخوردار است. در این تحقیق به بررسی اثر تغییر اقلیم بر ویژگیهای خشکسالی در ایستگاههای منتخب سینوپتیکی شمال غربی ایران با کاربرد مدل گردش عمومی جو HadCM3 تحت سناریوی A2 اقدام گردید. بدین ...
بیشتر
بررسی رخداد خشکسالی، به منزلة حادثهای محیطی، از جایگاه ویژهای در مدیریت منابع طبیعی و نیز برنامهریزیهای مرتبط با مدیریت منابع آبی برخوردار است. در این تحقیق به بررسی اثر تغییر اقلیم بر ویژگیهای خشکسالی در ایستگاههای منتخب سینوپتیکی شمال غربی ایران با کاربرد مدل گردش عمومی جو HadCM3 تحت سناریوی A2 اقدام گردید. بدین منظور، با بهرهگیری از مدل کوچک مقیاسکنندة آماری[1] SDSM 4.2.9، ریزمقیاسنمایی آماری با کاربرد دادههای مشاهداتی روزانه، پیشبینیکنندههای مشاهداتی، و نیز پیشبینیکنندههای بزرگ مقیاس مشتق از مدل گردش عمومی جو همراه با صحتسنجی مدلها بهانجام رسید. سپس، به محاسبة نمایة استانداردشدة بارش[2] (SPI) در مقیاسهای زمانی مختلف 3، 12، 24، و 48 ماهه در دورة مشاهداتی (۱۳۵۶ ـ 1385) و سه دورة شبیهسازیشدة آتی (مشتمل بر دورههای ۱۳۸۶ ـ 1415، ۱۴۱۶ ـ 1445، و ۱۴۴۶ ـ 1475) اقدام گردید. نتایج بهدستآمده نشاندهندة کاهش بارش متوسط سالانه در دورههای شبیهسازیشدة آتی نسبت به دورة مبنا در ایستگاههای اردبیل، خوی، و ارومیه و نیز افزایش بارش متوسط سالانه در دورههای شبیهسازیشدة آتی نسبت به دورة مبنا در ایستگاه تبریز است. این در حالی است که ایستگاه اردبیل با کاهش 97 میلیمتری (32 درصدی) بارش متوسط سالانه در دورة چهارم نسبت به دورة مبنا بیشینة مقادیر کاهش را به خود اختصاص داده است. همچنین، نتایج این تحقیق نشاندهندة امکان رخداد خشکسالیهایی با شدت، مدت، و فراوانی بیشتر در دورههای شبیهسازیشدة آتی است. همچنین، مقایسة نتایج حاصل از ایستگاههای مختلف نشان میدهد که ایستگاه اردبیل در مقیاسهای زمانی 3، 12، و 24 ماهه شدیدترین دورة خشکی را مبتنی بر بیشینة شدت تجمعی دورههای خشکی در میان ایستگاههای مختلف داراست. در مقیاس زمانی 48 ماهه نیز ایستگاه ارومیه با دارابودن شدت تجمعی SPI برابر 78/92- (دورة 49 ماهة خشکی واقع در دورة دوم) شدیدترین دورة خشکی را در میان ایستگاههای مختلف به خود اختصاص داده است.
[1]. Statistical Down Scaling Model
[2]. Standardized Precipitation Index
معصومه عباسی خالکی؛ محمد جعفری؛ علی طویلی؛ مهدی معمری
چکیده
در این مطالعه، به منظور بررسی تغییرات خاکشناختی منطقة حسینآباد حپشلو در اثر کشت آتریپلکس، پس از بازدید عرصة مورد مطالعه، دو سایت نزدیک به هم هر یک به مساحت یک هکتار انتخاب شد، که در یک سایت بوتهکاری با گونة آتریپلکس کانسنس انجام شده بود، و سایت مجاور، که شاهد درنظر گرفته شد، فاقد بوته بود. با روش تصادفی- سیستماتیک و با استقرار ...
