سادات فیض نیا؛ سهیلا یونس زاده جلیلی؛ حسن احمدی
چکیده
به دلیل وجود مشکلات زیاد در کاربرد روشهای سنتی، روش انگشتنگاری یا منشأیابی، که بر استفاده از خصوصیات فیزیکی، ژئوشیمیایی، و آلی رسوب و منابع رسوب متکی است، به عنوان روشی جایگزین و مناسب برای تعیین منابع اصلی رسوب و اهمیت نسبی آنها، مورد توجه محققان قرار گرفته است. در این تحقیق، با استفاده از این روش، نخست ترکیبی از ویژگیهای ...
بیشتر
به دلیل وجود مشکلات زیاد در کاربرد روشهای سنتی، روش انگشتنگاری یا منشأیابی، که بر استفاده از خصوصیات فیزیکی، ژئوشیمیایی، و آلی رسوب و منابع رسوب متکی است، به عنوان روشی جایگزین و مناسب برای تعیین منابع اصلی رسوب و اهمیت نسبی آنها، مورد توجه محققان قرار گرفته است. در این تحقیق، با استفاده از این روش، نخست ترکیبی از ویژگیهای متمایزکننده، که منابع رسوب را دقیق و واضح جدا کنند، انتخاب شد. این ترکیب در زیرحوضههای مختلف حوضة خور و سفیدارک واقع در شهرستان ساوجبلاغ استان البرز تعیین شد و سهم هر واحد سنگی در تولید بار معلق محاسبه گردید. با تهیة نقشة سنگشناسی، واحدهای سنگشناسی حوضه به عنوان منابع رسوب در نظر گرفته شد و رسوبات پشت سازههای آبخیزداری به عنوان مناطق رسوبگذاری. غلظت ۹ عنصر ژئوشیمیایی برای مواد با قطر کمتر از 5/62 میکرون اندازهگیری شد. سپس، بعد از اطمینان از نبود دادههای پرت و بررسی آزمونهای تجزیة واریانس یکطرفه و کولموگروف- اسمیرنوف، از روش تحلیل تشخیص برای انتخاب ترکیب مناسب نهایی استفاده شد. از میان عناصر انتخابی، عنصر Ca مهمترین عنصر در جداسازی واحدهای سنگشناسی بود. در نهایت، اهمیت نسبی هر واحد سنگشناسی نسبت به تولید رسوب معلق محاسبه شد که نشان داد سازندهای شمشک و زاگون بیشترین سهم را در تولید بار معلق منطقه دارند.
شیما نیکو؛ حسین آذرنیوند؛ غلامرضا زهتابیان؛ حسن احمدی؛ محمد علی زارع چاهوکی
چکیده
مبارزه با بیابانزایی، که امروزه تهدیدی جدی برای محیط و رفاه انسان بهشمار میرود، نیازمند درک مسائل پیچیدة این پدیده از طریق ارزیابی، آگاهی از شدت عمل فرایندها، و مشخصنمودن عوامل آن است. بنابراین، در این بررسی، پس از مطالعة شرایط حاکم بر منطقة دامغان، که نشاندهندة وجود بیابانزایی است، شدت و وضعیت فعلی بیابانزایی با تکیه ...
بیشتر
مبارزه با بیابانزایی، که امروزه تهدیدی جدی برای محیط و رفاه انسان بهشمار میرود، نیازمند درک مسائل پیچیدة این پدیده از طریق ارزیابی، آگاهی از شدت عمل فرایندها، و مشخصنمودن عوامل آن است. بنابراین، در این بررسی، پس از مطالعة شرایط حاکم بر منطقة دامغان، که نشاندهندة وجود بیابانزایی است، شدت و وضعیت فعلی بیابانزایی با تکیه بر معیارهای اقلیم، آب، زمینشناسی- ژئومورفولوژی، خاک، و فرسایش بادی، به عنوان مهمترین معیارهای بیابانزایی، ارزیابی شد. با توجه به اعتبار بیشتر مدلهای منطقهای و مدلهای دارای قابلیت بازنگری و اصلاح، در اینجا از مدل ایرانی ارزیابی پتانسیل بیابانزایی (IMDPA)، که برای استفاده در مناطق خشک واسنجی شده است، برای ارزیابی بیابانزایی استفاده شد. نخست شاخص فصلیبودن بارش، با توجه به ویژگیهای خاص اقلیمی منطقه، به مدل اضافه شد. سپس، ارزیابی اولیة بیابانزایی انجام شد. سپس، با توجه به نتایج ارزیابی اولیه، شرایط منطقه، و مسائل مطرحشده در مراحل مختلف ارزیابی، اصلاحات لازم در مدل انجام شد و ارزیابی نهایی بیابانزایی و ارائة نقشة آن صورت گرفت. نتایج بهدستآمده نشان داد که شدت بیابانزایی در 94/33 درصد از سطح منطقه شدید و در 06/66 درصد از سطح آن متوسط است. همچنین، اقلیم، شورشدن منابع آب و خاک، کاربری نامناسب اراضی، بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی، شیوة نامناسب آبیاری، و چرای مفرط مهمترین عوامل بیابانزایی در منطقه است.
lمهسا قاضی مرادی؛ مصطفی ترکش؛ حسین بشری؛ محمدرضا وهابی
چکیده
در این مطالعه توانایی مدل رگرسیون افزایشی تعمیمیافته در تهیه نقشه رویشگاه بالقوه گونه گیاهی کما (Ferula ovinaBoiss) و ترسیم منحنیهای عکسالعمل گونه نسبت به متغیرهای محیطی در منطقه فریدون شهر واقع در غرب اصفهان با مساحت هزار کیلومترمربع بررسی شد. دادههای حضوروغیاب F. ovina به روش تصادفی طبقهبندی شده از تعداد دویست و هفتادوهشت سایت ...
بیشتر
در این مطالعه توانایی مدل رگرسیون افزایشی تعمیمیافته در تهیه نقشه رویشگاه بالقوه گونه گیاهی کما (Ferula ovinaBoiss) و ترسیم منحنیهای عکسالعمل گونه نسبت به متغیرهای محیطی در منطقه فریدون شهر واقع در غرب اصفهان با مساحت هزار کیلومترمربع بررسی شد. دادههای حضوروغیاب F. ovina به روش تصادفی طبقهبندی شده از تعداد دویست و هفتادوهشت سایت (یکصد و سیوهشت سایت حضور و یکصد و چهل سایت غیاب) جمعآوری و نقشه نه متغیر خاک، بیستودو متغیر اقلیمی و سه متغیر فیزیوگرافی با اندازه پیکسل 72*72 مترمربع با استفاده از روشهای میانیابی (کریجینگ، معکوس فاصله وزنی) تهیه شد. سپس ارتباط بین حضوروغیاب گونه با عوامل محیطی با استفاده از مدل افزایشی تعمیمیافته بررسی گردید. طبق نتایج حضور این گونه با فاکتورهای میزان سیلت و رس خاک ارتباط معکوس و با میزان شیب، ارتفاع از سطح دریا، میزان ماده آلی، درصد اشباع و میانگین درجه حرارت سالیانه همبستگی مستقیم دارد. ارزیابی مدل با استفاده از دادههای مستقل بیانگر ضریب کاپای 64/0 و سطح زیر منحنی پلات 86/0 بود. طبق نقشه رویشگاه بالقوه و منحنیهای عکسالعمل ترسیم شده، گونه F. ovina در رویشگاههای با میانگین درجه حرارت سالیانه 11-9 درجه سانتی گراد، شیب 50-25 درصد،ارتفاع 3000- 1950 متر از سطح دریا، کربنات کلسیم 30-10 درصد، ماده آلی 6-4 درصد، سیلت 30-10 درصد، رس 60-45 درصد و درصد اشباع 60-45 بیشترین احتمال حضور را دارد. مدل تولید شده در شناسایی مناطق با پتانسیل رویشی بالای این گونه و برنامههای اصلاح و احیای مراتع کارایی مناسبی دارد.
