محمد اکبریان؛ رحمان اسدپور؛ مریم مصلحی؛ امید ذاکری
چکیده
در سواحل استان هرمزگان، گونههای گیاهی وجود دارند که به فاصلۀ کمی از خط ساحلی رشد و استقرار یافتهاند، به نظر میرسد این گونهها قابلیت آنرا داشتهباشند که بهعنوان گونهای کاربردی جهت احیاء اراضی ماسهای ساحلی مورد استفاده قرار گیرند. هدف اصلی این مقاله، تعیین بهترین روش تکثیر Halopyrom mucronatum, Aeluropus lagopoides, Sporobolus arabicus به عنوان ...
بیشتر
در سواحل استان هرمزگان، گونههای گیاهی وجود دارند که به فاصلۀ کمی از خط ساحلی رشد و استقرار یافتهاند، به نظر میرسد این گونهها قابلیت آنرا داشتهباشند که بهعنوان گونهای کاربردی جهت احیاء اراضی ماسهای ساحلی مورد استفاده قرار گیرند. هدف اصلی این مقاله، تعیین بهترین روش تکثیر Halopyrom mucronatum, Aeluropus lagopoides, Sporobolus arabicus به عنوان سه گونۀ گیاهی بومی سواحل ماسهای شرق استان هرمزگان است. با استفاده از مطالعات کتابخانهای مناطق انتشار گونههای مذکور در سواحل هرمزگان مشخص شد. با مراجعه به عرصه و جمعآوری استولن و بذر، اقدام به تولید نهال گلدانی شد. پس از کاشت، نهالها آماربرداری شده و به کمک آزمون فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار 21 نمونهای و با تیمارهای مختلف، بهترین روش تکثیر برای هر یک از گونههای انتخابی معرفی شد. بر اساس نتایج بهدست آمده، بیشترین درصد ظهور نهال هر سه گونه مربوط به تیمار قلمههای استولن بود (6/91 درصد) و کمترین درصد رویش متعلق به شاهد (9/7 درصد) و تیمار اسید جیبرلیک 1000 پی پی ام به مدت 12 ساعت در دمای c°20 (صفر درصد) بر روی بذر بود. به نحوی که در تیمار اسید جیبرلیک هیچ رویشی مشاهده نشد. از بین سه گونۀ فوق، تولید نهال Spo. arabicusبا روش استولون با 100 درصد و خیساندن بذر (شاهد) با 4/52 درصد از موفقیت بیشتری همراه بود. با توجه به این نتایج به نظر میرسد بهترین روش تولید نهال گونههای مذکور، استفاده از قلمههای استولن با موفقیت 81 تا 100 درصد باشد.
یدالله بستان؛ احمد فتاحی اردکانی؛ مجید صادقی نیا؛ مسعود فهرستی ثانی
چکیده
توجه به اکوسیستمهای مرتعی از آن جهت مهم است که اکوسیستمهای مرتعی اثرات قابل توجهای بر کشاورزی و امنیت غذایی انسانها داشته و همچنین دارای کارکردهای مختلفی میباشند که ادامۀ زندگی برای انسانها بدون آنها ممکن نخواهد بود. از اینرو هدف از مطالعۀ حاضر برآورد ارزش حفاظتی و بررسی سهم و رتبهبندی خدمات منتخب اکوسیستم ...
بیشتر
توجه به اکوسیستمهای مرتعی از آن جهت مهم است که اکوسیستمهای مرتعی اثرات قابل توجهای بر کشاورزی و امنیت غذایی انسانها داشته و همچنین دارای کارکردهای مختلفی میباشند که ادامۀ زندگی برای انسانها بدون آنها ممکن نخواهد بود. از اینرو هدف از مطالعۀ حاضر برآورد ارزش حفاظتی و بررسی سهم و رتبهبندی خدمات منتخب اکوسیستم مرتعی شیخ موسی شهرستان بابل از طریق ترجیحات افراد در قالب مدلسازی انتخاب (CE) است. برای انجام مطالعۀ پیشرو، مهمترین خدمات مرتع شیخ موسی شامل تنوع زیستی، گیاهان دارویی، اکوتوریسم و آثار باستانی با توجه به تفکیک عملکردها و خدمات اکوسیستم و از طریق پیمایش میدانی مشخص شدهاند. برای بررسی ترجیحات افراد از روش آزمون انتخاب و توزیع 170 پرسشنامه بین مردم بخش بندپیشرقی در سال 1396 استفاده شد. نتایج حاصل از مطالعۀ حاضر نشان داد که میزان تمایل به پرداخت (WTP) سالانۀ افراد برای بهبود وضعیت خدمات اکوسیستم مورد نظر 29/66692 ریال (05/2 دلار) و ارزش کل از جنبۀ خدمات ارائه شده معادل 2667 میلیون ریال (09/82194 دلار) است. نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که متغیرهای درآمد، سرپرست خانوار بودن و بازدید از منطقه از مهمترین عوامل اثرگذار بر تمایل به پرداخت افراد هستند. براساس ارزشهای بهدست آمده، اولویت توجهات مردم منطقه بیشتر به سوی خدمات تنوع زیستی است. همچنین ارزش بهدست آمده توسط روش آزمون انتخاب به خوبی توانسته سهم هر یک از کارکردها را با توجه به تئوری لانکستر ارائه دهد. در نتیجه پیشنهاد میشود در سیاستهای اتخاذ شده از طرف مسئولین مربوطه به اولویتهای خدمات و ویژگیهای اکوسیستم مورد نظر در جهت حفظ آنها توجه شود.
مجتبی پیری؛ علیرضا خوانین زاده؛ حمید سودایی زاده
چکیده
جهت بررسی تأثیر پیش تیمار سالیسیلیک اسید بر شاخصهای جوانهزنی گیاه کنگر فرنگی (Cynara scolymus)، رازیانه (Foeniculum vulgare .Mill) و سیاه دانه (Nigella sativa L) تحت تنش شوری آزمایشی به صورت فاکتوریل، در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در شرایط آزمایشگاهی به اجرا درآمد. عوامل آزمایش شامل تیمارهای سالیسیلیک اسید در 4 سطح (بدون سالیسیلیک اسید ...
بیشتر
جهت بررسی تأثیر پیش تیمار سالیسیلیک اسید بر شاخصهای جوانهزنی گیاه کنگر فرنگی (Cynara scolymus)، رازیانه (Foeniculum vulgare .Mill) و سیاه دانه (Nigella sativa L) تحت تنش شوری آزمایشی به صورت فاکتوریل، در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در شرایط آزمایشگاهی به اجرا درآمد. عوامل آزمایش شامل تیمارهای سالیسیلیک اسید در 4 سطح (بدون سالیسیلیک اسید (شاهد)، 0.5، 1 و 2 میلی مولار) و شوری در 4 سطح (بدون شوری (شاهد)، 50، 100 و 200 میلی مولار) میباشد. نتایج نشان داد اثر شوری و پیش تیمار سالیسیلیک اسید بر تمام شاخصها و بر هم کنش دو عامل بر اثر مؤلفههای جوانهزنی بذور معنیدار میباشد. افزایش شوری باعث کاهش معنیدار (P<0/05) تمام صفات اندازهگیری شده گردید. پیش تیمار بذر با سالیسیلیک اسید در هر سه گونه سبب بهبود اکثر شاخصهای جوانهزنی در شرایط تنش شوری در مقایسه با بذور شاهد شد و میزان مقاومت به شوری در گونهها به ترتیب در کنگر فرنگی، رازیانه و سیاه دانه کاهش مییابد. حداکثردرصد (بیش از 96%) و سرعت جوانهزنی (بیش از 4/3 در روز) و سایر مؤلفههای جوانهزنی در کنگر فرنگی در پیش تیمار 5/0 و 1 میلی مولار مشاهده شد. بیشترین بهبود پارامترهای جوانهزنی در گونۀ کنگر فرنگی، سیاه دانه در غلظت 5/0 و 1 میلی مولار و رازیانه در غلظت 1 میلی مولار اسید سالیسیلیک تحت شرایط شوری به دست آمد. بنابراین میتوان با استفاده از پیش تیمار سالیسیلیک اسید در غلظتهای مشخص پارامترهای جوانهزنی C. scolymus L.، F. vulgare Mill. وN. sativa L. تحت تنش شوری را بهبود داد.
