سحر آریایی فر؛ ابوالفضل طهماسبی؛ مجید محمداسمعیلی؛ علی راحمی کاریزکی
چکیده
گونۀ Atriplex leucoclada Boissیکی از گونههای مهم بومی مراتع خشک و نیمه خشک ایران است که دارای محدودیت جوانهزنی و خواب بذر است. به منظور بررسی روشهای مؤثر شکستن خواب این گونه، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با هشت تیمار شامل: تیمار سنباده با دو شمارۀ 100 و 200، تیمار هیپوکلریت: در زمانهای 5، 10، 15، 20، 25 دقیقه، تیمار آب جوش: شامل غوطهور ...
بیشتر
گونۀ Atriplex leucoclada Boissیکی از گونههای مهم بومی مراتع خشک و نیمه خشک ایران است که دارای محدودیت جوانهزنی و خواب بذر است. به منظور بررسی روشهای مؤثر شکستن خواب این گونه، آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با هشت تیمار شامل: تیمار سنباده با دو شمارۀ 100 و 200، تیمار هیپوکلریت: در زمانهای 5، 10، 15، 20، 25 دقیقه، تیمار آب جوش: شامل غوطهور کردن بذور در آب جوش به مدت 1، 5، 10، 15، 20، 25 دقیقه، تیمار سرمادهی مرطوب: بذرها در یخچال در دمای 4 درجۀ سانتیگراد و به طور ، مداوم مرطوب به فواصل 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8 هفته، تیمار اسید سولفوریک: بذرها در اسید سولفوریک 98 درصد در مدت زمانهای 5 ثانیه ، 30 ثانیه و 5، 10، 15، 20، 30 دقیقه، تیمار سرمادهی خشک: بذرها در یخچال در دمای 4 درجۀ سانتیگراد به فواصل 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8 هفته و تیمار دفن کردن بذور، در سه تکرار در دو بخش آزمایشگاهی (کشت در پتریدیش) و کشت در گلدان انجام شد. در بخش آزمایشگاهی جوانهزنی مشاهده نشد و نتیجۀ قابل توجهی حاصل نشد اما در کشت گلدانی تجزیۀ واریانس اثر تیمارهای مختلف شکست خواب بر سرعت سبز شدن A. leucoclada نشان داد که بین تیمارهای مختلف شکست خواب در سطح احتمال پنج درصد تأثیر معنیداری وجود دارد، تیمار هیپوکلریت سدیم 25دقیقه دارای بیشترین و تیمار سرد و خشک (هفتۀ اول) کمترین درصد و سرعت جوانهزنی را دارا میباشد. تیمار سنباده 100 و تیمار هیپوکلریت 25 دقیقه بهترین اثر را بر روی شکستن خواب بذور داشته است، همچنین سرعت سبز شدن در تیمار هیپوکلریت سدیم سیر صعودی دارد یعنی در واقع با افزایش ماندگاری بذور در تیمار هیپوکلریت سدیم سرعت سبز شدن افزایش یافته است. با توجه به نتایج آزمایشهای حاضر خواب بذر در این گونه از آتریپلکس از نوع فیزیکی است و ناشی از مقاومت پوستۀ بذر است.
امید اسدی نلیوان؛ سید سعید غیاثی؛ سادات فیض نیا؛ نرگس سقازاده
چکیده
آلودگی منابع آب زیرزمینی به نیترات در حال حاضر یکی از مهمترین مسائل زیستمحیطی محسوب میشود. با توجه به کاربریهای متعدد حوزه آبخیز سیلوه، پارامترهای کیفی در آب زیرزمینی این حوضه میتواند دارای تغییرات مکانی و زمانی قابل توجهی باشد. بر این اساس نمونههای آب زیرزمینی 145 نقطه مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسی واریوگرام و مشخص شدن ...
بیشتر
آلودگی منابع آب زیرزمینی به نیترات در حال حاضر یکی از مهمترین مسائل زیستمحیطی محسوب میشود. با توجه به کاربریهای متعدد حوزه آبخیز سیلوه، پارامترهای کیفی در آب زیرزمینی این حوضه میتواند دارای تغییرات مکانی و زمانی قابل توجهی باشد. بر این اساس نمونههای آب زیرزمینی 145 نقطه مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسی واریوگرام و مشخص شدن مکانی بودن تغییرات نیترات، روشهای مختلف شامل روش معین عکس فاصله و روشهای زمینآماری تخمینگر توابع شعاعی، تخمینگر موضعی، تخمینگر عام، روش کریجینگ معمولی، کریجینگ ساده و کریجینگ جهانی در نرم افزار GIS مورد ارزیابی قرار گرفت و نقشههای پراکنش مکانی نیترات در دو مقطع زمانی(قبل و بعد از فصل برداشت) تهیه گردید. بر اساس معیار ارزیابی خطای برآورد (RMSE)، روش کریجینگ معمولی دارای کمترین خطاست و از دقت قابل توجهی برخوردار بوده است. توزیع مکانی نیترات در آب زیرزمینی منطقه نشان میدهد که غلظت نیترات در مناطق با قابلیت نفوذ بالا و کاربری کشاورزی و اراضی بایر(شرق و جنوب حوزه) بالاترین مقادیر را داشته است. البته وجود سنگ شیل در این قسمت که نیتراتزا است این موضوع را تشدید میکند. مقایسه غلظت نمونههای نیترات با استانداردهای ملی و بین-المللی(50 میلی گرم بر لیتر) نشان میدهد که 38/1(2 حلقه) درصد از نمونههای مورد بررسی، قبل از فصل برداشت آلوده به نیترات بودهاند، در صورتی که 03/11درصد از نمونههای مورد بررسی(16 حلقه)، بعد از فصل برداشت آلوده به نیترات بودهاند.
حامد اسکندری دامنه؛ مسلم برجی؛ مهدی قربانی
چکیده
ابتکارات محلی از سویی به عنوان فعالیتهای دسته جمعی خاص، بدون کمک یا مشوق خارجی به منظور کنترل آبهای زیرزمینی و سطحی تعریف شده است و از سوی دیگر، یکی از مهمترین رویکردهای مدیریتی در منابع آب، رویکرد مدیریت اجتماع محور است که تأکید بر ظرفیتسازی و نهادسازی در جوامع محلی برای مدیریت مشارکتی منابع آب دارد. ساختارهای اجتماعی منابع ...
