نایفه اداک؛ حسین ارزانی؛ سید مهدی حشمت الواعظین
چکیده
یکی از فعالیتهای تولیدی کشاورزی که میتواند با سرمایة کم اشتغال ایجاد کند زنبورداری است. زنبورداری میتواند به عنوان یک راهکار سبب افزایش درآمد بهرهبرداران از مراتع، تعادل دام در مرتع، بهبود وضعیت اقتصادی روستاییان و مشارکت در طرحهای مرتعداری شود. مراتع ژیوار دارای پتانسیل زیادی در زمینة استفادههای متنوع از مراتع میباشند. ...
بیشتر
یکی از فعالیتهای تولیدی کشاورزی که میتواند با سرمایة کم اشتغال ایجاد کند زنبورداری است. زنبورداری میتواند به عنوان یک راهکار سبب افزایش درآمد بهرهبرداران از مراتع، تعادل دام در مرتع، بهبود وضعیت اقتصادی روستاییان و مشارکت در طرحهای مرتعداری شود. مراتع ژیوار دارای پتانسیل زیادی در زمینة استفادههای متنوع از مراتع میباشند. بنابراین، در تحقیق حاضر بر آن شدیم تا مقدار افزایش درآمد ناشی از زنبورداری را برآورد نماییم. از جمله عواملی که بر درآمد زنبوردار میتواند مؤثر باشند و در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفتند عبارتند از: خصوصیات فردی زنبوردار، خصوصیات واحد زنبورداری، هزینهها و درآمدها. دادههای پرسشنامه از طریق مصاحبة شفاهی و با پر کردن پرسشنامه جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل پرسشنامه با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد که تعداد کندو و نسبت شکر به عسل بر درآمد زنبوردار و تولید عسل اثر معنیدار داشتند. از بین هزینهها شکر بیشترین سهم را دارد که افزایش درصد شکر از یک طرف باعث افزایش تولید و درآمد و از طرف دیگر باعث کاهش قیمت و افزایش هزینهها میشود. میتوان گفت کاهش سودآوری فقط به دلیل مصرف زیاد شکر نیست، بلکه ممکن است به دلیل بازاریابی ضعیف نیز باشد. اما تعداد کندو به دلیل کاهش متوسط هزینهها باعث افزایش سودآوری میشود.
پویان دهقان؛ حسین آذرنیوند؛ حسن خسروی؛ غلامرضا زهتابیان؛ علیرضا مقدم نیا
چکیده
کاهش بیش از حد توان منابع طبیعی یکی از چالشهای بسیار مهمی است که بشر در قرن اخیر با آن روبرو است. بهرهبرداری مناسب از اراضی و مدیریت اصولی کاربری اراضی بر اساس توان اکولوژیکی آن، نقش مهمی در راستای نیل به توسعه پایدار دارد. از این رو جهت دستیابی به توسعه پایدار و بهمنظور استفاده مناسب از اراضی، باید گرایشها به سمت برنامهریزی ...
بیشتر
کاهش بیش از حد توان منابع طبیعی یکی از چالشهای بسیار مهمی است که بشر در قرن اخیر با آن روبرو است. بهرهبرداری مناسب از اراضی و مدیریت اصولی کاربری اراضی بر اساس توان اکولوژیکی آن، نقش مهمی در راستای نیل به توسعه پایدار دارد. از این رو جهت دستیابی به توسعه پایدار و بهمنظور استفاده مناسب از اراضی، باید گرایشها به سمت برنامهریزی و بهرهبرداری اصولی از منابع و بر اساس توان آنها باشد. بنابراین از آنجا که کشاورزی آثار محیط زیستی فراوانی بر مناطق شهری دارد، ارزیابی اراضی کشاورزی ضرورت پیدا میکند. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی توان اکولوژیکی اراضی شهرستان اشتهارد از منظر کشاورزی و مرتعداری میباشد. به این منظور با استفاده از معیارهای اکولوژیکی و نیز با به کارگیری روشهای Fuzzy، Fuzzy AHP و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) توان اکولوژیکی اراضی شهرستان اشتهارد مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت استانداردسازی لایهها از روش Fuzzy و نیز برای اختصاص دادن وزن به هر یک از شاخصهای مورد استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (Fuzzy AHP) استفاده گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اراضی با توان اکولوژیکی درجۀ یک با 50/1 درصد و اراضی درجۀ چهار با 36/25 درصد کمترین و بیشترین درصد از کل منطقۀ مورد مطالعه را شامل میشوند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل در این تحقیق نشاندهندۀ کارایی بالای روش Fuzzy AHP در ارزیابی توان اکولوژیکی منطقه است و میتوان آن را با تغییرات لازم برای سایر مناطق و همچنین دیگر فعالیتهای مکانیابی مورد استفاده قرار داد.
محسن آرمین؛ محمد رسول رجبی؛ فاطمه برزگری بنادکوکی
چکیده
فرسایش خاک و تلفات عناصر غذایی و مواد آلی متعاقب آن اثرات مستقیم و غیر مستقیمی از کاهش تولید و سودبخشی تا آلودگیهای فیزیکی و شیمیایی منابع آب دارد. یکی از مهمترین پیامدهای فرسایش هم برای محیط منشأ آن و هم برای چرخههای اقتصادی کاهش حاصلخیزی خاک است. تلفات حاصلخیزی خاک معمولاً با تجزیه و تحلیل رسوبات منتقل شده در رواناب ناشی ...
