افشین صادقی راد؛ نگار عینی؛ عاطفه فتاحی؛ حریر سهرابی
چکیده
هر گونه گیاهی با توجه به نیازهایش یک مکان بهینه از محیط را به عنوان زیستگاه انتخاب میکند. این تحقیق به منظور ارزیابی رابطه بین ترکیب گونههای گیاهی با عوامل ادافوتوپوگرافیکی در مراتع استپی مرودشت در استان فارس مورد بررسی قرار گرفت. برای این کار از روش نمونهبرداری تصادفی استفاده شد و برای برداشت عوامل پوشش گیاهی و محیطی، ترانسکتهایی ...
بیشتر
هر گونه گیاهی با توجه به نیازهایش یک مکان بهینه از محیط را به عنوان زیستگاه انتخاب میکند. این تحقیق به منظور ارزیابی رابطه بین ترکیب گونههای گیاهی با عوامل ادافوتوپوگرافیکی در مراتع استپی مرودشت در استان فارس مورد بررسی قرار گرفت. برای این کار از روش نمونهبرداری تصادفی استفاده شد و برای برداشت عوامل پوشش گیاهی و محیطی، ترانسکتهایی به طول 30 متر پیاده گردید. در مرحله دوم نمونه برداری نمونه برداری از خاک و اندازهگیریهای میدانی توپوگرافی صورت گرفت و نمونههای خاک به آزمایشگاه انتقال داده شدند. در آزمایشگاه میزان ماده آلی (OM)، هدایت الکتریکی (EC)، اسیدیته (EC)، درصد شن، سیلت و رس خاک، سدیم، پتاسیم و فسفر اندازهگیری شد. رابطه بین عوامل ادافوتوپوگرافیکی و ترکیب گونههای گیاهی با استفاده از آنالیزهای چند متغیره DCA و CCAتعیین گردید. مهمترین عوامل خاکی مؤثر در پراکنش پوشش گیاهی با استفاده از روش CCA شوری و سدیم بودند. همچنین ارتفاع از سطح دریا و شیب به عنوان عوامل توپوگرافی تأثیرگذار در ترکیب گونههای گیاهی شناخته شدند.
سادات فیض نیا؛ احمد رضا مختاری؛ محمد جعفری؛ محمد جواد قانعی بافقی؛ زیبا خداییان
چکیده
معدنکاری و مراحل مختلف آن از جمله عوامل گسترش آلودگی در محیطهای طبیعی است. آلودگیهای حاصل میتواند بر منابع خاک و آب و گیاه در یک منطقه تأثیرگذار باشد و با جذب توسط گیاهان عملاً در چرخۀ غذایی وارد گردد. در بین عناصر معدنی، سرب به لحاظ اثرات سمی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به منظور بررسی نحوۀ گسترش سرب در خاک پاییندست ...
بیشتر
معدنکاری و مراحل مختلف آن از جمله عوامل گسترش آلودگی در محیطهای طبیعی است. آلودگیهای حاصل میتواند بر منابع خاک و آب و گیاه در یک منطقه تأثیرگذار باشد و با جذب توسط گیاهان عملاً در چرخۀ غذایی وارد گردد. در بین عناصر معدنی، سرب به لحاظ اثرات سمی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به منظور بررسی نحوۀ گسترش سرب در خاک پاییندست معدن سرب و روی کوشک بافق و تعیین بشرزاد (آنتروپوژنیک) یا زمینزاد (ژئوژنیک) بودن آن با استفاده از روش سیستماتیک تصادفی طبقهبندی شده به فاصلۀ 500 تا 1500 متر از خاک سطحی در دو عمق 5-0 سانتیمتری و 30-5 سانتیمتری نمونهگیری انجام شد و در منطقهای نزدیک و دارای خصوصیات زمین شناسی مشابه با منطقه مورد مطالعه نیز نمونۀ خاکی بهعنوان شاهد تهیه شد و پس از آمادهسازی، نمونهها به روش ICP-MS آنالیز گردید و میزان سرب نمونهها مشخص شد. با کمک شاخصهای غنیشدگی و اندیس تجمع زمین میزان گسترش و شدت آلودگی مشخص و نقشههای مربوطه تهیه گردید. نتایج نشان میدهد که مقدار متوسط سرب در خاک سطحی، حدود چهار برابر مقدار آن در عمق است؛ همچنین تا حدود یک کیلومتری از منطقه، میزان سرب از mg/kg290 فراتر میرود که بیش از حد مجاز است. بعلاوه اختلاف میزان سرب در سطح و عمق، نشانگر آن است که آلودگی، عمدتاً نتیجه فعالیت انسان بوده و با افزایش فاصله از معدن میزان آلودگی کاسته میشود و بیشترین انتشار در حاشیه مسیل اصلی حوزه میباشد.
