مرتضی خداقلی؛ راضیه صبوحی؛ مینا بیات؛ جواد معتمدی
چکیده
تعیین رژیم غذایی و خوشخوراکی گونههای مورد چرای دام، یکی از ملزومات اساسی محاسبۀ صحیح ظرفیت چرا در طرحهای مرتعداری است. برای این منظور، درصد زمان چرای گوسفند نژاد نائینی چرا کننده در مراتع استپی میمه، از گونههای گیاهی، در زمانهای مختلف فصل چرا (رشد رویشی، گلدهی، بذردهی و ریزش بذر گونههای غالب)، طی سالهای 1389- 1386، ...
بیشتر
تعیین رژیم غذایی و خوشخوراکی گونههای مورد چرای دام، یکی از ملزومات اساسی محاسبۀ صحیح ظرفیت چرا در طرحهای مرتعداری است. برای این منظور، درصد زمان چرای گوسفند نژاد نائینی چرا کننده در مراتع استپی میمه، از گونههای گیاهی، در زمانهای مختلف فصل چرا (رشد رویشی، گلدهی، بذردهی و ریزش بذر گونههای غالب)، طی سالهای 1389- 1386، توسط روش زمان سنجی (ویدیوئی)، مشخص شد. برای انجام آزمایش، در آغاز هر فصل رویش، یک رأس گوسفند نژاد نائینی بالغ (4-3 ساله) به عنوان نمایندۀ گله، نشان دار و در کل آماربرداریها سالانه از آن استفاده شد. اندازهگیری زمان چرا، با شروع فصل رویش و طی چهار مرحلۀ رشد ادامه داشت. زمان آماربرداری در هر مرحلۀ رشد، یک ساعت پس از آغاز چرای روزانه و در سه دورۀ 20 دقیقهای مستمر (تکرار آزمایش) انجام شد. دادههای درصد زمان چرای دام بر روی گونههای گیاهی، به عنوان درصد خوشخوراکی آنها در نظر گرفته شد. با در نظر گرفتن زمان تمرکز دام و گرایش چرایی دام بر روی گونههای مختلف، کلاس خوشخوراکی هر یک از گونههای گیاهی مشخص گردید. نتایج نشان داد در طول سالهای مورد بررسی، در هر شرایطی، تمرکز چرای گوسفند نژاد نائینی بر روی گونههای یکساله (گراس و فورب)، لاشبرگ، Stachys inflata، Artemisia sieberi، Stipa arabica، Noaea mucronata و Hertia angustifolia بوده است. بر مبنای نتایج، گونههای یکساله و لاشبرگ به عنوان گونههای کلاس І، گونۀ Stachys inflata به عنوان کلاس Π و گونههای Artemisia sieberi، Stipa arabica، Noaea mucronata و Hertia angustifoliaبه عنوان گونههای کلاس Ш قابل چرا معرفی میشوند. نتایج نشان داد که خوشخوراکی گونهها، متناسب با تغییر در ترکیب گیاهی در طول فصل رویش، یکسان نبود. بنابراین در نظر گرفتن کلاس یکسان خوشخوراکی برای هر یک از گونهها در مراحل مختلف رشد، صحیح نمیباشد و ضرورت دارد در شرح خدمات طرحهای مرتعداری به هنگام محاسبۀ ظرفیت چرا، به این موضوع توجه بیشتری گردد.
مهشید سوری؛ مینا بیات؛ حسین ارزانی؛ مرتضی خداقلی
چکیده
عوامل اقلیمی مهمترین عامل تأثیرگذار بر رشد پوشش گیاهی و تولید میباشند. تأثیر هر یک از این عوامل در هر منطقه بسته به نوع پوشش گیاهی متفاوت است. در این مطالعه اثر عوامل اقلیمی (بارندگی و دما) بر تولید گونههای گیاهی مورد چرای دام در 6 سایت استپی استان فارس در یک دورۀ ده ساله (1377 تا 1386) مورد بررسی قرار گرفت. جهت اندازهگیری پوشش از ...
