مجتبی اخوان ارمکی؛ حسین آذرنیوند؛ محمد حسن عصاره؛ علی اشرف جعفری؛ علی طویلی
چکیده
تنشهای محیطی، بهویژه تنش خشکی، از مهمترین عوامل کاهش و اختلال در مراحل مختلف رشد و نمو گیاهی، بهخصوص جوانهزنی، در مناطق خشک و نیمهخشک ایران است. بدین منظور آزمایشی، به صورت فاکتوریل، در قالب طرحی کاملاً تصادفی، با چهار تکرار در شرایط آزمایشگاه به اجرا درآمد. در این آزمایش از چهار ژنوتیپ گونة مرتعی Bromus tomentellus (تهران ...
بیشتر
تنشهای محیطی، بهویژه تنش خشکی، از مهمترین عوامل کاهش و اختلال در مراحل مختلف رشد و نمو گیاهی، بهخصوص جوانهزنی، در مناطق خشک و نیمهخشک ایران است. بدین منظور آزمایشی، به صورت فاکتوریل، در قالب طرحی کاملاً تصادفی، با چهار تکرار در شرایط آزمایشگاه به اجرا درآمد. در این آزمایش از چهار ژنوتیپ گونة مرتعی Bromus tomentellus (تهران 92، کردستان 630، شهرکرد 3414، و لرستان 9507) و چهار تیمار خشکی (آب مقطر، 3-، 6-، و 9- بار) استفاده شد. در این آزمایش، درصد جوانهزنی، طول ریشهچه، طول ساقهچه، طول گیاهچه، نسبت طول ریشهچه به طول ساقهچه، وزن خشک گیاهچه، وزن تر گیاهچه، نسبت وزن خشک به وزن تر گیاهچه، سرعت جوانهزنی، و شاخص بنیة بذر اندازهگیری شد. نتایج نشان داد با افزایش تنش خشکی، بهجز نسبت وزن خشک به وزن تر گیاهچه، سایر صفات به طور چشمگیری کاهش یافتند. این کاهش در همة صفات مورد ارزیابی در تغییر پتانسیل از 3- به 6- بار حداکثر بود. به طور کلی، در میان ژنوتیپهای مورد آزمایش، ژنوتیپ لرستان (9507) در پتانسیلهای مورد مطالعه جوانهزنی (آب مقطر، 3-، 6-، و 9- بار) مناسبی را نشان داد و از این نظر بر سایر ژنوتیپها برتری معنیداری داشت. از پارامترهای مورد ارزیابی، طول گیاهچه و شاخص بنیة بذر بیشترین واکنش را به تغییر پتانسیل آب نشان دادند. در بین سطوح تنش خشکی، پتانسیلهای 6- و 9- بار بهترین سطوح جهت ارزیابی مقاومت به خشکی بودند.
جمال ایمانی؛ حسین ارزانی؛ محمدعلی زارع چاهوکی
چکیده
به منظور ارزیابی و مقایسة روشهای اندازهگیری تراکم سه گونة Bromus tomentellus،ovinaFestuca، و Prangos ferulaceae، از نظر صحت و زمان لازم در هر روش، سه جامعة مطالعاتی انتخاب شد که گونة غالبِ هر جامعه یکی از گونههای مذکور بود. در هر یک از جوامعْ منطقة معرف مشخص شد و محدودهای به مساحت 7000 متر مربع (70 × 100) انتخاب گردید. نمونهبرداری در این محدوده ...
