مریم اتحادی ابری؛ باریس مجنونیان؛ آرش ملکیان؛ مقداد جورغلامی
چکیده
بهرهبرداری حوزههای آبخیز جنگلی یکی از مواردی است که باعث تغییر خصوصیات هیدرولوژیک جنگل میشود. لکن پیامدهای هیدرولوژیک ناشی از بهرهبرداری حوزههای آبخیز جنگلی کمتر بررسی شده است. بر این اساس در تحقیق حاضر اقدام به بررسی تأثیر تغییر پوشش گیاهی در اثر بهرهبرداری جنگل، بر مؤلفههای هیدرولوژی در مقیاس پلاتهای ...
بیشتر
بهرهبرداری حوزههای آبخیز جنگلی یکی از مواردی است که باعث تغییر خصوصیات هیدرولوژیک جنگل میشود. لکن پیامدهای هیدرولوژیک ناشی از بهرهبرداری حوزههای آبخیز جنگلی کمتر بررسی شده است. بر این اساس در تحقیق حاضر اقدام به بررسی تأثیر تغییر پوشش گیاهی در اثر بهرهبرداری جنگل، بر مؤلفههای هیدرولوژی در مقیاس پلاتهای دو متر مربعی و در قالب چهار تکرار مبتنی بر بارندگیهای طبیعی به وقوع پیوسته از آذر 1393 تا آذر 1394( طی یکسال) در بخش گرازبن جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود، شده است. بهطوری که بعد از هر واقعه، بعد از قرائت مقدار بارش از باران سنج نصب شده در منطقه، میزان رواناب و میزان رسوب بهدست آمد. نتایج تحقیق بیانگر تأثیر معنیدار (01/0P≤) تغییر پوشش گیاهی در اثر بهرهبرداری، بر میزان رواناب و رسوب است ولی تأثیر طبقۀ شیب بر میزان رواناب و رسوب معنیدار نیست. کمترین میزان رواناب و رسوب به ترتیب در منطقۀ شاهد (بدون بهرهبرداری) 331/372 سی سی و 08/0 گرم بر مترمربع و منطقۀ بهرهبرداری شده به روش تک گزینی 96/878 سی سی و 17/0 گرم برمترمربع و بیشترین میزان تولید رواناب و رسوب مربوط به مسیر چوبکشی است که به ترتیب به میزان 70/2290 سی سی و 2/1 گرم بر مترمربع میباشد. همچنین روابط رگرسیونی بین میزان بارندگی، تولید رواناب و رسوب نشان داد که رابطۀ مثبت و معنیداری بین بارندگی و رواناب و رسوب وجود دارد و با افزایش بارندگی، میزان رواناب و رسوب افزایش مییابد.
فاضل امیری؛ حسین ارزانی
چکیده
ارزیابی اراضی مرتعی به معنی شناسایی و ارزیابی تولید بالفعل و بالقوه، به منظور بهره برداری بهینه از این منبع با ارزش طبیعی است. تعیین قابلیت استفاده از مرتع جهت استفاده از گیاهان داروئی و صنعتی، با در نظر داشتن بهره برداری پایدار از اراضی حوزه قرهآقاچ سمیرم با روش فائو و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)، از اهداف این تحقیق است. با تلفیق ...
بیشتر
ارزیابی اراضی مرتعی به معنی شناسایی و ارزیابی تولید بالفعل و بالقوه، به منظور بهره برداری بهینه از این منبع با ارزش طبیعی است. تعیین قابلیت استفاده از مرتع جهت استفاده از گیاهان داروئی و صنعتی، با در نظر داشتن بهره برداری پایدار از اراضی حوزه قرهآقاچ سمیرم با روش فائو و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS)، از اهداف این تحقیق است. با تلفیق دو معیار پوشش گیاهی و دسترسی به منطقه، مدل شایستگی استفاده از گیاهان داروئی و صنعتی مراتع منطقه تعیین شد. با تلفیق دو معیار پوشش گیاهی و دسترسی به منطقه، مدل شایستگی استفاده از گیاهان داروئی و صنعتی مراتع منطقه تعیین شد. در معیار پوشش گیاهی نمونه برداری در تیپ های گیاهی (به عنوان واحدهای مدیریت پوشش گیاهی) به روش تصادفی با استقرار 3 ترانسکت 200 متری و اندازه گیری داده های درصد پوشش و ترکیب، فراوانی و حضور و عدم حضور، تولید، نوع کاربرد و میزان مصرف گیاهان دارویی و صنعتی در پلات های 1 مترمربعی تعیین گردید. معیار دسترسی به منطقه از تلفیق دو معیار شیب، جادهها و مسیرها تعیین و از تلفیق نقشه شایستگی دو معیار بر اساس روش شرایط محدودکننده فائو نقشه شایستگی مدل تهیه گردید. نتایج نشان داد که از مجموع 7158.69 هکتار اراضی مرتعی منطقه، 3.69 هکتار (0.05 درصد) درطبقه شایستگی 1S (بدون محدودیت)، 1761.1 هکتار (24.6 درصد) در طبقه شایستگی 2S (با محدودیت اندک)، 3217.7 هکتار (44.95 درصد) در طبقه شایستگی 3S (با محدودیت زیاد) و 2176.17 هکتار (30.4 درصد) درطبقه شایستگی N (غیر شایسته) قرار دارد.
سهیلا پویان؛ محمد زارع؛ محمد رضا اختصاصی
چکیده
پدیدۀ گرد و غبار یکی از رویدادهای مخرب و رایج در مناطق خشک و بیابانی جهان است. این پدیده آثار زیانباری بر روی زندگی انسان و محیط زیست دارد. توفانهای گردوغبار افزون بر هدر رفت خاک، ایجاد خسارات اقتصادی به بخشهای صنعتی، کشاورزی و شریانهای ارتباطی، میتواند باعث تهدید حیات انسان هم از نظر سلامتی و هم تولید مواد غذایی شود. ...
بیشتر
پدیدۀ گرد و غبار یکی از رویدادهای مخرب و رایج در مناطق خشک و بیابانی جهان است. این پدیده آثار زیانباری بر روی زندگی انسان و محیط زیست دارد. توفانهای گردوغبار افزون بر هدر رفت خاک، ایجاد خسارات اقتصادی به بخشهای صنعتی، کشاورزی و شریانهای ارتباطی، میتواند باعث تهدید حیات انسان هم از نظر سلامتی و هم تولید مواد غذایی شود. هدف از این پژوهش، تحلیل مکانی شاخص گردوغبار (DSI) در 44 ایستگاه سینوپتیک کشور است. بر این اساس نخست شاخص توفانهای گردوغبار با استفاده از دادههای ساعتی گردوغبار برای هر ایستگاه، به کمک شاخص (DSI) محاسبه شد. سپس، با استفاده از میانگین ماهانۀ شاخص توفان گردوغبار، تحلیل منطقهای با استفاده از روش گشتاور خطی انجام شد. براساس نتایج تحلیل منطقهای، کشور به 6 منطقۀ همگن از منظر شاخص توفان گردوغبار تقسیم شد. نتایج حاصل از تخمین منطقهای نشان داد که تابع توزیع پیرسون 3 به عنوان بهترین تابع توزیع منطقهای برای گروههای همگن 1، 4، 5، 6 و تابع لجستیک تعمیم یافته برای گروههای همگن 2 و 3 است. نتایج برآورد و تحلیل مکانی شاخص گردوغبار، در بسیاری از پژوهشهای محیط زیستی، تصمیمسازی و فرآیند مدیریت برنامههای بیابانزدایی و مقابله با توفانهای گرد و غبار به کار میرود.
