بهناز آصف جاه؛ یحیی اسماعیل پور؛ ام البنین بذرافشان؛ حسین زمانی
چکیده
در دهه گذشته شاهد انقلابی بزرگ در پایش پوشش گیاهی با استفاده از تصاویر ماهوارهای بودیم که در نتیجه آن شاخص های کمی پوشش گیاهی با یک پردازشگر حرفهای در یک محیط توسعه تعاملی مبتنی بر وب در دسترس کاربران قرار گرفت. در این مطالعه با استفاده از تولیدات MOD13A1 و MOD13Q1 سنجنده مودیس روند تغییرات زمانی و مکانی شاخصهای NDVI و EVI استان فارس در ...
بیشتر
در دهه گذشته شاهد انقلابی بزرگ در پایش پوشش گیاهی با استفاده از تصاویر ماهوارهای بودیم که در نتیجه آن شاخص های کمی پوشش گیاهی با یک پردازشگر حرفهای در یک محیط توسعه تعاملی مبتنی بر وب در دسترس کاربران قرار گرفت. در این مطالعه با استفاده از تولیدات MOD13A1 و MOD13Q1 سنجنده مودیس روند تغییرات زمانی و مکانی شاخصهای NDVI و EVI استان فارس در بازه زمانی 16 روزه از سال 2000 تا 2020 به صورت ماهیانه در سامانه گوگل ارث انجین کد نویسی و مورد پردازش قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد نمایه میانگین شاخص NDVI از حداقل میانگین0.11- تا حداکثر 0.495 و نمایه میانگین شاخص EVI عدد 0.1 میباشد. بر اساس نتایج بدست آمده در این تحقیق در تمامی سالها از 2000 تا 2020 در ماه ژانویه مقادیر NDVI وEVI نسبت به ماههای دیگر دارای بیشترین مقدار بود بطوریکه در ژانویه 2019 و ژانویه 2020 بیشترین مقدارEVI به طورمیانگین 0.22 و مقدار NDVI 0.18 برآورد گردید. کمترین مقادیر میانگین ماهانه هر دوشاخص در سالهای 2000 تا 2005 اتفاق افتاده که نشان می دهد در این سالها پوششگیاهی به شدت تخریب یافته است. نتایج نشان داد ضریب همبستگی بین بارش و شاخص گیاهی NDVI مثبت و26/0 و ضریب همبستگی بین بارش و شاخص گیاهی EVI ،02/0 میباشد که نشان دهنده ارتباط مستقیم بین این دو متغییر بود. نتایج ضریب همبستگی دما و شاخص پوشش گیاهی NDVI 33/0- و شاخص EVI ، 07/0- نشان داد که رابطه بین شاخص پوشش گیاهی و دما غیر مستقیم می باشد
جواد معتمدی؛ شکوفه ابراهیمی؛ اسماعیل شیدای کرکج
چکیده
برآورد ذخیرۀ کربن، یکی از ملزومات اساسی بهمنظور ارزشگذاری خدمات اکوسیستمهای مرتعی و ارزیابی اقتصادی ذخیرۀ کربن، در عملیات اصلاح مراتع است. عملکرد گیاهان در مقدار ذخیرۀ کربن، تابعی از ویژگیهای گیاهی، عوامل محیطی و مدیریتی است.از اینرو، ارتباط ذخیرۀ کربن سالانۀ گونۀ Astragalus brachyanus (گون درختچهای) با صفات گیاهی، خصوصیات ...
بیشتر
برآورد ذخیرۀ کربن، یکی از ملزومات اساسی بهمنظور ارزشگذاری خدمات اکوسیستمهای مرتعی و ارزیابی اقتصادی ذخیرۀ کربن، در عملیات اصلاح مراتع است. عملکرد گیاهان در مقدار ذخیرۀ کربن، تابعی از ویژگیهای گیاهی، عوامل محیطی و مدیریتی است.از اینرو، ارتباط ذخیرۀ کربن سالانۀ گونۀ Astragalus brachyanus (گون درختچهای) با صفات گیاهی، خصوصیات رویشگاهی و مدیریت مرتع، در مراتع کوهستانی راژان، بررسی شد. پنج مکان که گونۀ مذکور در آن پراکنش دارد و از نظر خصوصیات فیزیکی با یکدیگر تفاوت داشتند، انتخاب و بر مبنای نوع مدیریت (قرق یا غیر قرق؛ شدت چرای شدید، متوسط و کم) و جهت جغرافیایی، کُد بندی شدند. در هر مکان، از پوشش گیاهی در داخل 30 پلات 2*2 متر مربعی که با فاصلۀ 10 متر از یکدیگر در امتداد شش ترانسکت 50 متری مستقر شدند، اندازهگیری شد. در هر مکان، 15 پایۀ گیاهی A.brachyanus با ابعاد متنوع، انتخاب و ضمن اندازهگیری ویژگیهای مشخصات ظاهری، رشد سال جاری آنها جهت برآورد ذخیرۀ سالانۀ کربن، قطع گردید. نمونهها جهت برآورد ضریب تبدیل کربن، به آزمایشگاه منتقل شد. از هر مکان، سه نمونه مرکب خاک نیز برداشت شد. عوامل توپوگرافی (شیب، جهت جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا) و مدیریتی (شدت چرا در واحدهای مطالعاتی) نیز در هر مکان، ثبت گردید. بهمنظور بررسی ارتباط ذخیرۀ کربن سالانه در بیوماس هوایی با عوامل محیطی و مدیریتی،از رگرسیون حداقل مربعات جزئی استفاده گردید. بر مبنای نتایج، مقدار ذخیرۀ کربن گونۀ A.brachyanusدر تیمارهای مختلف، با یکدیگر تفاوت معنیدار داشتند. ذخیرۀ کربن سالانۀ بیوماس هوایی، با قطر تاج، تعداد جست و ارتفاع پایۀ گیاهی، ارتباط مستقیم و با نوع مدیریت (شدت چرا)، ارتباط معکوس دارد. بدین معنا که با افزایش قطر تاج، تعداد جست و ارتفاع پایۀ گیاهی، توان ذخیرۀ کربن سالانه، افزایش و با افزایش شدت چرا، توان ذخیرۀ کربن آن، به شدت کاهش مییابد. با توجه به اثر منفی چرای دام بر مقدار ذخیرۀ کربن، مدیریت چرای بهینه بهمنظور حداکثر سازی ذخیرۀ کربن، ضرورت مییابد. همچنین بهمنظور فراهم کردن زمینۀ افزایش ذخیرۀ کربن گونۀ A.brachyanus، توجه به افزایش مشخصههای گیاهی در پروژههای توسعه و گسترش پوشش گیاهی و پروژههای اصلاح مراتع، ضرورت مییابد. در این راستا، عملیات پرورشی گون درختچهای، باید در جهت افزایش صفات گیاهی و در نتیجه افزایش سطوح فتوسنتز کننده، صورت گیرد.
جواد سیدمحمدی؛ بهاره دلسوز خاکی؛ فاطمه ابراهیمی میمند؛ زهرا محمد اسماعیل؛ رسول خوارزمی؛ محسن باقری بداغ آبادی
چکیده
اقلیم در کارهای کشاورزی از جایگاه مهمی برخوردار میباشد و از دو دیدگاه قابل بررسی است. 1-برای کشت یک گیاه خاص چه مکانهایی دارای اقلیم مناسب هستند و 2-یک اقلیم خاص برای کشت چه گیاهانی مناسب است. چون دیدگاه دوم کمتر مورد توجه قرار گرفته، در این پژوهش با معرفی روشی استاندارد (روش سایز)، این دیدگاه بررسی شده است. منطقه مطالعاتی در محدوده ...