بیشتر
فرسایش خاک و تلفات عناصر غذایی و مواد آلی متعاقب آن اثرات مستقیم و غیر مستقیمی از کاهش تولید و سودبخشی تا آلودگیهای فیزیکی و شیمیایی منابع آب دارد. یکی از مهمترین پیامدهای فرسایش هم برای محیط منشأ آن و هم برای چرخههای اقتصادی کاهش حاصلخیزی خاک است. تلفات حاصلخیزی خاک معمولاً با تجزیه و تحلیل رسوبات منتقل شده در رواناب ناشی از باران طبیعی یا شبیهسازی شده در پلاتهای آزمایشی مطالعه میشود اما در این تحقیق تلفات حاصلخیزی خاک با تجزیه و تحلیل رسوبات نهشته شده پشت سدهای اصلاحی که با هدف کنترل فرسایش و تثبیت پروفیل طولی در آبراهههای حوزۀ آبخیز صفارود شهرستان رامسر طی سالهای 1373 الی 1388 احداث گردیدهاند، بررسی شد. بدین منظور تلفات خاک با تعیین چندین ویژگی فیزیکو- شیمیایی رسوبات نهشته شده در پشت سدهای اصلاحی منتخب و مقایسۀ آنها با همان ویژگیهای خاک منشأ بررسی شد. در بخش تجزیه و تحلیل ویژگیهای فیزیکو- شیمیایی خاک، نتایج نشان داد که اغلب خاکهای مورد مطالعه دارای بافت شنی، غیر شور، خنثی، آهکی و غیرسدیمی هستند. بر اساس تقسیمبندی مقدار ماده آلی، تقریباً 60 درصد از خاکهای مورد مطالعه دارای ساختمان ضعیف و پایداری ساختمانی کمی هستند و غالباً در کلاس متوسط فرسایشپذیری خاک قرار دارند. در بخش تلفات حاصلحیزی خاک، نتایج نشان داد که فرسایش نه فقط منجر به از دست رفتن اجزاء معدنی جامد خاک میشود بلکه همچنین منجر به تلفات مواد آلی و مواد مغذی شیمیایی خاک میشود. تغییر در خصوصیات خاک در نتیجۀ فرسایش خاک اساساً به دلیل کاهش عمق مؤثر بر سطح حاصلخیزی تأثیر میگذارد. یک کاهش معنیداری در مقدار کرین و نیتروژن و همۀ عناصر ماکرو و ریزمغذیها ایجاد میشود. تلفات کربن، ازت، فسفر، پتاسیم، سدیم و مجموع کلسیم و منیزیم در منطقۀ مورد مطالعه به ترتیب به میزان 26/6588، 78/1921، 71/19، 53/6، 89/19 و 13/503 گرم در هکتار در سال است که این میزان تلفات تهدیدی جدی برای فرایندها و فعالیتهای مرتبط با حاصلخیزی خاک از جمله توسعۀ پوشش گیاهی در منطقه است.
مریم اسدی؛ علی فتحزاده
چکیده
آگاهی از میزان رسوب معلق رودخانهها یکی از مسائل اساسی در پروژههای آبی است که طراحان تأسیسات آبی همواره با آن روبرو بودهاند. با توجه به صرف هزینه و زمان طولانی جهت اندازهگیری بار معلق رودخانهها، استفاده از منحنیهای سنجۀ رسوب معمولترین روش برآورد بار رسوب معلق رودخانهها محسوب میگردد. این در حالی است که روشهای نوین ...
بیشتر
آگاهی از میزان رسوب معلق رودخانهها یکی از مسائل اساسی در پروژههای آبی است که طراحان تأسیسات آبی همواره با آن روبرو بودهاند. با توجه به صرف هزینه و زمان طولانی جهت اندازهگیری بار معلق رودخانهها، استفاده از منحنیهای سنجۀ رسوب معمولترین روش برآورد بار رسوب معلق رودخانهها محسوب میگردد. این در حالی است که روشهای نوین مبتنی بر هوش مصنوعی و دادهکاوی در بسیاری از علوم مهندسی رخنه کرده است. بر همین اساس هدف اصلی این تحقیق به چالش کشیدن توانمندی روش کلاسیک برآورد بار معلق در مقایسه با برخی روشهای نوظهور میباشد. ما در این پژوهش شش مدل،K نزدیکترین همسایه، شبکۀ عصبی پس انتشار خطا، فرآیند گوسی، درخت تصمیمگیری M5، ماشینبردار پشتیبان و ماشینبردار پشتیبان تکاملی را انتخاب و به مقایسۀ آنها با مدل سنجۀ رسوب در هشت حوزۀ آبخیز واقع در استان گیلان پرداختیم. طول دوره آماری دادههای ورودی به مدلها به صورت روزانه و 30 ساله در نظر گرفته شد. ارزیابی نتایج حاصله نشان داد مدل فرآیند گوسی در مقایسه با سایر مدلها، با کمترین مجموع مربعات باقیمانده (RMSE) (متوسط مجموع مربعات باقی مانده= 05/37 در هشت حوزه) و بیشترین ضریب همبستگی (r) (متوسط ضریب همبستگی 72/0 در هشت حوزه) و با بهترین ضریب ناش- ساتکلیف (متوسط 66/0 در هشت حوزه) نسبت به سایر مدلها از کارآیی بیشتری برخوردار است. لذا استفاده از مدلهای مذکور به جای روشهای معمول برآورد بار معلق میتواند دقت این برآوردها را به میزان قابل ملاحظهای بهبود بخشد.
عیسی جعفری فوتمی؛ اساعیل شیدای کرکج
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی علل عدم قطعیت در روشهای مختلف برآورد کربن خاک و همچنین ارزیابی روش محاسبهای پیشنهادی است که تأثیر وزن مخصوص خاک را در محاسبۀ کربن از بین برده و میزان واقعی کربن خاک را برای خاکهایی با وزن مخصوص ظاهری متفاوت بر حسب عمق معادل مشخص میکند. بنابراین به منظور آزمون صحت این روش پیشنهادی، میزان کربن در سه نوع ...
بیشتر
هدف از این مطالعه بررسی علل عدم قطعیت در روشهای مختلف برآورد کربن خاک و همچنین ارزیابی روش محاسبهای پیشنهادی است که تأثیر وزن مخصوص خاک را در محاسبۀ کربن از بین برده و میزان واقعی کربن خاک را برای خاکهایی با وزن مخصوص ظاهری متفاوت بر حسب عمق معادل مشخص میکند. بنابراین به منظور آزمون صحت این روش پیشنهادی، میزان کربن در سه نوع شدت چرا در شورهزارهای استان گلستان (چرای سبک، چرای متوسط و چرای شدید)، محاسبه و روشهای مختلف مورد آزمون آماری و بررسی قرار گرفتند. نتایج مقایسۀ میانگینها برای هر یک از پارامترهای مربوط به رویکردها نشان داد که بر اساس روش اول (پارامتر غلظت کربن) عمق اول مناطق شدت چرای سبک و شدت چرای متوسط و چرای شدید از لحاظ آماری دارای تفاوت معنیداری هستند و به ترتیب میزان غلظت کربن برابر با 39/31، 57/23 و 5/11 گرم کربن در کیلوگرم خاک میباشند حال آنکه برای عمق اول خاک در صورت ارائۀ کربن تودهای در واحد سطح بر اساس عمق ثابت نتایج متناقضی به دست میآید. به طوری که عمق اول سایت شدت چرای سبک و متوسط بهترتیب با مقادیر 15/89 و 47/74تن در هکتار در عمق ثابتدارای بیشترین مقدار کربن تودهای بوده و سایت شدت چرای سنگین با میزان 93/42 تن در هکتار در عمق ثابت دارای کمترین میزان است. مشابه این عدم قطعیتها بین دو عمق مورد مطالعه نیز برای سایتهای مختلف وجود دارد. برای رفع این تناقض رایج در مطالعات متعدد، پارامتر کربن تودهای بر اساس عمق معادل برای سایتهای مورد مطالعه محاسبه گردید و نتایج آن نشان داد سایت چرای کم و چرای سنگین همچنان بیشترین و کمترین میزان کربن را دارند و در سایر موارد نیز تغییراتی ایجاد نشده در حالیکه میزان نسبی اختلافات بین سایتها تغییر یافته است؛ و این در حالی میباشد که تأثیر فشردگی توده خاک بر محاسبۀ کربن ترسیبی حذف شده است و بهعنوان نتیجۀ کلی؛ روشهای مرسومی که برای محاسبۀ ذخیرۀ ماده آلی استفاده میشوند به دلیل تودههای نابرابر خاک (فشردگی خاک و وزن مخصوصهای متفاوت) به طور دقیق بیانکنندۀ تفاوتهای کربن ترسیبی در تودۀ خاک نیستند و برای ارزیابی قابل اعتماد مدیریت ذخیرۀ ماده آلی خاک و سایر عناصر غذایی خاک؛ باید تودههای خاک مورد مقایسه، به صورت معادل مد نظر قرار گیرند.
