وحیده عبداللهی؛ حسین ارزانی؛ جواد معتمدی
چکیده
طبیعتگردی، بهعنوان یک فعالیت جنبی مرتعداری؛ میتواند در ارتقاء سطح زندگی مرتعداران، موثر باشد و بهواسطه اقتصادی کردن مرتعداری، باعث کاهش فشار چرا بر مراتع، شود. در این راستا، پژوهش حاضر، با هدف ارزیابی قابلیت مراتع درمیان خراسان جنوبی، جهت استفاده طبیعتگردی، بر مبنای عوامل محیطی و اکولوژیکی (اقلیم، توپوگرافی، خاک، ...
بیشتر
طبیعتگردی، بهعنوان یک فعالیت جنبی مرتعداری؛ میتواند در ارتقاء سطح زندگی مرتعداران، موثر باشد و بهواسطه اقتصادی کردن مرتعداری، باعث کاهش فشار چرا بر مراتع، شود. در این راستا، پژوهش حاضر، با هدف ارزیابی قابلیت مراتع درمیان خراسان جنوبی، جهت استفاده طبیعتگردی، بر مبنای عوامل محیطی و اکولوژیکی (اقلیم، توپوگرافی، خاک، فاصله از منابع آب و جاذبههای پوشش گیاهی) و زیرساختها (فاصله از شهر و فاصله از جاده و مسیرهای دسترسی)، انجام شد. از تلفیق نقشهها در محیط GIS و بر مبنای رویکرد عامل محدودکننده فائو ، شایستگی مراتع منطقه ، تعیین گردید. بر مبنای نتایج، 36/7 درصد از مراتع، در طبقه شایستگی متوسط (S2)، 46/5 درصد در طبقه شایستگی کم (S3) و 16/8درصد در طبقه غیر شایسته (N) از لحاظ طبیعتگردی قرار دارند. در این ارتباط، 61/5 درصد از مراتع منطقه، برای چرای دام، دارای شایستگی کم (S3) و 38/5 درصد، غیر شایسته (N)،میباشند. درصد پوشش گیاهی و وضعیت نامناسب فرسایش خاک، محدودکننده شایستگی تیپهای گیاهی برای طبیعتگردی و چرای دام میباشد. لازم است با کاهش تعداد دام و چرای دام مطابق با اصول اکولوژیکی؛ از مراتع منطقه، جهت طبیعتگردی در کنار دامداری ، استفاده نمود. این امر، علاوه بر جبران مسایل اقتصادی ناشی از کم کردن تعداد دام؛ احیای پوشش گیاهی را نیز سبب خواهد شد. با توجه به لزوم حفظ مراتع، میتوان پارکهای جنگلی را جهت اسکان گردشگران، تا شعاع مناسبی از مراتع مورد نظر، ایجاد و با جایابی سکوهای تماشا از دور و پیادهروها، از میزان خسارت به پوشش گیاهی و تخریب خاک، کم کرد.
عماد ذاکری؛ حمیدرضا کریم زاده؛ سید علیرضا موسوی
چکیده
از میان فاکتورهای مدل اصلاحشده جهانی فرسایش خاک (RUSLE)، فاکتور پوشش و مدیریت (فاکتور C) یکی از عوامل مهم و اثرگذار بر میزان فرسایش خاک است. تعیین فاکتور C بر اساس روشهای اصلی معرفیشده با توجه به فقدان اطلاعات دقیق در بسیاری از مناطق مشکل است. در این روش نقشۀ پوشش گیاهی میتواند در جهت برآورد فاکتور C مورد استفاده قرار گیرد، اما تهیۀ ...
بیشتر
از میان فاکتورهای مدل اصلاحشده جهانی فرسایش خاک (RUSLE)، فاکتور پوشش و مدیریت (فاکتور C) یکی از عوامل مهم و اثرگذار بر میزان فرسایش خاک است. تعیین فاکتور C بر اساس روشهای اصلی معرفیشده با توجه به فقدان اطلاعات دقیق در بسیاری از مناطق مشکل است. در این روش نقشۀ پوشش گیاهی میتواند در جهت برآورد فاکتور C مورد استفاده قرار گیرد، اما تهیۀ نقشۀ مناسب از درصد پوشش گیاهی در بسیاری از شرایط یک چالش است. درنتیجه در این مطالعه نقشۀ درصد تاج پوشش گیاهی تهیه شده با استفاده از الگوریتم نا پارامتریک k-NN، رگرسیون خطی و رگرسیون خطی گامبهگام در حوضۀ آبخیز شیرین درۀ خراسان شمالی تهیه و مورد مقایسه قرار گرفت. در روشهای رگرسیونی 17 شاخص گیاهی و محیطی تهیه و روابط آنها بررسی شد. نتایج مقایسۀ نقشههای حاصل از 3 روش نشان داد که روش k-NN به دلیل دارا بودن بالاترین درصد صحت کلی (3/83 درصد) و ضریب کاپا (9/75 درصد) نسبت به دو روش رگرسیونی دیگر از نتایج مناسبتری برخوردار است، ازاینرو جهت تهیۀ فاکتور مدیریت و پوشش (C) مورداستفاده قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که روش نا پارامتریک k-NN دارای نتایج امیدوارکنندهای در جهت تهیۀ نقشههای درصد تاج پوشش گیاهی مراتع مناطق خشک و نیمهخشک است. در میان شاخصهای گیاهی شاخص گیاهی NDVI بیشترین همبستگی (82/0) را با درصد پوشش گیاهی دارد. همچنین درروش k-NN معیار فاصلۀ اقلیدسی در نقطۀ 9=k نسبت به دو معیار دیگر ماهالانوبیس و فازی نتایج مناسبتری دارد و میتواند نقشه درصد پوشش گیاهی را با دقت بالاتری برآورد نماید.
