مقداد جورغلامی؛ وحید ریزوندی؛ باریس مجنونیان قراقز
چکیده
ارزیابی و مدیریت آثار محیطزیستی فعالیتهای بهرهبرداری جنگل یکی از عوامل اساسی است که اهمیت آن نیز روز به روز در حال افزایش است. این مطالعه، به منظور ارزیابی سیستمِ زمینیِ چوبکشی با اسکیدرهای چرخ لاستیکی در منطقهای هشتهکتاری در پارسل 309 بخش گرازبن، جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود، انجام شد. اهداف این تحقیق عبارتاند ...
بیشتر
ارزیابی و مدیریت آثار محیطزیستی فعالیتهای بهرهبرداری جنگل یکی از عوامل اساسی است که اهمیت آن نیز روز به روز در حال افزایش است. این مطالعه، به منظور ارزیابی سیستمِ زمینیِ چوبکشی با اسکیدرهای چرخ لاستیکی در منطقهای هشتهکتاری در پارسل 309 بخش گرازبن، جنگل آموزشی و پژوهشی خیرود، انجام شد. اهداف این تحقیق عبارتاند از اندازهگیری بههمخوردگی خاک، بررسی معنیداری اثر شدت ترافیک ماشین و محل نمونه بر وزن مخصوص ظاهری خاک و مقاومت به نفوذ در عمقهای مختلف خاک، و اثر متقابل بههمخوردگی ظاهری خاک و مقاومت به نفوذ در شدت ترافیک مختلف. یک شبکة منظم تصادفی مربعی پیاده شد و در مراکز این شبکهْ بههمخوردگی ظاهری خاک قبل و بعد از عملیات به صورت چشمی برآورد شد. نمونههای وزن مخصوص ظاهری و مقاومت به نفوذ خاک با استفاده از دو روش نمونهگیری ـ سیلندرهای فولادی نمونهگیری و پنترومتر دستی ـ اندازهگیری شد. وزن مخصوص ظاهری خاک و مقدار مقاومت به نفوذ در سه عمق 10-0، 20-10، و 30-20 سانتیمتری از سطح خاک اندازهگیری شد. بر اساس نتایج بهدستآمده از اندازهگیری وزن مخصوص ظاهری، درصد افزایش وزن مخصوص از حد مضر درنظرگرفتهشده بیشتر است. اندازهگیری سطح بههمخوردگی خاک توده، بعد از عملیات بهرهبرداری، نشان داد مقدار بههمخوردگی از حد مجاز سطح مضر (زیانآور) بیشتر نشده است. نتایجْ حاکی از آن است که عملیات چوبکشی با اسکیدر تغییراتِ درخور توجهی بر آستانة مضر بیولوژیکی مقاومت به نفوذ خاک در مرکز مسیر چوبکشی و محل رد چرخ به وجود نمیآورد.
حامد اسکندری دامنه؛ غلامرضا زهتابیان؛ حسن خسروی؛ حسین آذرنیوند؛ علی اکبر براتی
چکیده
در تحقیق حاضر به ارزیابی تغییر اقلیم در دشت میناب و تأثیر آن بر نوسانات سطح آب زیرزمینی در دوره آتی پرداخته شده است. جهت بررسی پدیده تغییر اقلیم از مدل اقلیمی CanESM2 بااستفاده از نرمافزار SDSM4.2 و برای مدلسازی کمی تأثیر پدیده تغییر اقلیم بر منابع آب زیرزمینی از نرمافزار GMS10.0.5 تحت سناریوهای انتشار RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 استقاده شد. نتایج حاصل ...
بیشتر
در تحقیق حاضر به ارزیابی تغییر اقلیم در دشت میناب و تأثیر آن بر نوسانات سطح آب زیرزمینی در دوره آتی پرداخته شده است. جهت بررسی پدیده تغییر اقلیم از مدل اقلیمی CanESM2 بااستفاده از نرمافزار SDSM4.2 و برای مدلسازی کمی تأثیر پدیده تغییر اقلیم بر منابع آب زیرزمینی از نرمافزار GMS10.0.5 تحت سناریوهای انتشار RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 استقاده شد. نتایج حاصل از بررسی پدیده تغییر اقلیم در دوره آتی در سناریوها ی ذکر شده نشان داد که بهترتیب دما به میزان 88/1، 60/2 و 28/4 درجه سانتیگراد افزایش و بارش به میزان 19/34، 08/42 و 43/59 درصد نسبت به حالت پایه کاهش مییابد. نتایج اعمال سناریوهای اقلیمی بااستفاده از مدل آب زیرزمینی نشان داد که به دلیل کاهش بارندگی در این دوره، در سناریوهای مذکور متوسط تراز سطح آب زیرزمینی در دورههای آتی 1398، 1403، 1408 و 1414 نسبت به تراز سطح آب در سال پایه (1383-1382) به ترتیب در سناریو RCP2.6 برابر با 99/13-، 003/19-، 70/22- و 61/25- متر در سال برای سناریو RCP4.5 بهترتیب برابر با 99/13-، 95/18-، 75/22- و 73/24- متر در سال و برای سناریو RCP8.5 برای سالهای مذکور بهترتیب برابر با 23/14-، 22/19-، 003/22- و 46/25- متر برآورد شد. این کاهش بارندگی و افزایش دما حاصل از تغییرات اقلیمی و به دنبال آن افزایش بهرهبرداری از سطح آب زیرزمینی برای مصارف متعدد باعث کاهش روز افزون منابع آب زیرزمینی شده است لذا توصیه میگردد برنامهریزان راهکارهای لازم برای سازگاری با شرایط آب و هوایی جدید و کمبود آب در این منطقه اتخاذ نمایند.