بیشتر
ابتکارات محلی از سویی به عنوان فعالیتهای دسته جمعی خاص، بدون کمک یا مشوق خارجی به منظور کنترل آبهای زیرزمینی و سطحی تعریف شده است و از سوی دیگر، یکی از مهمترین رویکردهای مدیریتی در منابع آب، رویکرد مدیریت اجتماع محور است که تأکید بر ظرفیتسازی و نهادسازی در جوامع محلی برای مدیریت مشارکتی منابع آب دارد. ساختارهای اجتماعی منابع آب یکی از ابعاد دانش بومی در جوامع روستایی ایران محسوب میشود که ضرورت دارد در مدیریت منابع آب علاوه بر تحلیل دانش بومی ساختارهای اجتماعی مرتبط با آن نیز مورد تحلیل قرار گیرد. هدف اصلی در این مقاله شناخت ابعاد دانش بومی مرتبط با مدیریت پایدار منابع آب در روستای روزکین بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت است. این مطالعه بر اساس روشهای مردمشناسی و رویکردهای کیفی از جمله مشاهدۀ مستقیم و مشارکتی محقق و مصاحبۀ سازمانیافته با 32 نفر از افراد مطلع و آگاه (کلیۀ کشاورزان) استفاده شده است. در روستای روزکین ساختار اجتماعی خاصی بر مدیریت منابع آب حاکم است که قدمتی بیش از 100 سال در منطقه دارد. همیاری در مدیریت منابع آب یک اصل اساسی در این روستا محسوب میشود و نقشهای اجتماعی ارباب و زَعیم از ابتکارات اجتماعی این روستا در مدیریت منابع آب است. در این روستا تعداد 10 تشکل یا گروه محلی برای مدیریت منابع آب شکل گرفته که هر گروه از ارباب و زَعیم تشکیل شده است. بهطور کلی میتوان بیان کرد دانش بومی و سنتهای محلی در این روستا عامل پایداری منابع آب محسوب میشود که میتوان استدلال کرد در ارتقاء تابآوری سیستمهای اجتماعی- اکولوژیک در مواجهه با بحرانهای زییستمحیطی از جمله کم آبی نیز میتواند مؤثر باشد.
فاطمه بحرینی؛ فاطمه پناهی؛ محمد جعفری؛ آرش ملکیان
چکیده
به منظور درک بهتر تأثیر خشکسالی بر روی پوشش گیاهی در منطقه خشک بردخون واقع در جنوب غرب ایران، آنالیز تصاویر ماهوارهای MODIS با فاصله زمانی16روزه، طی سالهای 2000 - 2015 با استفاده از شاخصهای پوشش گیاهی NDVI، EVI، SAVI، روش SPI، نمونهبرداری میدانی و سیستم اطلاعات جغرافیایی در طول فصل رشد انجام گردید. در تحقیـق حاضر، نقشه واقعیت ...
بیشتر
به منظور درک بهتر تأثیر خشکسالی بر روی پوشش گیاهی در منطقه خشک بردخون واقع در جنوب غرب ایران، آنالیز تصاویر ماهوارهای MODIS با فاصله زمانی16روزه، طی سالهای 2000 - 2015 با استفاده از شاخصهای پوشش گیاهی NDVI، EVI، SAVI، روش SPI، نمونهبرداری میدانی و سیستم اطلاعات جغرافیایی در طول فصل رشد انجام گردید. در تحقیـق حاضر، نقشه واقعیت زمینی با روش نمونهگیری و پیمایشهای میدانی تهیه و سپس اطـلاعـات مربوط به پوشش متعلق به 290 پلات در قالب 29 واحد نمونه برداری جمعآوری گردید. سپس میزان همبستگی بین شاخصهای گیاهی و دادههای میدانی محاسبه، و برای هر شاخص، مدل پوشش گیاهی بدست آمد. به منظور بررسی اثر خشکسالی بر پوشش گیاهی، خشکسالی با استفاده از روش SPIاز دادههای بارندگی 14 ایستگاه هواشناسی درون و اطراف منطقه مورد مطالعه، در بازه زمانی مشابه با تصاویر ماهوارهای استخراج گردید. نتایج تحقیق نشان داد که شاخص NDVI بیشترین همبستگی (R2=0.56) را بین شاخصها دارد و جهت تهیه نقشه درصد پوشش گیاهی انتخاب گردید. بررسی بین مقادیر شاخص NDVI با شاخص خشکسالی در بازههای زمانی مختلف نشان داد که بیشترین همبستگی بین شاخص پوشش گیاهی با SPIشش ماهه وجود دارد. بر اساس آنالیز شاخص خشکسالی مشخص شد که منطقه مورد مطالعه در سال 2012 شدیدترین خشکسالی و سال 2004 بهترین وضعیت ترسالی را تجربه کرده است. همین روند تغییرات در پوشش گیاهی بر اساس شاخص NDVI مشاهده شد. مقایسه تصاویر طبقهبندی شده بین سالهای 2012 و 2004 (با تغییر 42 درصدی پوشش گیاهی ضعیف) نشاندهنده اثر خشکسالی بر روی پوشش گیاهی در منطقه مورد مطالعه است. نتایج نشان داد، همبستگی بین SPI و شاخص پوشش گیاهی میتواند برای شناسایی خشکسالی کشاورزی مفید باشد.
سعید برخوری؛ رسول مهدوی؛ غلامرضا زهتابیان؛ حمید غلامی
چکیده
استفاده بیش از حد از سوختهای فسیلی، افزایش جمعیت و دیگر عوامل موجب تغییرات بارز در اقلیم کرۀ زمین گردیده است. در این تحقیق به منظور ارزیابی روند پارامترهای بارش، دمای کمینه و بیشینۀ دشت جیرفت در دورههای آتی، از مدل HADCM3 استفاده شد. سپس اقدام به شبیهسازی متغیرهای اقلیمی در دورۀ 2011-2030 و دورۀ 2046-2065 براساس سه سناریوی A1B، A2 وB1 با مدل ...
بیشتر
استفاده بیش از حد از سوختهای فسیلی، افزایش جمعیت و دیگر عوامل موجب تغییرات بارز در اقلیم کرۀ زمین گردیده است. در این تحقیق به منظور ارزیابی روند پارامترهای بارش، دمای کمینه و بیشینۀ دشت جیرفت در دورههای آتی، از مدل HADCM3 استفاده شد. سپس اقدام به شبیهسازی متغیرهای اقلیمی در دورۀ 2011-2030 و دورۀ 2046-2065 براساس سه سناریوی A1B، A2 وB1 با مدل LARS-WG شد. نتایج نشان داد که بر مبنای هر سه سناریوی A1B، A2 وB1 در افق 2055 بیشترین دمای حداقل و حداکثر رخ خواهد داد. دمای حداقل سالیانه تحت سناریوهای A2، B1 و A1B در آیندۀ نزدیک (2011-2030) به ترتیب 8/0، 6/0 و 7/0 درجه سانتیگراد و در آیندۀ دور (2040-2065) به ترتیب 4/2، 8/1 و 3/2 درجۀ سانتیگراد نسبت به دورۀ پایه (1989-2010) افزایش میبابد. نتایج دمای حداکثر سالیانه نیز تحت سناریوهای فوق در آیندۀ نزدیک نشان داد که به ترتیب 1/1، 9/0 و 1 سانتیگراد و در آیندۀ دور به ترتیب 6/2، 2 و 4/2 درجۀ سانتیگراد نسبت به دورۀ پایه افزایش خواهد یافت. همچنین مقایسۀ بارش سالانۀ دراز مدت نشان میدهد که کمترین مقدار بارش سالانه طی سناریوی B1 در دورۀ 2046 تا 2065 اتفاق خواهد افتاد. این در حالی است که بیشترین مقدار بارش سالانه در دورۀ 2011-2030 طی سناریوی A1B رخ میدهد و در دورۀ آتی نزدیک (2011-2030) میانگین بارش سالانه برای سناریوهای A2، B1 و A1B نسبت به دورۀ پایه به ترتیب 10، 14 و 20 میلیمتر افزایش خواهد یافت اما در دورۀ آتی دور (2045-2060) میانگین بارش سالانه برای سناریوهای A2 و B1 به ترتیب 8، 10 و 1 میلی متر نسبت به دورۀ پایه کاهش مییابد.