علیرستم خانی زاده؛ رضا عرفانزاده؛ رضا سیاه منصور
چکیده
هدف این مطالعه کمّیسازی واکنش ریختی گونههای Bromus tomentellus، Hordeum bulbosum و Agropyron trichophorum به چرای مداوم گوسفند در مراتع نیمهخشک لرستان بود. در دو منطقۀ قرق و چرا شده، در مجموع اقدام به استقرار 4 ترانسکت 200 متری شد و در طول هر یک از این ترانسکتها 10 نقطۀ تصادفی انتخاب و در هر نقطه نزدیکترین گیاه مورد مطالعه در نظر گرفته شد. خصوصیات ریختی ...
بیشتر
هدف این مطالعه کمّیسازی واکنش ریختی گونههای Bromus tomentellus، Hordeum bulbosum و Agropyron trichophorum به چرای مداوم گوسفند در مراتع نیمهخشک لرستان بود. در دو منطقۀ قرق و چرا شده، در مجموع اقدام به استقرار 4 ترانسکت 200 متری شد و در طول هر یک از این ترانسکتها 10 نقطۀ تصادفی انتخاب و در هر نقطه نزدیکترین گیاه مورد مطالعه در نظر گرفته شد. خصوصیات ریختی شامل ارتفاع، فاصله میانگره، طول و وزن ریشه، تولید و زی توده اندازهگیری شدند. پس از بررسی نرمال بودن دادهها، میانگینها با استفاده از آزمون t-test غیر زوجی بین منطقۀ قرق و چرا شده مقایسه شدند. اثر چرایدام بر ارتفاع، فاصلۀ میانگره ساقه، طول و وزن ریشه، تولید و زیتوده H. bulbosum و A. trichophorumمعنیدار شد. بهطوریکه میانگین وزن ذیتوده H. bulbosumدر منطقۀ قرق 1/117 گرم و در چرا شده 1/16 گرم بود و ارتفاع A. trichophorum به ترتیب در قرق 1/525 میلیمتر و در منطقۀ چرا 7/334 میلیمتر بهدست آمد. چرایدام بر ارتفاع و فاصلۀ میانگره B. tomentellusتأثیرمعنیداری نداشت (05/0p>). چرای دام باعث افزایش معنیدار طول ریشه به اندازۀ 35/58 میلی متر در B. tomentellusگردید. بهطور کلی نتایجاین تحقیق نشان داد که گونههای مختلف گیاهی در مواجهه با چرای مداوم با بهسنجی در مصرف منابع واکنشهای مختلفی بسته به نوع گونه از خود نشان میدهند. شناسایی تغییرات ریختی در گونههای شاخص کمک شایانی به مدیریت چرایی پایدار در مراتع مینماید.
سمیه دهداری؛ نظام ارمند؛ محمد فرجی؛ نسیم آرمان؛ فاطمه هادیان
چکیده
هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر سدهای کارون 3 و 4 بر تغییرات کاربری و پوشش اراضی است. به این منظور 4 تصویر ماهوارهای لندست در یک دورۀ 28 ساله (سالهای 1985، 2003، 2009 و 2013) مورد استفاده قرار گرفت و تصحیحات هندسی، اتمسفری و توپوگرافی اعمال شد و روش طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم حداکثر احتمال برای بررسی تغییرات پوشش و کاربری اراضی استفاده ...
بیشتر
هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر سدهای کارون 3 و 4 بر تغییرات کاربری و پوشش اراضی است. به این منظور 4 تصویر ماهوارهای لندست در یک دورۀ 28 ساله (سالهای 1985، 2003، 2009 و 2013) مورد استفاده قرار گرفت و تصحیحات هندسی، اتمسفری و توپوگرافی اعمال شد و روش طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم حداکثر احتمال برای بررسی تغییرات پوشش و کاربری اراضی استفاده گردید. صحت کاربری اراضی و ضریب کاپا با استفاده از نقشههای توپوگرافی و بازدیدهای زمینی تعیین شدند. بر طبق نتایج ضریب کاپا و صحت نقشههای تولیدی بالاتر از 79/0 و 24/86 به دست آمد. نقشههای تولیدی سال 2009 نشان داد که بر اثر احداث سد کارون 3 حدود 88/6734 هکتار از اراضی و بر اساس تصویر 2013 با احداث سد کارون 4 حدود 39/5127 هکتار از اراضی جنگلی نابود شدهاند. به دلیل ساخت سد کارون 3 در سال 2009 نسبت به سال ۲۰۰۳ میزان خاک بدون پوشش در منطقه 88/3449 هکتار و در سال 2013 با احداث سد کارون 4، 91/2555 هکتار خاک بدون پوشش در منطقه افزایش یافت، به طور کلی یافتههای این تحقیق بیانگر تخریب اراضی جنگلی و مرتعی در منطقه به دلیل ساخت دو سد کارون 3 و 4 است.
علیرضا عرب عامری؛ خلیل رضایی؛ مجتبی یمانی
چکیده
فرسایش خندقی یکی از فرآیندهای فرسایندۀ سطح زمین است که عمدتاً باعث تغییر شکل سطح زمین و ایجاد خسارت شدید محیطی و اقتصادی میگردد. هدف از این پژوهش مدلسازی بین متغیرهای محیطی مؤثر در فرسایش خندقی موجود در منطقۀ مطالعاتی و تهیۀ نقشۀ حساسیت فرسایش خندقی با روش داده محور شواهد وزن قطعی در حوضۀ طرود که دارای حساسیت بالایی نسبت به ...
