سعید برخوری؛ الهام رفیعی ساردوئی؛ محمدرضا رمضانی؛ علی اذره؛ مریم نصب پور
چکیده
تغییر اقلیم بهعنوان یکی از چالشهای اساسی در قرن حاضر به شمار میرود که بر بخشهای مختلف اکوسیستم تأثیر گذاشته است. یکی از اجزای مهم و اساسی اکوسیستمها، تولید خالص اولیه است که شاخص عملکرد اکوسیستم در مقابل تغییرات محیطی محسوب میگردد. از اینرو با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، جهت کمی کردن اثرات تغییر اقلیم روی اکوسیستمها، ...
بیشتر
تغییر اقلیم بهعنوان یکی از چالشهای اساسی در قرن حاضر به شمار میرود که بر بخشهای مختلف اکوسیستم تأثیر گذاشته است. یکی از اجزای مهم و اساسی اکوسیستمها، تولید خالص اولیه است که شاخص عملکرد اکوسیستم در مقابل تغییرات محیطی محسوب میگردد. از اینرو با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، جهت کمی کردن اثرات تغییر اقلیم روی اکوسیستمها، تولید خالص اولیۀ بیومهای مختلف در دشت جیرفت در دو دورۀ 2015-2001 و 2030-2016 با استفاده از مدل BIOME-BGC شبیهسازی شد. جهت بررسی تغییر پارامترهای اقلیمی در دورۀ آتی از مدل ریزمقیاس نمایی6 LARS-WG استفاده شد. پس از اطمینان از قابلیت مدل LARS-WG در تولید دادههای اقلیمی، اقدام به شبیهسازی متغیرهای اقلیمی در دورۀ 2030-2016 تحت سناریوی RCP 4.5 شد. مقادیر [1]NPP در دورۀ گذشته با استفاده از مدل BIOME-BGC شبیهسازی و با دادههای NPP حاصل از تصاویر مودیس MOD17A3 مقایسه و اعتبارسنجیگردید که نتایج حاکی از عملکرد بالای مدل در شبیهسازی NPP بود. پس از اطمینان از صحت مدل، تولید خالص اولیۀ تحت دادههای بارش و دما در دورۀ آتی (2030-2016) شبیهسازی گردید. نتایج مقایسۀ پارامترهای اقلیمی در دورۀ پایه (2015-2001) و دورۀ آتی (2030-2016) حاکی از افزایش بارش و دمای کمینه و بیشینه در دورۀ آتی نسبت به دورۀ پایه میباشد. همچنین بر طبق نتایج، میزان NPP در دورۀ آتی در تمامی بیومها افزایش یافته است که این افزایش در دورۀ آتی درنتیجه افزایش بارندگی میباشد. بیشترین مقدار NPP در قسمتهای شمالی و غربی منطقه به ترتیب مربوط به بیوم 4 با پوشش کشاورزی، بیوم 5 و 2 با پوشش گیاهی مرتع بوده و کمترین مقدار آن مربوط به قسمتهای جنوبی منطقۀ مورد مطالعه میباشد.
سعید پورحیدری؛ حسن احمدی؛ ابوالفضل معینی؛ سادات فیض نیا؛ محمد جعفری
چکیده
مارنها بهدلیل ترکیبات فیزیکی و شیمیایی و عدم استقرار پوشش گیاهی در بستر آنها و در نتیجه مواد آلی کم از حساسترین سازندها به فرسایش محسوب میشوند، بهطوریکه که با جدا شدن ذرات خاک و حمل آن به مناطق پایین دست منجر به ایجاد اشکال مختلف فرسایش میگردد. منطقۀ مورد مطالعه به دلیل خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مارنها موجب ایجاد ...
بیشتر
مارنها بهدلیل ترکیبات فیزیکی و شیمیایی و عدم استقرار پوشش گیاهی در بستر آنها و در نتیجه مواد آلی کم از حساسترین سازندها به فرسایش محسوب میشوند، بهطوریکه که با جدا شدن ذرات خاک و حمل آن به مناطق پایین دست منجر به ایجاد اشکال مختلف فرسایش میگردد. منطقۀ مورد مطالعه به دلیل خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مارنها موجب ایجاد انواع اشکال فرسایشی در حوضه گردیده که به دنبال آن جریانات گل آلود حاصل از فرسایش پذیری و رسوبزایی آنها مناطق شهری پایین دست را تحت تأثیر قرار میدهد. در این تحقیق تعداد 35 نمونۀ خاک از واحدهای کاری جهت مشخص شدن ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی و همچنین بررسی میزان تلفات خاک با استفاده از دستگاه شبیه ساز باران به همراه 5 نمونه از واحدهای مارنی شاخص منطقه برای انجام آزمایشهای کانیشناسی تهیه و به آزمایشگاه انتقال داده شد. جهت بررسی فرسایش پذیری مواد منفصل از روش K در معادلۀ جهانی فرسایش استفاده شد، که طبق این روش بیشترین مقدار k مربوط به اشکال بدلند با ضریب 70 درصد و کمترین آن مربوط به فرسایش سطحی و بارانی با ضریب 25 درصد میباشد. همچنین با توجه به اینکه تعداد 4 واحد کاری دارای مواد متصل بودند جهت بررسی فرسایش پذیری آنها نیز از روش سلبی استفاده شد، بهطوریکه که بر اساس آن متوسط امتیاز واحدهای کاری دارای این نوع مواد برابر 24/ 27 و همگی حساس نسبت به فرسایش میباشند و بر اساس نتایج تجزیۀ آماری SPSSاز نظر توزیع فراوانی نوع فرسایش، بیشترین نوع فرسایش مربوط به فرسایش سطحی و بارانی با 6/17 درصد است، همچنین میزان هدایت الکتریکی، نسبت جذب سدیم، درصد سدیم تبادلی و کلر با فرسایش لغزشی و پتاسیم با فرسایش بدلند رابطۀ مستقیم دارد و با کربن آلی رابطۀ معکوس دارد، در واقع کربن آلی نیز با پوشش گیاهی رابطۀ مستقیمی دارد، بهطوریکه مواد آلی باعث افزایش پوشش گیاهی و پوشش گیاهی نیز منجر به آبشویی سدیم و پتاسیم و در نتیجه بر میزان هدایت الکتریکی و نسبت جذب سدیم تأثیر مستقیم دارد.
