علی حشمت پور؛ ِسیدجواد سجادی؛ یوسف محمدیان
چکیده
بارندگی کم همراه با توزیع نامناسب زمانی و مکانی، از مشکلات مهم در مناطق خشک و نیمهخشک است. کمبود منابع آبی همراه با رشد روزافزون تقاضا آب در این مناطق، دستیابی به منابع آبی جدید را اجتنابناپذیر میسازد. جمعآوری آب باران یکی از شناختهترین شیوههای مدیریت استحصال آب برای مقابله با کمآبی میباشد که در بسیاری از مناطق به سرعت ...
بیشتر
بارندگی کم همراه با توزیع نامناسب زمانی و مکانی، از مشکلات مهم در مناطق خشک و نیمهخشک است. کمبود منابع آبی همراه با رشد روزافزون تقاضا آب در این مناطق، دستیابی به منابع آبی جدید را اجتنابناپذیر میسازد. جمعآوری آب باران یکی از شناختهترین شیوههای مدیریت استحصال آب برای مقابله با کمآبی میباشد که در بسیاری از مناطق به سرعت درحالتوسعه است. با توجه به تنوع و گستردگی روشهای جمعآوری آب باران، باید در انتخاب عوامل تاثیرگذار و نوع روش ترکیب معیارها توجه جدی نمود. در این مقاله، جهت تعیین مکانهای مستعد احداث سطوح آبگیر باران برای شرب دام، ابتدا عوامل مؤثر با مطالعات انجامشده و خصوصیات منطقه تعیین شدند. هفت عامل شیب، کاربری اراضی، عمق خاک، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، فاصله از دامداری و جهت باد غالب در نظر گرفته شد. در ادامه با استفاده از تکنیک منطق فازی عوامل به نه قسمت مجزا برای رتبهبندی تقسیم گردید. سپس به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی همپوشانی لایهها انجام شد، نتیجه همپوشانی لایهها به پنج کلاس ضعیف، متوسط، نسبتاّ خوب، خوب و بسیار خوب طبقهبندی شد. مساحت هر کلاس بهترتیب 01/44، 94/53، 31/30، 48/30 و 51/12 کیلومترمربع برای جمعآوری آب باران بهدست آمد. براساس نتایج منطق فازی، قسمت جنوب و جنوب شرقی منطقه اولویت اول را برای احداث سطوح آبگیر باران دارا بود. لذا میتوان برای جمعآوری آب باران و ذخیره سازی آن برای مصارف آینده مورد استفاده قرارگیرد. یافتههای این کار تحقیقاتی به سیاستگذاران و تصمیم گیرندگان کمک میکند در منطقه مورد مطالعه برای غلبه بر مشکلات کمبود آب سازههای مختلف جمعآوری آب باران را اجراء کنند.
سمیه طاهری؛ حسن احمدی؛ جمال قدوسی؛ سادات فیض نیا؛ شهرام خلیقی سیگارودی؛ محمدحسین رامشت
چکیده
فرونشست زمین در مناطق شهری به سازهها، جادهها، خطوط آهن، لولهها، سیستمهای فاضلاب و چاهها آسیب واردمیکند و تعیین پتانسیل آن اهمیت زیادی دارد. در این پژوهش استعداد فرونشست زمین در شهر کرج به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل وزن نشانگر(WoE) مدلسازیشدهاست. بدینمنظور نقشهی فاکتورهای موثر بر فرونشست شامل شیب، ضخامت آبرفت، ...
