جواد معتمدی
چکیده
دستیابی به اطلاعات پایه و بهنگام از اکوسیستمهای مرتعی؛ نیازمند اندازهگیری مستمر و بلند مدت پوشش گیاهی است. با این هدف، طی سالهای 1400-1397 در زمان مشخص، از پوشش گیاهی تیپهای گیاهی معرف رویشگاههای شور دریاچه ارومیه، شامل؛ Salicornia europaea، Halocnemum strobilaceum، Aeluropus littoralis- Aeluropus lagopoides- Salicornia europaea، Aeluropus littoralis- Aeluropus lagopoides و Atriplex ...
بیشتر
دستیابی به اطلاعات پایه و بهنگام از اکوسیستمهای مرتعی؛ نیازمند اندازهگیری مستمر و بلند مدت پوشش گیاهی است. با این هدف، طی سالهای 1400-1397 در زمان مشخص، از پوشش گیاهی تیپهای گیاهی معرف رویشگاههای شور دریاچه ارومیه، شامل؛ Salicornia europaea، Halocnemum strobilaceum، Aeluropus littoralis- Aeluropus lagopoides- Salicornia europaea، Aeluropus littoralis- Aeluropus lagopoides و Atriplex verrucifera ، در سامان عرفی اوصالو، آماربرداری شد. در هر یک از تیپهای گیاهی، با در نظر گرفتن ابعاد و فضای بین لکههای گیاهی، چهار ترانسکت 300 متری با آزیموت یکسان، در امتداد گرادیان شوری، با فاصله 50-25 متر از همدیگر، بکار برده شد. در روی هر ترانسکت، تعداد 10 پلات با فاصله 30 متر از همدیگر، مستقر شد. پلاتگذاری، بهنحوی انجام گردید که در عین یکسان بودن فواصل پلاتها، اصل تصادفی بودن نیز رعایت گردد. لذا نقطه شروع ترانسکتهای مختلف، یکسان نبود. اندازه واحدهای نمونهبرداری و ابعاد آنها؛ بهلحاظ نحوه متفاوت پراکنش پوشش گیاهی تیپهای گیاهی، یکسان در نظر گرفته نشد. اندازه پلات برای تیپهای گیاهی Salicornia europaea، Halocnemum strobilaceum، Aeluropus littoralis- Aeluropus lagopoides- Salicornia europaea، Aeluropus littoralis- Aeluropus lagopoides و Atriplex verrucifera ، بهترتیب؛ 5/0، 2، 5/0، 25/0 و 2 متر مربع در نظر گرفته شد. میانگین تولید علوفه رویشگاه مورد پژوهش، طی سالهای 1397، 1398، 1399 و 1400بهترتیب؛ 6/404، 6/456، 6/478 و 2/338 کیلوگرم در هکتار و میانگین درصد پوشش تاجی، 4/48، 6/54، 8/58 و 0/41 درصد بود.
جواد معتمدی (ترکان)؛ دلشاد بهرامی نیا؛ مرتضی مفیدی چلان؛ اسماعیل شیدای کرکج
چکیده
اندازهگیری رویش سال جاری، از ملزومات اساسی برای محاسبۀ پتانسیل ذخیرۀ کربن سالانه است. از طرفی گیاهان بوتهای و مخصوصاً گون، از گونههای شاخص و غالب مراتع نیمه استپی بهشمار میرود. از اینرو، پژوهش حاضر در خردادماه 1395، با هدف برآورد ذخیرۀ کربن رشد سال جاری گون بوتهای Astragalus microcephalus و ارتباط ...
