لیلا بیابانی؛ حسن خسروی؛ غلامرضا زهتابیان؛ اسماعیل حیدری علمدارلو؛ بهزاد رایگانی
چکیده
مدلسازی فرسایش خاک در توسعه و اجرای سیاستهای مدیریت و حفاظت خاک اهمیت بیشتری پیدا میکند. برای درک بهتر توزیع جغرافیایی فرسایش خاک، مدلهای مبتنی بر فضایی فرسایش خاک موردنیاز است. فرسایش بادی از جمله مهمترین جنبههای تخریب سرزمین و بیابانزایی بهخصوص در مناطق خشک و نیمهخشک محسوب میشود که اثرات منفی اقتصادی، اجتماعی و ...
بیشتر
مدلسازی فرسایش خاک در توسعه و اجرای سیاستهای مدیریت و حفاظت خاک اهمیت بیشتری پیدا میکند. برای درک بهتر توزیع جغرافیایی فرسایش خاک، مدلهای مبتنی بر فضایی فرسایش خاک موردنیاز است. فرسایش بادی از جمله مهمترین جنبههای تخریب سرزمین و بیابانزایی بهخصوص در مناطق خشک و نیمهخشک محسوب میشود که اثرات منفی اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی ایجاد مینماید. جهت کنترل و کاهش اثرات سوء این پدیده همواره اولین گام، تعیین مناطق حساس به فرسایش بادی است. هدف از این پژوهش مشخصکردن مناطق مستعد فرسایش بادی با استفاده از مدل ILSWE در حوزههای آبریز درجهدوکویر درانجیر-ساغند، دریاچه نمک و سفیدرود با استفاده از عوامل اقلیمی و زمینی میباشد. این مدل با ترکیب پنج شاخص فرسایندگی اقلیم، فرسایشپذیری خاک، سله خاک سطحی، پوشش گیاهی و زبری سطح محاسبهشده است. نتایج مدل نشان داد که عامل فرسایندگی اقلیمی شامل بارش، تبخیر و تعرق و باد در این حوزهها متفاوت بوده و بیشترین اهمیت را در پیدایش مناطق حساس به فرسایش بادی داشته است. به عبارتی در حوزهای که میزان بارش افزایش داشته و میزان تبخیر و تعرق و سرعت باد کاهش یابد، درصد مناطق حساس به فرسایش بادی، کاهش، یابد. البته لازم به ذکر است که سایر عوامل مدل، شامل اختلاف پوشش گیاهی، ویژگیهای خاک، وضعیت توپوگرافی و وسعت اراضی بایر، شورهزار، تپههای ماسهای، مراتع کمتراکم و اراضی کشاورزی دیم در سه حوزه مذکور نیز به نتایج این مدل کمک کرده است. بهطورکلی نتایج این مطالعه بینش جدیدی در مورد تعیین مناطق حساس به فرسایش بادی در اقالیم مختلف ارائه میکند که میتواند برای اولویتبندی مناطقی که تحقیقات بیشتری در آنها موردنیاز است و اقدامات اصلاحی باید اجرا شود، استفاده گردد.
غلامرضا راهی؛ عطالله کاویان؛ کریم سلیمانی؛ حمیدرضا پورقاسمی
چکیده
فرسایش خندقی در مناطق مختلف جهان به ویژه مناطق خشک و نیمهخشک مسئول و علت تخریب اراضی و خاک میباشد. ایجادخندقها واکنشی است به تغییر شرایط ژئومورفولوژی محیط که تحت دامنۀ وسیعی از شرایط محیط با آستانههای مختلف ارتباط دارد. رابطۀ مساحت-شیب (S=aA-b) به عنوان آستانۀ ژئومرفیک پیشبینی فرسایش خندقی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. ...
بیشتر
فرسایش خندقی در مناطق مختلف جهان به ویژه مناطق خشک و نیمهخشک مسئول و علت تخریب اراضی و خاک میباشد. ایجادخندقها واکنشی است به تغییر شرایط ژئومورفولوژی محیط که تحت دامنۀ وسیعی از شرایط محیط با آستانههای مختلف ارتباط دارد. رابطۀ مساحت-شیب (S=aA-b) به عنوان آستانۀ ژئومرفیک پیشبینی فرسایش خندقی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. هدف از این پژوهش تعیین نقش کاربری اراضی بر شرایط آستانۀ فعالیت خندقها به منظور ارائۀ مدل کاربری پیشبینی فعالیت آنها است. تعداد140خندق در حوزۀ آبخیز دره کره انتخاب و پس از برداشتهای میدانی و تهیۀ پایگاه داده در GIS رابطۀ آستانهای در کاربریهای اراضی مختلف به دست آورده شد. نتایج نشان داد که مقدار توان (b) رابطۀ ۲۳۳ /۰- تا۲۰۵/۰- است و برای کاربری کشاورزی رابطۀ مذکور برابر باS=5.74A-0.205 و برای کاربری مرتعی برابر با S=10.65A-0.233 است. در این دو معادله توانها به هم نزدیک ولی ضریب آستانه متفاوت است. مقادیر توان مبین این است که فرآیندهای مربوط به رواناب و کنش ناشی از هرزاب مسئول توسعۀ خندقها است. به طوریکه با افزایش مساحت و رواناب ناشی از آن افزایش مییابد و رخ داد خندقها در شیب کمتری قابل اتفاق خواهد بود. همچنین کمتر بودن مقدار آستانه در کاربری اراضی کشاورزی مبین این است که با تغییر کاربری رخ داد خندقها با مقدار دو برابر بیشتر اتفاق خواهد افتاد. این مسئله از یکسو به افزایش رواناب در اراضی کشاورزی و از سوی دیگر کاهش مقاومت خاک ناشی از عملیات خاکورزی و کاهش پوشش ناشی از دورۀ آیش و بایر ماندن این اراضی در برخی سالها میباشد. در نهایت بر اساس رابطۀ آستانهای اراضی حساس به فرسایش خندق تعیین و مورد ارزیابی قرار گرفت.
