فراز استعلاجی؛ علیرضا عباسی سمنانی؛ احسان علیپوری
چکیده
ارزیابی و برنامهریزی مدیریت بحران با رویکرد سوانح طبیعی سیل مؤلفههای زیادی را در بر میگیرد. در این راستا یکی از ارکان اساسی مدیریت ساخت بر اساس تابآوری میباشد. با این دیدگاه توجه به اولویتهای برنامهریزی و پژوهشی حال و آیندۀ کشورمان نشان میدهد که مدیریت ساخت در نواحی سیل خیز یکی از مهمترین اولویتهای مطالعات ...
بیشتر
ارزیابی و برنامهریزی مدیریت بحران با رویکرد سوانح طبیعی سیل مؤلفههای زیادی را در بر میگیرد. در این راستا یکی از ارکان اساسی مدیریت ساخت بر اساس تابآوری میباشد. با این دیدگاه توجه به اولویتهای برنامهریزی و پژوهشی حال و آیندۀ کشورمان نشان میدهد که مدیریت ساخت در نواحی سیل خیز یکی از مهمترین اولویتهای مطالعات و برنامهریزی توسعۀ پایدار در کشور مطرح میباشد. با توجه به بررسیهای انجام شده منطقۀ مورد مطالعه جزء مناطق سیل خیز میباشد و با توجه به سیلهای اتفاق افتاده خسارتهای جانی و زیر بنایی زیادی را در این منطقه شاهد بودهایم. بررسی ساخت و سازهای سکونتگاه ها در منطقۀ مورد مطالعه نشان میدهد که با رویکرد مدیریت ساخت بسیاری از ساخت و سازهای انجام گرفته و در حال انجام این منطقه دارای چالشهای زیادی از رویکرد مدیریت بحران میباشد. نوع تحقیق از نظر هدف کاربردی واز نظر روش و ماهیت پیمایشی و اکتشافی میباشد. در این راستا در این مقاله پهنهبندی سیل لرستان درسیستم GIS انجام و راهبردهای افزایش تابآوری ارائه شده است.
فرهاد آژیر
چکیده
حفظ و نگهداری از مراتع نیازمند فنون مدیریت علمی است. شناخت واکنشهای گیاهان به چرا و رفتار دام ها هنگام چرا از عوامل مدیریت بهینه و پایدار مراتع است. برای مدیریت بهینه مراتع کوهستانی، پژوهشی در چراگاه گردنه لاوش انجام شد. این مرتع در منطقۀ حفاظت شدۀ البرز مرکزی، واقع شده است، و توسط گاو دورگ بومی تعلیف میشود. شاخصهای پوشش گیاهی ...
بیشتر
حفظ و نگهداری از مراتع نیازمند فنون مدیریت علمی است. شناخت واکنشهای گیاهان به چرا و رفتار دام ها هنگام چرا از عوامل مدیریت بهینه و پایدار مراتع است. برای مدیریت بهینه مراتع کوهستانی، پژوهشی در چراگاه گردنه لاوش انجام شد. این مرتع در منطقۀ حفاظت شدۀ البرز مرکزی، واقع شده است، و توسط گاو دورگ بومی تعلیف میشود. شاخصهای پوشش گیاهی در طی سالهای 1397تا 1398 با 30 پلات 1 در 1 متر، در 3 نوار ترانسکت موازی با طول 100 متر و فاصلۀ 50 متر از یکدیگر، در عرصۀ قرق و عرصۀ تحت تعلیف دام اندازهگیری شد. نتایج نشان داد مقدار مصرف علوفۀ گاوها، تقریباً دو برابر ظرفیت مرتع بود. ارزش رجحانی اکثر گونههای مورد مطالعه به روش مصرف علوفهای، بین32 تا 35 درصد ارزیابی شد. طبقۀ خوشخوراکی و درصد زمان چرای گونهها به روش زمان سنجی با استفاده از دوربین فیلمبرداری تعیین شد. پراکنش و درصد پوشش در ماه آخر فصل چرا بر مدت زمان تعلیف از گونه مؤثر بود. گاوهای دورگ این مرتع اشتیاق یکسان برای تعلیف اغلب گونهها داشتند. بهجز سه گونه از گندمیان، Bromus tomentellus، Alopecurus textilis و Hordeum brevisubulatum که در مرحلۀ رشد رویشی خوشخوراکتر بودند. مدیر مرتع برای محاسبۀ میانگین وزنی درصد ارزش رجحانی هر تیپ گیاهی، دامنهای از انتخاب تصمیمگیری دربارۀ هر یک از شاخصهای تولید گونههای گیاهی، درصد پوشش و تراکم را با توجه به نوع تیپ پوشش گیاهی، اهمیت نقش هر گونۀ گیاهی و سایر شرایط محیطی را دارد.
مینا پوراسمعیل؛ علی سلاجقه؛ آرش ملکیان؛ امیر رضا کشتکار
چکیده
پیچیدگیهای محیط شهری پرداختن به تمامی مؤلفههای آسیبپذیر شهری را امری دشوار نموده است. از اینرو، تصمیمگیری در محیطهای شهری یکی از مسائل بسیار مهم در مدیریت نوین به شمار میرود. لذا، هدف از این پژوهش بررسی آسیبپذیری منطقۀ عظیمیه در شهر کرج در برابر سیل بر اساس روش تصمیمگیری چند معیاره میباشد. جامعۀآماری ...