زهرا براتی؛ ابراهیم امیدوار؛ عطااله شیرزادی
چکیده
تهیۀ نقشۀ حساسیتپذیری زمینلغزش بهعنوان اولین گام مهم در ارزیابی خطر زمینلغزش محسوب میشود. هدف اصلی این پژوهش مقایسۀ عملکرد الگوریتم یادگیری ماشین مدل لجستیک درختی (LMT) با مدل آماری رگرسیون لجستیک (LR) بهمنظور مدلسازی حساسیتپذیری زمینلغزش در حوضۀ سرخون استان چهارمحال و بختیاری است. بدینمنظور ابتدا نقشۀ پراکنش ...
بیشتر
تهیۀ نقشۀ حساسیتپذیری زمینلغزش بهعنوان اولین گام مهم در ارزیابی خطر زمینلغزش محسوب میشود. هدف اصلی این پژوهش مقایسۀ عملکرد الگوریتم یادگیری ماشین مدل لجستیک درختی (LMT) با مدل آماری رگرسیون لجستیک (LR) بهمنظور مدلسازی حساسیتپذیری زمینلغزش در حوضۀ سرخون استان چهارمحال و بختیاری است. بدینمنظور ابتدا نقشۀ پراکنش با تعداد 98 موقعیت زمینلغزش با استفاده از دادههای عملیات میدانی و همچنین دادههای تاریخی ثبت شده، تهیه شد. علاوه بر این، برای تکمیل پایگاه دادهها، 100 موقعیت غیرزمینلغزشی نیز شناسایی شدند. نقاط زمینلغزشی و غیرزمینلغزشی به صورت تصادفی به دو دسته دادۀ مدلسازی و اعتبارسنجی تقسیم شدند. سپس بیست عامل مؤثر با توجه به مرور منابع و خصوصیات زمینمحیطی حوضه شناسایی شدند. در ادامه، مدلهای LMT و LR برای شناسایی تأثیر عوامل مؤثر روی وقوع زمینلغزش و همچنین ارزیابی حساسیتپذیری زمینلغزشها، بهوسیلۀ دادههای مرحلۀ آموزش بهکار گرفته شدند. در نهایت، عملکرد این دو مدل از طریق سطح زیر منحنی عامل گیرنده (AUC) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج اعتبارسنجی مدلها حاکی از آن بود که مدل LR با AUC برابر با 797/0 عملکرد مناسبتری نسبت به مدل LMT (740/0 = AUC) از خود نشان داده، هر چند که هر دو مدل ابزارهای مفیدی برای پیشبینی مکانی حساسیتپذیری زمینلغزش هستند. بنابراین مدل LR میتواند بهعنوان یک ابزار جایگزین برای مدیریت بهتر مناطق تحت تأثیر زمینلغزش در منطقۀ مورد مطالعه پیشنهاد شود.
محبوبه سربازی؛ سادات فیض نیا؛ محمد مهدوی
چکیده
کیفیت آب همواره یکی از چالشهای مهم مدیران و تصمیمگیرندگان در مدیریت جامع منابع آب است. این در حالی است که مشکلات کیفیت آب نسبت به کمیت آن از اهمیت بیشتری برخوردار است. یکی از مهمترین روشها در بررسی دقیق کیفیت منابع آب و ارزیابی آن، استفاده از روشهای آماری چند متغیره است، که اکثر تغییرات یک سیستم، به منظور شناسایی عوامل ...
بیشتر
کیفیت آب همواره یکی از چالشهای مهم مدیران و تصمیمگیرندگان در مدیریت جامع منابع آب است. این در حالی است که مشکلات کیفیت آب نسبت به کمیت آن از اهمیت بیشتری برخوردار است. یکی از مهمترین روشها در بررسی دقیق کیفیت منابع آب و ارزیابی آن، استفاده از روشهای آماری چند متغیره است، که اکثر تغییرات یک سیستم، به منظور شناسایی عوامل مهم و تأثیرگذار را میتواند شرح دهد. این پژوهش به منظور پهنهبندی کیفیت آب زیرزمینی آبخوان مشهد به لحاظ قابلیت کشاورزی و بررسی کیفیت آن انجام شده است. بدین منظور ابتدا کیفیت آب زیرزمینی جهت مصارف کشاورزی بررسی و بر مبنای آن نقشههای پهنهبندی کیفی برای سالهای 1380 تا 1390 تهیه گردید. سپس با بررسی نقشة زمینشناسی منطقه، واحدهای تخریبکنندة کیفیت منابع آب تهیه و اثر سازندهای زمینشناسی بر کیفیت آب بررسی گردید. در نهایت 10 متغیر مهم کیفی آب مربوط به دادههای 39 چاه انتخابی آبخوان، با استفاده از روشهای آماری چند متغیره، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از تحلیل عاملی برای تعیین مهمترین متغیرها، تحلیل خوشهای برای تعیین گروههای همگن متغیرها و همبستگی پیرسون برای بررسی روابط بین متغیرها استفاده گردید. به طور کلی نتایج، ارتباط عوامل بررسی شده را تأیید میکند، به نحوی که سازندهای زمینشناسی تأثیر مهمی بر روی کیفیت آب زیرزمینی داشتهاند. همچنین نتایج تحلیل عاملی نشان داد که EC و TDS با توجیه مجموع 02/71 درصد واریانس با بار عاملی 98/0 و pH با توجیه مجموع 91/14 درصد واریانس با بار عاملی 93/0 از مهمترین عوامل مؤثر در کیفیت آب زیرزمینی محدودة مطالعاتی هستند.
