مریم آذرخشی؛ جلیل فرزادمهر
چکیده
خشکسالی هواشناسی با تاخیر زمانی بر منابع آب حوزه تاثیر میگذارد که منجر به وقوع خشکسالی هیدرولوژیک میگردد. ارزیابی تغییرات بارش و خشکسالی برای تعیین بحرانهای آبی موجود و مدیریت منابع آبی الزامی است. این پژوهش در 42 حوزه آبخیز استان خراسان رضوی در طول سال-های 1354-1394 به منظور تعیین رابطه زمانی خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی انجام ...
بیشتر
خشکسالی هواشناسی با تاخیر زمانی بر منابع آب حوزه تاثیر میگذارد که منجر به وقوع خشکسالی هیدرولوژیک میگردد. ارزیابی تغییرات بارش و خشکسالی برای تعیین بحرانهای آبی موجود و مدیریت منابع آبی الزامی است. این پژوهش در 42 حوزه آبخیز استان خراسان رضوی در طول سال-های 1354-1394 به منظور تعیین رابطه زمانی خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی انجام شد. شدت خشکسالیهای هیدرولوژیکی با شاخصهای SDI و شدت خشکسالی هواشناسی با شاخص SPI محاسبه شد. روند تغییرات بارش و دبی سالانه با آزمون من کندال بررسی شد. رابطه زمانی بین شاخصهای ذکر شده با ضریب همبستگی پیرسون به صورت همزمان و با تاخیر زمانی 1 تا 12 ماه بررسی شد. نتایج آزمون من کندال بیانگر روند منفی دبی در همه حوزهها بوده و بیشترین شیب کاهش دبی در حوزه پل خاتون (052/0-) اتفاق افتاده است. ترکیبی از روند مثبت و منفی تغییرات بارش در حوزههای مورد مطالعه مشاهده شد. اما روندهای مثبت محاسبه شده در هیچ کدام از حوزه درسطح 95٪ معنیدار نبوده است. در 5/36٪ از حوزههای مورد مطالعه ضرایب همبستگی معنیداری در سطح 95٪ بین SDI و SPI بدست نیامد. در60٪ حوزههای مورد مطالعه بیشترین ضریب همبستگی بین بارش و دبی با یک ماه تاخیر، در 25٪ حوزهها بدون تاخیر زمانی در 5/2 ٪ حوزهها با تاخیر زمانی 2 ماهه و در 5/2٪ حوزه ها با تاخیر زمانی 12 ماهه بدست آمد. رابطه بین خشکسالی هواشناسی و هیدرولوژیکی در بیشتر حوزهها معنیدار نشد که میتوان آنرا با وضعیت بدون روند بارش در بیشتر حوزهها و روند کاهشی دبی توجیه کرد.
محسن باقری بداغ آبادی؛ محمد جمشیدی؛ زهره مصلح
چکیده
کربن آلی خاک یکی از مهمترین ویژگیهای خاک بویژه از دیدگاه محیط زیستی میباشد. به همین دلیل مدلسازی و برآورد آن بسیار مد نظر قرار گرفته است. در مدلسازیها، استفاده از توابع انتقالی خاک به عنوان رویکردی برای برآورد ویژگیهای خاک با استفاده از دادههای زودیافت از جایگاه مهمی در علوم خاک برخوردار میباشد. اما متأسفانه در این راستا ...
بیشتر
کربن آلی خاک یکی از مهمترین ویژگیهای خاک بویژه از دیدگاه محیط زیستی میباشد. به همین دلیل مدلسازی و برآورد آن بسیار مد نظر قرار گرفته است. در مدلسازیها، استفاده از توابع انتقالی خاک به عنوان رویکردی برای برآورد ویژگیهای خاک با استفاده از دادههای زودیافت از جایگاه مهمی در علوم خاک برخوردار میباشد. اما متأسفانه در این راستا به دادههای ارزشمندی که با کمترین هزینه و زمان در عملیات تشریح خاکرخ به دست میآیند توجه چندانی نشده است. هدف از پژوهش کنونی تعیین اهمیت اطلاعات تشریح خاکرخ در برآورد کربن آلی خاک با استفاده از توابع انتقالی میباشد. برای این منظور، 124 نمونه خاک گردآروی گردید. فرآیند مدلسازی در سه حالت مختلف شامل دادههای آزمایشگاهی، دادههای تشریح خاکرخ و تلفیق دادههای آزمایشگاهی و تشریح خاکرخ انجام شد. نتایج نشان دادند براساس دادههای آزمایشگاهی، کربن آلی خاک با دو ویژگی درصد سیلت و کربنات کلسیم خاک با ضریب تبیین حدود 25 درصد (25/0=2R) رابطه معنیدار دارد. در حالی که دو ویژگی کروما و عمق افق ژنتیکی با ضریب تبیین حدود 65 درصد (65/0=2R) قادر به برآورد مقدار کربن آلی خاک هستند. در حالت تلفیق دادههای آزمایشگاهی و تشریح خاکرخ، ضریب تبیین همچنان برابر با 65 درصد بهدست آمد. این نتایج گویای آن است که در حضور دو ویژگی عمق افق ژنتیکی و رنگ خاک، دادههای آزمایشگاهی اثر معنیداری در برآورد کربن آلی خاک ندارند. این موضوع بیانگر اهمیت و کارآیی قابل توجه دادههای تشریح خاکرخ برای کاربرد در توابع انتقالی خاک نسبت به دادههای آزمایشگاهی در این منطقه مطالعاتی میباشد.
