علی حقی زاده؛ لیلا قاسمی
چکیده
در سالهای اخیر، وضعیت سیلابی بودن سرشاخههای دز در استان لرستان افزایشیافته است. این امر بهدلیل عوامل مختلفی ازجمله تغییراقلیم، کاهش پوشش گیاهی و افزایش ساختوساز در حریم رودخانهها است. در سال 1401، چندین بار در سرشاخههای دز در استان لرستان، سیل اتفاق افتاد. این سیلها باعث خسارات جانی و مالی زیادی شدند. مدلهای مفهومی جهانی ...
بیشتر
در سالهای اخیر، وضعیت سیلابی بودن سرشاخههای دز در استان لرستان افزایشیافته است. این امر بهدلیل عوامل مختلفی ازجمله تغییراقلیم، کاهش پوشش گیاهی و افزایش ساختوساز در حریم رودخانهها است. در سال 1401، چندین بار در سرشاخههای دز در استان لرستان، سیل اتفاق افتاد. این سیلها باعث خسارات جانی و مالی زیادی شدند. مدلهای مفهومی جهانی بیش از دو دهه است که توسعهیافتهاند و اثربخشی آنها در شبیهسازی جریان رودخانه به اثبات رسیده است. در این مطالعه با استفاده از سه مدل روزانه (GR4J)، ماهانه (GR2M) و سالانه (GR1A) به شبیهسازی بارش-رواناب حوزه آبخیز سیلاخور-رحیمآباد پرداخته شد. بهمنظور ارزیابی عملکرد مدل، در طول دورههای واسنجی و اعتبارسنجی، از معیارهای ارزیابی نش- ساتکلیف (Nash)، مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE) و خطای کل در حجم جریان (Bias) استفاده شد. نتایج بهدستآمده کاملاً معنیدار بودند. مدل GR1A در هر دو دوره واسنجی و اعتبارسنجی به ترتیب دارای ضرایب نش 1/86 و 7/71 میباشد، لذا این مدل دارای عملکرد خیلی خوب میباشد. برای دو مدل GR2M و GR4J نیز ضرایب نش در دو دورهی واسنجی و اعتبارسنجی به ترتیب برابر با 7/76، 2/70 و 4/61، 2/86 میباشند که بیانگر عملکرد خیلیخوب این مدلها در شبیهسازی بارش-رواناب میباشد. لیکن با توجه به مطلوب بودن دو معیار ارزیابی، یعنی RMSE و Bias در مدل GR1A، این نتیجه حاصل میشود که مدل GR1A عملکرد بهتری در شبیهسازی بارش- رواناب داشت. درنهایت نتایج حاصل بیانگر این است که مدلهای مفهومی GR4J، GR2M و GR1A مدلهای مناسبی برای شبیهسازی جریان در حوزه آبخیز سیلاخور-رحیمآباد میباشند.
لیلا داوودی معماراطاقور؛ ابراهیم فتائی؛ مهدی تاج آبادی؛ بابک نعیمی
چکیده
ارزیابی کیفیت منابع آب یکی از موارد با اهمیت برای بهبود مدیریت آنها میباشد. با توجه به اهمیت منابع اب زیرزمینی در دشت قزوین، و به منظور اگاهی بیشتر از وضعیت این منابع، در این مطالعه به بررسی کیفیت آب زیرزمینی برای مصارف شرب و کشاورزی پرداخته شده است. به این منظور با استفاده از پارامترهای هیدروژئوشیمیایی، دو شاخص کیفیت آب آشامیدنی ...
بیشتر
ارزیابی کیفیت منابع آب یکی از موارد با اهمیت برای بهبود مدیریت آنها میباشد. با توجه به اهمیت منابع اب زیرزمینی در دشت قزوین، و به منظور اگاهی بیشتر از وضعیت این منابع، در این مطالعه به بررسی کیفیت آب زیرزمینی برای مصارف شرب و کشاورزی پرداخته شده است. به این منظور با استفاده از پارامترهای هیدروژئوشیمیایی، دو شاخص کیفیت آب آشامیدنی و آبیاری جهت بررسی و مطالعه کیفیت آب زیرزمینی در سالهای 1391، 1395 و 1399انتخاب گردیدند. بر اساس نتایج، نقشههای شاخصهای کیفیت آب آشامیدنی و آبیاری کلاسبندی شدند و درصد مساحت هر کلاس و مقدار میانگین آنها در کاربری اراضیهای مختلف با استفاده از نرم افزار ArcMap 10.8.2 به دست آمد، تا اثر متقابل کاربری اراضی بر روی کیفیت آب زیرزمینی در نظر گرفته شود. نتایج نشان داد میانگین شاخص کیفیت آب آشامیدنی در سالهای 1391، 1395 و 1399 به ترتیب 02/135، 30/128 و 38/127 به دست آمد که بهبود کیفیت آب شرب را نشان میدهد. در حالی که میانگین شاخص کیفیت آب آبیاری در این سالها به ترتیب 21/62، 51/63 و 39/63 حاصل شد. کیفیت آب زیرزمینی برای مصارف شرب و کشاورزی در بخشهای شمالی منطقه بهتر از بخشهای جنوبی بود، درحالی که در بخشهای مرکزی و شرقی دشت که شامل اراضی بایر و رها شده است، برای مصرف آبیاری دارای محدودیت زیاد یا شدید میباشند که با مرور زمان محدودیت آب برای آبیاری بیشتر شده است. نتایج مشخص نمود که مساحت اراضی دارای آب زیرزمینی با کیفیت مناسب برای مصرف شرب، در حال کاهش است و در طول دوره مورد مطالعه از مساحت کلاس خوب کاسته شده و بر میزان مساحت کلاس ضعیف افزوده شده است.