بیشتر
در این مطالعه، به منظور بررسی تغییرات خاکشناختی منطقة حسینآباد حپشلو در اثر کشت آتریپلکس، پس از بازدید عرصة مورد مطالعه، دو سایت نزدیک به هم هر یک به مساحت یک هکتار انتخاب شد، که در یک سایت بوتهکاری با گونة آتریپلکس کانسنس انجام شده بود، و سایت مجاور، که شاهد درنظر گرفته شد، فاقد بوته بود. با روش تصادفی- سیستماتیک و با استقرار 3 ترانسکت به طول 100 متر در هر سایت نمونهبرداری انجام شد. در سایت بوتهکاریشده ترانسکتها بر روی ردیفهای کشتشده و عمود بر فاروها، و در سایت شاهد موازی یکدیگر و عمود بر خطوط تراز قرار گرفتند. در ابتدا، وسط، و انتهای هر ترانسکت پروفیل خاک حفر شد و در هر پروفیل مقدار کافی نمونة خاک از دو عمق ۰ ـ ۳۰ سانتیمتر (خاک سطحی) و بیش از 30 سانتیمتر (عمق ریشهدوانی بوته) برداشت شد. سپس، خصوصیات خاک از قبیل بافت، اسیدیته، هدایت الکتریکی، آهک، سدیم قابل تبادل، مادة آلی، و عناصر سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، و نیتروژن اندازهگیری شد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که مقدار pH و منیزیم کاهش معنیداری در سایت بوتهکاریشده نسبت به سایت شاهد داشت. همچنین، سدیم، منیزیم، آهک، و کلسیم افزایش معنیداری در منطقة بوتهکاری نسبت به منطقة شاهد داشت. به طور کلی، نتایج نشان میدهد که تأثیر کشت این گونه بر روی خاک منطقة مورد مطالعه پس از گذشت هفت سال منفی بوده و باعث افزایش املاح در خاک شده است، که
ریحانه عظیمی؛ محمد جنگجو؛ حمید رضا اصغری
چکیده
در اصلاح مراتعْ استقرار گیاهان، بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در سالهای اخیر، از کودهای بیولوژیکی، مانند قارچهای همزیست، به منزلة رهیافتی مفید برای افزایش حاصلخیزی اراضی و استقرار گیاهان استفاده میشود. هدف از این تحقیق بررسی امکان افزایش درصد استقرار و سرعت رشد نشاهای گیاه بروموس (Bromus ...
بیشتر
در اصلاح مراتعْ استقرار گیاهان، بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در سالهای اخیر، از کودهای بیولوژیکی، مانند قارچهای همزیست، به منزلة رهیافتی مفید برای افزایش حاصلخیزی اراضی و استقرار گیاهان استفاده میشود. هدف از این تحقیق بررسی امکان افزایش درصد استقرار و سرعت رشد نشاهای گیاه بروموس (Bromus kopetdaghensis) تلقیحشده با قارچ میکوریزا آربوسکولار در مرتع بهارکیش قوچان بود. بدین منظور، بذرهای بروموس در شرایط گلخانه (سینیهای نشا) کشت شد. سپس، با دو گونه میکوریزا آربوسکولار Glomus mosseaeو G. intraradicesتلقیح و به گلدانهای کاغذی منتقل شد. پس از یک ماه نهالهای گلدانی به عرصه منتقل شد و به صورت طرح آزمایشی کرتهای خردشده بر پایة طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار کشت شد. میانگین درصد کلونیزهشدن ریشة گیاه بروموس با گونة mosseae G.حدود 7/62 درصد و با میکوریزا G. intraradices حدود 3/81 درصد بود. همزیستی قارچ میکوریزا به طور معنیداری باعث افزایش درصد استقرار در آغاز و پایان فصل رویش شد. تأثیر گونة G. intraradices بر استقرار گیاه بروموس بیشتر بود. علاوه بر این، همزیستی با این گونه باعث افزایش وزن خشک اندام هوایی، وزن خشک کل گیاه، و وزن خشک ریشه شد، در حالی که همزیستی با mosseae .Gباعث کاهش برخی از این صفات شد یا اینکه اثری نداشت. بنابراین، بر اساس نتایج این تحقیق، میتوان قارچهای G. intraradicesرا به عنوان نوعی کود زیستی، بهمنظور افزایش تولید علوفه و استقرار اولیة گیاه بروموس در سطح مراتع نیمهخشک و منطقة بهارکیش قوچان توصیه کرد.