نیک بی بی بزرگزاده؛ محمدرضا ریگی؛ محمدرضا ساسولی؛ فرهاد ذوالفقاری
چکیده
امروزه عوامل تخریبکننده محیطزیست و منابع طبیعی چنان رو به گسترش است که زنگ خطر نابودی این مواهب طبیعی در همه جای جهان به صدا در آمده است. با توجه به اهمیت موضوع، این پژوهش با هدف برآورد تمایل به پرداخت جوامع محلی جهت حفظ و احیای مناطق بیابانی دشت گشت شهرستان سراوان به منظور جلب مشارکتهای مردم جهت تامین مالی پروژههای حفظ و احیای ...
بیشتر
امروزه عوامل تخریبکننده محیطزیست و منابع طبیعی چنان رو به گسترش است که زنگ خطر نابودی این مواهب طبیعی در همه جای جهان به صدا در آمده است. با توجه به اهمیت موضوع، این پژوهش با هدف برآورد تمایل به پرداخت جوامع محلی جهت حفظ و احیای مناطق بیابانی دشت گشت شهرستان سراوان به منظور جلب مشارکتهای مردم جهت تامین مالی پروژههای حفظ و احیای مناطق بیابانی انجام گردید. فرایند نمونهگیری با استفاده از فرمول کوکران و با روش تصادفی ساده به تعداد 303 نمونه انجام شد. جهت برآورد تمایل به پرداخت افراد از روش ارزشگذاری مشروط و مدل لاجیت استفاده شد. نتایج نشان داد که متغیرهای جنسیت، تحصیلات، مشارکت در نهادهای دولتی روستا، بکارگیری مجریان مورد اعتماد مردم، سابقه مشارکت در کلاسهای آموزشی-ترویجی، بومی بودن، درآمد و ذینفع مستقیم بودن از محیطزیست منطقه، اثر مثبت و معنیداری بر تمایل به پرداخت افراد جهت حفاظت از دشت گشت دارد. متغیر سن و مبلغ پیشنهادی، اثر منفی و معنیداری بر تمایل به پرداخت افراد از خود نشان دادند، اما متغیر اندازه خانوار، تأثیر معنیداری بر تمایل به پرداخت افراد نداشته است همچنین متغیرهای وجود یک سازمان مدیریتی جهت مشارکت، آشنایی با محیطزیست، داشتن سواد زیستمحیطی و حمایتهای مالی دولت از طرحها، اثر مثبت و معنیداری بر تمایل به پرداخت افراد جهت حفاظت از دشت گشت دارند. میانگین تمایل به پرداخت ماهیانه افراد در سال 1398، ۱۱۳۸90 ریال به ازای هر فرد بهدست آمد.
عبدالحمید حاجبی؛ محمدامین سلطانیپور؛ محمد فیاض
چکیده
به منظور بررسی ارزش رجحانی گیاهان، این مطالعه در مرتع سیریک در استان هرمزگان اجرا شد. برای تعیین ارزش رجحانی در این منطقه از دو روش زمانسنجی و تولید و مصرف گونههای گیاهی استفاده شد. نتایج تجزیه واریانس ارزش رجحانی در هر دو روش زمانسنجی (استفاده از دوربین فیلمبرداری) و درصد بهرهبرداری نتایج یکسانی را به همراه داشت. زیرا که در هر ...
بیشتر
به منظور بررسی ارزش رجحانی گیاهان، این مطالعه در مرتع سیریک در استان هرمزگان اجرا شد. برای تعیین ارزش رجحانی در این منطقه از دو روش زمانسنجی و تولید و مصرف گونههای گیاهی استفاده شد. نتایج تجزیه واریانس ارزش رجحانی در هر دو روش زمانسنجی (استفاده از دوربین فیلمبرداری) و درصد بهرهبرداری نتایج یکسانی را به همراه داشت. زیرا که در هر دو روش، تفاوت معنیدار آماری در سطح 5 درصد بین سالها و ماههای بررسی وجود نداشت و فقط اختلاف معنیدار بین گونهها بود. در روش زمانسنجی گیاه Sphaerocoma aucheri با اختصاص بیشترین میانگین (8/29 درصد) همراه با یکسالهها با میانگین (9/28 درصد) در یک کلاس از نظر آماری قرارگرفته و بعد از آنها Moltkiopsis ciliata و Cenchrus pennisetoformis به ترتیب 3/9 و 7/8 درصد قرار دارند. در روش درصد بهرهبرداری بیشترین درصد بهرهبرداری از گونهCenchrus pennisetoformis با 9/52 درصد بود، اگرچه با گونههای Heliotropium bacciferum با 6/49 درصد، Moltkiopsis ciliata با 8/45 درصد، Sphaerocoma aucheri با 6/44 درصد و Cyprus conglomeratus با 5/44 درصد در یک گروه آماری قرار گرفتند. در منطقه سیریک گونه Sphaerocoma aucheri جز گونههای با تراکم زیاد و مصرف زیاد و گونه Cenchrus pennisetoformis جز گونههای با تراکم کم و مصرف زیاد بود. از نظر ارزش رجحانی گونه Sphaerocoma aucheri در رتبه اول بود، اما باید توجه داشت که رغبت دام برای چرا از یکسالهها در اوایل دوره رویش بیشتر است و در پایان دوره رویش با خشک شدن و یا به بذر نشستن گراسها، یکسالهها کمتر مورد توجه دام قرار گرفتند.
