لیلا عوض پور؛ مهدی قربانی؛ رضا عرفانزاده
چکیده
سرمایه اجتماعی تمام الزاماتی را که برای مدیریت مشارکتی ضرورت دارد در خود جای میدهد. به همین جهت ارزیابی سرمایه اجتماعی در فعالیتهای مدیریت مشارکتی اجتماع محور حائز اهمیت است. همچنین شناخت و آگاهی از کنشگران کلیدی در سطح جوامع محلی در راستای مدیریت مشارکتی اکوسیستمهای طبیعی یکی از اقدامات ضروری میباشد. این افراد میتوانند ...
بیشتر
سرمایه اجتماعی تمام الزاماتی را که برای مدیریت مشارکتی ضرورت دارد در خود جای میدهد. به همین جهت ارزیابی سرمایه اجتماعی در فعالیتهای مدیریت مشارکتی اجتماع محور حائز اهمیت است. همچنین شناخت و آگاهی از کنشگران کلیدی در سطح جوامع محلی در راستای مدیریت مشارکتی اکوسیستمهای طبیعی یکی از اقدامات ضروری میباشد. این افراد میتوانند به منزلۀ رهبران محلی و قدرتهای اجتماعی در ساماندهی مدیریت مشارکتی اکوسیتمهای طبیعی به عنوان بازوهای اجرایی باشند. در این تحقیق سعی شده است از طریق روش تحلیل شبکه و شاخصهای سطح کلان و خرد شبکه بهرهبرداران مرتع سامان عرفی حقالخواجه در شهرستان میامی استان سمنان، میزان سرمایه اجتماعی شبکه سنجش و همچنین قدرتهای اجتماعی و رهبران محلی مؤثر در مدیریت مشارکتی مرتع مشخص شوند. نتایج حاکی از آن است که میزان سرمایۀ اجتماعی در بین بهرهبرداران در پیوند اعتماد متوسط و در پیوند مشارکت در حد ضعیف است. پایداری روابط و تعادل شبکه نیز ضعیف و پیوندهای اعتماد و مشارکت در بین افراد در حد مطلوبی نهادینه نشده است. همچنین سرعت پایین گردش پیوند اعتماد و مشارکت و عدم اتحاد در بین بهرهبرداران از دیگر چالشهای مهم در ساماندهی مدیریت مشارکتی مرتع در این منطقه است. همچنین بر اساس نتایج بدست آمده، کنشگران Gh-Gh و Es-Sa قدرت کلیدی در بین بهرهبرداران مرتع روستای حقالخواجه شناخته شدند. این افراد به دلیل اقتدار و نفوذ اجتماعی بالا میتوانند نقش مهمی در مدیریت مشارکتی مرتع ایفا کنند و میتوان از آنها به منزلۀ پلهای ارتباطی بین نهادهای دولتی و سایر بهرهبرداران در توسعه پایدار روستایی استفاده کرد.
عماد ذاکری؛ مهدی قربانی؛ علی بزرگمهر؛ حجت ا.. ربانی نسب
چکیده
امروزه طرحهای اسکان عشایر کشور، بهبود کیفیت زندگی خانوارهای عشایری را بهعنوان هدف نهایی خود دنبال میکند. در برخی مناطق این نوع از طرحها به دلایلی نظیر عدم مطالعات اولیه مناسب قبل از اسکان و مشکلات اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده پس از اسکان با موفقیت همراه نبوده است. اسکان عشایر در استان خراسان شمالی نیز از آن جمله است، لذا ...
بیشتر
امروزه طرحهای اسکان عشایر کشور، بهبود کیفیت زندگی خانوارهای عشایری را بهعنوان هدف نهایی خود دنبال میکند. در برخی مناطق این نوع از طرحها به دلایلی نظیر عدم مطالعات اولیه مناسب قبل از اسکان و مشکلات اجتماعی و اقتصادی به وجود آمده پس از اسکان با موفقیت همراه نبوده است. اسکان عشایر در استان خراسان شمالی نیز از آن جمله است، لذا شناسایی و اولویتبندی مشکلات طرحهای اسکان عشایر خراسان شمالی بهمنظور ارائه برنامهریزیهای اصولی در اجرای صحیح این نوع از طرحها ضروری است. دادههای موردنیاز مطالعه شناسایی و اولویتبندی مشکلات طرحهای اسکان عشایر، از طریق تکمیل پرسشنامهای دو قسمتی شامل معیارها و زیر معیارها و همچنین گزینههای مناسب جهت رفع چالشهای موجود بهصورت مقایسات زوجی توسط کارشناسان مربوطه جمعآوری و سپس با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی با بهکارگیری نرمافزار 2000 Expert Choice مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که دو معیار مدیریتی و برنامهریزی و فرهنگی و اجتماعی به ترتیب با ضرایب (433/0) و (314/0) بیشترین تأثیرگذاری را بر عدم موفقیت اجرای طرحهای اسکان عشایر در استان خراسان شمالی داشتهاند. لذا، اصلاح ساختار موجود در نظام اجرایی و برنامهریزی کشور بهعنوان مهمترین راهکار جهت رفع مشکلات مربوط به معیار مدیریتی و برنامهریزی و افزایش مشارکت عشایر در مدیریت و برنامهریزی بهعنوان مهمترین راهکار جهت رفع مشکلات مربوط به معیار فرهنگی و اجتماعی، پیشنهاد گردید.