علی جعفری؛ علی اکبر نظری سامانی؛ فاطمه توکلی راد
چکیده
در بیشتر پروژههای منابع طبیعی و آبخیزداری، انجام پژوهشهایی برای پایش، ارزیابی و مقایسۀ نتایج با شاخصهای مذکور در پروژه نیاز اساسی به شمار میآید. در طرحهای پخش سیلاب نیز وجود چنین ضرورتی جهت اندازهگیری، پردازش و ارزیابی اطلاعات بهدست آمده از نتایج عملکرد آن، ضروری به نظر میرسد. ورود حجم زیادی از سیلاب محتوی املاح و ...
بیشتر
در بیشتر پروژههای منابع طبیعی و آبخیزداری، انجام پژوهشهایی برای پایش، ارزیابی و مقایسۀ نتایج با شاخصهای مذکور در پروژه نیاز اساسی به شمار میآید. در طرحهای پخش سیلاب نیز وجود چنین ضرورتی جهت اندازهگیری، پردازش و ارزیابی اطلاعات بهدست آمده از نتایج عملکرد آن، ضروری به نظر میرسد. ورود حجم زیادی از سیلاب محتوی املاح و بار معلق با برخاستگاه متفاوت از یک سو و برجای گذاردن رسوبات از سوی دیگر، به مرور زمان سبب بروز تغییراتی در خواص خاک خواهد شد. در این تحقیق تأثیر پخش سیلاب بر تغییرات کانیشناسی خاک ایستگاه پخش سیلاب پس از 10 سال عمر آن مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی این تغییرات در حد فاصل نهرهای گسترش سیلاب، سه نوار اول که سیلگیری آنها قطعی بود، به عنوان محلهای نمونهبرداری انتخاب شد. به منظور بررسی و شناسایی کانیهای رسی عرصۀ پخش سیلاب و مقایسۀ آن با عرصۀ شاهد در مجاورت عرصه پخش سیلاب، سیزده نمونه خاک از افق 15-0 سانتیمتری به نحوی که حتیالامکان کل سه نوار پخش و نهرهای رسوبگیر را تحت پوشش قرار دهد، انتخاب شد. نتایج منحنیهای حاصل از پراش پرتو ایکس نشان میدهد که کانیهای پالیگورسکیت، ایلیت، کلریت، اسمکتیت و کائولینیت در عرصه شاهد، هر سه نهر رسوبگیر و نوارهای عرصۀ پخش سیلاب حضور دارند. کانیهای موجود در عرصۀ شاهد از لحاظ نوع تفاوتی با رسوبگیرها و نوارهای پخش سیلاب ندارند اما از لحاظ آماری مقدار برخی از این کانیها در این سه موقعیت متفاوت است. به نظر میرسد شرایط آب و هوایی خشک منطقه عامل جدی در عدم تغییر و تحول کانیها بوده و پخش سیلاب تأثیر چندانی بر نوع کانیها نداشته است و فقط توانسته مقدار برخی از کانیها را در نوارهای عرصۀ پخش تغییر دهد.
جمیله سلیمی کوچی؛ علی سلاجقه؛ آرش ملکیان؛ عبدالمطلب رضائی
چکیده
از چندین دهۀ گذشته مطالعۀ ابعاد انسانی در مدیریت منابع طبیعی از جمله منابع آب با رشد همراه بوده است. لذا جهت دستیابی به پایداری اکولوژیکی و انسانی در زمینۀ منابع آب، نیازمند برنامهریزی و سیاستگذاری در راستای مدیریت پایدار منابع آب میباشیم. مدیریت عرصههای طبیعی به دلیل درگیر بودن مؤلفههای انسانی و طبیعی اساساً امری پیچیده ...