بیشتر
عوامل اقلیمی مهمترین عامل تأثیرگذار بر رشد پوشش گیاهی و تولید میباشند. تأثیر هر یک از این عوامل در هر منطقه بسته به نوع پوشش گیاهی متفاوت است. در این مطالعه اثر عوامل اقلیمی (بارندگی و دما) بر تولید گونههای گیاهی مورد چرای دام در 6 سایت استپی استان فارس در یک دورۀ ده ساله (1377 تا 1386) مورد بررسی قرار گرفت. جهت اندازهگیری پوشش از 60 پلات 2 متر مربعی در طول 4 ترانسکت چهار صد متری استفاده شد و تولید با روش قطع و توزین در پانزده پلات در طول ترانسکتها اندازهگیری گردید. سپس با استفاده از رابطۀ رگرسیونی بین پوشش تاجی (درصد) و تولید (کیلوگرم در هکتار)، تولید مابقی پلاتها برای آن سال محاسبه شد. شاخصهای مهم اقلیمی که در این بررسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، عبارتند از: بارندگی (روزانه، ماهانه، سالانه، بارندگی فصل رویش و بارندگی فصل رویش به علاوه سال پیشین)، دما (سالانه، ماهانه، فصل رویش، بیشینه و کمینۀ دما). نتایج نشان داد متوسط تاج پوشش 3/6 درصد و متوسط تولید 5/128 کیلوگرم در هکتار بوده است و در میان شکلهای مختلف رویشی بوتهایها بیشترین درصد پوشش و تولید و گندمیان کمترین درصد پوشش و تولید را به خود اختصاص دادند. از بین شاخصهای مهم اقلیمی، بارندگی سالانه و دمای مرداد ماه در تمامی سایتها و بارندگی فصل رویش در تمامی سایتها بهجز سایت ایزدخواست به عنوان مؤثرترین شاخص روی تولید علوفه مؤثر بوده و همبستگی مثبت و معنیداری را با تولید علوفه نشان داد. با استفاده از بارندگی سالانه میتوان تغییرات تولید علوفه را در مراتع مورد بررسی از 50 تا 92 درصد و در کل مراتع استان فارس تا 70 درصد برآورد نمود. میانگین تولید بلندمدت در مراتع بیابان زدایی، بیداعلم و ایزدخواست با استفاده از پارامترهای بارندگی سالانه، بارندگی فصل رویش و بیشینۀ دما به ترتیب 3/88، 2/95 و 7/112 کیلوگرم در هکتار برآورد شد. از یافتههای این تحقیق میتوان به منظور پیشبینی تاجپوشش و تولید و در نهایت ظرفیت چرایی بلندمدت در مراتع استفاده نمود.
مینا بیات؛ حسین ارزانی؛ عادل جلیلی؛ حسن قلیچ نیا
چکیده
در این تحقیق میزان تأثیر سه عامل مهم اقلیمی بارش، درجه حرارت و رطوبت نسبی هوا بر روی میزان پوشش تاجی و تولید علوفه در یک دورۀ پنج ساله (1381-1385) و سال 1392 در مراتع نیمهاستپی پلور و رینه در استان مازندران مورد مطالعه قرار گرفت. از مدلهای آماری (رگرسیون ساده و چندگانه) برای یافتن ارتباط بین پوشش و علوفۀ تولیدی سالانه و شکلهای مختلف ...
بیشتر
در این تحقیق میزان تأثیر سه عامل مهم اقلیمی بارش، درجه حرارت و رطوبت نسبی هوا بر روی میزان پوشش تاجی و تولید علوفه در یک دورۀ پنج ساله (1381-1385) و سال 1392 در مراتع نیمهاستپی پلور و رینه در استان مازندران مورد مطالعه قرار گرفت. از مدلهای آماری (رگرسیون ساده و چندگانه) برای یافتن ارتباط بین پوشش و علوفۀ تولیدی سالانه و شکلهای مختلف رویشی گیاهان با متغیرهای اقلیمی در دورههای مختلف زمانی با استفاده از نرم افزار Minitab.14 و Excel جهت تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج شش سال مطالعه در مراتع نیمهاستپی پلور و رینه نشان داد متوسط تاج پوشش 51 درصد و متوسط تولید 372 کیلوگرم در هکتار بوده است. پوشش کل گیاهان مراتع رینه با مجموع بارندگی فصل رشد و ماه اسفند و میانگین دما بیشترین ارتباط را دارند و در تولید علوفۀ سالیانه، دما نقش مؤثرتری را نسبت به بارندگی دارد و تولید متأثر از دمای ماه تیر است. در مراتع پلور رابطۀ پوشش شکلهای مختلف رویشی گیاهان (گندمیان، بوتهایها و پهن برگان علفی) با عوامل اقلیمی در پایههای زمانی مختلف معنیدار بود. تولید کل گیاهان قابل چرای دام در مرتع پلور متأثر از بارندگی فصل رشد میباشد. بنابراین در طرحهای مرتعداری بهجای یکسال اندازهگیری تولید و پوشش میتوان نوسان تولید و پوشش را بر اساس پارامترهای اقلیمی برآورد کرد. با داشتن پوشش و تولید درازمدت مرتع، میتوان علوفۀ قابل دسترس و ظرفیت مرتع را تعیین و از تخریب مراتع جلوگیری کرد.