نسار نصیری؛ کیوان اصغری؛ علی اصغر بسالت پور
چکیده
در این پژوهش، تغییرات مکانی و زمانی مؤلفههای منابع آبی، شامل منابع آب آبی و آب سبز در چهار نوع کاربری اراضی مهم در حوزه آبریز زاینده رود، و با بهرهگیری از مدل هیدرولوژیکی نیمه توزیعی SWAT (Soil and Water Assessment Tool) و کامل ترین مجموعه داده توسعه داده شده برای این حوضه، در بازه زمانی 20 ساله (شامل چهار بازه 5 ساله) مورد بررسی قرار گرفت. با توجه ...
بیشتر
در این پژوهش، تغییرات مکانی و زمانی مؤلفههای منابع آبی، شامل منابع آب آبی و آب سبز در چهار نوع کاربری اراضی مهم در حوزه آبریز زاینده رود، و با بهرهگیری از مدل هیدرولوژیکی نیمه توزیعی SWAT (Soil and Water Assessment Tool) و کامل ترین مجموعه داده توسعه داده شده برای این حوضه، در بازه زمانی 20 ساله (شامل چهار بازه 5 ساله) مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به توانایی بالای مدل SWAT در امر شبیهسازی پارامترهای اقلیمی و رواناب سطحی، کمترین مقدار میانگین پنج ساله آب آبی، جریانِ آبِ سبز و ذخیره آبِ سبز در سطح حوضه، به ترتیب در دوره چهارم، 2014-2010 (حدود 15 میلیمتر)، دوره دوم، 2004-2000 (26 میلیمتر) و دوره اول، 1999-1995 (30 میلیمتر) مشاهده شد. از دگرسوی میانگین مقادیر مؤلفهی آبِ آبی و مؤلفه جریانِ آبِ سبز و ذخیره آبِ سبز در بخشهای غربی حوضه بیشتر از بخشهای شرقی حوضه برآورد گردید. از دیگر یافتههای این پژوهش، تأثیرپذیری مقادیر مؤلفههای منابع آبِ آبی، ذخیره آبِ سبز و مقادیر مؤلفهی جریانِ آبِ سبز از مقادیر بارش و تغییرات آنها در انواع کاربری اراضی میباشند. بدین ترتیب که بیشینه آبِ آبی در اراضی جنگل و کشاورزی آبی، بیشترین تغییرات جریان آب سبز در اراضی کشاورزی آبی و دیم و کمینه ذخیره آب سبز در اراضی مرتعی مشاهده گردید. شناخت منابع آب موجود، پتانسیلهای آبی و نقاط بحرانی در یک منطقه، امکان مدیریت جامع منابع آب و برنامهریزیهای بلندمدت را میسر میگردد.
حامد اسکندری دامنه؛ مسلم برجی؛ مهدی قربانی
چکیده
ابتکارات محلی از سویی به عنوان فعالیتهای دسته جمعی خاص، بدون کمک یا مشوق خارجی به منظور کنترل آبهای زیرزمینی و سطحی تعریف شده است و از سوی دیگر، یکی از مهمترین رویکردهای مدیریتی در منابع آب، رویکرد مدیریت اجتماع محور است که تأکید بر ظرفیتسازی و نهادسازی در جوامع محلی برای مدیریت مشارکتی منابع آب دارد. ساختارهای اجتماعی منابع ...