حمید جمالی؛ عطاالله ابراهیمی؛ الهام قهساره؛ فاطمه پردل
چکیده
تراکم مهمترین شاخص ارزیابی تغییر جمعیت گیاهی بوده که روشهای مختلفی برای اندازهگیری آن توسعه یافته که ارزیابی دقت هر روش حائز اهمیت زیادی است. برای ارزیابی روشهای فاصلهای اندازهگیری تراکم گونههای Astragalus verusو Astragalus albispinusدر مراتع استپی مرجنِ بروجن، مساحتی 32000 مترمربعی به هشت قطعه 4000 مترمربعی تقسیم و نمونهبرداری ...
بیشتر
تراکم مهمترین شاخص ارزیابی تغییر جمعیت گیاهی بوده که روشهای مختلفی برای اندازهگیری آن توسعه یافته که ارزیابی دقت هر روش حائز اهمیت زیادی است. برای ارزیابی روشهای فاصلهای اندازهگیری تراکم گونههای Astragalus verusو Astragalus albispinusدر مراتع استپی مرجنِ بروجن، مساحتی 32000 مترمربعی به هشت قطعه 4000 مترمربعی تقسیم و نمونهبرداری شد. در هر قطعه، با شمارش پایههای A. verus و A. albispinus مقدار واقعی تراکم آنها اندازهگیری و یک ترانسکت 100 متری به موازات طول هر قطعه (40×100متر) مستقر و 10 نقطه به صورت تصادفی-سیستماتیک آماربرداری شد. روشهای برآورد تراکم نزدیکترین فرد، نزدیکترین همسایه، زوجهای تصادفی، یک چهارم نقطۀ مرکزی، نزدیکترین به سومین فرد، زاویۀ منظم و ترانسکت متغیر در هر نقطه اجرا شد. نتایج نشان داد مقادیر واقعی تراکم A. verus برابر 084/0±1593/0 وA. albispinus برابر 0282/0±0622/0 پایه در متر مربع بود. روشهای نزدیکترین فرد (1315/0±1357/0)، نزدیکترین همسایه (1432/0±1368/0)، یک چهارم نقطۀ مرکزی (1646/0±1016/0)، زوجهای تصادفی (0536/0±0588/0)، نزدیکترین به سومین فرد (0775/0±1107/0) و ترانسکت متغیر (0105/0±0221/0) برای A. verus وزاویۀ منظم (0523/0±0927/0)، نزدیکترین همسایه (0357/0±0424/0)، نزدیکترین به سومین فرد (0447/0±0524/0) برای A. albispinusاختلاف معنیداری با شاهد نداشتند. نزدیکترین برآورد به شاهد را نزدیکترین همسایه (141/0-) برایA. verus و نزدیکترین به سومین فرد (0098/0-) برای A. albispinusداشت. بیشترین دقت را روش نزدیکترین فرد (6877/0RMSE= و 0026/0 SE= و 1147/0CV=) برای A. verus و نزدیکترین همسایه (5609/0RMSE=، 0007/0 =SE و 0320/0 CV=) برای A. albispinus داشتند. روش نزدیکترین فرد برای اندازهگیری تراکم گونۀ A. verusو روش نزدیکترین همسایه برای گونۀ A. albispinusپیشنهاد میشود.
شیما جوادی؛ غلامرضا زهتابیان؛ محمد جعفری؛ حسن خسروی؛ اعظم ابوالحسنی
چکیده
کاهش کیفیت و سلامت خاک به دلیل عدم مدیریت مناسب زمین و یا تغییر در کاربری اراضی در مناطق خشک و نیمهخشک ایران به یک چالش اساسی تبدیل شده که بر عناصر غذایی خاک نیز تأثیرگذار است. با توجه به اهمیتی که عناصر غذایی در رشد و نمو گیاه دارند، این تحقیق با هدف بررسی و مقایسۀ عناصر غذایی خاک در دو لایۀ سطحی و تحتانی در اراضی کشاورزی منطقۀ اشتهارد ...
بیشتر
کاهش کیفیت و سلامت خاک به دلیل عدم مدیریت مناسب زمین و یا تغییر در کاربری اراضی در مناطق خشک و نیمهخشک ایران به یک چالش اساسی تبدیل شده که بر عناصر غذایی خاک نیز تأثیرگذار است. با توجه به اهمیتی که عناصر غذایی در رشد و نمو گیاه دارند، این تحقیق با هدف بررسی و مقایسۀ عناصر غذایی خاک در دو لایۀ سطحی و تحتانی در اراضی کشاورزی منطقۀ اشتهارد صورت گرفت. در ابتدا نقشههای مختلف منطقه شامل نقشۀ خاک، طبقات ارتفاعی و کاربری اراضی با استفاده از ArcGIS 9.3 تهیه شد. چهار کاربری غالب منطقه شامل اراضی باغی (درخت گیلاس با آبیاری قطرهای)، زراعت با دو الگوی تک کشتی (گندم آبی) و الگوی چندکشتی (کشت مخلوط با آبیاری قطرهای)، مرتع و آیش به عنوان تیمار مورد مطالعه در نظر گرفته شدند. پس از نمونهبرداری از خاک، عناصر غذایی از جمله ازت، کلسیم، فسفر، منیزیم و پتاسیم در دو عمق سطحی (30-0 سانتیمتر) و تحتانی (60-30 سانتیمتر) بررسی شدند. همچنین فاکتور ESP، بهعنوان فاکتور تخریبی، جهت تعیین نقش اصلاحی یا تخریبی کاربریهای مختلف در عمقهای سطحی و تحتانی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آنالیز آماری دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS، نشاندهندۀ وجود اختلاف معنیدار بین میانگین عناصر غذایی مورد مطالعه بود. نتایج امتیازدهی کاربریها در لایههای سطحی و تحتانی نیز نشان داد که کاربری مرتع و اراضی باغی به ترتیب در لایۀ سطحی و تحتانی نقش اصلاحی داشته و اراضی تککشتی در لایۀ تحتانی نقش تخریبی دارد. کاربری آیش نیز بیشترین نقش تخریبی را در لایۀ سطحی و تحتانی دارا بود. بهطور کلی، با توجه به عناصر غذایی مورد بررسی، اراضی باغی، مرتع و الگوی چندکشتی به ترتیب بهعنوان مطلوبترین تیمارها و اراضی آیش و تککشتی بهعنوان نامطلوبترین تیمار شناخته شدند.