مینا بیات؛ حسین ارزانی؛ عادل جلیلی؛ حسن قلیچ نیا
چکیده
در این تحقیق میزان تأثیر سه عامل مهم اقلیمی بارش، درجه حرارت و رطوبت نسبی هوا بر روی میزان پوشش تاجی و تولید علوفه در یک دورۀ پنج ساله (1381-1385) و سال 1392 در مراتع نیمهاستپی پلور و رینه در استان مازندران مورد مطالعه قرار گرفت. از مدلهای آماری (رگرسیون ساده و چندگانه) برای یافتن ارتباط بین پوشش و علوفۀ تولیدی سالانه و شکلهای مختلف ...
بیشتر
در این تحقیق میزان تأثیر سه عامل مهم اقلیمی بارش، درجه حرارت و رطوبت نسبی هوا بر روی میزان پوشش تاجی و تولید علوفه در یک دورۀ پنج ساله (1381-1385) و سال 1392 در مراتع نیمهاستپی پلور و رینه در استان مازندران مورد مطالعه قرار گرفت. از مدلهای آماری (رگرسیون ساده و چندگانه) برای یافتن ارتباط بین پوشش و علوفۀ تولیدی سالانه و شکلهای مختلف رویشی گیاهان با متغیرهای اقلیمی در دورههای مختلف زمانی با استفاده از نرم افزار Minitab.14 و Excel جهت تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج شش سال مطالعه در مراتع نیمهاستپی پلور و رینه نشان داد متوسط تاج پوشش 51 درصد و متوسط تولید 372 کیلوگرم در هکتار بوده است. پوشش کل گیاهان مراتع رینه با مجموع بارندگی فصل رشد و ماه اسفند و میانگین دما بیشترین ارتباط را دارند و در تولید علوفۀ سالیانه، دما نقش مؤثرتری را نسبت به بارندگی دارد و تولید متأثر از دمای ماه تیر است. در مراتع پلور رابطۀ پوشش شکلهای مختلف رویشی گیاهان (گندمیان، بوتهایها و پهن برگان علفی) با عوامل اقلیمی در پایههای زمانی مختلف معنیدار بود. تولید کل گیاهان قابل چرای دام در مرتع پلور متأثر از بارندگی فصل رشد میباشد. بنابراین در طرحهای مرتعداری بهجای یکسال اندازهگیری تولید و پوشش میتوان نوسان تولید و پوشش را بر اساس پارامترهای اقلیمی برآورد کرد. با داشتن پوشش و تولید درازمدت مرتع، میتوان علوفۀ قابل دسترس و ظرفیت مرتع را تعیین و از تخریب مراتع جلوگیری کرد.
محمدعلی زارع چاهوکی؛ محبوبه عباسی
چکیده
گونۀ Rheum ribes یکی از گیاهان دارویی مهم در جهان به شمار میرود. در این مطالعه به منظور تهیۀ نقشۀ پیشبینی رویشگاه این گونه از روش آنتروپی حداکثر (Maxent) و از نرمافزار MAXENT استفاده شد. متغیرهای محیطی اندازهگیری شده بهعنوان متغیرهای تأثیرگذار بر حضور گونه شامل متغیرهای خاکی از جمله درصد سنگریزه، اسیدیته، هدایت الکتریکی، درصد آهک، ...
بیشتر
گونۀ Rheum ribes یکی از گیاهان دارویی مهم در جهان به شمار میرود. در این مطالعه به منظور تهیۀ نقشۀ پیشبینی رویشگاه این گونه از روش آنتروپی حداکثر (Maxent) و از نرمافزار MAXENT استفاده شد. متغیرهای محیطی اندازهگیری شده بهعنوان متغیرهای تأثیرگذار بر حضور گونه شامل متغیرهای خاکی از جمله درصد سنگریزه، اسیدیته، هدایت الکتریکی، درصد آهک، درصد گچ، مادةآلی، املاح محلول (کلسیم، سدیم، پتاسیم، منیزیم، کلر، کربنات، بیکربنات و سولفات)، درصد شن، رس و سیلت و متغیرهای توپوگرافی منطقه (شیب، جهت و ارتفاع) و نیز متغیر بارندگی بودند. دقت طبقهبندی مدل با استفاده از سطح زیر منحنی (AUC) مقدار 95% بهدست آمد (سطح خوب) و ضریب کاپای بهدست آمده از بررسی میزان تطابق نقشة پیشبینی با واقعیت زمینی نیز مقدار 92/0 بهدست آمد که در سطح عالی قرار داشت. بررسی نتایج این تحقیق نشان داد که رویشگاه این گونه در خاکهایی با اسیدیتۀ پایین (کمتر از 8)، بافت سبک و مادۀ آلی (بیشتر از 4/0 درصد) قرار دارد و حضور این گونه با متغیرهای اسیدیتۀ هر دو عمق و رس عمق اول رابطۀ معکوس و با مادۀ آلی هر دو عمق رابطۀ مستقیم داشت.
مهشید سوری؛ مینا غایب؛ جواد معتمدی
چکیده
عملیات اصلاحی برای جلوگیری از تخریب مرتع زمانی کارآمد است که مناطق مستعد تخریب شناسایی و اقدامات اصلاحی در این مناطق متمرکز گردد. انجام پژوهش حاضر، برای شناسایی و شناخت وضعیت مناطق مستعد تخریب مراتع به کمک روشهای فرارتبهای به منظور مدیریت صحیح مراتع در حوزۀ آبخیز نوشان استان آذربایجان غربی انجام گرفت. برای اولویت بندی مراتع ...
