رضا عرفانزاده؛ محمد جعفری؛ میثاق قاسمپور
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر گونه همیشه سبز مایمرز (Juniperus sabina) و برگریز زرشک (Berberis integerrima) بر برخی ویژگیهای خاک مراتع رویشگاه آن-ها انجام شد. در خردادماه، همزمان با رشد غالب گیاهان در مراتع البرز میانی، از هر گونه 10پایه انتخاب و نمونههای خاک از زیر تاج آنها از دو عمق صفر تا10 و 20-10 سانتیمتر با مته برداشت شد و سپس ویژگیهای فیزیکی ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر گونه همیشه سبز مایمرز (Juniperus sabina) و برگریز زرشک (Berberis integerrima) بر برخی ویژگیهای خاک مراتع رویشگاه آن-ها انجام شد. در خردادماه، همزمان با رشد غالب گیاهان در مراتع البرز میانی، از هر گونه 10پایه انتخاب و نمونههای خاک از زیر تاج آنها از دو عمق صفر تا10 و 20-10 سانتیمتر با مته برداشت شد و سپس ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک در آزمایشگاه اندازهگیری گردید. به منظور بررسی تفاوت یا عدم تفاوت این ویژگیها در ارتباط با نوع گونه و عمق خاک، تجزیه واریانس دو طرفه اعمال گردید. همچنین از تجزیه واریانس یک طرفه و آزمون مقایسه میانگین LSD برای مقایسه ویژگیهای خاک در هر یک از عمقهای ذکر شده بصورت جداگانه برای هر گونه استفاده شد. نتایج تاثیر متفاوت گونههای چوبی برویژگیهای کیفی خاک را نشان داد. در عمق سطحی بیشترین مقدار ماده آلی کل (62/4درصد) و پایداری خاکدانه (08/36درصد) به طور معنی دار در زیر گونه J. sabina مشاهده گردید در حالی که بیشترین مقدار نیتروژن کل در زیر گونه B. integerrima (53/0درصد) مشاهده شد. در عمق پایینی بیشترین مقدار ماده آلی کل (19/5درصد) به طور معنی دار در زیر گونه J. sabina مشاهده شد. بیشترین مقدار تنفس میکروبی در هر دو عمق مربوط به توده علفی بود. تغییرات سایر ویژگیهای خاک بین دو گونه چوبی و توده علفی معنیدار نبود. به طور کل نتایج این تحقیق حاکی از تاثیر متفاوت گونههای مختلف چوبی بر خاک مراتع میباشد که در فعالیت-های اصلاح و توسعه بایستی مد نظر قرار بگیرد.
مسلم یزدانی؛ رضا عرفانزاده؛ اصغر مصلح ارانی
چکیده
مطالعۀ اثر گونههای بوتهای بر تولید، تنوع و غنای علفیهای زیراشکوب بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک جهت مدیریت مطلوب این اکوسیستمها ضروری است. بدین منظور مراتع منطقۀ چنارناز شهرستان خاتم واقع در استان یزد انتخاب و سپس با استقرار پلاتهای 5/0 × 5/0 متر، نمونهبرداری پوشش گیاهی در 15 سایت از زیر تاج سه گونة چوبی Daphne mezerum، ...
بیشتر
مطالعۀ اثر گونههای بوتهای بر تولید، تنوع و غنای علفیهای زیراشکوب بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک جهت مدیریت مطلوب این اکوسیستمها ضروری است. بدین منظور مراتع منطقۀ چنارناز شهرستان خاتم واقع در استان یزد انتخاب و سپس با استقرار پلاتهای 5/0 × 5/0 متر، نمونهبرداری پوشش گیاهی در 15 سایت از زیر تاج سه گونة چوبی Daphne mezerum، Amygdalus scoparia و Ebenus stellata که در شرایط یکسان توپوگرافی در کنار یکدیگر رشد کرده بودند، انجام شد. در هر پلات، درصد پوشش گونههای گیاهی تخمین زده شد و تولید به روش قطع و توزین بهدست آمد. همچنین شاخصهای تنوع و غنای گونهای با معرفی درصد پوشش گونههای زیراشکوب به نرم افزار Pastاحتساب شد. نتایج نشان داد بیشترین مقدار تنوع شانونوینر و سیمپسون در زیراشکوب A. scoparia (به ترتیب معادل 07/2 و 80/0) و کمترین مقدار در زیر اشکوب E. stellata (به ترتیب برابر10/1 و 55/0) بهدست آمد. همچنین بیشترین مقدار غنا (منهنینگ و مارگالف) در زیراشکوب گونههای A .scopariaو D. mezerum با میانگین (90/4 و 43/3) و (25/4 و 12/3) بهدست آمد، در حالیکه بیشترین مقدار تولید در زیراشکوب E. stellata (76/64 گرم بر متر مربع) مشاهده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که گونههای چوبی مختلف اثرات مطلوب اما متفاوت بر گونههای علفی زیراشکوب دارند بهطوریکه گونههای A. scopariaو D. mezerum تأثیر معنیداری در افزایش شاخصهای تنوع گیاهی و گونة E. stellata نقش مؤثری در افزایش تولید گیاهان زیراشکوب خود داشت؛ بنابراین بر حفظ همۀ گونههای چوبی در منطقه تأکید میگردد.