پویان دهقان؛ حسین آذرنیوند؛ حسن خسروی؛ غلامرضا زهتابیان؛ علیرضا مقدم نیا
چکیده
کاهش بیش از حد توان منابع طبیعی یکی از چالشهای بسیار مهمی است که بشر در قرن اخیر با آن روبرو است. بهرهبرداری مناسب از اراضی و مدیریت اصولی کاربری اراضی بر اساس توان اکولوژیکی آن، نقش مهمی در راستای نیل به توسعه پایدار دارد. از این رو جهت دستیابی به توسعه پایدار و بهمنظور استفاده مناسب از اراضی، باید گرایشها به سمت برنامهریزی ...
بیشتر
کاهش بیش از حد توان منابع طبیعی یکی از چالشهای بسیار مهمی است که بشر در قرن اخیر با آن روبرو است. بهرهبرداری مناسب از اراضی و مدیریت اصولی کاربری اراضی بر اساس توان اکولوژیکی آن، نقش مهمی در راستای نیل به توسعه پایدار دارد. از این رو جهت دستیابی به توسعه پایدار و بهمنظور استفاده مناسب از اراضی، باید گرایشها به سمت برنامهریزی و بهرهبرداری اصولی از منابع و بر اساس توان آنها باشد. بنابراین از آنجا که کشاورزی آثار محیط زیستی فراوانی بر مناطق شهری دارد، ارزیابی اراضی کشاورزی ضرورت پیدا میکند. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی توان اکولوژیکی اراضی شهرستان اشتهارد از منظر کشاورزی و مرتعداری میباشد. به این منظور با استفاده از معیارهای اکولوژیکی و نیز با به کارگیری روشهای Fuzzy، Fuzzy AHP و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) توان اکولوژیکی اراضی شهرستان اشتهارد مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت استانداردسازی لایهها از روش Fuzzy و نیز برای اختصاص دادن وزن به هر یک از شاخصهای مورد استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (Fuzzy AHP) استفاده گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اراضی با توان اکولوژیکی درجۀ یک با 50/1 درصد و اراضی درجۀ چهار با 36/25 درصد کمترین و بیشترین درصد از کل منطقۀ مورد مطالعه را شامل میشوند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل در این تحقیق نشاندهندۀ کارایی بالای روش Fuzzy AHP در ارزیابی توان اکولوژیکی منطقه است و میتوان آن را با تغییرات لازم برای سایر مناطق و همچنین دیگر فعالیتهای مکانیابی مورد استفاده قرار داد.
زهره عصار؛ مسعود مسعودی
چکیده
بیابانزایی، عبارتست از تخریب سرزمین در مناطق خشک، نیمهخشک و نیمهمرطوب خشک که بهعنوان یک مشکل زیست محیطی با پیامدهای اقتصادی- اجتماعی و سیاسی بروز مینماید. فرآیند تخریب سرزمین در اثر فقدان یا کاهش پوشش گیاهی بوده که منجر به کاهش تدریجی و برگشتناپذیر تولیدات بیولوژیکی یا اقتصادی میگردد. چرای بیش از حد میتواند ...
بیشتر
بیابانزایی، عبارتست از تخریب سرزمین در مناطق خشک، نیمهخشک و نیمهمرطوب خشک که بهعنوان یک مشکل زیست محیطی با پیامدهای اقتصادی- اجتماعی و سیاسی بروز مینماید. فرآیند تخریب سرزمین در اثر فقدان یا کاهش پوشش گیاهی بوده که منجر به کاهش تدریجی و برگشتناپذیر تولیدات بیولوژیکی یا اقتصادی میگردد. چرای بیش از حد میتواند سبب تخریب خاک و پوشش گیاهی گردد، تخریب پوشش گیاهی و خاک در مناطق خشک، اغلب بیابانزایی نامیده میشود که بهعنوان یک خطر جدی ناشی از شیوههای معیشیتی انسانها بروز مینماید. بنابراین شدت چرا میتواند بهعنوان یک شاخص فشار زیستمحیطی مطرح گردد. منطقه میاندهی واقع در قسمتهای شمال شرقی ایران، جهت ارزیابی فشار دام انتخاب گردید. در مطالعه حاضر میزان فشار دام در منطقه مطالعاتی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی ارزیابی شد. در مدل فائو-یونپ، نسبت ظرفیت بالقوه چرا به تراکم فعلی دام به عنوان تخمینی از فشار دام پیشنهاد گردیده است. در مطالعۀ کنونی این روش با توجه شرایط واقعی حاکم در منطقه مورد بازنگری قرار گرفت تا واقعیت بهتر مشخص شود. لذا نقشه خطر فشار دام پس از ادغام لایههای مختلف و محاسبه پارامترهای مختلف در محیط GIS تهیه گردید. براساس نقشه نهایی فشار دام در منطقه میاندهی، مناطق بدون خطر، خطر کم، شدید و خیلی شدید به ترتیب 3/21، 6/5، 8/9 و 3/63 درصد از منطقه مطالعاتی را در بر میگیرند. در واقع نتایج به دست آمده نشان میدهد که بخش عمدهای از مساحت منطقه دربرگیرنده خطر خیلی شدید از لحاظ فشار دام میباشد (3/63% از کل منطقه).
خه بات خسروی؛ ادریس معروفی نیا؛ ابراهیم نوحانی؛ کامران چپی
چکیده
در راستای جلوگیری از هرگونه خسارات ناشی از سیل، نقشۀ حساسیت به وقوع سیل برای حوضۀ آبخیز هراز در استان مازندران توسط روش رگرسیون لجستیک تهیه گردید. ابتدا 211 نقطه سیلگیر و 211 نقطۀ غیر سیلگیر شناسایی شدند. در دومین مرحله 10 فاکتور مؤثر در وقوع سیل که شامل شیب، انحنای زمین، طبقات ارتفاعی، فاصله از رودخانه، شاخص رطوبت، توپوگرافی، شاخص ...