صادق حسیننیایی؛ حسین آذرنیوند؛ محمد جعفری؛ محمدعلی زارع چاهوکی
چکیده
گونۀ تاغ از گیاهان مقاوم در روﻳﺸﮕﺎهﻫﺎی ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺑﻴﺎﺑـﺎﻧﻲ اﺳـﺖ ﻛـﻪ از زﻣـﺎن ﻛﻨﺘـﺮل ﻣﺎﺳﻪﻫﺎی روان ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻳﻜﻲ از راهﺣﻞﻫـﺎی ﻣﺒـﺎرزه ﺑﺎ ﻓﺮﺳﺎﻳﺶ و ﺗﺜﺒﻴﺖ ﺷﻦ ﺑﺎ روش ﺑﻴﻮﻟﻮژﻳﻚ ﻫﻤﻮاره ﻣـﺪ ﻧﻈـﺮ ﻣﺤﻘﻘﺎن و دﺳـﺖاﻧـﺪرﻛﺎران ﺑـﻮده اﺳـﺖ. در این تحقیق که در جنگلهای دستکاشت اشتهارد صورت گرفت، اثر زمان ...
بیشتر
گونۀ تاغ از گیاهان مقاوم در روﻳﺸﮕﺎهﻫﺎی ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺑﻴﺎﺑـﺎﻧﻲ اﺳـﺖ ﻛـﻪ از زﻣـﺎن ﻛﻨﺘـﺮل ﻣﺎﺳﻪﻫﺎی روان ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻳﻜﻲ از راهﺣﻞﻫـﺎی ﻣﺒـﺎرزه ﺑﺎ ﻓﺮﺳﺎﻳﺶ و ﺗﺜﺒﻴﺖ ﺷﻦ ﺑﺎ روش ﺑﻴﻮﻟﻮژﻳﻚ ﻫﻤﻮاره ﻣـﺪ ﻧﻈـﺮ ﻣﺤﻘﻘﺎن و دﺳـﺖاﻧـﺪرﻛﺎران ﺑـﻮده اﺳـﺖ. در این تحقیق که در جنگلهای دستکاشت اشتهارد صورت گرفت، اثر زمان و ارتفاع هرس بر پایههایی از تاغ که آثار پژمردگی و خشکیدگی در آنها قابل مشاهده بود، مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش در قالب آزمایش فاکتوریل بر مبنای طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار اصلی زمان هرس (مرداد، آبان، دی، اسفند) و چهار تیمار فرعی ارتفاع هرس (هرس کفبر، 25 سانتیمتر، 50 و 75 سانتیمتر) اجرا شد. قبل از اعمال هرس، جهت همگن و هم اندازه بودن پایهها، متغیرهای ارتفاع، قطر تاج و قطر یقه در مورد هر پایه اندازهگیری شد. اواخر تیر ماه همان سال وضعیت پایهها از لحاظ جستزنی یا عدم جست بررسی گردید و ویژگیهای کمی جست، همچون تعداد، ارتفاع و قطر جستها در هر پایه اندازهگیری شد. نتایج حاکی از آن بود که هرس باعث تحریک جستزنی شده است، چرا که 5/97 درصد از پایهها دارای جست بودند. هرس در دی ماه از ارتفاع 75 سانتیمتر با تعداد 100 جست بیشترین تعداد جست را دارا میباشد. کمترین تعداد مربوط به هرس کفبر در آبان ماه با تعداد 5 جست میباشد. از لحاظ ارتفاع جست، هرس در دی ماه از ارتفاع 50 و 75 سانتیمتر بزرگترین جستها را دارا بود. حداقل ارتفاع جست نیز مربوط به هرس کفبر در زمانهای مختلف میباشد. از لحاظ قطر جست تفاوت معنیداری بین تیمارها وجود ندارد، اما در کل هرس در دی ماه قطورترین جستها را به خود اختصاص داده است. بنابراین میتوان گفت هرس در دی ماه از ارتفاع 75 سانتیمتر به عنوان بهترین زمان و ارتفاع هرس میباشد.
علی دسترنج؛ احمد نوحه گر؛ آرش ملکیان
چکیده
مناطق تغذیه، میزان و توزیـع فضـایی تغذیـه در آبخوانهای کارستی، به عواملی چون ژئومورفولـوژی کارسـت و میـزان توسـعۀ آن، اقلـیم، شیب، پوشش گیاهی، خاک و عوامل زمینشناسی بستگی دارد. آبخوان کارستی آژوان-بیستون در استان کرمانشاه، نقش اصلی را در گسترش مدنیت و تأمین آب موردنیاز جوامع انسانی دارد. هدف این تحقیق، مدلسازی مناطق تغذیۀ آبخوان ...
بیشتر
مناطق تغذیه، میزان و توزیـع فضـایی تغذیـه در آبخوانهای کارستی، به عواملی چون ژئومورفولـوژی کارسـت و میـزان توسـعۀ آن، اقلـیم، شیب، پوشش گیاهی، خاک و عوامل زمینشناسی بستگی دارد. آبخوان کارستی آژوان-بیستون در استان کرمانشاه، نقش اصلی را در گسترش مدنیت و تأمین آب موردنیاز جوامع انسانی دارد. هدف این تحقیق، مدلسازی مناطق تغذیۀ آبخوان آژوان-بیستون در استان کرمانشاه با استفاده از مدلKARSTLOP است. نقشۀ توزیع فضایی فروچالهها و پولیهها در هر یک از تودههای موردبررسی، با استفاده از بازدید میدانی، تفسیر بصری و تحلیل مدل رقومی ارتفاع با استفاده از مدلهای منحنی بسته، ترسیم گردید. سپس بهمنظور تهیۀ نقشۀ پهنهبندی توسعۀ کارست سطحی، از مدل منطق فازی و عملگر گاما استفاده شد و درنهایت بهمنظور مدلسازی مناطق تغذیه از مدلKARSTLOP استفاده شد. نتایج پهنهبندی تغذیه نشان میدهد که میزان تغذیۀ سالانۀ بهدستآمده برای آبخوان کارستی بیستون بین 36 تا 83 درصد میباشد. بیشترین میزان تغذیه در نواحی با بیش از 78 درصد تغذیه، منطبق بر سطح هموار پولیهها که دارای فروچاله میباشند، رخداده و کمترین میزان تغذیه 36 تا 40 درصد و 40 تا 45 درصد نیز در دشتهای آبرفتی روی میدهد. نتایج کلی، بیانگر نقش اصلی ژئومورفولوژی کارست کوه بیستون در توزیع مکانی میزان تغذیه در آبخوان است. نتایج پهنهبندی تغذیه با نتایج حاصل از پهنهبندی توسعۀ کارست سطحی، کاملاً منطبق است.
سید مسعود سلیمان پور؛ امین صالح پور جم؛ علی اکبر نوروزی؛ ناصر خلیلی
چکیده
اجرای طرحهای آبخیزداری بدون مشارکت مردم چندان موفق نبوده است. از این رو اولویتبندی شاخصها و زیرشاخصهای مؤثر بر مشارکت ضعیف مردمی، گامی مهم در مدیریت حوزههای آبخیز است و میتواند راهگشای اتخاذ تدابیری در راستای حذف موانع مشارکتی و مشارکت حداکثری آبخیزنشینان در برنامهریزیها باشد. به این منظور در این پژوهش اقدام ...