بیشتر
فرسایش خندقی یکی از فرآیندهای فرسایندۀ سطح زمین است که عمدتاً باعث تغییر شکل سطح زمین و ایجاد خسارت شدید محیطی و اقتصادی میگردد. هدف از این پژوهش مدلسازی بین متغیرهای محیطی مؤثر در فرسایش خندقی موجود در منطقۀ مطالعاتی و تهیۀ نقشۀ حساسیت فرسایش خندقی با روش داده محور شواهد وزن قطعی در حوضۀ طرود که دارای حساسیت بالایی نسبت به فرسایش خندقی است، میباشد. در ابتدا نقشۀ پراکنش خندقها با استفاده از عملیات میدانی تهیه گردید و از 80 مورد شناسایی شده، 70 درصد (56 خندق) به طور تصادفی به منظور مدلسازی و بقیه 30 درصد (24 خندق) برای اعتبارسنجی مورد استفاده قرار گرفت. در جریان مدلسازی اگر بین متغیرها همبستگی بالایی وجود داشته باشد دقت مدل کاهش پیدا میکند، بدینمنظور تست همخطی بین متغیرهای وابسته انجام گرفت. ضریب تحمل یک شاخص مهم برای محاسبۀ تست همخطی میباشند. در نهایت 15 متغیر شامل شاخصهای ژئومورفومتری، زمینشناختی، محیطی و هیدرولوژیک به منظور مدلسازی مورد استفاده قرار گرفت. در جریان مدلسازی با روش شواهد وزن قطعی چهار رابطۀ قطعیت (Bel)، عدم قطعیت (Dis)، عدم اطمینان (Unc) و احتمال (Pls) محاسبه گردید و از تابع قطعیت برای تهیۀ نقشۀ حساسیت فرسایش خندقی استفاده گردید. به منظور اعتبارسنجی مدل از مساحت زیرمنحنی AUC استفاده گردید و مقادیر نرخ پیشبینی و نرخ موفقیت برای مدل محاسبه گردید. طبق نتایج روش شواهد وزن قطعی با نرخ پیشبینی 1 و نرخ موفقیت 959/0 دارای دقت عالی بوده و قابلیت فوق العادهای در شناسایی مناطق حساس به فرسایش خندقی در منطقۀ مطالعاتی داشته است. نتایج نشان داد که 79/21 درصد (84/90 کیلومترمربع) از سطح منطقۀ مطالعاتی در کلاس حساسیت زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است.
مهشید سوری؛ خالد بایزیدی؛ احسان زند اصفهانی؛ جواد معتمدی
چکیده
گونۀ مرتعیAgropyron desertorum از مهمترین گراسهای چندسالۀ نواحی نیمه خشک و معتدل بوده که به منظور تهیۀ علوفه، ایجاد چراگاه، تثبیت خاکها و مـدیریت منـابع آبی توسط کارشناسان منابع طبیعی توصیه میشود. آگاهی از تغییرات عملکرد گونههای مرتعی در شرایط متفاوت محیطی از ضروریات اصلاح، احیاء و مدیریت اکوسیستمهای مرتعی است. هدف از این ...
بیشتر
گونۀ مرتعیAgropyron desertorum از مهمترین گراسهای چندسالۀ نواحی نیمه خشک و معتدل بوده که به منظور تهیۀ علوفه، ایجاد چراگاه، تثبیت خاکها و مـدیریت منـابع آبی توسط کارشناسان منابع طبیعی توصیه میشود. آگاهی از تغییرات عملکرد گونههای مرتعی در شرایط متفاوت محیطی از ضروریات اصلاح، احیاء و مدیریت اکوسیستمهای مرتعی است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیرات متقابل عوامل محیطی خشکی و آلودگی بر عملکرد گونۀ مرتعی Agropyron desertorum است. این تحقیق بهصورت آزمایش در شرایط گلخانهای در قالب طرح فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی تحت تأثیر تیمارهای اکسید مس در 4 سطح (0، 25، 50 و 100 میلیگرم بر لیتر)، نانواکسید مس در 4 سطح (0، 25، 50 و 100 میلیگرم بر لیتر) و پلی اتیلن گلایکول6000 (PEG6000) در 3 سطح (0، 6/0- و 2/1- مگاپاسکال) در 5 تکرار بر روی گیاه بهصورت گلدانی در گلخانۀ هیدروپونیک انجام گرفت. پس از اعمال تنشها، تغییرات کلروفیل، پتاسیم، وزن تر ریشه، ساقه و طول بخش اندام هوایی اندازهگیری شدند. دادههای حاصل از اندازهگیری به روش طرح آزمایشی فاکتوریل و با استفاده از نرمافزار SPSS.18 وآزمون دانکن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل خصوصیات گیاهی اندازهگیری شده نشان داد تمامی صفات گونۀ Agropyron desertorum تحت تأثیر اثرات متقابل عوامل محیطی خشکی و آلودگی، نسبت به تیمار شاهد کاهش معنیداری داشته است. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که وجود مقدار زیاد اکسیدها و نانو اکسیدها در شرایط خشکی باعث ایجاد مسمومیت در بافتهای گیاهی گونۀ Agropyron desertorum شده و رشد اندامهای گیاه آگروپایرون را مختل مینماید و نهایتاً سبب مرگ گیاه میشود. لذا کشت گونۀ Agropyron desertorum در مراتع آلودۀ مناطق خشک توصیه نمیشود.
جابر شریفی؛ امرعلی شاهمرادی
چکیده
تغییرات پوشش گیاهی مراتع، پدیدهای است که معمولاٌ در ترکیب و ساختار پوشش گیاهی در طول زمان رخ میدهد، از طرف دیگر دخالت انسان نقش تأثیرگذاری در حفظ ثبات و یا تخریب آن ایفا مینماید. با هدف مطالعۀ پویایی پوشش گیاهی مراتع در شرایط مدیریت بومی، مراتع ییلاقی باغرو در استان اردبیل از سال 1387 تا 1391 مطالعه شد. در منطقۀ معرف عوامل مربوط ...
