لیلا شریعتی نیا؛ مهدی قربانی؛ حسین آذرنیوند؛ مجید رحیمی
چکیده
مراتع به عنوان نظامهای اجتماعی-اکولوژیک، نقشی حیاتی در تأمین امنیت غذایی و معیشت جوامع ایفا میکنند. با این حال، تغییر اقلیم و عوامل انسانی تهدیداتی جدی برای این اکوسیستمها محسوب میشوند. به منظور مقابله با این چالشها، دولتها به حمایت از اقدامات احیا و اصلاح مراتع پرداختهاند. حکمرانی منابع طبیعی به عنوان یک رویکرد نوظهور ...
بیشتر
مراتع به عنوان نظامهای اجتماعی-اکولوژیک، نقشی حیاتی در تأمین امنیت غذایی و معیشت جوامع ایفا میکنند. با این حال، تغییر اقلیم و عوامل انسانی تهدیداتی جدی برای این اکوسیستمها محسوب میشوند. به منظور مقابله با این چالشها، دولتها به حمایت از اقدامات احیا و اصلاح مراتع پرداختهاند. حکمرانی منابع طبیعی به عنوان یک رویکرد نوظهور در مدیریت این نظامها مطرح شده است که میکوشد پایداری مراتع را با ایجاد تصویری مشترک از وضعیت منابع و قوانین مناسب مدیریت و افزایش ظرفیت سازگاری، در مواجهه با پیچیدگیهای تغییرات محیطی و عدم قطعیتهای ناشی از آن تأمین کند. تحقیق حاضر بر اساس رویکرد تحلیل شبکههای اجتماعی و با استفاده از روش گلولهبرفی و بکارگیری شاخصهای تراکم پیوندهای درونگروهی و برونگروهی و مرکز-پیرامون، وضعیت روابط همکاری و انتقال دانش در نظام حکمرانی مرتع در شهرستان تفرش را بین دستاندرکاران سازمانی با نقشهای حفاظتی،توسعهای و واسطهای مورد سنجش و بررسی قرار داد. نتایج حاکی از میزان بالای پیوندهای برونگروهی و وجود منافذ ساختاری قوی و سطح پایین پیوندهای درونگروهی و بستهبودن کمتر از حد مطلوب شبکه بود که نشان داد ساختار دانش مدیریت مراتع در این منطقه مبتنی بر مذاکره نیست و در فرآیند دانش زائد قرار دارد که مبین ناکارآمدی جریان ورودی دانش اکولوژیک در بهبود سازگاری میان شبکه دستاندرکاران سازمانی مرتبط با مدیریت مراتع شهرستان تفرش است. این مطالعه بر اهمیت سرمایه اجتماعی و یادگیری متقابل در تقویت همکاریها و تصمیمگیریهای جمعی تأکید دارد و نشان میدهد که ایجاد توافق بین کنشگران با اهداف مختلف، کلید موفقیت حکمرانی مبتنی بر سازگاری است.
جواد معتمدی؛ علی محبی؛ کامبیز علیزاده
چکیده
زمینه: کنار آمدن با تغییرات اقلیمی، بخشی از شیوه رویارویی با این پدیده است. این امر، منوط به درک تغییرات اقلیمی و میزان انطباقپذیری با آن میباشد.هدف: پژوهش، با هدف سنجش میزان درک عشایر از تغییرات اقلیمی و راهبردهای سازگاری آنها در مواجهه با تغییرات اقلیمی، انجام شد.روش پژوهش: پژوهش، توصیفی بوده و ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه ...