سپیده فاضلیان؛ پژمان طهماسبی؛ حمزه علی شیرمردی؛ اسماعیل اسدی
چکیده
اندوزوخوری یکی از روشهای پراکنش بذر است. در این روش بذر از طریق گذر از سیستم گوارش دام انتقال و جوانهزنی و استقرار گیاهان افزایش مییابد. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین خصوصیات بذر و گذر از دستگاه گوارش دام به وسیلة حیوانات اهلی مختلف (گاو، گوسفند، و بز) در هفت گونه گراس چندساله، هشت گونه فورب چندساله، و سه گونه فورب ...
بیشتر
اندوزوخوری یکی از روشهای پراکنش بذر است. در این روش بذر از طریق گذر از سیستم گوارش دام انتقال و جوانهزنی و استقرار گیاهان افزایش مییابد. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین خصوصیات بذر و گذر از دستگاه گوارش دام به وسیلة حیوانات اهلی مختلف (گاو، گوسفند، و بز) در هفت گونه گراس چندساله، هشت گونه فورب چندساله، و سه گونه فورب یکساله در مراتع نیمهاستپی چهارمحال و بختیاری است. نخست خصوصیات مورفولوژیک بذرـ شامل وزن، طول، عرض، و شکل بذرـ اندازهگیری شد. سپس، به دامهای مورد بررسی (تیمارهای حیوانی) بذر خورانده و مدفوع آنها جمعآوری شد و پس از اعمال تیمار سرما، به مدت چهار ماه در شرایط گلخانه نگهداری و جوانهزنی آنها ثبت شد. با استفاده از مدلهای رگرسیونی مختلف ارتباط بین خصوصیات بذر و درصد موفقیت جوانهزنی بررسی شد و برای حیوانات مختلف مقایسه گردید. نتایج حاصل از رگرسیون خطی ساده نشان داد که بین درصد جوانهزنی بذرها پس از عبور از دستگاه گوارش دام و خصوصیات اندازهگیریشده ارتباطی وجود ندارد و اندازه، وزن، طول، و عرض بذر تأثیری در عبور از دستگاه گوارش دام ندارد. همچنین، نتایج حاصل از رگرسیون لگاریتمی نشان داد که برای گراسهای چندساله بین طول بذر و درصد جوانهزنی در همة تیمارهای حیوانی رابطة مستقیمی وجود دارد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که رابطة مستقیم و خطی بین ویژگیهای مورفولوژیک بذر و گذر از دستگاه گوارش دام وجود ندارد.
علی گلکاریان؛ حسن احمدی؛ علی سلاجقه؛ محمد جعفری؛ علی شهبازی
چکیده
فرسایش یکی از مهمترین عوامل تخریب خاک و کاهش حاصلخیزی است. از آنجایی که طول دامنه یکی از فاکتورهای مؤثر در شکل زمین و، درنتیجه، در میزان فرسایش است، در این تحقیق سعی شد تغییرات مکانی غلظت رسوب در طول دامنه تا رسیدن به ظرفیت حمل بررسی شود. بدین منظور، یک سیستم شبیهساز دامنه طراحی و ساخته شد. این سیستم شامل ده فلوم پنجمتری است که ...