بیشتر
فرونشست زمین در مناطق شهری به سازهها، جادهها، خطوط آهن، لولهها، سیستمهای فاضلاب و چاهها آسیب واردمیکند و تعیین پتانسیل آن اهمیت زیادی دارد. در این پژوهش استعداد فرونشست زمین در شهر کرج به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل وزن نشانگر(WoE) مدلسازیشدهاست. بدینمنظور نقشهی فاکتورهای موثر بر فرونشست شامل شیب، ضخامت آبرفت، تغییرات سطح سفرهی آبزیرزمینی، لایهای بودن آبخوان و اندازهی ذرات و نفوذپذیری تهیه و با مقادیر ثبتشدهی فرونشست مقایسهشده و وزن تأثیر هریک تعیینگردید. درنهایت از تلفیق اثر این فاکتورها، نقشهی شاخص پتانسیل مخاطرهی فرونشست(SI) تعیینشده و به کمک منحنی نرخ موفقیت(SRC) پهنهبندی شد. براین اساس، پنج پهنه از نظر حساسیت به فرونشست از بسیارحساس تا حساسیت بسیار کم مشخصگردید. بهمنظور تعیین کارایی مدل WoE به کمک منحنی SRC مشخصشد نقشهی پیشبینی حساسیت به فرونشست، 93/64 درصد از واقعیت زمینی را پوشش دادهاست. نتایج نشانداد، لایهای بودن آبخوان، تأثیر مثبتی در ایجاد فرونشست دارد. بیشترین تأثیر نفوذپذیری برفرونشست مربوط به آبرفتهایی با نفوذپذیری بهنسبت خوب و دارای مقداری ذرات ریزدانه میباشد که با وزن نهایی 3/72، در بین طبقات مختلف تمامی پارامترها، بیشترین وزن را دارد و بهنظر میرسد یکی از شرطهای لازم برای رخداد فرونشست است. از لحاظ ضخامت آبرفت، بیشترین میزان فرونشست در آبرفتهای ضخیم (بیش از 200 متر) اتفاقافتادهاست. بهعلاوه، مناطقی که بیش از نیم متر در سال افت متوسط آب زیرزمینی داشتهاند نیز موثرین طبقهی نوسانات سطح سفره بر پدیدهی فرونشست بودهاند. همچنین شیبهای کمتر از دو درجه، مستعدترین شرایط شیب برای بروز فرونشست میباشد. بنابرنتایج، بسیاری از مناطق کرج در برابر مخاطرهی فرونشست بهنسبت ایمنند ولی استعداد این مخاطره در جنوب و جنوبغرب شهر بالا و نیازمند توجه ویژه در مدیریت شهریاست.
وحیده عبداللهی؛ حسین ارزانی؛ جواد معتمدی
چکیده
طبیعتگردی، بهعنوان یک فعالیت جنبی مرتعداری؛ میتواند در ارتقاء سطح زندگی مرتعداران، موثر باشد و بهواسطه اقتصادی کردن مرتعداری، باعث کاهش فشار چرا بر مراتع، شود. در این راستا، پژوهش حاضر، با هدف ارزیابی قابلیت مراتع درمیان خراسان جنوبی، جهت استفاده طبیعتگردی، بر مبنای عوامل محیطی و اکولوژیکی (اقلیم، توپوگرافی، خاک، ...
بیشتر
طبیعتگردی، بهعنوان یک فعالیت جنبی مرتعداری؛ میتواند در ارتقاء سطح زندگی مرتعداران، موثر باشد و بهواسطه اقتصادی کردن مرتعداری، باعث کاهش فشار چرا بر مراتع، شود. در این راستا، پژوهش حاضر، با هدف ارزیابی قابلیت مراتع درمیان خراسان جنوبی، جهت استفاده طبیعتگردی، بر مبنای عوامل محیطی و اکولوژیکی (اقلیم، توپوگرافی، خاک، فاصله از منابع آب و جاذبههای پوشش گیاهی) و زیرساختها (فاصله از شهر و فاصله از جاده و مسیرهای دسترسی)، انجام شد. از تلفیق نقشهها در محیط GIS و بر مبنای رویکرد عامل محدودکننده فائو ، شایستگی مراتع منطقه ، تعیین گردید. بر مبنای نتایج، 36/7 درصد از مراتع، در طبقه شایستگی متوسط (S2)، 46/5 درصد در طبقه شایستگی کم (S3) و 16/8درصد در طبقه غیر شایسته (N) از لحاظ طبیعتگردی قرار دارند. در این ارتباط، 61/5 درصد از مراتع منطقه، برای چرای دام، دارای شایستگی کم (S3) و 38/5 درصد، غیر شایسته (N)،میباشند. درصد پوشش گیاهی و وضعیت نامناسب فرسایش خاک، محدودکننده شایستگی تیپهای گیاهی برای طبیعتگردی و چرای دام میباشد. لازم است با کاهش تعداد دام و چرای دام مطابق با اصول اکولوژیکی؛ از مراتع منطقه، جهت طبیعتگردی در کنار دامداری ، استفاده نمود. این امر، علاوه بر جبران مسایل اقتصادی ناشی از کم کردن تعداد دام؛ احیای پوشش گیاهی را نیز سبب خواهد شد. با توجه به لزوم حفظ مراتع، میتوان پارکهای جنگلی را جهت اسکان گردشگران، تا شعاع مناسبی از مراتع مورد نظر، ایجاد و با جایابی سکوهای تماشا از دور و پیادهروها، از میزان خسارت به پوشش گیاهی و تخریب خاک، کم کرد.