بیشتر
اقلیم در کارهای کشاورزی از جایگاه مهمی برخوردار میباشد و از دو دیدگاه قابل بررسی است. 1-برای کشت یک گیاه خاص چه مکانهایی دارای اقلیم مناسب هستند و 2-یک اقلیم خاص برای کشت چه گیاهانی مناسب است. چون دیدگاه دوم کمتر مورد توجه قرار گرفته، در این پژوهش با معرفی روشی استاندارد (روش سایز)، این دیدگاه بررسی شده است. منطقه مطالعاتی در محدوده شهرستان ماکو قرار دارد. ارزیابی تناسب اقلیمی به روش عددی و با استفاده از دادههای ایستگاه سینوپتیک ماکو برای پسته، بادام، گلابی، آلو، گیلاس و آلبالو انجام شد. یافتهها نشان دادند بجز پسته که دارای کلاس تناسب اقلیمی کم (S3) میباشد، گیاهان دیگر در کلاس تناسب متوسط (S2) قرار میگیرند ولی مقدار عددی شاخص اقلیمی برای هر محصول متفاوت است. روش معرفی شده این امکان را فراهم آورد که افزون بر شناسایی مهمترین عاملهای موثر اقلیمی برای کشت هر گیاه، محدودکنندهترین عامل را در دوره فنولوژی تعیین نمود. چنین یافتههایی نشان دادند ارتباط تنگاتنگی بین نوع محصول، دوره فنولوژی، ویژگیهای اقلیمی و موقعیت مکانی وجود دارد. بر این اساس میتوان با در نظر گرفتن هم زمان دوره فنولوژی گیاه و ویژگیهای اقلیمی، مناسبترین گیاه یا گونههای گیاهی برای یک منطقه انتخاب شود؛ هرچند، در راستای توسعه پایدار باید سایر اجزاء سرزمین از جمله خاک و ناهمواریها را هم مد نظر قرار داد. به طورکلی، رویکرد بکاررفته در این پژوهش میتواند به عنوان یک ابزار کارآمد، هم برای انتخاب مناسبترین گیاهان در یک اقلیم و هم انتخاب مناسبترین مکان (از نظر اقلیم) برای گیاهان مشخص، مورد استفاده قرار گیرد.
زهرا خسروانی؛ محمد اخوان قالیباف؛ مریم دهقانی؛ ولی درهمی؛ مصطفی بولکا
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، مدلسازی فرونشست دشت ابرکوه با استفاده از تکنیک تداخلسنجی راداری و هوش مصنوعی بود. در ابتدا با استفاده از 46 تصویر راداری Sentinel-1 بین سالهای 2014 تا 2018 و تکنیک تداخلسنجی راداری نقشه فرونشست منطقه تهیه شد. در ادامه جهت مدلسازی فرونشست، از الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی پیشرونده استفاده شد. در این الگوریتم از پنج پارامتر ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، مدلسازی فرونشست دشت ابرکوه با استفاده از تکنیک تداخلسنجی راداری و هوش مصنوعی بود. در ابتدا با استفاده از 46 تصویر راداری Sentinel-1 بین سالهای 2014 تا 2018 و تکنیک تداخلسنجی راداری نقشه فرونشست منطقه تهیه شد. در ادامه جهت مدلسازی فرونشست، از الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی پیشرونده استفاده شد. در این الگوریتم از پنج پارامتر تغییرات سطح آب زیرزمینی (2018-2014)، سطح آب زیرزمینی، ضخامت آبخوان، ضخامت لایه رس در آبخوان و همچنین ضخامت لایه رس در محدوده تغییرات سطح آب زیرزمینی (2018-2014) به عنوان ورودی مدل و مقدار فرونشست حاصل از روش تداخلسنجی راداری به عنوان خروجی جهت آموزش مدل به شبکه معرفی شد. ورودیهای مدل از مجموعه دادههای اندازهگیری شده 34 چاه پیزومتری و 77 لاگ حفاری موجود در آرشیو آب منطقهای استان یزد بدست آمد که پس از بررسی صحت دادههای اخذ شده وآنالیزهای اولیه، پارامترهای پنجگانه با استفاده از میانیابی به روش کریجینگ، به کل منطقه تعمیم داده شد و لایه رستری آنها تهیه گردید. نتایج روش تداخلسنجی راداری نشان داد که فرونشست در مناطقی از شرق، شمال شرق و شمال به ترتیب با نرخ متوسط فرونشست 6، 7/2 و 6/1 سانتیمتر در سال بیشترین مقادیر را به خود اختصاص داده است. همچنین جهت تایید صحت مدل، از معیارهای ارزیابی نظیر ناش– ساتکلیف(NS)، جذر میانگین مربعات خطا(RMSE)، میانگین خطای مطلق(MAE) و میانگین قدر مطلق خطای نسبی(MARE) استفاده گردید که به ترتیب مقادیر9524/0، 0018/0، 0012/0 و 1545/0 بدست آمد.
معصومه موقری رودپشتی؛ لیلا خلاصی؛ امین ذرتی پور؛ فرشته یزدان پناه
چکیده
این پژوهش در اطراف چاه نفتی زوئیر خوزستان با هدف بررسی غلظت فلزات سنگین (سرب، مس، روی، کادمیوم) در خاک و دو گیاه Alhagi camelorumو Cornulaca monacanthaو همچنین بررسی پتانسیل گیاه پالایی فلزات سنگین در دو گیاه مذکور صورت گرفت. بدین منظور سه پلات با ابعاد 10 * 10 متر در دو جهت باد غالب و خلاف جهت باد غالب منطقه در سه فاصله از چاه نفتی مستقر گردید. پلات اول ...
بیشتر
این پژوهش در اطراف چاه نفتی زوئیر خوزستان با هدف بررسی غلظت فلزات سنگین (سرب، مس، روی، کادمیوم) در خاک و دو گیاه Alhagi camelorumو Cornulaca monacanthaو همچنین بررسی پتانسیل گیاه پالایی فلزات سنگین در دو گیاه مذکور صورت گرفت. بدین منظور سه پلات با ابعاد 10 * 10 متر در دو جهت باد غالب و خلاف جهت باد غالب منطقه در سه فاصله از چاه نفتی مستقر گردید. پلات اول در نزدیکی حوضچۀ مواد نفتی و پلاتهای دوم و سوم با فاصلۀ 500 متری از پلات قبلی مستقر شد. در هر پلات از گیاه مورد مطالعه با سه تکرار به تفکیک اندام هوایی و ریشه نمونهبرداری انجام گردید. همچنین در پای هر گیاه دو نمونه خاک از عمقهای 0-30 سانتیمتر و 30-60 سانتیمتر و همچنین دو نمونه از دو عمق ذکر شده بین دو پایۀ گیاه برداشت گردید. برای تعیین پتانسیل گیاهپالایی گیاهان مذکور از شاخصهای فاکتور انتقال (TF)، فاکتور تجمع بیولوژیکی (BCF) و ضریب تجمع بیولوژیکی (BAC) استفاده گردید. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها آزمونهای آماری T-test، آنالیز واریانس و برای مقایسۀ میانگینها از آزمون دانکن از نرمافزار آماری SPSS نسخۀ 16 استفاده شد. نتایج نشان داد که در مورد خاک میزان ترسیب فلزات سرب، مس و روی در جهت باد نسبت به خلاف جهت باد با اختلاف معنیداری بیشتر است، در حالیکه در مورد غلظت این عناصر در گیاه، اختلاف معنیداری در جهت باد و خلاف جهت باد وجود نداشت. این در حالی است که در مورد فلز کادمیوم دقیقاً عکس این حالت مصداق داشت. غلظت فلزات مورد مطالعه هم در خاک و هم در گیاهانی که از فواصل مختلف برداشت شده بودند دارای تفاوت معنیداری در سطح یک درصد بودند. دو فلز سرب و روی دارای اختلاف معنیدار از نظر میزان حضور در خاک سطحی و عمقی بودند در حالیکه این معنیداری در مورد فلزات کادمیوم و مس و همچنین در خاک پای بوتهها و بین بوتهها وجود نداشت. میزان جذب فلزات سنگین در دو گونۀ مورد مطالعه تفاوت معنیداری را نشان نداد در حالیکه این اختلاف در بین اندامهای هوایی و زیرزمینی معنیدار بود. کادمیوم و مس در اندام زیرزمینی و سرب و روی در اندام هوایی دارای بیشترین غلظت جذب بودند. بررسی فاکتورهای تجمع و انتقال نشان داد که گیاه Cornulaca monacantha برای عناصر سرب، روی و کادمیوم و گیاه Alhagi camelorumبرای دو عنصر سرب و روی دارای ضریب (TF > ۱) بوده، بنابراین میتوان از آنها برای پالایش خاکهای آلوده به این عناصر استفاده کرد. مقادیر BAC و BCF برای هر دو گونۀ مورد مطالعه کمتر از یک بود.
جواد معتمدی
چکیده
دستیابی به اطلاعات پایه و بهنگام از اکوسیستمهای مرتعی؛ نیازمند اندازهگیری مستمر و بلند مدت پوشش گیاهی است. با این هدف، طی سالهای 1400-1397 در زمان مشخص، از پوشش گیاهی تیپهای گیاهی معرف رویشگاههای شور دریاچه ارومیه، شامل؛ Salicornia europaea، Halocnemum strobilaceum، Aeluropus littoralis- Aeluropus lagopoides- Salicornia europaea، Aeluropus littoralis- Aeluropus lagopoides و Atriplex ...