بیشتر
پیچیدگیهای محیط شهری پرداختن به تمامی مؤلفههای آسیبپذیر شهری را امری دشوار نموده است. از اینرو، تصمیمگیری در محیطهای شهری یکی از مسائل بسیار مهم در مدیریت نوین به شمار میرود. لذا، هدف از این پژوهش بررسی آسیبپذیری منطقۀ عظیمیه در شهر کرج در برابر سیل بر اساس روش تصمیمگیری چند معیاره میباشد. جامعۀآماری کارشناسانومتخصصانی بودندکهدرزمینۀ مدیریتآسیبپذیری حوزههای شهریدارایدانشوتجربۀکافی بودند. برای انجام این پژوهش نخست با استفاده از مطالعات کتابخانهای شناخت جامعی از عوامل تأثیرگذار در آسیبپذیری شهرها در برابر سیل بهدست آمد سپس با استفاده از نتایجفندلفیاز بین شاخصهای اولیه، مجموعاً 11 شاخص مؤثر انتخاب و نقشۀ مربوط به هر یک از آنها به کمک نرم افزار ArcGIS تهیه شد. سپس آسیبپذیری شهر در برابر سیل با استفاده از روش تاپسیس محاسبه گردید. محدودۀ موردمطالعه بر اساس الگوی هدایت رواناب و بازدیدهای میدانی به 13 زیرحوزه تفکیک، و سپس ماتریس تصمیمگیری با توجه به 13 زیرحوزه و 11 شاخص تشکیل گردید. نتایج نشان دهندۀ آسیبپذیری این منطقه در برابر سیل بود، که در بین زیر حوزههای مورد بررسی، زیر حوزههای شماره 1 و 2 بیشترین و زیر حوزۀ شماره 13 کمترین آسیبپذیری را در برابر سیل داشتند. از علل آسیبپذیری منطقه در برابر سیل میتوان به ارتباط مستقیم با حوزههای آبخیز بالادست که از نظر سنگ شناسی ناتراوا و از نظر خاک شناسی نفوذ ناپذیر هستند، تراکم ساختمان و تراکم جمعیت بالا و نبود فضاهای باز به میزان متناسب اشاره نمود.
اسفندیار جهانتاب؛ علی نجمالدین
چکیده
آلودگی فلزات سنگین یکی از جدیترین مشکلات زیستمحیطی است که در سراسر دنیا در حال گسترش میباشد. هدف از این پژوهش تعیین میزان آلودگی و غنیشدگی فلزات سنگین در داخل و اراضی اطراف شهرک صنعتی شیراز است. برای رسیدن به این هدف، تعداد 20 نمونه خاک سطحی از عمق 0 تا 15 سانتیمتر از داخل و اطراف شهرک صنعتی شیراز برداشت شده و غلظت فلزات سرب، ...
بیشتر
آلودگی فلزات سنگین یکی از جدیترین مشکلات زیستمحیطی است که در سراسر دنیا در حال گسترش میباشد. هدف از این پژوهش تعیین میزان آلودگی و غنیشدگی فلزات سنگین در داخل و اراضی اطراف شهرک صنعتی شیراز است. برای رسیدن به این هدف، تعداد 20 نمونه خاک سطحی از عمق 0 تا 15 سانتیمتر از داخل و اطراف شهرک صنعتی شیراز برداشت شده و غلظت فلزات سرب، کروم، آلومینیم، منگنز، مس، روی، استرانسیم، وانادیم، نیکل، کبالت، اسکاندیم، آهن و آرسنیک در آنها با استفاده از روش ICP-MS بررسی شد. نتایج نشان داد غلظت میانگین عناصر مس، سرب، منگنز، کروم، آلومینیم، روی، استرانسیم، وانادیم، نیکل، کبالت، آهن، آرسنیک و اسکاندیم به ترتیب 75، 9/87، 6/541، 3/143، 8/21804، 4/275، 9/439، 3/173، 4/55، 0/12، 3/50579، 8/4 و 7/4 میلیگرم و بر کیلوگرم میباشد. نتایج نشان داد که میانگین غلظت همۀ عناصر به جز آلومینیم (8/21804 میلیگرم بر کیلوگرم) و اسکاندیم (7/4 میلیگرم بر کیلوگرم) بسیار بیشتر از مقادیر غلظت این عناصر در خاکهای جهانی است. علاوه بر این، در مقایسه با استانداردهای کشورهای چین و کانادا نیز عناصر مس، سرب، روی، وانادیم و کروم غلظتهای بسیار بیشتری از مقادیر استاندارد را نشان میدهند. محاسبۀ ضریب غنیشدگی عناصر مذکور در نمونههای خاک نشاندهندۀ غنیشدگی زیاد عناصر مس (32/8)، سرب (42/5)، روی (04/7)، استرانسیم (15/5)، وانادیم (04/5) و کروم (34/5) است. نتایج تحقیق حاضر گویای آن است که خاکهای منطقه آلوده به فلزات مس، سرب، وانادیم، منگنز و روی هستند، لذا پیشنهاد میشود بایستی با روشهای مختلف سعی در کاهش فلزات در محیط داشت.
سروه داروند؛ حسن خسروی؛ حمید رضا کشتکار؛ غلامرضا زهتابیان؛ امید رحمتی
چکیده
مدلسازی یکی از ابزارهای مناسب برای تصمیمگیری پدیدههای محیطزیستی میباشد که به صورت مدلهای مفهومی یا روابط ریاضی بیان میشوند. هدف از این تحقیق مقایسۀ مدلهای یادگیری ماشینی شامل ماشین بردار پشتیبان، درخت طبقهبندی و رگرسیون، جنگل تصادفی و مدل آنالیز تشخیص ترکیبی جهت اولویتبندی مناطق مستعد گرد و غبار است. جهت تعیین ...