بهاره جبالبارزی؛ غلامرضا زهتابیان؛ علی طویلی؛ حسن خسروی
چکیده
ازجمله گیاهان سازگار با مناطق خشک و نیمهخشک، گونههای مختلف جنس تاغ هست که به دلیل برخورداری از شرایط مناسب ساختاری و سیستم ریشهای عمیق و مناسب، قادر به استفاده از منابع آب زیرزمینی هستند؛ لذا درک و پذیرش تأثیر تاغ بر منابع آبی محدود موجود در این مناطق به مدیریت بهتر منابع آبی و اکوسیستمهای طبیعی کمک خواهد کرد. هدف از تحقیق ...
بیشتر
ازجمله گیاهان سازگار با مناطق خشک و نیمهخشک، گونههای مختلف جنس تاغ هست که به دلیل برخورداری از شرایط مناسب ساختاری و سیستم ریشهای عمیق و مناسب، قادر به استفاده از منابع آب زیرزمینی هستند؛ لذا درک و پذیرش تأثیر تاغ بر منابع آبی محدود موجود در این مناطق به مدیریت بهتر منابع آبی و اکوسیستمهای طبیعی کمک خواهد کرد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر جنگلهای دستکاشت تاغ بر منابع آب زیرزمینی در دشت جعفریۀ قم میباشد. بهمنظور دستیابی به این هدف، ابتدا با استفاده از تصاویر ماهوارهای و بهرهگیری از نرمافزار JMicroVision، تعداد پایههای تاغ موجود در این جنگلها مورد شمارش قرارگرفت. سپس با استفاده از حداقل نیاز آبی سالانۀ هر پایه تاغ که بر اساس مطالعات لایسیمتری بهدست آمده است، تعداد پایههای تاغ مازاد بر بارندگی منطقه و نیاز آبی آنها محاسبه گردید. سپس با استفاده از نرمافزار GMS 8.3 و کدMODFLOW ، وضعیت تراز سطح آب زیرزمینی دشت جعفریه مدلسازی گردید. بر اساس نتایج این پژوهش میتوان گفت که تعداد 3746291 تاغ در دشت جعفریه وجود دارد که میزان تخلیۀ آب زیرزمینی توسط تاغزارها برابر 194/56 میلیون مترمکعب برآورد گردید. نتایج حاصل از بررسی تراز آبخوان حاکی از آن بود که افت تراز آب زیرزمینی سالانه بهطور متوسط 46/0 متر در دورۀ اول مطالعاتی (1380-1371) و 93/0 متر در دورۀ دوم (1391-1381) مطالعاتی بوده است. به عبارتی افت تراز آب زیرزمینی در دورۀ دوم 02/2 برابر دورۀ اول میباشد که این امر نشاندهندۀ افت شدید تراز آب زیرزمینی در دهۀ اخیر که کاشت تاغ صورت گرفته است، میباشد. هر چند اثرات مثبت تاغکاریهای موجود در رابطه با کاهش خسارات طوفانهای گرد و غبار و ریزگردها در مقابل مصرف این حجم آبی را نباید نادیده گرفت.
عالم چراغیان؛ سمیه دهداری؛ محمد فرجی؛ علی آریاپور
چکیده
مطالعۀ حاضر به بررسی تأثیر عملیات اصلاحی کاشت درخت کهور (Prosopis juliflora) احداث کنتور فارو و کاشت درخت اکالیپتوس (Eucalyptus camaldulensis Dehnh) بر روی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، در مرتع چاه شیرین شهرستان بهبهان پرداخته است. در این مطالعه، در کنار هر تیمار با عملیات اصلاحی یک تیمار بدون عملیات اصلاحی به عنوان شاهد انتخاب گردید. نمونهبرداری خاک ...
بیشتر
مطالعۀ حاضر به بررسی تأثیر عملیات اصلاحی کاشت درخت کهور (Prosopis juliflora) احداث کنتور فارو و کاشت درخت اکالیپتوس (Eucalyptus camaldulensis Dehnh) بر روی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک، در مرتع چاه شیرین شهرستان بهبهان پرداخته است. در این مطالعه، در کنار هر تیمار با عملیات اصلاحی یک تیمار بدون عملیات اصلاحی به عنوان شاهد انتخاب گردید. نمونهبرداری خاک بهصورت تصادفی سیستماتیک در طول 3 ترانسکت 100 متری در دو عمق 30-0 و 60-30 سانتیمتری خاک در هر سایت عملیات اصلاحی و شاهد مجاور آن انجام گرفت. نمونههای خاک به آزمایشگاه منتقل شده و فاکتورهای نیتروژن، فسفر، پتاسیم، ماده آلی، کربن آلی، آهک، درصد رس، سیلت، شن، هدایت الکتریکی و اسیدیته اندازهگیری شد. نتایج مقایسۀ میانگین خصوصیات خاک با استفاده از آزمون t مستقل نشان داد که فاکتورهای مورد بررسی در سطح 1 درصد و 5 درصد نسبت به منطقۀ شاهد دارای تفاوت معنیدار هستند. همچنین نتایج حاصل از تجزیۀ واریانس ANOVA در بین تیمارهای عملیات اصلاحی در عمق اول و دوم برای فاکتورهای فسفر، پتاسیم، مادۀ آلی، کربن، آهک و EC نشان دهندۀ تفاوت معنیداری در سطح 1 درصد است. به طور کلی سه عملیات اصلاحی انجام شده تأثیرات مثبت بر روی خصوصیات خاک داشتند؛ کاشت درخت کهور و احداث کنتور فارو دارای شرایط بهتری نسبت به سایت کاشت درخت اکالیپتوس هستند. بنابراین با مطالعات بیشتر و پایش در این زمینه میتوان به نقش مدیریت و اجرای صحیح عملیات اصلاح مرتع، در مراتع مختلف کشور پی برد و برای تداوم یا جایگزینی آنها با عملیات مناسب تصمیم گرفت.
امین ذرتی پور؛ مرجان فیروزی نژاد؛ خلیل دلفان حسن زاده
چکیده
امروزه روشهای سنجش از دوری کارایی بالایی در برآورد صحیح تغییرات جزئی حرارتی و پایش تغییرات اقلیمی دقیق اراضی داشته است. مطالعۀ حاضر در ابتدا با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور به تأثیر کاربری اراضی بر شاخص حرارتی، سپس کارایی باندهای حرارتی در تعیین دمای کاربری اراضی و در نهایت تعیین شاخص دمای سطح زمین در هر کاربری با استفاده ...