صلاح الدین زاهدی؛ فرهنگ قصریانی؛ مینا بیات
چکیده
گونةBromus tomentellusبرای مطالعة اثر شدتهای مختلف برداشت بر تولید علوفه، قدرت، و شادابی در مراتع مجیدآباد قروه انتخاب شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار شدت برداشت 25، 50، و 75 درصد و شاهد (بدون برداشت) بودند. نتایج بهدستآمده در قالب طرح اسپلیت پلات در زمان در سه سال، 1387- 1389، در نرمافزارهای SASوIRRISTAT تجزیه و تحلیل شد. نتایج ...
بیشتر
گونةBromus tomentellusبرای مطالعة اثر شدتهای مختلف برداشت بر تولید علوفه، قدرت، و شادابی در مراتع مجیدآباد قروه انتخاب شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار شدت برداشت 25، 50، و 75 درصد و شاهد (بدون برداشت) بودند. نتایج بهدستآمده در قالب طرح اسپلیت پلات در زمان در سه سال، 1387- 1389، در نرمافزارهای SASوIRRISTAT تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اثر سال و شدتهای مختلف برداشت، همچنین، اثر متقابل سال و شدتهای مختلف برداشت بر تولید علوفه و شادابی گونة Bromus tomentellus در سطح یک درصد معنیدار است و بین تیمارهای 50 و 75 درصد، از لحاظ آماری، اختلاف معنیداری وجود ندارد. بیشترین میزان تولید به شدت برداشت 25 درصد در سال 1389 با بارندگی 390 میلیمتر اختصاص دارد و کمترین میزان به شدت برداشت 50 و 75 درصد در سال 1387 با میزان بارندگی 170 میلیمتر. بر اساس تجزیة AMMI، نخستین مؤلفة اصلی اثرِ متقابلْ حدود 6/93 درصد از واریانس اثر متقابل را بیان نمود و در سطح یک درصد معنیدار شد. بای پلات نخستین مؤلفة اصلی اثر متقابل و میانگین تولید نشان داد که تیمار 25 درصد بالاترین میانگین تولید و از پایداری نسبتاً مناسبی برخوردار است و تیمار شاهد دارای کمترین میزان پایداری و تیمار 75 درصد دارای بیشترین پایداری است.بنابراین، با توجه به نتایج، برای حفظ تولید و شادابی گونة Bromus tomentellus و همچنین حفاظت خاکْ میزانِ برداشت 25 درصد برای این گونه پیشنهاد میشود.
محمد شریفی یزدی؛ فرهنگ قصریانی؛ مینا بیات
چکیده
به منظور تعیین مناسب ترین حد بهره برداری، مطالعه اثر شدت های مختلف برداشت بر تولید علوفه گونه(Artemisia sieberi) در مراتع استپی دهنو بردسیر استان کرمان باجرا درآمد. برای رسیدن به این هدف در سایت یک هکتاری محصور شده به همین منظور آزمایش انجام شد، تیمارهای مورد نظر در این تحقیق شامل چهار شدت برداشت: 25، 50 و 75 درصد برداشت به روش تقلید چرا (Simulation) ...
بیشتر
به منظور تعیین مناسب ترین حد بهره برداری، مطالعه اثر شدت های مختلف برداشت بر تولید علوفه گونه(Artemisia sieberi) در مراتع استپی دهنو بردسیر استان کرمان باجرا درآمد. برای رسیدن به این هدف در سایت یک هکتاری محصور شده به همین منظور آزمایش انجام شد، تیمارهای مورد نظر در این تحقیق شامل چهار شدت برداشت: 25، 50 و 75 درصد برداشت به روش تقلید چرا (Simulation) و شاهد (بدون برداشت) بودند. در هر تیمار 10 پایه مشابه و متوسط از گونه مورد نظر بعنوان تکرار انتخاب شدند و متغیرهای وابسته طی سه سال دوره آزمایش از سال 1387 تا 1389 روی این گونه اندازه گیری شد و در فرمهای مخصوص ثبت شدند. نتایج بدست آمده در قالب طرح آماری کرت های خرد شده در زمان در سه سال 1387 تا 1389 در نرم افزار SASمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج برداشت علوفه در طی انجام آزمایش نشان داد که کمترین میزان تولید در سال 87 در شدت برداشت 25 درصد و بیشترین میزان آن در سال 88 در تیمار شاهد بوده است. با توجه به منبع تغییرات در عرصه مرتعی (چرای دام به عنوان عامل اصلی مدیریتی و شرایط آب¬و¬هوایی سالانه) و با عنایت به اینکه خاک منطقه نیز از پایداری نسبتا خوبی برخوردار است، می-توان بیان کرد که چرای دام تا کمتر از 50 درصد از وزن رویش سالانه حتی در سال¬های خشکسالی هم ضامن بقای گونه Artemisia sieberi در منطقه دهنو بردسیر خواهد بود و سلامتی و شادابی این گونه را به خطر نمی اندازد.