بیشتر
دستیابی به اطلاعات پایه و بهنگام از اکوسیستمهای مرتعی؛ نیازمند اندازهگیری مستمر و بلند مدت پوشش گیاهی است. با این هدف، طی سالهای 1400-1397 در زمان مشخص، از پوشش گیاهی تیپهای گیاهی معرف رویشگاههای شور دریاچه ارومیه، شامل؛ Salicornia europaea، Halocnemum strobilaceum، Aeluropus littoralis- Aeluropus lagopoides- Salicornia europaea، Aeluropus littoralis- Aeluropus lagopoides و Atriplex verrucifera ، در سامان عرفی اوصالو، آماربرداری شد. در هر یک از تیپهای گیاهی، با در نظر گرفتن ابعاد و فضای بین لکههای گیاهی، چهار ترانسکت 300 متری با آزیموت یکسان، در امتداد گرادیان شوری، با فاصله 50-25 متر از همدیگر، بکار برده شد. در روی هر ترانسکت، تعداد 10 پلات با فاصله 30 متر از همدیگر، مستقر شد. پلاتگذاری، بهنحوی انجام گردید که در عین یکسان بودن فواصل پلاتها، اصل تصادفی بودن نیز رعایت گردد. لذا نقطه شروع ترانسکتهای مختلف، یکسان نبود. اندازه واحدهای نمونهبرداری و ابعاد آنها؛ بهلحاظ نحوه متفاوت پراکنش پوشش گیاهی تیپهای گیاهی، یکسان در نظر گرفته نشد. اندازه پلات برای تیپهای گیاهی Salicornia europaea، Halocnemum strobilaceum، Aeluropus littoralis- Aeluropus lagopoides- Salicornia europaea، Aeluropus littoralis- Aeluropus lagopoides و Atriplex verrucifera ، بهترتیب؛ 5/0، 2، 5/0، 25/0 و 2 متر مربع در نظر گرفته شد. میانگین تولید علوفه رویشگاه مورد پژوهش، طی سالهای 1397، 1398، 1399 و 1400بهترتیب؛ 6/404، 6/456، 6/478 و 2/338 کیلوگرم در هکتار و میانگین درصد پوشش تاجی، 4/48، 6/54، 8/58 و 0/41 درصد بود.
سعید برخوری؛ الهام رفیعی ساردوئی؛ محمدرضا رمضانی؛ علی اذره؛ مریم نصب پور
چکیده
تغییر اقلیم بهعنوان یکی از چالشهای اساسی در قرن حاضر به شمار میرود که بر بخشهای مختلف اکوسیستم تأثیر گذاشته است. یکی از اجزای مهم و اساسی اکوسیستمها، تولید خالص اولیه است که شاخص عملکرد اکوسیستم در مقابل تغییرات محیطی محسوب میگردد. از اینرو با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، جهت کمی کردن اثرات تغییر اقلیم روی اکوسیستمها، ...
بیشتر
تغییر اقلیم بهعنوان یکی از چالشهای اساسی در قرن حاضر به شمار میرود که بر بخشهای مختلف اکوسیستم تأثیر گذاشته است. یکی از اجزای مهم و اساسی اکوسیستمها، تولید خالص اولیه است که شاخص عملکرد اکوسیستم در مقابل تغییرات محیطی محسوب میگردد. از اینرو با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، جهت کمی کردن اثرات تغییر اقلیم روی اکوسیستمها، تولید خالص اولیۀ بیومهای مختلف در دشت جیرفت در دو دورۀ 2015-2001 و 2030-2016 با استفاده از مدل BIOME-BGC شبیهسازی شد. جهت بررسی تغییر پارامترهای اقلیمی در دورۀ آتی از مدل ریزمقیاس نمایی6 LARS-WG استفاده شد. پس از اطمینان از قابلیت مدل LARS-WG در تولید دادههای اقلیمی، اقدام به شبیهسازی متغیرهای اقلیمی در دورۀ 2030-2016 تحت سناریوی RCP 4.5 شد. مقادیر [1]NPP در دورۀ گذشته با استفاده از مدل BIOME-BGC شبیهسازی و با دادههای NPP حاصل از تصاویر مودیس MOD17A3 مقایسه و اعتبارسنجیگردید که نتایج حاکی از عملکرد بالای مدل در شبیهسازی NPP بود. پس از اطمینان از صحت مدل، تولید خالص اولیۀ تحت دادههای بارش و دما در دورۀ آتی (2030-2016) شبیهسازی گردید. نتایج مقایسۀ پارامترهای اقلیمی در دورۀ پایه (2015-2001) و دورۀ آتی (2030-2016) حاکی از افزایش بارش و دمای کمینه و بیشینه در دورۀ آتی نسبت به دورۀ پایه میباشد. همچنین بر طبق نتایج، میزان NPP در دورۀ آتی در تمامی بیومها افزایش یافته است که این افزایش در دورۀ آتی درنتیجه افزایش بارندگی میباشد. بیشترین مقدار NPP در قسمتهای شمالی و غربی منطقه به ترتیب مربوط به بیوم 4 با پوشش کشاورزی، بیوم 5 و 2 با پوشش گیاهی مرتع بوده و کمترین مقدار آن مربوط به قسمتهای جنوبی منطقۀ مورد مطالعه میباشد.
تکتم ایمانی؛ مهدی دلقندی؛ صمد امامقلی زاده؛ زهرا گنجی نوروزی
چکیده
ارزیابی مخاطرات سیلاب موضوع مهمی است که میتواند منجر به کاهش خسارات سیل گردد. مدلسازی بارش-رواناب نقش کلیدی در مدیریت منابع آب و همچنین جلوگیری از مخاطرات سیل بازی میکند. اما استفاده از مدلهای هیدرولوژیکی به منظور شبیهسازی رواناب نیازمند واسنجی پارامترهای مختلف میباشند. از این رو، در مطالعه حاضر مدل WMS11.0 جهت شبیهسازی دبی ...
بیشتر
ارزیابی مخاطرات سیلاب موضوع مهمی است که میتواند منجر به کاهش خسارات سیل گردد. مدلسازی بارش-رواناب نقش کلیدی در مدیریت منابع آب و همچنین جلوگیری از مخاطرات سیل بازی میکند. اما استفاده از مدلهای هیدرولوژیکی به منظور شبیهسازی رواناب نیازمند واسنجی پارامترهای مختلف میباشند. از این رو، در مطالعه حاضر مدل WMS11.0 جهت شبیهسازی دبی اوج و حجم سیلابهای حوضه بابلرود مورد ارزیابی قرار گرفت. برای واسنجی و اعتبارسنجی مدل به ترتیب از 3 و 2 رخداد بارش استفاده شد. سپس باران طرح منطقه مورد مطالعه، با دوره بازگشتهای مختلف (2، 5، 10، 25، 50، 100 و 500 ساله) تعیین و سیلاب ناشی از این بارشها شبیهسازی گردید. نتایج نشان داد که مدل WMS می تواند با دقت خوبی دبی اوج (با خطای حدود 5 درصد) و حجم سیلاب (با خطای کمتر از 26 درصد) را برآورد کند. اما مدل قادر نبود شکل هیدروگراف را با دقت خیلی خوبی شبیهسازی نماید. همچنین مشخص شد که دبی اوج و حجم سیلاب ناشی از بارشهای طرح 2 تا 500 ساله، به ترتیب بین 50 تا 300 مترمکعب بر ثانیه و 6/6 تا 4/32 میلیون مترمکعب متغیر میباشد.
مهشید سوری؛ علیرضا افتخاری؛ ژیلا قربانی؛ نادیا کمالی
چکیده
خاک مهمترین جزء تشکیلدهنده زیستبومهای مرتعی بوده و به واسطه حفظ آن و خصوصیاتش میتوان با سهولت بیشتری به احیاء پوشش گیاهی با صرف کمترین هزینه و زمان اقدام نموده و از کاهش توان تولید مراتع پیشگیری نمود. در تحقیق حاضر به بررسی میزان پتاسیم و فسفر موجود در خاک مراتع قوشچی ارومیه واقع در استان آذربایجان غربی از سال 1397 الی 1400 تحت تأثیر ...