بیشتر
امروزه روشهای سنجش از دوری کارایی بالایی در برآورد صحیح تغییرات جزئی حرارتی و پایش تغییرات اقلیمی دقیق اراضی داشته است. مطالعۀ حاضر در ابتدا با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور به تأثیر کاربری اراضی بر شاخص حرارتی، سپس کارایی باندهای حرارتی در تعیین دمای کاربری اراضی و در نهایت تعیین شاخص دمای سطح زمین در هر کاربری با استفاده از الگوریتم پنجرۀ مجزا در منطقۀ بندر امام خمینی استان خوزستان پرداخته است. در ابتدا شاخص پوشش گیاهی، با نسبتگیری اختلاف بازتاب باند مادون قرمز نزدیک و باند قرمز با تصاویر ماهوارۀ لندست 8 و مودیس، سپس به تهیۀ نقشۀ دمای سطح زمین در چهار فصل پرداخته شد. الگوریتم پنجرۀ مجزا، یکی از الگوریتمهای کاربردی و دقیق سنجش از دوری است که با حذف اثرات جوی میتواند دمای سطحی زمین را به صورت منطقهای پایش و اندازهگیری نماید. نتایج مقایسۀ دو باند حرارتی نشان داد، باند حرارتی 11(7/3RMSE= )، به دلیل طول موج بالاتر، از دقت بالاتری (ضریب تبیین 9/0)، در برآورد دمای سطحی، خصوصاً در دماهای بالا، نسبت به باند حرارتی10 (4/4RMSE= ) برخوردار است. نتایج برآوردها در نقاط کمینه و بیشینۀ دمای کاربریهای مختلف نشان داد، مناطق صنعتی و کارخانهها، با جذب طول موج مادون قرمز حرارتی و افزایش گسیلمندی، نسبت به پوششهای درختی و رودخانهها تأثیر بیشتری در بالا بردن میانگین نسبی دمای منطقه در محدودۀ صنعتی و شهری داشتهاند. با صنعتی شدن منطقه، میزان شاخص پوشش گیاهی با افزایش دمای هوا، کاهش یافته است. بهطوریکه کمترین میزان پوشش گیاهی در ماه مرداد (42/0-) و بیشترین مقدار در مهرماه (35/0) برآورد شد.
بهزاد رایگانی؛ سوسن براتی قهفرخی؛ احمد خوش نوا
چکیده
هدف از این مطالعه توسعۀ روشی جامع به منظور شناسایی کانونهای تولید گرد و غبار و بررسی روند تغییرات آنها طی یک دورۀ زمانی مشخص به کمک دادههای دورسنجی است. بدین منظور از دادههای ماهوارهای سنجنده OLI لندست 8 در طول سالهای 2013 تا 2015 جهت تهیۀ نقشههای پتانسیل باد فرسایی از منظر پوشش گیاهی، رطوبت و پوشش زمین استفاده شده است. ...
بیشتر
هدف از این مطالعه توسعۀ روشی جامع به منظور شناسایی کانونهای تولید گرد و غبار و بررسی روند تغییرات آنها طی یک دورۀ زمانی مشخص به کمک دادههای دورسنجی است. بدین منظور از دادههای ماهوارهای سنجنده OLI لندست 8 در طول سالهای 2013 تا 2015 جهت تهیۀ نقشههای پتانسیل باد فرسایی از منظر پوشش گیاهی، رطوبت و پوشش زمین استفاده شده است. این نقشهها با اطلاعات زمینشناسی و زبری زمین به روش ارزیابی چند معیاره تلفیق شدند تا یک نقشۀ مناطق بالقوۀ تولید گرد و غبار به دست آید. در گام دوم اطلاعات مربوط به ایستگاههای سینوپتیک، هواشناسی و سنجش آلودگی هوا دریافت و با استفاده از تحلیل آماری آنها و با کمک دادههای سنجندۀ مودیس تاریخ رویدادهای محلی ریزگرد به دست آمد. این تاریخها بر اساس مدل شبیهسازی جریان هوای هایاسپلیت واسنجی شد تا اطمینان حاصل شود جریان هوا در مسیر حرکت خود با سطح زمینی که پتانسیل باد فرسایی داشته، تماس حاصل نموده است. همچنین بر اساس محل تلاقی جریان هوا با سطح زمین و با اعمال ماسکهای مناطق فرسایشناپذیر بر روی آنها، مناطق محتمل تولید ریزگرد مشخص گردید. این مناطق با عنوان مناطق بالفعل تولید ریزگرد با مناطق بالقوه به روش ارزیابی چند معیارۀ فازی به روش وزنی خطی تلفیق و بر اساس یک طرح نمونهبرداری لایهبندی شده-تصادفی کانونهای مستعد تولید گرد و غبار شناسایی شد. جهت اعتبارسنجی مناطق شناسایی شده و بررسی روند تغییرات آنها از سری زمانی دادههای ماهوارهای و دادههای ایستگاههای هواشناسی استفاده شد و روند تغییرات پوشش گیاهی، رطوبت خاک و دمای سطح زمین در محل کانونهای شناسایی شده در طی یک دورۀ زمانی 15 ساله مورد پایش قرار گرفت. نتایج اعتبار سنجی نشان دهندۀ دقت بالای مناطق شناسایی شده و کاهش معنیدار پوشش گیاهی، رطوبت خاک و دمای سطح زمین در محل کانونهای شناسایی شده در طی دورۀ زمانی مورد مطالعه است. نتایج حاصل از این تحقیق و بازدیدهای میدانی صورت گرفته نشان از سودمندی و کارایی این روش دارد و میتواند برای مطالعات آتی در این زمینه به عنوان یک چارچوب جامع جهت شناسایی کانونهای گرد و غبار مورد استفاده قرار گیرد.
علیرضا سپه وند؛ حسن احمدی؛ علی اکبر نظری سامانی؛ سباستیانو ترویسانی
چکیده
استفاده از شاخصهای ژئومورفومتری در تفکیک ناهمواریهای سطح زمین کاربرد گستردهای را طی دهۀ گذشته در علم ژئومورفولوژی داشته است. در این تحقیق از روش پرسپترون چند لایۀ شبکۀ عصبی مصنوعی برای طبقهبندی ناهمواریهای کارستی استفاده شد. ابتدا با استفاده از نقشۀ مدل رقومی ارتفاع، شاخصهای ژئومورفومتری تهیه شد و سپس این شاخصها ...