قاسمعلی دیانتی تیلکی؛ علی محمدشریفی؛ سید جلیل علوی
چکیده
مطالعة حاضر در مراتع حوضة آبخیز گلندرود در استان مازندران انجام شد. هدف اصلی این مطالعه مقایسة دامنة اکولوژیک Festuca ovinaو Poa bulbosa بابرخی متغیرهای محیطی با استفاده از تابع HOF بود. بدین منظور، 150 پلات یکمتر مربعی در طول گرادیان متغیرهای محیطی در مراتع مستقر شد. نمونهبرداری به صورت تصادفی- سیستماتیک صورت گرفت. در سطح نمونهبرداری ...
بیشتر
مطالعة حاضر در مراتع حوضة آبخیز گلندرود در استان مازندران انجام شد. هدف اصلی این مطالعه مقایسة دامنة اکولوژیک Festuca ovinaو Poa bulbosa بابرخی متغیرهای محیطی با استفاده از تابع HOF بود. بدین منظور، 150 پلات یکمتر مربعی در طول گرادیان متغیرهای محیطی در مراتع مستقر شد. نمونهبرداری به صورت تصادفی- سیستماتیک صورت گرفت. در سطح نمونهبرداری حضور و عدم حضور گونههای F. ovinaو P. bulbosa، ارتفاع، و شیب ثبت شد. نمونههای خاک از عمق 0 ـ 20 سانتیمتری در هر پلات برداشت شد. برای مطالعة منحنی پاسخ و آپتیمم اکولوژیکی مرتبط با متغیرهای محیطی از تابع HOF با پراکنش دوجملهای استفاده شد. دادهها با نرمافزارR ver.3.0.2 آنالیز شد. دو گونة F. ovinaو P. bulbosaعمدتاً در طول گرادیان متغیرهای محیطی دامنة اکولوژیک متفاوتی نشان دادند. بر اساس نتایج، دامنة اکولوژیک و بهینة اکولوژیکی برای F. ovinaبهترتیب 2244 ـ 3037 و 3037 متر و برای P. bulbosaبهترتیب 2335 ـ3037 و 2636 متر ثبت شد. همچنین، منحنی پاسخ P. bulbosa نسبت به ارتفاع تکنمایی و متقارن بود، اما برایF. ovina به صورت همنوا افزایشی بود. منحنی پاسخ P. bulbosaنسبت بهpH به صورت همنوا کاهشی، اما برای F. ovina به صورت تکنمایی متقارن بود.
محسن آرمین؛ سید علی صالح ولایتی نژاد؛ وجیهه قربان نیا خیبری؛ فاطمه طاعت پور؛ مرتضی بهزادفر
چکیده
این تحقیق در دو حوزه آبخیز دشتروم در شهرستان بویراحمد و حوزه آبخیز کره در شهرستان دنا با استفاده از مدل IntErO انجام شد. پس از جمعآوری اطلاعات پایه، 26 متغیر ورودی با استفاده از نقشههای توپوگرافی، خاکشناسی، زمینشناسی، کاربری اراضی و دادههای اقلیمی استخراج و محاسبه شدند. نتایج نشان داد که حداکثر جریان خروجی از حوزه آبخیز کره ...
بیشتر
این تحقیق در دو حوزه آبخیز دشتروم در شهرستان بویراحمد و حوزه آبخیز کره در شهرستان دنا با استفاده از مدل IntErO انجام شد. پس از جمعآوری اطلاعات پایه، 26 متغیر ورودی با استفاده از نقشههای توپوگرافی، خاکشناسی، زمینشناسی، کاربری اراضی و دادههای اقلیمی استخراج و محاسبه شدند. نتایج نشان داد که حداکثر جریان خروجی از حوزه آبخیز کره و دشتروم در دوره بازگشت 100 ساله به ترتیب 235 و 179 متر مکعب بر ثانیه است. به عبارتی دیگر، میزان تولید رواناب در حوضه کره تقریباً 3/1 برابر جریان خروجی از حوضه دشتروم است و مقدار فرسایش حوزه آبخیز دشتروم و کره به ترتیب 22/105166 و 58/71402 مترمکعب خاک در سال است. با توجه به نسب تحویل رسوب 195/0 در حوضه دشتروم و 487/0 در حوضه کره، مقدار خاک فرسایش یافته انتقالی به خروجی حوضهها (تولید رسوب) به ترتیب 32/20521 و 46/34800 متر مکعب در سال برآورد شد. ضریب شدت فرسایش در حوضه دشتروم 338/0 و در نتیجه بر اساس درجات شدت فرسایش مدل، شدت فرایند فرسایش در این حوضه کم و فرسایش غالب منطقه هم از نوع عمیق است و در حوضه کره نیز 403/0 و در نتیجه شدت فرایند فرسایش در این حوضه متوسط و فرسایش غالب منطقه هم از نوع سطحی است. میزان تولید رسوب در واحد سطح در حوضه دشتروم 53/133 و در حوضه کره 347 مترمعکب در سال است.