بیشتر
اندازهگیری رویش سال جاری، از ملزومات اساسی برای محاسبۀ پتانسیل ذخیرۀ کربن سالانه است. از طرفی گیاهان بوتهای و مخصوصاً گون، از گونههای شاخص و غالب مراتع نیمه استپی بهشمار میرود. از اینرو، پژوهش حاضر در خردادماه 1395، با هدف برآورد ذخیرۀ کربن رشد سال جاری گون بوتهای Astragalus microcephalus و ارتباط آن با فاصله از کانون بحران (محل اطراق شبانۀ دام)، در مراتع کوهستانی نازلوچای، انجام شد. برای این منظور، مراتع چیر در شمال نوشین شهر با مساحت 1332 هکتار که از نظر پوشش گیاهی، خاک و توپوگرافی، معرف سطح وسیعی از گونزارهای منطقه است، انتخاب و در شش سایت اکولوژیکی، از پوشش گیاهی آماربرداری شد. با توجه اینکه تقریباً تمام رشد سال جاری گونۀ A.microcephalus، به اندام خشبی تبدیل میشود؛ در داخل هر یک از سایتها، رشد سال جاری تعداد 30 پایۀ گیاهی A.microcephalus، بهمنظور تعیین ضریب تبدیل کربن آلی و برآورد مقدار کربن ذخیره شده، قطع گردید. بعد از محاسبۀ ضریب تبدیل کربن آلی برای بیوماس پایههای گیاهی در هر سایت، با ضرب آن در وزن خشک رشد سال جاری، مقدار کربن آلی ذخیره شده در اندام هوایی، مشخص شد. با محاسبۀ میانگین کربن موجود در پایهها و تراکم گونۀ A.microcephalus، میزان کربن ذخیرهای در واحد سطح رویشگاه، محاسبه شد. بهطورکلی، با لحاظ کردن 78/68 گرم کربن موجود در هر پایه، میانگین ذخیرۀ کربن در سطح رویشگاه مورد پژوهش، 55/221 کیلوگرم در هکتار در سال، برآورد شد. بر مبنای نتایج، قابلیت ذخیرۀ کربن سایتهای اکولوژیکی، بر حسب فاصله از کانون بحران و بهتبع آن در وضعیتهای مختلف مرتع و مکانهایی با تنوع گونهای متفاوت، یکسان نمیباشد. همچنین ذخیرۀ کربن رویشگاه، بر حسب طبقات ارتفاعی و جهات مختلف جغرافیایی، متفاوتاست.بنابراینباشناختقابلیت ذخیرۀ کربن گونههای غالب و خشبی هر رویشگاه نظیر گونۀ A.microcephalus و همچنین مناطق بالقوه و مستعد جذب کربن بهلحاظ فاصله از کانون بحران، وضعیت مرتع، تنوع گونهای و خصوصیات توپوگرافی، میتواناصلاحاراضی مرتعی راازمنظرشاخص ترسیب کربن، دنبال نمود.
جواد معتمدی (ترکان)؛ حسین ارزانی؛ مهدی قربانی
چکیده
بیش از 20 نژاد گوسفندی با جثههای متفاوت، از مراتع مناطق مختلف آب و هوایی استفاده میکنند که باید ضریب تبدیل هر نژاد نسبت به واحد دامی، مشخص شود. در این راستا، طی سالهای 86-1381 از هر یک نژادهای گوسفندی چرا کننده در مناطق مرکزی، دو گله انتخاب شد. از میان گلههای منتخب، 30 رأس دام بهصورت تصادفی در ردههای مختلف سنی و جنسی و در فصول ...
بیشتر
بیش از 20 نژاد گوسفندی با جثههای متفاوت، از مراتع مناطق مختلف آب و هوایی استفاده میکنند که باید ضریب تبدیل هر نژاد نسبت به واحد دامی، مشخص شود. در این راستا، طی سالهای 86-1381 از هر یک نژادهای گوسفندی چرا کننده در مناطق مرکزی، دو گله انتخاب شد. از میان گلههای منتخب، 30 رأس دام بهصورت تصادفی در ردههای مختلف سنی و جنسی و در فصول مختلف چرا، وزنکشی و وزن آنها تعیین گردید. میانگین وزن میشهای سه و چهار ساله، به عنوان وزن بالغ هر نژاد در نظر گرفته شد. از نسبت وزن متابولیکی (وزن زنده به توان 75/0) نژادها به وزن متابولیکی واحد دامی، ضریب تبدیل هر نژاد به واحد دامی (معادل واحد دامی) محاسبه شد. بر اساس نتایج، نژاد نائینی جزء نژادهای سبک جثه، نژادهای زندی، کرمانی، افشاری و ورامینی، متوسط جثه و نژاد شال جزء نژادهای سنگین جثه میباشد. معادل واحد دامی هر یک از نژادها نسبت به واحد دامی به ترتیب، 7/0، 86/0، 9/0، 97/0، 06/1 و 20/1 میباشد. بر اساس ضریب تبدیلی پیشنهادی و با استفاده از معادلۀ پیشنهادی MAFF، نیاز روزانۀ هر یک از نژادها به ترتیب، 76/4، 85/5، 12/6، 60/6، 21/7 و 16/8 مگاژول در روز در حالت نگهداری و در شرایط چرا در مرتع محاسبه گردید. نتایج بیانگر آن است که در نظر گرفتن مقدار یکسان علوفه، به عنوان نیاز روزانۀ نژادهای گوسفندی چرا کننده در مرتع برای محاسبۀ ظرفیت چرا، بدون توجه به اندازه و جثۀ آنها صحیح نمیباشد.