بیشتر
استفاده از شاخصهای ژئومورفومتری در تفکیک ناهمواریهای سطح زمین کاربرد گستردهای را طی دهۀ گذشته در علم ژئومورفولوژی داشته است. در این تحقیق از روش پرسپترون چند لایۀ شبکۀ عصبی مصنوعی برای طبقهبندی ناهمواریهای کارستی استفاده شد. ابتدا با استفاده از نقشۀ مدل رقومی ارتفاع، شاخصهای ژئومورفومتری تهیه شد و سپس این شاخصها بهعنوان نرونهای لایۀ ورودی در شبکۀ عصبی مصنوعی استفاده شد. علاوه بر این از نمودارهای جعبهای برای تحلیل ارتباط ناهمواریهای کارستی همچون دولین، تپه، دشت کارستی، درۀ کارستی و پرتگاه با شاخصهای ژئومورفومتری استفاده شد. نتایج طبقهبندی نشان داد که ناهمواریهای منطقۀ مورد مطالعه بهترتیب شامل 34، 9/6، 07/1، 5/48 و 51/9 درصد دره، دشت، دولین، پرتگاه و تپه میباشد. علاوه بر این، نتایج نشان داد که مدل بهینۀ شبکۀ عصبی مصنوعی برای طبقهبندی ناهمواریها، مدل 1-9-12 با ضریب یادگیری 1/0 و ضریب تبیین 18/87 درصد بود و دقت روش ابداعی برای طبقهبندی ناهمواریهای کارستی 58/90 درصد میباشد. همچنین تحلیلها نماینده این است که تغییرات شاخصهای ژئومورفومتری در ناهمواریهای تپه، پرتگاه و درهکارستی بسیار نمایان بوده ولی در دشت و دولین کمی دارای همپوشانی هستند.
خسرو شهبازی؛ علی سلاجقه؛ محمد جعفری؛ محمد خسروشاهی
چکیده
فرسایش خندقی، نقش قابل توجهی در تخریب سرزمین بهویژه در مناطق نیمهخشک دارد. از سویی آستانههای توپوگرافی فرسایش خندقی، شدیداً متأثر از تغییر کاربری اراضی و تخریب پوشش گیاهی است. هدف از این تحقیق، مقایسۀ آستانههای توپوگرافی فرسایش خندقی در سه کاربری کشاورزی، مرتع متوسط و مرتع فقیر در منطقۀ قصرشیرین استان کرمانشاه بود. روش ...
بیشتر
فرسایش خندقی، نقش قابل توجهی در تخریب سرزمین بهویژه در مناطق نیمهخشک دارد. از سویی آستانههای توپوگرافی فرسایش خندقی، شدیداً متأثر از تغییر کاربری اراضی و تخریب پوشش گیاهی است. هدف از این تحقیق، مقایسۀ آستانههای توپوگرافی فرسایش خندقی در سه کاربری کشاورزی، مرتع متوسط و مرتع فقیر در منطقۀ قصرشیرین استان کرمانشاه بود. روش تحقیق، براساس اندازهگیری ویژگیهای مهم توپوگرافی و ارزیابی رابطۀ شیب- مساحت و نیز اندازهگیری پوشش سطح زمین بود. نتایج این تحقیق نشان داد که عرض کف، عرض بالایی، عمق و طول شاخۀ فرعی خندقها در مرتع متوسط، بهطور معنیداری کمتر از کاربریهای مرتع فقیر و کشاورزی بود. همچنین ارزیابی آستانۀ توپوگرافی بر اساس رابطۀ شیب- مساحت بالادست خندق نشان داد که آستانۀ مساحت حوضۀ بالادست برای تشکیل خندق در کاربری کشاورزی، مرتع متوسط و فقیر به ترتیب 1300، 1689 و 1233 متر مربع بود که در مرتع متوسط، بهطور معنیداری به دلیل پوشش گیاهی بیشتر بود. آستانۀ شیب شروع فرسایش خندقی منطقۀ مورد مطالعه در کاربریهای کشاورزی، مرتع (فقیر و متوسط) به ترتیب یک، سه و سه درصد بهدست آمد. سطح اشغال شده توسط خندق در کاربریهای کشاورزی، مرتع متوسط و مرتع فقیر بهترتیب 4/12، 1/14 و 6/21 درصد بود. حجم خندقها در کاربریهای مرتع متوسط، بهترتیب 4/3 و 2/2 برابر کمتر از کاربریهای کشاورزی و مرتع فقیر بود. بنابراین با تخریب مراتع، بهویژه تخریب پوشش گیاهی آن آستانههای توپوگرافی بهطور معنیداری کاهش یافته که کاهش کیفیت خاک، تشدید فرسایش و پیامدهای زیستمحیطی آن، از جمله انتشار کربن آلی خاک قابل ملاحظه است.
مریم صفاریها؛ حسین آذرنیوند؛ محمدعلی زارع چاهوکی؛ علی طویلی؛ صمد نژادابراهیمی؛ دنیل پاتر
چکیده
گیاه مریم گلی (Salvia limbata) گیاهیعلفی و پایا و متعلق به خانوادۀ نعناع و بومی ایران است. در این تحقیق اندام هوایی گیاه Salvia limbata در مرحلۀ گلدهی در تیرماه در مناطق ارتفاعی مختلف در مراتع طالقان از نظر مقدار اسانس و تنوع ترکیبات شیمیایی موجود در آنها مطالعه شد. برای بررسی مواد مؤثرۀ گیاه در رویشگاههای مورد مطالعه در مرحلۀ گلدهی ۹ نمونۀ ...
بیشتر
گیاه مریم گلی (Salvia limbata) گیاهیعلفی و پایا و متعلق به خانوادۀ نعناع و بومی ایران است. در این تحقیق اندام هوایی گیاه Salvia limbata در مرحلۀ گلدهی در تیرماه در مناطق ارتفاعی مختلف در مراتع طالقان از نظر مقدار اسانس و تنوع ترکیبات شیمیایی موجود در آنها مطالعه شد. برای بررسی مواد مؤثرۀ گیاه در رویشگاههای مورد مطالعه در مرحلۀ گلدهی ۹ نمونۀ گیاهی برای آنالیز فیتوشیمی بررسی شد. شناسایی ترکیبات تشکیل دهندۀ اساسی (کمیت و کیفیت) با دستگاه GC/MS و GC-FID (کروماتوگرافی گازی متصل به طیف سنج جرمی) صورت گرفت. بازده اسانس در مرحلۀ گلدهی به ترتیب در پایین طالقان (m۱۷۰۶) برابر ۳۴/۰در میان طالقان (m۱۹۱۴) برابر ۳۴/۰و در بالا طالقان (m۲۴۷۳) ۴۶/۰ درصد (وزنی به وزنی) دست آمد. با توجه به نتایج به دست آمده، تغییرات ارتفاع در سه رویشگاه مورد مطالعه اختلاف معنیداری را در بین درصد ترکیبات به دست آمده نشان میدهد. همچنین عمدهترین ترکیبات تشکیل دهندۀ اسانس شامل: آلفاپینن، بتاپینن، آلوآرومادندرن واسپاتولونول هستند.
دلارام ضیایی جزی؛ رفعت زارع بیدکی
چکیده
فرسایش خاک توأم با رشد جمعیت، تأمین آب، غذا و انرژی، تغییر اقلیم و کاهش تنوع زیستی یکی از مشکلات بزرگ محیط زیستی است. پیامدهای ناشی از فرسایش خاک را میتوان با ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار داد. از بعد مکانی هزینههای مختلف فرسایش خاک به دو دسته هزینههای درونمنطقهای و برونمنطقهای قابل تقسیماند. فرسایش خاک تأثیر منفی ...