سید علیرضا حسینی؛ حسن خسروی؛ حمید غلامی؛ یحیی اسماعیلپور؛ آرتمی سردا
چکیده
تغییر کاربری اراضی و تغییر پوشش زمین، از مهمترین مباحث زیست محیطی مورد توجه در دنیا میباشند. چنین تغییراتی معمولاً در اثر عوامل طبیعی و فعالیتهای انسانی ایجاد میشود. مناطق ساحلی در جهان از اهمیت اکولوژیکی، اقتصادی و سیاسی زیادی برخوردارند. در پژوهش حاضر روند تغییرات کاربری اراضی مناطق ساحلی جنوب ایران شامل سه استان سیستان ...
بیشتر
تغییر کاربری اراضی و تغییر پوشش زمین، از مهمترین مباحث زیست محیطی مورد توجه در دنیا میباشند. چنین تغییراتی معمولاً در اثر عوامل طبیعی و فعالیتهای انسانی ایجاد میشود. مناطق ساحلی در جهان از اهمیت اکولوژیکی، اقتصادی و سیاسی زیادی برخوردارند. در پژوهش حاضر روند تغییرات کاربری اراضی مناطق ساحلی جنوب ایران شامل سه استان سیستان بلوچستان، هرمزگان، بوشهر طی دورۀ 31 ساله (1367 – 1398) مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا از تصاویر ماهوارهای لندست، سنجندههای TM، ETM+ و OLI و از روش حداکثر احتمال نیز برای طبقهبندی تصاویر ماهوارهای استفاده گردید. همچنین جهت اثرگذاری طبقات کاربری اراضی بر روند تخریب سرزمین از شاخصهای پوشش گیاهی (SAVI) و شاخص شوری (SI1) استفاده شد. نتایج روند تغییرات کاربری اراضی نشان داد که تغییرات طبقات کاربری مناطق انسان ساخت و اراضی شور به عنوان پویاترین طبقات کاربری به ترتیب، روند افزایشی 72/2 و 14/1 درصد را دنبال میکند. یافتههای تحلیل رگرسیونی چند متغیره نشان داد، سه متغیر پوشش گیاهی، اراضی شور و مناطق انسان ساخت و چهار متغیر پوشش گیاهی، اراضی شور، مناطق انسان ساخت و ماسهزار به ترتیب 3/22 و 8/37 درصد تغییرات متغیر وابسته شاخصهای پوشش گیاهی و شوری را تبیین میکنند. بنابراین در بیش از 60 درصد تغییرات، دیگر متغیرهای محیطی اثر گذار میباشند. از این رو با توجه به نتایج بهدست آمده از مساحت طبقات کاربری و تحلیل رگرسیونی و روند متوسط تغییراتSAVI و SI1 که در آن، طبقۀ کاربری پوشش گیاهی و SAVI روند کاهشی و طبقۀ اراضی شور و SI1 روند افزایشی را نشان میدهد، میتوان نتیجه گرفت که تغییرات کاربری اراضی پدیدهای است که خدمات اکوسیستم را تغییر میدهد که تقریباً اثرات آن غیرقابل جبران و برگشت ناپذیر میباشد. این نتیجهای جز بهم خوردن تعادل اکوسیستم و تشدید روند تخریب سرزمین در مناطق ساحلی به همراه نخواهد داشت.
خسرو شهبازی؛ علی سلاجقه؛ محمد جعفری؛ محمد خسروشاهی
چکیده
فرسایش خندقی، نقش قابل توجهی در تخریب سرزمین بهویژه در مناطق نیمهخشک دارد. از سویی آستانههای توپوگرافی فرسایش خندقی، شدیداً متأثر از تغییر کاربری اراضی و تخریب پوشش گیاهی است. هدف از این تحقیق، مقایسۀ آستانههای توپوگرافی فرسایش خندقی در سه کاربری کشاورزی، مرتع متوسط و مرتع فقیر در منطقۀ قصرشیرین استان کرمانشاه بود. روش ...
بیشتر
فرسایش خندقی، نقش قابل توجهی در تخریب سرزمین بهویژه در مناطق نیمهخشک دارد. از سویی آستانههای توپوگرافی فرسایش خندقی، شدیداً متأثر از تغییر کاربری اراضی و تخریب پوشش گیاهی است. هدف از این تحقیق، مقایسۀ آستانههای توپوگرافی فرسایش خندقی در سه کاربری کشاورزی، مرتع متوسط و مرتع فقیر در منطقۀ قصرشیرین استان کرمانشاه بود. روش تحقیق، براساس اندازهگیری ویژگیهای مهم توپوگرافی و ارزیابی رابطۀ شیب- مساحت و نیز اندازهگیری پوشش سطح زمین بود. نتایج این تحقیق نشان داد که عرض کف، عرض بالایی، عمق و طول شاخۀ فرعی خندقها در مرتع متوسط، بهطور معنیداری کمتر از کاربریهای مرتع فقیر و کشاورزی بود. همچنین ارزیابی آستانۀ توپوگرافی بر اساس رابطۀ شیب- مساحت بالادست خندق نشان داد که آستانۀ مساحت حوضۀ بالادست برای تشکیل خندق در کاربری کشاورزی، مرتع متوسط و فقیر به ترتیب 1300، 1689 و 1233 متر مربع بود که در مرتع متوسط، بهطور معنیداری به دلیل پوشش گیاهی بیشتر بود. آستانۀ شیب شروع فرسایش خندقی منطقۀ مورد مطالعه در کاربریهای کشاورزی، مرتع (فقیر و متوسط) به ترتیب یک، سه و سه درصد بهدست آمد. سطح اشغال شده توسط خندق در کاربریهای کشاورزی، مرتع متوسط و مرتع فقیر بهترتیب 4/12، 1/14 و 6/21 درصد بود. حجم خندقها در کاربریهای مرتع متوسط، بهترتیب 4/3 و 2/2 برابر کمتر از کاربریهای کشاورزی و مرتع فقیر بود. بنابراین با تخریب مراتع، بهویژه تخریب پوشش گیاهی آن آستانههای توپوگرافی بهطور معنیداری کاهش یافته که کاهش کیفیت خاک، تشدید فرسایش و پیامدهای زیستمحیطی آن، از جمله انتشار کربن آلی خاک قابل ملاحظه است.