بیشتر
اجرای طرحهای آبخیزداری بدون مشارکت مردم چندان موفق نبوده است. از این رو اولویتبندی شاخصها و زیرشاخصهای مؤثر بر مشارکت ضعیف مردمی، گامی مهم در مدیریت حوزههای آبخیز است و میتواند راهگشای اتخاذ تدابیری در راستای حذف موانع مشارکتی و مشارکت حداکثری آبخیزنشینان در برنامهریزیها باشد. به این منظور در این پژوهش اقدام به بررسی دیدگاه آبخیزنشینان در اولویتبندی عوامل مؤثر بر مشارکت ضعیف ایشان در طرحهای آبخیزداری در حوزۀ آبخیز مراد آباد میمند واقع در غرب استان فارس شده است، به طوری که این مهم پس از تکمیل 72 پرسشنامه از سرپرستان خانوار با استفاده از آزمون t و آزمون ناپارامتری فریدمن انجام شد. نتایج نشان داد از دیدگاه آبخیزنشینان به ترتیب شاخصهای "اقتصادی"، "آموزشی- ترویجی"، "طراحی- اجرایی" و "اجتماعی" دارای بیشینه و کمینۀ اولویت در مشارکت ضعیف آبخیزنشینان در طرحهای آبخیزداری در این حوزۀ آبخیز تعیین شدند. همچنین مهمترین زیرشاخصها بر مشارکت ضعیف آبخیزنشینان در طرحهای آبخیزداری در این حوزۀ آبخیز به ترتیب: "درآمد کم ساکنان حوضه"، "عدم توجه به نیروی محلی در اجرای پروژهها (اشتغالزایی)"، "نادیده گرفتن درآمد برای آبخیزنشینان بهعنوان انگیزۀ اقتصادی مستقیم در اجرای طرحهای آبخیزداری" و "پایین بودن سطح سواد و آگاهی" میباشد. بر این اساس، دامنۀ مقادیر میانگین رتبهها بین 93/6 تا 25/10 متغیر است؛ به طوری که زیرشاخص "درآمد کم ساکنان حوضه" با میانگین رتبۀ 25/10 دارای بیشترین اولویت نسبی و زیرشاخص "دیربازده بودن طرحهای آبخیزداری" با میانگین رتبۀ 93/6 دارای کمترین اولویت نسبی در مشارکت ضعیف آبخیزنشینان در طرحهای آبخیزداری در این حوضه را به خود اختصاص دادند. بنابراین به منظور مشارکت پایدار آبخیزنشینان در طرحهای آبخیزداری ضروری است نسبت به حل مسائل اقتصادی ایشان و تدوین برنامۀ جامع آموزش و ترویج اقدام جدی صورت گیرد.
مهشید سوری؛ مینا بیات؛ حسین ارزانی؛ مرتضی خداقلی
چکیده
عوامل اقلیمی مهمترین عامل تأثیرگذار بر رشد پوشش گیاهی و تولید میباشند. تأثیر هر یک از این عوامل در هر منطقه بسته به نوع پوشش گیاهی متفاوت است. در این مطالعه اثر عوامل اقلیمی (بارندگی و دما) بر تولید گونههای گیاهی مورد چرای دام در 6 سایت استپی استان فارس در یک دورۀ ده ساله (1377 تا 1386) مورد بررسی قرار گرفت. جهت اندازهگیری پوشش از ...
بیشتر
عوامل اقلیمی مهمترین عامل تأثیرگذار بر رشد پوشش گیاهی و تولید میباشند. تأثیر هر یک از این عوامل در هر منطقه بسته به نوع پوشش گیاهی متفاوت است. در این مطالعه اثر عوامل اقلیمی (بارندگی و دما) بر تولید گونههای گیاهی مورد چرای دام در 6 سایت استپی استان فارس در یک دورۀ ده ساله (1377 تا 1386) مورد بررسی قرار گرفت. جهت اندازهگیری پوشش از 60 پلات 2 متر مربعی در طول 4 ترانسکت چهار صد متری استفاده شد و تولید با روش قطع و توزین در پانزده پلات در طول ترانسکتها اندازهگیری گردید. سپس با استفاده از رابطۀ رگرسیونی بین پوشش تاجی (درصد) و تولید (کیلوگرم در هکتار)، تولید مابقی پلاتها برای آن سال محاسبه شد. شاخصهای مهم اقلیمی که در این بررسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، عبارتند از: بارندگی (روزانه، ماهانه، سالانه، بارندگی فصل رویش و بارندگی فصل رویش به علاوه سال پیشین)، دما (سالانه، ماهانه، فصل رویش، بیشینه و کمینۀ دما). نتایج نشان داد متوسط تاج پوشش 3/6 درصد و متوسط تولید 5/128 کیلوگرم در هکتار بوده است و در میان شکلهای مختلف رویشی بوتهایها بیشترین درصد پوشش و تولید و گندمیان کمترین درصد پوشش و تولید را به خود اختصاص دادند. از بین شاخصهای مهم اقلیمی، بارندگی سالانه و دمای مرداد ماه در تمامی سایتها و بارندگی فصل رویش در تمامی سایتها بهجز سایت ایزدخواست به عنوان مؤثرترین شاخص روی تولید علوفه مؤثر بوده و همبستگی مثبت و معنیداری را با تولید علوفه نشان داد. با استفاده از بارندگی سالانه میتوان تغییرات تولید علوفه را در مراتع مورد بررسی از 50 تا 92 درصد و در کل مراتع استان فارس تا 70 درصد برآورد نمود. میانگین تولید بلندمدت در مراتع بیابان زدایی، بیداعلم و ایزدخواست با استفاده از پارامترهای بارندگی سالانه، بارندگی فصل رویش و بیشینۀ دما به ترتیب 3/88، 2/95 و 7/112 کیلوگرم در هکتار برآورد شد. از یافتههای این تحقیق میتوان به منظور پیشبینی تاجپوشش و تولید و در نهایت ظرفیت چرایی بلندمدت در مراتع استفاده نمود.
عیسی غلامی؛ مهدی وفاخواه؛ سید جلیل علوی
چکیده
به دلیل کمبود اطلاعات در اکثر حوزههای آبخیز، بسیاری از محققین برای مطالعههای هیدرولوژیکی و سیلگیری به استفاده از تجزیه و تحلیلهای مکانی در سیستم اطلاعات جغرافیایی روی آوردند. پژوهش حاضر به منظور مقایسۀ کارایی سه مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM)، خطی تعمیم یافته (GLM) و جمعی تعمیم یافته (GAM) در تهیۀ نقشۀ سیلگیری استان گیلان برنامهریزی ...
بیشتر
به دلیل کمبود اطلاعات در اکثر حوزههای آبخیز، بسیاری از محققین برای مطالعههای هیدرولوژیکی و سیلگیری به استفاده از تجزیه و تحلیلهای مکانی در سیستم اطلاعات جغرافیایی روی آوردند. پژوهش حاضر به منظور مقایسۀ کارایی سه مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM)، خطی تعمیم یافته (GLM) و جمعی تعمیم یافته (GAM) در تهیۀ نقشۀ سیلگیری استان گیلان برنامهریزی شده است. بدین منظور لایههای اطلاعاتی درجۀ شیب، جهت شیب، شکل شیب، ارتفاع از سطح دریا، فاصله از رودخانه، تراکم زهکشی، زمین شناسی، کاربری اراضی، شاخص رطوبت توپوگرافی و شاخص توان آبراهه در محیط سامانۀ اطلاعات جغرافیایی (نرمافزارهای ArcGIS و SAGA-GIS) تهیه شدند. سپس بر اساس اطلاعات 220 نقطۀ سیلگیر، از 70 درصد تعداد کل نقاط به منظور واسنجی و 30 درصد باقیمانده برای اعتبارسنجی و ارزیابی کارآیی مدلها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج ارزیابی دقت مدلها به ترتیب با استفاده از شاخصهای سطح زیر منحنی (AUC) و کاپا (Kappa) نشان داد که از نظر شاخص سطح زیر منحنی (AUC)، مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) با 835/0 و مدل جمعی تعمیم یافته (GAM) با 827/0 دارای دقت خیلی خوب و مدل خطی تعمیم یافته (GLM) با 79/0 دارای دقت خوب میباشد. از نظر شاخص کاپا (Kappa) مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) با 58/0 داری دقت خوب، مدل جمعی تعمیم یافته (GAM) با 53/0 و مدل خطی تعمیم یافته (GLM) با 48/0 دارای دقت قابل قبول میباشند. بنابراین بر اساس شاخصهای مذکور مدل ماشین بردار پشتیبان (SVM) نسبت به دو مدل دیگر در شناسایی مناطق سیلگیر کارایی بالاتری دارد. همچنین عوامل فاصله از رودخانه، ارتفاع از سطح دریا و شیب بیشترین تأثیر را بر سیلگیری منطقۀ مورد مطالعه دارند.