بیشتر
فرسایش خاک توأم با رشد جمعیت، تأمین آب، غذا و انرژی، تغییر اقلیم و کاهش تنوع زیستی یکی از مشکلات بزرگ محیط زیستی است. پیامدهای ناشی از فرسایش خاک را میتوان با ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار داد. از بعد مکانی هزینههای مختلف فرسایش خاک به دو دسته هزینههای درونمنطقهای و برونمنطقهای قابل تقسیماند. فرسایش خاک تأثیر منفی مستقیم و غیر مستقیم بر چرخۀ تولید و اقتصاد دارد. هدف این مطالعه برآورد و مقایسۀ خسارت اقتصادی مستقیم و غیرمستقیم فرسایش خاک در کاربریهای مختلف اراضی در حوزۀ آبخیز بهشت آباد است. به این منظور، خسارت مستقیم فرسایش خاک در کاربریهای مختلف اراضی بر اساس روش جایگزینی عناصر اصلی حاصلخیزی خاک با کودهای شیمیایی محاسبه شد. به منظور برآورد مقدار خاک فرسوده شده از سطح کاربریهای مختلف از نتایج مدل SWAT در این منطقه استفاده شد. خسارت غیرمستقیم فرسایش بر اساس هزینۀ مصرف شده برای احداث بندهای اصلاحی به علاوه خسارت ناشی از رسوبگذاری در پشت سدهای مخزنی برآورد شد. از خسارتهای مربوط به ارزشهای طبیعی و زیستی صرفنظر شد. طبق نتایج، بیشترین میزان خسارت اقتصادی ناشی از فرسایش خاک مربوط به کاربری کشت دیم معادل 56 میلیون ریال در هر هکتار در سال برآورد شد؛ علت را میتوان قرارگیری این اراضی در شیبهای زیاد و عملیات نادرست کشاورزی در منطقه دانست. همچنین، کمترین خسارت برآوردی مربوط به کاربری باغی با 4/5 میلیون ریال در هکتار در سال بود که اهمیت تاج پوشش درختان و رعایت شیب مناسب در ایجاد باغ در حفاظت خاک را نشان میدهد. در این حوضه چرای مفرط و بهرهبرداری نامناسب از مراتع سبب بالا رفتن نرخ فرسایش و تولید رسوب در مراتع بالادست و درنتیجه 3/33 میلیون ریال خسارت فرسایش از هر هکتار در این کاربری میشود.
زهرا عبدالعلی زاده؛ اردوان قربانی؛ رئوف مصطفی زاده؛ مهدی معمری
چکیده
گزینش متغیرهای بومشناختی مناسب برای درک چگونگی عملکرد و اندازهگیری وضعیت مرتع حیاتی ولی بهدلیل تعدد و پیچیدگی روابط بین اجزاء اکوسیستم، دشوار است. هدف این تحقیق، تسهیل شیوۀ ارزیابی کمی عوامل بومشناختی در تعیین وضعیت مرتع به روشهای چهارفاکتوری و ششفاکتوری با استفاده از برخی متغیرهای ساختاری و عملکردی پوشش ...
بیشتر
گزینش متغیرهای بومشناختی مناسب برای درک چگونگی عملکرد و اندازهگیری وضعیت مرتع حیاتی ولی بهدلیل تعدد و پیچیدگی روابط بین اجزاء اکوسیستم، دشوار است. هدف این تحقیق، تسهیل شیوۀ ارزیابی کمی عوامل بومشناختی در تعیین وضعیت مرتع به روشهای چهارفاکتوری و ششفاکتوری با استفاده از برخی متغیرهای ساختاری و عملکردی پوشش گیاهی است. در این مطالعه، ابتدا وضعیت 28 مرتع در شمال استان اردبیل با روشهای چهارفاکتوری و ششفاکتوری بهتفکیک رویشگاههای بوته-علفزار و علف-بوتهزار تعیین و برخی متغیرهای پوشش گیاهی آنها اندازگیری کمی شد. سپس امتیازات وضعیت حاصل از دو روش مذکور مقایسه گردید و ضمن بررسی ارتباط بین متغیرهای کمی پوششگیاهی با امتیازات وضعیت مرتع، روابط رگرسیونی خطی چندمتغیره بهروش گامبهگام استخراج شد. نتایج نشان داد متوسط امتیاز ترازشدۀ وضعیت مرتع در روش چهارفاکتوری در دو رویشگاه علف-بوتهزار و بوته-علفزار (بهترتیب 69 و 60 امتیاز) بالاتر از روش ششفاکتوری (بهترتیب 64 و 54 امتیاز) برآورد گردیده است. مقایسات آزمون تی-زوجی امتیاز وضعیت روشهای چهار و ششفاکتوری گویای اختلاف معنیدار (05/0P≤) بین دو روش است. متغیرهایی همچون تاج پوشش گونههای کلاس یک، تاج پوشش کل، تاج پوشش پهنبرگان، تاج پوشش پهنبرگان یکساله و تولید دارای بیشترین ارتباط مثبت معنیدار (05/0P≤) و متغیرهای تاج پوشش گونههای کلاس سه و پوشش سنگ و سنگریزه دارای بیشترین ارتباط منفی معنیدار (05/0P≤) با وضعیت مرتع میباشند. مدلهای رگرسیونی گویای ارتباط قوی (41/88-50/72= 2R) بین متغیرهای مورد ارزیابی با امتیاز وضعیت مرتع بودند. نتایج اعتبارسنجی مدلها بیانگر قابلیت متغیرهای کمی انتخابی در پیشبینی امتیاز وضعیت مراتع بوته-علفزار و علف-بوتهزار در هر دو روش است و متغیرهای مذکور میتوانند در ارزیابی کمی وضعیت مرتع مد نظر قرار گیرند.
میثم علی زاده؛ بهروز ملکپور؛ حمید آریا؛ سمانه وردیان
چکیده
در آینده تغییرات درجۀ حرارت کره زمین، قابل ملاحظه خواهد بود. این پدیده ناشی از تمرکز گازهای گلخانهای در جو کرۀ زمین است. بنابراین جلوگیری از وقوع آن ضروری به نظر میرسد. روشهای بیولوژیک شامل زیتودۀ گیاهی و خاک تحت آن به عنوان بهترین و عملیترین راهکار، پیشنهاد شده است. حوزههای آبخیز به عنوان بزرگترین واحدهای ...