بیشتر
به منظور ارزیابی و مقایسة روشهای اندازهگیری تراکم سه گونة Bromus tomentellus،ovinaFestuca، و Prangos ferulaceae، از نظر صحت و زمان لازم در هر روش، سه جامعة مطالعاتی انتخاب شد که گونة غالبِ هر جامعه یکی از گونههای مذکور بود. در هر یک از جوامعْ منطقة معرف مشخص شد و محدودهای به مساحت 7000 متر مربع (70 × 100) انتخاب گردید. نمونهبرداری در این محدوده به صورت تصادفی سیستماتیک انجام شد. در هر محدوده، با توجه به نوع و پراکنش گونهها، 5 ترانسکت 100 متری مستقر شد. در هر یک از محدودههای 7000 متر مربعی، در هر جامعه، همة پایههای گونههای مذکور با ترانسکت نواری (2 × 100) m2شمرده شد و تراکم واقعی آنها بهدست آمد. تراکم بهدستآمده از این روشْ شاهد در نظر گرفته شد. روشهای اندازهگیری تراکم در این تحقیق عبارتاند از شمارش گونهها در داخل کوادرات 1 متر مربعی؛ نزدیکترین فرد؛ نزدیکترین همسایه؛ زوجهای تصادفی؛ نقطة یک چهارم متمرکز؛ و زاویة منظم. از نظر صحت روشها، نتایج نشان داد روش نزدیکترین همسایه در جامعة Festuca ovina و روش نقطة یکچهارم متمرکز در دو جامعة tomentellus Bromus و Prangos ferulacea دارای بیشترین صحت است و روش زاویة منظم در هر سه جامعه دارای کمترین صحت.
امید بیات؛ حمیدرضا کریم زاده؛ مصطفی کریمیان اقبال؛ حسین خادمی
چکیده
با وجود شرایط زمینشناختی و اقلیمی مناسب جهت تشکیل و تکوین مخروطهافکنهها و اهمیت این لندفرم در تأمین منابع آب و خاک در مناطق خشک، دربارة این لندفرم مطالعات محدودی در ایران انجام شده است. هدف از این پژوهش شناسایی، نقشهبرداری، و بررسی نحوة تکوین سطوح ژئومورفیک بر یک مخروطهافکنه در شرق اصفهان و مطالعة تشکیل و تکامل خاکها ...
بیشتر
با وجود شرایط زمینشناختی و اقلیمی مناسب جهت تشکیل و تکوین مخروطهافکنهها و اهمیت این لندفرم در تأمین منابع آب و خاک در مناطق خشک، دربارة این لندفرم مطالعات محدودی در ایران انجام شده است. هدف از این پژوهش شناسایی، نقشهبرداری، و بررسی نحوة تکوین سطوح ژئومورفیک بر یک مخروطهافکنه در شرق اصفهان و مطالعة تشکیل و تکامل خاکها در سطوح آن است. نتایج نشان میدهد حوضة آبخیز مخروطهافکنة مورد مطالعه، از نظر تکتونیکی، فعال بوده و دو واقعة رسوبگذاری اصلی برای مخروطهافکنههای شرق اصفهان وجود داشته است. سطوح ژئومورفیک مخروطهافکنة مورد مطالعه، بر اساس موقعیت توپوگرافی، درجة بریدگی، و تکامل پدوژنیکی خاکها، شناسایی شد. کاربرد شاخص بریدگی پیشنهاد میکند این شاخص برای مقایسة سطوح ژئومورفیکِ غیرفعال مناسبتر است. خاکهای موجود بر سطوح ژئومورفیک آهکی با مراحل مختلف مورفولوژی کربناتهای پدوژنیکاند. نتایج شاخص بریدگی با مورفولوژی کربناتهای پدوژنیک در خاکهای سطوح ژئومورفیک همخوانی دارد. سیستمهای ردهبندی پیشنهادشده برای خاکهای قدیمی بهخوبی قادر به ردهبندی خاکهای سطوح ژئومورفیکِ مورد مطالعه بودند و کاربرد این مدلهایِ جدیدِ طبقهبندیِ خاک برای مناطق دیگر هم توصیه میشود.
روح الله تقی زاده مهرجردی؛ فریدون سرمدیان؛ غلامرضا ثواقبی؛ محمود امید؛ نورایر تومانیان؛ محمد جواد روستا؛ محمدحسن رحیمیان
چکیده
در سالهای اخیر از روشهای غیرمستقیم برای برآورد شوری خاک استفاده میشود. بدین منظور، در این پژوهش ششصد نمونة جمعآوریشده از منطقة اردکان آزمایش شد و قرائتهای افقی -عمودی دستگاه القای الکترومغناطیس و پارامترهای سطح اراضی ـ شامل شاخص اراضی، شاخص خیسی، و انحنای شیب ـ به عنوان ویژگیهای زودیافت استفاده شد و میزان شوری ...