بیشتر
از چندین دهۀ گذشته مطالعۀ ابعاد انسانی در مدیریت منابع طبیعی از جمله منابع آب با رشد همراه بوده است. لذا جهت دستیابی به پایداری اکولوژیکی و انسانی در زمینۀ منابع آب، نیازمند برنامهریزی و سیاستگذاری در راستای مدیریت پایدار منابع آب میباشیم. مدیریت عرصههای طبیعی به دلیل درگیر بودن مؤلفههای انسانی و طبیعی اساساً امری پیچیده و دشوار است و برای مدیریت مؤثر منابع آب، مشارکت و همکاری میان ذینفعان یکی از نیازهای اساسی است. براین اساس، به تحلیل شبکۀ اجتماعی، به منزلۀ یک رویکرد، در تحلیل روابط ذینفعان محلی به منظور مدیریت پایدار منابع آب توجه شده است. هدف از این پژوهش، پایش اجتماعی شبکة ذینفعان محلی منابع آب در پایین دست حوزۀ آبخیز سد درودزن با استفاده از تحلیل شبکۀ اجتماعی است. این کار بر اساس تحلیل پیوندهای اعتماد و مشارکت و با استفاده از شاخصهای کمّی و ریاضی سطح کلان شبکه صورت گرفته است. براساس نتایج، میزان تراکم در بین ذینفعان محلی منابع آب در پیوند اعتماد و مشارکت در روستای کوهسبز و کرهتاوی به ترتیب 8/68 و 2/66 درصد و 1/60 و 55 درصد و میزان شاخص دوسویگی پیوندها در بین بهرهبرداران منابع آب این دو روستا به ترتیب، 1/71 درصد و 2/60 درصد و در حد مناسبی میباشد. با توجه به شاخصهای محاسبه شده در این تحقیق، نیاز است سرمایۀ اجتماعی درونگروهی تقویت گردد تا در مواقع بحرانی برای حل مشکلات از سرمایۀ اجتماعی به منزلۀ اصلیترین منبع حل مشکلات و اصلاح فرآیندهای موجود سود برد و مدیریت پایدار منابع آب در منطقه محقق شود.
مرتضی صابری؛ علیرضا شهریاری؛ مرضیه بزرگمهر
چکیده
به منظور بررسی پرایمینگ و شوری بر جوانهزنی و رشد گیاهچههای Stipagrostis plumosa آزمایشی بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در شرایط آزمایشگاه انجام گرفت. عامل اول پرایمینگ شامل سالسیلیک اسید در سه سطح (100، 200، 300 میلیگرم بر لیتر)، جیبرلیک اسید در سه سطح (125، 250، 500ppm )، اسکوربیک اسید در سه سطح (100، 200، 300 میلیگرم ...
بیشتر
به منظور بررسی پرایمینگ و شوری بر جوانهزنی و رشد گیاهچههای Stipagrostis plumosa آزمایشی بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در شرایط آزمایشگاه انجام گرفت. عامل اول پرایمینگ شامل سالسیلیک اسید در سه سطح (100، 200، 300 میلیگرم بر لیتر)، جیبرلیک اسید در سه سطح (125، 250، 500ppm )، اسکوربیک اسید در سه سطح (100، 200، 300 میلیگرم بر لیتر) و آب مقطر بهعنوان شاهد و عامل دوم تنش شوری در شش سطح (0، 2/0، 4/0، 8/0، 2/1، 6/1 مول بر لیتر) بود. صفات مورد ارزیابی شامل تعیین سرعت جوانهزنی، درصد جوانهزنی، طول ریشهچه، طول ساقهچه، طول گیاهچه و تعیین شاخص بنیه بذر بود. نتایج نشان داد که تنش شوری تأثیر بازدارندهای بر خصوصیات جوانهزنی بذر نسی داشت. کلیۀ محرکهای شیمیایی باعث افزایش خصوصیات جوانهزنی این گیاه شدند. همچنین اثر متقابل تیمارهای مورد آزمایش نشان داد که در کلیۀ سطوح تنش شوری غلظت ppm 250 جیبرلیک اسید بیشترین تأثیر را بر بهبود خصوصیات جوانهزنی این گیاه داشت. میتوان چنین نتیجهگیری کرد که پرایمینگ بذر توسط جیبرلیک اسید میتواند باعث مقاومت بذر گیاه نسی در مرحلۀ جوانهزنی در مناطق مستعد تنش شوری گردد.
شیوا صفاری نیا؛ هیراد عبقری؛ مهدی عرفانیان
چکیده
تمامی شاخصهای تعیین کیفیت آب دارای جواب قطعی برای کیفیت آب ایستگاهها میباشند. استفاده از سیستم استنتاج فازی، محدودیت قطعی بودن جوابها و در نظر گرفته نشدن فاصلۀ پارامترهای تعیین کیفیت آب از استانداردها را، برطرف کرده است. در این مقاله از دادههای سال 90-89 در 12 ایستگاه در محدودۀ بالا و پاییندست سد مخزنی مهاباد و از هفت ...
بیشتر
تمامی شاخصهای تعیین کیفیت آب دارای جواب قطعی برای کیفیت آب ایستگاهها میباشند. استفاده از سیستم استنتاج فازی، محدودیت قطعی بودن جوابها و در نظر گرفته نشدن فاصلۀ پارامترهای تعیین کیفیت آب از استانداردها را، برطرف کرده است. در این مقاله از دادههای سال 90-89 در 12 ایستگاه در محدودۀ بالا و پاییندست سد مخزنی مهاباد و از هفت پارامتر کدورت، هدایت الکتریکی، اکسیژن مورد نیاز شیمیایی، اکسیژن مورد نیاز بیوشیمیایی، سختی کل، آمونیوم و فسفات، استفاده شده است. تمامی داده،ها به صورت آماده از سازمان آب منطقهای استان آذربایجان غربی دریافت شدهاند. از نرمافزار MATLAB برای انجام تحلیلها استفاده شده است. از مدل ممدانی برای طبقهبندی کیفی آب و توابع عضویت مثلثی برای ورودیها و خروجیهای مدل بهره گرفته شده است. توابع عضویت ورودیها سهتایی و توابع عضویت خروجیها پنجتایی است. از استاندارد سازمان جهانی بهداشت و استانداردهای موجود برای کیفیت منابع آب سطحی در ایران برای تعیین محدودۀ مطلوب، قابل قبول و غیرقابل قبول برای پارامترهای ورودی و همچنین از عملگر and برای تعریف قوانین استفاده و با کمک سیستم استنتاج فازی شاخص کیفت آب (FWQI) توسعه داده شده است. ایستگاه SW9 آلودهترین و ایستگاه SW6 با کمترین آلودگی برآورد شده است. نتایج نشان دهندۀ مناسب بودن شاخص فازی در برآورد کیفیت آب سطحی در منطقۀ مورد مطالعه میباشد.