محسن ملکی؛ رضا قانع مقدم
چکیده
این مقاله با هدف بررسی اثرات مداخلات آبخیزداری بر حوزۀ آبخیز قرهشیران در استان اردبیل انجام شد. در این مقاله پنج سرمایۀ اجتماعی- انسانی، اقتصادی و محیطی- فیزیکی بررسی شد. جامعۀ آماری این تحقیق، بهرهبرداران مطلع شش روستای تحت پوشش اجرای طرح و پنج روستای خارج از محدودۀ اجرای طرح در همان حوزۀ آبخیز بود. با استفاده از جدول مورگان 200 ...
بیشتر
این مقاله با هدف بررسی اثرات مداخلات آبخیزداری بر حوزۀ آبخیز قرهشیران در استان اردبیل انجام شد. در این مقاله پنج سرمایۀ اجتماعی- انسانی، اقتصادی و محیطی- فیزیکی بررسی شد. جامعۀ آماری این تحقیق، بهرهبرداران مطلع شش روستای تحت پوشش اجرای طرح و پنج روستای خارج از محدودۀ اجرای طرح در همان حوزۀ آبخیز بود. با استفاده از جدول مورگان 200 خانوار با تکنیک نمونهگیری هدفمند، مورد پرسش قرار گرفتند. ابزار این تحقیق، پرسشنامه بود. پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (بین 7/0 تا 8/0) بهدست آمد. نتایج نشان داد، بین سرمایۀ اجتماعی- انسانی و محیطی- فیزیکی در محل اجرای پروژه و عدم اجرای آن تفاوت وجود داشته ولی بین سرمایۀ مالی تفاوتی وجود ندارد. شاخص میزان عضویت افراد در گروهها و تمایل به مهاجرت و اعتماد اجتماعی، در سرمایۀ اجتماعی بین دو منطقه تفاوت معنیدار نداشت. در سرمایۀ انسانی، شاخص افزایش سطح آگاهی نیز تفاوت نشان نداد. در سرمایۀ طبیعی و فیزیکی، شاخصهای سطح اراضی باغی-دیم و آبی، خسارت سیل و تعداد دام در نظر گرفته شد که تفاوت آن در سطح 98 درصد معنیدار بود. در سرمایۀ مالی، شاخص درآمدزایی حوضه در نظر گرفته شد که بین منطقۀ اجرا و عدم اجرا تفاوتی وجود نداشت. نتایج نشان میدهد با اینکه معیشت بهرهبرداران به طور مسقیم وابسته به منابعطبیعی است، اجرای پروژههای آبخیزداری بر سرمایۀ طبیعی، فیزیکی و تا حدی اجتماعی در منطقه مؤثر بوده است ولی به طور خاص نتوانسته است باعث افزایش درآمد و فرصتهای شغلی در منطقه شود.
محمد رضا آخوندی؛ هدایت الله میرشمسی؛ سید حسین موسوی نیا
چکیده
حکمرانی مشارکتی سبب ایجاد و تقویت روابط بین ذینفعان مختلف در راستای اصلاح دیدگاه از بالا به پایین در مدیریت عرصههای منابعطبیعی میگردد. از جمله مؤلفههای مهم اجتماعی تأثیرگذار بر حکمرانی مشارکتی منابعطبیعی، سرمایۀ اجتماعی است. در این پژوهش میزان سرمایة اجتماعی درونگروهی در دو بازۀ زمانی قبل و بعد از اجرای یک پروژۀ ...
بیشتر
حکمرانی مشارکتی سبب ایجاد و تقویت روابط بین ذینفعان مختلف در راستای اصلاح دیدگاه از بالا به پایین در مدیریت عرصههای منابعطبیعی میگردد. از جمله مؤلفههای مهم اجتماعی تأثیرگذار بر حکمرانی مشارکتی منابعطبیعی، سرمایۀ اجتماعی است. در این پژوهش میزان سرمایة اجتماعی درونگروهی در دو بازۀ زمانی قبل و بعد از اجرای یک پروژۀ اجتماع محور در شبکة ذینفعان محلی در راستای اجرای حکمرانی مشارکتی منابعطبیعی با استفاده از پیوندهای اعتماد و مشارکت و سنجش شاخصهای کمی و ریاضی سطح کلان شبکه (تراکم، دوسویگی، انتقالیافتگی و میانگین فاصلۀ ژئودزیک) مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق در روستای اسدآباد سفلی از توابع شهرستان ابرکوه استان یزد که تحت پوشش پروژۀ تعمیم ترسیب کربن قرار دارد، انجام شده است. نتایج بیانگر افزایش تمام شاخصهای نام برده شده در مرحلۀ بعد از اجرای پروژه در بازۀ زمانی دو ساله (از سال 1393 تا 1395) است. تراکم در پیوند اعتماد و مشارکت به میزان بالایی افزایش یافته، این بدان معناست که سرمایۀ اجتماعی درونگروهی شبکه افزایش یافته است. پایداری، توازن و تعادل شبکه در قبل از اجرای پروژه در حد متوسط بوده و در بعد از اجرا این شاخصها تا حد متوسط تا زیاد افزایش یافتهاند. میزان اتحاد و یگانگی افراد نیز تا حد زیادی ارتقاء یافته که این میزان در پیوند اعتماد افزایش چشمگیری داشته است. بنابراین به دنبال اجرای پروژۀ تعمیم ترسیب کربن اعتمادسازی و تقویت روحیۀ مشارکت در بین افراد و سرمایۀ اجتماعی درونگروهی تقویت شده که این امر در استقرار حکمرانی مشارکتی منابع طبیعی اثربخشی مطلوبی را بهدنبال داشته است.
منصوره کارگر؛ زینب جعفریان؛ علی طاهری
چکیده
با توجه به اهمیت نقش بهرهبرداری از مراتع و تغییرات ایجاد شده در سیستمهای اجتماعی - اقتصادی و اکولوژیکی مراتع، برنامهریزی جهت بررسی وضعیت حال و تصمیمگیری برای شرایط موجود حائز اهمیت میباشد. در همین راستا این مطالعه در نظر دارد جهت تعیین اختلاف نگرشها بین کارشناسان و بهرهبرداران به بررسی و مقایسۀ اولویت عوامل ...