رضا شهبازی؛ سادات فیض نیا؛ راضیه لک؛ حسن احمدی
چکیده
مطالعة رسوبات سطحی جنوب جلگة خوزستان در اراضی حاشیة تالاب شادگان بهمنظور شناخت ماهیت رسوبات، طبقهبندی آنها و تعیین تأثیرگذارترین ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی در تغییرات رسوبات، انجام شد. پس از تهیة نقشة واحدهای کاری، نمونهها از 27 نقطه در واحدها برداشت شدند. ویژگیهای شیمیایی نمونهها شامل کربنات کلسیم، سولفات کلسیم، ...
بیشتر
مطالعة رسوبات سطحی جنوب جلگة خوزستان در اراضی حاشیة تالاب شادگان بهمنظور شناخت ماهیت رسوبات، طبقهبندی آنها و تعیین تأثیرگذارترین ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی در تغییرات رسوبات، انجام شد. پس از تهیة نقشة واحدهای کاری، نمونهها از 27 نقطه در واحدها برداشت شدند. ویژگیهای شیمیایی نمونهها شامل کربنات کلسیم، سولفات کلسیم، کلرید سدیم، سدیم، منیزیم، کلسیم، هدایت الکتریکی، اسیدیته و نسبت جذب سدیم، اندازهگیری شدند. پس از حذف مجموع مواد شیمیایی، درصد مواد تخریبی و شیمیایی تعیین و سپس دانهبندی بخش تخریبی صورت پذیرفت. از آنجا که رسوبات، ریزدانه و حاوی املاح بودند، طبقهبندی با روش جدید مبتنی بر سهم اجزای تخریبی و شیمیایی انجام شد و بهمنظور تعیین تأثیرگذارترین عوامل و متغیرها در تغییرپذیری رسوبات از تحلیل عاملی و تحلیل خوشهبندی استفاده شد. نتایج طبقهبندی نشان داد که رسوبات سطحی منطقه از نوع مارن بوده و ترکیبی مشابه مارنهای ترسیر ایران دارند. براساس نتایج تحلیل عاملی، دو عامل اصلی اجزای طبقهبندی جدید و ویژگیهای شیمیایی، بر تغییرپذیری رسوبات مؤثر بودند که ویژگیهای شیمیایی نقش مؤثرتری داشته و با توجه به نتایج تحلیل خوشهای، متغیر سدیم مؤثرترین آنها بوده و مقدار آن در واحدهای کاری مختلف، تا بیش از20 برابر متفاوت است. نتایج این تحقیق نشان داد که به کار گیری روش جدید طبقهبندی همراه با تحلیلهای آماری منجر به استخراج اطلاعات بیشتر از اراضی یکدست و وسیع پلایایی و سبخایی میشود.
داریوش قربانیان؛ احسان زند اصفهانی؛ حیدر شرفیه؛ علیرضا افتخاری
چکیده
استفاده از اراضی شور و کم بازده برای تولید علوفه گام مهمی در راستای بهرهوری بهینه از منابع آب و خاک با کیفیت پایین، تأمین علوفۀ دامها و حفاظت از منابع پایه به حساب میآید. لذا به منظور بررسی توان استقرار، حجم تاجپوشش، رشد ارتفاعی، میزان تولید و در نهایت معرفی گونههای مناسب برای اصلاح اراضی شور و کم بازده منطقۀ مورد تحقیق، ایستگاه ...
بیشتر
استفاده از اراضی شور و کم بازده برای تولید علوفه گام مهمی در راستای بهرهوری بهینه از منابع آب و خاک با کیفیت پایین، تأمین علوفۀ دامها و حفاظت از منابع پایه به حساب میآید. لذا به منظور بررسی توان استقرار، حجم تاجپوشش، رشد ارتفاعی، میزان تولید و در نهایت معرفی گونههای مناسب برای اصلاح اراضی شور و کم بازده منطقۀ مورد تحقیق، ایستگاه تحقیقات بیابان گرمسار (با شوری 30 تا 35 ds/m) و گونههای غیربومی و پرتولیدAtriplexleucoclada,Atriplexcanescens و گونههای بومی و خوشخوراک Atriplexverrocifera , Aeluropuslagopoidesو Aeluropuslittoralis انتخاب شده و هریک در سه تکرار کاشته شدند. گونههای منتخب مقاوم به شوری و خشکی هستند. در هر تکرار از گونههای مورد نظر به تعداد 15 نمونه در هر ردیف کاشته شد. نتایج نشان داد که درصد استقرار گونههای گیاهی At. ca , At. le , At. ve , Ae. laو Ae.li به ترتیب برابر با 5/95%، 5/95%، 100% ، 7/97% و 100% میباشد که نشان از قدرت استقرار مناسب همۀ گونههای مورد بررسی دارد. تحلیل نتایج حاصل از تجزیۀ واریانس تولید سالانه نشان داد که تمامی گونههای یاد شده قادر به تولید علوفه در اراضی شور با حداکثر ds/m35 هستند. در بین گونههای مورد بررسی گونههای At. ca و At. le از لحاظ میزان تاج پوشش و ارتفاع دارای بیشترین عملکرد بودند. گونۀ At. le با تولید بیش از 2 تن در هکتار پر تولید ترین گونۀ مورد بررسی شناخته شد. از بین صفتهای مورد بررسی نیز صفات میزان تولید و تاج پوشش صفتهای بهتری برای نشان دادن اختلافات بین گونهها شناخته شدند.
اسماعیل شیدای کرکج؛ عیسی جعفری؛ رقیه جهدی
چکیده
آتشسوزی از مهمترین عوامل اثرگذار بر اکوسیستمهای طبیعی است. این مطالعه به منظور بررسی اثر آتشسوزی بر ویژگیهای شیمیایی خاک، بانک بذر خاک و پوشش گیاهی در مراتع کوهستانی یکه برماق واقع در بخش جنوبی پارک ملی گلستان انجام شد. پس از تعیین منطقۀ شاهد و آتشسوزی، نمونهبرداری با استفاده از 5 ترانسکت 200 متری و 5 پلات یک متر ...