پرویز غلامی؛ محمد فرزام؛ ناطق لشکری صنمی؛ لاله آموزگار
چکیده
بانک بذر خاک میتواند اطلاعات ارزشمندی را جهت احیاء و اصلاح اکوسیستمهای مرتعی فراهم آورد. در مناطق خشک و نیمهخشک، گیاهان بوتهای ممکن است سبب تجمع بانک بذر در زیراشکوب شوند و بذرهای رویش یافته را در برابر چرای دام محافظت کنند. این مطالعه با هدف بررسی اثر گونۀ Astragalus brachycalyx بر ترکیب بانک بذر خاک دو منطقۀ قرق و تحت چرای دام مراتع ...
بیشتر
بانک بذر خاک میتواند اطلاعات ارزشمندی را جهت احیاء و اصلاح اکوسیستمهای مرتعی فراهم آورد. در مناطق خشک و نیمهخشک، گیاهان بوتهای ممکن است سبب تجمع بانک بذر در زیراشکوب شوند و بذرهای رویش یافته را در برابر چرای دام محافظت کنند. این مطالعه با هدف بررسی اثر گونۀ Astragalus brachycalyx بر ترکیب بانک بذر خاک دو منطقۀ قرق و تحت چرای دام مراتع ییلاقی ملهشوره و گورگوی شهرستان یاسوج انجام شد. بدین منظور، نمونهگیری بانک بذر خاک در فصل پاییز در طول ترانسکتهای 100 متری با استفاده از پلاتهای زوجی در سال 1397 انجام شد. مقدار بانک بذر خاک به روش جوانهزنی در گلخانۀ دانشگاه یاسوج طی ماههای آبان تا اردیبهشت تعیین گردید. نتایج نشان داد که در منطقۀ قرق، 16 گونۀ گیاهی در زیراشکوب گونۀ A. brachycalyx و 12 گونۀ گیاهی در فضای باز مجاور وجود داشته و در منطقۀ تحت چرای دام، 21 گونۀ گیاهی در زیراشکوب A. brachycalyx و 11 گونۀ گیاهی در فضای باز مجاور وجود داشته است. در منطقۀ قرق فقط شاخص یکنواختی گونهای در زیراشکوب و فضای باز با هم اختلاف معنیداری داشته، در حالیکه در منطقۀ تحت چرای دام همۀ شاخصهای تنوع و غنای بانک بذر خاک در زیراشکوب بیشتر از فضای باز است. نتایج آنالیز چندمتغیره نشان داد که بیشترین تراکم بانک بذر در زیراشکوب این گونه در منطقۀ تحت چرای دام مشاهده شد. یافتهها حاکی از نقش حفاظتی گونۀ گون بر شاخصهای ترکیب، تنوع و غنای گونهای و برخی گروههای گیاهی بانک بذر خاک تحت چرای دام بوده است.
محسن کاظمی؛ الیاس ابراهیمی خرم آبادی
چکیده
خراسان رضوی دارای گونههای متعدد مرتعی است که ارزش تعذیهای برخی از آنها برای دامداران تابحال ناشناخته مانده است. از اینرو این مطالعه با هدف تعیین پتانسیل تعذیهای گونههای مرتعی شامل Carthamus oxyacantha، Echinops ilicifolius، Silybum marianumوEremurus luteus (مرحلۀ گلدهی، سال 1398) در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. ترکیبات شیمیایی-معدنی، فراسنجههای تولید ...
بیشتر
خراسان رضوی دارای گونههای متعدد مرتعی است که ارزش تعذیهای برخی از آنها برای دامداران تابحال ناشناخته مانده است. از اینرو این مطالعه با هدف تعیین پتانسیل تعذیهای گونههای مرتعی شامل Carthamus oxyacantha، Echinops ilicifolius، Silybum marianumوEremurus luteus (مرحلۀ گلدهی، سال 1398) در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. ترکیبات شیمیایی-معدنی، فراسنجههای تولید گاز، ظرفیت بافری و برخی پارامترهای تخمیر شکمبهای در شرایط آزمایشگاهی تعیین شدند. کمترین مقدار الیاف نامحلول در شویندۀ خنثی (41/16 درصد) و اسیدی (82/12 درصد)، لیگنین نامحلول در شویندۀ اسیدی (52/5 درصد) و فیبر خام (63/17درصد) مربوط به Eremurus luteus بود (0001/0>P). بیشترین مقدار پروتئین خام (88/19 درصد) و خاکستر (69/21 درصد) در Silybum marianum مشاهده شد (0001/0>P). بیشترین مقدار کلسیم (42/30 گرم/کیلوگرم مادۀ خشک) در Eremurus luteus مشاهده شد (0001/0>P). بالاترین مقدار نیتروژن، پتاسیم، سدیم، منیزیم، آهن، روی، منگنز و کبالت مربوط به Silybum marianum بود (0001/0>P). انرژی قابل متابولیسم از 48/6 مگاژول/کیلوگرم مادۀ خشک برای Carthamus oxyacantha تا 84/9 مگاژول/کیلوگرم مادۀ خشک برای Eremurus luteus متغیر بود. همچنین Eremurus luteus دارای بیشترین قابلیت هضم مادۀ خشک (15/73 درصد) و ظرفیت بافری اسید-باز (Acid-base buffering capacity، 05/213 میلیاکیوالان گرم×3-10) بود (0001/0>P). مقدار pH گیاه از 36/5 برای Eremurus luteus تا 05/6 برای Echinops ilicifolius متغیر بود. نتایج نشان داد که هر یک از چهار گونۀ مرتعی مورد مطالعه، براحتی میتوانند بخشی از نیازهای نگهداری دامهای نشخوارکننده به مواد مغذی و معدنی را برطرف کرده و با توجه به پارامترهای اندازهگیری شده، Eremurus luteus دارای بالاترین ارزش تغذیهای در مقایسه با سایر گیاهان بود.