جواد معتمدی (ترکان)؛ حسین ارزانی؛ مرتضی مفیدی؛ اسماعیل شیدای کرکج؛ سحر بابایی
چکیده
نقش چوپان در نگهداری، مدیریت و پراکنش دام در مراتع، بسیار با اهمیت است. هدایت گله، نقش اساسی در پراکنش چرا و عملکرد مطلوب دام در مرتع دارد. از اینرو ضرورت دارد سیستم شبانی موجود، مورد ارزیابی قرار گیرد و مشخص گردد که دامها تا چه حد مطابق معیارها و شاخصهای اکولوژیک، در مکانهای شایسته، چرا داده میشوند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی ...
بیشتر
نقش چوپان در نگهداری، مدیریت و پراکنش دام در مراتع، بسیار با اهمیت است. هدایت گله، نقش اساسی در پراکنش چرا و عملکرد مطلوب دام در مرتع دارد. از اینرو ضرورت دارد سیستم شبانی موجود، مورد ارزیابی قرار گیرد و مشخص گردد که دامها تا چه حد مطابق معیارها و شاخصهای اکولوژیک، در مکانهای شایسته، چرا داده میشوند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش چوپان در هدایت گله و پراکنش دام (گوسفند) و تطابق آن با نقشۀ شایستگی مرتع انجام شد. ثبت حرکت دامها در ماههای مختلف فصل چرا توسط GPS و انطباق آن با نقشۀ شایستگی مرتع، نشان داد که هدایت دام توسط چوپان، در مساحتهایی صورت گرفته که بهواسطۀ محدودیت تولید علوفه و بعضاً حساسیت خاک به فرسایش، از شایستگی کمی برای چرا برخوردار است. از اینرو فرضیۀ پژوهش مبنی بر اینکه چوپان نقش مؤثری در پراکنش دام بر اساس شایستگی مرتع ندارد، تأیید میشود و با توجه به اینکه چوپان، دامها را در مکانهایی چرا داده است که شایستگی کمی برای چرا دارند، نتیجه گرفته میشود که سیستم شبانی موجود در مراتع منطقه، کارآمد نمیباشد. از اینرو استفاده از تکنولوژیهای جدید نظیر GPS و حصارهای الکتریکی در کنار دانش بومی بهمنظور هدایت مناسب گله و کاهش فشار چرای دام در محدودههایی که بر مبنای معیارها و شاخصهای اکولوژیک، شایستگی لازم برای چرا را ندارند، پیشنهاد میشود.
حسین ارزانی؛ جواد معتمدی؛ فرهاد آقاجانلو؛ سعید رشتوند؛ آذین زارعی
چکیده
آگاهی از کیفیت علوفه گیاهان مرتعی و شناخت ویژگیهای ضد کیفی آنها، یکی از ملزومات اساسی در مدیریت تغذیه دام در مرتع است. به همین منظور در پژوهش حاضر، کیفیت علوفه 23 گونه مرتعی (Acantholimon flexuosum ، Agropyron trichophorum، Astragalus capax ، Astragalus demavandicus ، Astragalus micricephalus ، Astragalus vereciferom، Bromus tomentellus، Centaurea aucheri ، Centaurea virgata، Chaerophyllum macropodum، Cirsium haussknechtii ، Cousinia calocephala ...