بیشتر
با توجه به اهمیت نقش بهرهبرداری از مراتع و تغییرات ایجاد شده در سیستمهای اجتماعی - اقتصادی و اکولوژیکی مراتع، برنامهریزی جهت بررسی وضعیت حال و تصمیمگیری برای شرایط موجود حائز اهمیت میباشد. در همین راستا این مطالعه در نظر دارد جهت تعیین اختلاف نگرشها بین کارشناسان و بهرهبرداران به بررسی و مقایسۀ اولویت عوامل مؤثر بر بهرهبرداری از مراتع در چهار معیار قوت، ضعف، فرصت و تهدید بپردازد. بدین منظور از آنالیز SWOT برای تحلیل عوامل مؤثر بر بهرهبرداری از مراتع استفاده گردید. عوامل شناسایی شده از طریق تنظیم و تکمیل پرسشنامه به روشهای طیف لیکرت و آنالیز AHP به ترتیب توسط بهرهبرداران و کارشناسان اولویتبندی و مقایسه شد. نتایج نشان داد که فقط پتانسیل مرتع برای دامگذاری با امکان تغذیۀ دستی، بهرهبرداریهای غیر اصولی مانند معدن، مانورهای نظامی از اولویت یکسانی برخوردار بودند. نتایج نشان داد در عوامل مربوط به نقاط قوت، تطابق نوع و نژاد دامی غالب منطقه با شرایط مراتع با وزن 117/0، نقاط ضعف، کنارهگیری بهرهبرداران با سابقه از شغل دامداری مرتع با تجربه با وزن 026/0، فرصتها، افزایش مطالعات علمی دربارۀ مراتع در مراکز تحقیقاتی، ادارت منابع طبیعی با وزن 185/0 و در عوامل مربوط به تهدیدها، نوسانات قیمت بازار با وزن 076/0 در اولویت قرار دارند. نتایج این تحقیق حاکی از آن بود که در ماتریس ارزیابی عوامل داخلی (نقاط ضعف و قوت) جمع امتیاز نهایی محاسبه شدۀ نقاط قوت از نقاط ضعف بیشتر است. این بدین معناست که عوامل تأثیرگذار بر بهرهبرداری از مراتع از نظر عوامل درونی دارای قوت است. ماتریس ارزیابی عوامل خارجی (تهدید و فرصت) نشان دهندۀ آن است که در وضعیت موجود، میتوان با تقویت فرصتها در مقابل تهدیدها واکنش راهبردی مناسبی نشان داد. بنابراین، راهبرد جهت حرکت به سمت توسعۀ مطلوب از بهرهبرداری از مراتع محسوب میشود.
مریم ممبنی؛ حمیدرضا عسگری؛ علی محمدیان بهبهانی؛ سلمان زارع؛ حسین یوسفی
چکیده
یکی از چالشهای اصلی مدیرت تخریب سرزمین در مناطق خشک و بیابانی ایران، تثبیت ماسههای روان و کنترل گردوغبار است، بهطوریکه استفاده از انواع خاکپوشها بهخصوص خاکپوشهای سازگار با محیط زیست، یکی از روشهایی است که بهمنظور تثبیت ماسههای روان به کار میرود. هدف از این تحقیق، بررسی امکان استفاده از پسماندهایی مانند ...
بیشتر
یکی از چالشهای اصلی مدیرت تخریب سرزمین در مناطق خشک و بیابانی ایران، تثبیت ماسههای روان و کنترل گردوغبار است، بهطوریکه استفاده از انواع خاکپوشها بهخصوص خاکپوشهای سازگار با محیط زیست، یکی از روشهایی است که بهمنظور تثبیت ماسههای روان به کار میرود. هدف از این تحقیق، بررسی امکان استفاده از پسماندهایی مانند لیکور سیاه و ملاس بهعنوان خاکپوش جهت تثبیت ماسههای روان میباشد. بهمنظور آمادهسازی بستر تیمارها در محیط آزمایشگاهی از ماسههای بادی بیابان ریگبلند کاشان استفاده گردید. برای انجام آزمایشها از سینیهای فلزی با ابعاد 2×30×100 سانتیمتر و جهت پاشش تیمارهای ملاس، لیکور سیاه و شاهد بهصورت یکلایه و دولایه از پیستوله 5/2 لیتری استفاده گردید و تحقیق در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. بهمنظور ارزیابی کارایی این مواد مقاومت فروروی، مقاومت برشی در حالت اشباع و خشک و نفوذپذیری نسبت به آب اندازهگیری شد و دادهها با نرمافزار آماری مناسب مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش بهصورت آزمایشگاهی نشان داده است که میزان مقاومت فروروی خاکپوشهای ملاس و لیکور سیاه دولایه به ترتیب 8/9 و 8/7 کیلو نیوتن بر مترمربع است. این دو نوع خاکپوش اختلاف معنیداری با یکدیگر و نیز با تیمار شاهد (آب) دارند. بیشترین مقاومت فروروی و برشی مربوط به تیمار ملاس است بهگونهای که مقاومت فروروی را 8/9 برابر و مقاومت برشی را 14 برابر نسبت به شاهد افزایش داد. سرعت نفوذ در خاکپوش لیکور یکلایه در مقایسه با خاکپوش ملاس و شاهد (آب)، دارای اختلاف معنیداری است درحالیکه با افزایش ضخامت، سرعت نفوذ کاهش یافته است. بیشترین سرعت نفوذ مربوط به تیمار لیکور یکلایه است بهگونهای که سرعت نفوذ را 4/0 برابر نسبت به شاهد افزایش داد. مالچ ملاس به دلیل داشتن مقاومت فروروی و برشی و نفوذپذیری مناسب بهترین نوع مالچ تشخیص داده شده است. ازآنجاکه مواد به کار برده شده در این تحقیق از نوع مواد طبیعی و آلی میباشد و از سوی دیگر از مزیتهای زیستمحیطی، سهولت استفاده و در دسترس بودن منابع برخوردار است، باوجوداین بهمنظور بهینه نمودن شرایط اجرایی، نیازمند آزمایشهای بیشتر در مقیاس آزمایشگاهی و صحرایی است.
حمید رضا میرداودی؛ یونس عصری؛ غلامرضا گودرزی؛ علی فرمهینی
چکیده
مطالعۀ تنوع گونهای و بررسی روابط بین گیاهان، عوامل محیطی و آشفتگی نقش مهمی در مطالعۀ پویایی و مدیریت اکوسیستمها دارد. در این تحقیق تنوع گونههای گیاهی در ارتباط با تغییرات ارتفاعی و چرای دام، در امتداد یک شیب ارتفاعی 1000 متری در منطقۀ حفاظت شدۀ هفتاد قلۀ اراک مطالعه شد. الگوی تنوع زیستی با مقایسۀ شاخصهای غنای گونهای مارگالف، ...
بیشتر
مطالعۀ تنوع گونهای و بررسی روابط بین گیاهان، عوامل محیطی و آشفتگی نقش مهمی در مطالعۀ پویایی و مدیریت اکوسیستمها دارد. در این تحقیق تنوع گونههای گیاهی در ارتباط با تغییرات ارتفاعی و چرای دام، در امتداد یک شیب ارتفاعی 1000 متری در منطقۀ حفاظت شدۀ هفتاد قلۀ اراک مطالعه شد. الگوی تنوع زیستی با مقایسۀ شاخصهای غنای گونهای مارگالف، یکنواختی شلدون و تنوع شانون- واینر، در طبقات مختلف ارتفاعی با دامنۀ 100 متری مشخص شد. بررسی ارتباط پوششگیاهی با برخی از عوامل فیزیوگرافی (با تأکید بر ارتفاع از سطح دریا) و آشفتگی چرای دام، با استفاده از روش تحلیل تطبیقی متعارفی جزئی انجام شد. نتایج وجود یک همبستگی معنیدار بین ارتفاع از سطح دریا و چرای دام را نشان داد (01/0P<، 55/0R2=). همچنین نتایج نشان داد که تنوع و غنای گونهای از ارتفاعات پایینتر تا 2300 متر از سطح دریا افزایش ولی از دامنۀ ارتفاعی 2300 به بالا کاهش یافتند. این نتیجه در راستای تئوری اثر غالبیت میانه است. چرای شدید دام در ارتفاعات پایین منجر به تغییر پوششگیاهی به سمت گونههای یکساله و فرصتطلب شده است. مناطقی با چرای متوسط دام، بالاترین مقدار تنوعگونهای و مناطقی با شدت چرای زیاد و کم، کمترین تنوعگونهای را داشتند. این نتیجه در راستای تئوری آشفتگی متوسط است. یکنواختی گونهها نیز با افزایش شدت چرای دام افزایش یافت، هر چند که این تغییرات معنیدار نبود (05/0P>). بنابراین ارزیابی تنوع گونهای در طول شیبهای اکولوژیک، بدون در نظر گرفتن شدت چرای دام، قابل ارزیابی نیست.