فاضل امیری؛ حسین ارزانی
چکیده
ارزیابی اراضی مرتعی به معنی شناسایی و ارزیابی تولید بالفعل و بالقوه، به منظور بهره برداری بهینه از این منبع با ارزش طبیعی است. تعیین قابلیت استفاده از مرتع جهت استفاده از گیاهان داروئی و صنعتی، با در نظر داشتن بهره برداری پایدار از اراضی حوزه قرهآقاچ سمیرم با روش فائو و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)، از اهداف این تحقیق است. با تلفیق ...
بیشتر
ارزیابی اراضی مرتعی به معنی شناسایی و ارزیابی تولید بالفعل و بالقوه، به منظور بهره برداری بهینه از این منبع با ارزش طبیعی است. تعیین قابلیت استفاده از مرتع جهت استفاده از گیاهان داروئی و صنعتی، با در نظر داشتن بهره برداری پایدار از اراضی حوزه قرهآقاچ سمیرم با روش فائو و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)، از اهداف این تحقیق است. با تلفیق دو معیار پوشش گیاهی و دسترسی به منطقه، مدل شایستگی استفاده از گیاهان داروئی و صنعتی مراتع منطقه تعیین شد. با تلفیق دو معیار پوشش گیاهی و دسترسی به منطقه، مدل شایستگی استفاده از گیاهان داروئی و صنعتی مراتع منطقه تعیین شد. در معیار پوشش گیاهی نمونه برداری در تیپ های گیاهی (به عنوان واحدهای مدیریت پوشش گیاهی) به روش تصادفی با استقرار 3 ترانسکت 200 متری و اندازه گیری داده های درصد پوشش و ترکیب، فراوانی و حضور و عدم حضور، تولید، نوع کاربرد و میزان مصرف گیاهان دارویی و صنعتی در پلات های 1 مترمربعی تعیین گردید. معیار دسترسی به منطقه از تلفیق دو معیار شیب، جادهها و مسیرها تعیین و از تلفیق نقشه شایستگی دو معیار بر اساس روش شرایط محدودکننده فائو نقشه شایستگی مدل تهیه گردید. نتایج نشان داد که از مجموع 7158.69 هکتار اراضی مرتعی منطقه، 3.69 هکتار (0.05 درصد) درطبقه شایستگی 1S (بدون محدودیت)، 1761.1 هکتار (24.6 درصد) در طبقه شایستگی 2S (با محدودیت اندک)، 3217.7 هکتار (44.95 درصد) در طبقه شایستگی 3S (با محدودیت زیاد) و 2176.17 هکتار (30.4 درصد) درطبقه شایستگی N (غیر شایسته) قرار دارد.
طیبه السادات سهرابی؛ عباسعلی ولی؛ ابوالفضل رنجبر فردویی؛ سید حجت موسوی
چکیده
پدیدۀ گرد وغبار یکی از عوارض ثانویۀ اکوسیستمهای مناطق خشک و نیمهخشک است. این پدیده ناشی از بازخورد سیستم در مقابل عوامل متعدد فشار و تخریب میباشد. یکی از مهمترین ارکان اکوسیتمها پوششگیاهی آن است. از آنجا که عامل پوششگیاهی منعکسکنندۀ عوامل متعدد در اکوسیستم است، لذا میتوان با مطالعۀ رابطۀ تغییرات آن با سایر ...