بیشتر
آگاهی از کیفیت علوفه گیاهان مرتعی و شناخت ویژگیهای ضد کیفی آنها، یکی از ملزومات اساسی در مدیریت تغذیه دام در مرتع است. به همین منظور در پژوهش حاضر، کیفیت علوفه 23 گونه مرتعی (Acantholimon flexuosum ، Agropyron trichophorum، Astragalus capax ، Astragalus demavandicus ، Astragalus micricephalus ، Astragalus vereciferom، Bromus tomentellus، Centaurea aucheri ، Centaurea virgata، Chaerophyllum macropodum، Cirsium haussknechtii ، Cousinia calocephala ، Cousinia esfandiari ، Euphorbia denticulate ، Festuca ovina، Hypericum scabrum، Nepeta heliotropifolia، Prangus ferulacea، Tanacetum polycephalum، Thymus kotschyanus، Verbascum speciosum ، Veronica orientalis و Vinca herbacea) موجود در ترکیب گیاهی مراتع کوهستانی الموت قزوین و بادامستان زنجان به عنوان مراتع معرف ناحیه رویشی ایران و تورانی، تعیین شد. برای این منظور در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذر دهی) از گونههای مذکور در سال 1387 نمونهبرداری شد. سپس مقادیر شاخصهای کیفیت علوفه در آنها تعیین گردید. برای مقایسه گونهها و مراحل رشد از نظر شاخصهای کیفیت علوفه، از تجزیه واریانس یک طرفه و به منظور مشاهده منابع تغییرات درون گروهی، از آزمون مقایسه دانکن استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که میانگین مقادیر پروتئین خام، ماده خشک قابل هضم و انرژی متابولیسمی گونههای مورد مطالعه در واحد وزن پوشش گیاهی در مراحل اولیه رشد مرتع (رشد رویشی و گلدهی)، بیشتر و در مراحل پایانی رشد (مرحله بذردهی)، کمتر از حد بحرانی آن برای نیاز روزانه نگهداری واحد دامی است.
جواد معتمدی (ترکان)؛ حسن سلالی
چکیده
بررسی رفتار چرایی دامهای چراکننده در مرتع یکی از ملزومات اساسی مدیریت دام در مناطق مختلف آب و هوایی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رفتار چرایی گوسفند نژاد ماکویی در مراتع کوهستانی کلیدداغی جلفا بهعنوان مراتع معرف مناطق پراکنش گوسفند نژاد ماکویی در استان آذربایجانشرقی انجام شد. برای این منظور از یک گلۀ 300 رأسی، سه رأس میش بالغ (سهساله) ...
بیشتر
بررسی رفتار چرایی دامهای چراکننده در مرتع یکی از ملزومات اساسی مدیریت دام در مناطق مختلف آب و هوایی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رفتار چرایی گوسفند نژاد ماکویی در مراتع کوهستانی کلیدداغی جلفا بهعنوان مراتع معرف مناطق پراکنش گوسفند نژاد ماکویی در استان آذربایجانشرقی انجام شد. برای این منظور از یک گلۀ 300 رأسی، سه رأس میش بالغ (سهساله) انتخاب و علامتگذاری شدند. در مرحلۀ بعد با نصب GPS به هر یک از آنها، مسافت طی شده، سرعت حرکت دام در مرتع در حین چرا، مدتزمان چرا از گونههای گیاهی، مدتزمان استراحت و نشخوار دام در ماههای فصل چرا استخراج شد. نتایج نشان داد، در اواخر فصل چرا، مدتزمان صرف شده برای چرا، بیشتر از مراحل ابتدایی فصل بود. با نزدیک شدن به مراحل پایانی فصل چرا، مسافت پیموده شده در طول روز بیشتر شد. سرعت متوسط حرکت دام در مراحل ابتدایی فصل، کمتر و در مراحل پایانی فصل چرا، بیشتر بود. تغییر طول روز و بهتبع آن تغییر درجه حرارت روزانه، تغییر در ترکیب گیاهی مرتع و بهتبع آن تغییر در کمیت و کیفیت علوفه میتواند از علل این امر باشد. بر اساس نتایج حاصل، مسیر حرکت دام و پروفیل ارتفاعی مسیر حرکت دام در ماههای فصل چرا، روند یکسانی داشت و تغییرات قابلملاحظهای در آن مشاهده نشد. مساحت کم محدوده مورد بررسی و همچنین هدایت دامها توسط چوپان در مسیر مشخص در طول فصل چرا، از موارد مؤثر در این خصوص میباشند. اطلاع از موارد مذکور، مدیریت مرتع را در تعیین مناطق مناسب برای حرکت دام در مرتع، پراکنش صحیح دام در مرتع و اینکه در حال حاضر آیا پراکنش دام در مرتع توسط چوپان بهدرستی انجام میشود، یاری میکند و سبب افزایش عملکرد دام خواهد شد.