بیشتر
در آینده تغییرات درجۀ حرارت کره زمین، قابل ملاحظه خواهد بود. این پدیده ناشی از تمرکز گازهای گلخانهای در جو کرۀ زمین است. بنابراین جلوگیری از وقوع آن ضروری به نظر میرسد. روشهای بیولوژیک شامل زیتودۀ گیاهی و خاک تحت آن به عنوان بهترین و عملیترین راهکار، پیشنهاد شده است. حوزههای آبخیز به عنوان بزرگترین واحدهای فیزیکی و ژئومرفولوژیکی در برگیرندۀ دو عنصر مهم خاک و گیاه بوده بهطوری که روند کنونی تغییرات آبوهوایی به عنوان یکی از چالشهای مضاعف و تهدیدی در پایداری آبخیزها محسوب میشود. ترسیب کربن در خاک و پوشش گیاهی فرآیندی مقرون به صرفه و سازگار با محیطزیست است که میتواند از طریق شیوههای مدیریت اراضی با نوع صحیح استفاده از اراضی، فراهم گردد. باعنایت به این موضوع، این تحقیق با هدف بررسی تأثیر نوع اراضی بر مقدار ترسیب کربن خاک و تعیین بهترین نوع کاربری در اینخصوص در سطح حوزۀ آبخیز واز در شهرستان نور انجام شده است. نمونهبرداری در کابریهای تعیین شده در دو عمق 15-0 و 30-15 سانتیمتری انجام و کربن آلی خاک محاسبه گردید. نتایج نشان داد که جنگلها دارای بیشترین مقادیر ذخیرۀ کربن در هر دو عمق مورد مطالعه و پس از آن اراضی زراعی و باغات، مراتع و در نهایت مناطق روستایی دارای کمترین مقدار بوده است. در مجموع نیز مقدار ذخیرۀ کربن تا عمق 30 سانتیمتری خاک در حوزۀ آبخیز واز، 741666 تن برآورد گردید.
سید سعید غیاثی؛ سادات فیض نیا؛ علیرضا مقدم نیا؛ علی نجفی نژاد؛ سمیه ناجی راد
چکیده
برای درک ویژگیهای اساسی دامنههایی که مستعد زمینلغزشاند، ارزیابی آسیبپذیری زمینلغزش ابزار اصلی میباشد. در این مطالعه، ارزیابی آسیبپذیری زمینلغزش با انطباق روشهای شاخص آماری و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی انجام شد. 10 عامل ایجاد زمینلغزش در نظر گرفته شد که عبارتند از: ارتفاع، شیب، جهت، سنگشناسی، کاربری اراضی، ...
بیشتر
برای درک ویژگیهای اساسی دامنههایی که مستعد زمینلغزشاند، ارزیابی آسیبپذیری زمینلغزش ابزار اصلی میباشد. در این مطالعه، ارزیابی آسیبپذیری زمینلغزش با انطباق روشهای شاخص آماری و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی انجام شد. 10 عامل ایجاد زمینلغزش در نظر گرفته شد که عبارتند از: ارتفاع، شیب، جهت، سنگشناسی، کاربری اراضی، تراکم زهکشی، انحنای سطح، بارندگی، رخسارههای ژئومرفولوژی و حساسیت واحدهای سنگی به فرسایش. روش شاخص آماری برای تعیین ارزش وزنی (Si) برای کلاسهای هر فاکتور ایجاد لغزش استفاده شد، روش تحلیل سلسله مراتبی بهمنظور تعیین ارزش وزنی (Wi) برای هر فاکتور استفاده شد. مجموع حاصل Siو Wi ارزش شاخص آسیبپذیری لغزش (LSI) را برای هر پیکسل ارائه نمود. بر مبنای LSI بهدستآمده نقشۀ آسیبپذیری زمینلغزش تهیه شد، سپس منطقۀ مطالعاتی در 5 کلاس آسیبپذیری گروهبندی شد. تراکم زمینلغزش برای 5 کلاس آسیبپذیری حاکی از وجود تطابق کافی بین نقشۀ آسیبپذیری و دادههای واقعی لغزش میباشد. در ادامه، نتایج نقشۀ آسیبپذیری زمینلغزش با استفاده از دادههای مشاهداتی زمینلغزش و روش ROC بهصورت کمی صحتسنجی شد. نتایج صحتسنجی نشان داد که AUC برای پیشبینی مدل 2/95% میباشد. نقشۀ آسیبپذیری نشان داد مناطق با سنگشناسی تراسهای آبرفتی قدیمی و جوان، لاهار و تراکیآندزیت-تراکیت پورفیری با درجۀ متفاوتی از حساسیت به فرسایش که در شیبهای 10 تا 40 و بیش از 60 درصد پراکنش دارند بسیار مستعد شکست شیب میباشند. نهایتاً مشخص شد مدلهای SIM و AHP برای بازنمایی آسیبپذیری زمینلغزش مؤثر میباشد.
مهدی قربانی؛ جمیله سلیمی کوچی؛ پیام ابراهیمی؛ ساره راسخی
چکیده
مفهوم مدیریت مشارکتی امروزه به عنوان رویکردی کاربردی و نوین در مدیریت عرصههای طبیعی مطرح میگردد. این رویکرد ﻧﮕﺮشی ﺟﺎﻣﻊ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﻠﺐ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﻓﺮﺩﻱ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ذینفعان ﺟﻬﺖ دستیابی به مدیریت پایدار و توانمندی جوامع محلی میباشد. لذا شناسایی اثرگذارترین کنشگران در تصمیمات محلی گامی مهم در جهت تحقق این مهم است. هدف از این ...
بیشتر
مفهوم مدیریت مشارکتی امروزه به عنوان رویکردی کاربردی و نوین در مدیریت عرصههای طبیعی مطرح میگردد. این رویکرد ﻧﮕﺮشی ﺟﺎﻣﻊ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﻠﺐ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﻓﺮﺩﻱ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ذینفعان ﺟﻬﺖ دستیابی به مدیریت پایدار و توانمندی جوامع محلی میباشد. لذا شناسایی اثرگذارترین کنشگران در تصمیمات محلی گامی مهم در جهت تحقق این مهم است. هدف از این پژوهش تعیین قدرتهای اجتماعی و ذینفعان کلیدی در دو بازۀ زمانی قبل و بعد از اجرای یک پروژه اجتماعمحور در شبکۀ ذینفعان محلی میباشد. این بررسی از طریق روش تحلیل شبکه و تکمیل پرسشنامه و مصاحبۀ مستقیم با اعضای گروههای کمیتۀ خرد توسعهۀ روستایی، در شهرستان سرایان استان خراسان جنوبی که تحت پوشش پروژۀ بینالمللی RFLDL قرار دارد، انجام شده است. بدین منظور پیوندهای اعتماد و مشارکت با استفاده از شاخصهای کمی در سطح خرد شبکۀ ذینفعان محلی مورد بررسی قرار گرفتند. این مقاله به تحلیل موقعیت افراد در گروههای توسعۀ محلی و تعیین کنشگران کلیدی به لحاظ اقتدار، نفوذ و واسطهگری در قبل و بعد از اجرای پروژۀ توانمندسازی پرداخته است. نتایج نشان میدهد که در مسیر قبل و بعد از اجرا، از میزان تمرکز شبکه کاسته شده است. میتوان ادعا نمود پروژۀ مذکور به نوعی میزان تمرکز در ساختار شبکه را کاهش داده و میزان اعتماد و مشارکت در شبکه روابط بین افراد تقویت شده است که این امر مطمئناً در استقرار مدیریت مشارکتی منابع طبیعی و توسعۀ روستایی نقش بهسزایی خواهد داشت.