بیشتر
عملیات اصلاحی برای جلوگیری از تخریب مرتع زمانی کارآمد است که مناطق مستعد تخریب شناسایی و اقدامات اصلاحی در این مناطق متمرکز گردد. انجام پژوهش حاضر، برای شناسایی و شناخت وضعیت مناطق مستعد تخریب مراتع به کمک روشهای فرارتبهای به منظور مدیریت صحیح مراتع در حوزۀ آبخیز نوشان استان آذربایجان غربی انجام گرفت. برای اولویت بندی مراتع مستعد تخریب از تکنیک تصمیمگیری چند معیارۀ فرارتبهای PROMETHEE II استفاده شد. در این تحقیق، برای تعیین مراتع مستعد تخریب از معیارهای متعددی شامل بارش، درصد شیب، فرسایش، رسوب، رواناب، دبی، تولید، وضعیت مرتع، تیپ گیاهی، گروههای هیدرولوژیکی خاک، واحدهای اراضی، اسیدیتۀ خاک، هدایت الکتریکی خاک، کربن آلی، بافت خاک، کاربری اراضی، تراکم جمعیت و وجود روستا استفاده گردید. وزندهی معیارها به کمک روش آنتروپی شانون انجام گرفت. بالاترین وزن معیار مربوط به معیار تراکم جمعیت با وزن 1624/0 و کمترین وزن مربوط به معیار اسیدیتۀ خاک با وزن 0002/0 است. سپس با توجه به وزن و مقدار هر معیار برای هر تیپ گیاهی، دادههای مربوط به تیپهای گیاهی با استفاده از تکنیک PROMETHEE II تحلیل شدند. کلاس تخریبپذیری مرتع بر اساس تکنیک PROMETHEEII و بر اساس روش خوشهبندی K-means در سه کلاس تخریب مرتع زیاد، متوسط و کم تعیین شد.
سید حمیدرضا صادقی؛ زهرا هاشمی آریان؛ مهدی وفاخواه؛ زینب کریمی
چکیده
بررسی تغییرات زمانی و مکانی فرسایش خاک و عوامل مؤثر بر آن برای ارائۀ راهکارهای مناسب برای برنامهریزی درست استفاده از منابع آبخیز اهمیت بهسزایی دارد. حال آنکه مطالعات کمّی به بررسی تغییرات زمانی فرسایش خاک و تغییرات مکانی آن پرداختهاند. در این پژوهش تغییرپذیری زمانی مشارکت مکانی فرسایش خاک در حوزههای آبخیز شاهد و نمونه ...
بیشتر
بررسی تغییرات زمانی و مکانی فرسایش خاک و عوامل مؤثر بر آن برای ارائۀ راهکارهای مناسب برای برنامهریزی درست استفاده از منابع آبخیز اهمیت بهسزایی دارد. حال آنکه مطالعات کمّی به بررسی تغییرات زمانی فرسایش خاک و تغییرات مکانی آن پرداختهاند. در این پژوهش تغییرپذیری زمانی مشارکت مکانی فرسایش خاک در حوزههای آبخیز شاهد و نمونه گنبد، استان همدان با مساحت 300 هکتار، بررسی شده است. برای این منظور نقشههای کاربری اراضی، بافت خاک و تندی شیب، تلفیق و واحدهایکاری حوزۀ آبخیز مورد مطالعه بهدست آمد. سپس در هر واحدکاری اقدام به اندازهگیری رسوب با استفاده از شبیهساز باران با شدت 50 میلیمتر بر ساعت با تداوم 30 دقیقه طی فصل بارش منطقه در دو ماه آبان و آذر 1393 شد. سپس سه نقطه با خصوصیات نسبی مشابه و معرف هر واحدکاری واقع در رئوس مثلث متساویالاضلاع مشخص شد. در طول مدت اعمال بارش، مقادیر رسوب در هر پنج دقیقه یک بار پس از شروع تا خاتمة آن اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیلهای آماری با استفاده از تحلیل آنالیز واریانس نشان داد که اختلاف بین واحدهای کاری مختلف در آبخیزهای نمونه و شاهد از نظر مقدار فرسایش خاک در سطح اطمینان یک درصد معنیدار و مؤید تغییرات مکانی فرسایش خاک و متعاقباً تولید رسوب در بخشهای مختلف حوزة آبخیز بود. حال آنکه، اختلاف فرسایش خاک در واحدهای کاری مورد مطالعه برای ماههای آبان و آذر با استفاده از آزمون t معنیدار ارزیابی نشد.
اعظم طیبی؛ محمد فرجی؛ شهرام یوسفی خانقاه
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر احداث سد مارون بر تغییرات کاربری اراضی اطراف رودخانه در مناطق پاییندست با استفاده از سنجش از دور و GIS صورت گرفته است.بهمنظور ارزیابی اثر سد از دو سری تصاویر ماهوارهای لندست در دوره 16 ساله شامل دادههای سنجنده TM سال 1999 و OLI سال 2014 و نقشههای توپوگرافی رقومی25000 :1 با اعمال تصحیحات هندسی و اتمسفری ...
بیشتر
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر احداث سد مارون بر تغییرات کاربری اراضی اطراف رودخانه در مناطق پاییندست با استفاده از سنجش از دور و GIS صورت گرفته است.بهمنظور ارزیابی اثر سد از دو سری تصاویر ماهوارهای لندست در دوره 16 ساله شامل دادههای سنجنده TM سال 1999 و OLI سال 2014 و نقشههای توپوگرافی رقومی25000 :1 با اعمال تصحیحات هندسی و اتمسفری استفاده گردید. سپس در مرحله بعد با استفاده از نرمافزار ENVI و روش طبقهبندی نظارتشده حداکثر احتمال، نقشه کاربری اراضی در 7 طبقه رودخانه، مرتع، کشاورزی، بیشهزار و باغات، مسکونی (روستا)، نخلستان و بایر به ترتیب با دقّت کلی 75% و 86% تهیه گردید. نتایج نشان داد که طی این دوره به علت احداث سد، مساحت کاربریهای اراضی کشاورزی، بیشهزار و باغات، مناطق روستایی، نخلستان و مرتع افزایش یافته و مساحت بایر و سطح رودخانه روند کاهشی داشته است. بیشترین تغییر کاربری مربوط به تبدیل کشاورزی به مرتع میباشد که معادل 270/2875 هکتار و کمترین تغییر تبدیل بایر به روستا معادل 19/0 هکتارمیباشد. تغییرات بستر عرضی رودخانه نیز نشان میدهد که میانگین عرض بستر در سال 1999، 10/106 متر بوده است؛ ولی در سال 2014 به 89/115 متر رسیده است و بهطور متوسط حدود 79/7 متر کاهشیافته است. این تغییرات نشاندهنده کاهش عرض بستر و انحنای رودخانه در سال 2014 بوده است.
سید حسن کابلی؛ فرهاد فخری؛ علی اشرف جعفری؛ پرویز بیات
چکیده
گیاهان مختلف اثرات متفاوتی را بر روی ویژگیهای محیط اطراف خود بهویژه خاک دارند. ویژگیهای خاک نیز بر اثرات متفاوت این گیاهان بر روی آنها مؤثر است. اثر گیاهان بر تغییرات خاک مثبت یا منفی ارزیابی شده است. این تحقیق با هدف ارزیابی میزان و نوع تأثیر گیاه لگجی (Capparis spinosa L.) بر روی خصوصیات خاک سه منطقه با ویژگیهای متفاوت خاک صورت گرفت. ...
