سعید برخوری؛ الهام رفیعی ساردوئی؛ محمدرضا رمضانی؛ علی اذره؛ مریم نصب پور
چکیده
تغییر اقلیم بهعنوان یکی از چالشهای اساسی در قرن حاضر به شمار میرود که بر بخشهای مختلف اکوسیستم تأثیر گذاشته است. یکی از اجزای مهم و اساسی اکوسیستمها، تولید خالص اولیه است که شاخص عملکرد اکوسیستم در مقابل تغییرات محیطی محسوب میگردد. از اینرو با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، جهت کمی کردن اثرات تغییر اقلیم روی اکوسیستمها، ...
بیشتر
تغییر اقلیم بهعنوان یکی از چالشهای اساسی در قرن حاضر به شمار میرود که بر بخشهای مختلف اکوسیستم تأثیر گذاشته است. یکی از اجزای مهم و اساسی اکوسیستمها، تولید خالص اولیه است که شاخص عملکرد اکوسیستم در مقابل تغییرات محیطی محسوب میگردد. از اینرو با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، جهت کمی کردن اثرات تغییر اقلیم روی اکوسیستمها، تولید خالص اولیۀ بیومهای مختلف در دشت جیرفت در دو دورۀ 2015-2001 و 2030-2016 با استفاده از مدل BIOME-BGC شبیهسازی شد. جهت بررسی تغییر پارامترهای اقلیمی در دورۀ آتی از مدل ریزمقیاس نمایی6 LARS-WG استفاده شد. پس از اطمینان از قابلیت مدل LARS-WG در تولید دادههای اقلیمی، اقدام به شبیهسازی متغیرهای اقلیمی در دورۀ 2030-2016 تحت سناریوی RCP 4.5 شد. مقادیر [1]NPP در دورۀ گذشته با استفاده از مدل BIOME-BGC شبیهسازی و با دادههای NPP حاصل از تصاویر مودیس MOD17A3 مقایسه و اعتبارسنجیگردید که نتایج حاکی از عملکرد بالای مدل در شبیهسازی NPP بود. پس از اطمینان از صحت مدل، تولید خالص اولیۀ تحت دادههای بارش و دما در دورۀ آتی (2030-2016) شبیهسازی گردید. نتایج مقایسۀ پارامترهای اقلیمی در دورۀ پایه (2015-2001) و دورۀ آتی (2030-2016) حاکی از افزایش بارش و دمای کمینه و بیشینه در دورۀ آتی نسبت به دورۀ پایه میباشد. همچنین بر طبق نتایج، میزان NPP در دورۀ آتی در تمامی بیومها افزایش یافته است که این افزایش در دورۀ آتی درنتیجه افزایش بارندگی میباشد. بیشترین مقدار NPP در قسمتهای شمالی و غربی منطقه به ترتیب مربوط به بیوم 4 با پوشش کشاورزی، بیوم 5 و 2 با پوشش گیاهی مرتع بوده و کمترین مقدار آن مربوط به قسمتهای جنوبی منطقۀ مورد مطالعه میباشد.
بهزاد رایگانی؛ سوسن براتی قهفرخی؛ احمد خوش نوا
چکیده
هدف از این مطالعه توسعۀ روشی جامع به منظور شناسایی کانونهای تولید گرد و غبار و بررسی روند تغییرات آنها طی یک دورۀ زمانی مشخص به کمک دادههای دورسنجی است. بدین منظور از دادههای ماهوارهای سنجنده OLI لندست 8 در طول سالهای 2013 تا 2015 جهت تهیۀ نقشههای پتانسیل باد فرسایی از منظر پوشش گیاهی، رطوبت و پوشش زمین استفاده شده است. ...
بیشتر
هدف از این مطالعه توسعۀ روشی جامع به منظور شناسایی کانونهای تولید گرد و غبار و بررسی روند تغییرات آنها طی یک دورۀ زمانی مشخص به کمک دادههای دورسنجی است. بدین منظور از دادههای ماهوارهای سنجنده OLI لندست 8 در طول سالهای 2013 تا 2015 جهت تهیۀ نقشههای پتانسیل باد فرسایی از منظر پوشش گیاهی، رطوبت و پوشش زمین استفاده شده است. این نقشهها با اطلاعات زمینشناسی و زبری زمین به روش ارزیابی چند معیاره تلفیق شدند تا یک نقشۀ مناطق بالقوۀ تولید گرد و غبار به دست آید. در گام دوم اطلاعات مربوط به ایستگاههای سینوپتیک، هواشناسی و سنجش آلودگی هوا دریافت و با استفاده از تحلیل آماری آنها و با کمک دادههای سنجندۀ مودیس تاریخ رویدادهای محلی ریزگرد به دست آمد. این تاریخها بر اساس مدل شبیهسازی جریان هوای هایاسپلیت واسنجی شد تا اطمینان حاصل شود جریان هوا در مسیر حرکت خود با سطح زمینی که پتانسیل باد فرسایی داشته، تماس حاصل نموده است. همچنین بر اساس محل تلاقی جریان هوا با سطح زمین و با اعمال ماسکهای مناطق فرسایشناپذیر بر روی آنها، مناطق محتمل تولید ریزگرد مشخص گردید. این مناطق با عنوان مناطق بالفعل تولید ریزگرد با مناطق بالقوه به روش ارزیابی چند معیارۀ فازی به روش وزنی خطی تلفیق و بر اساس یک طرح نمونهبرداری لایهبندی شده-تصادفی کانونهای مستعد تولید گرد و غبار شناسایی شد. جهت اعتبارسنجی مناطق شناسایی شده و بررسی روند تغییرات آنها از سری زمانی دادههای ماهوارهای و دادههای ایستگاههای هواشناسی استفاده شد و روند تغییرات پوشش گیاهی، رطوبت خاک و دمای سطح زمین در محل کانونهای شناسایی شده در طی یک دورۀ زمانی 15 ساله مورد پایش قرار گرفت. نتایج اعتبار سنجی نشان دهندۀ دقت بالای مناطق شناسایی شده و کاهش معنیدار پوشش گیاهی، رطوبت خاک و دمای سطح زمین در محل کانونهای شناسایی شده در طی دورۀ زمانی مورد مطالعه است. نتایج حاصل از این تحقیق و بازدیدهای میدانی صورت گرفته نشان از سودمندی و کارایی این روش دارد و میتواند برای مطالعات آتی در این زمینه به عنوان یک چارچوب جامع جهت شناسایی کانونهای گرد و غبار مورد استفاده قرار گیرد.