جواد دائی زاده؛ مهشید سوری؛ احسان زند اصفهانی؛ جواد معتمدی
چکیده
هیدروکربنهای نفتی از جمله آلایندههای پایدار سمی بوده که تهدیدی اساسی برای اکوسیستم بهشمار میرود. گیاهپالایی، شامل استفاده از گیاهان برای پاکسازی خاکهای آلوده، یک روش مؤثر و اقتصادی در کاهش آلودگیهای نفتی خاک است. در این پژوهش پتانسیل گیاهپالایی گیاهان مرتعی Agropyron intermedium و Dactylis glomerata بر خاک آلوده با غلظتهای ...
بیشتر
هیدروکربنهای نفتی از جمله آلایندههای پایدار سمی بوده که تهدیدی اساسی برای اکوسیستم بهشمار میرود. گیاهپالایی، شامل استفاده از گیاهان برای پاکسازی خاکهای آلوده، یک روش مؤثر و اقتصادی در کاهش آلودگیهای نفتی خاک است. در این پژوهش پتانسیل گیاهپالایی گیاهان مرتعی Agropyron intermedium و Dactylis glomerata بر خاک آلوده با غلظتهای مختلف نفت خام (20، 30، 40 و 50 درصد) برای مدت 120 روز در شرایط گلخانهای مورد بررسی قرار گرفت. در انتهای تحقیق، تغییرات فاکتورهای زیستی (ارتفاع اندامهوایی، وزن خشک اندامهوایی و وزن خشک ریشه) هر کدام از گونهها و تغییرات هیدروکربنهای نفتی خاک اندازهگیری گردید و نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. روند منحنی سینتیک زوال درصد ترکیبات نفتی برای محاسبۀ مدت زمان لازم برای تجزیۀ هیدروکربنهای نفتی، ارزیابی گردید. نتایج نشان داد سه شاخصۀ مهم فاکتورهای زیستی هر دو گونه در تیمارهای مختلف، تفاوت معنیداری با تیمار شاهد داشتند. آنالیز حاصل از تغییرات درصد ترکیبات نفتی نشان داد، گیاه Ag.intermedium با کاهش 81/79 درصد مواد نفتی در تیمار 20 درصد و 54/58 درصد کاهش در تیمار 50 درصد، توانایی بهتری نسبت به گیاه D.glomerataدر گیاهپالایی خاکهای آلوده به مواد نفتی را دارد. نتایج حاصل از آنالیز درصد ترکیبات نفتی نمونههای خاک و برازش آن با سه مدل سینتیک درجۀ صفر، سینتیک درجۀ اول و مدل هیگوچی، در هر دو گونه نشان داد که مدل سینتیک درجۀ اول مناسبترین مدل برای شبیهسازی روند تغییرات مقادیر هیدروکربنهای نفتی خاک میباشد.
حمیده افخمی؛ محمد تقی دستورانی؛ فرزانه فتوحی فیروزآبادی
چکیده
توجه به ماهیت دادههای رسوب و انتخاب روشهای مناسب پردازش بر روی دادهها قبل از ورود به مدلهای هوش مصنوعی از جمله مواردی است که میتواند نتایج حاصل از شبیهسازیها را به واقعیت نزدیک سازد. در این تحقیق تأثیر روشهای پردازش دادههای رسوب قبل از ورود به دو مدل شبکههای عصبی مصنوعی و سیستمهای استنتاج فازی-عصبی در ...
بیشتر
توجه به ماهیت دادههای رسوب و انتخاب روشهای مناسب پردازش بر روی دادهها قبل از ورود به مدلهای هوش مصنوعی از جمله مواردی است که میتواند نتایج حاصل از شبیهسازیها را به واقعیت نزدیک سازد. در این تحقیق تأثیر روشهای پردازش دادههای رسوب قبل از ورود به دو مدل شبکههای عصبی مصنوعی و سیستمهای استنتاج فازی-عصبی در هفت ایستگاه حوضه سد دز مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس با توجه به توزیعهای احتمالاتی حاکم بر دادهها سه سناریو در نظر گرفته شد. سناریوی اول بدون هیچگونه پردازش و با استفاده از اصل دادهها، سناریوی دوم، پردازش دادهها از طریق استانداردسازی و در سناریوی سوم با توجه به حاکمیت توزیعهای لگاریتمی بر دادههای رسوب، از لگاریتم دادهها استفاده گردید. نتایج شبیهسازیها در دو مدل، کارایی بهتر و خطای کمتر را در شرایط استفاده از لگاریتم دادهها به خصوص در ایستگاههایی که بهترین توزیعهای احتمالاتی آنها یکی از توزیعهای لگاریتمی میباشد، نشان دادند. درنهایت، مدل فازی عصبی با ضریب همبستگی 95/0، 4/5RMSE=، 4/1 MSE=و 42/0 ME= در ایستگاه بیاتون و در شرایط استفاده از لگاریتم دادهها بهترین عملکرد را نشان داد.
حجتا... جلیلیان؛ قباد رستمیزاد؛ صالح آرخی
چکیده
متاسفانه در ایران به دلایل مختلف از قبیل خرابی دستگاهها، عدم برداشت دادهها، سوانح طبیعی و... بعضی دادهها در ایستگاههای هیدرومتری ثبت نشدهاند که موجب بروز نواقص آماری و ایجاد مشکلاتی در تجزیه و تحلیل ایجاد میکند. لذا ناگزیر باید این دادههای گمشده به طریقی برآورد شوند. روشهای مختلفی برای بازسازی دادههای گمشده وجود دارند ...