بیشتر
گیاهان مختلف اثرات متفاوتی را بر روی ویژگیهای محیط اطراف خود بهویژه خاک دارند. ویژگیهای خاک نیز بر اثرات متفاوت این گیاهان بر روی آنها مؤثر است. اثر گیاهان بر تغییرات خاک مثبت یا منفی ارزیابی شده است. این تحقیق با هدف ارزیابی میزان و نوع تأثیر گیاه لگجی (Capparis spinosa L.) بر روی خصوصیات خاک سه منطقه با ویژگیهای متفاوت خاک صورت گرفت. خاکهای زیر اشکوب گیاه لگجی در سه عمق 30-0 و 60-30 و 90-60 سانتیمتری در مقایسه با خاکهای بدون پوشش گیاهی در بین محل استقرار این گیاه در سه منطقۀ مختلف جغرافیایی با شش تکرار و مجموعاً 108 نمونه برداشت و در آزمایشگاه برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی نمونهها اندازه گیری شد. برای پردازش آماری نتایج از نرم افزار SPSS.21 و برای مقایسۀ خصوصیات اندازهگیری شده از آزمونهای F و T غیر جفتی استفاده شد. نتایج بهدست آمده نشان میدهد اثرات گیاه لگجی برروی خصوصیات خاکهای شور به صورت کاهش معنیدار و چشمگیر شوری و املاح خاک، کاهش SAR و بهبود برخی خصوصیات حاصلخیزی مانند افزایش پتاسیم قابل استفاده در این مناطق بود. در خاکهای دارای بافت سبک و متوسط غیر شور، افزایش معنیدار میزان پتاسیم قابل استفاده و کاهش SAR در خاک زیراشکوب لگجی مشهود بود. بنابراین با توجه به اثرات مثبت اکولوژیکی این گیاه میتوان آن را به عنوان گزینهای مطلوب به منظور استفاده در اراضی بیابانی و بهبود وضعیت پوشش گیاهی مورد استفاده قرار داد.
محسن فرزین؛ سعیده منبری
چکیده
منابع آب کارستی از مهمترین منابع تأمین کننده آب مورد نیاز مردم جهان است که 25-20 درصد از جمعیت جهان به آنها وابستهاند؛ این منابع تحت فشار فزایندهای قرار دارند و به دلیل ماهیت تغذیه نقطهای به مدیریت ویژهای نیاز دارند. در این پژوهش، با تهیه نقشه آسیبپذیری آبخوان کارستی تنگة کنارة یاسوج با استفاده از روش COP، ضمن تبیین زونهای ...
بیشتر
منابع آب کارستی از مهمترین منابع تأمین کننده آب مورد نیاز مردم جهان است که 25-20 درصد از جمعیت جهان به آنها وابستهاند؛ این منابع تحت فشار فزایندهای قرار دارند و به دلیل ماهیت تغذیه نقطهای به مدیریت ویژهای نیاز دارند. در این پژوهش، با تهیه نقشه آسیبپذیری آبخوان کارستی تنگة کنارة یاسوج با استفاده از روش COP، ضمن تبیین زونهای حفاظتی، محدودیتهای پیشنهادی نیز ارائه گردید. در ابتدا اطلاعات و نقشههای زمینشناسی و توپوگرافی مربوط به منطقه مورد نظر جمعآوری و برای انتقال به محیط GIS رقومی شدند. برای تهیه دادهها، نقشهها و اطلاعات مورد نیاز در رابطه با وضعیت کارستشدگی، خاک و پوشش گیاهی چند نوبت بازدید و پیمایش میدانی به عمل آمد. سپس، تمامی عملیات و محاسبات ریاضی برای تهیه نقشه عوامل و زیرعاملهای مدنظر در روش COP شامل عامل لایههای پوششی (O)، عامل تمرکز جریان (C) و عامل بارش (P) در محیط GIS انجام گردید. نتایج نشان داد که مقدار آسیبپذیری آبخوان کارستی منطقه بین 6/0 تا 2/4 میباشد که نشاندهنده دامنه آسیبپذیری خیلی کم تا زیاد است به طوری که سطح طبقه با آسیبپذیری زیاد، 6/1 درصد از سطح محدوده مورد مطالعه است که بر روی سازند دورة کواترنر و مساحت محدوده با طبقه آسیبپذیری متوسط 1/77 درصد است که عمدتا بر روی سازند آسماری، قرار گرفته است؛ همچنین بیشترین مساحت طبقه با آسیبپذیری کم با سطح 2/21 درصدی، بر روی سازندهای پابده، گورپی و رازک واقع شده است. در نهایت، سه محدوده حفاظتی I ،IIوIII به ترتیب برای نواحی با درجه آسیبپذیری زیاد، متوسط وکم و خیلی کم در نظر گرفته شد که در قالب نقشه حفاظتی همراه با محدودیتهای ویژه هر زون، ارائه گردید. به طور کلی میتوان مهمترین عوامل موثر بر حساسیت را به ترتیب اهمیت، مقدار بارش، تمرکز جریان و لایههای پوششی دانست.
عباسعلی قزل سوفلو؛ محبوبه حاجی بیگلو
چکیده
برآورد رسوب معلق حوضههای دارای آمار و اطلاعات به آسانی امکانپذیر است ولی حوضههای فاقد آمار، روشهای دیگری را میطلبد. بر این اساس، روشهای تجربی موسوم به منحنی سنجۀ رسوب یا روابط "دبی- دبی رسوب" ارائه شده است. تحقیق حاضر درصدد ارائۀ روشهای بهتر تفکیک داده و در نهایت تهیه و تدقیق منحنی سنجۀ رسوب معلق در ایستگاههای ...