ابراهیم کریمی سنگچینی؛ ایمان اسلامی
چکیده
لزوم بررسی عوامل تهدیدکنندۀ حیات تالابها جهت حفظ حیات آنها و بهبود وضعیت حیات تالابها امری ضروری است. بدین منظور در این تحقیق به شناسایی و اولویتبندی عوامل تهدیدکنندۀ حوزۀ آبخیز تالاب چغاخور پرداخته است. این تحقیق یک بررسی پیمایشی از نوع توصیفی و جامعۀ آماری تحقیق را 315 نفر تشکیل دادهاند. در جمعآوری دادهها از روش آمیخته ...
بیشتر
لزوم بررسی عوامل تهدیدکنندۀ حیات تالابها جهت حفظ حیات آنها و بهبود وضعیت حیات تالابها امری ضروری است. بدین منظور در این تحقیق به شناسایی و اولویتبندی عوامل تهدیدکنندۀ حوزۀ آبخیز تالاب چغاخور پرداخته است. این تحقیق یک بررسی پیمایشی از نوع توصیفی و جامعۀ آماری تحقیق را 315 نفر تشکیل دادهاند. در جمعآوری دادهها از روش آمیخته اکتشافی استفاده شده و تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای تی تک نمونهای و آزمون ناپارامتری فریدمن انجام گرفت. عوامل تهدیدکننده در چهار حوزۀ حوادث طبیعی، زیستی، فرهنگی و اقتصادی- اجتماعی شناسایی و اولویتبندی گردیدهاند. نتایج نشان داد وضعیت عوامل تهدیدکنندۀ حوزۀ آبخیز تالاب چغاخور در حد نامطلوبی و بالاتر از حد متوسط قرار دارد. همچنین، حوادث فرهنگی بیشترین تأثیر را به خود اختصاص داده است و حوادث زیستی در اولویت انتهایی قرار گرفته است. در حوزۀ حوادث فرهنگی، عامل عدم هماهنگی سازمانهای دولتی در امور مربوط به تالاب با میانگین امتیاز 35/2، در حوزۀ حوادث اقتصادی- اجتماعی، عامل انتقال آب سبز کوه به تالاب چغاخور با میانگین امتیاز 69/11، در حوزۀ حوادث طبیعی، عامل تغییر اقلیم و آب شدن یخچالهای طبیعی کوه کلار با میانگین امتیاز 04/6 و در حوزۀ حوادث زیستی، عامل چرای غیرمجاز دام (بیش از ظرفیت تولید گیاهان علوفهای) با میانگین امتیاز 29/2 اولویتهای اول را به خود اختصاص دادهاند. در پایان باید گفت بیشترین عوامل تخریب منطقه، عوامل فرهنگی و پس از آن عوامل اقتصادی- اجتماعی است و به عقیده پرسششوندگان مدیریت مبتنی بر مسائل انسانی شامل آموزش و فرهنگسازی جوامع محلی بهترین شیوه مدیریتی است.
کامران الماسیه؛ امین ذرتیپور؛ کاظم نگارش
چکیده
گیاه مرتعی گل گندم بهبهانی (Centaureapabotii) یکی از گونههای خانوادۀ Asteraceae است که اندمیک ایران بوده و به طور عمده در مزارع گندم جنوب غرب کشور پراکنش دارد. مطالعهای با هدف پیشبینی مناطق مطلوب رویشگاهی و طراحی ارتباطهای رویشگاهی این گونه در چهار استان خوزستان، بوشهر، فارس و کهگیلویه و بویراحمد انجام شد. مدلسازی مطلوبیت رویشگاه با 25 نقطۀ ...