اعظم کریمی؛ عطالله ابراهیمی؛ اسماعیل اسدی بروجنی؛ پژمان طهماسبی؛ رحمان توکلی
چکیده
یکی از مهمترین عوامل تهدید کنندۀ جنگلها و مراتع، آتشسوزیهای عمدی و غیرعمدی است که در چند سال اخیر منجر به تخریب بخش وسیعی از منابع طبیعی شده است. مطالعه و ارائۀ تدابیر مدیریتی میتواند نقش کنترل کنندهای برای مقابله با این بحران ایفا کند. مطالعۀ حاضر، جهت شناسایی و ارزیابی مهمترین فاکتورهای تاًثیرگذار بر مهار آتشسوزی ...
بیشتر
یکی از مهمترین عوامل تهدید کنندۀ جنگلها و مراتع، آتشسوزیهای عمدی و غیرعمدی است که در چند سال اخیر منجر به تخریب بخش وسیعی از منابع طبیعی شده است. مطالعه و ارائۀ تدابیر مدیریتی میتواند نقش کنترل کنندهای برای مقابله با این بحران ایفا کند. مطالعۀ حاضر، جهت شناسایی و ارزیابی مهمترین فاکتورهای تاًثیرگذار بر مهار آتشسوزی و شناسایی مناطق با ضریب خطر آتشسوزی بالا طراحی گردید. برای این منظور، رابطۀ بین3 گروه عوامل انسانی (انگیزشی)، عوامل بیوفیزیکی، عوامل تجهیزات و امکانات مشتمل بر 26 متغیر (متغیرهای مستقل) بر تعداد وقوع آتشسوزیهای رخ داده (متغیر وابسته) در دهستانهای استان چهارمحال و بختیاری مورد بررسی قرار گرفت. از روش رگرسیون وزندار فضایی (GWR) برای تهیۀ نقشۀ پهنهبندی تعداد آتشسوزیهای رخ داده، طی سالهای 1386 تا 1392و تعیین ارتباط آن با متغیرهای مستقل استفاده گردید. نتایج نشان داد از بین 26 متغیر مورد بررسی، تعداد 6 متغیر شامل میزان حقوق دریافتی ماهیانه (61/0R=- و 08/8VIF=)، تعداد نیروی محافظ (56/0R=- و 81/10VIF=)، تعداد پاسگاه حفاظتی (54/0R=- و 2/2VIF=)، متوسط سن افراد محافظ (53/0R= و 71/9 VIF=)، متوسط شیب عرصههای طبیعی (50/0R= و 99/8 VIF=)، تعداد پرسنل افتخاری (42/0R=- و 11/15 VIF=) به ترتیب دارای بیشترین تأثیرگذاری بر روی تعداد آتشسوزیهای رخ داده بودند. در نهایت طبق نقشۀ پهنهبندی ترسیم شدۀ دهستانهای وردنجان، میزدج علیا، پشتکوه اردل و ارمند دارای بیشترین خطرپذیری و دهستان میانکوه موگویی و منج دارای کمترین خطرپذیری از نظر تعداد حریقهای رخ داده بودند.
سمیه موحدی نسب؛ ابوالحسن فتح آبادی؛ سید مرتضی سیدیان؛ علی حشمت پور
چکیده
در این تحقیق اقدام به پهنهبندی خطر فرسایش خندقی با استفاده از روشهای نسبت فراوانی، شاخص آماری، رگرسیون لجستیک و جنگل تصادفی در منطقۀ آیتمر استان گلستان شد. پس از تهیۀ نقشۀ پراکنش خندقها، نقشۀ 13 عامل مؤثر بر فرآیند خندقی شدن شامل: زمینشناسی، فاصله از گسل، تراکم گسل، ارتفاع، طول شیب، درصد شیب، جهت شیب، انحنای صحفه، انحنای پروفیل، ...
بیشتر
در این تحقیق اقدام به پهنهبندی خطر فرسایش خندقی با استفاده از روشهای نسبت فراوانی، شاخص آماری، رگرسیون لجستیک و جنگل تصادفی در منطقۀ آیتمر استان گلستان شد. پس از تهیۀ نقشۀ پراکنش خندقها، نقشۀ 13 عامل مؤثر بر فرآیند خندقی شدن شامل: زمینشناسی، فاصله از گسل، تراکم گسل، ارتفاع، طول شیب، درصد شیب، جهت شیب، انحنای صحفه، انحنای پروفیل، فاصله از جاده، کاربری اراضی، شاخص قدرت جریان و شاخص رطوبت توپوگرافیک تهیه شدند. خندقهای مشاهداتی به دو دسته آموزش و اعتبارسنجی تقسیم و با مقایسۀ نقشۀ پراکنش خندقها با نقشۀ هر یک از 13 فاکتور مستقل، وزنهای روشهای دومتغیره و پارامترهای روشهای چند متغیره برآورد گردید. نتایج نشان داد مقدار مساحت زیر منحنی ROC دادههای اعتبارسنجی برای روشهای جنگل تصادفی (94/0)، رگرسیون لجستیک (86/0)، نسبت فراوانی (74/0) و شاخص آماری (78/0)، بهدست آمد. همچنین کمترین مساحت طبقه با حساسیت خیلی بالا به ترتیب برای روشهای جنگل تصادفی، نسبت فراوانی و رگرسیون لجستیک بهدست آمد. در مجموع در این تحقیق روش جنگل تصادفی بهترین عملکرد را داشت و پس از این مدل، روشهای رگرسیون لجستیک و شاخص آماری عملکرد بهتری نسبت به سایر روشها داشتهاند.
سینا نبی زاده؛ عطاالله ابراهیمی؛ معصومه آقابابایی؛ ایرج رحیمی پردنجانی
چکیده
پوشش اراضی حوضههای آبخیز از مباحث توسعهای متأثر و به شدت در حال تغییر هستند که این تغییرات بر متغیرهای دیگری همچون هیدرولوژی حوضۀ آبخیز تأثیر گذارند. هدف این تحقیق، پایش تغییرات کاربری اراضی در گذشته و بررسی امکان پیشبینی آن در آینده با استفاده از مدلسازی تغییر زمین (LCM) در حوضۀ آبخیز شهرستان فارسان استان چهارمحالوبختیاری ...
بیشتر
پوشش اراضی حوضههای آبخیز از مباحث توسعهای متأثر و به شدت در حال تغییر هستند که این تغییرات بر متغیرهای دیگری همچون هیدرولوژی حوضۀ آبخیز تأثیر گذارند. هدف این تحقیق، پایش تغییرات کاربری اراضی در گذشته و بررسی امکان پیشبینی آن در آینده با استفاده از مدلسازی تغییر زمین (LCM) در حوضۀ آبخیز شهرستان فارسان استان چهارمحالوبختیاری است. بدین منظور، تصاویر سنجندههای لندست-5 TM برای سالهای 1365 و 1388 و تصاویر سنجندۀ لندست-8 OLI برای سال 1396 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. طبقات کاربری اراضی شامل مناطق مسکونی، اراضی کشاورزی، کشت دیم، مراتع، سنگلاخها، پهنههای آبی، خاک لخت و برف در تصاویر هر سه دورۀ زمانی طبقهبندی شد. پیشبینی وضعیت کاربری اراضی برای سال 1396 به کمک مدل LCM بر پایۀ شبکۀ عصبی مصنوعی و تحلیل زنجیرۀ مارکوف نیز انجام گرفت. پس از ارزیابی صحت مدل با استفاده از آمارۀ کاپا، نقشۀ پوشش اراضی سال 1406 با استفاده از دورۀ واسنجی 1365- 1396 پیشبینی شد. نتایج نشان داد که اراضی مرتعی طی سالهای 1365 تا 1396 به میزان 4379 هکتار کاهش پیدا کردهاند ولی اراضی کشاورزی به میزان 1922 هکتار افزوده شدهاند. در این مطالعه، LCM توانست 85% از تغییرات را به درستی پیشبینی نماید. در سال 1406 به میزان 149هکتار افزایش وسعت اراضی شهری و 100 هکتار کاهش اراضی مرتعی منطقه پیشبینی شد. لذا ضمن تأکید بر حفظ اراضی مرتعی، لازم است از این تکنیک برای پیشبینی تغییرات، علل آن و همچنین تبعات تغییرات کاربری اراضی در سطوح وسیعتری بررسی و برنامهریزی کرد.