بیشتر
خاک مهمترین جزء تشکیلدهنده زیستبومهای مرتعی بوده و به واسطه حفظ آن و خصوصیاتش میتوان با سهولت بیشتری به احیاء پوشش گیاهی با صرف کمترین هزینه و زمان اقدام نموده و از کاهش توان تولید مراتع پیشگیری نمود. در تحقیق حاضر به بررسی میزان پتاسیم و فسفر موجود در خاک مراتع قوشچی ارومیه واقع در استان آذربایجان غربی از سال 1397 الی 1400 تحت تأثیر شرایط قرق و چرا شده پرداخته شد. به علاوه، توسعه و ارزیابی مدل استنتاج فازی- عصبی تطبیقی (انفیس) به منظور پیشبینی میزان پتاسیم و فسفر خاک و مقایسه نتایج آن با مدل رگرسیونی ارائه گردید. برای ارزیابی مدلهای رگرسیونی و انفیس از مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE) و ضریب تبیین (R2) استفاده شد. نتایج تجزیه واریانس دادهها نشان داد که سالهای متفاوت و شرایط تحت قرق و تحت چرا اثر معنیداری بر میزان پتاسیم و فسفر موجود در خاک داشته اما اثر متقابل آنها بیمعنی بود. بیشترین میزان پتاسیم خاک مربوط به سال 1400 و شرایط تحت چرا میباشد. درحالیکه بیشترین میزان فسفر خاک مربوط به سال 1398و شرایط قرق بود. در بخش مدلسازی فاکتور فسفر، مدل انفیس با دقت بالاتر (59/0R2=) و خطای کمتر (0187/0RMSE=) نسبت به مدل کم دقتتر رگرسیونی (38/0R2=) با خطای بیشتر (089/0RMSE=) توانست مقدار فسفر را پیش بینی نماید. در مورد فاکتور پتاسیم نیز، مدل انفیس با دقت بالاتر (62/0R2= و خطای کمتر (017/0RMSE=) نسبت به مدل کم دقتتر رگرسیونی (42/0R2=) با خطای بیشتر (097/0 RMSE=) توانست میزان پتاسیم خاک را پیشبینی نماید.
سعید پورحیدری؛ حسن احمدی؛ ابوالفضل معینی؛ سادات فیض نیا؛ محمد جعفری
چکیده
مارنها بهدلیل ترکیبات فیزیکی و شیمیایی و عدم استقرار پوشش گیاهی در بستر آنها و در نتیجه مواد آلی کم از حساسترین سازندها به فرسایش محسوب میشوند، بهطوریکه که با جدا شدن ذرات خاک و حمل آن به مناطق پایین دست منجر به ایجاد اشکال مختلف فرسایش میگردد. منطقۀ مورد مطالعه به دلیل خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مارنها موجب ایجاد ...
بیشتر
مارنها بهدلیل ترکیبات فیزیکی و شیمیایی و عدم استقرار پوشش گیاهی در بستر آنها و در نتیجه مواد آلی کم از حساسترین سازندها به فرسایش محسوب میشوند، بهطوریکه که با جدا شدن ذرات خاک و حمل آن به مناطق پایین دست منجر به ایجاد اشکال مختلف فرسایش میگردد. منطقۀ مورد مطالعه به دلیل خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مارنها موجب ایجاد انواع اشکال فرسایشی در حوضه گردیده که به دنبال آن جریانات گل آلود حاصل از فرسایش پذیری و رسوبزایی آنها مناطق شهری پایین دست را تحت تأثیر قرار میدهد. در این تحقیق تعداد 35 نمونۀ خاک از واحدهای کاری جهت مشخص شدن ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی و همچنین بررسی میزان تلفات خاک با استفاده از دستگاه شبیه ساز باران به همراه 5 نمونه از واحدهای مارنی شاخص منطقه برای انجام آزمایشهای کانیشناسی تهیه و به آزمایشگاه انتقال داده شد. جهت بررسی فرسایش پذیری مواد منفصل از روش K در معادلۀ جهانی فرسایش استفاده شد، که طبق این روش بیشترین مقدار k مربوط به اشکال بدلند با ضریب 70 درصد و کمترین آن مربوط به فرسایش سطحی و بارانی با ضریب 25 درصد میباشد. همچنین با توجه به اینکه تعداد 4 واحد کاری دارای مواد متصل بودند جهت بررسی فرسایش پذیری آنها نیز از روش سلبی استفاده شد، بهطوریکه که بر اساس آن متوسط امتیاز واحدهای کاری دارای این نوع مواد برابر 24/ 27 و همگی حساس نسبت به فرسایش میباشند و بر اساس نتایج تجزیۀ آماری SPSSاز نظر توزیع فراوانی نوع فرسایش، بیشترین نوع فرسایش مربوط به فرسایش سطحی و بارانی با 6/17 درصد است، همچنین میزان هدایت الکتریکی، نسبت جذب سدیم، درصد سدیم تبادلی و کلر با فرسایش لغزشی و پتاسیم با فرسایش بدلند رابطۀ مستقیم دارد و با کربن آلی رابطۀ معکوس دارد، در واقع کربن آلی نیز با پوشش گیاهی رابطۀ مستقیمی دارد، بهطوریکه مواد آلی باعث افزایش پوشش گیاهی و پوشش گیاهی نیز منجر به آبشویی سدیم و پتاسیم و در نتیجه بر میزان هدایت الکتریکی و نسبت جذب سدیم تأثیر مستقیم دارد.
علی آذره؛ الهام رفیعی ساردوئی
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی تغییرات کاربری اراضی در گذشته و پیش بینی کاربری اراضی در آینده با استفاده از مدلساز تغییر زمین (LCM) در حوزه آبخیز هلیل رود می باشد. آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با بهکارگیری تصاویر ماهواره لندست، سنجندههایTM (تصویر سال 1370)، ETM+ (تصویر سال 1382) و OLI (تصویر سال 1399) انجام گرفت. مدلسازی نیروی انتقال با روش شبکه عصبی ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی تغییرات کاربری اراضی در گذشته و پیش بینی کاربری اراضی در آینده با استفاده از مدلساز تغییر زمین (LCM) در حوزه آبخیز هلیل رود می باشد. آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با بهکارگیری تصاویر ماهواره لندست، سنجندههایTM (تصویر سال 1370)، ETM+ (تصویر سال 1382) و OLI (تصویر سال 1399) انجام گرفت. مدلسازی نیروی انتقال با روش شبکه عصبی پرسپترون چند لایه و هشت متغیر ارتفاع، شیب، جهت، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه، فاصله از اراضی کشاورزی، فاصله از شهر، شاخص تفاضل پوشش گیاهی (NDVI) انجام گرفت. جهت پیشبینی تغییرات کاربری اراضی در دوره آتی، از زنجیرهی مارکوف استفاده گردید. نتایج ارزیابی دورههای واسنجی با استفاده از آمارهی کاپا نشان داد که دورهی واسنجی 1370 تا 1399 بالاترین صحت را جهت پیشبینی تغییرات کابری اراضی سال 1420 داشت. نتایج تغییرات کاربری اراضی حاکی از آن است که بیشترین افزایش مساحت مربوط به اراضی کشاورزی به میزان 7/293 کیلومتر مربع و بیشترین کاهش مساحت مربوط به اراضی مرتعی به میزان 6/382 کیلومتر مربع بوده است. همچنین مساحت اراضی بایر، باغی و مسکونی افزایش یافته و اراضی سنگلاخی بدون تغییر بودهاند. تخریب اراضی مرتعی بیشتر در راستای تبدیل این اراضی به اراضی کشاورزی، باغی و مسکونی بودهاست. همچنین نتایج حاصل از پیشبینی نقشه کاربری آینده 1420با استفاده از مدلساز تغییر زمین نشان داد که در دورهی زمانی 1420-1399، مساحت اراضی مرتعی به میزان 1/201 کیلومتر مربع کاهش و مساحت اراضی کشاورزی، مسکونی، باغی و بایر به ترتیب به میزان 01/158، 38/22، 2/20 و 53/0 کیلومتر مربع افزایش خواهد یافت.
محسن باقری بداغ آبادی؛ ناصر دواتگر؛ شکرالله حاجیوند
چکیده
فعالیتهای انسانی در گستره های منابع طبیعی بر پایداری یا ناپایداری زیست بوم ها تأثیرگذار هستند. بنابراین تجزیه و تحلیل دادههای مربوط به این فعالیتها می تواند نقش محوری در ارزیابی مسائل و مشکلات محیطزیستی ایفا کند و بر پایه نتایج به دست آمده، برای توسعه پایدار برنامه ریزی کرد. این پژوهش با هدف تجزیه و تحلیل فعالیتهای انسانی ...