بیشتر
متاسفانه در ایران به دلایل مختلف از قبیل خرابی دستگاهها، عدم برداشت دادهها، سوانح طبیعی و... بعضی دادهها در ایستگاههای هیدرومتری ثبت نشدهاند که موجب بروز نواقص آماری و ایجاد مشکلاتی در تجزیه و تحلیل ایجاد میکند. لذا ناگزیر باید این دادههای گمشده به طریقی برآورد شوند. روشهای مختلفی برای بازسازی دادههای گمشده وجود دارند که هرکدام با دخالت دادن متغیرهای ویژهای دادهها را برآورد میکنند. در این پژوهش از چهار روش رگرسیون تک متغیره، رگرسیون دو متغیره، لانگبین و توماس فیرینگ برای بازسازی دادههای هیدرومتری شامل دبی ماهانه، دبی سالانه، رسوب و کیفیت آب بهره گرفته شده است. نتایج بهدست آمده در این پژوهش نشان داد که بین روشهای مختلف بازسازی دبی متوسط ماهانه در 17 ایستگاه مطالعاتی، از 192 مورد بازسازی، روش لانگبین با 66 مورد (33%) و روش رگرسیون دو متغیره با 52 مورد (27%) بهترین روشهای بازسازی دبی متوسط ماهانه میباشند، و روش رگرسیون دو متغیره از بین 17 ایستگاه در 8 ایستگاه بهترین جواب را داده است و برای برآورد دبی متوسط سالانه مناسب میباشد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که از رابطه بین دبی- رسوب و دبی- کیفیت آب برای بازسازی این دادهها با استفاده از روشهای بکارگرفته شده در این پژوهش نمیتوان استفاده کرد.
محمدعلی زارعچاهوکی؛ اصغر زارع چاهوکی؛ محمد زارعارنانی
دوره 63، شماره 3 ، آذر 1389، ، صفحه 331-340
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین عوامل توپوگرافی و خاک با پراکنش گونههای گیاهی در مراتع اشتهارد انجام شد. بدین منظور، داده های پوشش گیاهی و عوامل رویشگاهی با روش تصادفی-سیستماتیک از راه پلاتگذاری در امتداد 3 ترانسکت 750 متری انجام شد. سطح پلاتها به روش سطح دستکم 2 متر مربع و شمار آنها با توجه به تغییرات پوشش گیاهی، 45 پلات تعیین ...
بیشتر
این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین عوامل توپوگرافی و خاک با پراکنش گونههای گیاهی در مراتع اشتهارد انجام شد. بدین منظور، داده های پوشش گیاهی و عوامل رویشگاهی با روش تصادفی-سیستماتیک از راه پلاتگذاری در امتداد 3 ترانسکت 750 متری انجام شد. سطح پلاتها به روش سطح دستکم 2 متر مربع و شمار آنها با توجه به تغییرات پوشش گیاهی، 45 پلات تعیین شد. در آغاز و پایان هر ترانسکت یک نیمرخ حفر و از دو عمق 30-0 و 80-30 سانتیمتر نمونه خاک برداشت شد. ویژگی های خاک شامل سنگریزه، بافت، آهک، ماده آلی، اسیدیته و هدایت الکتریکی اندازهگیری شدند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از تجزیه مؤلفههای اصلی بهره گیری شد. نتایج نشان میدهد که از بین متغیرهای مورد بررسی، ویژگیهای سنگریزه، بافت، آهک و هدایت الکتریکی خاک از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر پراکنش پوشش گیاهی منطقه هستند.
سعید برخوری؛ رسول مهدوی؛ غلامرضا زهتابیان؛ حمید غلامی
چکیده
استفاده بیش از حد از سوختهای فسیلی، افزایش جمعیت و دیگر عوامل موجب تغییرات بارز در اقلیم کرۀ زمین گردیده است. در این تحقیق به منظور ارزیابی روند پارامترهای بارش، دمای کمینه و بیشینۀ دشت جیرفت در دورههای آتی، از مدل HADCM3 استفاده شد. سپس اقدام به شبیهسازی متغیرهای اقلیمی در دورۀ 2011-2030 و دورۀ 2046-2065 براساس سه سناریوی A1B، A2 وB1 با مدل ...