بیشتر
زمینه: کنار آمدن با تغییرات اقلیمی، بخشی از شیوه رویارویی با این پدیده است. این امر، منوط به درک تغییرات اقلیمی و میزان انطباقپذیری با آن میباشد.هدف: پژوهش، با هدف سنجش میزان درک عشایر از تغییرات اقلیمی و راهبردهای سازگاری آنها در مواجهه با تغییرات اقلیمی، انجام شد.روش پژوهش: پژوهش، توصیفی بوده و ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه بود که گویههای آن بر اساس مصاحبه، بهدست آمد.یافتهها: درک عشایر از اثرات تغییر اقلیم، یکسان نمیباشد. از نظر آنها، تغییر اقلیم، مشهودترین تاثیر را در پوشش گیاهی داشته است. اولویت استراتژیهای سازگاری نیز در مواجهه با تغییرات اقلیمی، متفاوت است. بین درک اثرات تغییر اقلیم با میزان سازگاری و انطباقپذیری در مواجهۀ با تغییرات اقلیمی، رابطۀ مثبت مشاهده شد. عشایری که درک بیشتری از اثرات تغییر اقلیم داشتند، از استراتژیهای مدیریت دام جهت سازگاری در مواجهه با آن، استفاده کردهاند. سن و سابقۀ دامداری، با میزان درک از اثرات تغییر اقلیم، رابطۀ مثبت داشت. رابطۀ منفی و معنیداری نیز بین تعداد دام و میزان سازگاری، مشاهده شد.نتیجهگیری: درک عشایر از تغییر اقلیم و تأثیرات آن بر اکولوژی محیط، نقطه شروع مهمی در مقابله با اثرات منفی تغییرات اقلیمی و انتخاب راهبردهای مناسب برای سازگاری یا مقابله با آن است. بهطوری که انتخاب روشهای سازگاری مناسب توسط عشایر، آسیبپذیری تغییرات اقلیمی بر وضعیت دام و مراتع را کاهش میدهد.
صلاح الدین زاهدی
چکیده
کاشت اکوتیپهای گونۀ مرتعی Elymus hispidus var. hispidus در ایستگاه پژوهشی بهارستان سنندج به منظور بررسی قدرت استقرار و سازگاری انجام شد. این بررسی از سال 1389 شروع و تا سال 1394 ادامه یافت. برای هر اکوتیپ به مقدار کافی بذر از پایه های مختلف سراسر استان جمع آوری و در پائیز سال 1389 در فاز تکثیر بذر برای هر اکوتیپ کشت شدند. در پائیز سالهای 90 و 91 اکوتیپهای ...
بیشتر
کاشت اکوتیپهای گونۀ مرتعی Elymus hispidus var. hispidus در ایستگاه پژوهشی بهارستان سنندج به منظور بررسی قدرت استقرار و سازگاری انجام شد. این بررسی از سال 1389 شروع و تا سال 1394 ادامه یافت. برای هر اکوتیپ به مقدار کافی بذر از پایه های مختلف سراسر استان جمع آوری و در پائیز سال 1389 در فاز تکثیر بذر برای هر اکوتیپ کشت شدند. در پائیز سالهای 90 و 91 اکوتیپهای هر گونه در قالب طرحهای آماری بلوکهای کامل تصادفی در عرصههای مرتعی بهصورت دیم کشت شدند. ابعاد کرتهای آزمایشی 2*4 مترمربع که بهصورت 4 خط 4 متری با فاصلۀ 50 سانتیمتر اجرا گردید و برای حذف اثرات حاشیهای فاصلۀ بین کرتها 5/0 متر و فاصلۀ بین بلوکها 2 متر در نظر گرفته شد. متغیرهای اندازهگیری شده برای انتخاب و ارزیابی اکوتیپ ها شامل: 1) درصد سبز شدن بذرها در عرصه 2) گلدهی 3) تشکیل بذر 4) ارتفاع گیاه 5) تولید 6) سطح پوشش تاجی و 7) توان رویش مجدد که نتایج نشان داد بین متغیرهای اندازهگیری شده و اکوتیپها در سطح احتمال (P< 0.05) اختلاف معنیدار وجود دارد. آزمون دانکن برای پارامترهای مورد اندازهگیری اکوتیپهای مختلف نشان داد که اکوتیپ دولاب، دارای بهترین عملکرد است. به نظر میرسد که فاکتورهای ارتفاع از سطح دریا، عمق خاک و جهت جغرافیایی بیشترین تأثیر را بر عملکرد اکوتیپهای مختلف داشتهاند.