بیشتر
تغییرات پوشش گیاهی مراتع، پدیدهای است که معمولاٌ در ترکیب و ساختار پوشش گیاهی در طول زمان رخ میدهد، از طرف دیگر دخالت انسان نقش تأثیرگذاری در حفظ ثبات و یا تخریب آن ایفا مینماید. با هدف مطالعۀ پویایی پوشش گیاهی مراتع در شرایط مدیریت بومی، مراتع ییلاقی باغرو در استان اردبیل از سال 1387 تا 1391 مطالعه شد. در منطقۀ معرف عوامل مربوط به پوشش تاجی گیاهی، تراکم و فراوانی به تفکیک گونههای اصلی و گروهی (فرم رویشی) در طول سه ترانسکت 500 متری با 30 پلات (5/1× 5/1 متری)، طول ترانسکتها و ابعاد پلاتها با توجه به شرایط پوشش گیاهی تعیین شد. همچنین رطوبت خاک سطح ریشه با استفاده از دستگاه TDR و کربن آلی سطح خاک اندازهگیری شد. نتایج نشان داد در طی دورۀ چهار سال در پوشش گندمیان چند ساله مانند Festuca ovina، Alopecurus aucheri، Bromus tomentellusو Koeleria caucasica تغییرات آنها تابع بارشهای فصل رویش بود و بین سالها اختلاف معنیدار وجود نداشت. گیاهان بوتهای مانند Onobrychis cornuta و Astragalus aureus تحت تأثیر نوسانات بارندگی سالیانه و رطوبت عمق خاک بوده و بین سالهای مطالعه اختلاف معنیدار وجود داشت. فوربهای چند ساله مانند Scorzonera radicosa ، Polygonum alpetre وVeronica orientalis تابع بارشهای فصل رویش بود و در بین سالها اختلاف معنیداری نشان داد. تغییرات کربن آلی خاک روندی کند و بطئی داشته است. بنابراین نتایج حاصل از پایش روند تغییرات سال به سال در پوشش گیاهی گونههای اصلی، رطوبت خاک و نیز چگونگی وضعیت فرسایش خاک، راهنمای مناسبی برای تصحیح روشهای فعلی مدیریت مورد استفاده قرار گیرد.
افشین صادقی راد؛ حسین آذرنیوند؛ محمد جعفری؛ محمد علی زارع چاهوکی
چکیده
با توجه به هزینهبر و پرخطر بودن روشهای صنعتی ذخیرۀ کربن، بایستی به ذخیرۀ کربن به روش زمینی توجه بیشتری شود. در اینجاست که ذخیرۀ کربن در مراتع اهمیت پیدا میکند. لذا این تحقیق با هدف مقایسۀ ذخیرۀ کربن در مراتع طبیعی و دستکاشت انجام شد. بدین منظور سه رویشگاه با سه گونۀ Stipa barbata، Salsola rigidaو Atriplex canescens انتخاب شدند. نمونهبرداری ...
بیشتر
با توجه به هزینهبر و پرخطر بودن روشهای صنعتی ذخیرۀ کربن، بایستی به ذخیرۀ کربن به روش زمینی توجه بیشتری شود. در اینجاست که ذخیرۀ کربن در مراتع اهمیت پیدا میکند. لذا این تحقیق با هدف مقایسۀ ذخیرۀ کربن در مراتع طبیعی و دستکاشت انجام شد. بدین منظور سه رویشگاه با سه گونۀ Stipa barbata، Salsola rigidaو Atriplex canescens انتخاب شدند. نمونهبرداری از هر یک از گونهها در ده تکرار (30 نمونه) و همچنین خاک گونهها در شش تکرار در هر یک از عمقهای 30-0 و 60-30 سانتیمتر (36 نمونه) به روش تصادفی- سیستماتیک اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. ﻛﺮﺑﻦ گیاه و خاک و همچنین برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که بین سه رویشگاه، در عمق اول خاک از نظر مقدار سیلت، ماسه، کربن آلی، pH وEC و در عمق دوم خاک از نظر مقدار سیلت، کربن آلی، ازت، pH وEC اختلاف معنیداری وجود دارد (05/0 .(P< همچنین نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین ذخیرۀ کربن کل بیومس هوایی به ترتیب به A.canescens(4/3 تن در هکتار) و S. barbata (33/0 تن در هکتار) مربوط بود. اما بیشترین و کمترین ذخیرۀ کربن کل رویشگاه به ترتیب به مرتع دستکاشت A.canescens (84/39 تن در هکتار) و مرتع طبیعی S.barbata (94/31 تن در هکتار) مربوط بود به طوری که هر سه گونه با یکدیگر اختلاف معنیداری داشتند (05/0 .(P<در نهایت پیشنهاد میشود یکی از اولویتهای مهم در مدیریت اکوسیستمهای مرتعی، مدیریت کربن خاک و توجه به پتانسیل گیاهان در امر ذخیرۀ کربن باشد.
حسین کفاش؛ مصطفی طالشی؛ حسین رحیمی
چکیده
سیاستگذاری و سرمایهگذاریهای دولت دردهۀ اخیر با هدف پایداری نظام سکونتگاههای روستایی، نه فقط به نتایج مطلوب دست نیافته بلکه شاهدروستاهایی با تاب آوری ناچیز دربرابر بحران های زیست محیطی، بویژه بحران آب هستیم. این گفتار تلاش دارد، سیاستگذاری وسرمایه گذاری های دولت در ناحیه پژوهش را در دوره10ساله(96 -1386) با بهره گیری ازدوروش تحلیل ...
بیشتر
سیاستگذاری و سرمایهگذاریهای دولت دردهۀ اخیر با هدف پایداری نظام سکونتگاههای روستایی، نه فقط به نتایج مطلوب دست نیافته بلکه شاهدروستاهایی با تاب آوری ناچیز دربرابر بحران های زیست محیطی، بویژه بحران آب هستیم. این گفتار تلاش دارد، سیاستگذاری وسرمایه گذاری های دولت در ناحیه پژوهش را در دوره10ساله(96 -1386) با بهره گیری ازدوروش تحلیل کیفی وکمی، میزان اثرگذاری اقدامات دولت درکاهش بحران آب را مورد واکاوی قرار دهد. پژوهش با بهره گیری از رویکرد کاربردی، روش شناسی توصیفی و استنباطی به شیوه پیمایشی، با ماهیت وروش علّی و شیوه گردآوری دادهها میدانی واسنادی سازمان بخشی شده است. جامعه آماری، خانوارهای روستایی ناحیه روستایی(شهرستان) بجستان، براساس سرشماری 1395برابر4626نفر است. حجم نمونه با بهره گیری ازروش کوکران 354نفر تعیین که به منظور تعمیم پذیری360پرسشنامه درروستاهای نمونه با پخشایش خوشه ای متناسب و با پاسخگویی336نفر از خانوارهای روستایی همراه گردید. در قسمت تحلیل دادهها از فن مدلسازی معادلات ساختاری بارویکرد روش حداقل مربعات جزئی2 و با استفاده از نرمافزار Smart PLS2برای بررسی الگوی مفهومی پژوهش بهره گرفته شده. تحلیل ساختار درونی پرسشنامه و تعیین روایی همگرا، از نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی و میانگین واریانس تبیین شدهAVE استفاده شده و برای این منظور بارهای عاملی استاندارد شده و شاخص AVE به تمامی گویهها و متغیرها محاسبه گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اقدامات محدود دولتی در10سال اخیر تاثیری برکاهش بحران آب درناحیه پژوهش نداشته و روند شرایط ناپایداری سکونتگاههای روستایی همچنان ادامه دارد.