بیشتر
آتشسوزی از مهمترین عوامل اثرگذار بر اکوسیستمهای طبیعی است. این مطالعه به منظور بررسی اثر آتشسوزی بر ویژگیهای شیمیایی خاک، بانک بذر خاک و پوشش گیاهی در مراتع کوهستانی یکه برماق واقع در بخش جنوبی پارک ملی گلستان انجام شد. پس از تعیین منطقۀ شاهد و آتشسوزی، نمونهبرداری با استفاده از 5 ترانسکت 200 متری و 5 پلات یک متر مربعی بر روی هر ترانسکت انجام شد و درصد پوشش تاجی، تراکم و تولید فرمهای رویشی ثبت گردید. در هر ترانسکت نیز یک پلات به صورت تصادفی جهت بررسی ویژگیهای خاکی و بانک بذر خاک انتخاب شد، به طوریکه نمونههای خاک به منظور بررسی ویژگیهای خاک از عمق 20-0 و 40-20 سانتیمتر و نمونههای مورد استفاده جهت بررسی بانک بذر خاک نیز از دو عمق 5- 0 سانتیمتر و 10-5 سانتیمتر برداشت شد. به منظور بررسی اختلاف پارامترهای مورد مطالعه بین سایتهای مورد نظر از آزمونهای آماری تی مستقل و اختلاف بین عمق اول و دوم هر سایت از آزمون تی جفتی استفاده شد. مقایسۀ ویژگیهای خاک نشان میدهد، فاکتور اسیدیته، پتاسیم، نیتروژن، فسفر، کربن، هدایت الکتریکی و ظرفیت تبادل کاتیونی در منطقۀ آتشسوزی بیشتر از شاهد بودند. طبق نتایج بهدست آمده میزان غنا و تنوع گونهای منطقۀ شاهد نسبت به آتشسوزی بیشتر بوده است. علاوه بر این، تنوع و غنای بانک بذر خاک در عمق اول نسبت به عمق دوم، در هر دو منطقه بیشتر بوده است.
محمد جنگجو؛ فریبا نوع دوست؛ فهیمه رفیعی
چکیده
این تحقیق به منظور مقایسة صفات و گروههای عملکردی گیاهی در مرتع شخم و رهاشده (پس از 28 سال) و مرتع قرق در منطقة بهارکیش قوچان در استان خراسان رضوی انجام شد. در دو سایت شخمخورده و شاهد چهل واحد نمونهبرداری یک متر مربعی به روش سیستماتیک تصادفی مستقر شد. در هر پلات فهرست گونههای گیاهی، فراوانی، پوشش تاجی و بیست صفت رویشی، فنولوژیکی ...
بیشتر
این تحقیق به منظور مقایسة صفات و گروههای عملکردی گیاهی در مرتع شخم و رهاشده (پس از 28 سال) و مرتع قرق در منطقة بهارکیش قوچان در استان خراسان رضوی انجام شد. در دو سایت شخمخورده و شاهد چهل واحد نمونهبرداری یک متر مربعی به روش سیستماتیک تصادفی مستقر شد. در هر پلات فهرست گونههای گیاهی، فراوانی، پوشش تاجی و بیست صفت رویشی، فنولوژیکی و تولیدمثلی اندازهگیری و ثبت شد. بر اساس آنالیز همبستگی پیرسون، با استفاده از نرمافزار R، نُه صفتـ شکل زیستی، تاج گیاه، روش تولیدمثل، ساختار ذخیرهای، نوع ریشه، دورة رویشی برگ، شکل رویشی، دورة زندگی و روش تکثیرـ صفات عملکردی انتخاب شدند. طبقهبندی و رستهبندی دادهها در ماتریس نُه صفت در 112 گونه، با استفاده از نرمافزارهایCANOCO و TWINSPANS، به تفکیک پنج گروه عملکردی منجر شد. درصد پوشش کل دو گروه عملکردی در اراضی شخمخورده به طور معنیداری (70 درصد) کاهش یافت، ولی درصد پوشش سه گروه عملکردی به طور نسبی (10 ـ 20 درصد) افزایش یافت. بر اساس نتایج این تحقیق، گیاهان یکساله با صفات و شکل زیستی تروفیت، ژئوفیت، ریزومدار در مقابل تخریب شخم مقاوماند، ولی گیاهان چندساله (فانروفیت، کامفیت، همیکریپتوفیت) و گیاهانی که سیستم ریشهای راست و تاج پوشش گسترده دارند در مقابل تخریب ناشی از شخم حساساند.
اسماعیل شیدای کرکج؛ جواد معتمدی؛ فاطمه علیلو؛ حمید سیروسی
چکیده
مدیریت چرا یکی از موارد اساسی در مدیریت اکوسیستمهای مرتعی بوده و هدف از آن استفاده بهینه از مناطق تحت چرا بهمنظور دستیابی به بازده مطلوب و حفظ پایداری اکوسیستمهای مرتعی است. برای ارزیابی پاسخ پوشش گیاهی به چرا در مراتع ییلاقی چهارباغ استان گلستان در پنج منطقه مختلف چرایی، تراکم گیاهی، درصد تاج پوشش گیاهی و خصوصیات عملکردی ...
بیشتر
مدیریت چرا یکی از موارد اساسی در مدیریت اکوسیستمهای مرتعی بوده و هدف از آن استفاده بهینه از مناطق تحت چرا بهمنظور دستیابی به بازده مطلوب و حفظ پایداری اکوسیستمهای مرتعی است. برای ارزیابی پاسخ پوشش گیاهی به چرا در مراتع ییلاقی چهارباغ استان گلستان در پنج منطقه مختلف چرایی، تراکم گیاهی، درصد تاج پوشش گیاهی و خصوصیات عملکردی اندازهگیری شد. بهاینترتیب با استفاده از روش آماری و با توجه به اندازه تاج پوشش گیاهان غالب منطقه، در حدود 20 پلات با اندازه یک مترمربعی و بهرهگیری از روش سیستماتیک- تصادفی جهت نمونهبرداری برای هر سایت در نظر گرفته شد و میزان درصد تاج پوشش گونهها و تراکم گیاهی (تعداد در واحد سطح) در داخل هر پلات یادداشت گردید. با استفاده از تجزیه واریانس و آزمون دانکن میانگین پارامترهای مورد بررسی تجزیه و تحلیل شد و با استفاده از روش آنالیز خوشهای و ضریب جاکارد ترکیب پوشش گیاهی از نظر شباهت در شدتهای مختلف چرا مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که شدت چرا تأثیر معنیداری روی پوشش گیاهی منطقه دارد. بهطوریکه با افزایش شدت چرا از تراکم گونههای مطلوب کاسته و بر تراکم گونههای نامطلوب افزوده میشود. منطقه قرق دارای بیشترین مقدار تراکم گونههای مطلوب مرتعی است. برخی خصوصیات عملکردی نظیر چندسالهها، همی کریپتوفیتها، کاموفیتها، گندمیان و گیاهان کمشونده بهطور معنیداری با افزایش چرا کاهش پیدا کردند. بیشترین افزایش مربوط به فرم رویشی گندمیان با میزان تراکم 8/9 و کلاس خوشخوراکی I با میزان تراکم 8/22 بوده که مربوط به منطقه قرق است. در مورد گروههای عملکردی نیز فرم رویشی گندمیان با میانگین تاج پوشش 65/19 درصد بیشترین افزایش را در منطقه قرق داراست. سایتهای آبشخور و حریم آغل، قرق و کلید از نظر ترکیب پوشش گیاهی به هم مشابهاند. بهطورکلی میتوان نتیجهگیری نمود که افزایش شدت چرا در منطقه مورد مطالعه باعث ایجاد تغییرات منفی در پوشش گیاهی گردیده و این تغییرات در مناطق چرایی آبشخور، حریم آغل و روستا کاملاً مشهود است. لذا استفاده از روشهای مدیریت چرا در منطقه جهت بهبود شاخصهای پوشش گیاهی و سوق دادن پوشش گیاهی به سمت تعادل توصیه میگردد.