میثم علی زاده؛ بهروز ملکپور؛ حمید آریا؛ سمانه وردیان
چکیده
در آینده تغییرات درجۀ حرارت کره زمین، قابل ملاحظه خواهد بود. این پدیده ناشی از تمرکز گازهای گلخانهای در جو کرۀ زمین است. بنابراین جلوگیری از وقوع آن ضروری به نظر میرسد. روشهای بیولوژیک شامل زیتودۀ گیاهی و خاک تحت آن به عنوان بهترین و عملیترین راهکار، پیشنهاد شده است. حوزههای آبخیز به عنوان بزرگترین واحدهای ...
بیشتر
در آینده تغییرات درجۀ حرارت کره زمین، قابل ملاحظه خواهد بود. این پدیده ناشی از تمرکز گازهای گلخانهای در جو کرۀ زمین است. بنابراین جلوگیری از وقوع آن ضروری به نظر میرسد. روشهای بیولوژیک شامل زیتودۀ گیاهی و خاک تحت آن به عنوان بهترین و عملیترین راهکار، پیشنهاد شده است. حوزههای آبخیز به عنوان بزرگترین واحدهای فیزیکی و ژئومرفولوژیکی در برگیرندۀ دو عنصر مهم خاک و گیاه بوده بهطوری که روند کنونی تغییرات آبوهوایی به عنوان یکی از چالشهای مضاعف و تهدیدی در پایداری آبخیزها محسوب میشود. ترسیب کربن در خاک و پوشش گیاهی فرآیندی مقرون به صرفه و سازگار با محیطزیست است که میتواند از طریق شیوههای مدیریت اراضی با نوع صحیح استفاده از اراضی، فراهم گردد. باعنایت به این موضوع، این تحقیق با هدف بررسی تأثیر نوع اراضی بر مقدار ترسیب کربن خاک و تعیین بهترین نوع کاربری در اینخصوص در سطح حوزۀ آبخیز واز در شهرستان نور انجام شده است. نمونهبرداری در کابریهای تعیین شده در دو عمق 15-0 و 30-15 سانتیمتری انجام و کربن آلی خاک محاسبه گردید. نتایج نشان داد که جنگلها دارای بیشترین مقادیر ذخیرۀ کربن در هر دو عمق مورد مطالعه و پس از آن اراضی زراعی و باغات، مراتع و در نهایت مناطق روستایی دارای کمترین مقدار بوده است. در مجموع نیز مقدار ذخیرۀ کربن تا عمق 30 سانتیمتری خاک در حوزۀ آبخیز واز، 741666 تن برآورد گردید.
سینا نبی زاده؛ عطاالله ابراهیمی؛ معصومه آقابابایی؛ ایرج رحیمی پردنجانی
چکیده
پوشش اراضی حوضههای آبخیز از مباحث توسعهای متأثر و به شدت در حال تغییر هستند که این تغییرات بر متغیرهای دیگری همچون هیدرولوژی حوضۀ آبخیز تأثیر گذارند. هدف این تحقیق، پایش تغییرات کاربری اراضی در گذشته و بررسی امکان پیشبینی آن در آینده با استفاده از مدلسازی تغییر زمین (LCM) در حوضۀ آبخیز شهرستان فارسان استان چهارمحالوبختیاری ...
بیشتر
پوشش اراضی حوضههای آبخیز از مباحث توسعهای متأثر و به شدت در حال تغییر هستند که این تغییرات بر متغیرهای دیگری همچون هیدرولوژی حوضۀ آبخیز تأثیر گذارند. هدف این تحقیق، پایش تغییرات کاربری اراضی در گذشته و بررسی امکان پیشبینی آن در آینده با استفاده از مدلسازی تغییر زمین (LCM) در حوضۀ آبخیز شهرستان فارسان استان چهارمحالوبختیاری است. بدین منظور، تصاویر سنجندههای لندست-5 TM برای سالهای 1365 و 1388 و تصاویر سنجندۀ لندست-8 OLI برای سال 1396 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. طبقات کاربری اراضی شامل مناطق مسکونی، اراضی کشاورزی، کشت دیم، مراتع، سنگلاخها، پهنههای آبی، خاک لخت و برف در تصاویر هر سه دورۀ زمانی طبقهبندی شد. پیشبینی وضعیت کاربری اراضی برای سال 1396 به کمک مدل LCM بر پایۀ شبکۀ عصبی مصنوعی و تحلیل زنجیرۀ مارکوف نیز انجام گرفت. پس از ارزیابی صحت مدل با استفاده از آمارۀ کاپا، نقشۀ پوشش اراضی سال 1406 با استفاده از دورۀ واسنجی 1365- 1396 پیشبینی شد. نتایج نشان داد که اراضی مرتعی طی سالهای 1365 تا 1396 به میزان 4379 هکتار کاهش پیدا کردهاند ولی اراضی کشاورزی به میزان 1922 هکتار افزوده شدهاند. در این مطالعه، LCM توانست 85% از تغییرات را به درستی پیشبینی نماید. در سال 1406 به میزان 149هکتار افزایش وسعت اراضی شهری و 100 هکتار کاهش اراضی مرتعی منطقه پیشبینی شد. لذا ضمن تأکید بر حفظ اراضی مرتعی، لازم است از این تکنیک برای پیشبینی تغییرات، علل آن و همچنین تبعات تغییرات کاربری اراضی در سطوح وسیعتری بررسی و برنامهریزی کرد.