بیشتر
استفاده بیش از حد از سوختهای فسیلی، افزایش جمعیت و دیگر عوامل موجب تغییرات بارز در اقلیم کرۀ زمین گردیده است. در این تحقیق به منظور ارزیابی روند پارامترهای بارش، دمای کمینه و بیشینۀ دشت جیرفت در دورههای آتی، از مدل HADCM3 استفاده شد. سپس اقدام به شبیهسازی متغیرهای اقلیمی در دورۀ 2011-2030 و دورۀ 2046-2065 براساس سه سناریوی A1B، A2 وB1 با مدل LARS-WG شد. نتایج نشان داد که بر مبنای هر سه سناریوی A1B، A2 وB1 در افق 2055 بیشترین دمای حداقل و حداکثر رخ خواهد داد. دمای حداقل سالیانه تحت سناریوهای A2، B1 و A1B در آیندۀ نزدیک (2011-2030) به ترتیب 8/0، 6/0 و 7/0 درجه سانتیگراد و در آیندۀ دور (2040-2065) به ترتیب 4/2، 8/1 و 3/2 درجۀ سانتیگراد نسبت به دورۀ پایه (1989-2010) افزایش میبابد. نتایج دمای حداکثر سالیانه نیز تحت سناریوهای فوق در آیندۀ نزدیک نشان داد که به ترتیب 1/1، 9/0 و 1 سانتیگراد و در آیندۀ دور به ترتیب 6/2، 2 و 4/2 درجۀ سانتیگراد نسبت به دورۀ پایه افزایش خواهد یافت. همچنین مقایسۀ بارش سالانۀ دراز مدت نشان میدهد که کمترین مقدار بارش سالانه طی سناریوی B1 در دورۀ 2046 تا 2065 اتفاق خواهد افتاد. این در حالی است که بیشترین مقدار بارش سالانه در دورۀ 2011-2030 طی سناریوی A1B رخ میدهد و در دورۀ آتی نزدیک (2011-2030) میانگین بارش سالانه برای سناریوهای A2، B1 و A1B نسبت به دورۀ پایه به ترتیب 10، 14 و 20 میلیمتر افزایش خواهد یافت اما در دورۀ آتی دور (2045-2060) میانگین بارش سالانه برای سناریوهای A2 و B1 به ترتیب 8، 10 و 1 میلی متر نسبت به دورۀ پایه کاهش مییابد.
سمانه رضوی زاده؛ علی سلاجقه؛ شهرام خلیقی سیگارودی؛ محمد جعفری
چکیده
یکی از عوامل اصلی در تغییر رژیم سیلابی حوزههای آبخیزْ تغییر کاربری اراضی در سطح حوضه است. حوزة آبخیز طالقان، طی سالهای متمادی، دستخوش تغییر کاربری اراضی شده که احتمال تأثیر آن بر خصوصیات سیلاب رودخانه مطرح است. در تحقیق حاضر، با تلفیق سیستمهای اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدل HEC- HMS، آثار تغییر کاربری اراضی بر سه پارامترـ دبی اوج، ...
بیشتر
یکی از عوامل اصلی در تغییر رژیم سیلابی حوزههای آبخیزْ تغییر کاربری اراضی در سطح حوضه است. حوزة آبخیز طالقان، طی سالهای متمادی، دستخوش تغییر کاربری اراضی شده که احتمال تأثیر آن بر خصوصیات سیلاب رودخانه مطرح است. در تحقیق حاضر، با تلفیق سیستمهای اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدل HEC- HMS، آثار تغییر کاربری اراضی بر سه پارامترـ دبی اوج، حجم، و زمان پایة سیلـ در بخشی از حوزة آبخیز طالقان بررسی شد. بدین منظور، نخست نقشة کاربری اراضی سالهای 1366 و 1381 تهیه گردید و، برای تهیة نقشة CN منطقه، با نقشههای گروههای هیدرولوژیکی خاک و وضعیت مرتع در محیط GIS تلفیق شد. سپس، مدل HEC- HMS، با استفاده از روش شمارة منحنی و آبنمود واحد SCS در سطح زیرحوضهها و نیز به روش روندیابی ماسکینگام، برای 10 واقعه بارش- رواناب مشاهدهای واسنجی و اعتبارسنجی شد. بر اساس نتایج شبیهسازی، به علت تغییرات کاربری اراضی )کاهش سطح اراضی کشاورزی و افزایش مراتع(، دبی اوج و حجم سیل در سال 1381 نسبت به 1366 بهترتیب میزان کاهش متوسط معادل 17/16 و 6/13 درصدی را نشان میدهند. بررسی زمان پایة سیل نشاندهندة عدم تغییر این پارامتر در هیدروگرافهای سیل در دورة مطالعاتی است. بنابراین، با توجه به نتایج بهدستآمده، روند تغییرات کاربری اراضی منطقة مورد مطالعه، به لحاظ سیلخیزی، مثبت ارزیابی شد.
علی دسترنج؛ احمد نوحه گر؛ آرش ملکیان؛ حمید غلامی
چکیده
ارزیابی آسیبپذیری و تهیه نقشه پهنهبندی آسیبپذیری، راهکاری مهم در مدیریت منابعآب کارست به شمار میرود. با توجه به وجود ژئومورفولوژی کارست توسعهیافته در آبخوان کارستی آژوان-بیستون و دیگر شرایط طبیعی منطقه، انتشار آلودگی در این منابع کارستی سریع و گسترده میباشد. و ازسوی دیگر آبخوان آژوان-بیستون نقش حیاتی در تأمین آب شرب و ...