بیشتر
در سالهای اخیر از روشهای غیرمستقیم برای برآورد شوری خاک استفاده میشود. بدین منظور، در این پژوهش ششصد نمونة جمعآوریشده از منطقة اردکان آزمایش شد و قرائتهای افقی -عمودی دستگاه القای الکترومغناطیس و پارامترهای سطح اراضی ـ شامل شاخص اراضی، شاخص خیسی، و انحنای شیب ـ به عنوان ویژگیهای زودیافت استفاده شد و میزان شوری خاک به صورت وزنی در اعماق 30 و 100 سانتیمتری به عنوان ویژگیهای دیریافت تخمین زده شد. در این زمینه، دادهها به دو سری تقسیم شد: سری آموزشی (80% دادهها)؛ سری ارزیابی (20% دادهها). به منظور مدلسازی و پیشبینی شوری، از مدلهای نروفازی، شبکة عصبی مصنوعی، الگوریتم ژنتیک، و رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج ارزیابی مدلها ـ بر اساس شاخصهای ریشة مربعات خطا، میانگین خطا، خطای استاندارد نسبی، و ضریب تبیین ـ نشان داد که مدل نروفازی دارایِ بالاترین دقت در پیشبینی ویژگیهای خاک است، به طوری که این مدل به میزان 17 و 11 درصد دقتِ پیشبینی شوری را، بهترتیب، در اعماق 30 و 100 سانتیمتری، نسبت به روش رگرسیون خطی چندگانه، افزایش داده است. پس از این مدل، الگوریتم ژنتیک و شبکههای عصبی مصنوعی، نسبت به معادلات رگرسیونی، کارآیی بهتری داشت.
مقداد جورغلامی؛ وحید ریزوندی؛ باریس مجنونیان قراقز
چکیده
ارزیابی و مدیریت آثار محیطزیستی فعالیتهای بهرهبرداری جنگل یکی از عوامل اساسی است که اهمیت آن نیز روز به روز در حال افزایش است. این مطالعه، به منظور ارزیابی سیستمِ زمینیِ چوبکشی با اسکیدرهای چرخ لاستیکی در منطقهای هشتهکتاری در پارسل 309 بخش گرازبن، جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود، انجام شد. اهداف این تحقیق عبارتاند ...
بیشتر
ارزیابی و مدیریت آثار محیطزیستی فعالیتهای بهرهبرداری جنگل یکی از عوامل اساسی است که اهمیت آن نیز روز به روز در حال افزایش است. این مطالعه، به منظور ارزیابی سیستمِ زمینیِ چوبکشی با اسکیدرهای چرخ لاستیکی در منطقهای هشتهکتاری در پارسل 309 بخش گرازبن، جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود، انجام شد. اهداف این تحقیق عبارتاند از اندازهگیری بههمخوردگی خاک، بررسی معنیداری اثر شدت ترافیک ماشین و محل نمونه بر وزن مخصوص ظاهری خاک و مقاومت به نفوذ در عمقهای مختلف خاک، و اثر متقابل بههمخوردگی ظاهری خاک و مقاومت به نفوذ در شدت ترافیک مختلف. یک شبکة منظم تصادفی مربعی پیاده شد و در مراکز این شبکهْ بههمخوردگی ظاهری خاک قبل و بعد از عملیات به صورت چشمی برآورد شد. نمونههای وزن مخصوص ظاهری و مقاومت به نفوذ خاک با استفاده از دو روش نمونهگیری ـ سیلندرهای فولادی نمونهگیری و پنترومتر دستی ـ اندازهگیری شد. وزن مخصوص ظاهری خاک و مقدار مقاومت به نفوذ در سه عمق 10-0، 20-10، و 30-20 سانتیمتری از سطح خاک اندازهگیری شد. بر اساس نتایج بهدستآمده از اندازهگیری وزن مخصوص ظاهری، درصد افزایش وزن مخصوص از حد مضر درنظرگرفتهشده بیشتر است. اندازهگیری سطح بههمخوردگی خاک توده، بعد از عملیات بهرهبرداری، نشان داد مقدار بههمخوردگی از حد مجاز سطح مضر (زیانآور) بیشتر نشده است. نتایجْ حاکی از آن است که عملیات چوبکشی با اسکیدر تغییراتِ درخور توجهی بر آستانة مضر بیولوژیکی مقاومت به نفوذ خاک در مرکز مسیر چوبکشی و محل رد چرخ به وجود نمیآورد.