وحید جعفریان؛ محمدرضا یزدانی؛ محمد رحیمی؛ مهدی قربانی
چکیده
شناسایی و تحلیل دستاندرکاران سازمانی، یکی از الزامات مدیریت یکپارچۀ منابع آب مبتنی بر همکاری به شمار میرود. بر اساس روش تحلیل شبکهای میتوان جنبههای ساختاری شبکه دستاندرکاران سازمانی را با نگاهی جامعنگر و قابلاندازهگیری، ارزیابی نموده و نقش و موقعیت آنها را برای استقرار نظام منسجم و هماهنگ مدیریت منابع آب مورد بررسی ...
بیشتر
شناسایی و تحلیل دستاندرکاران سازمانی، یکی از الزامات مدیریت یکپارچۀ منابع آب مبتنی بر همکاری به شمار میرود. بر اساس روش تحلیل شبکهای میتوان جنبههای ساختاری شبکه دستاندرکاران سازمانی را با نگاهی جامعنگر و قابلاندازهگیری، ارزیابی نموده و نقش و موقعیت آنها را برای استقرار نظام منسجم و هماهنگ مدیریت منابع آب مورد بررسی قرار داد. این پژوهش با هدف تحلیل شبکۀ تبادل اطلاعات و همکاری در بین دستاندرکاران سازمانی مرتبط با مدیریت منابع آب در دشت گرمسار صورت گرفت. دستاندرکاران مرتبط در این تحقیق بر اساس نقش و موقعیتی که در شبکه مدیریت منابع آب دارند به سه زیرگروه توسعهای، حفاظتی و واسطهای تقسیم شده و میزان انسجام، پایداری و تابآوری شبکه بر اساس پیوند تبادل اطلاعات و همکاری و محاسبه شاخصهای کمی و ریاضی سطح کلان شبکه شامل تراکم، دوسویگی پیوندها، انتقالیافتگی و فاصله ژئودزیک مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج تحقیق، میزان انسجام سازمانی در بین زیرگروههای مورد مطالعه، متوازن نبوده و در مورد سازمانهای واسطهای در سطح بسیار ضعیف تا ضعیف میباشد و همچنین میزان پایداری و تابآوری شبکۀ مدیریت منابع آب به میزان ضعیف ارزیابی شده است. علاوه بر این، نتایج تحقیق نشاندهنده وجود تعارضاتی است که بهخصوص بین سازمانهای توسعهای و سازمانهای حفاظتی در فرآیند همکاری برای مدیریت مشارکتی منابع آب وجود دارد. این تحقیق با توجه به نتایج حاصله، انجام اقدامات زیربنایی ازجمله ظرفیتسازی و توانمندسازی دستاندرکاران را برای استقرار نظام مدیریت یکپارچه منابع آب در منطقۀ مورد مطالعه توصیه نموده است.
مصطفی فیروزروز؛ مهدی قربانی؛ رضا عرفانزاده
چکیده
دانش بومی هر سرزمین چگونگی فهم و نگرش مردم به جهان بوده که نتیجه سالها تجربه نیاکان در بهرهبرداری بهینه از منابع پیرامون انسانها را نشان میدهد. پافشاری بر انتقال فناوری و بیتوجهی به دانش بومی نهتنها باعث تخریب رابطه انسان با محیط وی شده است که موجبات بروز خلل در برنامههای توسعه پایدار را نیز فراهم آورده است. این تحقیق ...