فرود شریفی؛ سمانه اروندی؛ علی شاهنظری
چکیده
با توجه به کمبود آب و خشک بودن بسیاری از عرصهها، توسعۀ فناوریهای جدید تأمین نیاز آبی گیاه در مرحلۀ استقرار یا پس از آن حائز اهمیت است. چگالش بخار در خاک روشی نوین و در حال توسعه است که با استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، دارای قابلیت در احیاء اراضی است. در این روش با استفاده از انرژی حاصل از تابش خورشید، تأمین آب و رطوبت، از بخار ...
بیشتر
با توجه به کمبود آب و خشک بودن بسیاری از عرصهها، توسعۀ فناوریهای جدید تأمین نیاز آبی گیاه در مرحلۀ استقرار یا پس از آن حائز اهمیت است. چگالش بخار در خاک روشی نوین و در حال توسعه است که با استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، دارای قابلیت در احیاء اراضی است. در این روش با استفاده از انرژی حاصل از تابش خورشید، تأمین آب و رطوبت، از بخار موجود در هوا حاصل شده و به طور مستقیم به ناحیۀ ریشه منتقل میشود و رطوبت خاک را تا ظرفیت مزرعه بالا میبرد. هدف تحقیق حاضر امکانسنجی افزایش رطوبت خاکهای مختلف بهبود یافته با مواد آلی است. در این روش بخار آب تولیدی وارد لولههای هادی بخار شده و پس از تقطیر منجر به افزایش رطوبت خاک میشود. نتایج این تحقیق نشان داد که چگالش بخار نقش قابل توجهی در افزایش رطوبت خاک دارد و چشمانداز امیدبخشی دارد. نتایج این تحقیق نشان داد میزان رطوبت ذخیره شده در خاک اصلاح شده با مواد آلی به بیش 11 درصد در طول آزمایش رسید. ارزیابی آماری دادههای برداشتی نظیر پارامترهای دما، بافت خاک، مواد آلی و اثر متقابل هر کدام از این پارامترها بر تغییرات رطوبت خاک نشان داد که در مقایسه با شاهد، این روش در سطح یک درصد معنیدار بوده است. بنابراین با احتمال 99 درصد این روش میتواند به افزایش رطوبت خاک کمک کند. همچنین پارامترهای دما، مواد آلی و اثر متقابل دما و بافت خاک و همچنین دما و مواد آلی بر تغییرات دمای خاک در سطح یک درصد معنیدار بوده است. بنابراین با احتمال 99 درصد تغییر این عوامل بهترین تأثیر را در افزایش رطوبت خاک دارد. بافت خاک نیز در سطح 5 درصد معنیدار بوده است که نشاندهندۀ آن است که با تغییر بافت خاک با احتمال 95 درصد بهترین تأثیر را در افزایش رطوبت میتوان بدست آورد. نتیجۀ تجزیۀ واریانس اثر متقابل بافت، دمای بخار و مواد آلی نشان داد که این سه پارامتر تأثیر معنیدار بر افزایش رطوبت ندارد. نتایج نشان داد خاک با بافت متوسط، 35 درصد مادۀ آلی و بخار 45 درجۀ سانتیگراد با لولۀ هادی پوششدار از شرایط بهتری نسبت به بقیۀ تیمارها از نظر رطوبت و دما برخوردار بودهاند.