صدیقه محمدی؛ علی سلاجقه؛ حسن احمدی؛ جمال قدوسی؛ علی کیانی راد
چکیده
رسوب معلق بزرگترین منبع آلودهکنندۀ غیرنقطهای و عامل اصلی تخریب کیفیت آبهای سطحی است. چون مدلهای هیدرولیکی انتقال رسوب قادر به پیشبینی بار معلق رودخانه نیستند، منحنیهای سنجه رسوب به عنوان معمولترین روشهای هیدرولوژیکی برآورد بار رسوبی معلق رودخانهها کاربرد وسیعی دارند. از آنجایی که معادلات رگرسیونی منحنی ...
بیشتر
رسوب معلق بزرگترین منبع آلودهکنندۀ غیرنقطهای و عامل اصلی تخریب کیفیت آبهای سطحی است. چون مدلهای هیدرولیکی انتقال رسوب قادر به پیشبینی بار معلق رودخانه نیستند، منحنیهای سنجه رسوب به عنوان معمولترین روشهای هیدرولوژیکی برآورد بار رسوبی معلق رودخانهها کاربرد وسیعی دارند. از آنجایی که معادلات رگرسیونی منحنی سنجه به علت تبدیل لگاریتمی آمار دبی جریان و رسوب معلق دارای اریب زیاد هستند، ضرایب اصلاحی جهت حذف اثر تبدیل لگاریتمی و اریب ناشی از برونیابی در ایستگاههای هیدرومتری واقع در سرشاخهها و رودخانههای اصلی حوزۀ آبخیز سفیدرود، در 20 ایستگاه، استفاده شد. پس از مقایسۀ 9 روش برآورد منحنی سنجه شامل روشهای یکخطی، یکخطی با ضرایب اصلاحی CF1، CF2، FAO، روش دوخطی، روش حد وسط دستهها، حدوسط با ضرایب اصلاحی CF1، CF2 و FAO با استفاده از دو معیار RMSE و NASH نتایج نشان داد که روش حد وسط و روش حد وسط با ضرایب اصلاحی CF2 و CF1 در مقایسه با سایر روشهای منحنی سنجه، بیشترین برازشها (از نظر فراوانی) را به ایستگاههای حوضۀ سفید رود دارا هستند. در کل میتوان نتیجه گرفت که ضرایب اصلاحی CF1 و CF2 در اغلب ایستگاهها به دلیل جبران کمتخمینی روشهای منحنی سنجه، موجب افزایش کارایی مدل شدهاند. نمودار تغییرات رسوبدهی (بهدست آمده از توابع منتخب) به ازاء مساحت نشان داد که این تابع نمودار دارای نمای کمی بیشتر از واحد است که ناشی از افزایش رسوبدهی به ازاء افزایش واحد مساحت است. طبق نتایج این تحقیق سالانه حدود 30 میلیون تن رسوب معلق وارد مخزن سد سفیدرود میشود.
اعظم طبرزدی؛ مقداد جورغلامی؛ علیرضا مقدم نیا؛ باریس مجنونیان قراقز؛ پدرام عطارد
چکیده
در چشم انداز شهری، بسیاری از چالشهای محیط زیستی نظیر رواناب ناشی از آب رگبار و ریسک سیلاب، آلودگی شیمیایی و ذرات معلق هوا، خاک و آب شهری، جزیره گرمایی شهری و امواج حرارتی تابستانه تشدید میشوند. روانابهای ناشی از بارشهای شدید در بسیاری از مناطق جهان منجر به سیل، فرسایش، رسوب و حمل عناصر میشوند که پوشش گیاهی جنگلی یکی از مهمترین ...
بیشتر
در چشم انداز شهری، بسیاری از چالشهای محیط زیستی نظیر رواناب ناشی از آب رگبار و ریسک سیلاب، آلودگی شیمیایی و ذرات معلق هوا، خاک و آب شهری، جزیره گرمایی شهری و امواج حرارتی تابستانه تشدید میشوند. روانابهای ناشی از بارشهای شدید در بسیاری از مناطق جهان منجر به سیل، فرسایش، رسوب و حمل عناصر میشوند که پوشش گیاهی جنگلی یکی از مهمترین عوامل تعدیل سیلاب و کنترل فرسایش و رسوب است. دراین پژوهش وضعیت کیفی رواناب در پارک جنگلی چیتگر با هدف تعیین الگوی کیفی رواناب پارک جنگلی و اثر پوشش جنگلی برآن، مورد بررسی قرار گرفت و دبی رواناب، پارامترهای فیزیکی و شیمیایی در طی 3 رویداد رگبار (5 دی و 25 بهمن 95 و 15 اردیبهشت 96) مورد اندازهگیری و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که مقادیر میانگین پارامترهای دبی 3/1988 لیتر بر ساعت، کل مواد جامد محلول (TDS) 64/40 میلیگرم در لیتر،کل مواد جامد معلق (TSS) 8/ 2064 میلیگرم در لیتر ، pH 75/7، کلسیم 95/2 میلیگرم در لیتر ،منیزیم 23/2 میلیگرم در لیتر، سدیم 4/584 میلیگرم در لیتر ، پتاسیم 71/5 میلیگرم در لیتر، نیترات 36/1 میلیگرم در لیتر و فسفات 71/ 0 میلیگرم در لیتر بود. همچنین ارزیابی همبستگی بین پارامترها حاکی از وجود همبستگی زیاد بین پارامترها بود که قویترین آنها شامل همبستگی بین کلسیم با دبی رواناب (66/0) و کل مواد جامد محلول (69/0)؛ سدیم با pH (71/0) و کل مواد جامد محلول (65/0) بود. بررسی خصوصیات رواناب سه زیر حوضه A (29% پوشش)، B (31% پوشش)و C (24%پوشش) نشان داد که افزایش درصد پوشش موجب کاهش میزان رواناب در بارشهای سالانه شد. همچنین در اثر بالاتر بودن پوشش گیاهی در زیرحوضههای A و B، میزان املاح معلق، املاح کل، سدیم، پتاسیم و کلسیم رواناب کمتر بود. اما در مورد یونهای نیترات و فسفات احتمالا به دلیل افزایش فعالیتهای بیولوژیکی در پوششهای جنگلی بالاتر، میزان آن در زیرحوضههای دارای پوشش 29 و 31 درصد بیشتر از زیرحوضه دارای پوشش 24 درصد بود.
منصوره کارگر؛ زینب جعفریان؛ علی طاهری
چکیده
با توجه به اهمیت نقش بهرهبرداری از مراتع و تغییرات ایجاد شده در سیستمهای اجتماعی - اقتصادی و اکولوژیکی مراتع، برنامهریزی جهت بررسی وضعیت حال و تصمیمگیری برای شرایط موجود حائز اهمیت میباشد. در همین راستا این مطالعه در نظر دارد جهت تعیین اختلاف نگرشها بین کارشناسان و بهرهبرداران به بررسی و مقایسۀ اولویت عوامل ...