علی رجایی؛ بهارک معتمدوزیری؛ علی اکبر نظری سامانی؛ حسن احمدی
چکیده
در این تحقیق 18 متغیر مؤثر بر وقوع بهمن مورد بررسی قرار گرفتهاند. این متغیرها مربوط به شرایط: ژئومورفولوژیکی و توپوگرافی، اقلیمی، برف و همچنین برخی فعالیتهای مرتبط با عوامل انسانی است. در این تحقیق با استفاده از مدل ریسک وارنز (H.E.V.) و استفاده از متغیرهای مؤثر بر وقوع بهمن نقشه ریسک بهمن تهیه و تحلیل شد. با استفاده از سه مدل A.H.P، Garp ...
بیشتر
در این تحقیق 18 متغیر مؤثر بر وقوع بهمن مورد بررسی قرار گرفتهاند. این متغیرها مربوط به شرایط: ژئومورفولوژیکی و توپوگرافی، اقلیمی، برف و همچنین برخی فعالیتهای مرتبط با عوامل انسانی است. در این تحقیق با استفاده از مدل ریسک وارنز (H.E.V.) و استفاده از متغیرهای مؤثر بر وقوع بهمن نقشه ریسک بهمن تهیه و تحلیل شد. با استفاده از سه مدل A.H.P، Garp وMaxEnt نقشه خطر بهمن تهیه شد و بر مبنای سه عامل خطر وقوع بهمن، موانع موجود در مسیر بهمن و همچنین حساسیت به بهمن نقشه ریسک تهیه شد. مقایسه نتایج با بازدیدهای میدانی و مناطق رخداده بهمن و آمار و اطلاعات گذشته حاکی از صحت نقشه خطر با دقت %85/93 توسط روش A.H.P است. یکی از مهمترین متغیرها در وقوع بهمن در این منطقه شیب است. سپس با استفاده از دو نقشه عناصر در معرض خطر بهمن و نقشه حساسیت در برابر بهمن و نقشه خطر بهمن، نقشه ریسک بهمن برفی تهیه شده است. نتایج نشان داد نقشه خطر بهمن دارای تفاوت ذاتی بسیار با نقشه ریسک بهمن است. مناطقی که در طبقه کمخطر در نقشه خطر بهمن واقع شدهاند در نقشه ریسک بهمن، از اهمیت بیشتری برخوردار شدند. مهمترین دلیل آن وجود عناصر در معرض خطر و توسعه اراضی مسکونی در این منطقه طی چند دهه گذشته است. در واقع ریسک با در نظر گرفتن شرایط خطر، خسارت و درجه حساسیت، درک کمی و مفهومی بهتری را برای مقابله با این مخاطره بیان میکند.
محمد طهمورث؛ داوود نیک کامی
چکیده
پدیدههای فرسایش و رسوب دو پدیده اجتناب ناپذیر حوزههای آبخیز بوده که تابع عوامل پیچیدهای هستند. مشخص نمودن این عوامل و شناخت اثر آنها بر فرسایش و رسوب، به برنامهریزیهای بهتر برای کاهش خسارات ناشی از فرسایش و رسوب در یک حوضه کمک شایانی خواهد نمود. در این تحقیق برای مشخص کردن عوامل موثر بر رسوبدهی، حوزه آبخیز دریاچه ارومیه به ...
بیشتر
پدیدههای فرسایش و رسوب دو پدیده اجتناب ناپذیر حوزههای آبخیز بوده که تابع عوامل پیچیدهای هستند. مشخص نمودن این عوامل و شناخت اثر آنها بر فرسایش و رسوب، به برنامهریزیهای بهتر برای کاهش خسارات ناشی از فرسایش و رسوب در یک حوضه کمک شایانی خواهد نمود. در این تحقیق برای مشخص کردن عوامل موثر بر رسوبدهی، حوزه آبخیز دریاچه ارومیه به عنوان حوضه مورد مطالعه انتخاب شد. پس از مشخص کردن 30 ویژگی موثر بر رسوبدهی زیرحوضههای منطقه مطالعاتی، شامل خصوصیات هیدرولوژیکی، فیزیوگرافیکی، ژئومرفولوژیکی، زمین شناسی و خاک، اقلیمی، کاربری اراضی و پوشش گیاهی به عنوان متغیرهای مسـتقل، مقـادیر رسـوب تولیدی در هر زیرحوضه نیز به عنوان متغیر وابسته مشخص گردید. با اسـتفاده از روشهای تجزیـه و تحلیـل عـاملی، تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA)، تحلیل خوشهای و ایجـاد رگرسـیون چندمتغیره به روش گام به گام بین متغیرهای مستقل انتخابی و متغیر وابسته بـا اسـتفاده از نـرم افـزار SPSS، مناسـبتـرین رابطـه آمـاری بـین رسـوبدهی زیرحوضهها و مشخصات حوزه آبخیز مطالعاتی بهدست آمد. با توجه به مدل رگرسیونی انتخابی مشخص می-شود که مقدار رسوبدهی در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه به پنج عامـل مسـاحت اراضی کشاورزی (دیم، آبی و باغات)، مساحت زیرحوضهها، مجموع مسـاحت سـازندهای حساس به فرسایش و کواترنر، دبی متوسط سالیانه و ضریب فرم حوضه بستگی دارد که ایـن پنج عامل 89 درصد تغییرات تولید رسوب زیرحوضههای انتخابی را کنترل میکنند. به طور کلی، عوامل موثر بر فرسایش و رسوب حوزه آبخیز دریاچه ارومیه را میتوان به سه گروه عوامل انسانی و تغییر کاربری اراضی، زمینشناسی و فیزیوگرافی تقسیمبندی نمود.