اعظم طیبی؛ محمد فرجی؛ شهرام یوسفی خانقاه
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر احداث سد مارون بر تغییرات کاربری اراضی اطراف رودخانه در مناطق پاییندست با استفاده از سنجش از دور و GIS صورت گرفته است.بهمنظور ارزیابی اثر سد از دو سری تصاویر ماهوارهای لندست در دوره 16 ساله شامل دادههای سنجنده TM سال 1999 و OLI سال 2014 و نقشههای توپوگرافی رقومی25000 :1 با اعمال تصحیحات هندسی و اتمسفری ...
بیشتر
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر احداث سد مارون بر تغییرات کاربری اراضی اطراف رودخانه در مناطق پاییندست با استفاده از سنجش از دور و GIS صورت گرفته است.بهمنظور ارزیابی اثر سد از دو سری تصاویر ماهوارهای لندست در دوره 16 ساله شامل دادههای سنجنده TM سال 1999 و OLI سال 2014 و نقشههای توپوگرافی رقومی25000 :1 با اعمال تصحیحات هندسی و اتمسفری استفاده گردید. سپس در مرحله بعد با استفاده از نرمافزار ENVI و روش طبقهبندی نظارتشده حداکثر احتمال، نقشه کاربری اراضی در 7 طبقه رودخانه، مرتع، کشاورزی، بیشهزار و باغات، مسکونی (روستا)، نخلستان و بایر به ترتیب با دقّت کلی 75% و 86% تهیه گردید. نتایج نشان داد که طی این دوره به علت احداث سد، مساحت کاربریهای اراضی کشاورزی، بیشهزار و باغات، مناطق روستایی، نخلستان و مرتع افزایش یافته و مساحت بایر و سطح رودخانه روند کاهشی داشته است. بیشترین تغییر کاربری مربوط به تبدیل کشاورزی به مرتع میباشد که معادل 270/2875 هکتار و کمترین تغییر تبدیل بایر به روستا معادل 19/0 هکتارمیباشد. تغییرات بستر عرضی رودخانه نیز نشان میدهد که میانگین عرض بستر در سال 1999، 10/106 متر بوده است؛ ولی در سال 2014 به 89/115 متر رسیده است و بهطور متوسط حدود 79/7 متر کاهشیافته است. این تغییرات نشاندهنده کاهش عرض بستر و انحنای رودخانه در سال 2014 بوده است.
صدیقه محمدی
چکیده
این تحقیق به منظور تعیین اثر تغییر کاربری اراضی بر خصوصیات شیمیایی خاک در منطقۀ جمال آباد شهرستان بافت استان کرمان انجام شد. برای این منظور 6 سایت با شرایط اکولوژیکی مشابه شامل مرتع قرق ده ساله (NG)، مرتع تحت چرای شدید (HG)، مرتع با گونۀ غالب شیرین بیان (Glycyrrhiza glabra) و تحت چرای متوسط (MG)، اراضی شخمخورده جهت برداشت شیرین بیان (Gl T)، دیمزار ...
بیشتر
این تحقیق به منظور تعیین اثر تغییر کاربری اراضی بر خصوصیات شیمیایی خاک در منطقۀ جمال آباد شهرستان بافت استان کرمان انجام شد. برای این منظور 6 سایت با شرایط اکولوژیکی مشابه شامل مرتع قرق ده ساله (NG)، مرتع تحت چرای شدید (HG)، مرتع با گونۀ غالب شیرین بیان (Glycyrrhiza glabra) و تحت چرای متوسط (MG)، اراضی شخمخورده جهت برداشت شیرین بیان (Gl T)، دیمزار گندم و جو (D) و دیمزار رهاشده به مدت پنج سال (F) جهت مطالعه انتخاب شدند. عمل نمونهگیری خاک از عمق 15-0 و 30-15 سانتیمتری در سایتهای فوق در اواسط آبان با 6 تکرار از هر عمق برداشت شد و به آزمایشگاه جهت آنالیز خصوصیات شیمیایی خاک شامل کربن آلی خاک، نیتروژن کل، فسفر قابلجذب، پتاسیم قابلجذب، اسیدیته و هدایت الکتریکی خاک ارسال شد. نتایج نشان داد که تغییر کاربری اراضی مرتعی باعث کاهش معنیدار متغیرهای کربن آلی، پتاسیم قابلجذب، فسفر قابلجذب و نیتروژن خاک با نرخی به ترتیب معادل 2/58، 21، 5/23 و 71 درصد در سایت دیمزار و 58، 19، 3/17 و 60 درصد در سایت اراضی شخم خورده جهت برداشت شیرین بیان نسبت به عرصههای طبیعی شد. روند کاهشی 42 و 56 درصدی کربن آلی خاک به ترتیب در سایت چرای متعادل و سایت چرای سنگین درمقایسه با سایت قرق مشاهده شد. میزان پتاسیم قابل جذب سایت چرای متوسط و قرق در یک دسته و بیشترین میزان بود. نیتروژن خاک سایت تحت چرای متوسط و سنگین نسبت به قرق کاهشی به ترتیب به میزان 035/0 و 04/0 درصد داشت. فقط بین نوع کاربری قرق و اراضی شخمخورده جهت برداشت شیرین بیان تفاوت معنیداری از نظر اسیدیته خاک قابل مشاهده است. افزایش شوری خاک در سایت دیمزار (با نرخی معادل 165 درصد) و سایت چرای سنگین (140 درصد) در مقایسه با قرق مشاهده شد. با توجه کاهش به خصوصیات کیفی خاک در اثر تغییر کاربری و باقی ماندن این اثر حتی بعد از رها کردن اراضی دیمزار طبق نتایج این تحقیق، پیشنهاد میشود برنامههای پیشگیری از تصرف اراضی مرتعی، به حداقل رساندن واگذاری عرصههای مرتعی، احیای دیمزارهای رهاشده با گونههای کمتوقع مرتعی و بهبود بخشیدن به خصوصیات کیفی خاک در طرحهای بهرهبرداری از گیاه دارویی شیرین بیان در سرلوحۀ امور دستگاههای اجرایی ادارات منابعطبیعی قرار گیرند.
