شهباز مهرابی؛ محمدرضا یزدانی؛ مهدی قربانی
چکیده
پیشگیری مناسبترین راهکار در مواجهه با مخاطرات طبیعی است. و تاب آوری به معنای حفظ ساختار و عملکرد سیستم اجتماعی-اکولوژیک دربرخورد با حوادث غیرمترقبه، یکی از شاخههای مهم پیشگیری است. استان چهارمحال و بختیاری به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص، سالیانه با مخاطرات محیطی متعددی روبرو است. از اینرو در این پژوهش جایگاه تاب آوری در مواجهه با ...
بیشتر
پیشگیری مناسبترین راهکار در مواجهه با مخاطرات طبیعی است. و تاب آوری به معنای حفظ ساختار و عملکرد سیستم اجتماعی-اکولوژیک دربرخورد با حوادث غیرمترقبه، یکی از شاخههای مهم پیشگیری است. استان چهارمحال و بختیاری به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص، سالیانه با مخاطرات محیطی متعددی روبرو است. از اینرو در این پژوهش جایگاه تاب آوری در مواجهه با مخاطرات محیطی در سیستم حکمرانی این استان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) استفاده شد. در فرآیند AHP براساس روش مقایسه زوجی معیارها و زیر معیارها، میزان ارتباط هر دو معیار و زیرمعیار با هم مقایسه و نمره بین 9-1 به آنها تعلق میگیرد. دادههای پژوهش بر مبنای روش دلفی و فرآیند تصمیم گیری سلسله مراتبی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که از نظر کارشناسان ارزیابی تاب آوری سیستمهای اجتماعی- اکولوژیک استان چهارمحال و بختیاری در برابر تغییرات اقلیمی(4.51)، خشکسالی(2.09) و فرسایش خاک(2.02) به ترتیب در الویت اول تا سوم قرار میگیرند. به این دلیل تغییرات اقلیمی مورد توجه عمده کارشناسان قرار گرفت که در سطح استان چهارمحال و بختیاری در دو دهه گذشته نسبت بارش باران به برف تقریبا جابه جا شده است. به طوری که از 70% برف و 30% باران، به 70% باران و 30% برف رسیده است. این در حالی است که عمده فعالیتهای اقتصادی و راههای امرار معاش در استان به ذخایر برف بستگی دارد.
علی اصغر نقی پور برج؛ مائده شریفی؛ عطاالله ابراهیمی؛ الهام قهساره؛ سینا نبی زاده
چکیده
آتش یکی از عوامل مهم اکولوژیکی است که بر پویایی پوششگیاهی مراتع تأثیر میگذارد. در چند دهه اخیر، وقوع آتشسوزی در مراتع نیمهاستپی به طور قابل توجهی افزایش یافته و ظرفیت سازگاری گیاهان را برای بازسازی پس از آتشسوزی به چالش کشانده است. در پژوهش حاضر، پاسخ جوانهزنی هشت گونه علفی یکساله و چندساله مراتع نیمهاستپی استان چهارمحال ...
بیشتر
آتش یکی از عوامل مهم اکولوژیکی است که بر پویایی پوششگیاهی مراتع تأثیر میگذارد. در چند دهه اخیر، وقوع آتشسوزی در مراتع نیمهاستپی به طور قابل توجهی افزایش یافته و ظرفیت سازگاری گیاهان را برای بازسازی پس از آتشسوزی به چالش کشانده است. در پژوهش حاضر، پاسخ جوانهزنی هشت گونه علفی یکساله و چندساله مراتع نیمهاستپی استان چهارمحال و بختیاری به تیمارهای محصولات آتش شامل حرارت (60، 80 و 100 درجه سانتیگراد)، دود، خاکستر و تأثیر ترکیبی تیمارهای حرارت و دود مورد بررسی قرار گرفت. همچنین، تغییرات درصد پوشش گونههای مورد مطالعه یک سال پس از آتش سوزی در عرصه اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که جوانهزنی بذور هشت گونه گیاهی مورد مطالعه، حداقل به یکی از تیمارهای محصولات آتش واکنش مثبت یا منفی معنیداری نشان داد. تیمار ترکیبی دود و 60 درجه سانتیگراد سبب افزایش معنیدار میانگین درصد جوانهزنی گونه Heteranthelium piliferum شد. همچنین این تیمار، میانگین مدت زمان جوانهزنی گونه Cousinia cylindracea را به صورت معنیداری کاهش داد. تیمار خاکستر نیز سبب افزایش میانگین درصد جوانهزنی گونههای Alyssum linifolium وStachys lavandulifolia شد. نتایج نمونهبرداری پوشش گیاهی نیز نشان داد که از بین هشت گونه مورد بررسی، گونههای H. piliferum و Taeniatherum crinitum نسبت به آتشسوزی سازگار بوده و شش گونه نیز مقاوم بودند. از نتایج این مطالعه می توان به عنوان یک عامل بالقوه در جهت درک پویایی پوششگیاهی و احیای مراتع تخریبشده استفاده نمود.