سید حسن کابلی؛ فرهاد فخری؛ علی اشرف جعفری؛ پرویز بیات
چکیده
گیاهان مختلف اثرات متفاوتی را بر روی ویژگیهای محیط اطراف خود بهویژه خاک دارند. ویژگیهای خاک نیز بر اثرات متفاوت این گیاهان بر روی آنها مؤثر است. اثر گیاهان بر تغییرات خاک مثبت یا منفی ارزیابی شده است. این تحقیق با هدف ارزیابی میزان و نوع تأثیر گیاه لگجی (Capparis spinosa L.) بر روی خصوصیات خاک سه منطقه با ویژگیهای متفاوت خاک صورت گرفت. ...
بیشتر
گیاهان مختلف اثرات متفاوتی را بر روی ویژگیهای محیط اطراف خود بهویژه خاک دارند. ویژگیهای خاک نیز بر اثرات متفاوت این گیاهان بر روی آنها مؤثر است. اثر گیاهان بر تغییرات خاک مثبت یا منفی ارزیابی شده است. این تحقیق با هدف ارزیابی میزان و نوع تأثیر گیاه لگجی (Capparis spinosa L.) بر روی خصوصیات خاک سه منطقه با ویژگیهای متفاوت خاک صورت گرفت. خاکهای زیر اشکوب گیاه لگجی در سه عمق 30-0 و 60-30 و 90-60 سانتیمتری در مقایسه با خاکهای بدون پوشش گیاهی در بین محل استقرار این گیاه در سه منطقۀ مختلف جغرافیایی با شش تکرار و مجموعاً 108 نمونه برداشت و در آزمایشگاه برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی نمونهها اندازه گیری شد. برای پردازش آماری نتایج از نرم افزار SPSS.21 و برای مقایسۀ خصوصیات اندازهگیری شده از آزمونهای F و T غیر جفتی استفاده شد. نتایج بهدست آمده نشان میدهد اثرات گیاه لگجی برروی خصوصیات خاکهای شور به صورت کاهش معنیدار و چشمگیر شوری و املاح خاک، کاهش SAR و بهبود برخی خصوصیات حاصلخیزی مانند افزایش پتاسیم قابل استفاده در این مناطق بود. در خاکهای دارای بافت سبک و متوسط غیر شور، افزایش معنیدار میزان پتاسیم قابل استفاده و کاهش SAR در خاک زیراشکوب لگجی مشهود بود. بنابراین با توجه به اثرات مثبت اکولوژیکی این گیاه میتوان آن را به عنوان گزینهای مطلوب به منظور استفاده در اراضی بیابانی و بهبود وضعیت پوشش گیاهی مورد استفاده قرار داد.
بختیار فتاحی؛ محمد جعفری؛ سهیلا آقابیگی امین؛ مهدیه صالحی؛ ایوب کریمی؛ آزاد کرمی
چکیده
چکیده این مطالعه با هدف بررسی تأثیر شدتهای مختلف چرای دام بر ویژگیهای شیمیایی خاک در مراتع کوهستانی حوضة زوجی گنبد همدان انجام شد. در منطقة مورد مطالعه سه سایت با شدت چرایی سبک، متوسط و سنگین تعیین و سپس نمونههای خاک از سه عمق 10-0، 20-10 و 30-20 سانتیمتر جمعآوری گردید. جهت مقایسة دادهها در سه منطقة چرایی از روش آنالیز واریانس ...
بیشتر
چکیده این مطالعه با هدف بررسی تأثیر شدتهای مختلف چرای دام بر ویژگیهای شیمیایی خاک در مراتع کوهستانی حوضة زوجی گنبد همدان انجام شد. در منطقة مورد مطالعه سه سایت با شدت چرایی سبک، متوسط و سنگین تعیین و سپس نمونههای خاک از سه عمق 10-0، 20-10 و 30-20 سانتیمتر جمعآوری گردید. جهت مقایسة دادهها در سه منطقة چرایی از روش آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد با افزایش شدت چرا مقادیرTotal Nitrogen, Organic Carbon وOrganic Mater به طور معنیداری کاهش پیدا کرد و در لایة سطحی بیشتر از سایر لایهها بود. مقدار کلسیم و منیزیم در سه منطقه تفاوت زیادی با هم نداشت؛ به عبارت دیگر، کمتر تحت تأثیر مدیریتهای متفاوت چرا قرار گرفت. کاهش OC بیانگر کاهش ذخایر کربن خاک بود که به همراه کاهش TN منجر به کاهش کیفیت و حاصلخیزی خاک شد. چرای دام با شدت زیاد از ویژگیهای ذاتی سیستم چرای آزاد طولانی مدت است که خطری جدی برای کیفیت خاک و سلامت محیط زیست محسوب میشود.