بیشتر
دانش بومی هر سرزمین چگونگی فهم و نگرش مردم به جهان بوده که نتیجه سالها تجربه نیاکان در بهرهبرداری بهینه از منابع پیرامون انسانها را نشان میدهد. پافشاری بر انتقال فناوری و بیتوجهی به دانش بومی نهتنها باعث تخریب رابطه انسان با محیط وی شده است که موجبات بروز خلل در برنامههای توسعه پایدار را نیز فراهم آورده است. این تحقیق با مرور بخشی از دانش بومی منطقه بر سنتهای محلی در تولید و مدیریت فرآوردههای شیر دامهای گوسفندی مردم روستای تاکُر از توابع بخش بلده، شهرستان نور تأکید مینماید. روش مطالعاتی این تحقیق بر مبنای روشهای پیمایشی است که جهت تولید اطلاعات از روشهای کیفی مشاهده مستقیم، مشاهده مشارکتی و مصاحبه سازمانیافته با گروههای هدف استفاده شده است. نتایج این تحقیق شامل تحلیل دانشبومی گلهداران در مدیریت دام و شناخت ابعاد مختلف دانشبومی در فرآوری و تقسیم مشتقات شیری در قالب تعاونی سنتی "عیارگیری" و "شاخوپی" است. بر اساس نتایج این تحقیق میتوان بیان نمود که گلهداران در روستای مورد مطالعه، جهت مدیریت دام و فرآوری شیر آنها، سازمان اجتماعی را بر اساس آدابورسوم محلی شکل دادهاند. این سازمان نوعی سرمایه اجتماعی برای بهرهبرداران محسوب میشود. درنهایت میتوان بیان نمود پایداری اقتصادی معیشتی بهرهبرداران در این منطقه وابسته به پایداری و تقویت انسجام و سرمایه اجتماعی در شبکه بهرهبرداران مرتع است.
ساره راسخی؛ علی اکبر مهرابی؛ سید اکبر جوادی؛ مهدی قربانی
چکیده
منابع طبیعی تجدید شونده از سرمایههای ملی و با ارزش هر کشور محسوب شده و حفظ و توسعه آن علاوه بر نهادهای ذیربط از وظایف عموم مردم و به ویژه بهره برداران این منابع است. در این زمینه راهکارهای متنوعی برای استفاده بهینه و حفاظت پایدار منابع طبیعی، بال اخص مراتع مطرح شده که در میان آنها مدیریت مشارکتی مورد تاکید قرار گرفته است. در این ...
بیشتر
منابع طبیعی تجدید شونده از سرمایههای ملی و با ارزش هر کشور محسوب شده و حفظ و توسعه آن علاوه بر نهادهای ذیربط از وظایف عموم مردم و به ویژه بهره برداران این منابع است. در این زمینه راهکارهای متنوعی برای استفاده بهینه و حفاظت پایدار منابع طبیعی، بال اخص مراتع مطرح شده که در میان آنها مدیریت مشارکتی مورد تاکید قرار گرفته است. در این مطالعه با هدف شناخت چالشها و موانع پیشروی مدیریت مشارکتی، به تحلیل شبکه تلفیقی نهاد- بهره برداران مرتع (نهادهای مرتبط با مدیریت مرتع و بهره برداران مرتع) بر اساس رویکرد تحلیل شبکه اجتماعی در روستای قصر یعقوب شهرستان صفاشهر پرداخته شده است. نتایج حاصله حاکی از آن ست که میزان انسجام میان بهره برداران مراتع و نهادهای مرتبط با شبکه نهادی مرتع و همچنین پایداری شبکه مورد بررسی در منطقه مورد مطالعه در حد متوسط است و دو نهاد شورای اسلامی روستا و اداره جهاد کشاورزی دارای اقتدار بالاتری نسبت به سایرین و به عبارتی کنشگران کلیدی در میان نهادهای مورد بررسی هستند. لذا بر اساس نتایج حاصله میتوان بیان نمود که تقویت انسجام در بین کنشگران مورد مطالعه و همچنین شناخت کنشگران کلیدی در سطوح مختلف از مهمترین راهکارها در راستای تحقق برنامه عمل مدیریت مشارکتی است و مدیران منابع طبیعی را در جهت ساماندهی و مدیریت پایدار مراتع یاری مینماید.
مهدی قربانی؛ وحید جعفریان؛ محمدرضا یزدانی؛ مهسا عبدالشاه نژاد
چکیده
دستیابی به مدیریت جامع منابع طبیعی بطور اصولی نیازمند ارتباط مؤثر و هماهنگ، همکاری و همافزایی دستاندرکاران متعددی است که وظایف مشترک ولی متمایز دارند. بدین لحاظ شالوده مدیریت جامع، با تمرکزگرایی و اعمال روش مدیریت از بالا به پایین سازگار نیست. هدف این تحقیق تحلیل شبکه و انسجام سازمانی دستاندرکاران بخش منابع طبیعی در استان ...