بیشتر
برآورد رسوب معلق حوضههای دارای آمار و اطلاعات به آسانی امکانپذیر است ولی حوضههای فاقد آمار، روشهای دیگری را میطلبد. بر این اساس، روشهای تجربی موسوم به منحنی سنجۀ رسوب یا روابط "دبی- دبی رسوب" ارائه شده است. تحقیق حاضر درصدد ارائۀ روشهای بهتر تفکیک داده و در نهایت تهیه و تدقیق منحنی سنجۀ رسوب معلق در ایستگاههای هیدرومتری مراوه تپه، هوتن، قازانقایه واقع بر رودخانۀ اترک در حوضۀ آبخیز اترک سقلی واقع در استان گلستان است. به منظور افزایش دقت برآورد رسوب از دستهبندی ماهانه، فصلی، کل نمونهها، دورۀ خشک و مرطوب و کلاسهبندی دبی همراه با تناوب برازش منحنی سنجۀ رسوب به روشهای برازش تک خطی، برازش تک خطی با تعدیل FAO، برازش ترکیبی (چند خطی)، روش ترسیمی (حداکثر غلظت) و برازش حد وسط دستهها بهرهگیری شده است. به این منظور، از شاخصهای آماری به منظور انتخاب روش برتر استفاده شد. نتایج نشان داد مدل منحنی سنجۀ رسوب با برازش یک خط برای کل دادهها با اعمال تصحیح FAO در ایستگاه مراوه تپه، روش برازش یک خط در تقسیمبندی دادهها براساس دورۀ خشک و مرطوب با اعمال تعدیل FAO در ایستگاه قازانقایه و روش برازش یک خط در تقسیمبندی دادهها براساس کلاسهبندی دبی در ایستگاه هوتن در بین مدلهای مورد آزمون دارای کمترین میزان میانگین مربعات خطا بوده و بهترین قابلیت پیشبینی را در برآورد رسوب ایستگاههای مورد مطالعه داراست. براساس روشهای منتخب میزان متوسط رسوب ویژۀ معلق حوضۀ آبخیز اترک تا محل ایستگاه مراوه تپه، قازانقایه و هوتن به ترتیب برابر 705، 683 و 781 تن در سال در کیلومتر مربع برآورد گردید.
الهام کیانی سلمی؛ عطاالله ابراهیمی
چکیده
مرغزارها به عنوان اکوسیستمهای طبیعی، نقش زیادی در پایداری طبیعت دارند ولی متأسفانه در سالهای اخیر دچار تغییرات شدیدی شدهاند. مرغزار شهرکرد علاوه بر تأمین علوفه، به دلیل مجاورت با شهر، از دیدگاه تفرجگاهی و تعدیل آب و هوا نیز بسیار ارزشمند است، که در سالهای اخیر دستخوش تغییرات زیادی شده که هدف این تحقیق ارزیابی روند تغییرات ...
بیشتر
مرغزارها به عنوان اکوسیستمهای طبیعی، نقش زیادی در پایداری طبیعت دارند ولی متأسفانه در سالهای اخیر دچار تغییرات شدیدی شدهاند. مرغزار شهرکرد علاوه بر تأمین علوفه، به دلیل مجاورت با شهر، از دیدگاه تفرجگاهی و تعدیل آب و هوا نیز بسیار ارزشمند است، که در سالهای اخیر دستخوش تغییرات زیادی شده که هدف این تحقیق ارزیابی روند تغییرات و پیشبینی وضعیت آیندۀ آن با استفاده از سنجش از دور میباشد. بدین منظور، با بررسی تصاویر ماهوارهای لندست TM5، ETM+7 و 8 OIL/TIRS در طی سالهای 1366، 1373، 1380، 1387و 1395 و پس از انجام تصحیحات هندسی و رادیومتریکی مورد نیاز، اقدام به تهیۀ نقشۀ کاربری اراضی طی سالهای مذکور با استفاده از روش طبقهبندی نظارت شده حداکثر احتمال در نرم افزار TerrSet شد. سپس، از طریق انطباق تصاویر، روند تغییرات بررسی و از طریق CA-Markov نسبت به پیش بینی وضعیت آینده اقدام شد. نتایج نشان از تغییرات زیاد در محدودۀ مورد مطالعه دارد بهطوریکه در سال 1366 تمام مساحت 1150 هکتاری منطقۀ مورد مطالعه را مرغ پوشانده ولی تغییرات کاربری اراضی باعث کاهش شدید این اکوسیستم طبیعی گردیده، به گونهای که در سال 1395 حدود 48 درصد از مرغزار شهرکرد به اراضی دست ساخت (33/3 درصد)، کشاورزی (02/25 درصد) و فرودگاه (65/19 درصد) تغییر کاربری یافته است. با توجه به پیشبینی نقشۀ سال 1405 میزان 08/5 درصد دیگر از اراضی مرغ تبدیل خواهد شد. از اینرو، توصیه میشود که نسبت به حفظ کاربری مرغزار شهرکرد، به دلیل کارکردها و خدمات قابل توجه این اکوسیستم ارزشمند، اقدام گردد.
ایوب مرادی؛ علی نجفی نژاد؛ مجید اونق؛ چوقی بایرام کمکی؛ مهرانگیز فولادی منصوری
چکیده
شیوههای بهرهبرداری اراضی، تخریب مناطق جنگلی و مرتعی، رهاسازی اراضی و توسعۀ مناطق مسکونی از جمله عواملی هستند که بر شدت جریان آب، شدت فرسایش و تولید رسوب اثر میگذارند. به همین دلیل آگاهی ازمیزان اثر تغییرات کاربری اراضی بر روی دبی و بار معلق یک ضرورت اجتنابناپذیر است. در مطالعۀ حاضر برای بررسی این اثرات از مدل نیمه توزیعی ...
بیشتر
شیوههای بهرهبرداری اراضی، تخریب مناطق جنگلی و مرتعی، رهاسازی اراضی و توسعۀ مناطق مسکونی از جمله عواملی هستند که بر شدت جریان آب، شدت فرسایش و تولید رسوب اثر میگذارند. به همین دلیل آگاهی ازمیزان اثر تغییرات کاربری اراضی بر روی دبی و بار معلق یک ضرورت اجتنابناپذیر است. در مطالعۀ حاضر برای بررسی این اثرات از مدل نیمه توزیعی SWAT در آبخیز گالیکش استان گلستان به مساحت تقریبی 39 هزار هکتار استفاده شد. مدل مذکور برای شبیهسازی، واسنجی و اعتبارسنجی و در نهایت بهینهسازی پارامترهای مؤثر بر دبی و بار معلق در یک دورۀ 27 ساله مورد استفاده قرار گرفت. نقشههای کاربری اراضی از سه تصویر ماهوارۀ لندست سالهای 1987، 2000 و 2013 تهیه شدند. در این مطالعه از روش SUFI2 برای واسنجی و اعتبارسنجی مدل استفاده شد. معیار ناش- ساتکلیف (NS) به عنوان تابع هدف در مرحلۀ واسنجی (1990- 2007) برای دبی و بار معلق به ترتیب 63/0 و 61/0 بهدست آمد که با توجه به دامنههای تفسیری مورد استفاده در تحقیقات گذشته، قابل قبول ارزیابی شد. برای بررسی اثر تغییرات کاربری اراضی بر مقدار رواناب و رسوب تمام ورودیهای مدل به غیر از کاربری اراضی ثابت فرض شد و نتایج نشان داد که تغییرات کاربری اراضی از سال 1987 تا 2013 موجب افزایش ارتفاع رواناب سطحی به میزان 40/1 میلیمتر و افزایش غلظت رسوب به میزان 2 تن در هکتار در سال شده است.