بیشتر
در راستای جلوگیری از هرگونه خسارات ناشی از سیل، نقشۀ حساسیت به وقوع سیل برای حوضۀ آبخیز هراز در استان مازندران توسط روش رگرسیون لجستیک تهیه گردید. ابتدا 211 نقطه سیلگیر و 211 نقطۀ غیر سیلگیر شناسایی شدند. در دومین مرحله 10 فاکتور مؤثر در وقوع سیل که شامل شیب، انحنای زمین، طبقات ارتفاعی، فاصله از رودخانه، شاخص رطوبت، توپوگرافی، شاخص توان آبراهه، بارندگی، کاربری اراضی و NDVI میباشد، مشخص گردید. نقشههای رقومی کلیۀ پارامترها با استفاده از نرمافزارهای ArcGIS 10.1، ENVI 5.1 و SAGAGIS 2 با فرمت رستری تهیه شدند. موقعیت های سیلگیر به صورت تصادفی به دو گروه 70 درصد (151) و 30 درصد (60) به ترتیب برای مدلسازی برای اعتبارسنجی تقسیم شدند. وزن لایههای مورد استفاده با روش Enter توسط نرمافزار SPSS.18 مشخص گردید و در نهایت وزنهای تعیین شده به همراه لایۀ فاکتورهای مؤثر در وقوع سیل به محیط GIS 10.1 وارد گردید و نقشۀ نهایی تهیه گردید. نقشه حساسیت به وقوع سیل تهیه شده به 5 کلاس طبقه بندی شد. برای اطمینان از صحت نقشۀ تهیه شده، از منحنی ROC و سطح زیر منحنی آن استفاده شد. نتایج نشان داد که برای میزان پیشبینی، سطح زیرمنحنی برابر با 3/78 درصد میباشد، پس روش رگرسیون لجستیک دارای صحت قابل قبول جهت تهیۀ نقشۀ حساسیت به وقوع سیل میباشد. طبق مدل رگرسیون لجستیک، مهمترین فاکتورهای مؤثر در سیل به ترتیب شامل شاخص رطوبت توپوگرافی، انحنای زمین و شیب میباشد. نتایج این تحقیق میتواند برای محققان مختلف، شرکت سهامی آب منطقهای مازندران، وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و ادارات منابعطبیعی، جهت کاهش خسارات در مواقع سیلابی مفید و ضروری میباشد.
سادات فیض نیا؛ مریم موسویان؛ زهره عبداللهیان دهکردی؛ خدیجه ابراهیمی درچه
چکیده
خصوصیات فیزیکی حوزههای آبخیز از قبیل شرایط زمینشناسی، نوع استفاده از زمین و پوشش گیاهی، نوع خاک، وضعیت نفوذپذیری سطحی، عمق سفره آب زیرزمینی و زهکشی عوامل مهم در وقوع سیل میباشد که بر معادلات حاکم بر حرکت آب در آبراهه تاثیر داشته و تعیین کننده ظرفیت ذخیره آبراهه میباشد. عوامل زمینشناسی از عوامل مهم تأثیرگذار بر ...
بیشتر
خصوصیات فیزیکی حوزههای آبخیز از قبیل شرایط زمینشناسی، نوع استفاده از زمین و پوشش گیاهی، نوع خاک، وضعیت نفوذپذیری سطحی، عمق سفره آب زیرزمینی و زهکشی عوامل مهم در وقوع سیل میباشد که بر معادلات حاکم بر حرکت آب در آبراهه تاثیر داشته و تعیین کننده ظرفیت ذخیره آبراهه میباشد. عوامل زمینشناسی از عوامل مهم تأثیرگذار بر سیلخیزی حوزه میباشد. در این مطالعه سعی شده است با کاربرد روشی جدید، تاثیر عامل زمینشناسی بر سیلخیزی حوزه آبخیز جونقان واقع در شهرکرد مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا، بعد از تهیه نقشههای پایه (شامل نقشه میزان شیب، زمینشناسی، کاربری اراضی، حساسیت مواد زمین شناسی به فرسایش، عمق خاک و شبکه زهکشی)، مطالعات اصلی طی دو مرحله به شرح زیر صورت گرفت. در مرحله اول به بررسی سیلخیزی دامنهای در زیر حوزهها پرداخته شد. برای این کار نقشه واحدکاری بر مبنای نقشه شیب و نفوذ پذیری تهیه شده و در هر زیرحوزه نقشههای کاربری اراضی، حساسیت به فرسایش و عمق خاک به صورت تکی و دوتایی با نقشه واحدکاری روی هم قرار گذاشته شد. مرحله دوم بررسی سیلخیزی آبراههای است که طی آن ابتدا به جدا کردن آبراهههای اصلی هر زیرحوزه و ترسیم پروفیل طولی آنها در محیط GIS اقدام شد. برای بررسی سیلخیزی آبراههای منطقه، عوامل شیب و نفوذپذیری مدنظر قرار گرفته شد. نتایج مرحله اول نشان دادند که به ترتیب پارامترهای نفوذپذیری سازند، شیب، حساسیت به فرسایش و عمق خاک بیشترین تأثیر را روی سیلخیزی دارند. همچنین بر اساس این روش چهار عامله، زیر حوزهها از نظر سیلخیزی به پنج طبقه (کم، کم تا متوسط، متوسط، نسبتا زیاد، زیاد) تقسیم شدند. نتایج مرحله دوم نشان داد که سیلخیزی آبراههها در کلاسهای کم تا متوسط و متوسط قرار گرفتهاند. به طور کلی با در نظر گرفتن سیلخیزی سطح دامنه و آبراهه نتیجه میگیریم که زیرحوزه سوم با کلاس سیلخیزی متوسط نسبت به سایر زیر حوزهها سیلخیزتر میباشد. با توجه به نتایج مطالعه حاضر میتوان گفت که زمینشناسی در این منطقه تأثیر زیادی بر سیلخیزی دارد به طوری که نفودپذیر بودن جنس سازندهای حوزه باعث کاهش سیلخیزی میگردد.