بیشتر
با توجه به اهمیت نقش بهرهبرداری از مراتع و تغییرات ایجاد شده در سیستمهای اجتماعی - اقتصادی و اکولوژیکی مراتع، برنامهریزی جهت بررسی وضعیت حال و تصمیمگیری برای شرایط موجود حائز اهمیت میباشد. در همین راستا این مطالعه در نظر دارد جهت تعیین اختلاف نگرشها بین کارشناسان و بهرهبرداران به بررسی و مقایسۀ اولویت عوامل مؤثر بر بهرهبرداری از مراتع در چهار معیار قوت، ضعف، فرصت و تهدید بپردازد. بدین منظور از آنالیز SWOT برای تحلیل عوامل مؤثر بر بهرهبرداری از مراتع استفاده گردید. عوامل شناسایی شده از طریق تنظیم و تکمیل پرسشنامه به روشهای طیف لیکرت و آنالیز AHP به ترتیب توسط بهرهبرداران و کارشناسان اولویتبندی و مقایسه شد. نتایج نشان داد که فقط پتانسیل مرتع برای دامگذاری با امکان تغذیۀ دستی، بهرهبرداریهای غیر اصولی مانند معدن، مانورهای نظامی از اولویت یکسانی برخوردار بودند. نتایج نشان داد در عوامل مربوط به نقاط قوت، تطابق نوع و نژاد دامی غالب منطقه با شرایط مراتع با وزن 117/0، نقاط ضعف، کنارهگیری بهرهبرداران با سابقه از شغل دامداری مرتع با تجربه با وزن 026/0، فرصتها، افزایش مطالعات علمی دربارۀ مراتع در مراکز تحقیقاتی، ادارت منابع طبیعی با وزن 185/0 و در عوامل مربوط به تهدیدها، نوسانات قیمت بازار با وزن 076/0 در اولویت قرار دارند. نتایج این تحقیق حاکی از آن بود که در ماتریس ارزیابی عوامل داخلی (نقاط ضعف و قوت) جمع امتیاز نهایی محاسبه شدۀ نقاط قوت از نقاط ضعف بیشتر است. این بدین معناست که عوامل تأثیرگذار بر بهرهبرداری از مراتع از نظر عوامل درونی دارای قوت است. ماتریس ارزیابی عوامل خارجی (تهدید و فرصت) نشان دهندۀ آن است که در وضعیت موجود، میتوان با تقویت فرصتها در مقابل تهدیدها واکنش راهبردی مناسبی نشان داد. بنابراین، راهبرد جهت حرکت به سمت توسعۀ مطلوب از بهرهبرداری از مراتع محسوب میشود.
عطااله کاویان؛ عطا صفری؛ آیدین پارساخو
چکیده
این تحقیق، به بررسی و برآورد میزان رسوبدهی جادههای جنگلی حوزه آبخیز دارابکلا با استفاده از مدلهای WARSEM و SEDMODL پرداخته و بهمنظور ارزیابی نتایج حاصل، با استفاده از شبیهساز باران به صورت مستقیم میزان تولید رسوب در سطح جادههای مذکور اندازهگیری شد. بهمنظور اجرای مدلهای WARSEM و SEDMODL، عملیات صحرایی برای اندازهگیری ...
بیشتر
این تحقیق، به بررسی و برآورد میزان رسوبدهی جادههای جنگلی حوزه آبخیز دارابکلا با استفاده از مدلهای WARSEM و SEDMODL پرداخته و بهمنظور ارزیابی نتایج حاصل، با استفاده از شبیهساز باران به صورت مستقیم میزان تولید رسوب در سطح جادههای مذکور اندازهگیری شد. بهمنظور اجرای مدلهای WARSEM و SEDMODL، عملیات صحرایی برای اندازهگیری پارامترهای مختلفی از قبیل طول جاده، عرض جاده، ارتفاع و پوشش شیروانی جاده، شیب طولی جاده، شکل و پیکربندی جاده، سطح جاده و غیره در تعداد 63 قسمت مختلف در مسیری به طول 11979 متر از جادههای جنگلی منطقه مورد مطالعه انجام شد. برای اندازهگیری مستقیم رسوبدهی جادههای مورد مطالعه از دستگاه بارانساز صحرایی با ویژگیهایی از قبیل ارتفاع نازل 3 متر و ابعاد پلات 2 مترمربع استفاده گردید. نتایج حاصل از مدلهای WARSEM، SEDMODL و اندازهگیری مستقیم تحت شبیهسازی باران نشان داد که میزان رسوبدهی جادههای مورد مطالعه، بهترتیب 918/9، 109/5 و 141/4 کیلوگرم در مترمربع در سال میباشد. سایر نتایج نشان داد که در سطح اطمینان 95%، اختلاف معنیداری بین دادههای مشاهدهای (شبیهسازی باران) و نتایج مدل SEDMODL وجود نداشته، همچنین مدل مذکور با مقادیر RD، MD، BIAS، RE و RMSE بهترتیب 42/21، 54/4، 04/0، 59/17 و 71/0 مدل مناسبتر برای برآورد رسوبدهی در جادههای جنگلی منطقه مورد مطالعه میباشد.
گلاله غفاری؛ حسن احمدی؛ امید بهمنی؛ علی اکبر نظری سامانی
چکیده
با وجود اینکه بیشتر از 45 سال از عمر اجرای پروژههای آبخیزداری در کشور میگذرد و روز به روز بودجههای اختصاص یافته به این طرحها افزایش مییابد، همچنان روند فزاینده فرسایش خاک، نابودی منابعطبیعی و خسارات سرسامآور و بسیار دردناک ناشی از آن ادامه دارد که نشاندهنده ضعف در عملکرد و شکست طرحهای حفاظت از منابعطبیعی ...
بیشتر
با وجود اینکه بیشتر از 45 سال از عمر اجرای پروژههای آبخیزداری در کشور میگذرد و روز به روز بودجههای اختصاص یافته به این طرحها افزایش مییابد، همچنان روند فزاینده فرسایش خاک، نابودی منابعطبیعی و خسارات سرسامآور و بسیار دردناک ناشی از آن ادامه دارد که نشاندهنده ضعف در عملکرد و شکست طرحهای حفاظت از منابعطبیعی است. بنابراین در طرحهای آبخیزداری که عموماً با عوامل بسیار مختلفی سر و کار داشته و بیشتر جنبه مدیریتی طرحها باید قوی دیده شود، ارزیابی میتواند جایگاه مناسبی داشته باشد و میزان کارایی و دستیابی به هدف این طرحها را مشخص نماید. حوزه آبخیز کن به مساحت 20571 هکتار یکی از حوضههایی است که عملیات آبخیزداری در آن در سال 1379 به اجرا درآمد. در این تحقیق جهت ارزیابی اثرات این عملیات، پس از جمعآوری آمار و اطلاعات لازم و بررسی صحت و دقت دادههای ایستگاههای هواشناسی و هیدرومتری حوضه از روشهای منحنی جرم مضاعف، مقایسه هیدروگراف سالانه و آنالیز هیدرولوژیکی، بررسی میزان رسوب در دورههای خشک و مرطوب، رسم منحنی سنجه رسوب، بررسی میزان رسوب در بارشهای مشابه قبل و بعد از اجرای طرح و ... استفاده شد. منحنی جرم مضاعف نشاندهنده اثر مثبت این عملیات بر میزان رواناب و رسوب بوده است. نتایج حاصل از رسم منحنی رژیم هیدرولوژیک نیز نشان میدهد که اثر عملیات آبخیزداری بر واکنش هیدرولوژیک حوضه نسبت به بارندگی مثبت بوده و توانسته است آن را آرامتر نماید. یعنی به ازاء بارندگی مشابه در پیش و پس از عملیات آبخیزداری، میزان رواناب تولید شده کاهش یافته است. همچنین میزان بار معلق در اثر اجرای طرح از 56/47892 تن در سال به 22365 تن در سال رسیده و در بارشهای مشابه میزان دبی حاصله بعد از اجرای طرح و متعاقب آن رسوب حاصل از آن کاهش داشته است که نشاندهنده اثر مثبت این عملیات است.