بیشتر
ارزیابی آسیبپذیری و تهیه نقشه پهنهبندی آسیبپذیری، راهکاری مهم در مدیریت منابعآب کارست به شمار میرود. با توجه به وجود ژئومورفولوژی کارست توسعهیافته در آبخوان کارستی آژوان-بیستون و دیگر شرایط طبیعی منطقه، انتشار آلودگی در این منابع کارستی سریع و گسترده میباشد. و ازسوی دیگر آبخوان آژوان-بیستون نقش حیاتی در تأمین آب شرب و کشاورزی جوامع محلی اطراف خود دارد. بنابراین هدف این پژوهش، تهیه نقشه آسیبپذیری آبخوان کارستی آژوان-بیستون در استان کرمانشاه در برابر آلودگیهای سطحی با استفاده از مدل COP میباشد. این مدل خصوصیات لایههای پوشاننده سطحآب زیرزمینی (عامل O)، تجمع جریان آبزیرزمینی (عامل C)، و بارش بر روی آبخوان (عامل P) را به عنوان پارامترهای ارزیابی آسیبپذیری ذاتی آبزیرزمینی مورد استفاده قرار میدهد. نتایج نشان می-دهد که میزان آسیبپذیری منطقه بین صفر تا 4/5 بدست آمد، که در نهایت به پنچ طبقه خیلیزیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلیکم طبقهبندی گردید. پهنه آسیبپذیری خیلیزیاد با 9/317 کیلومتر مربع بیشترین مساحت منطقه را به خود اختصاص داده است. به طور کلی در کل منطقه به ترتیب پارامترهای C، P و O بیشترین نقش را در میزان آسیبپذیری منطقه دارا میباشند. در نهایت میتوان گفت که مدل COP کارایی مطلوبی در ارزیابی آسیبپذیری آبخوانهای کارستی دارا میباشد.
حسین اسلامی؛ علی سلاجقه؛ شهرام خلیقی سیگارودی؛ حسن احمدی؛ شمس الله ایوبی
چکیده
فرسایندگی باران توانایی باران برای جداسازی ذرات خاک است. هدف از این تحقیق تهیة نقشة فرسایندگی باران در استان خوزستان با استفاده از بهترین شاخص فرسایندگی باران است. بدین منظور، اطلاعات نقطهای شاخصهای EI30، AIm، هادسون، و اونچو در 74 ایستگاه باراننگاری و بارانسنجی با استفاده از روشهای میانیابی قطعی عکس فاصلة وزندار و توابع ...
بیشتر
فرسایندگی باران توانایی باران برای جداسازی ذرات خاک است. هدف از این تحقیق تهیة نقشة فرسایندگی باران در استان خوزستان با استفاده از بهترین شاخص فرسایندگی باران است. بدین منظور، اطلاعات نقطهای شاخصهای EI30، AIm، هادسون، و اونچو در 74 ایستگاه باراننگاری و بارانسنجی با استفاده از روشهای میانیابی قطعی عکس فاصلة وزندار و توابع شعاعی پایه و روشهای زمینآماری کریجینگ و کوکریجینگ به اطلاعات ناحیهای تبدیل شد. نتایج نشاندهندة آن است که روش کوکریجینگ دارای کمترین خطا و بیشترین همبستگی در میانیابی شاخصهای EI30، AIm، هادسون، و اونچو با ضرایب تبیین 89/0، 89/0، 48/0، و 49/0 است. بر اساس ضریب همبستگی بین متوسط شاخصهای EI30، AIm، هادسون، و اونچو در حوضههای بالادست ایستگاههای رسوبسنجی با میزان رسوبدهی ویژة این حوضهها، شاخص EI30 با ضریب همبستگی 98/0 بهترین شاخص فرسایندگی باران انتخاب شد. بر اساس نقشة تهیهشده با استفاده از شاخص EI30 با روش میانیابی کوکریجینگ و متغیر کمکی حداکثر بارندگی متوسط ماهانه، بیشترین مقادیر فرسایندگی باران در شرق و شمال خوزستان دیده میشود و کمترین مقادیر فرسایندگی در جنوب و غرب استان خوزستان وجود دارد. این مقادیر از 404 تا 2414(Mj.mm.ha-1.h-1) متغیر است.
محمد جنگجو؛ فریبا نوعدوست
چکیده
بررسیهای اکولوژیک گیاهان شناخت ما را از اکوسیستمهای مرتعی افزایش میدهد و امکان برنامهریزی را برای مدیریت صحیح آنها فراهم میسازد. با انجام بازدیدهای میدانی و مطالعات آزمایشگاهی در سالهای 1387 و 1388، رویشگاههای اصلی گیاه قیچ در مراتع قشلاق و میانبند استان خراسان شمالی مشخص و شرایط اکولوژیک رویشگاه، فنولوژی و کیفیت ...
بیشتر
بررسیهای اکولوژیک گیاهان شناخت ما را از اکوسیستمهای مرتعی افزایش میدهد و امکان برنامهریزی را برای مدیریت صحیح آنها فراهم میسازد. با انجام بازدیدهای میدانی و مطالعات آزمایشگاهی در سالهای 1387 و 1388، رویشگاههای اصلی گیاه قیچ در مراتع قشلاق و میانبند استان خراسان شمالی مشخص و شرایط اکولوژیک رویشگاه، فنولوژی و کیفیت علوفه آن بررسی شد. بر اساس نتایج، گیاه قیچ در رویشگاههایی با بارندگی متوسط سالانه 380-260 میلیمتر، دما 16-8 درجه سانتیگراد، دامنه ارتفاعی 680 تا 1200 متر از سطح دریا، تیپ اراضی دشت و تپه ماهوری، سازند زمینشناسی کنگلومرا، مارن، شیل و ماسه سنگ، و خاک دارای بافت سبک (سیلتی لوم) اسیدیته قلیایی ضعیف و غیرشور، و فقیر از نظر نیتروژن و فسفر رویش داشت. رشد رویشی و گلدهی از اوایل فروردین تا خرداد، و بذردهی در طی تیر و مرداد اتفاق افتاد. از ابتدا به انتهای فصل رشد درصد ADF و NDF بیشتر ولی درصد پروتئین خام بطور معنیداری کمتر بوده، که سبب کاهش کیفیت علوفه شده است. توانایی رویش در انواع رویشگاهها و شرایط اقلیمی - از خشک سرد تا گرم و مرطوب- و دارا بودن ارزش پروتئینی و انرژی متابولیسمی علوفه بیش از حد بحرانی مورد نیاز دامهای مرتعی از مزّیتهای نسبی قیچ؛ از طرف دیگر، ریزش شدید برگها در برابر گرما و خشکی، عدم رویش در اراضی شور، و پایین بودن خوشخوراکی و ارزش رجحانی از محدودیتهای این گیاه درمرتعداری محسوب میشوند. در خراسان شمالی، بهترین زمان برای چرای قیچ، اواسط اردیبهشت تا نیمه تیرماه، و تهیه بذر اوایل مرداد ماه است.