بیشتر
فرسایش یکی از مهمترین عوامل تخریب خاک و کاهش حاصلخیزی است. از آنجایی که طول دامنه یکی از فاکتورهای مؤثر در شکل زمین و، درنتیجه، در میزان فرسایش است، در این تحقیق سعی شد تغییرات مکانی غلظت رسوب در طول دامنه تا رسیدن به ظرفیت حمل بررسی شود. بدین منظور، یک سیستم شبیهساز دامنه طراحی و ساخته شد. این سیستم شامل ده فلوم پنجمتری است که با سریکردن آنها دامنهای پنجاهمتری ایجاد میشود. در این سیستم، به کمک پنجاه لولة آبده، که به فواصل یکمتری بر روی فلومها نصب شده و آبدهی هر یک 100 میلیلیتر است، جریان تجمعی ایجاد میشود. متغیرهای دیگر شامل دو نوع خاک است: یکی با بستر مارنی و دیگری با بستر کنگلومرایی از منطقة طالقان، و شیب در سه سطح 15، 5/22، و 30 درصد است. برای هر تیمار سه تکرار و در مجموع 18 بار آزمایش انجام گرفت. در هر آزمایش، از انتهای هر فلوم چهار نمونه گرفته شد و غلظت آن تعیین گردید. سپس، دادهها به صورت فاکتوریل و در قالب طرحهای کاملاً تصادفی تجزیه و تحلیل آماری شد. همچنین، برای برازش یک منحنی مناسب بر دادههای مشاهدهای از تابع ریچارد استفاده شد. نتایج نشاندهندة معنیدارنبودن خاکها و معنیدارشدن شیب و طول دامنه در غلظت رسوب است. از طرف دیگر، قرارگرفتن غلظت رسوب دو فلوم آخر در یک کلاس نمایانگر نزدیکشدن غلظت رسوب به ظرفیت حمل در این طول است. همچنین، از نتایج بهدستآمده اینگونه استنباط میشود که مدل ریچارد بهخوبی میتواند روند تغییرات غلظت در طول دامنه را شبیهسازی نماید.
زهرا گیوئی اشرف؛ محمد علی حکیم زاده؛ محمد زارع؛ زهره ابراهیمی خوسفی؛ کاظم دشتکیان
چکیده
بیابانزایی فرایند و وضعیت نهایی تخریب مناطق خشک است. از طرفی، شور و قلیاییشدن خاک از فرایندهای تخریب خاک در مناطق خشک و نیمهخشک بهشمار میآید. در این تحقیق با استفاده از فناوری سنجش از دور با قدرت تفکیک طیفی و مکانی بالا، به منظور ارزیابی بیابانزایی در دشت مروست (استان یزد)، به پایش شوری خاک اقدام شد. در این تحقیق از تصاویر ...
بیشتر
بیابانزایی فرایند و وضعیت نهایی تخریب مناطق خشک است. از طرفی، شور و قلیاییشدن خاک از فرایندهای تخریب خاک در مناطق خشک و نیمهخشک بهشمار میآید. در این تحقیق با استفاده از فناوری سنجش از دور با قدرت تفکیک طیفی و مکانی بالا، به منظور ارزیابی بیابانزایی در دشت مروست (استان یزد)، به پایش شوری خاک اقدام شد. در این تحقیق از تصاویر مربوط به سالهای 2003 و 2010 سنجندة ASTER، ماهوارة Terra استفاده شد. با اجرای عملیات پیشپردازش و تشکیل و ارزیابی مدل رابطة مؤلفههای شوری خاک (EC و SAR) با مؤلفههای بازتاب طیفی، تصاویر برای هر دو مؤلفه به روش حداکثر احتمال طبقهبندی شد. سپس، مساحت هر طبقه و میزان تغییرات آن در دورة زمانی مورد مطالعه محاسبه شد. نتایج بهدستآمده نشان داد که در دورة زمانی هفتساله (2003 ـ 2010) از سطح اراضی غیر شور کاسته و بر مساحت اراضی شور افزوده شده است. این امر بیانگر تخریب خاک و کاهش بازدهی اراضی و، در نهایت، پیشرفت بیابانزایی در منطقه است. دقت طبقهبندی نقشة EC، برای تصویر سال 2003، 5/87 درصد و برای تصویر سال 2010، 5/82 درصد و ضریب کاپای آن بهترتیب 83/0 و 76/0 برآورد شد. همچنین، دقت طبقهبندی نقشة SAR برای تصویر به سال 2003، 5/87 درصد و برای تصویر سال 2010، 5/87 درصد و ضریب کاپا بهترتیب 81/0 و 77/0 بهدست آمد. این تحقیق کارایی بالای تصاویر ASTER را در زمینة آشکارسازی تغییرات شوری خاک و مدیریت منابع طبیعی نشان میدهد.
