حامد نوذری؛ صفر معروفی؛ مهناز ادیرش
چکیده
با توجه به خسارتهای سالیانۀ سیلاب حوضۀ دز و عدم اطلاع از میزان آبی که در زیر حوضههای میانی به سیل اصلی اضافه میشوند، هدف این تحقیق، تعیین میزان مشارکت زیرحوضههای میانی در سیل خروجی و شناسایی مناطق سیلخیز حوضه است. بنابراین با استفاده از شاخص SPI، مرطوبترین دورۀ زمانی منطقه تعیین گردید. پس از آن، منطقۀ مورد مطالعه به یازده ...
بیشتر
با توجه به خسارتهای سالیانۀ سیلاب حوضۀ دز و عدم اطلاع از میزان آبی که در زیر حوضههای میانی به سیل اصلی اضافه میشوند، هدف این تحقیق، تعیین میزان مشارکت زیرحوضههای میانی در سیل خروجی و شناسایی مناطق سیلخیز حوضه است. بنابراین با استفاده از شاخص SPI، مرطوبترین دورۀ زمانی منطقه تعیین گردید. پس از آن، منطقۀ مورد مطالعه به یازده زیرحوضه تقسیم و شبیهسازی بارش رواناب منطقه به کمک نرمافزار WMS صورت گرفت. در نهایت به کمک حذف یک به یک زیر حوضهها از روند شبیهسازی، سهم هر یک از زیرحوضهها در سیل خروجی تعیین شد. نتایج نشان داد که زیرحوضۀ دوکوهه با کاهش 40 درصدی دبی پیک، مؤثرترین ناحیه در سیل خروجی است. پس از آن حمیدآباد با 35 درصد و سد دز با 15 درصد به ترتیب زیر حوضههایی هستند که پتانسیل سیل خیزی بالایی دارند. همچنین به منظور حذف اثر مساحت زیرحوضه، اولویتبندی بر اساس سهم مشارکت مساحت واحد زیرحوضهها در خروجی انجام شد و دوکوهه با 29 درصد، حمیدآباد با 25درصد و دزفول با 15 درصد مشارکت، به ترتیب رتبههای اول، دوم و سوم را به خود اختصاص دادند.
صادق تالی خشک؛ محسن محسنی ساروی؛ مهدی وفاخواه؛ شهرام خلیقی سیگارودی
چکیده
به دلیل ناکافیبودن امکانات، بودجه، نیروی انسانی، زمان، و ... عملیات آبخیزداری در کل سطح حوضة آبخیز قابل اجرا نیست. به همین دلیل، عملیات آبخیزداری باید در زیرحوضههایی اجرا شود که اثرگذارتر است و از نظر تخریب، فرسایش، خسارات جانی و مالی، سیلاب، و ... بیشتر در معرض خطر باشد. همچنین، نقص ایستگاههای هیدرومتری یا فقدان ایستگاهها در ...
بیشتر
به دلیل ناکافیبودن امکانات، بودجه، نیروی انسانی، زمان، و ... عملیات آبخیزداری در کل سطح حوضة آبخیز قابل اجرا نیست. به همین دلیل، عملیات آبخیزداری باید در زیرحوضههایی اجرا شود که اثرگذارتر است و از نظر تخریب، فرسایش، خسارات جانی و مالی، سیلاب، و ... بیشتر در معرض خطر باشد. همچنین، نقص ایستگاههای هیدرومتری یا فقدان ایستگاهها در برخی مناطق متخصصان را بر آن داشته تا برای اولویتبندی زیرحوضهها به دنبال روشهایی باشند که با استفاده از خصوصیات در دسترس زیرحوضهها، در مناطق مختلف جغرافیایی، بهدرستی عمل کند. در تحقیق حاضر امکان استفاده از روشهای نروفازی و SCS در مدل HEC-HMS، که محدودة وسیعی از مزایا و معایب را میتوانند در تصمیمگیریها لحاظ نمایند، بررسی شد. برای تعیین صحت نتایج روشهای مختلف، میزان دبی خروجی از زیرحوضههای طالقان طی یک سال آماری برداشت شد. نتایج بهدستآمده از این دو روش با حداکثر دبی با دورة بازگشت دوسالة مشاهداتی زیرحوضهها مقایسه شد. نتایج نشان داد بهترین اولویتبندی مربوط به روش نروفازی است و در مقایسه با SCS، بر اساس ضرایب خطا و تبیین مربوط به مقایسة دادههای مشاهداتی و برآوردشده، بهترین برآوردها را داشته است.