بیشتر
ابتکارات محلی از سویی به عنوان فعالیتهای دسته جمعی خاص، بدون کمک یا مشوق خارجی به منظور کنترل آبهای زیرزمینی و سطحی تعریف شده است و از سوی دیگر، یکی از مهمترین رویکردهای مدیریتی در منابع آب، رویکرد مدیریت اجتماع محور است که تأکید بر ظرفیتسازی و نهادسازی در جوامع محلی برای مدیریت مشارکتی منابع آب دارد. ساختارهای اجتماعی منابع آب یکی از ابعاد دانش بومی در جوامع روستایی ایران محسوب میشود که ضرورت دارد در مدیریت منابع آب علاوه بر تحلیل دانش بومی ساختارهای اجتماعی مرتبط با آن نیز مورد تحلیل قرار گیرد. هدف اصلی در این مقاله شناخت ابعاد دانش بومی مرتبط با مدیریت پایدار منابع آب در روستای روزکین بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت است. این مطالعه بر اساس روشهای مردمشناسی و رویکردهای کیفی از جمله مشاهدۀ مستقیم و مشارکتی محقق و مصاحبۀ سازمانیافته با 32 نفر از افراد مطلع و آگاه (کلیۀ کشاورزان) استفاده شده است. در روستای روزکین ساختار اجتماعی خاصی بر مدیریت منابع آب حاکم است که قدمتی بیش از 100 سال در منطقه دارد. همیاری در مدیریت منابع آب یک اصل اساسی در این روستا محسوب میشود و نقشهای اجتماعی ارباب و زَعیم از ابتکارات اجتماعی این روستا در مدیریت منابع آب است. در این روستا تعداد 10 تشکل یا گروه محلی برای مدیریت منابع آب شکل گرفته که هر گروه از ارباب و زَعیم تشکیل شده است. بهطور کلی میتوان بیان کرد دانش بومی و سنتهای محلی در این روستا عامل پایداری منابع آب محسوب میشود که میتوان استدلال کرد در ارتقاء تابآوری سیستمهای اجتماعی- اکولوژیک در مواجهه با بحرانهای زییستمحیطی از جمله کم آبی نیز میتواند مؤثر باشد.
وحید جعفریان؛ محمدرضا یزدانی؛ محمد رحیمی؛ مهدی قربانی
چکیده
شناسایی و تحلیل دستاندرکاران سازمانی، یکی از الزامات مدیریت یکپارچۀ منابع آب مبتنی بر همکاری به شمار میرود. بر اساس روش تحلیل شبکهای میتوان جنبههای ساختاری شبکه دستاندرکاران سازمانی را با نگاهی جامعنگر و قابلاندازهگیری، ارزیابی نموده و نقش و موقعیت آنها را برای استقرار نظام منسجم و هماهنگ مدیریت منابع آب مورد بررسی ...
بیشتر
شناسایی و تحلیل دستاندرکاران سازمانی، یکی از الزامات مدیریت یکپارچۀ منابع آب مبتنی بر همکاری به شمار میرود. بر اساس روش تحلیل شبکهای میتوان جنبههای ساختاری شبکه دستاندرکاران سازمانی را با نگاهی جامعنگر و قابلاندازهگیری، ارزیابی نموده و نقش و موقعیت آنها را برای استقرار نظام منسجم و هماهنگ مدیریت منابع آب مورد بررسی قرار داد. این پژوهش با هدف تحلیل شبکۀ تبادل اطلاعات و همکاری در بین دستاندرکاران سازمانی مرتبط با مدیریت منابع آب در دشت گرمسار صورت گرفت. دستاندرکاران مرتبط در این تحقیق بر اساس نقش و موقعیتی که در شبکه مدیریت منابع آب دارند به سه زیرگروه توسعهای، حفاظتی و واسطهای تقسیم شده و میزان انسجام، پایداری و تابآوری شبکه بر اساس پیوند تبادل اطلاعات و همکاری و محاسبه شاخصهای کمی و ریاضی سطح کلان شبکه شامل تراکم، دوسویگی پیوندها، انتقالیافتگی و فاصله ژئودزیک مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج تحقیق، میزان انسجام سازمانی در بین زیرگروههای مورد مطالعه، متوازن نبوده و در مورد سازمانهای واسطهای در سطح بسیار ضعیف تا ضعیف میباشد و همچنین میزان پایداری و تابآوری شبکۀ مدیریت منابع آب به میزان ضعیف ارزیابی شده است. علاوه بر این، نتایج تحقیق نشاندهنده وجود تعارضاتی است که بهخصوص بین سازمانهای توسعهای و سازمانهای حفاظتی در فرآیند همکاری برای مدیریت مشارکتی منابع آب وجود دارد. این تحقیق با توجه به نتایج حاصله، انجام اقدامات زیربنایی ازجمله ظرفیتسازی و توانمندسازی دستاندرکاران را برای استقرار نظام مدیریت یکپارچه منابع آب در منطقۀ مورد مطالعه توصیه نموده است.