بیشتر
فعالیتهای انسانی در گستره های منابع طبیعی بر پایداری یا ناپایداری زیست بوم ها تأثیرگذار هستند. بنابراین تجزیه و تحلیل دادههای مربوط به این فعالیتها می تواند نقش محوری در ارزیابی مسائل و مشکلات محیطزیستی ایفا کند و بر پایه نتایج به دست آمده، برای توسعه پایدار برنامه ریزی کرد. این پژوهش با هدف تجزیه و تحلیل فعالیتهای انسانی در حوزه آبخیز برای بررسی توسعه باغات دیم در اراضی شیبدار و پایدار یا ناپایدار بودن فعالیت های مربوطه انجام شده است. برای این منظور در دو منطقه خشک (بیرجند) و مدیترانه ای (خلخال) مطالعات میدانی به عمل آمد . بر خلاف انتظار در منطقه خشک با حدود 170 میلیمتر بارش، احداث باغات، پیروزمند و همراه با توسعه پایدار بود و در منطقه مدیترانه ای با بیش از 350 میلی متر بارش این طرح، شکست خورده و ناپایدار ارزیابی گردید. از مهمترین عوامل پیروزمندی این طرح در منطقه خشک، برخورداری از دانش بومی در ایجاد بندسارها در مناطق مناسب با جمعآوری روانآب و رسوبات، با توجه به مواد مادری و خاک حاصل از آن بود. در مقابل، نبود دانش بومی ویا دانش رسمی در منطقه مدیترانه ای و به دنبال آن عدم توجه به محدودیتهای خاک که برخی متأثر از مواد مادری است، از دلایل اصلی شکست طرح در این منطقه میباشد. برای مدیریت پایدار باید به دانش بومی در کنار دانش رسمی توجه ویژه ای داشت تا بر پایه توان اکولوژیک منطقه بتوان تصمیم گیری، برنامه ریزی و مدیریت بهینه را به عمل آورد.
علی جعفری؛ علی اکبر نظری سامانی؛ فاطمه توکلی راد
چکیده
در بیشتر پروژههای منابع طبیعی و آبخیزداری، انجام پژوهشهایی برای پایش، ارزیابی و مقایسۀ نتایج با شاخصهای مذکور در پروژه نیاز اساسی به شمار میآید. در طرحهای پخش سیلاب نیز وجود چنین ضرورتی جهت اندازهگیری، پردازش و ارزیابی اطلاعات بهدست آمده از نتایج عملکرد آن، ضروری به نظر میرسد. ورود حجم زیادی از سیلاب محتوی املاح و ...
بیشتر
در بیشتر پروژههای منابع طبیعی و آبخیزداری، انجام پژوهشهایی برای پایش، ارزیابی و مقایسۀ نتایج با شاخصهای مذکور در پروژه نیاز اساسی به شمار میآید. در طرحهای پخش سیلاب نیز وجود چنین ضرورتی جهت اندازهگیری، پردازش و ارزیابی اطلاعات بهدست آمده از نتایج عملکرد آن، ضروری به نظر میرسد. ورود حجم زیادی از سیلاب محتوی املاح و بار معلق با برخاستگاه متفاوت از یک سو و برجای گذاردن رسوبات از سوی دیگر، به مرور زمان سبب بروز تغییراتی در خواص خاک خواهد شد. در این تحقیق تأثیر پخش سیلاب بر تغییرات کانیشناسی خاک ایستگاه پخش سیلاب پس از 10 سال عمر آن مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی این تغییرات در حد فاصل نهرهای گسترش سیلاب، سه نوار اول که سیلگیری آنها قطعی بود، به عنوان محلهای نمونهبرداری انتخاب شد. به منظور بررسی و شناسایی کانیهای رسی عرصۀ پخش سیلاب و مقایسۀ آن با عرصۀ شاهد در مجاورت عرصه پخش سیلاب، سیزده نمونه خاک از افق 15-0 سانتیمتری به نحوی که حتیالامکان کل سه نوار پخش و نهرهای رسوبگیر را تحت پوشش قرار دهد، انتخاب شد. نتایج منحنیهای حاصل از پراش پرتو ایکس نشان میدهد که کانیهای پالیگورسکیت، ایلیت، کلریت، اسمکتیت و کائولینیت در عرصه شاهد، هر سه نهر رسوبگیر و نوارهای عرصۀ پخش سیلاب حضور دارند. کانیهای موجود در عرصۀ شاهد از لحاظ نوع تفاوتی با رسوبگیرها و نوارهای پخش سیلاب ندارند اما از لحاظ آماری مقدار برخی از این کانیها در این سه موقعیت متفاوت است. به نظر میرسد شرایط آب و هوایی خشک منطقه عامل جدی در عدم تغییر و تحول کانیها بوده و پخش سیلاب تأثیر چندانی بر نوع کانیها نداشته است و فقط توانسته مقدار برخی از کانیها را در نوارهای عرصۀ پخش تغییر دهد.
جمیله سلیمی کوچی؛ علی سلاجقه؛ آرش ملکیان؛ عبدالمطلب رضائی
چکیده
از چندین دهۀ گذشته مطالعۀ ابعاد انسانی در مدیریت منابع طبیعی از جمله منابع آب با رشد همراه بوده است. لذا جهت دستیابی به پایداری اکولوژیکی و انسانی در زمینۀ منابع آب، نیازمند برنامهریزی و سیاستگذاری در راستای مدیریت پایدار منابع آب میباشیم. مدیریت عرصههای طبیعی به دلیل درگیر بودن مؤلفههای انسانی و طبیعی اساساً امری پیچیده ...
بیشتر
از چندین دهۀ گذشته مطالعۀ ابعاد انسانی در مدیریت منابع طبیعی از جمله منابع آب با رشد همراه بوده است. لذا جهت دستیابی به پایداری اکولوژیکی و انسانی در زمینۀ منابع آب، نیازمند برنامهریزی و سیاستگذاری در راستای مدیریت پایدار منابع آب میباشیم. مدیریت عرصههای طبیعی به دلیل درگیر بودن مؤلفههای انسانی و طبیعی اساساً امری پیچیده و دشوار است و برای مدیریت مؤثر منابع آب، مشارکت و همکاری میان ذینفعان یکی از نیازهای اساسی است. براین اساس، به تحلیل شبکۀ اجتماعی، به منزلۀ یک رویکرد، در تحلیل روابط ذینفعان محلی به منظور مدیریت پایدار منابع آب توجه شده است. هدف از این پژوهش، پایش اجتماعی شبکة ذینفعان محلی منابع آب در پایین دست حوزۀ آبخیز سد درودزن با استفاده از تحلیل شبکۀ اجتماعی است. این کار بر اساس تحلیل پیوندهای اعتماد و مشارکت و با استفاده از شاخصهای کمّی و ریاضی سطح کلان شبکه صورت گرفته است. براساس نتایج، میزان تراکم در بین ذینفعان محلی منابع آب در پیوند اعتماد و مشارکت در روستای کوهسبز و کرهتاوی به ترتیب 8/68 و 2/66 درصد و 1/60 و 55 درصد و میزان شاخص دوسویگی پیوندها در بین بهرهبرداران منابع آب این دو روستا به ترتیب، 1/71 درصد و 2/60 درصد و در حد مناسبی میباشد. با توجه به شاخصهای محاسبه شده در این تحقیق، نیاز است سرمایۀ اجتماعی درونگروهی تقویت گردد تا در مواقع بحرانی برای حل مشکلات از سرمایۀ اجتماعی به منزلۀ اصلیترین منبع حل مشکلات و اصلاح فرآیندهای موجود سود برد و مدیریت پایدار منابع آب در منطقه محقق شود.
ناهید مشتاق؛ رضا جعفری؛ سعید سلطانی؛ نفیسه رمضانی
چکیده
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی کارایی دو الگوریتم آرتیس و سوبرینا در استخراج دمای سطح زمین از باند مادون قرمز حرارتی تصویر TM سال 2009 در منطقه دامنه استان اصفهان صورت گرفت و صحت نقشههای دمایی حاصله از تصویر زمین مرجع شده با دادههای دمای سطح زمین که در 10 ایستگاه هواشناسی جمع آوری شده بود با استفاده از آنالیز رگرسیون خطی ارزیابی گردید. ...
بیشتر
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی کارایی دو الگوریتم آرتیس و سوبرینا در استخراج دمای سطح زمین از باند مادون قرمز حرارتی تصویر TM سال 2009 در منطقه دامنه استان اصفهان صورت گرفت و صحت نقشههای دمایی حاصله از تصویر زمین مرجع شده با دادههای دمای سطح زمین که در 10 ایستگاه هواشناسی جمع آوری شده بود با استفاده از آنالیز رگرسیون خطی ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که هر دو الگوریتم قابلیت پهنهبندی توزیع مکانی دمای سطح زمین در منطقه مطالعاتی را دارند و همبستگی بالای میان این دو روش مؤید این امر بود (R>0.97)، ولی الگوریتم آرتیس نسبت به سوبرینا کارایی بهتری را نشان داد. این الگوریتم بیش از 72% از تغییرات دمای سطح زمین که توسط ایستگاههای زمین ثبت شده بود را بخوبی نشان داد. مطابق این روش، اراضی بدون پوشش گیاهی و مناطق با پوشش گیاهی بالا در زمینهای کشاورزی و مراتع بترتیب بالاترین (328 کلوین) و کمترین (291 کلوین) دمای سطح زمین در منطقه را داشتند. نتایج مطالعه بیانگر آن بود که با کاهش پوشش گیاهی مقادیر دمایی افزایش مییابد، بنابراین، اطلاعات دمایی بدست آمده از دادههای سنجش از دور با پوشش وسیع مکانی خود میتواند نقش کلیدی در مدیریت اکوسیستمها بازی کند.