طیبه مصباح زاده؛ ناهید علی پور
چکیده
از مشکلاتی که در چند دهۀ اخیر در اثر دخالتهای بشری و استفادۀ غیرمنطقی از منابع طبیعی و تخریب آن در حال گسترش است پدیدۀ گردوغبار است. در این پژوهش مطالعۀ فراوانی پدیدۀ گردوغبار طی سالهای 1378 تا 1392 با استفاده از آمار ایستگاه های سینوپتیک منتخب در استان البرز و قزوین انجام شد که با استخراج کدهای گردوغبار از دادههای هواشناسی، ...
بیشتر
از مشکلاتی که در چند دهۀ اخیر در اثر دخالتهای بشری و استفادۀ غیرمنطقی از منابع طبیعی و تخریب آن در حال گسترش است پدیدۀ گردوغبار است. در این پژوهش مطالعۀ فراوانی پدیدۀ گردوغبار طی سالهای 1378 تا 1392 با استفاده از آمار ایستگاه های سینوپتیک منتخب در استان البرز و قزوین انجام شد که با استخراج کدهای گردوغبار از دادههای هواشناسی، فراوانی سالانۀ آن به صورت آماری پایش شد. برای مطالعۀ وضعیت سرعت و جهت بادهای منطقه، گلباد و گلطوفان ایستگاههای کرج و قزوین ترسیم و جهت باد غالب در آنها مشخص گردید که با توجه به آن معلوم گردید که باد غالب در ایستگاه کرج شمال غربی و در ایستگاه قزوین جنوب شرقی میباشد. بررسی تأثیر خشکسالی بر وقوع پدیدۀ گردوغبار با استفاده از نمایههای SPI، PNI و ZSI برای مقیاس سالانه صورت گرفت و با نرم افزار SPSS ارزیابی شد. نتایج خشکسالی نشان داد در ایستگاه کرج، سال 1391 خشکترین سال و مقدار SPI، PNI و ZSI به ترتیب 64/1-، 58 و 39/1- بهدست آمد. در ایستگاه قزوین نیز سال 1386 خشکترین سال و مقدار SPI، PNI و ZSI به ترتیب 34/2-، 50 و 99/1- محاسبه گردید. با بررسی فراوانی سالانۀ گردوغبار با توجه به کدهای پدیدۀ 06 و 07 مشخص گردید که در ایستگاه کرج در مجموع 169 روز پدیدۀ گردوغبار ثبت شده که در سالهای 1390 و 1392بیشترین فراوانی وقوع را داشته است. در ایستگاه قزوین نیز در مجموع 115 روز پدیدۀ گردوغبار رخ داده بود که سال 1389 با 23 روز بیشترین فراوانی وقوع را داشت. با بررسی ارتباط میان خشکسالی و فراوانی روزهای همراه با گردوغبار در ایستگاههای کرج و قزوین نیز مشخص شد همبستگی معنیداری میان این دو پدیده وجود ندارد.
طیبه مصباح زاده؛ فرشاد سلیمانی ساردو
چکیده
به دلیل سیاستهای نادرست در بخش منابع آب و برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی، کیفیت آب در اکثر دشتهای کشور کاهش یافته است. از این رو بررسی کیفیت آب بهمنظور شرب و کشاورزی از نظر کیفی حائز اهمیت است. با این هدف در این پژوهش به بررسی روند تغییرات بیابانزایی در دشت خاش با استفاده از دو معیار آب زیرزمینی و پوشش گیاهی پرداخته شد ...
بیشتر
به دلیل سیاستهای نادرست در بخش منابع آب و برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی، کیفیت آب در اکثر دشتهای کشور کاهش یافته است. از این رو بررسی کیفیت آب بهمنظور شرب و کشاورزی از نظر کیفی حائز اهمیت است. با این هدف در این پژوهش به بررسی روند تغییرات بیابانزایی در دشت خاش با استفاده از دو معیار آب زیرزمینی و پوشش گیاهی پرداخته شد و نمودارهای شولر و ویلکوکس برای سالهای 1380، 1387 و 1394 با استفاده از نرمافزارهای AquaChem ترسیم شد. همچنین تغییرات مکانی نیز در سطح دشت خاش با نرمافزار Arc GIS تهیه گردید و روند تغییرات پوشش گیاهی نیز با استفاده از تصاویر سنجندۀ MOD13A2 و تکنیک سنجش از دور صورت پذیرفت. نتایج با مقایسۀ نمودار شولر نشان داد که تعداد چاههایی که از نظر پارامتر TDS دارای وضعیت غیرقابل شرب هستند طی سالهای 1387 و 1394 نسبت به سال 1380 افزایش پیدا کردهاند. این در حالی است که سطح اراضی که وضعیت شرب خوبی دارند در طی سالهای 1387 و 1394 نسبت به 1380 کاهش پیدا کرده و بر سطح اراضی شرب قابل قبول افزوده شده است. مطابق نمودار ویلکوس نیز این نتیجه بهدست آمد که بیشتر چاههای منطقه شور تا خیلی شور هستند و استفاده از آنها برای کشاورزی مضر بوده و یا نیاز به تمهیدات است. نتایج روند تغییرات پوشش گیاهی نیز به صورت کاهشی بوده و میزان متوسط شاخص NDVI با گذشت زمان کاهش یافته است. در انتها میتوان چنین نتیجهگیری کرد که روند تغییرات در منطقۀ مورد مطالعه در جهت تخریب است. روند تخریبی در منابع پایۀ منطقه مورد مطالعه میتواند زنـگ خطری برای مدیران و برنامهریزان شهری و منابع طبیعی باشـد.
سیده خدیجه مهدوی؛ غلامرضا حسینی بمرود؛ محمد حسن جوری؛ حسین توکلی
چکیده
Calligonum eriopodum تنها درختچۀ شندوست است که در ایران در استان خراسان جنوبی گزارش شده است. هدف این تحقیق بررسی دلایل محدودیت رویشگاهی این گونه بوده که در شنزارهای شرق شهرستان قائن در استان خراسان جنوبی انجام گرفته است. ابتدا مرز رویشگاه از طریق پیمایش و با استفاده از GPS، مشخص و منطقۀ پراکنش گونه روی نقشۀ 50000 :1، منتقل شد. نمونهبرداری از ...