بیشتر
گیاه مرتعی گل گندم بهبهانی (Centaureapabotii) یکی از گونههای خانوادۀ Asteraceae است که اندمیک ایران بوده و به طور عمده در مزارع گندم جنوب غرب کشور پراکنش دارد. مطالعهای با هدف پیشبینی مناطق مطلوب رویشگاهی و طراحی ارتباطهای رویشگاهی این گونه در چهار استان خوزستان، بوشهر، فارس و کهگیلویه و بویراحمد انجام شد. مدلسازی مطلوبیت رویشگاه با 25 نقطۀ حضور گل گندم بهبهانی و هشت متغیر محیط زیستی در بستۀ Biomod2 در محیط نرمافزار R بر اساس شش مدل مطلوبیت رویشگاه انجام شد و نقشۀ تجمعی حاصل از مدلها در طراحی ارتباطهای رویشگاهی به روش مدارهای الکتریکی در نرمافزار Circuitscape استفاده شد. نتایج مطلوبیت رویشگاه نشان داد که عمدۀ مناطق مطلوب رویشگاهی گل گندم بهبهانی در استان خوزستان واقع است که متغیرهای ارتفاع، بارندگی سالانه و فاصله از زمینهای کشاورزی بیشترین تأثیر را در مدلسازی مطلوبیت رویشگاه داشتهاند. طراحی ارتباطهای رویشگاهی نشان داد که بیشترین تراکم جریان حرکت گل گندم بهبهانی در شمال، شرق و جنوب شرق استان خوزستان واقع است که این جریان حرکت از جنوب شرقی استان خوزستان به سمت استان کهگیلویه و بویراحمد نیز کشیده شده است. اما تراکم جریان حرکت گل گندم بهبهانی در استانهای بوشهر و فارس بسیار ناچیز بوده و این مناطق منزوی تشخیص داده شدند. در کل، مزارع گندم استان خوزستان بیشتر در خطر هجوم و انتشار گونۀ گل گندم بهبهانی قرار دارند و اتخاذ تمهیدات خاص از سوی مدیران جهاد کشاورزی استان خوزستان در مواجه با این گونۀ مهاجم مزارع گندم، ضروری به نظر میرسد.
حسن محسنی
چکیده
جنگل و مرتع با تصویبنامه قانونی ملی شدن جنگلها، به کلی، ملی و از اموال عمومی شد که متعلق به دولت است. در مالکیت دولتی قرار گرفتن این اموال، برای تضمین بهرهمندی همگان از این دارایی است و معنای اموال اختصاصی دولتی ندارد اما، مبانی تحقق و پاسداری از مالکیت دولت بر جنگل و مرتع با مبانی تحقق و حفاظت از مالکیت خصوصی یکسان نیست از این ...
بیشتر
جنگل و مرتع با تصویبنامه قانونی ملی شدن جنگلها، به کلی، ملی و از اموال عمومی شد که متعلق به دولت است. در مالکیت دولتی قرار گرفتن این اموال، برای تضمین بهرهمندی همگان از این دارایی است و معنای اموال اختصاصی دولتی ندارد اما، مبانی تحقق و پاسداری از مالکیت دولت بر جنگل و مرتع با مبانی تحقق و حفاظت از مالکیت خصوصی یکسان نیست از این رو میبینم فرآیند تثبیت و تسجیل مالکیت دولت بر جنگل و مرتع ابعاد تخصصی و فنی خود را دارد و بر این بنیاد، حتی اگر اصول و فرایند حقوق ثبت اسناد و املاک نسبت به آن طی نشده باشد، در مراجع قضایی به عنوان مرجع رسمی تظلمات، دلیلی معتبر و پذیرفتنی است. این تحول که در مصداق تحقق مالکیت دولت بر اراضی ملی مرتعی و جنگلی دارای برگ تشخیص قطعی، نتیجه سالها نزاعهای حقوقی و قضایی در کشور ما بوده که سرانجام پس از دههها، در سال ۱۳۸۴ به عنوان یکی از مهمترین دگرگونیهای حقوق حفاظت از جنگل و مرتع از سوی هیئت عمومی دیوان عالی کشور پذیرفته شده و در تمام مراجع قضایی یکنواخت سازی شد. شناخت این تحول و علل اختلافات آرای قضایی و مبانی این رویکرد هم برای حقوقدانان و هم برای دانشمندان علوم جنگل و مرتع اهمیت دارد چرا که به خوبی نگاه دیوان عالی کشور در پاسداری از جنگل و مرتع را به نمایش میگذارد.
جواد معتمدی (ترکان)؛ دلشاد بهرامی نیا؛ مرتضی مفیدی چلان؛ اسماعیل شیدای کرکج
چکیده
اندازهگیری رویش سال جاری، از ملزومات اساسی برای محاسبۀ پتانسیل ذخیرۀ کربن سالانه است. از طرفی گیاهان بوتهای و مخصوصاً گون، از گونههای شاخص و غالب مراتع نیمه استپی بهشمار میرود. از اینرو، پژوهش حاضر در خردادماه 1395، با هدف برآورد ذخیرۀ کربن رشد سال جاری گون بوتهای Astragalus microcephalus و ارتباط ...