رویا وزیریان؛ حمید رضا عسگری؛ مجید اونق؛ چوقی بایرام کمکی
چکیده
شناخت رابطة گیاه با خاک در راستای توسعه و برآورد اهداف احیای اراضی تخریبیافته ضروری است. به منظور بررسی رابطة تراکم گیاه آتریپلکس با میزان ترسیب کربن، مراتع اینچهبرون در استان گلستان بررسی شد. نمونهبرداری به روش کاملاً تصادفی در سه تراکم (200>)، (200-400)، و (400<) پایه در هکتار با 30 تکرار در سطح از عمق (0-30) سانتیمتر صورت گرفت. پس از ...
بیشتر
شناخت رابطة گیاه با خاک در راستای توسعه و برآورد اهداف احیای اراضی تخریبیافته ضروری است. به منظور بررسی رابطة تراکم گیاه آتریپلکس با میزان ترسیب کربن، مراتع اینچهبرون در استان گلستان بررسی شد. نمونهبرداری به روش کاملاً تصادفی در سه تراکم (200>)، (200-400)، و (400<) پایه در هکتار با 30 تکرار در سطح از عمق (0-30) سانتیمتر صورت گرفت. پس از اندازهگیری پارامترهای مورد نظر در آزمایشگاه، نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS آنالیز شد. برای مقایسة میانگین بین سطوح تراکم و شاهد از آزمون دانکن استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد کربن آلی موجود در منطقة آتریپلکسکاری دارای دامنهای بین 48/0 تا 64/0 درصد و با میانگین 56/0 درصد است. در حالی که کربن آلی موجود در منطقة شاهد دارای دامنة تغییراتی بین 03/0 تا 12/0 درصد و با میانگینی برابر 078/0 درصد است، که بیانگر افزایش معنیدار میزان کربن آلی در منطقة آتریپلکسکاریشده نسبت به منطقة شاهد است. کربن ترسیبشده در واحد سطح در منطقة کمتراکم برابر27/26تن در هکتار، در منطقة با تراکم متوسط برابر 85/27 تن در هکتار، و در منطقة پُرتراکم برابر 66/30 تن در هکتار است. این نتیجه بیانگر آن است که با افزایش تراکم میزان کربن آلی و در نتیجه، ترسیب کربن در خاک روند افزایشی داشته است. تفاوت معنیداری در میزان ترسیب کربن و مقدار کربن آلی خاک در سه منطقة متمایز از نظر تراکم کاشت مشاهده نشد، در حالی که تفاوت آنها با منطقة شاهد معنیدار بود.
جواد ظهیری؛ حدیث شاهرخی؛ احمد جعفری
چکیده
برآورد بار رسوب معلق یکی از مهمترین و پیچیدهترین بحثهای هیدرولیک رسوب و مهندسی رودخانه بهحساب میآید. بر همین اساس روشهای متعددی جهت برآورد بار معلق رسوب ارائه شده که با توجه به تجربی بودن این روشها، دقت پایینی داشته و نتایج روشهای مختلف تفاوت زیادی با یکدیگر دارند. امروزه با پیشرفت علوم رایانهای الگوریتمهای ...
بیشتر
برآورد بار رسوب معلق یکی از مهمترین و پیچیدهترین بحثهای هیدرولیک رسوب و مهندسی رودخانه بهحساب میآید. بر همین اساس روشهای متعددی جهت برآورد بار معلق رسوب ارائه شده که با توجه به تجربی بودن این روشها، دقت پایینی داشته و نتایج روشهای مختلف تفاوت زیادی با یکدیگر دارند. امروزه با پیشرفت علوم رایانهای الگوریتمهای متنوعی ابداع شده که از آن جمله میتوان به الگوریتمهای درختی اشاره کرد. در تحقیق حاضر ضمن بررسی روش منحنی سنجۀ رسوب، از الگوریتم درختی M5 و برنامهریزی ژنتیک(GP)بهعنوان روشهای نوین جهت برآورد بار معلق رسوب استفاده شده است. اطلاعات مورد استفاده شامل دبی جریان آب و دبی رسوب مربوط به پنج ایستگاه آبسنجی بهبهان و چمنظام بر روی رودخانۀ مارون، جوکنک بر روی رودخانۀ الله و مشراگه و شادگان بر روی رودخانۀ جراحی در استان خوزستان است. در تمامی ایستگاهها دقت دو مدل درختی از منحنی سنجۀ رسوب بیشتر بوده و مقدار مجموع مربعات خطا در تمامی ایستگاهها جهت مدل M5 به میزان 7 الی 41 درصد نسبت به منحنی سنجۀ رسوب کمتر محاسبه شده است. علاوه بر این، نتایج این تحقیق نشاندهندۀ نزدیکی کارایی دو روش M5 و GP است که با توجه به ساختار ساده و مفهومی مدل M5 این روش بهعنوان روش مناسب جهت برآورد بار معلق رسوب انتخاب گردید.
میثم علی زاده؛ بهروز ملکپور؛ حمید آریا؛ سمانه وردیان
چکیده
در آینده تغییرات درجۀ حرارت کره زمین، قابل ملاحظه خواهد بود. این پدیده ناشی از تمرکز گازهای گلخانهای در جو کرۀ زمین است. بنابراین جلوگیری از وقوع آن ضروری به نظر میرسد. روشهای بیولوژیک شامل زیتودۀ گیاهی و خاک تحت آن به عنوان بهترین و عملیترین راهکار، پیشنهاد شده است. حوزههای آبخیز به عنوان بزرگترین واحدهای ...
بیشتر
در آینده تغییرات درجۀ حرارت کره زمین، قابل ملاحظه خواهد بود. این پدیده ناشی از تمرکز گازهای گلخانهای در جو کرۀ زمین است. بنابراین جلوگیری از وقوع آن ضروری به نظر میرسد. روشهای بیولوژیک شامل زیتودۀ گیاهی و خاک تحت آن به عنوان بهترین و عملیترین راهکار، پیشنهاد شده است. حوزههای آبخیز به عنوان بزرگترین واحدهای فیزیکی و ژئومرفولوژیکی در برگیرندۀ دو عنصر مهم خاک و گیاه بوده بهطوری که روند کنونی تغییرات آبوهوایی به عنوان یکی از چالشهای مضاعف و تهدیدی در پایداری آبخیزها محسوب میشود. ترسیب کربن در خاک و پوشش گیاهی فرآیندی مقرون به صرفه و سازگار با محیطزیست است که میتواند از طریق شیوههای مدیریت اراضی با نوع صحیح استفاده از اراضی، فراهم گردد. باعنایت به این موضوع، این تحقیق با هدف بررسی تأثیر نوع اراضی بر مقدار ترسیب کربن خاک و تعیین بهترین نوع کاربری در اینخصوص در سطح حوزۀ آبخیز واز در شهرستان نور انجام شده است. نمونهبرداری در کابریهای تعیین شده در دو عمق 15-0 و 30-15 سانتیمتری انجام و کربن آلی خاک محاسبه گردید. نتایج نشان داد که جنگلها دارای بیشترین مقادیر ذخیرۀ کربن در هر دو عمق مورد مطالعه و پس از آن اراضی زراعی و باغات، مراتع و در نهایت مناطق روستایی دارای کمترین مقدار بوده است. در مجموع نیز مقدار ذخیرۀ کربن تا عمق 30 سانتیمتری خاک در حوزۀ آبخیز واز، 741666 تن برآورد گردید.