غلامعلی حشمتی؛ دیانا عسکری زاده؛ محمد رحیم فروزه
چکیده
به منظور تعیین رژیم غذایی گوسفند دالاق، مراتع قشلاقی دشت گمیشان انتخاب شد. نخست محدودۀ چرای دام مشخص شد. سپس، وضعیت مرتع و ترکیب گیاهی، به روش ارزش مرتع، و گرایش، به روش ترازوی گرایش، تعیین شد. زمان برداشت در دو دورة چرایی ـ هفتة اول آبان 1389 و هفتة آخر فروردین 1390 ـ در دو بازة چرای روزانه (صبح ساعت 7- 11 و عصر ساعت 13- 17)، به مدت پنج روز متوالی، ...
بیشتر
به منظور تعیین رژیم غذایی گوسفند دالاق، مراتع قشلاقی دشت گمیشان انتخاب شد. نخست محدودۀ چرای دام مشخص شد. سپس، وضعیت مرتع و ترکیب گیاهی، به روش ارزش مرتع، و گرایش، به روش ترازوی گرایش، تعیین شد. زمان برداشت در دو دورة چرایی ـ هفتة اول آبان 1389 و هفتة آخر فروردین 1390 ـ در دو بازة چرای روزانه (صبح ساعت 7- 11 و عصر ساعت 13- 17)، به مدت پنج روز متوالی، انجام شد. با استفاده از روش مشاهدة مستقیم، شمارش لقمه و رفتار رژیم غذاییِ دام ارزیابی گردید. رژیم غذایی گوسفند در صبح و عصر با آزمون t وابسته و در طی پنج روز، با استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد در برداشت اول غالبیت رژیم غذایی گوسفند (6/33% در صبح و 3/33% در عصر) به گونۀ Aeluropus littoralis است و کمترین ترجیح غذایی آن (01/1% در صبح و 23/0% در عصر) به گونۀHalocnemum strobilaceum . در برداشت دوم Hordeum marinum (99/42% در صبح و 76/59% در عصر) دارای بیشترین رجحان بود و Salicornia herbaceae (04/2% در صبح و 16/4% در عصر) کمترین گونة مورد مصرف گوسفند بود. اما، به دلیل یکسانبودن شرایط چرایی مورد مطالعه، اختلاف معنیداری در رژیم غذایی دام در طی دورة چرایی مشاهده نشد. هرچند غالبیت بوتهایها در منطقه بیشتر بود، به دلیل شروع دورة رویشی گونهها، رژیم غذایی دام بیشتر متوجه گونة گراس ـ به دلیل ارزش غذایی بیشتر نسبت به گونههای بوتهای شور روی ـ بود.
اصغر زارع چاهوکی؛ علی سلاجقه؛ محمد مهدوی؛ شهرام خلیقی سیگارودی؛ سعید اسدی
چکیده
منحنی تداوم جریان (FDC) نشاندهندة رابطۀ بین فراوانی و مقدار دبی است. دادههای دبی جریان آب، به شکل منحنی تداوم جریان، به عنوان پیشنیاز، برای طرحهای مدیریت منابع آب، از قبیل طراحی سدها، نیروگاههای برقآبی، اجرای عملیات آبخیزداری، ارزیابی خطر خشکسالی، و بررسی سلامت زیستبوم رودخانه، مورد نیاز است. این مطالعه در ...