صدیقه محمدی
چکیده
این تحقیق به منظور تعیین اثر تغییر کاربری اراضی بر خصوصیات شیمیایی خاک در منطقۀ جمال آباد شهرستان بافت استان کرمان انجام شد. برای این منظور 6 سایت با شرایط اکولوژیکی مشابه شامل مرتع قرق ده ساله (NG)، مرتع تحت چرای شدید (HG)، مرتع با گونۀ غالب شیرین بیان (Glycyrrhiza glabra) و تحت چرای متوسط (MG)، اراضی شخمخورده جهت برداشت شیرین بیان (Gl T)، دیمزار ...
بیشتر
این تحقیق به منظور تعیین اثر تغییر کاربری اراضی بر خصوصیات شیمیایی خاک در منطقۀ جمال آباد شهرستان بافت استان کرمان انجام شد. برای این منظور 6 سایت با شرایط اکولوژیکی مشابه شامل مرتع قرق ده ساله (NG)، مرتع تحت چرای شدید (HG)، مرتع با گونۀ غالب شیرین بیان (Glycyrrhiza glabra) و تحت چرای متوسط (MG)، اراضی شخمخورده جهت برداشت شیرین بیان (Gl T)، دیمزار گندم و جو (D) و دیمزار رهاشده به مدت پنج سال (F) جهت مطالعه انتخاب شدند. عمل نمونهگیری خاک از عمق 15-0 و 30-15 سانتیمتری در سایتهای فوق در اواسط آبان با 6 تکرار از هر عمق برداشت شد و به آزمایشگاه جهت آنالیز خصوصیات شیمیایی خاک شامل کربن آلی خاک، نیتروژن کل، فسفر قابلجذب، پتاسیم قابلجذب، اسیدیته و هدایت الکتریکی خاک ارسال شد. نتایج نشان داد که تغییر کاربری اراضی مرتعی باعث کاهش معنیدار متغیرهای کربن آلی، پتاسیم قابلجذب، فسفر قابلجذب و نیتروژن خاک با نرخی به ترتیب معادل 2/58، 21، 5/23 و 71 درصد در سایت دیمزار و 58، 19، 3/17 و 60 درصد در سایت اراضی شخم خورده جهت برداشت شیرین بیان نسبت به عرصههای طبیعی شد. روند کاهشی 42 و 56 درصدی کربن آلی خاک به ترتیب در سایت چرای متعادل و سایت چرای سنگین درمقایسه با سایت قرق مشاهده شد. میزان پتاسیم قابل جذب سایت چرای متوسط و قرق در یک دسته و بیشترین میزان بود. نیتروژن خاک سایت تحت چرای متوسط و سنگین نسبت به قرق کاهشی به ترتیب به میزان 035/0 و 04/0 درصد داشت. فقط بین نوع کاربری قرق و اراضی شخمخورده جهت برداشت شیرین بیان تفاوت معنیداری از نظر اسیدیته خاک قابل مشاهده است. افزایش شوری خاک در سایت دیمزار (با نرخی معادل 165 درصد) و سایت چرای سنگین (140 درصد) در مقایسه با قرق مشاهده شد. با توجه کاهش به خصوصیات کیفی خاک در اثر تغییر کاربری و باقی ماندن این اثر حتی بعد از رها کردن اراضی دیمزار طبق نتایج این تحقیق، پیشنهاد میشود برنامههای پیشگیری از تصرف اراضی مرتعی، به حداقل رساندن واگذاری عرصههای مرتعی، احیای دیمزارهای رهاشده با گونههای کمتوقع مرتعی و بهبود بخشیدن به خصوصیات کیفی خاک در طرحهای بهرهبرداری از گیاه دارویی شیرین بیان در سرلوحۀ امور دستگاههای اجرایی ادارات منابعطبیعی قرار گیرند.