بیشتر
اندازهگیری رویش سال جاری، از ملزومات اساسی برای محاسبۀ پتانسیل ذخیرۀ کربن سالانه است. از طرفی گیاهان بوتهای و مخصوصاً گون، از گونههای شاخص و غالب مراتع نیمه استپی بهشمار میرود. از اینرو، پژوهش حاضر در خردادماه 1395، با هدف برآورد ذخیرۀ کربن رشد سال جاری گون بوتهای Astragalus microcephalus و ارتباط آن با فاصله از کانون بحران (محل اطراق شبانۀ دام)، در مراتع کوهستانی نازلوچای، انجام شد. برای این منظور، مراتع چیر در شمال نوشین شهر با مساحت 1332 هکتار که از نظر پوشش گیاهی، خاک و توپوگرافی، معرف سطح وسیعی از گونزارهای منطقه است، انتخاب و در شش سایت اکولوژیکی، از پوشش گیاهی آماربرداری شد. با توجه اینکه تقریباً تمام رشد سال جاری گونۀ A.microcephalus، به اندام خشبی تبدیل میشود؛ در داخل هر یک از سایتها، رشد سال جاری تعداد 30 پایۀ گیاهی A.microcephalus، بهمنظور تعیین ضریب تبدیل کربن آلی و برآورد مقدار کربن ذخیره شده، قطع گردید. بعد از محاسبۀ ضریب تبدیل کربن آلی برای بیوماس پایههای گیاهی در هر سایت، با ضرب آن در وزن خشک رشد سال جاری، مقدار کربن آلی ذخیره شده در اندام هوایی، مشخص شد. با محاسبۀ میانگین کربن موجود در پایهها و تراکم گونۀ A.microcephalus، میزان کربن ذخیرهای در واحد سطح رویشگاه، محاسبه شد. بهطورکلی، با لحاظ کردن 78/68 گرم کربن موجود در هر پایه، میانگین ذخیرۀ کربن در سطح رویشگاه مورد پژوهش، 55/221 کیلوگرم در هکتار در سال، برآورد شد. بر مبنای نتایج، قابلیت ذخیرۀ کربن سایتهای اکولوژیکی، بر حسب فاصله از کانون بحران و بهتبع آن در وضعیتهای مختلف مرتع و مکانهایی با تنوع گونهای متفاوت، یکسان نمیباشد. همچنین ذخیرۀ کربن رویشگاه، بر حسب طبقات ارتفاعی و جهات مختلف جغرافیایی، متفاوتاست.بنابراینباشناختقابلیت ذخیرۀ کربن گونههای غالب و خشبی هر رویشگاه نظیر گونۀ A.microcephalus و همچنین مناطق بالقوه و مستعد جذب کربن بهلحاظ فاصله از کانون بحران، وضعیت مرتع، تنوع گونهای و خصوصیات توپوگرافی، میتواناصلاحاراضی مرتعی راازمنظرشاخص ترسیب کربن، دنبال نمود.
محسن ملکی؛ حبیب حسنی؛ معصومه سادات حسینی نسب
چکیده
سالهاست که در ایران، طرحهای آبخیزداری، برای جلوگیری از تخریب سرزمین و تقویت معیشت مردم به کار گرفته شده است. موفقیت این پروژهها محدود بوده و شدت میزان اثرگذاری آن بر جوامع بومی مشخص نیست. این تحقیق با هدف مطالعۀ فاکتورهای اجتماعی- اقتصادی عملیات آبخیزداری، مؤثر بر از زندگی مردم محلی طراحی شده است. حوزۀ آبخیز حسنابدال در شهرستان ...
بیشتر
سالهاست که در ایران، طرحهای آبخیزداری، برای جلوگیری از تخریب سرزمین و تقویت معیشت مردم به کار گرفته شده است. موفقیت این پروژهها محدود بوده و شدت میزان اثرگذاری آن بر جوامع بومی مشخص نیست. این تحقیق با هدف مطالعۀ فاکتورهای اجتماعی- اقتصادی عملیات آبخیزداری، مؤثر بر از زندگی مردم محلی طراحی شده است. حوزۀ آبخیز حسنابدال در شهرستان زنجان به عنوان منطقۀ مورد مطالعه انتخاب شد. برای جمعآوری اطلاعات میدانی، از ابزار پرسشنامه استفاده شد. جامعۀ آماری این تحقیق کلیۀ 280 سرپرست خانوارهای بهرهبردار و ساکن این حوزه بودند که از میان آنان با استفاده از جدول مورگان، 160 نفر با روش تصادفی ساده مورد پرسشگری مستقیم با استفاده از پرسشنامه قرار گرفتند. در این تحقیق، از مقیاس لیکرت، برای آنالیز و سنجش اثرات استفاده شد. برای آزمون متغیرها از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. آزمون اعتبار پرسشنامه به روش KMO، 7/0درصد به دست آمد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل عاملی نشان داد که متغیرهای تأثیرگذار، در چهار عامل اصلی افزایش مشارکت ذینفعان، کنترل سیلاب، کاهش مهاجرت و بهبود معیشت تأثیرگذار است که در مجموع، بیش از 67 درصد از کل واریانس را تبیین نمودند. نتایج نشان داد با وجود آنکه پروژههای آبخیزداری در منطقه توانسته است، بر چهار عامل ذکر شده مؤثر باشد، ولی نمود آن در دیگر جنبههای زندگی، از قبیل بهبود وضعیت بهداشتی روستا، تمایل روستاییان به ماندن در منطقه، ارتقاء درآمدزایی، کاهش هزینههای کشت آبی و دیم، بهبود پوشش گیاهی و افزایش سطح مرتع ضعیف بوده است.
امیر میرزایی موسی وند
چکیده
آتشسوزی یکی از ابزارهای مدیریتی در اصلاح ترکیب پوشش گیاهی علفزارها و مراتع اکوسیستمهای مختلف است. هدف این تحقیق بررسی تغییرات پوشش سطحی و خصوصیات خاک در مراتع کوهستانی شهرستان دلفان تحت تأثیر آتشسوزی بود. آتشسوزی در خرداد سال 1385 صورت گرفت و ویژگیهای پوشش گیاهی بعد از آتشسوزی به مدت 4 سال (از سال 1386 تا سال 1389) و هرسال ...