بیشتر
منحنی تداوم جریان (FDC) نشاندهندة رابطۀ بین فراوانی و مقدار دبی است. دادههای دبی جریان آب، به شکل منحنی تداوم جریان، به عنوان پیشنیاز، برای طرحهای مدیریت منابع آب، از قبیل طراحی سدها، نیروگاههای برقآبی، اجرای عملیات آبخیزداری، ارزیابی خطر خشکسالی، و بررسی سلامت زیستبوم رودخانه، مورد نیاز است. این مطالعه در یازده حوزة آبخیز منتخب با ویژگیهایِ مشترکی، همچون طول دورة آماری مشترک دبی روزانة بیستساله، حداقل تغییر کاربری اراضی، و حجم آب سالانة مشابه، از میان حوزههای آبخیز در سه استان یزد، مرکزی، و سمنان، واقع در زون ایران مرکزی، برای منطقهایکردن منحنی تداوم جریان، انجام شد. پس از تهیة منحنی تداوم جریان، برای یازده ایستگاه هیدرومتری مورد مطالعه، شاخصهای دبی 5Q، 10Q، 20Q، 30Q، 40Q، 50Q، 60Q، 70Q، 80Q، و 90Q، به عنوان متغیر وابسته، استخراج شد. برای مدلسازی منطقهای منحنی تداوم جریان، از میان یازده متغیر مستقل فیزیوگرافی و اقلیمی چهار عامل ـ مساحت حوزة آبخیز، طول آبراهة اصلی، شیب آبراهة اصلی، و بارندگی متوسط سالانه ـ به عنوان عوامل مهم و اختلاف ارتفاع حوزة آبخیز به عنوان متغیر کمکی استفاده شد. برای تهیة مدل منطقهای منحنی تداوم جریان، برای حوزههای آبخیز مناسب در استانهای یزد، مرکزی، و سمنان، روش رگرسیون چندمتغیرة غیرخطی به کار گرفته شد. در نهایت، برای برازش بهترین مدل منطقهای حوزههای بدون آمار و خشک ایران مرکزی از معیار ارزیابی متقاطع نش- ساتکلیف استفاده شد.
صلاح الدین زاهدی؛ فرهنگ قصریانی؛ مینا بیات
چکیده
گونةBromus tomentellusبرای مطالعة اثر شدتهای مختلف برداشت بر تولید علوفه، قدرت، و شادابی در مراتع مجیدآباد قروه انتخاب شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار شدت برداشت 25، 50، و 75 درصد و شاهد (بدون برداشت) بودند. نتایج بهدستآمده در قالب طرح اسپلیت پلات در زمان در سه سال، 1387- 1389، در نرمافزارهای SASوIRRISTAT تجزیه و تحلیل شد. نتایج ...
بیشتر
گونةBromus tomentellusبرای مطالعة اثر شدتهای مختلف برداشت بر تولید علوفه، قدرت، و شادابی در مراتع مجیدآباد قروه انتخاب شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار شدت برداشت 25، 50، و 75 درصد و شاهد (بدون برداشت) بودند. نتایج بهدستآمده در قالب طرح اسپلیت پلات در زمان در سه سال، 1387- 1389، در نرمافزارهای SASوIRRISTAT تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اثر سال و شدتهای مختلف برداشت، همچنین، اثر متقابل سال و شدتهای مختلف برداشت بر تولید علوفه و شادابی گونة Bromus tomentellus در سطح یک درصد معنیدار است و بین تیمارهای 50 و 75 درصد، از لحاظ آماری، اختلاف معنیداری وجود ندارد. بیشترین میزان تولید به شدت برداشت 25 درصد در سال 1389 با بارندگی 390 میلیمتر اختصاص دارد و کمترین میزان به شدت برداشت 50 و 75 درصد در سال 1387 با میزان بارندگی 170 میلیمتر. بر اساس تجزیة AMMI، نخستین مؤلفة اصلی اثرِ متقابلْ حدود 6/93 درصد از واریانس اثر متقابل را بیان نمود و در سطح یک درصد معنیدار شد. بای پلات نخستین مؤلفة اصلی اثر متقابل و میانگین تولید نشان داد که تیمار 25 درصد بالاترین میانگین تولید و از پایداری نسبتاً مناسبی برخوردار است و تیمار شاهد دارای کمترین میزان پایداری و تیمار 75 درصد دارای بیشترین پایداری است.بنابراین، با توجه به نتایج، برای حفظ تولید و شادابی گونة Bromus tomentellus و همچنین حفاظت خاکْ میزانِ برداشت 25 درصد برای این گونه پیشنهاد میشود.