حاجی کریمی؛ فتح الله نادری؛ بهروز ناصری؛ علی سلاجقه
چکیده
شناسایی مناطق مستعد زمینلغزش از طریق پهنهبندی خطر با مدلهای مختلف یکی از اقدامات اساسی در جهت کاهش خسارت احتمالی و مدیریت خطر است. هدف اصلی از این تحقیق مقایسه و ارزیابی چهار روشـ ارزش اطلاعاتی، تراکم سطح، تحلیل سلسلهمراتبی سیستمها، و روش پیشنهادی گوپتا و جوشیـ برای پهنهبندی خطر زمینلغزش در حوزة آبخیز زنگوان در استان ...
بیشتر
شناسایی مناطق مستعد زمینلغزش از طریق پهنهبندی خطر با مدلهای مختلف یکی از اقدامات اساسی در جهت کاهش خسارت احتمالی و مدیریت خطر است. هدف اصلی از این تحقیق مقایسه و ارزیابی چهار روشـ ارزش اطلاعاتی، تراکم سطح، تحلیل سلسلهمراتبی سیستمها، و روش پیشنهادی گوپتا و جوشیـ برای پهنهبندی خطر زمینلغزش در حوزة آبخیز زنگوان در استان ایلام است. نخست کلیة عوامل مؤثر در وقوع زمینلغزش استخراج گردید. سپس، با کنترل این عوامل در منطقه، عوامل نُهگانة شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا، بارندگی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از شبکة آبراهه، کاربری اراضی، و سنگشناسی عوامل مؤثر در وقوع زمینلغزشهای منطقه شناخته شدند. پس از تهیة این عوامل در محیط GIS، با استفاده از تفسیر عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای، موقعیت دقیق زمینلغزشها تعیین شد. سپس، پهنهبندی با چهار روش مذکور انجام گرفت. نهایتاً، به منظور بررسی و انتخاب مناسبترین مدل برای پهنهبندی خطر زمینلغزش از شاخص زمینلغزش استفاده شد. بر اساس این شاخص، در روش ارزش اطلاعاتی بیش از 52 درصد زمینلغزشها در طبقه با خطر خیلی بالا اتفاق افتاده است. بنابراین، این روش، به لحاظ داشتن انطباق بیشتر زمینلغزشها با پهنة خطر بالا و همچنین توانایی در تفکیک طبقههای خطر، کارایی بهتری نسبت به سایر روشها دارد و مناسبترین مدل برای پهنهبندی خطر زمینلغزش در حوزة زنگوان معرفی میشود.
ابراهیم گویلی؛ محمدرضا وهابی؛ فاضل امیری؛ حسین ارزانی
چکیده
در تعیین شایستگی مرتع برای هر نوع کاربری باید به قابلیتها و ظرفیتهای موجود اکوسیستم مرتع، با هدف حفاظت پایدار، توجه شود. هدف از این تحقیق شناخت قابلیتها و استعدادهای مراتع حوضة آبخیز سرداب- سیبک و ارزیابی و تعیین طبقات شایستگی مراتع منطقه برای کاربری چرای گوسفند است. بدین منظور، مدل شایستگی استفادة چرایی دام (گوسفند) با استفاده ...
بیشتر
در تعیین شایستگی مرتع برای هر نوع کاربری باید به قابلیتها و ظرفیتهای موجود اکوسیستم مرتع، با هدف حفاظت پایدار، توجه شود. هدف از این تحقیق شناخت قابلیتها و استعدادهای مراتع حوضة آبخیز سرداب- سیبک و ارزیابی و تعیین طبقات شایستگی مراتع منطقه برای کاربری چرای گوسفند است. بدین منظور، مدل شایستگی استفادة چرایی دام (گوسفند) با استفاده از روش پیشنهادی فائو تعیین و برای تلفیق لایههای اطلاعاتی در کلیة مراحل این تحقیق از محیط GIS استفاده شد. در این تحقیق، سه معیارـ حساسیت خاک به فرسایش، منابع آب، و تولید علوفهـ برای تعیین شایستگی نهایی مرتع در نظر گرفته شد. برای تعیین شایستگی از نظر حساسیت خاک به فرسایش از مدل MPSIAC استفاده شد. به منظور بررسی منابع آبْ پارامترهای کمّیت، کیفیت، و دسترسی به منابع آب استفاده شد. از نظر مدل تولید علوفه نیز شاخص نسبت علوفة قابل دسترس دام از کل علوفة تولیدی در هر تیپ گیاهی بررسی شد. نتایج حاصل از مدل نهایی نشان داد که 99/95 درصد (48/17610 هکتار) در کلاس شایستگی کم (3S) و 01/4 درصد (45/736 هکتار) در کلاس شایستگی متوسط (2S) قرار گرفت،و هیچ سطحی از مراتع منطقه در کلاس شایستگی خوب (1S) و غیر شایسته (N) قرار نگرفت. بر اساس این بررسی، مهمترین عامل مؤثر در کاهش شایستگی مراتع منطقه کمبود میزان علوفة در دسترس دام، به دلایلی از قبیل تولید ناچیز گیاهان کلاسهای I و II، پایینبودن درصد خوشخوراکی، و حد بهرهبرداری مجاز، است. با توجه به جمعیت فعلی دام موجود در مراتع منطقه (22170 واحد دامی در طول فصل چرا) و ظرفیت چرای محاسبهشده (15989واحد دامی) و همچنین با توجه به روند تخریب شدید در اثر چرای مفرط، بهکارگیری روش مرتعداری، که محدودیت بیشتری برای مصرف علوفه توسط دام ایجاد میکند، میتواند در صورت عملیاتیشدن به بهبود وضعیت مراتع منطقه کمک کند.