شهرام خلیقی؛ محمد رستمی خلج؛ محمد مهدوی؛ علی سلاجقه
چکیده
از مشخصههای مناطق شهری سطوح نفوذناپذیر وسیع و وجود آبراهههای ساختة دست بشر است. افزایش شهرنشینی در دهههای اخیر و رشد سریع شهرها به سمت حوضههای آبخیز بالادست، فرایندهای بارش- رواناب را در حوضههای شهری بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. به همین دلیل، برای نشاندادن این فرایندها، در طراحیهای مناسب یا ارزیابی سیستمهای ...
بیشتر
از مشخصههای مناطق شهری سطوح نفوذناپذیر وسیع و وجود آبراهههای ساختة دست بشر است. افزایش شهرنشینی در دهههای اخیر و رشد سریع شهرها به سمت حوضههای آبخیز بالادست، فرایندهای بارش- رواناب را در حوضههای شهری بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. به همین دلیل، برای نشاندادن این فرایندها، در طراحیهای مناسب یا ارزیابی سیستمهای شبکة زهکشی شهری موجود به مدلهای رایانهای توجه خاصی شده است. هدف از این مطالعه ارزیابی کارایی مدل SWMM در شبیهسازی حجم رواناب در حوضههای کوچک شهری است. پارامترهای مورد نیاز مدل با استفاده از نقشة کاربری اراضی، DEM منطقه و بازدیدهای میدانی محاسبه شد. برای واسنجی و ارزیابی مدل رواناب متناظر با سه واقعه بارندگی در خروجی حوضه اندازهگیری شد و با رواناب شبیهسازیشده توسط مدل مقایسه شد. نتایج نشان داد که سازگاری خوبی بین دبی و عمق رواناب شبیهسازیشده و مشاهدهای وجود دارد. فقط در سرعت رواناب شبیهسازیشده و مشاهدهای اختلاف کمی وجود دارد، اما این اختلاف بیشتر از حد قابل قبول آن (ضریب ناش>5/0) است؛ به طوری که مقدار ضریب ناش (NS) برای واقعة اول، دوم و سوم بهتـرتیب 69/0، 85/0 و 52/0 است. این موضوع نشاندهندة کارایی مدل SWMM در منطقة مورد مطالعه است و میتوان از این مدل در طراحیهای مناسب و ارزیابی سیستمهای شبکة زهکشی شهری استفاده کرد.
قدرت اله حیدری؛ حمید رضا سعیدی گراغانی
چکیده
ارزیابی تنوع و غنای گونهای به درک صحیحِ کارکرد اکوسیستم، حفظ و حراست ذخایر ژنی، بررسی و کنترل تغییرات محیطی، و موفقیت یا عدم موفقیت برنامههای مدیریت منابع طبیعی کمک میکند. چرای بیرویه و بدون برنامة دام یکی از شایعترین و شاید مهمترین عامل تخریب مراتع و کاهش تنوع و غنای گونهای است. با توجه به نقش و اهمیت چرای دام در تغییرات ...
بیشتر
ارزیابی تنوع و غنای گونهای به درک صحیحِ کارکرد اکوسیستم، حفظ و حراست ذخایر ژنی، بررسی و کنترل تغییرات محیطی، و موفقیت یا عدم موفقیت برنامههای مدیریت منابع طبیعی کمک میکند. چرای بیرویه و بدون برنامة دام یکی از شایعترین و شاید مهمترین عامل تخریب مراتع و کاهش تنوع و غنای گونهای است. با توجه به نقش و اهمیت چرای دام در تغییرات کمّی و کیفی پوشش گیاهی، تحقیق حاضر به مطالعة اثر شدت چرا در سه سایت مرجع (قرق)، کلید، و بحرانی بر روی تنوع و غنای گونهای با فرمهای رویشی مختلف در مراتع ییلاقی دامنة جنوبی قلة دماوند پرداختـه اسـت. در هر واحد (سایت) نمونهبرداری در طول 3 ترانسکت 150 متری انجام گرفت. در طول هر ترانسکت، 15 پلات با ابعاد یک متر مربع و در فاصلة 10 متری از هم قرار گرفت و در هر پلات نوع و تعداد گونههای گیاهی موجود و درصد و تعداد پایة آنها یادداشت شد. برای ارزیابی شاخصهای عددی تنوع و غنای گونهای از نرمافزار Past استفاده شد و شاخصهای تنوع سیمپسون، شانون- واینر و غنای منهنیک و مارگالف محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل دادهها در محیط نرمافزار SPSS18 انجام شد و مقایسة شاخصهای مختلف تنوع و غنا بین مناطق با شدتهای چرایی مختلف توسط آزمون چنددامنهای دانکن صورت پذیرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که با افزایش فشار چرا از تنوع و غنای گونههای فورب و گراس کاسته شد و بوتهایها افزایش یافتند، به گونهای که در منطقة مرجع، فـوربها و گراسها دارای بیشترین و بوتهایها دارای کمترین تنوع و غنا بودند، این در حالی است که به دلیل مدت استفاده و تکرار چرا در منطقة بحرانی گونههای بوتهای دارای بیشترین تنوع و غنا بوده و از تنوع گونههای فورب و گراس بهشدت کاسته شده است. به طور کلی، در منطقة مورد بررسی، با افزایش فشار چرای دام شاهد کاهش تنوع و غنای گونهای هستیم که، به دلیل تأثیرات منفی آن در پایداری اکوسیستم، بهرهبرداران، مدیران، و کارشناسان مرتع باید بدان توجه کنند.