کورش کمالی؛ غلامرضا زهتابیان؛ طیبه مصباح زاده؛ حسین شهاب آرخازلو؛ محمود عرب خدری؛ علیرضا مقدم نیا
چکیده
پایداری خاک به ویژه در اکوسیستمهای شکننده یک شاخص ضروری برای مدیریت پایدار اراضی است و به ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک بستگی دارد. با این وجود پایداری خاک به طور مستقیم قابل اندازهگیری نبوده و باید از شاخصهای کیفیت و پایداری خاک استنتاج شود. به منظور بررسی پایداری خاک در منطقۀ بیابانی سمنان، مزارع، باغات و مراتع ...
بیشتر
پایداری خاک به ویژه در اکوسیستمهای شکننده یک شاخص ضروری برای مدیریت پایدار اراضی است و به ویژگیهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک بستگی دارد. با این وجود پایداری خاک به طور مستقیم قابل اندازهگیری نبوده و باید از شاخصهای کیفیت و پایداری خاک استنتاج شود. به منظور بررسی پایداری خاک در منطقۀ بیابانی سمنان، مزارع، باغات و مراتع واقع در یک مزرعۀ آموزشی با مدیریتهای مختلف آبیاری انتخاب و از شاخص پایداری (SI) و روش رتبهبندی تجمعی 9 و 11 پارامتری (CR9 و (CR11 استفاده شد. با حفر و تشریح خاکرخ و نمونهبرداری از افقهای سطحی و زیرسطحی اراضی منتخب، 12 ویژگی مهم و مؤثر در پایداری خاک اندازهگیری و مقادیر شاخصهای مذکور در هر یک از اراضی محاسبه و تأثیر نوع کاربری بر پایداری خاک مقایسه شد. بررسی نتایج نشان داد که مقدار SI بهجز در لایۀ سطحی اراضی زراعی آبی به دلیل تأثیر کشت و کار و نقش مثبت مواد آلی، در بقیۀ اراضی کمتر از یک بوده که نشان از ناپایداری خاک دارد. در لایۀ زیرسطحی تمامی اراضی مورد مطالعه، مقدار SI کمتر از یک شد. این موضوع بیانگر آن است که ویژگیهای خاک در لایههای زیرسطحی در محدودۀ بهینه قرار نداشته و در نتیجه در عملکرد محصول، تخریب خاک و بیابانزایی مؤثرند. مطابق نتایج روش رتبهبندی تجمعی، لایههای سطحی و زیرسطحی خاک در هیچ یک از اراضی مورد مطالعه در کلاسهای خیلی پایدار و پایدار قرار نگرفتند. لیکن این روش پایداری خاک اراضی آبی چندکشتی را به دلیل نقش مثبت در افزایش عاملهای اصلاحی خاک، در وضعیت مناسبتری نسبت به دیگر اراضی طبقهبندی نمود. بررسی همبستگی شاخصهای مورد مطالعه با ویژگیهای خاک نشان داد که کربن آلی، شاخص پایداری خاکدانه، شوری، نسبت جذب سدیم و میانگین وزنی قطر خاکدانهها تأثیر مستقیم و مؤثرتری بر پایداری خاک دارند. همچنین بین مقادیر SI با CR9 و CR11 در لایۀ سطحی همبستگی معنیدار منفی در سطح یک درصد (به ترتیب 58/0 R2= و 74/0 R2=) مشاهده شد؛ لیکن در لایۀ زیرسطحی فاقد همبستگی بودند. در نهایت، روش رتبهبندی تجمعی که از ویژگیهای بیشتر و مؤثرتری برای ارزیابی پایداری خاک استفاده میکند، برای پایش پایداری خاک توصیه شد.
مصطفی ناهید؛ محمدرضا زند مقدم؛ زینب کرکه آبادی
چکیده
با رشد سریع ساخت و ساز شهری و شهرسازی و همچنین ایجاد و توسعۀ زیرساختها، سیلاب در نواحی شهری بیشتر و شدیدتر شده است. وقوع مخاطرات سیلاب شهری در سکونتگاههای انسانی خسارات و تخریبهای روانی و اجتماعی جبرانناپذیری به شهروندان وارد میکند. از این رو در زمینۀ کاهش تأثیرات روانی و اجتماعی سیلاب شهری، توجه به رویکرد تابآوری سیلاب ...
بیشتر
با رشد سریع ساخت و ساز شهری و شهرسازی و همچنین ایجاد و توسعۀ زیرساختها، سیلاب در نواحی شهری بیشتر و شدیدتر شده است. وقوع مخاطرات سیلاب شهری در سکونتگاههای انسانی خسارات و تخریبهای روانی و اجتماعی جبرانناپذیری به شهروندان وارد میکند. از این رو در زمینۀ کاهش تأثیرات روانی و اجتماعی سیلاب شهری، توجه به رویکرد تابآوری سیلاب شهری مطرح میگردد. بررسی پیشینۀ مطالعات نشان میدهد که ارتقاء تابآوری در برابر بلایای طبیعی، تحت تأثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی قرار دارد. بر همین اساس هدف اصلی این پژوهش بررسی ساختارهای یاد شده بر تابآوری منطقۀ 4 تهران در برابر سیلاب شهری است. روششناسی مطالعۀ حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش پیمایشی و توصیفی- تحلیلی میباشد. یافتههای پژوهش نشان داد که از لحاظ شاخص اجتماعی- فرهنگی نواحی 5، 3 و 8 به ترتیب مطلوبترین مناطق میباشد. از لحاظ شاخص اقتصادی بر اساس 8 مؤلفۀ مربوطه، منطقۀ 5، 6 و 3 به ترتیب مطلوبترین نواحی از لحاظ تابآوری اقتصادی هستند. از نظر تابآوری مدیریتی- نهادی نیز نواحی 5 و 6 با میانگین مطلوبترین نواحی از لحاظ تابآوری مدیریتی - نهادی بودهاند. در تابآوری کالبدی نیز با توجه به ساختار منطقه و با استفاده از روشهای WLC و AHP مشخص گردید که نواحی 9 و 7 دارای وضعیت تابآوری کالبدی خوبی هستند ولی نواحی 8 ، 1 و 2 از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند.
محمد نهتانی؛ سادات فیض نیا؛ حسن احمدی؛ حمیدرضا پیروان
چکیده
لسها یکی از نهشتههای مهم کواترنری در شمال شرق ایراناند و از میزان فرسایش بالایی برخوردارند. تحقیق حاضر با استفاده از یک دستگاه شبیهساز بارانِ قابلِ حمل با پلات یک متر مربع با هدف تعیین عوامل مهم مؤثر بر رسوبزایی لسها در محدودة حوضة آبخیز گرگانرود انجام شد. برای تهیة نقشة واحدهای کاری، نقشههای کاربری اراضی، شیب، و اَشکال ...