جلیل فرزادمهر؛ پیام ابراهیمی؛ مهدی اصلاح
چکیده
پیشبینی رفتار هیدرولیک رودخانه و تعیین پهنههای سیلابی جهت کاهش خسارات احتمالی، ازجمله اقداماتی است که در سالهای اخیر موردتوجه بسیاری از پژوهشگران قرارگرفته است. استان مازندران بهویژه شهرستان نکا هرساله تحت تأثیر سیل با دوره بازگشتهای مختلف قرار میگیرد؛ ازاینرو تغییرات کاربری اراضی و نقش این تغییرات در پهنههای ...
بیشتر
پیشبینی رفتار هیدرولیک رودخانه و تعیین پهنههای سیلابی جهت کاهش خسارات احتمالی، ازجمله اقداماتی است که در سالهای اخیر موردتوجه بسیاری از پژوهشگران قرارگرفته است. استان مازندران بهویژه شهرستان نکا هرساله تحت تأثیر سیل با دوره بازگشتهای مختلف قرار میگیرد؛ ازاینرو تغییرات کاربری اراضی و نقش این تغییرات در پهنههای سیلابی بررسی گردید. در این پژوهش با تلفیق سیستم تحلیل رودخانه، سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجشازدور، تصاویر سالهای 2000 و 2011 پردازش شد و پاسخ هیدرولوژیک رودخانه نکا با دوره بازگشتهای مشخص تعیین گردید. نتایج نشان داد توزیع آماری پیرسون تیپ3، تعیین ضریب زبری به روش کاون و تصویر IRS نسبت به ETM+ از دقت خوبی برخوردارند. با تعیین کاربری اراضی سال 2000 و سال 2011 مساحت هر یک از طبقات کاربری اراضی در محیط GIS مشخص گردید و سپس به محیط HEC-GeoRAS الحاق گردید. با تعیین دو نقشه سیل گیر با دوره بازگشتهای 2 تا 200 سال تفاضل هر یک از لایهها مشخص گردید. در بسیاری از پژوهشهای صورت گرفته تنها کاربری اراضی مشخص میگردد اما با توجه به نتایج این تحقیق و تأثیر 60/14 درصدی افزایش سطح دشت سیلابی، نقش تغییرات قابلتوجه است. این پژوهش پیشنهاد مینماید در تعیین پهنههای سیلابی علاوه بر تعیین کاربری اراضی، به تغییرات آن توجه ویژهای شود و پاسخ هیدرولوژیک کل حوضه موردنظر نسبت به این تغییرات و نقش آن در پهنههای میلگیری مدنظر قرار گیرد. شبیهسازی بستر رودخانه و دشت سیلابی در مناطق جنگلی وابسته به کاربری اراضی هست، بهگونهای که جنگل تراشی در محدوده رودخانه نکا از مهمترین عوامل سیلاب به شمار میآید.
سعیده حیدری؛ علی اکبر مهرابی؛ محسن محسنی ساروی؛ سکینه ساعدی اوجقاز
چکیده
سیستمهای انسانی و طبیعی دینامیک پیچیدهای دارند. تغییراتِ سیستمهای انسانی در سیستم طبیعی بازخوردی بر جای میگذارد. در تغییرات کاربری اراضی نهتنها عوامل محیطی، مانند شرایط جغرافیایی، اثرگذار است، بلکه فاکتورهای انسانی، مانند تغییرات جمعیتی، نیز اثرگذار است، زیرا تغییرات کاربری اراضی تلفیقی از مسائل فیزیکی و اجتماعی- ...
بیشتر
سیستمهای انسانی و طبیعی دینامیک پیچیدهای دارند. تغییراتِ سیستمهای انسانی در سیستم طبیعی بازخوردی بر جای میگذارد. در تغییرات کاربری اراضی نهتنها عوامل محیطی، مانند شرایط جغرافیایی، اثرگذار است، بلکه فاکتورهای انسانی، مانند تغییرات جمعیتی، نیز اثرگذار است، زیرا تغییرات کاربری اراضی تلفیقی از مسائل فیزیکی و اجتماعی- اقتصادی است. مهاجرت بهشدت بر فعالیتهای اقتصادی تأثیر میگذارد و ممکن است آغازگر تغییرات کاربری اراضی باشد. برای تحلیل و بررسی آثار احداث سد طالقان بر تحولات جمعیتی در سیستم انسانی و همچنین تحلیل تغییرات کاربری اراضی در سیستم طبیعی تحقیق حاضر انجام شده است. در این پژوهش، نخست نقشة تغییرات کاربری اراضی تهیه شد. سپس، با محاسبة نرخ تغییرات کاربری اراضی و همچنین نرخ رشد جمعیت به تحلیل نتایج پرداخته شد. به طور کلی، پیش از احداث سد طالقان، منطقة طالقان با کاهش جمعیت همراه بود و، در پی این کاهش جمعیت، میزان اراضی مرتعی نیز در حال کاهش بود، اما، پس از احداث سد طالقان، زمین در این منطقه ارزش یافته و بر جمعیت فصلی افزوده شده است.
مهدی وفاخواه؛ محسن محسنی ساروی؛ حسن احمدی
چکیده
بهینهسازی کاربری اراضی یکی از راهکارهای مناسب برای حفاظت خاک است. از این رو، تحقیق حاضر با هدف بهینهسازی کاربری اراضی به منظور کمینهکردن فرسایش و بیشینهسازی سود در حوضة آبخیز طالقان با مساحت 23/80427 هکتار انجام شد. بدین منظور، با محاسبة مساحت، میزان فرسایش، و درآمد خالص هر یک از کاربریهای اراضی حوضة آبخیز مورد تحقیق، با ...