محسن حسینخانی؛ اکبر فخیره؛ علیرضا شهریاری؛ احمد پهلوانروی؛ سهیلا نوری
چکیده
در این تحقیق با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی میزان تأثیر دو معیار خاک و مدیریت اراضی با هشت شاخص برای مطالعة حساسیت اراضی منطقة جزینک سیستان به بیابانزایی ارزیابی شد. بر اساس مدل بیابانزایی ESAs به شاخصها امتیاز داده شد. با استفاده از روش فوق، هر یک از شاخصهای مورد مطالعه در واحدهای کاری بررسی و برای هر شاخص لایة ...
بیشتر
در این تحقیق با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی میزان تأثیر دو معیار خاک و مدیریت اراضی با هشت شاخص برای مطالعة حساسیت اراضی منطقة جزینک سیستان به بیابانزایی ارزیابی شد. بر اساس مدل بیابانزایی ESAs به شاخصها امتیاز داده شد. با استفاده از روش فوق، هر یک از شاخصهای مورد مطالعه در واحدهای کاری بررسی و برای هر شاخص لایة اطلاعاتی تهیه شد. سپس، دادههای بهدستآمده وارد محیط GIS شد و برای هر معیار مورد نظر یک لایة اطلاعاتی ساخته شد. در نهایت، با تلفیق و تعیین میانگین هندسی لایههای اطلاعاتی دو معیار مورد بررسی در منطقه بر اساس مدل مورد مطالعه (ESAs) نقشة شدت بیابانزایی منطقه بهدست آمد. بر اساس نتایج حاصل از نقشة بهدستآمده، 15/8 درصد آن جزو تیپ شکننده با شدت کم، 08/20 درصد آن جزو تیپ شکننده با شدت متوسط، 80/26 درصد جزو تیپ شکننده با شدت زیاد و 45/39 درصد از مساحت منطقه جزو تیپ بحرانی با شدت زیاد است. معیار خاک با ارزش عددی 22/1 کمترین تأثیر و معیار مدیریت اراضی با ارزش عددی 72/1 بیشترین تأثیر را در بیابانزایی منطقه داشت. از میان شاخصها دو شاخص شیب و بافت خاک بهترتیب با ارزش عددی 1 و 03/1 کمترین تأثیر، و دو شاخص درصد سنگریزه و عملیات مدیریتی بهترتیب با ارزش عددی 91/1 و 84/1 بیشترین تأثیر را در بیابانزایی منطقة مورد مطالعه داشتند.
طیبه مصباح زاده؛ حسن احمدی؛ غلامرضا زهتابیان؛ فریدون سرمدیان؛ فیروزه مقیمی نژاد
چکیده
بیابانزایی پدیدة خاص مناطق خشک، نیمهخشک، و خشکِ نیمهمرطوب است. میزاناین پدیده در کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران، بسیار زیاد است. هدف اصلی این مطالعه واسنجی مدل IMDPA با تأکید بر معیارهای زمین در منطقة ابوزیدآباد کاشان است. مدل IMDPA را محققان ایرانی برای ارزیابی شدت بیابانزایی در ایران معرفی کردند و، پیش از کاربرد، شاخصها ...