جمشید نصرتی راد؛ علی اکبر جمالی؛ حسین سرگزی
چکیده
شناسایی موانع و عوامل اجتماعی و اقتصادی روستائیان برای توسعۀ روستایی امری ضروری است. برای شناسایی این موضوع، بررسی سرمایۀ اجتماعی و متغیرهای اقتصادی، اجتماعی مؤثر بر رضایت آبخیزنشینان تأکید این پژوهش است. هدف بررسی میزان رضایت آبخیزنشینان از برنامۀ پنجم رشد و توسعۀ کشاورزی و درآمدزایی (سالهای 1387 تا 1392) است. روش مطالعه، کاربردی ...
بیشتر
شناسایی موانع و عوامل اجتماعی و اقتصادی روستائیان برای توسعۀ روستایی امری ضروری است. برای شناسایی این موضوع، بررسی سرمایۀ اجتماعی و متغیرهای اقتصادی، اجتماعی مؤثر بر رضایت آبخیزنشینان تأکید این پژوهش است. هدف بررسی میزان رضایت آبخیزنشینان از برنامۀ پنجم رشد و توسعۀ کشاورزی و درآمدزایی (سالهای 1387 تا 1392) است. روش مطالعه، کاربردی بوده و بهصورت توصیفی، مقطع زمانی در سال 1396 انجام شد. جامعۀ موردمطالعه، آبخیز نشینان حوضههای سراوان، شامل مورتی، کله گان و قادرآباد است. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته بوده، روایی پرسشنامه با نظر کارشناسان بررسی و تائید شد. پایایی پرسشنامه با آزمون آلفای کرونباخ با 79/0 پایایی در وضعیت خوب ارزیابی گردید. برای جمعآوری دادهها در حوضههای موردمطالعه تعداد 102 پرسشنامه تکمیل و گردآوری شد. تجزیهوتحلیل ناپارامتری برای مقایسۀ میانگین رضایتمندی سه حوضه به روش آماری کروسکال والیس انجام شد. در بسیاری از گویهها حوضۀ مورتی بهطور معنیداری رضایتمندی بیشتری را نشان داد. نتایج نشان داد که میزان رضایت آبخیزنشینان از تولید ناخالص داخلی با میانگین امتیاز 5/3 از 5 و تملک داراییهای سرمایهای با میانگین امتیاز 3/3 از 5 رضایت بالاتر از میانه و مناسبی است. در مجموع میزان رضایت آبخیزنشینان از برنامۀ پنجم رشد و توسعه نسبتاً خوب ارزیابی شد اما از لحاظ منابع مالی تزریق شده رضایت کمتری وجود دارد. میزان رضایت آبخیزنشینان، مورتی به دلیل آب فراوان و تولید بیشتر نسبت به کله گان و قادرآباد سطح بالاتری داشته است. پیشنهاد میشود هر 5 برنامۀ توسعۀ کشاورزی در حوضههای استانهای مختلف کشور بررسی و مقایسه شود.
زینب نظری؛ نعمت الله خراسانی؛ سادات فیض نیا؛ محمود کرمی
چکیده
یکی از پدیدههای جوی مناطق خشک و نیمهخشک و مناطق همجوار با این گونه نواحی، پدیدۀ گرد و خاک و تولید ذرات معلق (PM10) است که مخاطرات زیستمحیطی زیادی به همراه دارد. هدف این مطالعه، تعیین ترکیب شیمیایی و شناسایی منشأ عناصر در ذراتمعلق در اتمسفر شهر کرمانشاه میباشد. برای شناسایی منشأ طبیعی و انسانی این عناصر در ذرات معلق ...
بیشتر
یکی از پدیدههای جوی مناطق خشک و نیمهخشک و مناطق همجوار با این گونه نواحی، پدیدۀ گرد و خاک و تولید ذرات معلق (PM10) است که مخاطرات زیستمحیطی زیادی به همراه دارد. هدف این مطالعه، تعیین ترکیب شیمیایی و شناسایی منشأ عناصر در ذراتمعلق در اتمسفر شهر کرمانشاه میباشد. برای شناسایی منشأ طبیعی و انسانی این عناصر در ذرات معلق از روش فاکتور غنیسازی استفاده شدهاست. ردیابی جریانهای هوایی با استفاده از خطوط هم ارتفاع در سطح 500 هکتوپاسکال انجام گرفته است. نمونههای ذرات معلق برای 20 عنصر بهوسیلۀ دستگاه ICP-OES مورد آنالیز قرار گرفته است. بر اساس این مطالعه، عناصری همانند آهن، پتاسیم، کلسیم، سلنیوم، آرسنیک، کبالت، فسفر، منیزیم و سدیم دارای میزان فاکتور غنیسازی پایین میباشند، که نشان دهندۀ آن است که این عناصر از پوسته سرچشمه گرفتهاند. این عناصر 84% از غلظت کل عناصر را شامل میشوند. این امر حاکی از آن است که عناصر پوستهای کمک کنندۀ اصلی عناصر در PM10 در اتمسفر کرمانشاه هستند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که بیشترین فراوانی عبور جریانهای هوایی به غرب ایران در درجة اول مربوط به غرب تا شرق عراق و پس از آن شمال غرب تا شمال شرق اردن، شرق تا جنوب غرب سوریه و شرق تا غرب دریای مدیترانه میباشد. بنابراین، میتوان بیان کرد که عراق و مناطق همجوار با آن نقش مهمی در ایجاد ذرات معلق (گردوغبار) در منطقه دارا میباشند.
صدف صیادی؛ سیاوش نقی زاده؛ حسین مرادی زیناب؛ احمدرضا محرابیان؛ حسین مصطفوی
چکیده
پدیدۀ تغییر اقلیم بزرگترین چالش زیست محیطی حال حاضر دنیا میباشد. پیشبینی اثر تغییر اقلیم بر پراکنش گونههای گیاهی حساس و با ارزش، امری مهم در راستای مدیریت و حفاظت آنها محسوب میگردد. جنس Onosma L. (زنگولهای) به عنوان یک جنس بسیار غنی از طایفۀ Lithospermeae Dumort. در تیرۀ گاوزبان (Boraginaceae) میباشد که دارای 52 گونه در ایران است که ...