پدرام عطارد؛ مهدیه گروسیها؛ محمد جواد مهدی خانی؛ سمیرا بیرانوند
چکیده
این پژوهش با هدف تحلیل روند مشخصههای بارش ناحیه رویشی هیرکانی طی دوره سی و سه ساله (2019-1987 یا 1398-1366شمسی) انجام شد. بارش سالانه، فصلی و نیز در دورههای یازده ساله (اول (1997-1987)، دوم (2008-1997) و سوم (2019-2008))، هشت ایستگاه هواشناسی همدیدبانی آستارا، رشت، انزلی، رامسر، نوشهر، بابلسر، قائمشهر و گرگان تجزیه تحلیل شدند. آزمون ناپارامتری منکندال، ...
بیشتر
این پژوهش با هدف تحلیل روند مشخصههای بارش ناحیه رویشی هیرکانی طی دوره سی و سه ساله (2019-1987 یا 1398-1366شمسی) انجام شد. بارش سالانه، فصلی و نیز در دورههای یازده ساله (اول (1997-1987)، دوم (2008-1997) و سوم (2019-2008))، هشت ایستگاه هواشناسی همدیدبانی آستارا، رشت، انزلی، رامسر، نوشهر، بابلسر، قائمشهر و گرگان تجزیه تحلیل شدند. آزمون ناپارامتری منکندال، جهت بررسی روند بارش استفاده شد. در ناحیه هیرکانی، میانگین بارش سالیانه، 1143 میلی-متر، بیشترین در انزلی (1694 میلیمتر) و کمترین در گرگان (529 میلیمتر) ثبت شد. آزمون منکندال، روند بارش سالیانه را در ایستگاهها و در کل ناحیه رویشی، معنیدار نشان نداد (مقدار آماره من کندال: 32/0). بارش در دورههای یازده ساله نیز تفاوت ناچیزی داشت (1140 میلیمتر در دوره اول در مقابل 1146 و 1142 میلیمتر برای دورههای دوم و سوم). بارش و تعداد رخداد سالیانه، همبستگی مثبت و معنیداری را در کلیه ایستگاهها نشان دادند (میانگین ضریب همبستگی در ایستگاهها: 58/0). میانگین تعداد رخدادهای بارش سالیانه، 118 رخداد با میانگین اندازه 5/9 میلیمتر ثبت شد. اندازه رخداد بارش در دوره اخیر، حدود 5/0 میلیمتر (5 درصد) افزایش نشان داد. در ناحیه هیرکانی، 21 درصد از مقدار بارش سالیانه در طبقه <10 میلیمتر و 31 درصد، در طبقه >40 میلیمتر ثبت شد. 34 درصد از بارش سالیانه (383 میلیمتر) در نیمه اول سال و بیشترین بارش فصلی در پاییز (43 درصد از بارش سالیانه) رخ داد. جوامع گیاهی، اکوسیستمهای جنگلی و نیز فعالیتهای کشاورزی در ناحیه رویشی هیرکانی، بشدت متاثر از تغییرات بارش هستند.
سمانه سادات محزونی کچپی؛ پژمان طهماسبی؛ عطاالله ابراهیمی؛ محمد حسن جوری؛ محسن فعال فیض آبادی؛ رضا امیدی پور
چکیده
فرآیندهای اکولوژیکی موجود در مقیاسهای متفاوت منجر به ایجاد ناهمگنی در سیمای سرزمین شده، موجب تکهتکه شدن و از همگسیختگی ساختارهای سیمای سرزمین میشوند، در نتیجه موجب تغییرات در خصوصیات تنوع گونهای و عملکردی میگردند. لذا هدف از این تحقیق، کمی نمودن خصوصیات لکهها و کلاسهای تشکیلدهنده سیمای سرزمین و تاثیر آنها بر شاخصهای ...