جلال زندی؛ محمود حبیب نژاد روشن؛ کریم سلیمانی
چکیده
فرسایش خاک مسئلة محیطی مهمی در حوزة آبخیز وازرود، واقع در بخش میانی مازندران، است. متأسفانه، این حوزه مانند بیشترِ حوزههای آبخیز کشور فاقد ایستگاههای اندازهگیری فرسایش و رسوب مجهز برای مطالعه و مدلبندی فرسایش خاک در سطح وسیع است. به منظور ارزیابی خطر فرسایش خاکْ مدلسازی فرسایش در مقیاس حوزه لازمالاجراست. در این مطالعه ...
بیشتر
فرسایش خاک مسئلة محیطی مهمی در حوزة آبخیز وازرود، واقع در بخش میانی مازندران، است. متأسفانه، این حوزه مانند بیشترِ حوزههای آبخیز کشور فاقد ایستگاههای اندازهگیری فرسایش و رسوب مجهز برای مطالعه و مدلبندی فرسایش خاک در سطح وسیع است. به منظور ارزیابی خطر فرسایش خاکْ مدلسازی فرسایش در مقیاس حوزه لازمالاجراست. در این مطالعه از مدل اصلاحشدة فرسایش خاک جهانی (RUSLE) همراه با سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و سنجش از دور (RS) برای برآورد تلفات خاک و شناسایی نواحی حساس به فرسایشِ حوزة آبخیز وازرود استفاده شد. از مجموعه منابع دادهها (نقشهها، تصاویر ماهوارهای، و مشاهدات میدانی) برای بهدستآوردن پارامترهای معادلة اصلاحشدة فرسایش خاک جهانی استفاده شد و برای تحلیلهای بعدی به فرمت رستری وارد محیط GIS شده و به پنج طبقهـ خیلی کم تا خیلی زیادـ طبقهبندی شد. بازدیدهای گستردة میدانی صورتگرفته صحت کلی (90 درصد) نقشة خطر فرسایش و مدل مورد بررسی را تأیید کرد. نقشة خطر فرسایش خاک با نقشههای کاربری اراضی، ارتفاع، و شیب برای بهدستآوردن ارتباط با عوامل محیطی و شناسایی نواحی خطر فرسایش قطع داده شد. بخش اعظم طبقات فرسایشی زیاد و خیلی زیاد در شیبهای 25 تا 45 درجه، ارتفاع 1180 تا 2180 متر از سطح دریا، و در اراضی لخت منطقة مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج این تحقیق اتخاذ استراتژیهای مدیریتی مناسب را برای تصمیمگیران در اولویتبندی نواحی برای کاهش فرسایش در حوزة آبخیز وازرود امکانپذیر میکند. روش تلفیقی بهکارگرفتهشده در این مطالعه نسبتاً ساده، سریع، و صحیح و دارای پتانسیل اجرا برای سایر نواحی است.
مرتضی دهقانی؛ حسین قاسمی؛ آرش ملکیان
چکیده
امروزه، اجرای عملیات آبخیزداری، عموماً، بر پایة معیارهایی مانند موقعیت استراتژیک حوزه، اشتیاق مردم، فقر، سیلخیزی، فرسایش خاک، و نظایر آن صورت میگیرد؛ این موضوع باعث شده در برخی موارد نتایجی معکوس و برخلاف اهداف اولیه حاصل شود. از طرفی، منطق فازی قادر به مدیریت محدودة وسیعی از گزینههای تصمیمگیری است. ...
بیشتر
امروزه، اجرای عملیات آبخیزداری، عموماً، بر پایة معیارهایی مانند موقعیت استراتژیک حوزه، اشتیاق مردم، فقر، سیلخیزی، فرسایش خاک، و نظایر آن صورت میگیرد؛ این موضوع باعث شده در برخی موارد نتایجی معکوس و برخلاف اهداف اولیه حاصل شود. از طرفی، منطق فازی قادر به مدیریت محدودة وسیعی از گزینههای تصمیمگیری است. تعیین حوزههایی با تولید رسوب و سیلخیزی بالا و اولویتبندی اجرای عملیات آبخیزداری، با استفاده از نظریهها و مهارتهای منطق فازی، از اهداف اصلی این تحقیق است. برای این هدف حوزة آبخیز فورگ، واقع در استان خراسان جنوبی و شهرستان درمیان، به مساحت 11137 هکتار، انتخاب شد. با توجه به اینکه حوزة انتخابی، مانند اکثر حوزههای کشور، فاقد ایستگاه بارانسنجی، هیدرومتری، و رسوبسنجی است، رفتار هیدرولوژی و فرسایشی حوزه با استفاده از نقشههای پایه، عکسهای هوایی، تکنیکهای GIS، بازدیدهای میدانی، و همچنین تحلیلهای آماری بررسی شد. برای کاهش محاسبات با حفظ دقت تحقیق با تحلیل عاملی فاکتورهایی که اهمیت بسیار زیادی در سیلخیزی و فرسایش خاک حوزه دارند انتخاب شدند. سپس، امتیاز این عوامل فازی و، در نهایت، اهمیت نسبی عوامل محاسبه شد و اولویت مکانی اجرای عملیات آبخیزداری، بر اساس فاکتورهای سیلخیزی و فرسایش خاک، مشخص گردید. نتایج نشان داد تلفیق ابزارهای GIS و روشهای منطق فازی با مدلهای سنّتی دقت محاسبات را به نحو چشمگیری افزایش میدهد. توصیه میشود، به منظور کاهش آثار مخرب ناشی از سیل، خشکسالی، فرسایش و تبعات مرتبط، با توجه به تحقیق حاضر، اولویت زمانی و مکانی عملیات آبخیزداری مشخص شود تا متناسب با محدودیتهای مختلف مالی، اجرایی، و زمانیْ عملیات آبخیزداری در مناسبترین موقعیت انجام گیرد.