بیشتر
پدیدۀ تغییر اقلیم بزرگترین چالش زیست محیطی حال حاضر دنیا میباشد. پیشبینی اثر تغییر اقلیم بر پراکنش گونههای گیاهی حساس و با ارزش، امری مهم در راستای مدیریت و حفاظت آنها محسوب میگردد. جنس Onosma L. (زنگولهای) به عنوان یک جنس بسیار غنی از طایفۀ Lithospermeae Dumort. در تیرۀ گاوزبان (Boraginaceae) میباشد که دارای 52 گونه در ایران است که بیش از نیمی از آنها اندمیک ایران میباشد. گونههای Onosma cornuta H. Riedl. و Onosma sabalanica Ponert. از گونههای بومی و بسیار نادر این جنس در ایران میباشد. هدف این مطالعه، بررسی اثر تغییر اقلیم بر پراکنش مکانی این 2 گونه در آینده است. در این راستا، با استفاده از ابزار مدلسازی پراکنش گونه (SDM)، هشت الگوریتم مختلف (GLM, GAM, GBM, RF, FDA, MARS, ANN, SRE) در سناریوهای مختلف خوشبینانه (RCP2.6) و بدبینانه (RCP8.5) پراکنش مکانی آیندۀ این گونه را برای سال 2050 با استفاده از مدل انسمبل در محیط نرم افزاریR پیشبینی نمودهاند. نتایج نشان داد که عملکرد تمامی مدلها بر اساس شاخص TSS، عالی و مدلسازی پراکنش گونۀ مورد نظر با اطمینان آماری بالایی انجام شده است. نتایج همچنین نشان داد که پراکنش این دو گونه در هر دو سناریوی خوشبینانه و بدبینانۀ سال 2050 با کاهش چشمگیری روبهرو بوده که نیاز به بهکارگیری استراتژیهای لازم جهت حفاظت از این دو گیاه ارزشمند میباشد.
علی نوروزی؛ ایمان حقیان؛ اسماعیل شیدای کرکج
چکیده
مراتع به عنوان منبع تولید گوشت، علوفه، آب و خاک نقش مهمی در اقتصاد کشور برخوردار است، ولی افزایش تعداد بهرهبرداران و تعداد دام در مراتع توازن بین تولید و برداشت را از میان برده است. برای جلوگیری از روند صعودی تخریب مراتع اقدام به تهیه و اجرای طرحهای مرتعداری شده است. در این تحقیق تأثیر اجرای طرحهای مرتعداری بر شاخصهای ...
بیشتر
مراتع به عنوان منبع تولید گوشت، علوفه، آب و خاک نقش مهمی در اقتصاد کشور برخوردار است، ولی افزایش تعداد بهرهبرداران و تعداد دام در مراتع توازن بین تولید و برداشت را از میان برده است. برای جلوگیری از روند صعودی تخریب مراتع اقدام به تهیه و اجرای طرحهای مرتعداری شده است. در این تحقیق تأثیر اجرای طرحهای مرتعداری بر شاخصهای مختلف نظیر تنوع گیاهی، وضعیت، گرایش مرتع، تولید و درصد تاج پوشش گیاهی در پنج مرتع دارای طرح مرتعداری (تجرود، سنگل آباد، علی آباد، گرماب و دوچاهی) واقع در شهرستان تربت حیدریه مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور پس از اندازهگیری شاخصهای مذکور در داخل طرحهای مرتعداری (تیمار) و سایتهای مجاور آن به عنوان شاهد با استفاده آزمون تی استیودنت دادهها مورد آنالیز آماری قرار گرفتند. نتایج مقایسۀ میانگین درصد پوشش گیاهی نشان میدهد درصد تاج پوشش گیاهی مناطق دارای طرح با میزان 64/51 درصد نسبت به منطقۀ فاقد طرح با میزان 5/47 درصد دارای تاج پوشش کل بیشتر معنیدار در سطح پنج درصد هست. همچنین علی رغم بالا بودن عددی میزان تولید در منطقه دارای طرح (08/73 کیلوگرم بر هکتار) نسبت به منطقۀ فاقد طرح (99/67)، تفاوت معنیداری مشاهده نشد. میانگین امتیاز نمره وضعیت برای منطقه داخل طرح (4/27) و خارج طرح (4/23) از لحاظ آماری با یکدیگر تفاوت معنیدار ندارند. اجرای طرح مرتعداری در سه منطقه (تجرود، سنگل آباد و علی آباد) از مجموع پنج منطقه سبب تغییر گرایش مرتع از حالت منفی به ثابت شده است. همچنین اجرای طرح مرتعداری سبب افزایش معنیدار شاخصهای ناهمگنی شانون-وینر و یکنواختی سیمپسون در داخل طرح نسبت به خارج شده است ولی اجرای طرح مرتعداری تغییر معنیداری در شاخص غنای مارگالف نداشته است. در مجموع اجرای طرحها موجب بهبود شاخصهای سلامت مرتع گشته است. اگر چه برخی شاخصهای مورد مطالعه از لحاظ آماری افزایش معنیداری نداشته است ولی از لحاظ عددی مقادیر بالایی را به خود اختصاص داده است. از بین شاخصهای تنوع، شاخصهای شانون-وینر و سیپمسون به عنوان حساسترین پارامترها مشخص شدند و در سایر مطالعات پایش پیشنهاد میگردد استفاده گردند. به عنوان نتیجهگیری کلی پیشنهاد میشود طرحریزی و اجرا و نظارت طرحهای مرتعداری با دقت بالایی صورت گیرد تا شاهد افزایش کارایی اینگونه طرحها بود.
مهرناز نیستانی؛ فریدون سرمدیان؛ اعظم جعفری؛ علی کشاورزی
چکیده
در نقشهبرداری رقومی، قوانین حاکم در بیان ویژگیها و انواع خاکها را میتوان با استفاده از تعیین روابط خصوصیت تحت مطالعه-متغیرهای پیشبینی کنندۀ محیطی و روشهای مدلسازی کمّی و عددی، استخراج نمود. در نتیجه، قوانین ایجاد شده از این روابط، قابل بسط و برازش به موقعیتهای با شرایط مشابه میباشند که از آن تحت عنوان برونیابی یاد میشود. ...
بیشتر
در نقشهبرداری رقومی، قوانین حاکم در بیان ویژگیها و انواع خاکها را میتوان با استفاده از تعیین روابط خصوصیت تحت مطالعه-متغیرهای پیشبینی کنندۀ محیطی و روشهای مدلسازی کمّی و عددی، استخراج نمود. در نتیجه، قوانین ایجاد شده از این روابط، قابل بسط و برازش به موقعیتهای با شرایط مشابه میباشند که از آن تحت عنوان برونیابی یاد میشود. در مطالعۀ حاضر، دستیابی به نقشۀ رقومی خاک در منطقهای که فاقد هرگونه اطلاعات خاک است (منطقۀ پذیرنده)، برونیابی با بهکارگیری مدل جنگل تصادفی از منطقۀ دارای اطلاعات خاک (منطقۀ مرجع یا دهنده) مورد بررسی قرار گرفت. منطقۀ فاریاب شهرستان کهنوج به عنوان منطقۀ مرجع و منطقۀ کهنوج به عنوان منطقۀ پذیرنده انتخاب گردید. تشابه فاکتورهای خاکسازی دو منطقۀ مرجع و پذیرنده با استفاده از شاخصهای تشابه اقلیمی، پستی و بلندی، زمینشناسی و شکل زمین بررسی گردید. در گام نخست، مدل جنگل تصادفی به منظور تعیین ارتباط کلاسهای خاک با متغیرهای محیطی در منطقۀ مرجع استفاده گردید. نتایج حاصل از برازش این مدل در منطقۀ مرجع دقت کلی 88% و کاپا 77/0 را نشان میدهد. با توجه به عملکرد مناسب مدل در منطقۀ مرجع و شباهت دو منطقه، امکان استفاده از رابطۀ کلاسهای خاک و متغیرهای محیطی استخراج شده در منطقۀ پذیرنده وجود دارد. نتایج حاصل از برونیابی دقت کلی 81% و کاپا 61/0 را در تخمین کلاسهای خاک منطقۀ پذیرنده نشان میدهد. در نتیجه دستیابی به نقشۀ کلاس خاک منطقۀ پذیرنده با صرف هزینه و زمان به مراتب کمتری بودهاست، لذا میتوان برونیابی را به عنوان روشی کارآمد در تخمین و پیشبینی کلاس خاک در مناطق فاقد اطلاعات معرفی کرد.