جواد ظهیری؛ حدیث شاهرخی؛ احمد جعفری
چکیده
برآورد بار رسوب معلق یکی از مهمترین و پیچیدهترین بحثهای هیدرولیک رسوب و مهندسی رودخانه بهحساب میآید. بر همین اساس روشهای متعددی جهت برآورد بار معلق رسوب ارائه شده که با توجه به تجربی بودن این روشها، دقت پایینی داشته و نتایج روشهای مختلف تفاوت زیادی با یکدیگر دارند. امروزه با پیشرفت علوم رایانهای الگوریتمهای ...
بیشتر
برآورد بار رسوب معلق یکی از مهمترین و پیچیدهترین بحثهای هیدرولیک رسوب و مهندسی رودخانه بهحساب میآید. بر همین اساس روشهای متعددی جهت برآورد بار معلق رسوب ارائه شده که با توجه به تجربی بودن این روشها، دقت پایینی داشته و نتایج روشهای مختلف تفاوت زیادی با یکدیگر دارند. امروزه با پیشرفت علوم رایانهای الگوریتمهای متنوعی ابداع شده که از آن جمله میتوان به الگوریتمهای درختی اشاره کرد. در تحقیق حاضر ضمن بررسی روش منحنی سنجۀ رسوب، از الگوریتم درختی M5 و برنامهریزی ژنتیک(GP)بهعنوان روشهای نوین جهت برآورد بار معلق رسوب استفاده شده است. اطلاعات مورد استفاده شامل دبی جریان آب و دبی رسوب مربوط به پنج ایستگاه آبسنجی بهبهان و چمنظام بر روی رودخانۀ مارون، جوکنک بر روی رودخانۀ الله و مشراگه و شادگان بر روی رودخانۀ جراحی در استان خوزستان است. در تمامی ایستگاهها دقت دو مدل درختی از منحنی سنجۀ رسوب بیشتر بوده و مقدار مجموع مربعات خطا در تمامی ایستگاهها جهت مدل M5 به میزان 7 الی 41 درصد نسبت به منحنی سنجۀ رسوب کمتر محاسبه شده است. علاوه بر این، نتایج این تحقیق نشاندهندۀ نزدیکی کارایی دو روش M5 و GP است که با توجه به ساختار ساده و مفهومی مدل M5 این روش بهعنوان روش مناسب جهت برآورد بار معلق رسوب انتخاب گردید.
شهربانو عباسی جندانی؛ علی اکبر نظری سامانی
چکیده
مولدهای هواشناسی تصادفی در مطالعههای مختلفی از قبیل هیدرولوژیک، مدیریت محیط طبیعی و ارزیابی ریسک کشاورزی استفاده میشوند. این قبیل مطالعات اغلب به سریهای زمانی طولانی مدت از دادۀ هواشناسی نیاز دارند. با توجه به محدودیت دادههای اقلیمی در بسیاری از مناطق کشور و نیز کوتاه بودن طول دورۀ آماری، استفاده از مولدهای اقلیمی و مهمتر ...
بیشتر
مولدهای هواشناسی تصادفی در مطالعههای مختلفی از قبیل هیدرولوژیک، مدیریت محیط طبیعی و ارزیابی ریسک کشاورزی استفاده میشوند. این قبیل مطالعات اغلب به سریهای زمانی طولانی مدت از دادۀ هواشناسی نیاز دارند. با توجه به محدودیت دادههای اقلیمی در بسیاری از مناطق کشور و نیز کوتاه بودن طول دورۀ آماری، استفاده از مولدهای اقلیمی و مهمتر از آن ارزیابی دقت و صحت آنها قبل از استفاده ضرورت دارد. لذا در این مطالعه کارایی سه مولد CLIGEN، ClimGen و LARS-WG در دو ایستگاه سنگانه و زیدشت با شرایط اقلیمی متفاوت ارزیابی شده است. برای مقایسۀ میانگین دادههای تولید شده و مشاهداتی شامل مقدار بارش سالانه و ماهانه، تعداد روز مرطوب سالانه، میانگین سالانه دمای بیشینه و کمینه، از آزمون t (t جفتی) استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که مولد CLIGEN در هر دو ایستگاه و در مورد هر پنج متغیر در نظر گرفته، کارایی بهتری نسبت به دو مولد دیگر دارد. ClimGen در هیچ یک از دو ایستگاه کارایی مناسبی نداشته است. مولد LARS-WG نیز در ایستگاه زیدشت کارایی خوبی داشته اما کارایی آن در تولید متغیرهای دمایی در ایستگاه سنگانه با دقت بسیار کمتری همراه بوده است. در مجموع نتایج به دست آمده نشان میدهد که کارایی این مولدها در اقلیمهایی که متغیرهای اقلیمی از نوسانات کمتری برخوردار هستند بهتر از اقلیمهای خشک و نیمهخشک است.
فاطمه عینلو؛ علی سلاجقه؛ آرش ملکیان؛ محسن احدنژاد
چکیده
توسعۀ شهری سبب گسترش سطوح نفوذناپذیر و متعاقب آن تغییر در هیدرولوژی شهری شده است. هدف از این تحقیق، بررسی اثر تغییر کاربری و توسعۀ شهری بر تغییرات دبی پیک رواناب در حوزۀ آبخیز شهری زنجان میباشد. بدین منظور، تصاویر TM ماهوارۀ لندست و عکسهای هوایی سالهای 1334، 1379 و 1391 با استفاده از نرم افزار IDRISI Selva و سیستم اطلاعات جغرافیایی پردازش ...