بیشتر
لسها یکی از نهشتههای مهم کواترنری در شمال شرق ایراناند و از میزان فرسایش بالایی برخوردارند. تحقیق حاضر با استفاده از یک دستگاه شبیهساز بارانِ قابلِ حمل با پلات یک متر مربع با هدف تعیین عوامل مهم مؤثر بر رسوبزایی لسها در محدودة حوضة آبخیز گرگانرود انجام شد. برای تهیة نقشة واحدهای کاری، نقشههای کاربری اراضی، شیب، و اَشکال فرسایش با استفاده از امکانات GIS تلفیق شد. سپس، در مجموع، طی 69 آزمایش در 23 واحد کاری با شبیهساز باران میزان رواناب و رسوب بهدستآمده اندازهگیری شد. برای تعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی و نوع کانی رسی و وزن مخصوص ظاهری در مجاورت هر پلات از مواد سطحی نمونهبرداری شد. در محل استقرار شبیهساز باران جدول اطلاعات توصیفیـ شاملِ مختصات جغرافیایی، درصد شیب، ارتفاع، عمق افق Aـ و دیگر اطلاعات ضروری تکمیل شد. برای تعیین ارتباط منطقی میان متغیرهای مختلفْ از همبستگی و تحلیل رگرسیون استفاده شد. هرچند بهنظر میرسید عوامل بسیاری در تولید رواناب و رسوب در لسها مؤثرند، نتایج نشان داد شمارِ معدودی عامل کلیدی در این منطقه نقش تعیینکنندهتری دارند؛ به طوری که شیبْ مهمترین عاملِ کنترل میزان رسوبزایی در لسهاست و پس از آن میزان سیلت نمونه قرار دارد. نتایج رگرسیون چندگانه مدلی ایجاد کرد که 80 درصد تغییرات رسوب را مشخص میکند. در مدل بهدستآمده شیب، میزان سیلت، و ظرفیت تبادل کاتیونی ارتباطی مثبت و میزان کاتیون کلسیم ارتباطی منفی با میزان رسوبزایی دارد.
عباس علی پور؛ جابر رحیمی؛ علی آذرنیوند
چکیده
منابع آب زیرزمینی اهمیت بهسزایی در زندگی ساکنین مناطق گرم و خشک دارند. با افزایش بیرویۀ جمعیت و نیاز فراوان به غذا، کمبود منابع آب سطحی، حفر تعداد زیادی چاه عمیق و نیمهعمیق در استانها و برداشت بیرویۀ آب از سفرههای آب زیرزمینی کیفیت آب در منطقه را کاملاً تحت تأثیر قرار داده است. هدف مطالعه حاضر، تعیین وضعیت کیفیت آب ...
بیشتر
منابع آب زیرزمینی اهمیت بهسزایی در زندگی ساکنین مناطق گرم و خشک دارند. با افزایش بیرویۀ جمعیت و نیاز فراوان به غذا، کمبود منابع آب سطحی، حفر تعداد زیادی چاه عمیق و نیمهعمیق در استانها و برداشت بیرویۀ آب از سفرههای آب زیرزمینی کیفیت آب در منطقه را کاملاً تحت تأثیر قرار داده است. هدف مطالعه حاضر، تعیین وضعیت کیفیت آب زیرزمینی در نه استان خشک و نیمهخشک کشور، بهگونهای است که بتوان چشمانداز و فهم و درک مناسبی از وضعیت کیفی منابع آب در این استانها ارائه کرد. در این راستا طبقهبندی دادهها، از مهمترین بخشهای ارزیابی کیفیت آب هست. شاخصهای WQI و ویلکاکس ابزاری مناسب برای تعیین وضعیت و شرایط کیفیت آب هستند که در آنها دادههای چند پارامتر کیفیت آب با یک فرمول ریاضی؛ مقیاسی برای میزان سلامتی و کارآیی آب از بسیار ضعیف تا عالی ارائه میدهد. در این پژوهش تعیین سیاستها و شناسایی راهکارهای مناسب، توجه به اهداف توسعه پایدار، استفاده از GIS، پهنهبندی مناسب با لحاظ نمودن کیفیت آب موجود، از جمله مواردی هستند که در تغییر الگوی استقرار جمعیت و بهبود آن نقش دارند. تهیهی نقشههای تغییرات ویژگیهای شیمیایی آبهای زیرزمینی، نقشی ارزنده را در فرآیند تصمیمگیری و مدیریت استفاده و بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی ایفا میکند. با توجه به نتایج بدست آمده، اکثر آبخوانها از نظر کیفیت آب شرب مقادیری بین 200-300 (کیفیت بد) برای WQI و شور برای مصرف کشاورزی را نشان دادند.
سعیدمحمد صبوری؛ حسین حاجی علی بیگی؛ مرتضی طالبیان؛ مرتضی فتاحی
چکیده
فعالیت های تکتونیکی بوسیله رخداد زمین لرزه و ایجاد نیروی محرک، بالا آمدگیهای تکتونیکی، شکستگی ها و خردشدگیهای ناشی گسلش، ایجاد درز و شکاف در سنگها و تسریع فرایند هوازدگی مکانیکی و شیمیایی، ایجاد گوژ گسلی و برش گسلی بعنوان مصالح مستعد لغزش، افزایش نفوذپدیری سنگها، تغییر در جهت و میزان شیب لایههای زمینشناسی و ... باعث رخداد ...
بیشتر
فعالیت های تکتونیکی بوسیله رخداد زمین لرزه و ایجاد نیروی محرک، بالا آمدگیهای تکتونیکی، شکستگی ها و خردشدگیهای ناشی گسلش، ایجاد درز و شکاف در سنگها و تسریع فرایند هوازدگی مکانیکی و شیمیایی، ایجاد گوژ گسلی و برش گسلی بعنوان مصالح مستعد لغزش، افزایش نفوذپدیری سنگها، تغییر در جهت و میزان شیب لایههای زمینشناسی و ... باعث رخداد زمینلغزشها میگردد. محدوده مطالعاتی در زون ساختاری البرز مرکزی و ایران مرکزی در بین مختصات 22/49 تا 15/51 طول شرقی و 81/35 و 9/36 عرض شمالی واقع شده است. در این پژوهش پس از بررسیهای کتابخانهای و مشاهدات صحرایی، موقعیت مکانی 280 زمینلغزش با پهنه گسلی گسلهای منطقه با نرم افزار مربوطه مقایسه گردید و مشخص گردید که 34 درصد از کل زمینلغزشهای شناسایی شده در پهنه گسلی گسلهای محدوده مطالعاتی واقع شدهاند. باتوجه به مساحت 5 درصدی پهنههای گسلی، درصد بالای رخداد زمینلغزشها نشان از ارتباط فعالیت تکتونیکی و رخداد زمینلغزش میباشد. لذا میتوان بیان نمود که فعالیتهای تکتونیکی باعث رخداد زمینلغزش در محدوده مطالعاتی گردیده است و باتوجه به تعداد زیاد زمینلغزشها در محدوده میتوان، منطقه را از نظر تکتونیکی با فعالیت بالا ارزیابی نمود. همچنین آسیبپذیری مناطق مسکونی در جاهایی که در نزدیکی گسلهای فعال و کواترنری قرار گرفتهاند بالا است، چونکه علاوه بر امواج لرزهای و گسیختگی سطحی حین زلزله، با مخاطره دیگری بنام زمینلغزش روبرو هستند.