بیشتر
مدلسازی یکی از ابزارهای مناسب برای تصمیمگیری پدیدههای محیطزیستی میباشد که به صورت مدلهای مفهومی یا روابط ریاضی بیان میشوند. هدف از این تحقیق مقایسۀ مدلهای یادگیری ماشینی شامل ماشین بردار پشتیبان، درخت طبقهبندی و رگرسیون، جنگل تصادفی و مدل آنالیز تشخیص ترکیبی جهت اولویتبندی مناطق مستعد گرد و غبار است. جهت تعیین روزهای گرد و غبار از دادههای ساعتی هواشناسی استانهای البرز و قزوین و تصاویر ماهوارهای مربوط به همان روزها برای دورۀ 2000 تا 2019 استفاده شد. 420 نقطۀ برداشت گرد و غبار در منطقه شناسایی و نقشۀ پراکنش آنها تهیه گردید. سپس نقشههای عوامل تأثیرگذار بر وقوع گرد و غبار شامل نقشههای کاربری اراضی، خاکشناسی، شیب، جهت، ارتفاع، پوشش گیاهی، رطوبت سطح توپوگرافیکی، نسبت سطح توپوگرافیکی و زمینشناسی تهیه گردید. با استفاده ازمدلهای ذکر شده تأثیر هر یک از عوامل مؤثر گرد و غبار مشخص و نقشههای اولویتبندی مناطق برداشت گرد و غبار تهیه شد. ارزیابی مدلها با استفاده از منحنی راک صورت گرفت. طبق نتایج حاصل شده عامل ارتفاع در تمامی مدلها نسبت به سایر پارامترهای مورد استفاده در مدل از اهمیت بیشتری برخوردار است. نتایج مدلسازی نیز نشان داد مدلهای جنگل تصادفی (RF) و مدل آنالیز تشخیص ترکیبی MDA)) دارای بیشترین مقادیر صحت (96/0)، دقت (94/0)، احتمال آشکارسازی (98/0) و کمترین نرخ هشدار اشتباه (051/0) نسبت به بقیۀ مدلها است. عملکرد مدلهای RF و MDA نسبت به سایر مدلها بهتر بوده و پس از آنها به ترتیب مدلهای ماشین بردار پشتیبان ((SVM و درخت طبقهبندی و رگرسیون CART)) قرار دارند. همچنین در ارزیابی مدلها با استفاده از منحنی مشخصۀ عملکرد (ROC)، مدل RF به عنوان بهترین مدل انتخاب شد.
غلامرضا راهی؛ عطالله کاویان؛ کریم سلیمانی؛ حمیدرضا پورقاسمی
چکیده
فرسایش خندقی در مناطق مختلف جهان به ویژه مناطق خشک و نیمهخشک مسئول و علت تخریب اراضی و خاک میباشد. ایجادخندقها واکنشی است به تغییر شرایط ژئومورفولوژی محیط که تحت دامنۀ وسیعی از شرایط محیط با آستانههای مختلف ارتباط دارد. رابطۀ مساحت-شیب (S=aA-b) به عنوان آستانۀ ژئومرفیک پیشبینی فرسایش خندقی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. ...
بیشتر
فرسایش خندقی در مناطق مختلف جهان به ویژه مناطق خشک و نیمهخشک مسئول و علت تخریب اراضی و خاک میباشد. ایجادخندقها واکنشی است به تغییر شرایط ژئومورفولوژی محیط که تحت دامنۀ وسیعی از شرایط محیط با آستانههای مختلف ارتباط دارد. رابطۀ مساحت-شیب (S=aA-b) به عنوان آستانۀ ژئومرفیک پیشبینی فرسایش خندقی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. هدف از این پژوهش تعیین نقش کاربری اراضی بر شرایط آستانۀ فعالیت خندقها به منظور ارائۀ مدل کاربری پیشبینی فعالیت آنها است. تعداد140خندق در حوزۀ آبخیز دره کره انتخاب و پس از برداشتهای میدانی و تهیۀ پایگاه داده در GIS رابطۀ آستانهای در کاربریهای اراضی مختلف به دست آورده شد. نتایج نشان داد که مقدار توان (b) رابطۀ ۲۳۳ /۰- تا۲۰۵/۰- است و برای کاربری کشاورزی رابطۀ مذکور برابر باS=5.74A-0.205 و برای کاربری مرتعی برابر با S=10.65A-0.233 است. در این دو معادله توانها به هم نزدیک ولی ضریب آستانه متفاوت است. مقادیر توان مبین این است که فرآیندهای مربوط به رواناب و کنش ناشی از هرزاب مسئول توسعۀ خندقها است. به طوریکه با افزایش مساحت و رواناب ناشی از آن افزایش مییابد و رخ داد خندقها در شیب کمتری قابل اتفاق خواهد بود. همچنین کمتر بودن مقدار آستانه در کاربری اراضی کشاورزی مبین این است که با تغییر کاربری رخ داد خندقها با مقدار دو برابر بیشتر اتفاق خواهد افتاد. این مسئله از یکسو به افزایش رواناب در اراضی کشاورزی و از سوی دیگر کاهش مقاومت خاک ناشی از عملیات خاکورزی و کاهش پوشش ناشی از دورۀ آیش و بایر ماندن این اراضی در برخی سالها میباشد. در نهایت بر اساس رابطۀ آستانهای اراضی حساس به فرسایش خندق تعیین و مورد ارزیابی قرار گرفت.
