محمد رحیم فروزه؛ غلامعلی حشمتی؛ حسین بارانی
چکیده
ایران کشوری است با فرهنگ کهن که طی زمانهای طولانی ساکنان آن برای تطبیق با حوادث و رویدادهای اطراف خود بنا به سلیقه و ابتکارات محلی در زمینههای مختلف، طبقهبندیها، اسامی و فنآوریهای گوناگونی را بوجود آوردهاند. این منابع غنی دانش با سرعتی غیر قابل تصور در حال فرسایش هستند که در واقع بخشی از فرآیند تخریب فرهنگهای ...
بیشتر
ایران کشوری است با فرهنگ کهن که طی زمانهای طولانی ساکنان آن برای تطبیق با حوادث و رویدادهای اطراف خود بنا به سلیقه و ابتکارات محلی در زمینههای مختلف، طبقهبندیها، اسامی و فنآوریهای گوناگونی را بوجود آوردهاند. این منابع غنی دانش با سرعتی غیر قابل تصور در حال فرسایش هستند که در واقع بخشی از فرآیند تخریب فرهنگهای محلی و بومی است؛ لذا حفاظت و گردآوری این اطلاعات از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مطالعه سعی شد تا بخشی از دانش عشایر ایل بویراحمد در زمینۀ بازشناسی زمان و مکان که نقش چشمگیری را در شکلدهی فعالیتهای گوناگون بهرهبرداری در عرصۀ مرتع ایفا میکند بررسی و مکتوب گردد. این مطالعه در مرتع دیلگان که در زمرۀ مناطق سردسیری استان کهگیلویه و بویراحمد بوده و سکونتگاه ییلاقی طوایفی از عشایر ایل بویر احمد است، صورت پذیرفت. جهت جمعآوری اطلاعات از پژوهش مشارکتی بهره گرفته شد. با توجه به اشراف شبانان مجرب به اجزای زمانی و مکانی، مصاحبهها به دو قسمت مصاحبه از شبانان و سایر افراد تقسیم گردید و از طریق مصاحبۀ آزاد و مشاهده ضمن کار، اطلاعات لازم دربارۀ دانش ایشان نسبت به تقویم محلی و شناسایی مکانهای پیرامون در مرتع کاوش و ثبت شد. در نهایت متن مصاحبهها به شیوۀ تحلیل محتوا تجزیه و ترکیب شده است. نتایج این بررسی مبین آن است که بومیان منطقه در دانش روایی خود تقویم روزانه و سالانهای دارند که فعالیتهای خود را بر طبق آن تنظیم مینمایند. تقویم روزانه ایشان شامل دوازده بخش است که زمانهای مختلف شبانه روز بر مبنای آن نامگذاری میشود. همچنین در تقویم سالانۀ ایشان، ایام مختلف سال در سیزده واحد زمانی متفاوت طبقهبندی شده است که فعالیتهای سالانه عشایر (نظیر کوچ، برداشت محصول، برداشت گیاهان خوراکی و دارویی و ...) منطبق با این تقویم روایی صورت میپذیرد. با توجه به آنچه که گفته شد توصیه میشود موضوع شناسایی الگوهای طبقهبندی و نامگذاری زمان و مکان در نظامهای سنتی روستایی و ایلیاتی از ناحیه متولیان مدیریت مرتع مورد تحقیق بیشتر قرار گیرد تا امکان تحلیل واقع بینانهتری از زمینۀ تحقیق پیش رویشان فراهم شده و راهکارهای عملیتری نیز در جهت پیشبرد اهداف ارائه گردد.
غلامعلی حشمتی؛ دیانا عسکری زاده؛ محمد رحیم فروزه
چکیده
به منظور تعیین رژیم غذایی گوسفند دالاق، مراتع قشلاقی دشت گمیشان انتخاب شد. نخست محدودۀ چرای دام مشخص شد. سپس، وضعیت مرتع و ترکیب گیاهی، به روش ارزش مرتع، و گرایش، به روش ترازوی گرایش، تعیین شد. زمان برداشت در دو دورة چرایی ـ هفتة اول آبان 1389 و هفتة آخر فروردین 1390 ـ در دو بازة چرای روزانه (صبح ساعت 7- 11 و عصر ساعت 13- 17)، به مدت پنج روز متوالی، ...
بیشتر
به منظور تعیین رژیم غذایی گوسفند دالاق، مراتع قشلاقی دشت گمیشان انتخاب شد. نخست محدودۀ چرای دام مشخص شد. سپس، وضعیت مرتع و ترکیب گیاهی، به روش ارزش مرتع، و گرایش، به روش ترازوی گرایش، تعیین شد. زمان برداشت در دو دورة چرایی ـ هفتة اول آبان 1389 و هفتة آخر فروردین 1390 ـ در دو بازة چرای روزانه (صبح ساعت 7- 11 و عصر ساعت 13- 17)، به مدت پنج روز متوالی، انجام شد. با استفاده از روش مشاهدة مستقیم، شمارش لقمه و رفتار رژیم غذاییِ دام ارزیابی گردید. رژیم غذایی گوسفند در صبح و عصر با آزمون t وابسته و در طی پنج روز، با استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد در برداشت اول غالبیت رژیم غذایی گوسفند (6/33% در صبح و 3/33% در عصر) به گونۀ Aeluropus littoralis است و کمترین ترجیح غذایی آن (01/1% در صبح و 23/0% در عصر) به گونۀHalocnemum strobilaceum . در برداشت دوم Hordeum marinum (99/42% در صبح و 76/59% در عصر) دارای بیشترین رجحان بود و Salicornia herbaceae (04/2% در صبح و 16/4% در عصر) کمترین گونة مورد مصرف گوسفند بود. اما، به دلیل یکسانبودن شرایط چرایی مورد مطالعه، اختلاف معنیداری در رژیم غذایی دام در طی دورة چرایی مشاهده نشد. هرچند غالبیت بوتهایها در منطقه بیشتر بود، به دلیل شروع دورة رویشی گونهها، رژیم غذایی دام بیشتر متوجه گونة گراس ـ به دلیل ارزش غذایی بیشتر نسبت به گونههای بوتهای شور روی ـ بود.