بیشتر
فرآیندهای اکولوژیکی موجود در مقیاسهای متفاوت منجر به ایجاد ناهمگنی در سیمای سرزمین شده، موجب تکهتکه شدن و از همگسیختگی ساختارهای سیمای سرزمین میشوند، در نتیجه موجب تغییرات در خصوصیات تنوع گونهای و عملکردی میگردند. لذا هدف از این تحقیق، کمی نمودن خصوصیات لکهها و کلاسهای تشکیلدهنده سیمای سرزمین و تاثیر آنها بر شاخصهای تنوع گونهای و عملکردی است. بدین منظور در یکی از مراتع نیمهاستپی چهارمحال و بختیاری که ساختار طبیعی سیمای سرزمین باعث ایجاد لکههای متنوع در هفت کلاس متفاوت از نظر جامعه گیاهی شده است نمونهبرداری انجام گرفت. در هر کلاس، بهطور تصادفی لکههای مختلف جهت نمونهبرداری انتخاب شدند. سپس در هر لکه 5 الی 10 ماکروپلات 30*30 مترمربعی بهطور تصادفی- سیستماتیک مستقر شد و نمونهبرداری از پوشش تاجی با استفاده از 3 پلات 2*2 مترمربعی انجام شد و ویژگیهای گیاهی مبتنی بر خصوصیات عملکردی سیستم اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل شاخصهای تنوع تاکسونومیک، تنوع عملکرد و تنوع بتای عملکرد با استفاده از بستههای آماری "Vegan"، "FD"و "betapart" در نرمافزار R صورت گرفت. کمیسازی متریکهای سیمای سرزمین با استفاده از نرمافزار Fragstats انجام شد. در نهایت، روابط بین شاخصهای تنوع و متریکهای سیمای سرزمین با استفاده از رگرسیون خطی مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج در سطح لکه نشان داد، رابطه منفی و معنیداری بین متریک شکل با شاخصهای تنوع عملکرد نظیر میانگین وزنی نیتروژن برگ و میانگین وزنی سطح ویژه برگ مشاهده شد. نتایج در سطح کلاس بیانگر تاثیرپذیری مثبت شاخص یکنواختی عملکرد از متریک تراکم حاشیه و همچنین تنوع بتای عملکرد از متریک غنای لکه میباشد.
فاطمه محمدآبادی؛ مهدی کلاهی
چکیده
مشارکت اجتماعی عاملی مهم در توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع انسانی است. این مشارکت در بخش منابع طبیعی نیز نقش به سزایی در دستیابی به مدیریت پایدار ایفا میکند و رویکردی مهم در تحقق اهداف و رسیدن به موفقیت در طرحهای منابع طبیعی است. درهمین راستا، این پژوهش با هدف بررسی عوامل موثر بر مشارکت مردم در طرحهای منابع طبیعی اجرا شده، ...
بیشتر
مشارکت اجتماعی عاملی مهم در توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع انسانی است. این مشارکت در بخش منابع طبیعی نیز نقش به سزایی در دستیابی به مدیریت پایدار ایفا میکند و رویکردی مهم در تحقق اهداف و رسیدن به موفقیت در طرحهای منابع طبیعی است. درهمین راستا، این پژوهش با هدف بررسی عوامل موثر بر مشارکت مردم در طرحهای منابع طبیعی اجرا شده، با استفاده از روش پیمایشی و تکمیل پرسشنامه در شهرستانهای سرخس (روستاهای بزنگان، زالوغال و کلاته عوض)، تربت جام (روستاهای موسی آباد، تمینک علیا، تمینک سفلی و کلاته قاضی) و کاشمر (روستاهای جردوی، بهاریه و قوچ پلنگ) واقع در استان خراسان رضوی انجام شد. جهت انجام نمونهبرداری، از 3077 خانوار موجود در ده روستا، تعداد 807 خانوار به روش خوشهای و سیستماتیک تصادفی انتخاب و مورد پرسشگری قرار گرفتند. دادههای جمعآوری شده توسط نرمافزارهای SPSS و Amos تحلیل گردید. مدلیابی و مدلسازی معادلات ساختاری برای تهیه برنامه دیداری و ترسیمی انجام شد. شاخصهای اصلی و ضرایب برازش مدل مشخص شدند. نتایج آزمونهای آماری نشان داد که افراد به مشارکت در طرحها مشتاق بودند و عواملی مانند سودآوری اقتصادی طرحها، تحصیلات، شغل، تضادهای اجتماعی و جذابیتهای محیطی تاثیر مهمی در مشارکت مردم در منطقه ایجاد کرده است (05/0sig<). در نتیجه، میبایست این عوامل موثر بر مشارکت را تقویت کرده و جهت اجرای موفق طرحهای منابع طبیعی، بیشتر مد نظر قرار داد. در نهایت، شناسایی این عوامل در هر منطقه عاملی مهم در موفقیت طرحهای آن منطقه خواهد بود.
علی محمدیان؛ اسماعیل اسدی بروجنی؛ عطاالله ابراهیمی؛ پژمان طهماسبی؛ علی اصغر نقی پور برج
چکیده
امروزه استفاده از تصاویر ماهوارهای از کم هزینهترین و سریعترین روشهای ارزیابی مراتع میباشد. شاخصهای گیاهی از مهمترین ابزارهای سنجش از دوری هستند که جهت نظارت و ارزیابی تغییرات پوشش گیاهی بخصوص در دورههای زمانی پس از آتشسوزی و تهیه نقشههای مناطق آتشسوزی شده در مراتع کاربرد فراوان دارند. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت ...