مجید رحیمی؛ آرش ملکیان؛ امیر علم بیگی
چکیده
آب، مایۀحیات است، حتی در زمانی که به وفور یافت میشود. در سالهای گذشته، اطمینان واهی از دائمی بودن خدمات آب در کشور ایران، باعث شده است تا ساختارهای نهادی مربوط به آب به صورت نامناسب و ناسازگار با تغییرات محیطی ایجاد شده و هنگام بروز بحرانهای مربوط به آب مانند خشکسالی، وقوع سیلاب و در مقیاس بزرگتر، تغییر اقلیم، توانایی انعطاف ...
بیشتر
آب، مایۀحیات است، حتی در زمانی که به وفور یافت میشود. در سالهای گذشته، اطمینان واهی از دائمی بودن خدمات آب در کشور ایران، باعث شده است تا ساختارهای نهادی مربوط به آب به صورت نامناسب و ناسازگار با تغییرات محیطی ایجاد شده و هنگام بروز بحرانهای مربوط به آب مانند خشکسالی، وقوع سیلاب و در مقیاس بزرگتر، تغییر اقلیم، توانایی انعطاف و تابآوری در مقابل این تغییرات را نداشته باشند. بدین منظور، شناخت نظام حکمرانی کنونی در کشور، از نیازهای ضروری تلقی میشود. به همین دلیل در این مطالعه به بررسی شیوه و رژیم نظام حکمرانی آب در یکی از مناطق دچار چالش کمآبی پرداخته شد. برای تعیین شیوۀ حکمرانی در دو سطح نهاد و ذینفعان محلی از پرسشنامه با روایی قابل قبول توسط اساتید مربوطه و ضریب آلفای کرونباخ 71/0 در سطح نهاد و 69/0 در سطح ذینفع استفاده شد. در دو سطح نهاد و ذینفع، به ترتیب روش نمونه گیری گلولهبرفی و تصادفی به کار گرفته شد. همچنین، به منظور تعیین رژیم حکمرانی در چهار شهرستان ارسنجان، نیریز، خرامه و استهبان از روش تحلیل شبکۀ نهادی رسمی و غیررسمی با روش نمونهگیری شبکۀ کامل استفاده شد. نتایج نشان داد که در ده کارکرد فرعی حکمرانی مورد بررسی، شیوۀ سلسلهمراتبی بیشتر مشاهده شده است. به علاوه نتایج تحلیل شبکه نهادی نیز نشان داد که رژیم حکمرانی کنونی در هر چهار شهرستان، رژیم رانتخواه متمرکز میباشد؛ که از ویژگیهای شیوۀ حکمرانی سلسلهمراتبی تلقی میشود. در نهایت بر اساس نتایج ترکیب شیوههای حکمرانی و رسیدن به فراحکمرانی پیشنهاد شد.
هادی اسکندری دامنه؛ حمید غلامی؛ رسول مهدوی؛ اسدالله خورانی؛ جونران لی
چکیده
در این مطالعه برای بررسی تخریب اراضی در استان فارس از تأثیر شاخص خشکسالی SPI بر شاخص کارایی مصرف آب (WUE) استفاده گردید. برای محاسبۀ WUE از محصولات تولید ناخالص اولیه (GPP) و تبخیر و تعرق (ET) حاصل از سنجندۀ مودیس استفاده شد و از دادههای بارندگی ایستگاههای هواشناسی، شاخص خشکسالی SPI محاسبه گردید. سپس روند تغییرات شاخص GPP، ET، WUE و SPI در بازۀ زمانی ...
بیشتر
در این مطالعه برای بررسی تخریب اراضی در استان فارس از تأثیر شاخص خشکسالی SPI بر شاخص کارایی مصرف آب (WUE) استفاده گردید. برای محاسبۀ WUE از محصولات تولید ناخالص اولیه (GPP) و تبخیر و تعرق (ET) حاصل از سنجندۀ مودیس استفاده شد و از دادههای بارندگی ایستگاههای هواشناسی، شاخص خشکسالی SPI محاسبه گردید. سپس روند تغییرات شاخص GPP، ET، WUE و SPI در بازۀ زمانی 2017-2001 با استفاده از رگرسیون خطی محاسبه و بهدنبال آن، از عکسالعمل شاخص WUE به خشکسالی، تخریب اراضی و بیابانزایی در کاربریهای مختلف، با استفاده از آنالیز همبستگی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شاخصهای ET، GPP، WUE و خشکسالی در این بازۀ زمانی 17 ساله به ترتیب 25/75 ،9/29، 51/78 و 23/67 درصد افزایش یافتهاند. بررسی تأثیر خشکسالی بر WUE در کاربریهای اراضی کشاورزی و گراسلند نشان داد که رابطۀ مثبت بین این دو شاخص به ترتیب در 9/75 و 87 درصد از این کاربریها دیده میشود که از این مقادیر بهترتیب 7/4 و 6/7 درصد رابطۀ معنیداری را نشان میدهد، این درحالی است که در مابقی مساحت این کاربریها این اثرگذاری منفی میباشد. اثرپذیری WUE از خشکسالی در بوتهزار نشان دهندۀ رابطۀ مثبت در 9/40 درصد از مساحت این کاربری است که تنها 9/0 درصد آن، رابطۀ معنیدار است. رابطۀ منفی این کاربری در حدود 1/59 درصد از مساحت آن دیده شد، که از این مقدار تنها 6/1 درصد معنیدار میباشد. بررسی این رابطه در کاربری ساوانا نشان داد که 75 درصد از این کاربری رابطۀ منفی با خشکسالی داشته و مساحت باقی مانده رابطۀ مثبت با خشکسالی نشان داده است. شرایط اقلیمی خاص اکوسیستمهایخشک و نیمهخشک باعث واکنش سریع تولید گیاهان به خشکسالی میشوند. بنابراین با بررسی و تجزیه و تحلیل واکنش تولید گیاهان به خشکسالی در این اکوسیستمها، میتوان تخریب اراضی و بیابانزایی را به خوبی مورد بررسی قرار داد.