حمید رضا سعیدی گراغانی؛ قدرت اله حیدری؛ حسین بارانی؛ سید زکریا علوی
چکیده
مدیریت پایدار مراتع در اغلب حوزههای آبخیز یا محدودههای عرفی با ساختار نظامهای بهرهبرداری ارتباط دارد. در این تحقیق سعی شده است مشکلات مدیریت پایدار مراتع، از دیدگاه بهرهبرداران و حوزهنشینان، در منطقة ییلاقی دماوند شهرستان آمل ارزیابی شود. بدین منظور، پانزده محدودة عرفی با سه شیوة بهرهبرداری ـ مشاعی، شورایی، ...
بیشتر
مدیریت پایدار مراتع در اغلب حوزههای آبخیز یا محدودههای عرفی با ساختار نظامهای بهرهبرداری ارتباط دارد. در این تحقیق سعی شده است مشکلات مدیریت پایدار مراتع، از دیدگاه بهرهبرداران و حوزهنشینان، در منطقة ییلاقی دماوند شهرستان آمل ارزیابی شود. بدین منظور، پانزده محدودة عرفی با سه شیوة بهرهبرداری ـ مشاعی، شورایی، و افرازی ـ انتخاب شد و، با توجه به اهداف و فرضیات تحقیق، 88 پرسشنامه، از طریق مصاحبة مستقیم با بهرهبرداران منطقه، تکمیل شد. جهت بررسی و ارزیابی مشکلات مدیریت پایدار مراتع در حوزههای آبخیز، با محوریت تأثیر ساختار نظامهای بهرهبرداری، نُه شاخص انتخاب شد و با طیف پنجگزینهای لیکرت، از دیدگاه بهرهبرداران، سنجش شد. یافتـههای پژوهـش نشـان داد نوع حقوق عرفی بهرهبرداران بر مشکلات مدیریت پایدار مراتع اثر معنیداری در سطح اطمینان 99 درصد داشت. مقایسة میانگینها نیز نشان داد در شیوة بهرهبرداریِ افرازی مشکلات مدیریت پایدار به طور معنیداری کمتر از شیوههای بهرهبرداری شورایی و مشاعی است. نتایج نشان میدهد با رتبهبندی شاخصهای مشکلات مدیریت پایدار حوزههای آبخیز، مدت توقف همراه با چرای مفرط دام با میانگین رتبهای 23/9 و تعداد دام بیش از حد با میانگین رتبهای 01/8، بهترتیب، تأثیر بیشتری، نسبت به سایر شاخصها، بر مدیریت پایدار حوزههای آبخیز دارند. همچنین، با استفاده از آزمون کروسکال والیس هر یک از شاخصهای محدودکنندة مدیریت پایدار مراتع در نظـامهای بهرهبرداری، جداگانه، مقایسه و ارزیابی شد. جهت کاهش مشکلات مدیریت پایدار در حوزههای آبخیز، توصیه مـیشود پیش از اجرای پروژههای اصلاحی و احیایی، مدیران و کارشناسانْ به شناخت دقیق نظامها، حقوق عرفی، و مطالبات بهرهبرداران و حوزهنشینان همت گمارند.
پژمان طهماسبی
چکیده
آتش در مراتع مناطق نیمهاستپی استان چهارمحال و بختیاری، با توجه به تکرار وقوع و وسعتی که در بر میگیرد، یکی از مهمترین عواملی است که ترکیب، تنوع، ساختار، و عملکرد جوامع گیاهی را تحت تأثیر قرار میدهد. این مطالعه، با هدف بررسی تأثیر آتشسوزیهای سالهای 1385، 1387، و 1388 بر ترکیب، تنوع، و چگونگی احیای گونههای گیاهی ...