بیشتر
بهینهسازی کاربری اراضی یکی از راهکارهای مناسب برای حفاظت خاک است. از این رو، تحقیق حاضر با هدف بهینهسازی کاربری اراضی به منظور کمینهکردن فرسایش و بیشینهسازی سود در حوضة آبخیز طالقان با مساحت 23/80427 هکتار انجام شد. بدین منظور، با محاسبة مساحت، میزان فرسایش، و درآمد خالص هر یک از کاربریهای اراضی حوضة آبخیز مورد تحقیق، با توجه به استانداردهای مورد نیاز هر یک از کاربریهای اراضی، سطح هر یک از کاربریها استخراج و با تعیین محدودیتها و دو تابع هدف با استفاده از نرمافزار ADBASE بهینهسازی شد. نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد میزان فرسایش از 28/6 تن در هکتار در سال به 84/5 تن در هکتار در سال (99/6 درصد) و میزان سود از 38/118174 به 02/112681 میلیون ریال (65/4 درصد) پس از بهینهسازی کاربری اراضی کاهش یافته است. همچنین، بر اساس نتایج، پیشنهاد میشود اراضی با کاربری دیم به اراضی با کاربری زراعت آبی و باغ و مرتع تبدیل شود.
علی اکبر نظری سامانی؛ حسام هروی؛ مهدی پناهی؛ مسعود جعفری شلمزاری
چکیده
تغییر در نوع استفاده از عرصه های طبیعی کشور مشکلی است که از گذشته های دور مطرح بوده است. شیوه های بهره برداری اراضی، بهره برداری از جنگل و مرتعٌٌ، ایجاد مناطق مسکونی و شهری و... از عواملی هستند که روی شدت فرسایش و تولید رسوب یک منطقه اثر می گذارند. لذا آگاهی از مقادیر کمی فرسایش خاک ناشی از تبدیل اراضی می تواند در برآورد دقیق ...
بیشتر
تغییر در نوع استفاده از عرصه های طبیعی کشور مشکلی است که از گذشته های دور مطرح بوده است. شیوه های بهره برداری اراضی، بهره برداری از جنگل و مرتعٌٌ، ایجاد مناطق مسکونی و شهری و... از عواملی هستند که روی شدت فرسایش و تولید رسوب یک منطقه اثر می گذارند. لذا آگاهی از مقادیر کمی فرسایش خاک ناشی از تبدیل اراضی می تواند در برآورد دقیق اثرات نامطلوب، پنهان و غیر ملموس فرسایش موثر عمل نموده و این امر به برنامه ریزی های استراتژیک در جهت مدیریت پایدار اراضی کمک میکند. در مطالعه حاضر دوره آماری 1349 تا 1383 مورد بررسی قرار گرفت. این دوره به دو زیر دوره 1349 تا 1366 و 1366 تا 1383 تقسیم گردید. طی دو دوره ذکر شده آمار داده های رسوب¬سنجی، هواشناسی (بارندگی) و هیدرولوژیک (دبی) با در نظر گرفتن تغییرات کاربری اراضی مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که با در نظر گرفتن دوره های ترسالی و خشکسالی علت کاهش رسوب در طی این دو دوره در بارندگی مشابه مربوط به اثرات افزایش اراضی رها شده در منطقه می باشد. همچنین عامل دبی با توجه به اختلاف بین دبی¬های بدون بعد قبل از 1366 و بعد از 1366 با سطح معنی داری معادل 98/0 با احتمال 99 درصد معنی¬دار نیست. به عبارت دیگر کاهش تولید رسوب در این دوره زمانی را می توان به تغییرات کاربری اراضی یعنی افزایش اراضی رها شده و در نتیجه افزایش اراضی مرتعی در منطقه مرتبط دانست.
فاضل امیری؛ حسن یگانه
چکیده
Assessment process of vegetation cover by remote-sensing images should be based on understanding of the vegetation indices. Vegetation indices are widely used for assessing and monitoring ecological variables such as vegetation cover, above-ground biomass and leaf area index. The aim of the present research was to study of the ASTER data capabilities to estimate the vegetation cover percentage on Ghareh Aghaj Watershed as well as selecting proper vegetation indices for vegetation cover procurement. Various preprocessing, including image rectification was applied with geo-referencing of the image ...
بیشتر
Assessment process of vegetation cover by remote-sensing images should be based on understanding of the vegetation indices. Vegetation indices are widely used for assessing and monitoring ecological variables such as vegetation cover, above-ground biomass and leaf area index. The aim of the present research was to study of the ASTER data capabilities to estimate the vegetation cover percentage on Ghareh Aghaj Watershed as well as selecting proper vegetation indices for vegetation cover procurement. Various preprocessing, including image rectification was applied with geo-referencing of the image to a registered image with RMSE of 0.5 pixel. The atmospheric and topographic corrections were applied using subtraction of dark object's method and the Lambert method accordingly. Image processing, including vegetation indices and supervised classification were employed to produce the vegetation cover map. Field data collection was started on June 2008 on 8962.25 ha and prolonged about two months. Various vegetation types were sampled using the stratified random sampling method. Sixty random sampling points were selected, and the vegetation cover percentage was estimated with estimation of checking method. Digital data and the Indices maps were used as independent data and the field data as dependent variables. The resulted models were processed on, and the resulted images were categorized in five classes. Finally, the produced maps were controlled for their accuracy. The results confirmed that the NDVI vegetation indices were significantly correlated with field cover data (P?0.01), the strongest relationships explaining relatively 78% of the variance in the field measurements (R2=0.38). Other vegetation indices were not significantly related to vegetation cover percentage of the field data. The total validity and the Kappa coefficient for this map are 68.5% and 72.4%. On these sites, the R square was exceeded to 85%. Most of the produced maps had higher accuracies with NDVI indices, and their Kappa was very high. During the growing seasons, the most rangeland products changes, belongs to class 5 and 2 in the NDVI and SAVI indices map. The outcoming results of this study prove that the ASTER data estimates the plant production very well. Through this tool, one can monitor the hay production that is very useful for resources management as well as decision making for logic rangeland utilization. Generally introduced indices, provided accurate quantitative estimation of the parameters. Therefore, it is possible to estimate cover and production as important factors for rangeland monitoring using ASTER data.