محمدعلی صارمی نایینی
چکیده
رشد فزآیندۀ جمعیت و نیاز به تأمین ضروریات زندگی، سبب گردیده تا بشر به صورت گسترده به تغییر بیرویۀ کاربری و پوشش اراضی، مبادرت ورزد. در بسیاری از موارد، این تغییرات با برهمزدن تعادل در طبیعت و فراهم نمودن زمینۀ فرسایش و تخریب خاک همراه بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تغییر کاربری و پوشش اراضی بر افزایش شدت فرسایش بادی انجام ...
بیشتر
رشد فزآیندۀ جمعیت و نیاز به تأمین ضروریات زندگی، سبب گردیده تا بشر به صورت گسترده به تغییر بیرویۀ کاربری و پوشش اراضی، مبادرت ورزد. در بسیاری از موارد، این تغییرات با برهمزدن تعادل در طبیعت و فراهم نمودن زمینۀ فرسایش و تخریب خاک همراه بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تغییر کاربری و پوشش اراضی بر افزایش شدت فرسایش بادی انجام شد. بدین منظور، از تصاویر ماهوارهای لندست و طبقهبندی نظارتشده با الگوریتم ماشین بردار پشتیبان برای تهیۀ نقشۀ کاربری اراضی بهره گرفته شد. همچنین، دمای سطح زمین بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در شکلگیری باد با الگوریتمهای تک کانالی و پنجرۀ مجزا در کاربریهای مختلف برآورد گردید. به منظور ایجاد ارتباط بین تغییر کاربری و شدت فرسایش بادی، پارامترهای اقلیمی مؤثر شامل دما، رطوبت نسبی و بیشینۀ سرعت باد بررسی شدند. در مراتع فقیر و اراضی بدون پوشش، بیشترین دما و در ارتفاعات و اراضی دارای پوششگیاهی کمترین میزان دمای سطحی مشاهده شد. روند تغییرات اقلیمی در یک دورۀ 30 ساله، افزایش میانگین، بیشینه و کمینۀ مطلق دما و کاهش رطوبت نسبی را نشان داد. در طی یک دهۀ گذشته، بیشینۀ سرعت باد افزایش قابل ملاحظهای را نشان داد بهطوریکه از مقدار هشت متر بر ثانیه در سال 1990، به بیش از 20 متر بر ثانیه در ده سال اخیر رسیده است. این موضوع نشان میدهد که تغییر کاربری اراضی و از بین بردن پوشش گیاهی و همچنین افزایش بیرویۀ ساخت و سازهای انسانی و ایجاد جزایر حرارتی در 30 سال گذشته، تأثیر قابل توجهی در پیدایش نوسانات اقلیمی و افزایش سرعت باد داشته است.
زهرا کامیاب؛ امیر علم بیگی؛ عبدالمطلب رضائی؛ سید محمود حسینی
چکیده
سیاستگذاریهای حفاظت از منابع طبیعی در رویکرد مدیریت سنتی، بر سازگارسازی نظام اکولوژیک با اهداف افزایش تولید و رشد اقتصادی متمرکز گردیدهاند که موجب افزایش تخریب منابع طبیعی شدهاند. بهرهگیری پایدار از منابع طبیعی، در گرو شناخت وابستگیهای متقابل و درونی نظامهای اجتماعی و اکولوژیکی و ظرفیت آنها برای تأمین خدمات ...