بیشتر
بیابانزایی پدیدة خاص مناطق خشک، نیمهخشک، و خشکِ نیمهمرطوب است. میزاناین پدیده در کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران، بسیار زیاد است. هدف اصلی این مطالعه واسنجی مدل IMDPA با تأکید بر معیارهای زمین در منطقة ابوزیدآباد کاشان است. مدل IMDPA را محققان ایرانی برای ارزیابی شدت بیابانزایی در ایران معرفی کردند و، پیش از کاربرد، شاخصها و معیارهای بهکاررفته در مدل بازنگری شد. با توجه به شرایط منطقة ابوزیدآباد کاشان، سه معیارْ معیارهای کلیدی بیابانزایی در نظر گرفته شد: زمینشناسی، خاک، و فرسایش بادی. سپس، این معیارها بر اساس شاخصهای انتخابشده ارزیابی شد. از میانگین شاخصها در هر معیارْ نقشة کیفی معیار مورد نظر بهدست آمد و، در پایان، نقشة حساسیت بیابانزایی منطقه بهدست آمد. با توجه به معیارهای بررسیشده، معیار زمینشناسی- ژئومورفولوژی بیشترین تأثیر را در بیابانزایی منطقة ابوزیدآباد کاشان دارد. از مساحت 16161 هکتار محدودة مطالعاتی، 4792 هکتار در کلاس متوسط و 11369 هکتار در کلاس بیابانزایی شدید قرار دارد. در بین شاخصهای مورد ارزیابیْ شاخص شیب با ارزش عددی 9/3 و حساسیت سنگ به فرسایش و شدت فرسایش بادی با ارزش عددی 5/3 و 4/3 از جمله مؤثرترین شاخصها در افزایش شدت بیابانزایی در منطقة مطالعاتی بود. بر اساس نقشة وضعیت بیابانزایی منطقه، حدود 3/70 درصد از مساحت منطقه دارای شدت بیابانزایی شدید است و 7/29 درصد از مساحت منطقه دارای شدت بیابانزایی متوسط.
محمد جعفری؛ حسین آذرنیوند؛ علی حاجی بگلو؛ اسماعیل علیزاده
دوره 63، شماره 3 ، آذر 1389، ، صفحه 307-318
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی ارتباط کیفیت لاشبرگ و اندامهوایی در خاک چهار گونه مرتعیAgropyron intermedium، Bromus tomentellus، Eurotia ceratoides و Kochia prostrata از نظر میزان کربن، نیترژن، فسفر، پتاسیم و نسبت کربن به نیتروژن انجام شد. پس از شناسایی رویشگاههای این چهار گونه در منطقه همند آبسرد ( واقع در 65 کیلومتری شمال شهر تهران)، در انتهای فصل رویش نمونهبرداری در ...
بیشتر
این تحقیق با هدف بررسی ارتباط کیفیت لاشبرگ و اندامهوایی در خاک چهار گونه مرتعیAgropyron intermedium، Bromus tomentellus، Eurotia ceratoides و Kochia prostrata از نظر میزان کربن، نیترژن، فسفر، پتاسیم و نسبت کربن به نیتروژن انجام شد. پس از شناسایی رویشگاههای این چهار گونه در منطقه همند آبسرد ( واقع در 65 کیلومتری شمال شهر تهران)، در انتهای فصل رویش نمونهبرداری در مناطق معرف هر رویشگاه به روش تصادفی- سیستماتیک (5 نوار (ترانسکت) 100 متری به فاصله 50 متر از یکدیگر) انجام شد. در طول هر نوار (ترانسکت) از 2 قطعه (یک مترمربعی) به صورت تصادفی برداشت و در درون هر قطعه، اندام هوایی، لاشبرگ و خاک پای گونهها از عمق 30-0 سانتیمتری نمونهبرداری انجام شد. برای هرگونه نیز 3 نیمرخ خاک در فضای خالی بین پایههای گونهها به عنوان شاهد برداشت شد. تجریه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای تجزیه واریانس، دانت و آزمون t انجام شد. نتایج بدست آمده نمایانگر آن است که میزان فسفر، پتاسیم ونیتروژن در اندامهوایی و نیتروژن و فسفر در لاشبرگ و نیتروژن و نسبت کربن به نیتروژن خاک در گونهKochia prostrata بیشتر از دیگر گونهها است. و همچنین کربن و نسبت کربن به نیتروژن در اندامهوایی در گونهAgropyron intermedium و کربن، پتاسیم و نسبت کربن به نیتروژن در لاشبرگ در گونه Eurotia ceratoides و میزان کربن در خاک گونه Agropyron intermedium و فسفر در خاک گونه Bromus tomentellus بیشتر بود. ولی در نهایت گونه Kochia prostrata از لحاظ کیفیت لاشبرگ، سرعت تجزیهپذیری و اثرگذاری آن بر خاک مناسب ترین گونه اصلاحی شناخته شد.