عباس رضائی هارونی؛ رفعت زارع بیدکی؛ سمانه پورمحمدی
چکیده
فناوری بارورسازی ابرها راهکاری جدید و نسبتا موثر جهت کاهش اثرات خشکسالی و افزایش آب در دسترس است. بارورسازی ابرها از منعطفترین و به صرفهترین راههای مدیریت منابع آب است که میتواند موجب افزایش 10 تا 30 درصدی بارندگی سالانه شود. حوزه آبخیز بهشت آباد که در سراب حوزهی آبخیزکارون واقع است، میتواند مستعد بارورسازی ابرها در استان ...
بیشتر
فناوری بارورسازی ابرها راهکاری جدید و نسبتا موثر جهت کاهش اثرات خشکسالی و افزایش آب در دسترس است. بارورسازی ابرها از منعطفترین و به صرفهترین راههای مدیریت منابع آب است که میتواند موجب افزایش 10 تا 30 درصدی بارندگی سالانه شود. حوزه آبخیز بهشت آباد که در سراب حوزهی آبخیزکارون واقع است، میتواند مستعد بارورسازی ابرها در استان چهارمحال و بختیاری باشد. بنابراین با استفاده از دادههای فیزیوگرافی و هواشناسی پتانسیل زمانی و مکانی بارورسازی ابرها در این منطقه بررسی شد. نتایج نشان داد که 43/25 درصد مناطق حوزه آبخیز بهشتآباد که بیشتر در منطقه جنوب غربی حوضه قرار دارد، برای بارورسازی ابرها مناسب میباشد. در ادامه به بررسی کارایی مدل IHACRES به منظور شبیهسازی رواناب خروجی از حوزه پرداخته شد. سپس با استفاده از مدل IHACRES رواناب حوزه آبخیز بهشتآباد برای یک سال نرمال شبیهسازی شد. دو سناریو افزایش ده درصد بارش ماه فوریه و افزایش ده درصد بارش در شش ماه سال یعنی ماههای فوریه، ژانوبه، دسامبر، مارس، نوامبر و آوریل (نسبت به یک سال متوسط) مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزایش ده درصدی بارش در ماه فوریه 6/3 درصد و افزایش ده درصدی بارش در شش ماه مذکور 7/13 درصد به حجم آورد سالانه رودخانه بهشتآباد اضافه میکند. همچنین 10 درصد افزایش بارش در دو سال نمونه ترسالی و خشکسالی مقایسه شد. نتایج نشان داد اثر بارورسازی ابرها در خشکسالی بیشتر است.
دلارام ضیایی؛ رفعت زارع بیدکی؛ علی اصغر بسالت پور
چکیده
آگاهی از میزان رواناب و رسوب تولید شده از اراضی گوناگون گام مهمی در مدیریت کاربری اراضی است. از آنجایی که اندازهگیری این مقادیر همیشه امکانپذیر نیست، شبیه سازی رواناب و رسوب، راهی جهت نیل به مدیریت جامع حوزۀ آبخیز خواهد بود. در این مطالعه، برای شبیهسازی رواناب و رسوب کاربریهای مختلف زمین شامل مرتع، زارعت، باغ و اراضی شهری ...