رضا سیاه منصور؛ نادیا کمالی
چکیده
آتشسوزی سریعترین عامل ایجاد تغییرات گسترده در پوشش گیاهی است. هدف این تحقیق بررسی برخی از این تغییرات است. بنابراین پس از تعیین منطقه معرف ترانسکتهای چهار عدد ترانسکت 200 متری با فاصله 100 متر و 10 کوادرات یک متر مربعی ثابت بر روی هر یک از آنها، واحدهای نمونه در هر عرصه را تشکیل داد. این سایت در سالهای 1390و 1392 در آتش سوخت و در سالهای ...
بیشتر
آتشسوزی سریعترین عامل ایجاد تغییرات گسترده در پوشش گیاهی است. هدف این تحقیق بررسی برخی از این تغییرات است. بنابراین پس از تعیین منطقه معرف ترانسکتهای چهار عدد ترانسکت 200 متری با فاصله 100 متر و 10 کوادرات یک متر مربعی ثابت بر روی هر یک از آنها، واحدهای نمونه در هر عرصه را تشکیل داد. این سایت در سالهای 1390و 1392 در آتش سوخت و در سالهای 1397 و 1398 آماربرداری به روش تصادفی- سیستماتیک در آن اجرا گردید. بررسی کلاسهای خوشخوراکی نشان میدهد در تیمار آتشسوزی غالبیت تولید و تاجپوشش با گونههای مهاجم است. برتری تولید این کلاس علوفهای با مقادیر 05/52 و 1/209 گرم بر متر مربع در عرصه سوخته نسبت به شاهد حفظ شده است. همچنین گندمیان یکساله از نظر تولید و تاجپوشش نسبت به سایر گونهها دارای اختلاف میانگین معنیدار میباشند. اما، پهن برگان علفی 5/1 برابر مقدار تولید بیشتری در آتشسوزی نسبت به شاهد داشتهاند. نتایج نشان میدهد هرچند مقدار تولید در عرصه آتشسوزی بیشتر از شاهد است اما الزاما به افزایش مقدار مجاز علوفه قابل برداشت منجر نشده است. تیپ در عرصه سوخته نسبت به شاهد با جایگزینی یکسالهها بجای چندسالهها دچار تغییر اساسی گردید. در نتیجه تولید، تراکم و تاج پوشش کلاسهای خوشخوراکی و فرمهای مختلف رویشی نیز تغییرات اساسی یافت. آتش عامل تغییر وضعیت مرتع از عالی به متوسط است، گرایش در هر دو تیمار مثبت بود. با توجه به شرایط موجود، ایجاد آتش چه عمدی و چه سهوی در مراتع این منطقه از ناحیه رویشی ایران اکیدا توصیه نمیشود.
مرتضی صابری؛ علیرضا شهریاری؛ مرضیه بزرگمهر
چکیده
به منظور بررسی پرایمینگ و شوری بر جوانهزنی و رشد گیاهچههای Stipagrostis plumosa آزمایشی بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در شرایط آزمایشگاه انجام گرفت. عامل اول پرایمینگ شامل سالسیلیک اسید در سه سطح (100، 200، 300 میلیگرم بر لیتر)، جیبرلیک اسید در سه سطح (125، 250، 500ppm )، اسکوربیک اسید در سه سطح (100، 200، 300 میلیگرم ...
بیشتر
به منظور بررسی پرایمینگ و شوری بر جوانهزنی و رشد گیاهچههای Stipagrostis plumosa آزمایشی بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار در شرایط آزمایشگاه انجام گرفت. عامل اول پرایمینگ شامل سالسیلیک اسید در سه سطح (100، 200، 300 میلیگرم بر لیتر)، جیبرلیک اسید در سه سطح (125، 250، 500ppm )، اسکوربیک اسید در سه سطح (100، 200، 300 میلیگرم بر لیتر) و آب مقطر بهعنوان شاهد و عامل دوم تنش شوری در شش سطح (0، 2/0، 4/0، 8/0، 2/1، 6/1 مول بر لیتر) بود. صفات مورد ارزیابی شامل تعیین سرعت جوانهزنی، درصد جوانهزنی، طول ریشهچه، طول ساقهچه، طول گیاهچه و تعیین شاخص بنیه بذر بود. نتایج نشان داد که تنش شوری تأثیر بازدارندهای بر خصوصیات جوانهزنی بذر نسی داشت. کلیۀ محرکهای شیمیایی باعث افزایش خصوصیات جوانهزنی این گیاه شدند. همچنین اثر متقابل تیمارهای مورد آزمایش نشان داد که در کلیۀ سطوح تنش شوری غلظت ppm 250 جیبرلیک اسید بیشترین تأثیر را بر بهبود خصوصیات جوانهزنی این گیاه داشت. میتوان چنین نتیجهگیری کرد که پرایمینگ بذر توسط جیبرلیک اسید میتواند باعث مقاومت بذر گیاه نسی در مرحلۀ جوانهزنی در مناطق مستعد تنش شوری گردد.
احمد حجاریان
چکیده
هدف از این مقاله بررسی موانع و چالش های اکوتوریسم مرتعی از دیدگاه کارشناسان و ذینفعان با استفاده از روش دلفی و تحلیل عاملی تاییدی می باشد.تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد و رویکردی کیفی کمی دارد. جامعه آماری پژوهش شامل دو گروه است. گروه اول شامل صاحبنظران و گروه دوم ذینفعان ...
بیشتر
هدف از این مقاله بررسی موانع و چالش های اکوتوریسم مرتعی از دیدگاه کارشناسان و ذینفعان با استفاده از روش دلفی و تحلیل عاملی تاییدی می باشد.تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد و رویکردی کیفی کمی دارد. جامعه آماری پژوهش شامل دو گروه است. گروه اول شامل صاحبنظران و گروه دوم ذینفعان بودند. حجم نمونه برای گروه اول با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی یا زنجیره ای 28 نفر انتخاب شدند و گروه دوم بر اساس آمار حاصل حدود 1000 نفر در نواحی روستایی استان اصفهان می باشد که بر اساس فرمول کوکران 276 نفر تعیین شد.تجزیه و تحلیل دادها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام گردید. به منظور شناسایی چالش های موجود اکوتوریسم مرتعی جوامع روستایی استان اصفهان از فن دلفی استفاده شد. نتایج در بخش کیفی تحقیق بیانگر آن بود که مهم ترین چالش های موجود فراروی اکوتوریسم مرتعی عوامل ساختاری و مدیریتی، سیاست گذاری، عوامل مالی و اقتصادی ، فردی –شخصیتی، پژوهش و اطلاع رسانی می باشد. در بخش کمی با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی در قالب 5 عامل وجود دارد که به ترتیب عبارتند از: عوامل مالی و اقتصادی، عوامل مدیرتی و ساختاری، ضعف قوانین و سیاستگذاری جامع، پژوهش و اطلاع رسانی و عوامل فردی و شخصیتی که 73/78 درصد از واریانس کل را تبیین می نماید.
حانیه رضایی؛ شراره پورابراهیم؛ محمد کریم الدینی
چکیده
آشکار سازی و پیش بینی تغییرات پوشش/کاربری سرزمین علاوه بر درک عملکرد و سلامت اکوسیستم ها، امکان مدیریت و برنامه ریزی سرزمین را خصوصا در مناطق با تغییرات سریع و اغلب ناهمسو با طرحهای آمایش سرزمین فراهم می سازد. مطالعه حاضر سعی دارد علاوه بر معرفی قابلیتهای گوگل ارث انجین با استفاده از مدل ترکیبی سلول خودکار و زنجیره مارکوف به پایش ...