بیشتر
آتشسوزی یکی از ابزارهای مدیریتی در اصلاح ترکیب پوشش گیاهی علفزارها و مراتع اکوسیستمهای مختلف است. هدف این تحقیق بررسی تغییرات پوشش سطحی و خصوصیات خاک در مراتع کوهستانی شهرستان دلفان تحت تأثیر آتشسوزی بود. آتشسوزی در خرداد سال 1385 صورت گرفت و ویژگیهای پوشش گیاهی بعد از آتشسوزی به مدت 4 سال (از سال 1386 تا سال 1389) و هرسال در اوایل تیرماه پایش و اندازهگیری شد. در نزدیک محل آتشسوزی، منطقۀ شاهد (بدون آتشسوزی) تعیین گردید. نمونهبرداری پوشش گیاهی به روش تصادفی- سیستماتیک، اندازة پلات به روش سطح حداقل (دو متر مربع) و تعداد پلات به روش آماری (25 پلات برای هر سایت) تعیین شد. در مجموع دادههای مربوط به 8 سایت (4 سایت آتشسوزی و 4 سایت شاهد) مورد بررسی قرار گرفت. در هر سایت 4 ترانسکت 50 متری مستقر گردید و سپس در امتداد هر ترانسکت 5 پلات مستقر شد. نمونههای خاک از ابتدا، وسط و انتهای هر ترانسکت از عمق 30-0 سانتیمتر برداشت شد (در مجموع 96 نمونه). برای مقایسة میانگین عوامل مورد بررسی در دو منطقۀ شاهد و آتشسوزی، از آزمون تی مستقل و برای مقایسۀ سالهای مختلف، از تجزیة واریانس یکطرفه و آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان داد، در پایان سال چهارم، مقدار تولید علوفه در منطقۀ آتشسوزی به 334 کیلوگرم علوفۀ خشک در هکتار افزایش یافت که دارای اختلاف معنیداری در سطح احتمال 99 درصد با منطقۀ شاهد میباشد (01/0P <). همچنین درصد پوشش و تراکم گراسهای چند ساله و فوربها در منطقۀ دچار آتشسوزی نسبت به منطقۀ شاهد افزایش یافت و دارای اختلاف معنیداری میباشند (01/0P <). درصد پوشش بوتهایها از 16 درصد در منطقۀ شاهد به 11 درصد در منطقۀ آتشسوزی کاهش یافت (01/0P <) و پوشش خاک لخت در منطقۀ آتشسوزی به 10 درصد کاهش یافت که دارای اختلاف معنیداری در سطح احتمال 99 درصد با منطقۀ شاهد میباشد (01/0P <). آتشسوزی باعث افزایش مادۀ آلی، هدایت الکتریکی، نیتروژن، پتاسیم، فسفر و درشت شدن بافت خاک گردید (01/0P <). بر اساس نتایج این تحقیق، آتشسوزی در دراز مدت با کاهش گیاهان بوتهای و افزایش گندمیان چندساله و فوربها، افزایش تولید علوفه و در نتیجه تغییرات عناصر غذایی خاک تأثیر مثبتی در اکوسیستم مرتع داشته است.
مسلم یزدانی؛ رضا عرفانزاده؛ اصغر مصلح ارانی
چکیده
مطالعۀ اثر گونههای بوتهای بر تولید، تنوع و غنای علفیهای زیراشکوب بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک جهت مدیریت مطلوب این اکوسیستمها ضروری است. بدین منظور مراتع منطقۀ چنارناز شهرستان خاتم واقع در استان یزد انتخاب و سپس با استقرار پلاتهای 5/0 × 5/0 متر، نمونهبرداری پوشش گیاهی در 15 سایت از زیر تاج سه گونة چوبی Daphne mezerum، ...
بیشتر
مطالعۀ اثر گونههای بوتهای بر تولید، تنوع و غنای علفیهای زیراشکوب بهویژه در مناطق خشک و نیمهخشک جهت مدیریت مطلوب این اکوسیستمها ضروری است. بدین منظور مراتع منطقۀ چنارناز شهرستان خاتم واقع در استان یزد انتخاب و سپس با استقرار پلاتهای 5/0 × 5/0 متر، نمونهبرداری پوشش گیاهی در 15 سایت از زیر تاج سه گونة چوبی Daphne mezerum، Amygdalus scoparia و Ebenus stellata که در شرایط یکسان توپوگرافی در کنار یکدیگر رشد کرده بودند، انجام شد. در هر پلات، درصد پوشش گونههای گیاهی تخمین زده شد و تولید به روش قطع و توزین بهدست آمد. همچنین شاخصهای تنوع و غنای گونهای با معرفی درصد پوشش گونههای زیراشکوب به نرم افزار Pastاحتساب شد. نتایج نشان داد بیشترین مقدار تنوع شانونوینر و سیمپسون در زیراشکوب A. scoparia (به ترتیب معادل 07/2 و 80/0) و کمترین مقدار در زیر اشکوب E. stellata (به ترتیب برابر10/1 و 55/0) بهدست آمد. همچنین بیشترین مقدار غنا (منهنینگ و مارگالف) در زیراشکوب گونههای A .scopariaو D. mezerum با میانگین (90/4 و 43/3) و (25/4 و 12/3) بهدست آمد، در حالیکه بیشترین مقدار تولید در زیراشکوب E. stellata (76/64 گرم بر متر مربع) مشاهده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که گونههای چوبی مختلف اثرات مطلوب اما متفاوت بر گونههای علفی زیراشکوب دارند بهطوریکه گونههای A. scopariaو D. mezerum تأثیر معنیداری در افزایش شاخصهای تنوع گیاهی و گونة E. stellata نقش مؤثری در افزایش تولید گیاهان زیراشکوب خود داشت؛ بنابراین بر حفظ همۀ گونههای چوبی در منطقه تأکید میگردد.