بیشتر
توسعۀ شهری سبب گسترش سطوح نفوذناپذیر و متعاقب آن تغییر در هیدرولوژی شهری شده است. هدف از این تحقیق، بررسی اثر تغییر کاربری و توسعۀ شهری بر تغییرات دبی پیک رواناب در حوزۀ آبخیز شهری زنجان میباشد. بدین منظور، تصاویر TM ماهوارۀ لندست و عکسهای هوایی سالهای 1334، 1379 و 1391 با استفاده از نرم افزار IDRISI Selva و سیستم اطلاعات جغرافیایی پردازش شده و نقشههای کاربری اراضی حاوی شش کاربری تهیه و روند تغییرات کاربری اراضی و توسعۀ شهری مشخص گردید. به منظور آنالیز رفتار هیدرولوژیکی و هیدرولیکی اثر سه دورۀ تغییر کاربری و توسعۀ شهری بر تغییرات دبی پیک رواناب، از مدل بارش رواناب SWMM استفاده گردید. پس از واسنجی مدل SWMM بر اساس وقایع بارش- رواناب مشاهداتی، نتایج واسنجی و صحت سنجی مدل، درستی و تطابق شبیهسازیهای مدل را تأیید کرد. نتایج روند تغییر کاربری و توسعۀ شهری حوزۀ آبخیز شهری زنجان نشان میدهد محدودههای شهری در سال 1391 نسبت به سالهای 1379 و 1334 به ترتیب با 59/22 و 88/923 درصد افزایش و در سال 1379 نسبت به سال 1334 با افزایش 06/543 درصدی همراه هستند. نتایج حاصل از مدل SWMM نشان میدهد توسعۀ شهری و تغییر کاربری اراضی و تبدیل آنها به سطوح شهری سبب افزایش دبی پیک رواناب شده بهطوری که میانگین تغییرات دبی پیک جریان در سال 1391 نسبت به سالهای 1379 و 1334 به ترتیب افزایش 85/96 و 52/475 درصدی را نشان میدهد و در سال 1379 نسبت به سال 1334، 288/194 درصد، افزایش در میانگین دبی پیک رواناب مشاهده میشود.
فرزانه فتوحی فیروزآباد؛ محمد رضا اختصاصی؛ محمد سفید؛ علی مروتی شریف آبادی
چکیده
پهنهبندی کیفی منابع آب آشامیدنی یکی از ضرورتهای مدیریت این مادۀ حیاتی در مناطق خشک و فراخشک میباشد. در این پژوهش تغییرات مکانی 11 شاخص یا ویژگی کیفیت آب (هدایت الکتریکی، سدیم، پتاسیم، منیزیم، کلسیم، نیترات، سولفات، قلیائیت، کلر، سختی کل و کل مواد جامد محلول) 55 حلقه چاه عمیق آب آشامیدنی واقع در دشت یزد مربوط به سال 1394 مورد بررسی ...
بیشتر
پهنهبندی کیفی منابع آب آشامیدنی یکی از ضرورتهای مدیریت این مادۀ حیاتی در مناطق خشک و فراخشک میباشد. در این پژوهش تغییرات مکانی 11 شاخص یا ویژگی کیفیت آب (هدایت الکتریکی، سدیم، پتاسیم، منیزیم، کلسیم، نیترات، سولفات، قلیائیت، کلر، سختی کل و کل مواد جامد محلول) 55 حلقه چاه عمیق آب آشامیدنی واقع در دشت یزد مربوط به سال 1394 مورد بررسی قرار گرفت. برای ارزیابی و انتخاب بهترین روش درونیابی از روشهای کریجینگ ساده، کریجینگ معمولی، عکس مجذور فاصله و شاخص آماری RMSE استفاده گردید. نقشههای پهنهبندی به دست آمده نشان داد که آبهای زیرزمینی منطقۀ یزدگرد و چرخاب که به ترتیب در دو بخش جنوب شرقی و شمال غربی محدودۀ مطالعاتی واقعند و متأثر از جریانات رودخانههای مهریز و تفت میباشند، از کیفیت مطلوبتری نسبت به چاههای بخش میانی برخوردار میباشند. دامنۀ تغییرات شاخصهای اصلی کیفیت از جمله TDS از کمتر از 500 تا بیش از 2500 میلیگرم در لیتر و شاخص EC از کمتر از 700 تا بیش از 3500 میکروموس بر سانتیمتر متغیر است که این دستاورد بیانگر ضرورت مدیریت حساس بهرهبرداری و آمادهسازی آب با کیفیت جهت ورود به شبکه آشامیدنی میباشد. ضمناً چاههای بخش میانی از جمله چاههای 16 سیلو، 12 دهنو، 13 دهنو و 24 دهنو از لحاظ پارامترهای کیفی TDS، TH، EC و Cl بیش از دو برابر حد مجاز استاندارد ملی میباشد که پیشنهاد میگردد نسبت به حذف و یا تعدیل بهرهبرداری از آنها در شبکۀ آب آشامیدنی یزد اقدام لازم اعمال گردد.
مهدی قربانی؛ لیلا عوض پور؛ محسن یوسفی؛ صادق حیدری کهنعلی
چکیده
حکمرانی در عرصه های منابع طبیعی امروزه در جهان با مشکلات عدیده ای رو به روست و راه رهایی از این بن بست، تزریق سرمایه ای از جنس خود مردم به نام سرمایه اجتماعی است که به عنوان یک حلقه مفقوده در زنجیره حکمرانی مشارکتی منابع طبیعی می باشد. هدف از تحقیق حاضر ارزیابی خصوصیات ساختاری سرمایه اجتماعی برون گروهی در شبکه ذینفعان محلی در راستای ...
بیشتر
حکمرانی در عرصه های منابع طبیعی امروزه در جهان با مشکلات عدیده ای رو به روست و راه رهایی از این بن بست، تزریق سرمایه ای از جنس خود مردم به نام سرمایه اجتماعی است که به عنوان یک حلقه مفقوده در زنجیره حکمرانی مشارکتی منابع طبیعی می باشد. هدف از تحقیق حاضر ارزیابی خصوصیات ساختاری سرمایه اجتماعی برون گروهی در شبکه ذینفعان محلی در راستای حکمرانی منابع طبیعی می باشد که در چهار منطقه مختلف تحت پوشش پروژه بین المللی RFLDL در استان خراسان جنوبی و طی دو مرحله پایش انجام شده است. در راستای سنجش خصوصیات ساختاری سرمایه اجتماعی برون گروهی در بین ذینفعان محلی در هر منطقه، با استفاده از پرسشنامههای تحلیل شبکهای (سرگروه های کمیته های خرد توسعه روستایی)، پیوندهای اعتماد و مشارکت مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس نتایج به دست آمده در این چهار منطقه، میزان اعتماد و مشارکت و به نوعی سرمایه اجتماعی برون گروهی در بین سرگروه های کمیته های خرد توسعه روستایی در هر چهار منطقه روند افزایشی بعد از اجرای پروژه داشته است که نماینگر اثر بخشی پروژه بر ارتقاء سرمایه اجتماعی دارد. در واقع می توان بیان نمود که بدون وجود سرمایه اجتماعی در بین افراد، حکمرانی منابع طبیعی به معنای واقعی تحقق نخواهد یافت و مدیریت منابع طبیعی با اعمال قدرتی یک سویه در تصمیم گیری باقی خواهد ماند.