بیشتر
آشکار سازی و پیش بینی تغییرات پوشش/کاربری سرزمین علاوه بر درک عملکرد و سلامت اکوسیستم ها، امکان مدیریت و برنامه ریزی سرزمین را خصوصا در مناطق با تغییرات سریع و اغلب ناهمسو با طرحهای آمایش سرزمین فراهم می سازد. مطالعه حاضر سعی دارد علاوه بر معرفی قابلیتهای گوگل ارث انجین با استفاده از مدل ترکیبی سلول خودکار و زنجیره مارکوف به پایش الگوی تغییرات سرزمین و پیش بینی الگوی تغییرات آتی بپردازد. جهت انجام تحقیق ابتدا سه تصویر لندست (2006، 2014 و 2021) با استفاده از روش طبقهبندیکننده ماشین بردار پشتیبان طبقهبندی شدند و با استفاده از نقشه های طبقه بندی شده (2014-2006) و (2021-2014)، و مدل ترکیبی سلول حودکار و زنجیره مارکوف برای سال های 2021 و 2035 شبیه سازی انجام شد. جهت ارزیابی دقت نقشه پیش بینی شده 2021 از نقشه طبقه بندی شده همان سال استفاده شد. دقت توافق بین نقشههای طبقه بندی شده و مدلسازی شده به ترتیب812/0 Kno=، 816/0Klocation=، 786/0 Kstandard= بود. ارزیابی روند تغییرات نشان میدهد که بین سالهای 2006 تا 2035، مساحت طبقه انسان ساخت از 01/4839 هکتار به 76/7199 هکتار خواهد رسید و 75/2360 هکتار افزایش را شاهد خواهیم بود. این نتایج بیانگر لزوم توجه به برنامه های آمایشی در فرایند برنامه ریزی سرزمین است. استفاده از مدل های شبیه سازی می تواند خطرهای تصمیم گیری بلندمدت را در مدیریت سرزمین کاهش دهد. همچنین استفاده از گوگل ارث انجین موجب کاهش هزینه و زمان طبقه بندی و پردازش تصاویر ماهواره ای خواهد شد.
شیوا صفاری نیا؛ هیراد عبقری؛ مهدی عرفانیان
چکیده
تمامی شاخصهای تعیین کیفیت آب دارای جواب قطعی برای کیفیت آب ایستگاهها میباشند. استفاده از سیستم استنتاج فازی، محدودیت قطعی بودن جوابها و در نظر گرفته نشدن فاصلۀ پارامترهای تعیین کیفیت آب از استانداردها را، برطرف کرده است. در این مقاله از دادههای سال 90-89 در 12 ایستگاه در محدودۀ بالا و پاییندست سد مخزنی مهاباد و از هفت ...
بیشتر
تمامی شاخصهای تعیین کیفیت آب دارای جواب قطعی برای کیفیت آب ایستگاهها میباشند. استفاده از سیستم استنتاج فازی، محدودیت قطعی بودن جوابها و در نظر گرفته نشدن فاصلۀ پارامترهای تعیین کیفیت آب از استانداردها را، برطرف کرده است. در این مقاله از دادههای سال 90-89 در 12 ایستگاه در محدودۀ بالا و پاییندست سد مخزنی مهاباد و از هفت پارامتر کدورت، هدایت الکتریکی، اکسیژن مورد نیاز شیمیایی، اکسیژن مورد نیاز بیوشیمیایی، سختی کل، آمونیوم و فسفات، استفاده شده است. تمامی داده،ها به صورت آماده از سازمان آب منطقهای استان آذربایجان غربی دریافت شدهاند. از نرمافزار MATLAB برای انجام تحلیلها استفاده شده است. از مدل ممدانی برای طبقهبندی کیفی آب و توابع عضویت مثلثی برای ورودیها و خروجیهای مدل بهره گرفته شده است. توابع عضویت ورودیها سهتایی و توابع عضویت خروجیها پنجتایی است. از استاندارد سازمان جهانی بهداشت و استانداردهای موجود برای کیفیت منابع آب سطحی در ایران برای تعیین محدودۀ مطلوب، قابل قبول و غیرقابل قبول برای پارامترهای ورودی و همچنین از عملگر and برای تعریف قوانین استفاده و با کمک سیستم استنتاج فازی شاخص کیفت آب (FWQI) توسعه داده شده است. ایستگاه SW9 آلودهترین و ایستگاه SW6 با کمترین آلودگی برآورد شده است. نتایج نشان دهندۀ مناسب بودن شاخص فازی در برآورد کیفیت آب سطحی در منطقۀ مورد مطالعه میباشد.
محسن سبزی نوجه ده؛ مینا امانی؛ مهدی یونسی حمزه خانلو؛ لیلا بدری؛ امید فتحی زاده؛ اسماعیل شیدای کرکج
چکیده
در دهههای اخیر جوامع علمی دنیا، توجه ویژهای به دانش بومی و محلی گیاهان دارویی داشته است تا جایی که علم اتنوبوتانی توسعه یافته است. تحقیق حاضر با هدف شناسایی گیاهان دارویی مراتع شهرستان مشکینشهر و فرهنگ استفاده سنتی از آنها جهت معالجه بیماریها ...
بیشتر
در دهههای اخیر جوامع علمی دنیا، توجه ویژهای به دانش بومی و محلی گیاهان دارویی داشته است تا جایی که علم اتنوبوتانی توسعه یافته است. تحقیق حاضر با هدف شناسایی گیاهان دارویی مراتع شهرستان مشکینشهر و فرهنگ استفاده سنتی از آنها جهت معالجه بیماریها به مرحله اجرا درآمد. برای این منظور پس از شناسایی گیاهان منطقه به طور همزمان نام محلی، خواص دارویی، نحوه استفاده و سایر اطلاعات مربوط به گونهها گردآوری شد. در این مطالعه اطلاعات مربوط به 25 خانواده و 55 گونه دارویی از منطقه مشکینشهر جمعآوری و شناسایی شد. خانوادههای Lamiaceae، Asteraceae و Fabaceae بیشترین تعداد گونههای گیاهی را دارا بودند. بیشترین مصرف دارویی گیاهان این منطقه در درمان بیماریهای دستگاه گوارشی، بیماریهای عفونی و ضد التهاب و درد میباشد. بیشترین گونههای گیاهی در درمان بیماریهای دستگاه گوارش استفاده میشدند (50 درصد) که 64 درصد افراد آگاه به این موضوع اشاره کردند. کم کاربردترین گونههای دارویی هم مربوط به بیماریهای قارچی و انگلی (8 درصد) بودند. وجود گونههای دارویی متنوع در شهرستان مشکینشهر و اقبال روزافزون مردم به استفاده از گیاهان دارویی این نوید را میدهد که میتوان با توسعه طرحهای اشتغالزایی بر مبنای کشت و کار گیاهان دارویی سازگار با شرایط اکولوژیکی منطقه، گام مهمی در راستای اقتصاد مقاومتی برداشت.
مهرنوش قدیمی؛ نادیا حاجی حسنی؛ آرش ملکیان؛ ابراهیم مقیمی
چکیده
اولویت بندی زیر حوضهها و تحلیل خصوصیات مورفومتریک یکی از ابزار های کارآمد و کم هزینه، در شناسایی مخاطرات سیلاب است. این تحقیق با هدف بررسی پتانسیل سیلخیزی زیرحوضههای آبخیز کن با استفاده از پارامترهای مورفومتریک، مدل ترکیبی همبستگی آماری و سیستمهای تصمیمگیری چند معیاره انجام شده است. 17 پارامتر مورفومتریک از قبیل شیب، ارتفاع، ...
بیشتر
اولویت بندی زیر حوضهها و تحلیل خصوصیات مورفومتریک یکی از ابزار های کارآمد و کم هزینه، در شناسایی مخاطرات سیلاب است. این تحقیق با هدف بررسی پتانسیل سیلخیزی زیرحوضههای آبخیز کن با استفاده از پارامترهای مورفومتریک، مدل ترکیبی همبستگی آماری و سیستمهای تصمیمگیری چند معیاره انجام شده است. 17 پارامتر مورفومتریک از قبیل شیب، ارتفاع، انحنا، عدد ناهمواری، ضریب کشیدگی، ضریب گردی، مستطیل معادل، تراکم زهکشی، طول جریان آبراهه، ضریب نفوذپذیری، زمان تمرکز، مدت-شدت بارش، پوشش گیاهی، کاربری اراضی، زمین شناسی، نسبت انشعاب، طول جریان زمینی در نظر گرفته شده است. نتایج وزن دهی نشان داد که درAHP معیار اقلیم و مورفوتوپوگرافی (شیب، ارتفاع، انحنا، عدد ناهمواری) و در روش ANP شیب و زمان تمرکز (0/11) مدت-شدت بارش (0/12) جزء مهمترین عوامل موثر در سیل خیزی برآورد شده است. طبق روش تاپسیس نتایج حاصل از این رتبه بندی در روشAHP نشان داد که زیر حوضههای امامزاده داوود، طالون و دوآب به ترتیب با کسب بیشترین امتیاز (0/74،0/50، 0/38) و در روش ANP زیر حوضههای امامزاده داوود، طالون و سنگان با کسب بیشترین امتیاز (0/97، 0/51، 0/48) در رتبه اول تا سوم قرار دارند. طبق نتایج همبستگی ارتباط بین مستطیل معادل (عرض) و نسبت گردی نشان دهنده همبستگی قوی بین این دو متغیر بوده است. نتایج نشان داد این مدل دارای دقت بالا بوده و مورفومتریک زیرحوضهها تاثیر زیادی در سیل خیزی دارند به طوری که زیر حوضه امام زاده داوود و سنگان جزو مناطق پرخطر در این حوضه محسوب میشوند و سیلاب های بیشتری در این مناطق رخ داده است.