بیشتر
امروزه استفاده از تصاویر ماهوارهای از کم هزینهترین و سریعترین روشهای ارزیابی مراتع میباشد. شاخصهای گیاهی از مهمترین ابزارهای سنجش از دوری هستند که جهت نظارت و ارزیابی تغییرات پوشش گیاهی بخصوص در دورههای زمانی پس از آتشسوزی و تهیه نقشههای مناطق آتشسوزی شده در مراتع کاربرد فراوان دارند. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت و وسعت مراتع همچنین افزایش تعدد آتشسوزیهای سالیان اخیر در مراتع نیمهاستپی کشور بویژه مراتع استان چهارمحال بختیاری انجام گردید. هدف از این پژوهش تفکیک و شناسایی مناطق سوخته شده در دورههای 3-1 و 5-3 سال پس از آتشسوزی با استفاده از شاخصهای طیفی بمنظور اتخاذ برنامه مدیریتی مناسب پس از آتشسوزی در این مناطق میباشد. پس از محاسبه شاخصهای طیفی، پارامتر آماری M بمنظور تعیین توان تفکیکپذیری مناطق آتشسوزی شده از مناطق مجاور محاسبه گردید. نتایج بدست آمده نشان میدهد که در مراتع نیمهاستپی کشور به منظور شناسایی و تفکیک محدوده مناطق سوخته شده که دارای قدمت 1 تا 3 سال پس از آتشسوزی میباشند کاربرد شاخصهای طیفی NBRT، NBR و CSI میتواند با توجه به کارآیی بالا و توانایی مناسب در تفکیک این محدودهها قابل توصیه باشد. همچنین برای شناسایی و تفکیک محدودههای سوخته شده که قدمت 3 تا 5 سال را دارا میباشند کاربرد شاخصهای طیفی T.C. Brightness و NBRT میتوانند نتایج قابل قبولی را ارائه دهند. شاخص NBRT از بین شاخصهای مورد بررسی برای هر دو قدمت آتش در مراتع نیمهاستپی مورد مطالعه بمنظور تفکیکپذیری مناطق سوخته شده از مناطق مجاور توانایی بالایی داشته و قابل توصیه میباشد.
بهرام میردریکوند؛ علیرضا سپه وند؛ حسین زینی وند
چکیده
در سالهای اخیر اقدامات گستردهای از نظر کنترل سیل، فرسایش و رسوب در زمینه های تحقیقاتی، مطالعاتی و اجرایی آبخیزداری انجام شده است. لذا این تحقیق با هدف ارزیابی اثر اقدامات آبخیزداری بر روی خصوصیات جریان و رسوب معلق در دو زیر حوضه از حوضه قلعه گل انجام گرفت. برای مقایسه اثر اقدامات آبخیزداری بر روی میزان جریان و رسوب معلق خروجی از ...
بیشتر
در سالهای اخیر اقدامات گستردهای از نظر کنترل سیل، فرسایش و رسوب در زمینه های تحقیقاتی، مطالعاتی و اجرایی آبخیزداری انجام شده است. لذا این تحقیق با هدف ارزیابی اثر اقدامات آبخیزداری بر روی خصوصیات جریان و رسوب معلق در دو زیر حوضه از حوضه قلعه گل انجام گرفت. برای مقایسه اثر اقدامات آبخیزداری بر روی میزان جریان و رسوب معلق خروجی از هر دو زیرحوضه، در زمان شروع بارندگی تا پایان بارندگی و رسیدن ارتفاع جریان رودخانه به دبی پایه، اندازهگیری سرعت جریان و نمونهبرداری از بار معلق به صورت مستقیم و میدانی از زیرحوضهها انجام گرفت. نتایج نشان داد که در تمام اندازهگیریها میزان دبی و رسوب زیرحوضه جنوبی با عملیات آبخیزداری اجرا شده بیش از زیرحوضه شمالی بدون اجرای عملیات آبخیزداری بود. مطابق نتایج آزمونهای آماری، مشخص شد که اختلاف بین دبی اوج جریان خروجی (P=0.691) و رسوب اوج خروجی (P=0.840) زیرحوضههای شمالی و جنوبی معنیدار نبوده است. همچنین مطابق نتایج این تحقیق، اختلاف بین دبی ویژه و گلآلودگی ویژه خروجی از این زیرحوضهها معنیدار نبوده است (P>0.05). بر اساس این نتایج مشخص شد که اجرای این عملیات ظاهراً بعد از گذشت چند سال کارایی لازم برای کاهش میزان دبی و رسوب خروجی حوضه را از دست دادهاند. بدین معنی که عملیات اجرا شده، تأثیرگذاری خود بری روی رسوب و رواناب خروجی را از دست دادهاند. لذا برای افزایش کارایی سازههای مکانیکی آبخیزداری اجرا شده در آبراههها، بایستی همزمان اقدام به اجرای عملیات بیولوژیک و بیومکانیکی در روی دامنهها نمود.