بیشتر
آتش در مراتع مناطق نیمهاستپی استان چهارمحال و بختیاری، با توجه به تکرار وقوع و وسعتی که در بر میگیرد، یکی از مهمترین عواملی است که ترکیب، تنوع، ساختار، و عملکرد جوامع گیاهی را تحت تأثیر قرار میدهد. این مطالعه، با هدف بررسی تأثیر آتشسوزیهای سالهای 1385، 1387، و 1388 بر ترکیب، تنوع، و چگونگی احیای گونههای گیاهی و انتخاب دام، در مراتع نیمهاستپی منطقة کرسنگ استان چهارمحال و بختیاری انجام گرفته است و به دنبال اثبات این موضوع است که آیا، با توجه به شرایط حاکم بر مناطق نیمهاستپی، میتوان از آتش به عنوان ابزاری مدیریتی استفاده کرد یا خیر؟ در آتشسوزیهای رخداده، در سالهای مختلف، مناطق حریق و شاهد مشخص و در هر یک از این مناطقْ یک ترانسکت 200 متر مربعی به شکل تصادفی- سیستماتیک مستقر شد. در طول هر ترانسکت، با استفاده از پلاتهای دو متر مربعی، درصد پوشش گونهها، تعداد گونههای احیاشده بعد از آتشسوزی، و تعداد گونههای چراشده اندازهگیری شد. بهترتیب، از مقیاسبندی چندبُعدی غیرِ متریک و تجزیة واریانس دوطرفه برای بررسی اثر آتشسوزی بر ترکیب و تنوع و انتخاب دام استفاده شد. نتایج نشان داد در مناطقی که در سالهای 1387 و 1388 آتشسوزی رخ داده اختلاف معنیداری در ترکیب و تنوع پوشش گیاهی در بین مناطق حریق و شاهدِ وجود دارد، ولی این اختلاف در منطقهای که در سال 1385 آتش گرفت وجود ندارد. این موضوع نشان میدهد احیای پوشش گیاهی پس از یک دورة چهارساله ممکن خواهد بود. اکثر گونههای گندمی، نظیر Agropyron repens و Bromus tomentellus، در سالِ اولِ پس از آتشسوزی، بهترتیب، 90 و 80 درصد پایههای سوختة خود را احیا کردند، در حالی که گونههای بوتهای، نظیر Astragalus adscendens و Astragalus susianus، فقط قادر بودند، بهترتیب، 60 و 40 درصد پایههای سوختة خود را احیا کنند. همچنین، نتایج نشان داد در مناطقی که در سالهای 1387 و 1388 آتشسوزی رخ داده دامْ گونههای مناطق حریق را به شکل معنیداری بیش از مناطق شاهد انتخاب کرد، در حالی که این اختلاف برای منطقهای که بیش از 4 سال از آتشسوزی آن میگذرد معنیدار نبود. اگرچه بعد از یک دورة کوتاه، ترکیب و تنوع پوشش گیاهی به شرایط اولیة خود بازگشت و آتش به جایگزینی علفزار به جای یک بوتهزار منجر شد و این موضوع باعث افزایش انتخاب دام و احتمالاً عملکرد آن در این منطقه شد، پیشنهاد دادن آتش، به عنوان ابزاری مدیریتی، باید در چارچوب مدیریت کلی مرتع قرار گیرد و استفادة صرف از آن، بدون مدیریت دام و مدیریت انسان در مراتع نیمهاستپی، به شکست خواهد انجامید.
سادات فیض نیا؛ اصغر کوهپیما؛ حسن احمدی؛ علی اصغر هاشمی
چکیده
با توجه به موفقیت روش انگشت نگاری در تهیه سریع و کم هزینه اطلاعات در مورد منابع رسوب، در این تحقیق از روش مذکور در سه زیرحوضه عمروان، عطاری و علی آباد که از زیر حوضه های حوزه آبخیز چاشت خوران در استان سمنان می باشد، استفاده شده است. پس از جدا کردن ذرات زیر 63 میکرون و اندازه گیری 15 خصوصیت منشایاب ابتدا از روشهای آماری مقایسه میانگین ها ...