پرویز غلامی؛ محمد فرزام؛ ناطق لشکری صنمی؛ لاله آموزگار
چکیده
بانک بذر خاک میتواند اطلاعات ارزشمندی را جهت احیاء و اصلاح اکوسیستمهای مرتعی فراهم آورد. در مناطق خشک و نیمهخشک، گیاهان بوتهای ممکن است سبب تجمع بانک بذر در زیراشکوب شوند و بذرهای رویش یافته را در برابر چرای دام محافظت کنند. این مطالعه با هدف بررسی اثر گونۀ Astragalus brachycalyx بر ترکیب بانک بذر خاک دو منطقۀ قرق و تحت چرای دام مراتع ...
بیشتر
بانک بذر خاک میتواند اطلاعات ارزشمندی را جهت احیاء و اصلاح اکوسیستمهای مرتعی فراهم آورد. در مناطق خشک و نیمهخشک، گیاهان بوتهای ممکن است سبب تجمع بانک بذر در زیراشکوب شوند و بذرهای رویش یافته را در برابر چرای دام محافظت کنند. این مطالعه با هدف بررسی اثر گونۀ Astragalus brachycalyx بر ترکیب بانک بذر خاک دو منطقۀ قرق و تحت چرای دام مراتع ییلاقی ملهشوره و گورگوی شهرستان یاسوج انجام شد. بدین منظور، نمونهگیری بانک بذر خاک در فصل پاییز در طول ترانسکتهای 100 متری با استفاده از پلاتهای زوجی در سال 1397 انجام شد. مقدار بانک بذر خاک به روش جوانهزنی در گلخانۀ دانشگاه یاسوج طی ماههای آبان تا اردیبهشت تعیین گردید. نتایج نشان داد که در منطقۀ قرق، 16 گونۀ گیاهی در زیراشکوب گونۀ A. brachycalyx و 12 گونۀ گیاهی در فضای باز مجاور وجود داشته و در منطقۀ تحت چرای دام، 21 گونۀ گیاهی در زیراشکوب A. brachycalyx و 11 گونۀ گیاهی در فضای باز مجاور وجود داشته است. در منطقۀ قرق فقط شاخص یکنواختی گونهای در زیراشکوب و فضای باز با هم اختلاف معنیداری داشته، در حالیکه در منطقۀ تحت چرای دام همۀ شاخصهای تنوع و غنای بانک بذر خاک در زیراشکوب بیشتر از فضای باز است. نتایج آنالیز چندمتغیره نشان داد که بیشترین تراکم بانک بذر در زیراشکوب این گونه در منطقۀ تحت چرای دام مشاهده شد. یافتهها حاکی از نقش حفاظتی گونۀ گون بر شاخصهای ترکیب، تنوع و غنای گونهای و برخی گروههای گیاهی بانک بذر خاک تحت چرای دام بوده است.
حمزه سعیدیان؛ حمیدرضا مرادی؛ سادات فیض نیا؛ نادر بهرامی فر
چکیده
بارش اسیدی یکی از عوارض زندگی صنعتی است که از نظر جغرافیائی در سالهای اخیر گسترش وسیعی پیدا کرده و مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است . این بارشها اثرات قابل توجهی بر اکوسیستمهای مختلف کره زمین دارند. در این تحقیق به منظور بررسی حساسیت به رواناب و تولید رسوب نهشته های سازند گچساران به بارش اسیدی و تغییر غلظت آن، بخشی از ...
بیشتر
بارش اسیدی یکی از عوارض زندگی صنعتی است که از نظر جغرافیائی در سالهای اخیر گسترش وسیعی پیدا کرده و مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است . این بارشها اثرات قابل توجهی بر اکوسیستمهای مختلف کره زمین دارند. در این تحقیق به منظور بررسی حساسیت به رواناب و تولید رسوب نهشته های سازند گچساران به بارش اسیدی و تغییر غلظت آن، بخشی از حوزه آبخیزکوه گچ در شهرستان ایذه با مساحت 1202 هکتار انتخاب گردید. این تحقیق به منظور تعیین رواناب و رسوب تولیدی در 8 نقطه و با 3 بار تکرار در سازند گچساران در شدت های مختلف 1 و 25/1 میلیمتر در دقیقه و در غلظت های آب مقطر و اسیدیته 4 و 5 در چهار جهت شمالی، جنوبی، شرقی و غربی به کمک دستگاه باران ساز کامفورست انجام شد. به منظور انجام و تحلیلهای آماری از نرم افزارهای SPSS و EXCEL استفاده گردید. بیشترین میزان رواناب و رسوب در سازند گچساران در شدت های 1 و 25/1 میلی متر در دقیقه مربوط به بارش با اسیدیته 4 می باشد. بارش با اسیدیته 5 نیز رواناب و رسوب بیشتری نسبت به بارش با آب مقطر نشان داد. نفوذ پذیری نیز در غلظت های مختلف بارش اختلاف معنی داری را نشان داد. بیشترین حساسیت به فرسایش و تولید رسوب به بارش اسیدی را نیز دامنه های شرقی از خود نشان دادند.
میلاد ممتازی بروجنی؛ فریدون سرمدیان
چکیده
مدیریت منابع خاک بستر اساسی برای حفظ تولیدات جامعه و محیط زیست است. خاکها بهطور معمول برای تولید محصولات کشاورزی و علوفه برای دامها مورداستفاده قرار میگیرند. درنتیجه تولید نقشههای رقومی باقدرت تفکیکمکانی بالا برای توزیع خصوصیات و کلاسهای خاک جهت مدیریت خاک و سرزمین بسیار مهم است. مدل درخت تصمیم ، یک روش پرکاربرد برای ...
بیشتر
مدیریت منابع خاک بستر اساسی برای حفظ تولیدات جامعه و محیط زیست است. خاکها بهطور معمول برای تولید محصولات کشاورزی و علوفه برای دامها مورداستفاده قرار میگیرند. درنتیجه تولید نقشههای رقومی باقدرت تفکیکمکانی بالا برای توزیع خصوصیات و کلاسهای خاک جهت مدیریت خاک و سرزمین بسیار مهم است. مدل درخت تصمیم ، یک روش پرکاربرد برای پیشبینی کلاس خاک در مطالعات نقشهبرداریرقومی خاک میباشد. هدف از این مطالعه تهیه نقشهرقومی خاک در چهار سطح تاکسونومیک با استفاده از مدل درخت تصمیم با الگوریتم C5.0 تقویتشده با بوستینگ با کمک دادههای ماهوارهای و مدل رقومی ارتفاع و نقشههای زمینشناسی و ژئومورفولوژی به عنوان متغیرهای محیطی در 41000 هکتار از اراضی شهرستان آبیک میباشد. این منطقه با استفاده از روش شبکهبندی تصادفی مکان جغرافیایی 128 پروفیل خاک مشخص شد و سپس تشریح، نمونهبرداری و طبقهبندی شدند. در این تحقیق با استفاده از روش تحلیل مولفه اصلی بر روی متغیرهای محیطی، درنهایت بیست متغیرمحیطی به عنوان نمایندهی فاکتورهای خاکسازی جهت مدلسازی انتخاب گردید. شاخص همواری دره با درجه تفکیک بالا مهمترین متغیرمحیطی می باشد که به عنوان ورودی مدل انتخاب گردید. نتایج دقت کلی مدل بوست شده برای پیشبینی سطوح تاکسونومیک رده، زیررده، گروهبزرگ، زیرگروه به ترتیب 89%، 85%، 58%، 58% نشان داده شد. در این مطالعه همچنین اقدام به بررسی تاثیر روش بوستینگ بر روی مدل درختی گردید، که نتایج نشان داد کلیه سطوح تاکسونومیک با استفاده از مدل بوست شده بهتر از زمانی که از بوستینگ استفاده نشد، پیشبینی شدند و بوستینگ سبب بالارفتن دقت کلی و ضریب کاپا گردید.