بیشتر
پدیدۀ گرد وغبار یکی از عوارض ثانویۀ اکوسیستمهای مناطق خشک و نیمهخشک است. این پدیده ناشی از بازخورد سیستم در مقابل عوامل متعدد فشار و تخریب میباشد. یکی از مهمترین ارکان اکوسیتمها پوششگیاهی آن است. از آنجا که عامل پوششگیاهی منعکسکنندۀ عوامل متعدد در اکوسیستم است، لذا میتوان با مطالعۀ رابطۀ تغییرات آن با سایر عوامل نظیر پدیدۀ گرد و غبار به اثر متقابل عوامل پی برد. در این تحقیق به بررسی تأثیر پوششگیاهی بر وقوع پدیدۀ گرد و غبار در استان اصفهان طی دورۀ مطالعۀ 2016-2000 با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و شاخص پوششگیاهی نرمالشده پرداختهشدهاست. برای انجام تحقیق، دادههای تعداد وقوع گرد و غبار در ایستگاههای سینوپتیک استان برای دورۀ موردمطالعه از سازمان هواشناسی دریافت و فراوانی روزهای گرد وغبار هر ایستگاه در هر سال استخراج گردید. با استفاده از روش کریجینگ، روزهای گرد وغبار استان پهنهبندی گردید. نقشۀ پوششگیاهی استان نیز برای هرسال و بر اساس شاخصNDVI تیرماه هرسال از تصاویر سنجندۀ MODIS تهیهگردید. تحلیل رگرسیونی دادههای گرد وغبار سالانه و شاخص پوششگیاهی نیز بهمنظور تحلیل کمی تأثیر پوششگیاهی بر وقوع گرد و غبار انجام شد. نتایج پهنهبندی نشان داد که تعداد وقوع گرد و غبار در سالهای اخیر نسبت به گذشته افزایش و سالهای 2011 و 2007 به ترتیب با مقادیر 496 و 67 روز، بیشترین و کمترین تعداد گرد وغبار در طول دوره میباشند. همچنین ایستگاه نایین و اصفهان (فرودگاه) به ترتیب با 914 و805 روز بیشترین و گلپایگان و داران با 91 و111 روز کمترین میزان وقوع گرد و غبار را داشتهاند. نتایج نشان داد که بیشترین تعداد وقوع گرد و غبار مربوط به شرق و مرکز استان و کمترین مربوط به بخشهای دیگر استان است. پوششگیاهی نیز در طی دورۀ موردمطالعه در شرق و مرکز استان کمترین مقدار بوده است. مقدار NDVI نیز در سالهای 2011،2013 و2015 کمترین مقدار بوده و بین 69/0تا 19/0- تغییر داشتهاست. نتایج تحلیل رگرسیونی نیز نشان داد که فراوانی وقوع گرد وغبار با پراکنش پوششگیاهی ارتباط نزدیکی دارد و با کاهش پوششگیاهی، بر تعداد وقوع گرد و غبار افزوده میشود. به طورکلی عامل پوششگیاهی با همبستگی معنیدار در سطح خطای کمتر از ۵ درصد، 78 درصد از تغییرات پدیدۀ گرد و غبار را تبیین میکند. بنابراین مدیریت اکوسیستمها و بالاخص پوششگیاهی در پدیدۀ گرد وغبار مؤثر است.
lمهسا قاضی مرادی؛ مصطفی ترکش؛ حسین بشری؛ محمدرضا وهابی
چکیده
در این مطالعه توانایی مدل رگرسیون افزایشی تعمیمیافته در تهیه نقشه رویشگاه بالقوه گونه گیاهی کما (Ferula ovinaBoiss) و ترسیم منحنیهای عکسالعمل گونه نسبت به متغیرهای محیطی در منطقه فریدون شهر واقع در غرب اصفهان با مساحت هزار کیلومترمربع بررسی شد. دادههای حضوروغیاب F. ovina به روش تصادفی طبقهبندی شده از تعداد دویست و هفتادوهشت سایت ...