بیشتر
سیاستگذاریهای حفاظت از منابع طبیعی در رویکرد مدیریت سنتی، بر سازگارسازی نظام اکولوژیک با اهداف افزایش تولید و رشد اقتصادی متمرکز گردیدهاند که موجب افزایش تخریب منابع طبیعی شدهاند. بهرهگیری پایدار از منابع طبیعی، در گرو شناخت وابستگیهای متقابل و درونی نظامهای اجتماعی و اکولوژیکی و ظرفیت آنها برای تأمین خدمات مورد نیاز میباشد. بنابراین، نیاز به بازاندیشی و تغییر به رویکرد مدیریت سیستمی نظام اجتماعی – اکولوژیک میباشد که به نقش ذینفعان مختلف در طرحریزی و اجرای اهداف و برنامههای حفاظت منابع طبیعی تأکید میکند تا از این طریق علاوه بر حفظ منافع انسانی، زمینۀ حفاظت پایدار منابع طبیعی نیز فراهم شود. از این رو، این مقاله بر آن است که با اتخاذ رویکرد نظام اجتماعی- اکولوژیک، به بررسی و تحلیل واقعبینانه از تعاملات کشاورزان با سیستم منابع مشترک آب زیرزمینی یک آبخوان، بپردازد. قدم اول، انتخاب بهترین چارچوب تحلیل نظام اجتماعی – اکولوژیک (SES) از میان چارچوبهای متعدد تحلیل SES در مطالعات تجربی مختلف است. بنابراین، هدف این تحقیق انتخاب بهترین چارچوب تحلیل SES به منظور بررسی و تحلیل ابعاد انسانی در سازگاری با سیستم منابع مشترک آب زیرزمینی یک آبخوان بود. جامعۀ آماری پژوهش، مشتمل بر متخصصان و اعضای هیأت علمی دارای تجربه و تخصص در زمینۀ نظامهای اجتماعی – اکولوژیک (SES) بود که به طور هدفمند 11 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامهای در دو بخش مقایسات زوجی معیارهای تصمیمگیری و تعیین اهمیت چارچوبهای تحلیل SES بر اساس هر یک از معیارهای مورد مطالعه بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تکنیک کوپراس (ارزیابی تناسب جامع گزینهها) استفاده شد. نتایج نشان داد که از میان معیارهای تصمیمگیری شامل معیار قابلیت شناسایی عامل ناپایدارکننده سیستم، میزان پیچیدگی مؤلفههای نظری، برابری توجه به دو نظام انسان و محیط زیست، توانایی پیش بینی آینده بر مبنای روابط فعلی، قابلیت عملیاتی شدن برای مدیریت منابع مشترک، عینیتپذیری در شرایط محلی (قابلیت شبیهسازی) و شناسایی تصمیمگیران کلیدی، معیار قابلیت شناسایی عامل ناپایدارکنندۀ سیستم با وزن نسبی 217/0 دارای ارجحیت بیشتری از سایر معیارهای مورد مطالعه است. به علاوه، چارچوب نظام اجتماعی – اکولوژیک استروم (SESF) از نگاه صاحبنظران به عنوان بهترین چارچوب تحلیل ابعاد انسانی در سازگاری با سیستم هیدرولوژیکی یک آبخوان در میان چارچوبهای موجود است. این چارچوب میتواند در جهت شناخت، پیشبینی و مدلسازی کمّی تعاملات میان فعالیتهای انسانی با منابع آبزیرزمینی و اتخاذ استراتژیهای مدیریتی کارآمد با هدف پایداری منابع آب زیرزمینی یک آبخوان بهکار رود.
مریم لاریجانی؛ مصطفی نادری؛ سید محمد شبیری؛ لعبت زبردست
چکیده
این مقاله سعی دارد در قالب پژوهشی معیارهای مهم در بررسی عملکرد برنامههای محیطزیستی شبکۀ یک سیما را با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی با ابزار پرسشنامه که توسط 70 نفر از خبرگان سیما تکمیل شده است، بررسی و اولویتبندی نماید و در نهایت پیشنهادهایی برای ارتقاء سطح برنامههای محیطزیستی ارائه دهد. در این راستا معیارهای در ...
بیشتر
این مقاله سعی دارد در قالب پژوهشی معیارهای مهم در بررسی عملکرد برنامههای محیطزیستی شبکۀ یک سیما را با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی با ابزار پرسشنامه که توسط 70 نفر از خبرگان سیما تکمیل شده است، بررسی و اولویتبندی نماید و در نهایت پیشنهادهایی برای ارتقاء سطح برنامههای محیطزیستی ارائه دهد. در این راستا معیارهای در نظر گرفته شده عبارتند از: اجزای اصلی محیطزیست که شامل آب، خاک، هوا و تنوعزیستی میباشد. عاملهای استخراج شده از مدل توسعۀ پایدار با تحلیل عاملی اکتشافی که شامل شش بعد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژی، قانونی و زیستمحیطی هستند، به منزلۀ متغیر مستقل و اجزاء اصلی محیطزیست به منزلۀ متغیر وابسته در مدل رگرسیون چندمتغیره خطی به کمک نرمافزار SPSS22بهکار گرفته شد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که در بعد آب، ﻣﻌﻴﺎر محیطزیست ﺑﺎ اﻣﺘﻴﺎز 539/٠ ﺑﻴﺶﺗﺮﻳﻦ و ﻣﻌﻴﺎر تکنولوژی ﺑﺎ اﻣﺘﻴﺎز 036/٠ کمترﻳﻦ ﺗأﺛﻴﺮ را در ارزیابی میزان کیفیت شبکۀ یک سیما با توجه به معیارهای توسعۀ پایدار دارد. همچنین در بعد خاک معیار اجتماعی با امتیاز 309/0 بیشترین و معیار سیاسی با امتیاز 203/0 کمترین، در بعد هوا معیار قانونی با امتیاز 310/0 بیشترین و معیار اقتصادی با امتیاز 175/0 کمترین، در بعد تنوع زیستی معیار زیست محیطی با امتیاز 714/0 بیشترین و معیار سیاسی با امتیاز 006/0 کمترین ﺗﺎﺛﻴﺮ را در ارزیابی میزان کیفیت شبکۀ یک سیما با توجه به معیارهای توسعۀ پایدار دارد. در نهایت ﺑﺎ اﻃﻤﻴﻨﺎن ٩٥ درصد ﻣﻰﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ از ﻧﻈﺮ کارشناسان، کیفیت کلی برنامههای شبکۀ یک سیما در حوزۀ محیطزیست پایین بوده است.
سعیده ناطقی؛ رستم خلیفه زاده؛ مهشید سوری؛ مرتضی خداقلی
چکیده
کربن آلی خاک یکی از مهمترین شاخصهای کیفیت خاک است. هدف از انجام این پژوهش مطالعة رفتارهای طیفی و غیرطیفی خاک به منظور برآورد کربن آلی خاک سطحی با استفاده از روشهای تحلیل عاملی و رگرسیون چندگانه در مراتع نیمهاستپی آسوران استان سمنان است. نمونهبرداری از خاک، با استفاده از روش نمونهبرداری تصادفی طبقهبندی شده صورت گرفت. پس ...