داود طالبپوراصل؛ سعید خضری
دوره 63، شماره 3 ، آذر 1389، ، صفحه 341-358
چکیده
حوزه آبخیز رود مهاباد، بر اثر تغییر کاربری زمین در معرض فرسایش شدید قرار گرفته است. هدف از تدوین این مقاله مشخص نمودن وضعیّت رسوبدهی حوزه یاد شده در ارتباط باعوامل تغییر کاربری اراضی و شیب است. در این تحقیق ضمن بررسیهای میدانی، اسناد و مدارک مختلفی از جمله نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی، تصاویر ماهوارهای، دادههای ایستگاههای ...
بیشتر
حوزه آبخیز رود مهاباد، بر اثر تغییر کاربری زمین در معرض فرسایش شدید قرار گرفته است. هدف از تدوین این مقاله مشخص نمودن وضعیّت رسوبدهی حوزه یاد شده در ارتباط باعوامل تغییر کاربری اراضی و شیب است. در این تحقیق ضمن بررسیهای میدانی، اسناد و مدارک مختلفی از جمله نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی، تصاویر ماهوارهای، دادههای ایستگاههای هیدرومتری، رسوبسنجی، هواشناسی و بارانسنجی به عنوان ابزار تحقیق مورد استفاده قرار گرفتهاند. همچنین 6 عامل ارتفاع، شیب، بارش، زمان تمرکز، فرسایش پذیری و کاربری اراضی به عنوان عوامل برتر شناسایی و با همپوشانی نقشههای توزیع هر یک از آنها نقشه قابلیت رسوبدهی تهیه شده است. نتایج بدست آمده نشان میدهد که مناطقی بیشترین وسعت حساس به فرسایش زیاد و خیلی زیاد را دارا هستند که شیب زیاد داشته باشند. ولی در مناطقی با سنگهای مقاوم، کاربری اراضی عامل تعیین کننده است. مقایسه آمار دبی آب و دبی رسوب سالهای آبی 75-1374 و 81-1380 (با حجم جریان سالانه تقریباً یکسان)، نشانگر افزایش تولید رسوب در سالهای اخیر است. نتایج بدست آمده از استخراج نقشه کاربری اراضی از تصاویر ماهوارهای سالهای 1987 و 1998 حاکی از آن است که حوزه شدیداً در معرض تغییر کاربری (از پوشش مرتعی به دیمزارها) است و همین عامل به عنوان یکی از عوامل تشدیدکننده حرکتهای تودهای مواد، وقوع این نوع حرکتهای را در سالهای اخیر افزایش داده است. از آنجا که در بین همه عوامل، تنها کاربری اراضی است که میتواند توسط انسان، به سرعت و به آسانی تغییر یابد، بخشهای بالادست حوزه در قسمت جنوب و جنوبغربی با زمان تمرکز کم، شیب زیاد، فرسایش پذیری بالا و بارش فراوان که هنوز پوشش جنگلی و مرتعی دارند و همچنین تراسهای آبرفتی رودها مشتمل بر رسوبات منفصل و دانهریز، حساسترین نواحی در برابر تغییرات کاربری اراضی بوده و بیشتر از هر جای دیگری به اقدامات پیشگیری کننده نیاز دارند.
حمزه سعیدیان؛ حمیدرضا مرادی؛ فرج ا... ترنیان
دوره 63، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 1-12
چکیده
هدف بررسی ارزیابی تغییر کاربری اراضی بر برخی ویژگیهای فیزیکو شیمیایی خاک مانند درصد ماسه خیلی ریز، درصد رس، درصد شن، درصد سیلت، اسیدیته، هدایت الکتریکی، رطوبت، ماده آلی، کربنات کلسیم در دو سازند گچساران و آغاجاری صورت گرفت. بدین منظور در سازند آغاجاری در 7 نقطه و با سه بار تکرار و سازند گچساران در 6 نقطه و با 3 بار تکرار و در سه کاربری ...
بیشتر
هدف بررسی ارزیابی تغییر کاربری اراضی بر برخی ویژگیهای فیزیکو شیمیایی خاک مانند درصد ماسه خیلی ریز، درصد رس، درصد شن، درصد سیلت، اسیدیته، هدایت الکتریکی، رطوبت، ماده آلی، کربنات کلسیم در دو سازند گچساران و آغاجاری صورت گرفت. بدین منظور در سازند آغاجاری در 7 نقطه و با سه بار تکرار و سازند گچساران در 6 نقطه و با 3 بار تکرار و در سه کاربری مرتع، منطقه مسکونی و اراضی کشاورزی نمونهبرداری خاک انجام شد. نمونهبرداری از عمق 0-20 سانتی متری خاک برداشت شد. پس از انجام آزمایشهای مربوط، نتایج مورد بررسی قرار گرفت. بر پایه نتایج بدست آمده، کاربری مرتع در دو سازند گچساران و آغاجاری از لحاظ درصد رس، شن، EC، pH، رطوبت و کربنات کلسیم دارای اختلاف معنیداری میباشند و در دیگر موارد اختلافی دیده نشد. بین کاربری زراعی در دو سازند گچساران و آغاجاری از لحاظ درصد ماسه خیلی ریز، شن، درصد رس، رطوبت و کربنات کلسیم اختلاف معنیداری میباشند و در دیگر موارد اختلافی دیده نشد. در کاربری مسکونی در دو سازند گچساران و آغاجاری تنها از لحاظ درصد رس و EC، دارای اختلاف معنیداری میباشند و در دیگر موارد اختلافی دیده نشد. در هر سازند نیز کاربریها نقش موثری در تغییر ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک داشتند.
مهدی قربانی؛ علی اکبر مهرابی؛ محمدرضا ثروتی؛ علی اکبر نظریسامانی
دوره 63، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 75-88
چکیده
امروزه رشد جمعیت از یک سو و محدودیت منابع از سوی دیگر دست اندرکاران امر گسترش را با شگفتی مواجه ساخته است. تغییرات جمعیتی سبب تغییر فعالیتهای اقتصادی شده و نقطه آغاز تغییرات کاربری اراضی بهشمار میرود. در واقع بهرهبرداری بی رویه، تغییرات نادرست کاربری اراضی و دست اندازی بشر به عرصههای منابع طبیعی، روزبه روز بر بر هم زدن تعادلهای ...