شهربانو رحمانی؛ عطاالله ابراهیمی؛ علیرضا داودیان دهکردی
چکیده
تعیین تیپ¬های گیاهی و تغییرات ساختاری آن در مناطق کوهستانی و مرتفع با مشکلات جدی همراه بوده، از اینرو، تجزیه و تحلیل ارتباط بین الگوی توزیع مکانی تیپ¬های گیاهی و عوامل محیطی برای شناخت اکوسیستم¬های کوهستانی بسیار مهم است. اطلاعات مکانی دقیقی در مورد عوامل محیطی موثر بر پراکنش پوشش گیاهی معمولاً در این مناطق وجود ندارد،حال آنکه ...
بیشتر
تعیین تیپ¬های گیاهی و تغییرات ساختاری آن در مناطق کوهستانی و مرتفع با مشکلات جدی همراه بوده، از اینرو، تجزیه و تحلیل ارتباط بین الگوی توزیع مکانی تیپ¬های گیاهی و عوامل محیطی برای شناخت اکوسیستم¬های کوهستانی بسیار مهم است. اطلاعات مکانی دقیقی در مورد عوامل محیطی موثر بر پراکنش پوشش گیاهی معمولاً در این مناطق وجود ندارد،حال آنکه مدل رقومی ارتفاعی زمین (DEM) رابطه بسیار قوی با دما، رطوبت، فرآیندهای ژئومورفولوژیکی وعوامل تخریبی داشته به همین دلیل انتظار می¬رود جایگزین بالقوه¬ای برای متغییر های تعیین کننده پوشش گیاهی باشد. در مطالعه حاضر روشی مبتنی بر مدل رقومی ارتفاع زمین و سیستم¬های اطلاعات جغرافیایی برای تولید نقشه پوشش گیاهی منطقه حفاظت شده سبزکوه در استان چهارمحال و بختیاری به¬کار گرفته شد.در این روش به منظورشناسایی پارامترهای محیطی تعیین گر ساختار پوشش گیاهی، شش پارامتر محیطی اولیه و ثانویه شامل نقشه¬های هیپسومتری، شیب، جهت، بارش، دما و تابش خورشیدی از روی DEM استخراج گردید. جهت بررسی ارتباط بین این عوامل و توزیع مکانی پوشش گیاهی، تجزیه و تحلیل کمی با استفاده از ابزار آماری آنالیز مؤلفه اصلی انجام شد. سپس با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک چند متغیره الگوی توزیع مکانی پوشش گیاهی پیش بینی شد. نتایج نشان داد که هر چند فقدان اطلاعات در مورد گستره فعالیت¬های انسانی منجر به برخی ابهامات در تفسیر الگوهای فضایی پوشش گیاهی می¬شود، اما استفاده از متغیرهای توپوگرافیک و اقلیمی استخراج شده از روی DEM در پیش بینی پراکنش پوشش گیاهی برای نشان دادن الگوی توزیع مکانی تیپ¬های گیاهی منطقه بسیار مفید وامیدوار کننده بود.
کورش شیرانی؛ محمدرضا حاجی هاشمی جزی؛ سیدعلی نیکنژاد؛ سلیمان رخشا
چکیده
در حوزههای آبخیز غربی و جنوبی استان اصفهان، ترکیب عوامل طبیعی و انسانی موجب وقوع خسارتهای زیاد ناشی از زمین لغزشها شده است. یکی از راهکارهای مهم برای کاهش خسارت های ناشی از وقوع زمین لغزشها، دوری جستن از این مناطق است. بهاین منظور باید نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش دقیقی برای این مناطق تهیه شود. برای انجام این پژوهش در آغاز بهوسیله ...
بیشتر
در حوزههای آبخیز غربی و جنوبی استان اصفهان، ترکیب عوامل طبیعی و انسانی موجب وقوع خسارتهای زیاد ناشی از زمین لغزشها شده است. یکی از راهکارهای مهم برای کاهش خسارت های ناشی از وقوع زمین لغزشها، دوری جستن از این مناطق است. بهاین منظور باید نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش دقیقی برای این مناطق تهیه شود. برای انجام این پژوهش در آغاز بهوسیله عکسهای هوایی، نقشههای زمین شناسی موجود و بررسیهای میدانی نقشه پراکنش زمین لغزشها در حوضه رودخانه ماربر از زیرحوضههای بالا دست رودخانه کارون با وسعت 800 کیلومتر مربع تهیه شد. سپس ? عامل سنگ شناسی، شیب، کاربری اراضی، بارش، پوشش گیاهی، جهت شیب، و عناصر خطی جاده، گسل و آبراهه درقالب 54 متغیر مورد بررسی قرار گرفت. برای بیشتر کردن دقت، سرعت و سهولت تحلیل از سیستم اطلاعات جغرافیایی در نرم افزار ArcGIS استفاده شد. از همپوشانی نقشههای مذکور، 27466 واحد همگن حاصل شد که پایه اعمال روابط حاصل از دو روش تحلیل رگرسیونی چندمتغیره (MR) و سلسله مراتبی (AHP) از مدلهای تصمیمگیری چند معیاری (MADM) شد. تجزیه و تحلیل نتایج بهدست آمده نشان داد، هر دو روش، دارای دقت یکسانی در جداسازی پهنههای (ردههای) خطر با شاخص زمین لغزش مشخص میباشند. اما روش سلسله مراتبی مبتنی بر دادهای رگرسیونی، بر پایه شاخص مجموع کیفیت که بهعنوان شاخص صحت از آن یاد میگردد، دارای مطلوبیت بیشتری میباشد. این مسئله ناشی از بکارگیری تمامی متغیرهای (54 متغیر) ناشی از عملکرد ذاتی و همزمان تمامی پدیدههای طبیعی و دخیل در رخداد زمینلغزش میباشد. براساس روش آماری چند متغیره، فقط 30 متغیر از مجموع 54 متغیر در سطح 95% و 99% معنی دار بوده و مابقی اختلاف معنی داری ندارند. ضریب r برای معادله رگرسیون 57% به دست آمد که کاملاً قابل قبول میباشد
محمد جعفری؛ محمد طهمورث؛ محمد نقیلو
دوره 62، شماره 1 ، خرداد 1388
چکیده
به کارگیری سامانه GIS،یکی از جدیدترین روش های انجام در ارزیابی اراضی و اجرای پروژههای آمایش سرزمین است. این بررسی با هدف تعیین کاربریهای منطبق بر توان طبیعی سرزمین و بهبود مدیریت حوزههای آبخیز با بهرهگیری از ابزار GIS در منطقه طالقان انجام پذیرفت. بر این پایه درآغاز، منابع اکولوژیک و اقتصادی – اجتماعی شناسایی و نقشه سازی شدند، ...