بیشتر
Calligonum eriopodum تنها درختچۀ شندوست است که در ایران در استان خراسان جنوبی گزارش شده است. هدف این تحقیق بررسی دلایل محدودیت رویشگاهی این گونه بوده که در شنزارهای شرق شهرستان قائن در استان خراسان جنوبی انجام گرفته است. ابتدا مرز رویشگاه از طریق پیمایش و با استفاده از GPS، مشخص و منطقۀ پراکنش گونه روی نقشۀ 50000 :1، منتقل شد. نمونهبرداری از پوشش گیاهی و خاک در داخل و خارج رویشگاه با استفاده از سه ترانسکت هزار متری که در هر ترانسکت ده پلات پنج در پنج متری با فواصل صد متر از یکدیگر قرار داشتند، صورت گرفت. در هر ترانسکت از پلات پنجم، نمونهبرداری خاک انجام شد. همچنین نمونهبرداری از منابع آبی در منطقه صورت گرفت. دادههای حاصله از نتایج آزمایش خاک و آب با استفاده از آزمون T مورد آنالیز قرار گرفتند. نتایج نشان داد که وضعیت خاک و پوششگیاهی داخل و خارج رویشگاه با یکدیگر تفاوتی ندارند، ولی میزان EC و TDS آب در منابع آبی داخل و خارج رویشگاه در سطح 5 درصد تفاوت معنیدار داشته است. میزان EC آب در منابع آبی داخل محدوده رویشگاه نسبت به منابع آبی خارج رویشگاه به مراتب کمتر بود، سطح ایستابی آب در منابع آبی داخل محدوده در نزدیکی سطح خاک کمتر از پنج متر ولی در منابع آبی خارج از رویشگاه بین بیست و پنج تا سی و دو متر از سطح خاک میباشد. بنابراین میتوان بیان کرد که در بین عوامل محیطی، بالا بودن سطح ایستابی و کیفیت آب علت استقرار این گونه در منطقه است.
مهسا میردشتوان؛ علی نجفی نژاد؛ امیر سعدالدین
چکیده
تجزیه و تحلیل روند و ایستایی متغیرهای هیدرولوژیک، ابزارهایی مفید برای درک تغییرات اقلیمی هستند و میتوانند اطلاعات مفیدی را در مورد تغییرات محتمل در آینده فراهم نمایند. از آنجایی که ناایستایی سریهای زمانی میتواند به دلایل مختلفی نظیر وجود روند در دادهها رخ دهد، در تحقیق حاضر ابتدا آزمون ناپارامتری من-کندال همراه با ...
بیشتر
تجزیه و تحلیل روند و ایستایی متغیرهای هیدرولوژیک، ابزارهایی مفید برای درک تغییرات اقلیمی هستند و میتوانند اطلاعات مفیدی را در مورد تغییرات محتمل در آینده فراهم نمایند. از آنجایی که ناایستایی سریهای زمانی میتواند به دلایل مختلفی نظیر وجود روند در دادهها رخ دهد، در تحقیق حاضر ابتدا آزمون ناپارامتری من-کندال همراه با روشی برای اصلاح تأثیر همبستگی سریالی بر روند (TFPW)، مورد استفاده قرار گرفتند؛ همچنین به جهت ارزیابی رابطه میان روند و ایستایی سریهای زمانی مورد بررسی، ایستایی سریهای زمانی توسط آزمونهای ایستایی بررسی گردید. یافتههای پژوهش حاضر نشان دادند که جریان سطحی در تمامی رودخانههای اصلی مورد مطالعه در دامنههای جنوبی البرز دارای روند کاهشی است. در ایستگاههایی که روند کاهشی معناداری از خود نشان دادند (لتیان و فیروزکوه)، استفاده از روش TFPW معناداری روند جریان سطحی را در ایستگاههای مذکور از بین برد. نتایج آزمونهای ایستایی حاکی از ایستا بودن تمامی سریها پس از حذف همبستگی سریالی موجود در آنها است که این امر میتواند متأثر از عدم وجود روند معنادار در این سریها باشد؛ با این حال ایستگاه فیروزکوه پس از اعمال روش TFPW ناایستایی معناداری در سطح اطمینان 95 درصد از خود نشان داد که این امر ممکن است ناشی از وجود جهش در سری دادههای این ایستگاه باشد. یافتههای پژوهش حاضر میتواند به برنامهریزان و سیاستگذاران در عرصههای گوناگون مرتبط با برنامهریزی منابع آب کشور در انطباق با تغییرات اقلیمی در آینده یاری رساند.
علی یزدان پناهی؛ خالد احمدالی؛ سلمان زارع؛ تورج شعبانی عمران
چکیده
هدایت هیدرولیکی اشباع یکی از مهمترین ویژگیهای فیزیکی خاک است که در مدلسازی حرکت آب، انتقال املاح و آلایندهها در محیطهای متخلخل، تعیین، مقدار و سرعت نفوذ، طراحی زهکشها و دیگر فرآیندهای هیدرولوژیکی کاربرد زیادی دارد. در این مطالعه با افزایش سطوح مختلف ( 1، 3 و 5 درصد) بایوچار طبیعی و بایوچار کمپوست زبالۀ شهری به خاک جمعاً ...
بیشتر
هدایت هیدرولیکی اشباع یکی از مهمترین ویژگیهای فیزیکی خاک است که در مدلسازی حرکت آب، انتقال املاح و آلایندهها در محیطهای متخلخل، تعیین، مقدار و سرعت نفوذ، طراحی زهکشها و دیگر فرآیندهای هیدرولوژیکی کاربرد زیادی دارد. در این مطالعه با افزایش سطوح مختلف ( 1، 3 و 5 درصد) بایوچار طبیعی و بایوچار کمپوست زبالۀ شهری به خاک جمعاً 16 نوع خاک تهیه شد و اثر افزایش این مواد بر ضریب هدایت هیدرولیکی اشباع بررسی شد. برای این منظور هدایت هیدرولیکی خاکها در آزمایشگاه و به روش بار ثابت اندازهگیری شد. سپس مدلسازی منحنی مشخصۀ رطوبتی (SMC) با استفاده از مدل ونگنوختن-معلم (VGM) برای همۀ خاکها انجام گردید و پارامترهای این مدل شامل رطوبت باقیمانده ( )، رطوبت اشباع ( )، پارامترهای α، m، n و نیز هدایت هیدرولیکی اشباع با استفاده از دادههای زودیافت خاک نظیر درصد ذرات خاک (شن، سیلت، و رس)، چگالی ظاهری و مقادیر ظرفیت زراعی و پژمردگی دائـم با نرمافـزارهای ROSETTA و RETC از طریق مدلسازی معکوس تعیین شـد. نتایج نشان داد که افزایش بایوچار کمپوست زباله و بایوچار طبیعی سبب کاهش هدایت هیدرولیکی آب در خاک گردید و تیمار11 که دارای خاک 5+ درصد بایوچار طبیعی 1+ درصد بایوچار زباله شهری بوده با 64 درصد و بعد از آن تیمار 13 با کاهش 61 درصدی بیشترین کاهش Ks شده است. بیشترین و کمترین مقدار Ks مربوط به تیمارهای 1 و 11 به ترتیب برابر 9/707 و 8/254 سانتیمتر بر روز بود. همچنین اثر تیمارهای مختلف بر همۀ پارامترهای مدل VGM ((θr , θs, m , n , α معنیدار بود و در اکثر تیمارهای بهکاررفته با افزایش درصدهای مصرفی بایوچار در خاک پارامترهای θr، n و m افزایش و پارامترهای θs، α و Ks کاهش یافتند.