نسار نصیری؛ کیوان اصغری؛ علی اصغر بسالت پور
چکیده
در این پژوهش، تغییرات مکانی و زمانی مؤلفههای منابع آبی، شامل منابع آب آبی و آب سبز در چهار نوع کاربری اراضی مهم در حوزه آبریز زاینده رود، و با بهرهگیری از مدل هیدرولوژیکی نیمه توزیعی SWAT (Soil and Water Assessment Tool) و کامل ترین مجموعه داده توسعه داده شده برای این حوضه، در بازه زمانی 20 ساله (شامل چهار بازه 5 ساله) مورد بررسی قرار گرفت. با توجه ...
بیشتر
در این پژوهش، تغییرات مکانی و زمانی مؤلفههای منابع آبی، شامل منابع آب آبی و آب سبز در چهار نوع کاربری اراضی مهم در حوزه آبریز زاینده رود، و با بهرهگیری از مدل هیدرولوژیکی نیمه توزیعی SWAT (Soil and Water Assessment Tool) و کامل ترین مجموعه داده توسعه داده شده برای این حوضه، در بازه زمانی 20 ساله (شامل چهار بازه 5 ساله) مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به توانایی بالای مدل SWAT در امر شبیهسازی پارامترهای اقلیمی و رواناب سطحی، کمترین مقدار میانگین پنج ساله آب آبی، جریانِ آبِ سبز و ذخیره آبِ سبز در سطح حوضه، به ترتیب در دوره چهارم، 2014-2010 (حدود 15 میلیمتر)، دوره دوم، 2004-2000 (26 میلیمتر) و دوره اول، 1999-1995 (30 میلیمتر) مشاهده شد. از دگرسوی میانگین مقادیر مؤلفهی آبِ آبی و مؤلفه جریانِ آبِ سبز و ذخیره آبِ سبز در بخشهای غربی حوضه بیشتر از بخشهای شرقی حوضه برآورد گردید. از دیگر یافتههای این پژوهش، تأثیرپذیری مقادیر مؤلفههای منابع آبِ آبی، ذخیره آبِ سبز و مقادیر مؤلفهی جریانِ آبِ سبز از مقادیر بارش و تغییرات آنها در انواع کاربری اراضی میباشند. بدین ترتیب که بیشینه آبِ آبی در اراضی جنگل و کشاورزی آبی، بیشترین تغییرات جریان آب سبز در اراضی کشاورزی آبی و دیم و کمینه ذخیره آب سبز در اراضی مرتعی مشاهده گردید. شناخت منابع آب موجود، پتانسیلهای آبی و نقاط بحرانی در یک منطقه، امکان مدیریت جامع منابع آب و برنامهریزیهای بلندمدت را میسر میگردد.
مهدی وفاخواه؛ محمد طاوسی
چکیده
امروزه استفاده از آبهای سطحی به منظور تامین نیازهای متنوع انسان نظیر شرب، کشاورزی و صنعت باعث شده است که سلامت اکوسیستمهای رودخانهای و نقش آن در سامانه طبیعی به خطر بیفتد. حداقل جریان محیطزیستی در رودخانه سطح مطمئنی از حفاظت را برای محیط زیست وابسته به آب مهیاء میکند. در پژوهش حاضر مقدار جریان محیطزیستی رودخانه چشمهلنگان ...
بیشتر
امروزه استفاده از آبهای سطحی به منظور تامین نیازهای متنوع انسان نظیر شرب، کشاورزی و صنعت باعث شده است که سلامت اکوسیستمهای رودخانهای و نقش آن در سامانه طبیعی به خطر بیفتد. حداقل جریان محیطزیستی در رودخانه سطح مطمئنی از حفاظت را برای محیط زیست وابسته به آب مهیاء میکند. در پژوهش حاضر مقدار جریان محیطزیستی رودخانه چشمهلنگان واقع در استان اصفهان از دو روش هیدرولیکی شیب منحنی و حداکثر انحناء محیط خیس شده محاسبه شد. نتایج نشان داد که هر دو روش شیب و انحناء مقادیر یکسانی از حداقل جریان محیطزیستی برآورد میکنند. بهطوریکه اختلاف دو روش در ایستگاه S1 حدود 07/0 مترمکعب بر ثانیه بود. با توجه به دبی اندازهگیری شده در ایستگاه S1، به غیر از ماه آذر در تمام ماهها حداقل جریان محیطزیستی تامین میشود. در حالی که در ایستگاههای S3 و S4 دبی جریان اندازهگیری شده، حداقل جریان محیطزیستی را بهدلیل تاثیر سد در هیچ کدام از ماهها تامین نمیکند. مقدار دبی 39/0 مترمکعب برثانیه برای ایستگاه اول (S1) و 44/1 و 68/1 مترمکعب برثانیه به ترتیب برای ایستگاههای سوم و چهارم (S3 و S4) بهعنوان حداقل جریان محیطزیستی رودخانه چشمهلنگان پیشنهاد شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که در شرایط کمبود داده میتوان جریان محیطزیستی را به روش هیدرولیکی به دست آورد.