بیشتر
به کارگیری سامانه GIS،یکی از جدیدترین روش های انجام در ارزیابی اراضی و اجرای پروژههای آمایش سرزمین است. این بررسی با هدف تعیین کاربریهای منطبق بر توان طبیعی سرزمین و بهبود مدیریت حوزههای آبخیز با بهرهگیری از ابزار GIS در منطقه طالقان انجام پذیرفت. بر این پایه درآغاز، منابع اکولوژیک و اقتصادی – اجتماعی شناسایی و نقشه سازی شدند، دادههای بدست آمده رقومی شده و به همراه دیگر دادههای توصیفی برای ایجاد پایگاه دادهها به محیط GISوارد شدند و با تجزیه و تحلیل بیش از 15 لایه اطلاعاتی واحدهای همگن زیست محیطی تعیین شد. سپس با بهرهگیری از مدل تلفیقی برنامه ریری و مدیریت آبخیز (6 ) و در نظر گرفتن ویژگی های طبیعی و اقتصادی – اجتماعی آبخیز، تعیین اولویت بین کاربریهای مجاز انجام و کاربریهای بهینه پیشنهادی معرفی شدند. در پایان نیز دو نقشه آمایش سرزمین و کاربری فعلی اراضی بر همدیگر در محیط GIS همخوانی داده شدند و میزان همخوانی کاربریهای مناسب و کاربریهای فعلی و دقت و قابلیت سامانه GIS در تعیین کاربریهای همخوانی بر توان سرزمین مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده از همخوانی دو نقشه آمایش سرزمین و کاربری فعلی اراضی بر همدیگر، نشان میدهد که 17 درصد حوزه مورد بررسی دارای کاربری بهینه و 83 درصد حوزه نیاز به تغییر کاربری دارد. همچنین نتایج بدست آمده نشاندهنده توان پایین حوزه آبخیز مورد بررسی برای توسعه روستایی (06/0 درصد از سطح حوزه) و توان بالای آن برای ایجاد و توسعه گردشگری بومی و طبیعی میباشد.
نادر نورا؛ آتنا کبیر
دوره 62، شماره 1 ، خرداد 1388، ، صفحه 153-166
چکیده
در این مقاله کاربرد GIS برای تعیین مشخصه ها و ترکیب های آنها درمدل فیزیکی هیدرولوژیکی بارندگی-رواناب تشریح شده است. در یک حوزه آبخیز ناهمگنی خاک و پوشش گیاهی را میتوان با توزیع نفوذپذیری و ظرفیت ذخیره رطوبتی خاک که با هم پوشانی نقشههای خاک و ویژگی های کاربری زمین بدست آید مشخص نمود. این توزیع به منظور ملاحظه توزیع غیر خطی اشباع حقیقی ...
بیشتر
در این مقاله کاربرد GIS برای تعیین مشخصه ها و ترکیب های آنها درمدل فیزیکی هیدرولوژیکی بارندگی-رواناب تشریح شده است. در یک حوزه آبخیز ناهمگنی خاک و پوشش گیاهی را میتوان با توزیع نفوذپذیری و ظرفیت ذخیره رطوبتی خاک که با هم پوشانی نقشههای خاک و ویژگی های کاربری زمین بدست آید مشخص نمود. این توزیع به منظور ملاحظه توزیع غیر خطی اشباع حقیقی سطح خاک با توجه به اثرگذاری آن در تولید بارش مازاد (رواناب مؤثر) و تراوش در طول یک رگبار بارندگی درحوزه آبخیز کاربرد دارد. تعیین مشخصه های ترکیب های مدل نفوذپذیری توسط GIS به طور موفقی در حوزه آبخیز کچیک انجام شده است. به منظور دستیابی به داده های مورد نیاز نقشه ساده دیجیتالی خاک حوزه به سلولهای1×1 کیلومتری تقسیم بندی شده و با نقشه کاربری اراضی به منظور برآوردتوزیع مکانی مشخصه های مدل نفوذپذیری که شامل بیشینه و کمینه نفوذپذیری و ظرفیت رطوبتپذیری خاک در حد اشباع (fo،fc و Sm)،ضریب های مدل (K1،K2،K3 و K4) و بارش مازاد میباشد ترکیب شده است. نتایج کاربرد مدل نشان میدهد که ارتباط بین بارندگی - رواناب در طول یک رگبار بارندگی با کاربرد روش GIS و با توجه به ویژگی های حوزه آبخیز و ناهمگنی مکانی آن تولید جدیدی از مدل هیدرولوژیکی در مقیاس کوچک و بزرگ و قابل گسترش در حوزه آبخیز میباشد.