بیشتر
کربن آلی خاک یکی از مهمترین شاخصهای کیفیت خاک است. هدف از انجام این پژوهش مطالعة رفتارهای طیفی و غیرطیفی خاک به منظور برآورد کربن آلی خاک سطحی با استفاده از روشهای تحلیل عاملی و رگرسیون چندگانه در مراتع نیمهاستپی آسوران استان سمنان است. نمونهبرداری از خاک، با استفاده از روش نمونهبرداری تصادفی طبقهبندی شده صورت گرفت. پس از ایجاد نقشۀ واحدهای همگن منطقه، در هر واحد همگن متناسب با مساحت آن، چندین نقطۀ نمونهبرداری به صورت کاملاً تصادفی انتخاب شد. در مجموع تعداد 145 نقطۀ نمونهبرداری برداشت شد. در هر یک از نقاط نمونهبرداری، یک نمونۀ خاک ترکیبی (مخلوطی از 9 مشاهده) برداشت شد. کربن آلی خاک با استفاده از روش تیتراسیون والکلی – بلاک اندازهگیری شد. اطلاعات 114 نمونه برای واسنجی مدل و اطلاعات 31 نمونه برای اعتبارسنجی آن بهکار گرفته شد. نتایج نشان داد میزان همبستگی متغیرهای طیفی حاصل از سنجندۀ OLI لندست 8 با کربن آلی خاک سطحی نسبت به متغیرهای غیرطیفی حاصل از نقشههای توپوگرافی 1:25000 بیشتر است. همچنین نتایج تحلیل عاملی به روش تجزیة مؤلفههای اصلی با مقادیر ویژة بزرگتر از یک نشان داد کل واریانس تجمعی تبیینشده بهوسیلة 14 متغیر، برابر 2/90 درصد بود که این میزان واریانس بهوسیلة سه عامل توضیح داده شد. معادلة رگرسیون تولید شده با 3 عامل استخراج شده، از پتانسیل مناسبی برای پیشبینی کربن آلی خاک سطحی برخوردار بود (59/0 = R2). ریشة متوسط مربعات خطا (RMSE) مدل پیشنهادی برابر 3/0 محاسبه شد. با توجه به ارتباط مستقیم کربن آلی خاک با عوامل حاصلخیزی و مقاومت خاک در مقابل فرسایش، مدل توزیع مکانی کربن آلی خاک میتواند بهعنوان یک زیرمدل مهم به منظور طراحی سایر مدلهای پیچیده همچون تولید (بایومس) اکوسیستمهای خشکی و مدلهای فرسایش خاک مورد استفاده واقع شود.
مصطفی ناهید؛ محمدرضا زند مقدم؛ زینب کرکه آبادی
چکیده
با رشد سریع ساخت و ساز شهری و شهرسازی و همچنین ایجاد و توسعۀ زیرساختها، سیلاب در نواحی شهری بیشتر و شدیدتر شده است. وقوع مخاطرات سیلاب شهری در سکونتگاههای انسانی خسارات و تخریبهای روانی و اجتماعی جبرانناپذیری به شهروندان وارد میکند. از این رو در زمینۀ کاهش تأثیرات روانی و اجتماعی سیلاب شهری، توجه به رویکرد تابآوری سیلاب ...
بیشتر
با رشد سریع ساخت و ساز شهری و شهرسازی و همچنین ایجاد و توسعۀ زیرساختها، سیلاب در نواحی شهری بیشتر و شدیدتر شده است. وقوع مخاطرات سیلاب شهری در سکونتگاههای انسانی خسارات و تخریبهای روانی و اجتماعی جبرانناپذیری به شهروندان وارد میکند. از این رو در زمینۀ کاهش تأثیرات روانی و اجتماعی سیلاب شهری، توجه به رویکرد تابآوری سیلاب شهری مطرح میگردد. بررسی پیشینۀ مطالعات نشان میدهد که ارتقاء تابآوری در برابر بلایای طبیعی، تحت تأثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی قرار دارد. بر همین اساس هدف اصلی این پژوهش بررسی ساختارهای یاد شده بر تابآوری منطقۀ 4 تهران در برابر سیلاب شهری است. روششناسی مطالعۀ حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش پیمایشی و توصیفی- تحلیلی میباشد. یافتههای پژوهش نشان داد که از لحاظ شاخص اجتماعی- فرهنگی نواحی 5، 3 و 8 به ترتیب مطلوبترین مناطق میباشد. از لحاظ شاخص اقتصادی بر اساس 8 مؤلفۀ مربوطه، منطقۀ 5، 6 و 3 به ترتیب مطلوبترین نواحی از لحاظ تابآوری اقتصادی هستند. از نظر تابآوری مدیریتی- نهادی نیز نواحی 5 و 6 با میانگین مطلوبترین نواحی از لحاظ تابآوری مدیریتی - نهادی بودهاند. در تابآوری کالبدی نیز با توجه به ساختار منطقه و با استفاده از روشهای WLC و AHP مشخص گردید که نواحی 9 و 7 دارای وضعیت تابآوری کالبدی خوبی هستند ولی نواحی 8 ، 1 و 2 از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند.