بیشتر
دستیابی به مدیریت جامع منابع طبیعی بطور اصولی نیازمند ارتباط مؤثر و هماهنگ، همکاری و همافزایی دستاندرکاران متعددی است که وظایف مشترک ولی متمایز دارند. بدین لحاظ شالوده مدیریت جامع، با تمرکزگرایی و اعمال روش مدیریت از بالا به پایین سازگار نیست. هدف این تحقیق تحلیل شبکه و انسجام سازمانی دستاندرکاران بخش منابع طبیعی در استان سمنان میباشد. در این تحقیق، روابط سازمانهای موجود در شبکه بر اساس بررسی فرایند انتقال اطلاعات و همکاری بین سازمانی و با استفاده از روش کمّی تحلیل شبکه اجتماعی و استفاده از شاخصهای سطح کلان و میانی شبکه نهادی شامل اندازه شبکه، تراکم، میزان دوسویگی پیوندها و تمرکز در سطح کلان و شاخص مرکز- پیرامون در سطح میانی مورد بررسی قرار گرفته است. پایش سیاستی که در عنوان این مقاله مورد تأکید قرار گرفته است، اشاره به این سئوال دارد که سیاستهای مدیریت جامع منابع طبیعی که دستکم در طول برنامههای چهارم و پنجم توسعه در دستور کار سیاستگذاران و متولیان بخش منابع طبیعی کشور بوده، تا چه میزان محقق شده است. بدینترتیب در این مقاله سعی شده است تا به سئوال فوق بهصورت کمی و با استناد به نتایج شاخصهای تحلیل ساختاری شبکه دستاندرکاران بخش منابع طبیعی در منطقه مورد مطالعه پاسخ داده شود. بر اساس نتایج این تحقیق میزان انسجام نهادی 40 درصد (ضعیف) و میزان پایداری شبکه نهادی بر اساس شاخص دوسویگی نیز در حد 67/46 درصد (متوسط) میباشد. بررسی شاخص مرکز- پیرامون نیز نشان داد که میزان تراکم شبکه نهادی استان سمنان در زیرگروه کنشگران مرکزی 77 درصد و در زیرگروه کنشگران پیرامونی 25 درصد است. نتایج بهدستآمده ضمن تعیین ظرفیتهای موجود برای اعمال مدیریت جامع منابع طبیعی، ضرورت کاهش تمرکز در شبکه و تقویت روابط بین دستاندرکاران متعدد این بخش را آشکار میسازد.
مهدی قربانی؛ علی اکبر مهرابی؛ محمدرضا ثروتی؛ علی اکبر نظریسامانی
دوره 63، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 75-88
چکیده
امروزه رشد جمعیت از یک سو و محدودیت منابع از سوی دیگر دست اندرکاران امر گسترش را با شگفتی مواجه ساخته است. تغییرات جمعیتی سبب تغییر فعالیتهای اقتصادی شده و نقطه آغاز تغییرات کاربری اراضی بهشمار میرود. در واقع بهرهبرداری بی رویه، تغییرات نادرست کاربری اراضی و دست اندازی بشر به عرصههای منابع طبیعی، روزبه روز بر بر هم زدن تعادلهای ...