بیشتر
با توجه به موفقیت روش انگشت نگاری در تهیه سریع و کم هزینه اطلاعات در مورد منابع رسوب، در این تحقیق از روش مذکور در سه زیرحوضه عمروان، عطاری و علی آباد که از زیر حوضه های حوزه آبخیز چاشت خوران در استان سمنان می باشد، استفاده شده است. پس از جدا کردن ذرات زیر 63 میکرون و اندازه گیری 15 خصوصیت منشایاب ابتدا از روشهای آماری مقایسه میانگین ها و تحلیل تشخیص برای تعیین خصوصیاتی که به بهترین نحو منابع رسوب را از هم تفکیک می کنند، استفاده شد. در مرحله بعد با حداقل کردن مدلهای چندمتغیره ترکیبی توسط روشهای بهینه سازی، سهم هر منبع تعیین گردید. بر اساس نتایج آنالیز تابع تشخیص (DFA) در حوضه آبخیز عمروان چهار خصوصیت شامل Co، Ph، Kaolinite و K به عنوان ترکیب بهینه شناخته شده است که توانسته صد در صد منابع رسوب را تفکیک کنند. در حوضه آبخیز علی آباد پنج پارامتر به عنوان ترکیب بهینه شناخته شده است که عبارتند از Na، XLf، Ca، Co و Smektite. این ترکیب نیز توانسته صد درصد منابع رسوب را تفکیک کند. در حوضه آبخیز عطاری ترکیب بهینه شامل چهار پارامتر Na، Co، XLf و Kaolinite بوده که توانسته اند 7/91 درصد منابع رسوب را تفکیک کنند. نتایج حاصل از مدلهای چند متغیره ترکیبی محاسبه شده نشان می دهد سازند قرمز بالایی در حوضه های عمروان، عطاری و علی آباد به ترتیب با 9/35، 53/23 و 64/86 درصد بالاترین سهم را در تولید رسوب داشته و بنابراین باید برنامه های مدیریت وکنترل رسوب بر روی این منابع متمرکز گردد.
علی اکبر مهرابی؛ محمد محمدی؛ محسن محسنی ساروی؛ محمد جعفری؛ مهدی قربانی
چکیده
جهت مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست و برنامهریزی برای کاربری سرزمین، تهیة نقشههای کاربری سرزمین و، همچنین، شناخت توان و استعداد سرزمین ضروری است. از طرفی، شناخت نیروهای محرک انسانی نیز در تغییرات کاربری سرزمین لازم است. پژوهشِ حاضر در دو روستای سیدمحله و دراسرا، از توابع شهرستان تنکابن، انجام گرفت. نخست نقشههای ...
بیشتر
جهت مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست و برنامهریزی برای کاربری سرزمین، تهیة نقشههای کاربری سرزمین و، همچنین، شناخت توان و استعداد سرزمین ضروری است. از طرفی، شناخت نیروهای محرک انسانی نیز در تغییرات کاربری سرزمین لازم است. پژوهشِ حاضر در دو روستای سیدمحله و دراسرا، از توابع شهرستان تنکابن، انجام گرفت. نخست نقشههای کاربری سرزمین مربوط به سالهای 1366 و 1387، بهترتیب، با استفاده از تصاویر ماهوارهای TM و IRS تهیه شد. سپس، با استفاده از روش پیمایشی، نیروهای محرک انسانی مؤثر بر تغییرات کاربری زمین در روستای سیدمحله و دراسرا بررسی گردید. بر اساس نتایج این پژوهش، میتوان بیان نمود که در روستای سیدمحله و دراسرا درصد زیادی از جنگلها تخریب شده و جای خود را به زمینهای مسکونی و کشاورزی داده است. مهمترین عامل تغییر کاربری در روستای سیدمحله و دراسرا مشکلات اقتصادی مردم (درآمد کم و نداشتن پشتوانة مالی) و بهصرفهنبودن فعالیتهای کشاورزی است. رکود بازار ملک و قیمت زمین، در چند سال اخیر، مهمترین نیروی بازدارندة تغییرات کاربری سرزمین است که میتوان با تدوین قانونی کارآمد در خصوص کاربری زمین و با حمایت (حمایتِ دولت) از کشاورزان و باغداران از تغییرات شدید کاربری اراضی در منطقه جلوگیری کرد. توریستیبودن منطقه، افزایش قیمت زمین، و بیکاری نیز جزو عوامل مهمی است که سبب تشدید تغییرات کاربری سرزمین، تخریب جنگلها، و تبدیل آنها به زمینهای کشاورزی شده است.