بیشتر
امروزه رشد جمعیت از یک سو و محدودیت منابع از سوی دیگر دست اندرکاران امر گسترش را با شگفتی مواجه ساخته است. تغییرات جمعیتی سبب تغییر فعالیتهای اقتصادی شده و نقطه آغاز تغییرات کاربری اراضی بهشمار میرود. در واقع بهرهبرداری بی رویه، تغییرات نادرست کاربری اراضی و دست اندازی بشر به عرصههای منابع طبیعی، روزبه روز بر بر هم زدن تعادلهای منطقهای میافزاید. در دهههای اخیر شاهد تغییر کاربری اراضی در حوزه آبخیز طالقان هستیم. تحت اثر عوامل مختلفی پدیده تغییر کاربری اراضی شکل گرفته است به طور مثال در اراضی رهاشده، سطوحی از مراتع به مناطق مسکونی و ویلاسازی تبدیل شدهاند. منطقه طالقان به دلیل نزدیکی به مرکز جمعیتی تهران و شرایط ییلاقی از یک سده پیش محل رفت وآمد شمار زیادی از افراد برای بهرهمندی از آب و هوای مناسب منطقه بوده است.. یکی از عوامل مهم نیز تغییراتی است که در شمار جمعیت طالقان رخ داده است بهگونهای که بر پایه آمار جمعیتی میتوان گفت جمعیت روستاهای طالقان به شدت کاهش یافته است. همانطور که در دیگر مناطق ایران شاهد تغییر کاربری اراضی بهویژه مراتع هستیم، این موضوع در منطقه طالقان نیز قابل دیدن است. این نوشتار سعی دارد ارتباط بین تغییرات جمعیت را با تغییرات کاربری اراضی منطقه مورد بررسی و همچنین تعیین تغییرات کاربری اراضی را در طی یک دوره 15 ساله بررسی نماید برای تعیین تغییرات کاربری زمین از سامانه اطلاعات جغرافیایی و دورکاوی و روشهای آماری به صورت توامان و نیز ماهواره لندست سنجندههای TMوETM+ مربوط به سالهای 1366 و1380 بهرهگیری شده است. همچنین آمار جمعیتی در این 2 سال تهیه شد و ضریب رشد جمعیت محاسبه شد. با توجه به نتایج بدست آمده نرخ اراضی رها شده در منطقه مورد بررسی مثبت بوده در واقع افزایش یافته و از گته ده، ناریان، نویز علیا، دیزان، جوستان، گراب، اورازان، نسا بالا، مهران، خچیره و دارپی. بنابراین شمار زیادی از افراد در طول این چند سال مهاجرت کرده و جمعیت کاهش یافته و به دنبال این روند گستره زیادی از مراتع (88/37 درصد) که در گذشته به دیمزار تبدیل شده بودند هماکنون به صورت اراضی رهاشده در منطقه نمایان شدهاند. در روستای گته ده سطح اراضی مرتعی بیشترین کاهش و اراضی رها شده بیشترین افزایش را داشته است. در نهایت میتوان بیان کرد، بین نرخ رشد جمعیت و سطح اراضی رها شده رابطه منطقی وجود دارد.
محمد جعفری؛ محمد طهمورث؛ محمد نقیلو
دوره 62، شماره 1 ، خرداد 1388
چکیده
به کارگیری سامانه GIS،یکی از جدیدترین روش های انجام در ارزیابی اراضی و اجرای پروژههای آمایش سرزمین است. این بررسی با هدف تعیین کاربریهای منطبق بر توان طبیعی سرزمین و بهبود مدیریت حوزههای آبخیز با بهرهگیری از ابزار GIS در منطقه طالقان انجام پذیرفت. بر این پایه درآغاز، منابع اکولوژیک و اقتصادی – اجتماعی شناسایی و نقشه سازی شدند، ...
بیشتر
به کارگیری سامانه GIS،یکی از جدیدترین روش های انجام در ارزیابی اراضی و اجرای پروژههای آمایش سرزمین است. این بررسی با هدف تعیین کاربریهای منطبق بر توان طبیعی سرزمین و بهبود مدیریت حوزههای آبخیز با بهرهگیری از ابزار GIS در منطقه طالقان انجام پذیرفت. بر این پایه درآغاز، منابع اکولوژیک و اقتصادی – اجتماعی شناسایی و نقشه سازی شدند، دادههای بدست آمده رقومی شده و به همراه دیگر دادههای توصیفی برای ایجاد پایگاه دادهها به محیط GISوارد شدند و با تجزیه و تحلیل بیش از 15 لایه اطلاعاتی واحدهای همگن زیست محیطی تعیین شد. سپس با بهرهگیری از مدل تلفیقی برنامه ریری و مدیریت آبخیز (6 ) و در نظر گرفتن ویژگی های طبیعی و اقتصادی – اجتماعی آبخیز، تعیین اولویت بین کاربریهای مجاز انجام و کاربریهای بهینه پیشنهادی معرفی شدند. در پایان نیز دو نقشه آمایش سرزمین و کاربری فعلی اراضی بر همدیگر در محیط GIS همخوانی داده شدند و میزان همخوانی کاربریهای مناسب و کاربریهای فعلی و دقت و قابلیت سامانه GIS در تعیین کاربریهای همخوانی بر توان سرزمین مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده از همخوانی دو نقشه آمایش سرزمین و کاربری فعلی اراضی بر همدیگر، نشان میدهد که 17 درصد حوزه مورد بررسی دارای کاربری بهینه و 83 درصد حوزه نیاز به تغییر کاربری دارد. همچنین نتایج بدست آمده نشاندهنده توان پایین حوزه آبخیز مورد بررسی برای توسعه روستایی (06/0 درصد از سطح حوزه) و توان بالای آن برای ایجاد و توسعه گردشگری بومی و طبیعی میباشد.