بیشتر
امروزه رشد جمعیت از یک سو و محدودیت منابع از سوی دیگر دست اندرکاران امر گسترش را با شگفتی مواجه ساخته است. تغییرات جمعیتی سبب تغییر فعالیتهای اقتصادی شده و نقطه آغاز تغییرات کاربری اراضی بهشمار میرود. در واقع بهرهبرداری بی رویه، تغییرات نادرست کاربری اراضی و دست اندازی بشر به عرصههای منابع طبیعی، روزبه روز بر بر هم زدن تعادلهای منطقهای میافزاید. در دهههای اخیر شاهد تغییر کاربری اراضی در حوزه آبخیز طالقان هستیم. تحت اثر عوامل مختلفی پدیده تغییر کاربری اراضی شکل گرفته است به طور مثال در اراضی رهاشده، سطوحی از مراتع به مناطق مسکونی و ویلاسازی تبدیل شدهاند. منطقه طالقان به دلیل نزدیکی به مرکز جمعیتی تهران و شرایط ییلاقی از یک سده پیش محل رفت وآمد شمار زیادی از افراد برای بهرهمندی از آب و هوای مناسب منطقه بوده است.. یکی از عوامل مهم نیز تغییراتی است که در شمار جمعیت طالقان رخ داده است بهگونهای که بر پایه آمار جمعیتی میتوان گفت جمعیت روستاهای طالقان به شدت کاهش یافته است. همانطور که در دیگر مناطق ایران شاهد تغییر کاربری اراضی بهویژه مراتع هستیم، این موضوع در منطقه طالقان نیز قابل دیدن است. این نوشتار سعی دارد ارتباط بین تغییرات جمعیت را با تغییرات کاربری اراضی منطقه مورد بررسی و همچنین تعیین تغییرات کاربری اراضی را در طی یک دوره 15 ساله بررسی نماید برای تعیین تغییرات کاربری زمین از سامانه اطلاعات جغرافیایی و دورکاوی و روشهای آماری به صورت توامان و نیز ماهواره لندست سنجندههای TMوETM+ مربوط به سالهای 1366 و1380 بهرهگیری شده است. همچنین آمار جمعیتی در این 2 سال تهیه شد و ضریب رشد جمعیت محاسبه شد. با توجه به نتایج بدست آمده نرخ اراضی رها شده در منطقه مورد بررسی مثبت بوده در واقع افزایش یافته و از گته ده، ناریان، نویز علیا، دیزان، جوستان، گراب، اورازان، نسا بالا، مهران، خچیره و دارپی. بنابراین شمار زیادی از افراد در طول این چند سال مهاجرت کرده و جمعیت کاهش یافته و به دنبال این روند گستره زیادی از مراتع (88/37 درصد) که در گذشته به دیمزار تبدیل شده بودند هماکنون به صورت اراضی رهاشده در منطقه نمایان شدهاند. در روستای گته ده سطح اراضی مرتعی بیشترین کاهش و اراضی رها شده بیشترین افزایش را داشته است. در نهایت میتوان بیان کرد، بین نرخ رشد جمعیت و سطح اراضی رها شده رابطه منطقی وجود دارد.
حسین ارزانی؛ علی اسفندیاری؛ حمید نوروزیان؛ مهدی قربانی؛ جواد ترکان
دوره 62، شماره 2 ، مهر 1388، ، صفحه 175-186
چکیده
آگاهی از میزان نیاز غذایی دام، میزان علوفه در دسترس مرتع و نیز کیفیت آن، اولین گام در مدیریت موفق دام و مرتع به شمار میرود. در ایران به دلیل اینکه گوسفند، جمعیت غالب بهرهگیرنده از مرتع را تشکیل میدهد و نیز به دلیل اینکه حدود 27 نژاد گوسفندی در کشور وجود دارد و هر نژاد دارای وزن زنده و شرایط فیزیولوژیکی ویژه و در نتیجه نیازهای ...
بیشتر
آگاهی از میزان نیاز غذایی دام، میزان علوفه در دسترس مرتع و نیز کیفیت آن، اولین گام در مدیریت موفق دام و مرتع به شمار میرود. در ایران به دلیل اینکه گوسفند، جمعیت غالب بهرهگیرنده از مرتع را تشکیل میدهد و نیز به دلیل اینکه حدود 27 نژاد گوسفندی در کشور وجود دارد و هر نژاد دارای وزن زنده و شرایط فیزیولوژیکی ویژه و در نتیجه نیازهای غذایی متفاوت میباشد، باید وزن واحد دامی برای نژاد غالب هر منطقه مشخص و ضریب تبدیل آن به واحد دامی در کشور تعیین شود. تا بتوان بر پایه کیفیت علوفه مراتع مورد چرا، نیاز روزانه آن را تعیین نمود. در این پژوهش، دو گله دارای دام غالب نژاد سنجابی استان کرمانشاه گزینش و از هر گله، 50 رأس دام (شامل 15 رأس میش سه ساله، 15 رأس میش چهار ساله، 5 رأس قوچ سه ساله، 5 رأس قوچ چهار ساله، 5 رأس بره سه ماهه و 5 رأس بره شش ماهه) در سه مرحله وزن کشی شدند. با بهرهگیری از میانگین وزن میشهای سه و چهارساله؛ وزن واحد دامی این نژاد، 56/0± 68/60 کیلوگرم برآورد شد. به همین ترتیب معادل واحد دامی میش، قوچ، بره این نژاد نسبت به واحد دامی کشور، به ترتیب برابر؛ 29/1 ، 88/1 و 63/0 میباشد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین وزن میش و قوچ در سطح یک درصد (P