عطااله کاویان؛ مازیار محمدی؛ مقدسه فلاح؛ کاکا شاهدی؛ محمود حبیب نژاد؛ کریم سلیمانی؛ واحد بردی شیخ
چکیده
شبیهسازهای باران کوچک و قابل حمل از ابزارهای اساسی در مطالعات فرسایش خاک و هیدرولوژی سطحی هستند و در آزمایشات امکان تکرار خصوصیات بارش طبیعی را بوجود می آورند. در این تحقیق ضمن معرفی یک دستگاه شبیهساز باران دو نازله، آزمایشات واسنجی شامل آبدهی نازلها، یکنواختی بارش در سطح پلات و توزیع اندازهی قطرات انجام شده است. نتایج حاصل ...
بیشتر
شبیهسازهای باران کوچک و قابل حمل از ابزارهای اساسی در مطالعات فرسایش خاک و هیدرولوژی سطحی هستند و در آزمایشات امکان تکرار خصوصیات بارش طبیعی را بوجود می آورند. در این تحقیق ضمن معرفی یک دستگاه شبیهساز باران دو نازله، آزمایشات واسنجی شامل آبدهی نازلها، یکنواختی بارش در سطح پلات و توزیع اندازهی قطرات انجام شده است. نتایج حاصل از واسنجی آبدهی نازلها نشان داد که دبی خروجی دو نازل تحت فشارهای 20، 40، 60 و 80 کیلوپاسکال مشابه بوده و بین آنها تفاوت معنیداری مشاهده نمیشود. برای رسیدن به حد مطلوبی از یکنواختی بارش در سطح پلات آزمون یکنواختی بارش با تغییر فاصلهی بین نازل ها (50،60 و 70 سانتی متر) و زاویه نوسان آنها (30،45 و 60 درجه) در فشار ثابت 60 کیلوپاسکال به اجرا درآمد. نتایج نشان داد که ضریب یکنواختی در سطح پلات 2 متر مربعی از 57 تا 61 درصد و شدت متوسط بارش نیز از 48 تا 101 میلیمتر در ساعت متغییر است. در ادامه با استفاده از روش عکسبرداری با سرعت بالا محدوده میانه قطری قطرات شبیهسازی شده در فشار بهینه ( 60 کیلوپاسکال) بین 4/2 الی 6/2 میلیمتر اندازهگیری شد.
حمیدرضا کوه بنانی؛ محمدرضا یزدانی
چکیده
برآورد تبخیر و تعرق یکی از مشکلترین اجزاء چرخۀ هیدرولوژی است. درعینحال در معادلۀ بیلان آب سهم عمده مرتبط با این عامل است. در تحقیق حاضر الگوریتم توازن انرژی یا سبال بهعنوان یکی از روشهای آزموده شده و موفق جهت برآورد تبخیر و تعرق مورد ارزیابی مجدد واقع میگردد. در واقع در روش سبال، میزان تبخیر و تعرق مقدار مجهول در معادلۀ ...
بیشتر
برآورد تبخیر و تعرق یکی از مشکلترین اجزاء چرخۀ هیدرولوژی است. درعینحال در معادلۀ بیلان آب سهم عمده مرتبط با این عامل است. در تحقیق حاضر الگوریتم توازن انرژی یا سبال بهعنوان یکی از روشهای آزموده شده و موفق جهت برآورد تبخیر و تعرق مورد ارزیابی مجدد واقع میگردد. در واقع در روش سبال، میزان تبخیر و تعرق مقدار مجهول در معادلۀ تعادل انرژی بر روی سطح زمین است. با توجه به تغییرات کالیبراسیون این سنجنده نسبت به نسلهای قبلی ماهوارۀ لندست، روش سبال در بخشهای خاص مورد بازنگری واقع شد. بهمنظور آزمون کارایی مدل سبال بر روی این سنجنده، مقادیر اندازهگیری شده در 20 روز مختلف با مقادیر بهدستآمده از روش پنمنمونتیث مورد مقایسه واقع گردید. نتایج نشان داد بین مقادیر این دو روش، همبستگی 83/0 با ضریب تعیین 7/0 وجود دارد. ازاینرو میتوان با روش سبال اطلاعات تبخیر و تعرق واقعی را بهصورت دورهای و منظم در پهنههای وسیع و با ضریب اطمینان بالا و بدون نیاز به دادههای هواشناسی محاسبه و پهنهبندی کرد.
طیبه مصباح زاده؛ فرشاد سلیمانی ساردو؛ الهام رفیعی ساردویی؛ فاطمه فرزانه پی
چکیده
دمای خاک یکی از مهمترین پارامترهای تأثیرگذار بر روی فرایندهای هیدرولوژیکی میباشد و یکی از عوامل مؤثر در استقرار پوشش گیاهی در مناطق خشک است. بررسیها نشان داده است دمای خاک تحت تأثیر پارامترهایی از قبیل متوسط دمای هوای روزانه، حداقل و حداکثر دمای روزانه، تبخیر، تابش خورشیدی، تعداد ساعات آفتابی و بارش میباشد؛ شناخت از ...
بیشتر
دمای خاک یکی از مهمترین پارامترهای تأثیرگذار بر روی فرایندهای هیدرولوژیکی میباشد و یکی از عوامل مؤثر در استقرار پوشش گیاهی در مناطق خشک است. بررسیها نشان داده است دمای خاک تحت تأثیر پارامترهایی از قبیل متوسط دمای هوای روزانه، حداقل و حداکثر دمای روزانه، تبخیر، تابش خورشیدی، تعداد ساعات آفتابی و بارش میباشد؛ شناخت از مدل تغییرات دما در اعماق مختلف خاک میتواند در تعیین نیاز آبی گیاهان و فعالیتهای بیولوزیکی بسیار مؤثر باشد. با توجه به اهمیت موضوع، در این مطالعه از دادههای سینوپتیکی اصفهان بهمنظور مدلسازی دمای خاک در عمق 5 تا 100 سانتی متری خاک با استفاده از شبکۀ عصبی– مصنوعی استفاده شد. نتایج نشان داد که خطای مدل با افزایش عمق افزایش پیدا میکند بهطوریکه بیشترین خطای مدل در عمق 100 سانتیمتری و کمترین خطای مدلها در عمق 10 سانتیمتر از سطح میباشد. همچنین نتایج نشان داد افزایش خطای مدلهای شبکۀ عصبی مصنوعی در شبیهسازی تغییرات دمای خاک در لایههای عمقی میباشد و علت اصلی افزایش کارایی مدلهای هوش مصنوعی در شبیهسازی دمای خاک در لایههای سطحی نسبت به لایههای تحتانی عمدتاً مربوط به کاهش همبستگی بین پارامترهای اقلیمی و تغییرات دمای خاک در لایههای تحتانی نسبت به لایههای فوقانی است. به طوری که ضریب تغییرپذیری دمای خاک با افزایش عمق نسبت به لایههای سطحی کمتر است و کمتر تحت تأثیر متغیرهای اقلیمی از جمله دمای خاک قرار میگیرد.