حمید رضا مرادی؛ مریم دشتی مرویلی؛ علیرضا ایلدرمی
چکیده
هدف از این تحقیق پهنهبندی خطر زمینلغزش در حوضة آبخیز سیاهدره با استفاده از مدل آماری رگرسیون لجستیک است. بدین منظور، نخست نقاط لغزشی با استفاده از عکسهای هوایی و بازدیدهای میدانی مشخص و متعاقب آن نقشة پراکنش زمینلغزش منطقه تهیه شد. سپس، هر یک از عوامل مؤثر در وقوع زمینلغزش در منطقة مورد مطالعه از قبیل شیب، جهت شیب، ...
بیشتر
هدف از این تحقیق پهنهبندی خطر زمینلغزش در حوضة آبخیز سیاهدره با استفاده از مدل آماری رگرسیون لجستیک است. بدین منظور، نخست نقاط لغزشی با استفاده از عکسهای هوایی و بازدیدهای میدانی مشخص و متعاقب آن نقشة پراکنش زمینلغزش منطقه تهیه شد. سپس، هر یک از عوامل مؤثر در وقوع زمینلغزش در منطقة مورد مطالعه از قبیل شیب، جهت شیب، ارتفاع، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، فاصله از شبکة آبراهه، فاصله از گسل، و نقشة همباران در محیط GIS تهیه شد. دادههای مذکور در فرمتهای برداری و رستری در سامانة اطلاعات جغرافیایی ذخیره شد و برای اعمال تحلیلهای مبتنی بر مدل لجستیک استفاده گردید. تجزیه و تحلیل لجستیک با استفاده از نرمافزارARC GIS 9.2 و SPSS صورت گرفت. نتایج نشان داد عوامل شیب، ارتفاع، بارندگی، فاصله از آبراهه، و فاصله از گسل بهترتیب مهمترین عوامل وقوع لغزش در منطقهاند. بیشتر لغزشهای منطقه در کلاسهای شیب 22/22 تا 33/33 درصد، ارتفاع 2350 ـ 2500 متر، و بارندگی 473 ـ 523 میلیمتر قرار گرفته است. 50 درصد زمینلغزشها در فاصلة 30 متری از آبراهه قرار گرفته است. در این منطقه، اکثر لغزشها تا فاصلة 300 متری از گسلها اتفاق افتادهاند. صحتِ مدل با سه روش ارزیابی شد. نتایج بهدستآمده از هر سه روش برای حضور همة متغیرها بهترتیب عبارت است از: 2/98 درصد، 692/0، و 519/0. بدین ترتیب، نشان داده شد که میزان دقت مدل آماری لجستیک در تهیة نقشة حساسیت به خطر لغزش در منطقة مورد مطالعه بسیار بالاست.
طیبه مصباح زاده؛ حسن احمدی؛ فریدون سرمدیان؛ محمد جعفری؛ حسین آذرنیوند؛ محمد زارع چاهوکی؛ مریم رستمی
چکیده
این تحقیق جهت ارائة مدلی برای تهیة نقشة شوری با استفاده از دادههای TM و مقدار شوری (هدایت الکتریکی) در منطقة بوئینزهرا انجام گرفت. پردازشهای لازم، مانند آنالیز مؤلفههای اصلی و ایجاد شاخصهای مختلف بر روی باندهای اصلی انجام شد. 38 نمونه خاک به روش نمونهگیری تصادفی (در داخل شبکههای 1×1 کیلومتری) از اعماق مختلف خاک برداشت شد. ...