عباس رضائی هارونی؛ رفعت زارع بیدکی؛ سمانه پورمحمدی
چکیده
فناوری بارورسازی ابرها راهکاری جدید و نسبتا موثر جهت کاهش اثرات خشکسالی و افزایش آب در دسترس است. بارورسازی ابرها از منعطفترین و به صرفهترین راههای مدیریت منابع آب است که میتواند موجب افزایش 10 تا 30 درصدی بارندگی سالانه شود. حوزه آبخیز بهشت آباد که در سراب حوزهی آبخیزکارون واقع است، میتواند مستعد بارورسازی ابرها در استان ...
بیشتر
فناوری بارورسازی ابرها راهکاری جدید و نسبتا موثر جهت کاهش اثرات خشکسالی و افزایش آب در دسترس است. بارورسازی ابرها از منعطفترین و به صرفهترین راههای مدیریت منابع آب است که میتواند موجب افزایش 10 تا 30 درصدی بارندگی سالانه شود. حوزه آبخیز بهشت آباد که در سراب حوزهی آبخیزکارون واقع است، میتواند مستعد بارورسازی ابرها در استان چهارمحال و بختیاری باشد. بنابراین با استفاده از دادههای فیزیوگرافی و هواشناسی پتانسیل زمانی و مکانی بارورسازی ابرها در این منطقه بررسی شد. نتایج نشان داد که 43/25 درصد مناطق حوزه آبخیز بهشتآباد که بیشتر در منطقه جنوب غربی حوضه قرار دارد، برای بارورسازی ابرها مناسب میباشد. در ادامه به بررسی کارایی مدل IHACRES به منظور شبیهسازی رواناب خروجی از حوزه پرداخته شد. سپس با استفاده از مدل IHACRES رواناب حوزه آبخیز بهشتآباد برای یک سال نرمال شبیهسازی شد. دو سناریو افزایش ده درصد بارش ماه فوریه و افزایش ده درصد بارش در شش ماه سال یعنی ماههای فوریه، ژانوبه، دسامبر، مارس، نوامبر و آوریل (نسبت به یک سال متوسط) مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزایش ده درصدی بارش در ماه فوریه 6/3 درصد و افزایش ده درصدی بارش در شش ماه مذکور 7/13 درصد به حجم آورد سالانه رودخانه بهشتآباد اضافه میکند. همچنین 10 درصد افزایش بارش در دو سال نمونه ترسالی و خشکسالی مقایسه شد. نتایج نشان داد اثر بارورسازی ابرها در خشکسالی بیشتر است.
لیلا یغمایی؛ رضا جعفری؛ سعید سلطانی؛ حسن جهانبازی
چکیده
برف از عوامل موثر بر میزان و عملکرد پوشش گیاهی در ارتفاعات می باشد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر شاخص های سطح پوشش برف و ماندگاری پوشش برف بر دو گونه غالب و دارای زوال شامل گون گزی (Astragalus adscendens) و بلوط ایرانی (Quercus brantii) در استان چهارمحال و بختیاری از سال 1382 تا 1395 (2016-2003) میباشد. بدین منظور مقادیر شاخص نرمال شده تفاضل برف (Normalized Difference Snow Index ...
بیشتر
برف از عوامل موثر بر میزان و عملکرد پوشش گیاهی در ارتفاعات می باشد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر شاخص های سطح پوشش برف و ماندگاری پوشش برف بر دو گونه غالب و دارای زوال شامل گون گزی (Astragalus adscendens) و بلوط ایرانی (Quercus brantii) در استان چهارمحال و بختیاری از سال 1382 تا 1395 (2016-2003) میباشد. بدین منظور مقادیر شاخص نرمال شده تفاضل برف (Normalized Difference Snow Index ,NDSI) و شاخص نرمال شده تفاضل پوشش گیاهی (Normalized Difference Vegetation Index, NDVI) از تصاویر ماهواره ای MODIS استخراج و در محدوده های دارای زوال پوشش گیاهی جنگلی (مناطق بارز، سوه، هلن و منطقه شاهد جنگی) و پوشش مرتعی (منطقه زوال گون گزی و منطقه شاهد گون گزی) با استفاده از آنالیز پیرسون مقایسه گردید. نتایج نشان داد که متوسط کاهش سطح پوشش برف در استان طی دوره مورد بررسی تا حدود 32 درصد قابل مشاهده است، اگرچه روند ثابتی ملاحظه نگردید. شاخص های برف مطالعاتی حداکثر همبستگی را با پوشش های مرتعی و جنگلی در ماه مارس نشان دادند. مناطق دارای زوال گون گزی بیشترین همبستگی را با شاخص سطح برف (R>0.70) و شاخص ماندگاری پوشش برف (R>0.71) در ماه مذکور نشان داد. لذا، نتایج بیانگر آن است که تاثیر ماندگاری برف بر پوشش گیاهی بیشتر از سطح برف می باشد. مطابق یافته های تحقیق، بارش های برف انتهای فصل زمستان و ماندگاری آن بر میزان پوشش گون گزی در مقایسه با پوشش گیاهی جنگلی موثرتر و در صورت کاهش برف این گونه به زوال حساس تر می گردد.