لیلا عوض پور؛ مهدی قربانی؛ رضا عرفانزاده
چکیده
سرمایه اجتماعی تمام الزاماتی را که برای مدیریت مشارکتی ضرورت دارد در خود جای میدهد. به همین جهت ارزیابی سرمایه اجتماعی در فعالیتهای مدیریت مشارکتی اجتماع محور حائز اهمیت است. همچنین شناخت و آگاهی از کنشگران کلیدی در سطح جوامع محلی در راستای مدیریت مشارکتی اکوسیستمهای طبیعی یکی از اقدامات ضروری میباشد. این افراد میتوانند ...
بیشتر
سرمایه اجتماعی تمام الزاماتی را که برای مدیریت مشارکتی ضرورت دارد در خود جای میدهد. به همین جهت ارزیابی سرمایه اجتماعی در فعالیتهای مدیریت مشارکتی اجتماع محور حائز اهمیت است. همچنین شناخت و آگاهی از کنشگران کلیدی در سطح جوامع محلی در راستای مدیریت مشارکتی اکوسیستمهای طبیعی یکی از اقدامات ضروری میباشد. این افراد میتوانند به منزلۀ رهبران محلی و قدرتهای اجتماعی در ساماندهی مدیریت مشارکتی اکوسیتمهای طبیعی به عنوان بازوهای اجرایی باشند. در این تحقیق سعی شده است از طریق روش تحلیل شبکه و شاخصهای سطح کلان و خرد شبکه بهرهبرداران مرتع سامان عرفی حقالخواجه در شهرستان میامی استان سمنان، میزان سرمایه اجتماعی شبکه سنجش و همچنین قدرتهای اجتماعی و رهبران محلی مؤثر در مدیریت مشارکتی مرتع مشخص شوند. نتایج حاکی از آن است که میزان سرمایۀ اجتماعی در بین بهرهبرداران در پیوند اعتماد متوسط و در پیوند مشارکت در حد ضعیف است. پایداری روابط و تعادل شبکه نیز ضعیف و پیوندهای اعتماد و مشارکت در بین افراد در حد مطلوبی نهادینه نشده است. همچنین سرعت پایین گردش پیوند اعتماد و مشارکت و عدم اتحاد در بین بهرهبرداران از دیگر چالشهای مهم در ساماندهی مدیریت مشارکتی مرتع در این منطقه است. همچنین بر اساس نتایج بدست آمده، کنشگران Gh-Gh و Es-Sa قدرت کلیدی در بین بهرهبرداران مرتع روستای حقالخواجه شناخته شدند. این افراد به دلیل اقتدار و نفوذ اجتماعی بالا میتوانند نقش مهمی در مدیریت مشارکتی مرتع ایفا کنند و میتوان از آنها به منزلۀ پلهای ارتباطی بین نهادهای دولتی و سایر بهرهبرداران در توسعه پایدار روستایی استفاده کرد.
لیلا زندی؛ رضا عرفانزاده؛ حامد جنیدی
چکیده
این پژوهش بهمنظور تعیین اثر تغییر کاربری جوامع مرتعی به کاربری زراعی و باغی بر مهمترین شاخصهای کیفی خاک از قبیل کربن آلی کل خاک و ماده آلی ذرهای در میکرو و ماکرو خاکدانه در حوزه صلوات آباد سنندج انجام شد. خردادماه 1393 همزمان با رشد غالب گیاهان با پیمایش صحرایی، یک مرتع، دو نخودزار، دو گندمزار و دو باغ بهعنوان محدوده ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور تعیین اثر تغییر کاربری جوامع مرتعی به کاربری زراعی و باغی بر مهمترین شاخصهای کیفی خاک از قبیل کربن آلی کل خاک و ماده آلی ذرهای در میکرو و ماکرو خاکدانه در حوزه صلوات آباد سنندج انجام شد. خردادماه 1393 همزمان با رشد غالب گیاهان با پیمایش صحرایی، یک مرتع، دو نخودزار، دو گندمزار و دو باغ بهعنوان محدوده مطالعاتی انتخاب شدند. برای این منظور، نمونهبرداری از خاک به شکل تصادفی- سیستماتیک صورت گرفت و درمجموع 42 نمونه خاک جمعآوری شد. سپس با استفاده از الکهای 2 و 25/0 میلیمتری ماکرو و میکرو خاکدانهها تفکیک شدند. دو فاکتور مهم و کیفی خاک شامل ماده آلی ذرهای و کربن آلی کل موجود در ماکرو و میکرو خاکدانهها به تفکیک اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که تبدیل مرتع به کاربریهای نخودزار، گندمزار و باغ باعث کاهش معنیدار ماده آلی ذرهای و کربن آلی کل میکروخاکدانه میگردد درحالیکه در ماکروخاکدانهها، تبدیل مرتع به نخودزار و گندمزار باعث کاهش دو فاکتور مورد اندازهگیری گردید و تبدیل مرتع به باغ اثر معنیداری بر دو فاکتور خاک نداشت. چنانچه بخواهد تغییر کاربری از مرتع به اراضی کشاورزی صورت گیرد، باغ پیشنهاد میگردد.