بیشتر
این تحقیق جهت ارائة مدلی برای تهیة نقشة شوری با استفاده از دادههای TM و مقدار شوری (هدایت الکتریکی) در منطقة بوئینزهرا انجام گرفت. پردازشهای لازم، مانند آنالیز مؤلفههای اصلی و ایجاد شاخصهای مختلف بر روی باندهای اصلی انجام شد. 38 نمونه خاک به روش نمونهگیری تصادفی (در داخل شبکههای 1×1 کیلومتری) از اعماق مختلف خاک برداشت شد. مختصات دقیق پروفیلها، به کمک GPS، در طی عملیات صحرایی ثبت شد و در عصارة اشباع هدایت الکتریکی (میانگین EC افق شناسایی سطحی خاک تا عمق 0 ـ 15 سانتیمتری) اندازهگیری شد. ارزشهای طیفی باندهای اصلی و شاخصهای ساختهشده با مقادیر هدایت الکتریکی مربوط به 80 درصد نمونهها بررسی شد. نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیونی نشان میدهد در سطح آماری 99 درصد همبستگی معنیداری بین EC با باندهای اصلی و شاخصهای SI1، SI2، SI3، BI، و NDMI وجود دارد. دقتِ مدل با استفاده از 20 درصد نمونهها ارزیابی شد. نتایج نشان داد که مدل بهدستآمده میتواند با ME و RMSE 08/0 و 53/2 dSm-1شوری خاک را پیشبینی کند.
شیما نیکو؛ حسین آذرنیوند؛ غلامرضا زهتابیان؛ حسن احمدی؛ محمد علی زارع چاهوکی
چکیده
مبارزه با بیابانزایی، که امروزه تهدیدی جدی برای محیط و رفاه انسان بهشمار میرود، نیازمند درک مسائل پیچیدة این پدیده از طریق ارزیابی، آگاهی از شدت عمل فرایندها، و مشخصنمودن عوامل آن است. بنابراین، در این بررسی، پس از مطالعة شرایط حاکم بر منطقة دامغان، که نشاندهندة وجود بیابانزایی است، شدت و وضعیت فعلی بیابانزایی با تکیه ...
بیشتر
مبارزه با بیابانزایی، که امروزه تهدیدی جدی برای محیط و رفاه انسان بهشمار میرود، نیازمند درک مسائل پیچیدة این پدیده از طریق ارزیابی، آگاهی از شدت عمل فرایندها، و مشخصنمودن عوامل آن است. بنابراین، در این بررسی، پس از مطالعة شرایط حاکم بر منطقة دامغان، که نشاندهندة وجود بیابانزایی است، شدت و وضعیت فعلی بیابانزایی با تکیه بر معیارهای اقلیم، آب، زمینشناسی- ژئومورفولوژی، خاک، و فرسایش بادی، به عنوان مهمترین معیارهای بیابانزایی، ارزیابی شد. با توجه به اعتبار بیشتر مدلهای منطقهای و مدلهای دارای قابلیت بازنگری و اصلاح، در اینجا از مدل ایرانی ارزیابی پتانسیل بیابانزایی (IMDPA)، که برای استفاده در مناطق خشک واسنجی شده است، برای ارزیابی بیابانزایی استفاده شد. نخست شاخص فصلیبودن بارش، با توجه به ویژگیهای خاص اقلیمی منطقه، به مدل اضافه شد. سپس، ارزیابی اولیة بیابانزایی انجام شد. سپس، با توجه به نتایج ارزیابی اولیه، شرایط منطقه، و مسائل مطرحشده در مراحل مختلف ارزیابی، اصلاحات لازم در مدل انجام شد و ارزیابی نهایی بیابانزایی و ارائة نقشة آن صورت گرفت. نتایج بهدستآمده نشان داد که شدت بیابانزایی در 94/33 درصد از سطح منطقه شدید و در 06/66 درصد از سطح آن متوسط است. همچنین، اقلیم، شورشدن منابع آب و خاک، کاربری نامناسب اراضی، بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی، شیوة نامناسب آبیاری، و چرای مفرط مهمترین عوامل بیابانزایی در منطقه است.