بیشتر
آگاهی از میزان رواناب و رسوب تولید شده از اراضی گوناگون گام مهمی در مدیریت کاربری اراضی است. از آنجایی که اندازهگیری این مقادیر همیشه امکانپذیر نیست، شبیه سازی رواناب و رسوب، راهی جهت نیل به مدیریت جامع حوزۀ آبخیز خواهد بود. در این مطالعه، برای شبیهسازی رواناب و رسوب کاربریهای مختلف زمین شامل مرتع، زارعت، باغ و اراضی شهری در حوزۀ آبخیز بهشت آباد که بخش مهمی از حوزۀ آبخیز کارون شمالی میباشد، مدل SWAT مورد استفاده قرار گرفت. بدین منظور، از دادههای دبی و رسوب روزانه ایستگاههای آبسنجی واقع در حوزۀ مطالعاتی استفاده شد و پس از تحلیل حساسیت و واسنجی مدل، تحلیل عدم قطعیت مدل با استفاده از الگوریتم SUFI-2 صورت گرفت. بر اساس نتایج حاصله از ارزیابی کارایی مدل SWAT، مقادیر معیارهای آماری NS و R² برای رواناب در مرحلۀ واسنجی به ترتیب 69/0 و71/0 و در مرحلۀ اعتبارسنجی 64/0 و 66/0 و برای رسوب در مرحله واسنجی به ترتیب 72/0 و 73/0 و در مرحلۀ اعتبار سنجی 66/0و 71/0 به دست آمد که توانایی مدل در برآورد صحیح دبی جریان، رواناب و رسوب در حوزۀ آبخیز بهشت آباد را تأیید مینماید. همچنین نتایج نشان داد که اراضی کشت دیم با رواناب سطحی متوسط 190 میلیمتر و رسوب متوسط 5/24 تن بر هکتار در سال و باغات با میانگین 80 میلیمتر رواناب سطحی و متوسط تولید رسوب 63/1 تن بر هکتار در سال به ترتیب بیشترین و کمترین مقادیر متوسط سالیانۀ تولید رواناب و رسوب را دارند.
حجتا... خ دریغریبوند؛ قاسمعلی دیانتیتیلکی؛ منصور مصداقی؛ منوچهر سرداری
دوره 62، شماره 1 ، خرداد 1388
چکیده
در این پژوهش رویشگاه گونه Camphorosma monspeliaca در استان چهارمحال و بختیاری مورد بررسی قرارگرفت. گونه C. monspeliaca یکی از گونههای غیر بومی در استان و انحصاری رویشگاه دوتو تنگ صیاد است که در محدودهای به گستره 3500 هکتار پراکنش دارد. با توجه به احتمال تاثیر گونههای غیربومی بر محیط رویشی جدید، عناصر خاک در دو عمق 10- 0 سانتیمتری و 30-10سانتیمتری در ...
بیشتر
در این پژوهش رویشگاه گونه Camphorosma monspeliaca در استان چهارمحال و بختیاری مورد بررسی قرارگرفت. گونه C. monspeliaca یکی از گونههای غیر بومی در استان و انحصاری رویشگاه دوتو تنگ صیاد است که در محدودهای به گستره 3500 هکتار پراکنش دارد. با توجه به احتمال تاثیر گونههای غیربومی بر محیط رویشی جدید، عناصر خاک در دو عمق 10- 0 سانتیمتری و 30-10سانتیمتری در سه مرحله عملیات صحرایی، آزمایشگاهی و تجزیه دادهها با نرم افزارSPSS، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این گونه در کل چشم انداز رویشگاه انتشار دارد و بهترین الگوی پراکنش آن در دامنههای شمالی، جنوبی و اراضی مسطح میباشد. گونههای همراه در برای های مختلف، متفاوت میباشند. نتایج نشان داد تفاوت در دو عمق معنیدار نبود ولی در تودههای گیاهی مورد بررسی از لحاظ عناصر معدنی خاک تفاوت معنیداری دیده شد. اثر متقابل عمق و تودههای گیاهی معنیداری نشد. از بین عناصر سدیم، پتاسیم، منیزیم، فسفر، کلسیم، نیتروژن و کربن آلی خاک؛ میانگین سدیم، منیزیم و کربن خاک در تودههای همجوار در عمق سطحی (10- 0 سانتیمتری) و سدیم و کربن آلی در خاک عمقی (30-10سانتیمتری) در سه موقعیت کمترین میزان را دارد و بین تودههای این گونه و تودههای همجوار اختلاف معنیداری (05/p< ) وجود دارد. بنابراین میتوان گفت این گونه بر سدیم خاک موقعیت رویش تاثیر میگذارد و جذب سطحی سدیم خاک درحضور این گیاه افزایش مییابد. تولید ماده آلی و افرایش لاشبرگ در پای بوتههای این گونه باعث افزایش کربن میشوند. افزایش منیزیم خاک موقعیت رویش این گونه را میتوان به توان رقابت یونی و جذب سطحی این عنصر درعمق سطحی (10- 0 سانتیمتری) دانست. این گونه بهرغم تاثیر منفی بر ویژگیهای خاک با افزایش ماده آلی خاک تاثیر مثبت بر خاک میگذارد. از این گیاه به عنوان گونهای با ارزشهای چند منظوره (دارویی، صنعتی، دامی، حفاظت خاک و فضای سبز...) میتوان در مدیریت مراتع بهرهگیری نمود.