بیشتر
در این مطالعه توانایی مدل رگرسیون افزایشی تعمیمیافته در تهیه نقشه رویشگاه بالقوه گونه گیاهی کما (Ferula ovinaBoiss) و ترسیم منحنیهای عکسالعمل گونه نسبت به متغیرهای محیطی در منطقه فریدون شهر واقع در غرب اصفهان با مساحت هزار کیلومترمربع بررسی شد. دادههای حضوروغیاب F. ovina به روش تصادفی طبقهبندی شده از تعداد دویست و هفتادوهشت سایت (یکصد و سیوهشت سایت حضور و یکصد و چهل سایت غیاب) جمعآوری و نقشه نه متغیر خاک، بیستودو متغیر اقلیمی و سه متغیر فیزیوگرافی با اندازه پیکسل 72*72 مترمربع با استفاده از روشهای میانیابی (کریجینگ، معکوس فاصله وزنی) تهیه شد. سپس ارتباط بین حضوروغیاب گونه با عوامل محیطی با استفاده از مدل افزایشی تعمیمیافته بررسی گردید. طبق نتایج حضور این گونه با فاکتورهای میزان سیلت و رس خاک ارتباط معکوس و با میزان شیب، ارتفاع از سطح دریا، میزان ماده آلی، درصد اشباع و میانگین درجه حرارت سالیانه همبستگی مستقیم دارد. ارزیابی مدل با استفاده از دادههای مستقل بیانگر ضریب کاپای 64/0 و سطح زیر منحنی پلات 86/0 بود. طبق نقشه رویشگاه بالقوه و منحنیهای عکسالعمل ترسیم شده، گونه F. ovina در رویشگاههای با میانگین درجه حرارت سالیانه 11-9 درجه سانتی گراد، شیب 50-25 درصد،ارتفاع 3000- 1950 متر از سطح دریا، کربنات کلسیم 30-10 درصد، ماده آلی 6-4 درصد، سیلت 30-10 درصد، رس 60-45 درصد و درصد اشباع 60-45 بیشترین احتمال حضور را دارد. مدل تولید شده در شناسایی مناطق با پتانسیل رویشی بالای این گونه و برنامههای اصلاح و احیای مراتع کارایی مناسبی دارد.
لیلا بخشنده مهر؛ سعید سلطانی؛ عادل سپهر
چکیده
بر طبق تعریف کنفرانس بینالمللی مبارزه با بیابانزایی، «پدیدة بیابانزایی» عبارت است از تخریب اراضی در نواحی خشک، نیمهخشک، و نیمهمرطوبِ خشکِ ناشی از عوامل متعددی چون تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی. این پدیده مدتهاست که یک مشکل جدّی اقتصادی، اجتماعی، و زیستمحیطی در بسیاری از کشورها شناخته شده است. روش ...
بیشتر
بر طبق تعریف کنفرانس بینالمللی مبارزه با بیابانزایی، «پدیدة بیابانزایی» عبارت است از تخریب اراضی در نواحی خشک، نیمهخشک، و نیمهمرطوبِ خشکِ ناشی از عوامل متعددی چون تغییرات اقلیمی و فعالیتهای انسانی. این پدیده مدتهاست که یک مشکل جدّی اقتصادی، اجتماعی، و زیستمحیطی در بسیاری از کشورها شناخته شده است. روش مدالوس یکی از روشهای کاربردی در ارزیابی وضعیت فعلی بیابانزایی و برآورد ریسک آن است. در این تحقیق، به منظور ارزیابی بیابانزایی و تهیة نقشة آن در دشت سگزی (واقع در شرق شهر اصفهان)، مدلی منطقهای، با اصلاح روش مدالوس، ارائه شده است. درگام اول، بر اساس وضعیت محلی، هفت معیار کیفی، مشتمل بر اقلیم، خاک، پوشش گیاهی، آب زیرزمینی، فرسایش آبی، فرسایش بادی، و مدیریت و سیاست، برای ارزیابی بیابانزایی، مدنظر قرار گرفت. هر معیار شامل شاخصهای متعددی است که آن را به لحاظ کیفی تعریف میکنند. این شاخصها بر اساس میزان تأثیرشان بر فرایند بیابانزایی کمّی شدند. برای هر شاخص امتیازی بین 100 تا 200 در نظر گرفته شد. امتیاز هر معیار با محاسبة میانگین هندسی امتیاز شاخصها و امتیاز وضعیت فعلی بیابانزایی با محاسبة میانگین هندسی امتیارات هفت معیار اصلی حاصل گردید. در پایان، وضعیت فعلی بیابانزایی در چهار کلاس، مشتمل بر خفیف، متوسط، شدید، و بسیار شدید، طبقهبندی شد و نقشة وضعیت این پدیده با سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه گشت. بر اساس این نتایج، 2 درصد از مساحت منطقه در کلاس بیابانزایی متوسط، 35 درصد در کلاس بیابانزایی شدید، و 63 درصد نیز در کلاس بیابانزایی بسیار شدید قرار دارد. معیار «اقلیم» و «مدیریت و سیاستْ» از عوامل مهمی هستند که موجبِ فرایند بیابانزایی در این منطقه شدهاند.