مجتبی نساجی زواره؛ باقر قرمزچشمه؛ مسلم محمدپور
چکیده
تغییرات اقلیمی و کاربری اراضی میتواند باعث تغییر در روند آبدهی فصلی و سالانۀ رودخانه شود. تغییرات آبدهی سالانه و فصلی رودخانه بایستی در مدیریت و برنامهریزی منابع آب در حوزۀ آبخیز مد نظر قرار گیرد. برای این منظور در این تحقیق حوضۀ کرخه مورد بررسی قرار گرفت. در تحلیل روند آبدهی این حوزه، سریهای زمانی روزانۀ 15 زیر حوزۀ منتخب ...
بیشتر
تغییرات اقلیمی و کاربری اراضی میتواند باعث تغییر در روند آبدهی فصلی و سالانۀ رودخانه شود. تغییرات آبدهی سالانه و فصلی رودخانه بایستی در مدیریت و برنامهریزی منابع آب در حوزۀ آبخیز مد نظر قرار گیرد. برای این منظور در این تحقیق حوضۀ کرخه مورد بررسی قرار گرفت. در تحلیل روند آبدهی این حوزه، سریهای زمانی روزانۀ 15 زیر حوزۀ منتخب در دورۀ زمانی 48-1347 الی 91-1390 استفاده گردید. پس از بازسازی سریهای زمانی زیر حوزههای منتخب، 5 شاخص آبدهی شامل دبی با احتمال 5، 95 و 50 درصد (Q5,Q10,Q50,Q90,Q95) فصلی و سالانه برای مراحل بعدی پژوهش آماده شد. روند آبدهی فصلی و سالانه با استفاده از روش تایل-سن محاسبه و سپس درصد تغییرات آبدهی در دورۀ زمانی 48-1347 الی 91-1390 برای زیر حوزههای منتخب تعیین و نقشۀ آبدهی سالانه و فصلی برای هر شاخص تهیه شد. نتایج نشان داد که آبدهی فصلی و سالانه در اغلب زیر حوزههای منتخب، روند کاهشی و منفی داشت. زیر حوزههای منتخب جنوب شرق حوزه دارای روند کاهشی کمتری نسبت به دیگر زیر حوزهها را دارا بود. دبی کم آبی (Q90,Q95) نسبت به دبی پرآبی (Q5,Q10) روند کاهشی شدیدتری را نشان داد. شاخص پرآبی فصل بهار در زیر حوضۀ کاکارضا و آفرینه روند افزایشی داشتند. این دو زیر حوزه مستقل بوده و تحت تأثیر رواناب زیرحوزههای دیگر نمی باشد. افزایش روند شاخص پرآبی در این دو زیر حوزه را می توان به افزایش دمای ناشی از تغییر اقلیم و ذوب زود هنگام برف نسبت داد.
شهرام یوسفی خانقاه؛ حسین آذرنیوند؛ محمدعلی زارع چاهوکی؛ محمد جعفری؛ حمید رضا ناصری
چکیده
استقرار پوشش گیاهی بهترین راه کنترل اراضی تخریب شده و در معرض خطر تخریب میباشد. با توجه به این که نهالکاری در مناطق خشک به دلیل محدویتهای اکولوژیکی بسیار پرهزینه میباشد کارشناسان به دنبال روشهایی هستند که درصد استقرار نهالها را افزایش داده و هزینههای نهال کاری را کاهش دهند. در این راستا استفاده صحیح از اصلاح کنندهها ...
بیشتر
استقرار پوشش گیاهی بهترین راه کنترل اراضی تخریب شده و در معرض خطر تخریب میباشد. با توجه به این که نهالکاری در مناطق خشک به دلیل محدویتهای اکولوژیکی بسیار پرهزینه میباشد کارشناسان به دنبال روشهایی هستند که درصد استقرار نهالها را افزایش داده و هزینههای نهال کاری را کاهش دهند. در این راستا استفاده صحیح از اصلاح کنندهها بسیار اهمیت دارد. منطقۀ مورد مطالعه در شهرستان نظرآباد در جنوب غربی استان البرز واقع شده است. در این تحقیق از اصلاح کنندههای بیوچار معدنی، قارچ های میکوریزی آربسکولار و پلیمر رزین اکریلیک هر کدام در چهار سطح در پای نهالهای قرهداغ استفاده شد. ویژگیهای خاک منطقه هنگام کشت اندازهگیری شد. بعد از گذشت یک سال با شمارش تعداد نهالهای زنده مانده، درصد استقرار برای هر تیمار محاسبه گردید. برآورد اقتصادی براساس هزینه-فایده محاسبه گردیده و برای هر تیمار به طور جداگانه محاسبه شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری در سطح 5 % بین اصلاح کنندهها و شاهد از نظر استقرار وجود دارد و میکوریز دارای بیشترین (70 %) و تیمارهای شاهد دارای کمترین (40 %) درصد استقرار بودند. از نظر اقتصادی تیمارهای میکوریز 100گرم، پلیمر 50گرم و بیوچار 250گرم به ترتیب بهینهترین تیمارهای هر اصلاح کننده بودند. با افزایش سطح استفاده از میکوریز درصد استقرار نهالها افزایش یافت ولی با افزایش سطح استفاده از پلیمر و بیوچار اثرات منفی آنها نمایان شد و درصد استقرار نهالها کاهش یافت. هر تیماری که استقرار نهالها را حداقل 10 درصد افزایش داد توجیه اقتصادی داشت یعنی فایدههای آن تیمار بیشتر از هزینههای آن برآورد شد.