حسین ارزانی؛ جواد معتمدی (ترکان)؛ محمود حمیدیان؛ زهرا ارزانی؛ مجید آخشی
چکیده
برای رسیدن به عملکرد دام در سطح مطلوب تأمین نیاز غذایی دام از نظر عناصر معدنی ضروری است. به همین منظور، عناصر معدنی هشت گونة مهم مرتعی و مورد چرای دامـ شامل Ferula ovina، Prangus uloptera، Medicago sativa، Lotus goeblia، Trifolium montanum، Melilotus officinalis، Sanguisorba minor،و Stachys inflate در مراتع ییلاقی طالقان در مراحل مختلف رشد (رشد رویشی، گلدهی، و بذردهی) اندازهگیری شد. بدین ...
بیشتر
برای رسیدن به عملکرد دام در سطح مطلوب تأمین نیاز غذایی دام از نظر عناصر معدنی ضروری است. به همین منظور، عناصر معدنی هشت گونة مهم مرتعی و مورد چرای دامـ شامل Ferula ovina، Prangus uloptera، Medicago sativa، Lotus goeblia، Trifolium montanum، Melilotus officinalis، Sanguisorba minor،و Stachys inflate در مراتع ییلاقی طالقان در مراحل مختلف رشد (رشد رویشی، گلدهی، و بذردهی) اندازهگیری شد. بدین منظور، در هر مرحلة رشد از هر گونه 3 نمونه و برای هر نمونه حداقل 5 پایة گیاهی از نقاط مختلف تیپهای گیاهی برداشت شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از تجزیة واریانس یکطرفه انجام شد و به منظور مشاهدة منابع تغییرات درونگروهی از آزمون دانکن استفاده شد. همچنین، با استفاده از آزمون t مقدار عناصر مذکور با حد بحرانیشان برای تأمین نیاز روزانة واحد دامی در حالت نگهداری مقایسه شد. نتایج نشان میدهد مقادیر عناصر معدنی گونهها در مراحل اولیة رشد بیشتر از مقدار آنها در مراحل پایانی رشد (مرحلة بذردهی) است. ضمن اینکه مقادیر مذکور در هر مرحله از رشد بین گونههای مورد بررسی یکسان نیستند. به طور کلی، گونههای مورد بررسی از حیث مقادیر کلسیم، آهن، مس، منگنر، و کبالت، به منظور تأمین نیاز روزانة دام، در وضعیت مطلوبی قرار دارند، ولی از نظر عناصر پُرمصرف مانند مقادیر سدیم و منیزیم در مراحل مختلف رشد و بهویژه در مراحل پایانی رشد از وضعیت مطلوبی به منظور تأمین نیاز روزانة واحد دامی برخوردارند. این امر بیانگر آن است که مطلوبیت علوفة مرتع در زمانهای مختلف چرا از حیث عناصر معدنی یکسان نیست. طبیعی است که بسته به شرایط سال ممکن است مقادیر عناصر معدنی گیاهان قدری تغییر یابد، ولی، به دلیل هزینهبربودن تعیین عناصر معدنی، میتوان از نتایج مذکور به منظور برآورد نیاز روزانة دام در سالهای مختلف استفاده کرد.