علی اکبر نظری سامانی؛ بهناز زرین؛ شهرام خلیقی سیگارودی
چکیده
انرژی فرسایندگی باران، فاکتوری مهم و تأثیرگذار بر جداسازی ذرات خاک و انتقال آنها میباشد و نقش مهمی در پتانسیل فرسایش منطقه دارد. شاخصهای متفاوتی به منظور محاسبۀ فرسایندگی باران ارائه شدهاند که بر مبنای ویژگیهای باران از جمله مقدار، شدت، مدت، اندازۀ قطر قطره، انرژی جنبشی و یا ترکیبی از آنها میباشند. همچنین تغییرات ...
بیشتر
انرژی فرسایندگی باران، فاکتوری مهم و تأثیرگذار بر جداسازی ذرات خاک و انتقال آنها میباشد و نقش مهمی در پتانسیل فرسایش منطقه دارد. شاخصهای متفاوتی به منظور محاسبۀ فرسایندگی باران ارائه شدهاند که بر مبنای ویژگیهای باران از جمله مقدار، شدت، مدت، اندازۀ قطر قطره، انرژی جنبشی و یا ترکیبی از آنها میباشند. همچنین تغییرات زمانی و مانی آن در برآورد مناطق حساس ضروری میباشد و به منظور مدیریت و حفاظت خاک در حوزههای آبخیز، آگاهی از میزان فرسایندگی باران در شرایط مختلف اقلیمی و تهیۀ نقشۀ فرسایندگی در هر دوره ضروری میباشد. در این پژوهش با هدف تعیین تأثیر شرایط متفاوت اقلیمی بر فرسایندگی باران در حوزۀ آبخیز فشند واقع در استان البرز، ابتدا از شاخص SPI به منظور تعیین دورههای خشکسالی، ترسالی و سال نرمال آبی هر ایستگاه استفاده شد. سپس اقدام به محاسبۀ شاخص EI30 در چهار ایستگاه باران سنج ثبات و محاسبۀ شاخص فورنیه اصلاح شده در یازده ایستگاه باران سنج معمولی و باران سنج ثبات در دورههای مختلف اقلیمی شد و روابط همبستگی بین EI30 با بارش 24 ساعته، بارش سالانه و فورنیۀ اصلاح شده برقرار شد. از این بین، بهترین رابطه بین شاخص EI30 و بارندگی سالانه با R2 =0.71 انتخاب شد. سپس روشهای مختلف درونیابی زمینآماری مورد مقایسه قرار گرفت و نقشههای پهنهبندی فرسایندگی باران در دورههای خشکسالی، ترسالی، سال نرمال آبی و در کل دورۀ آماری 91-79 تهیه شد. نتایج نشان میدهد، نقشههای خروجی مطابق با الگوی تغییر پذیری اقلیمی نشاندهندۀ بیشترین میزان فرسایندگی باران در دورۀ ترسالی و کمترین میزان آن در دورۀ خشکسالی میباشند. البته نتایج نشان دادند که فرسایندگی در فصل تابستان در دورۀ خشک بیشتر از دورۀ تر است و این مسئله به دنبال کاهش پوشش حفاظتی زمین در سالهای خشک خود موجب تشدید فرسایش در سالهای خشک میشود. در حالیکه تصور عمومی بر این است که به دلیل خشکسالی فرسایش نیز کمتر خواهد شد.
حسین نوروزی قوشبلاغ؛ اصغر اصغری مقدم
چکیده
منطقه ملکان یکی مناطق بسیار فعال کشاورزی شمال غرب کشور است که نیاز آبی آن از منابع آب زیرزمینی تأمین میشود. متأسفانه وجود حدود شش هزار چاه بهرهبرداری در دشت و برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی باعث افت شدید سطح آب و بهتبع آن افزایش شوری آبخوان دشت ملکان گردیده است. به همین منظور با پراکندگی مناسب، 27 نمونه از منابع آب منطقه ملکان، ...
بیشتر
منطقه ملکان یکی مناطق بسیار فعال کشاورزی شمال غرب کشور است که نیاز آبی آن از منابع آب زیرزمینی تأمین میشود. متأسفانه وجود حدود شش هزار چاه بهرهبرداری در دشت و برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی باعث افت شدید سطح آب و بهتبع آن افزایش شوری آبخوان دشت ملکان گردیده است. به همین منظور با پراکندگی مناسب، 27 نمونه از منابع آب منطقه ملکان، جمعآوری گردیده و مورد آنالیز هیدروشیمایی قرار گرفت. نتایج آنالیز نمونههای برداشت شده با نمونه آب دریاچه از نظر هیدروشیمی عناصر اصلی، مقایسه گردید. سپس از مطالعات ژئوفیزیکی، دیاگرامهای ژئوشیمیایی، نسبتهای مختلف یونی و تحلیل عاملی برای بررسی منشأ شوری استفاده شد. نتایج نشان داد که منشأ شوری فزاینده در آبخوانهای دشتهای اطراف دریاچه، این است که در انتهای دشتها شیب بسیار کم و رسوبات فوقالعاده دانهریز میباشد، در نتیجه وقتی جریانهای زیرزمینی با چنین رسوباتی برخورد میکنند، حرکت آنها کند شده و آب در اثر نیروی کاپیلاری بالا آمده و سطح آب زیرزمینی نزدیک به سطح زمین میگردد، در نهایت عمق کم آب زیرزمینی باعث تبخیر شدید و افزایش شوری آب زیرزمینی میشود. علاوه بر این پخش جریانهای سطحی در قسمتهای انتهایی دشت باعث تبخیر و به وجود آمدن نمکزارهایی میشود که در اثر بهرهبرداری زیاد، جریان تدریجی آبها به طرف بالادست حوضه برقرار شده و باعث شوری آبخوانها میشود. همچنین وجود لجنهای شور باقیمانده از دریاچه قدیم در زیر آبرفتها و سازندهای دارای نمک باعث میشود که بر اثر برداشت زیاد از آبخوانها و پایین رفتن سطح آب زیرزمینی، بالا آمدن آب شور در قسمتهای زیرین لایههای رسی اتفاق افتاده و آب شور به چاه برسد.