معصومه عباسی خالکی؛ محمد جعفری؛ علی طویلی؛ مهدی معمری
چکیده
در این مطالعه، به منظور بررسی تغییرات خاکشناختی منطقة حسینآباد حپشلو در اثر کشت آتریپلکس، پس از بازدید عرصة مورد مطالعه، دو سایت نزدیک به هم هر یک به مساحت یک هکتار انتخاب شد، که در یک سایت بوتهکاری با گونة آتریپلکس کانسنس انجام شده بود، و سایت مجاور، که شاهد درنظر گرفته شد، فاقد بوته بود. با روش تصادفی- سیستماتیک و با استقرار ...
بیشتر
در این مطالعه، به منظور بررسی تغییرات خاکشناختی منطقة حسینآباد حپشلو در اثر کشت آتریپلکس، پس از بازدید عرصة مورد مطالعه، دو سایت نزدیک به هم هر یک به مساحت یک هکتار انتخاب شد، که در یک سایت بوتهکاری با گونة آتریپلکس کانسنس انجام شده بود، و سایت مجاور، که شاهد درنظر گرفته شد، فاقد بوته بود. با روش تصادفی- سیستماتیک و با استقرار 3 ترانسکت به طول 100 متر در هر سایت نمونهبرداری انجام شد. در سایت بوتهکاریشده ترانسکتها بر روی ردیفهای کشتشده و عمود بر فاروها، و در سایت شاهد موازی یکدیگر و عمود بر خطوط تراز قرار گرفتند. در ابتدا، وسط، و انتهای هر ترانسکت پروفیل خاک حفر شد و در هر پروفیل مقدار کافی نمونة خاک از دو عمق ۰ ـ ۳۰ سانتیمتر (خاک سطحی) و بیش از 30 سانتیمتر (عمق ریشهدوانی بوته) برداشت شد. سپس، خصوصیات خاک از قبیل بافت، اسیدیته، هدایت الکتریکی، آهک، سدیم قابل تبادل، مادة آلی، و عناصر سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، و نیتروژن اندازهگیری شد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که مقدار pH و منیزیم کاهش معنیداری در سایت بوتهکاریشده نسبت به سایت شاهد داشت. همچنین، سدیم، منیزیم، آهک، و کلسیم افزایش معنیداری در منطقة بوتهکاری نسبت به منطقة شاهد داشت. به طور کلی، نتایج نشان میدهد که تأثیر کشت این گونه بر روی خاک منطقة مورد مطالعه پس از گذشت هفت سال منفی بوده و باعث افزایش املاح در خاک شده است، که
لیلا زندی؛ رضا عرفانزاده؛ حامد جنیدی
چکیده
این پژوهش بهمنظور تعیین اثر تغییر کاربری جوامع مرتعی به کاربری زراعی و باغی بر مهمترین شاخصهای کیفی خاک از قبیل کربن آلی کل خاک و ماده آلی ذرهای در میکرو و ماکرو خاکدانه در حوزه صلوات آباد سنندج انجام شد. خردادماه 1393 همزمان با رشد غالب گیاهان با پیمایش صحرایی، یک مرتع، دو نخودزار، دو گندمزار و دو باغ بهعنوان محدوده ...
بیشتر
این پژوهش بهمنظور تعیین اثر تغییر کاربری جوامع مرتعی به کاربری زراعی و باغی بر مهمترین شاخصهای کیفی خاک از قبیل کربن آلی کل خاک و ماده آلی ذرهای در میکرو و ماکرو خاکدانه در حوزه صلوات آباد سنندج انجام شد. خردادماه 1393 همزمان با رشد غالب گیاهان با پیمایش صحرایی، یک مرتع، دو نخودزار، دو گندمزار و دو باغ بهعنوان محدوده مطالعاتی انتخاب شدند. برای این منظور، نمونهبرداری از خاک به شکل تصادفی- سیستماتیک صورت گرفت و درمجموع 42 نمونه خاک جمعآوری شد. سپس با استفاده از الکهای 2 و 25/0 میلیمتری ماکرو و میکرو خاکدانهها تفکیک شدند. دو فاکتور مهم و کیفی خاک شامل ماده آلی ذرهای و کربن آلی کل موجود در ماکرو و میکرو خاکدانهها به تفکیک اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که تبدیل مرتع به کاربریهای نخودزار، گندمزار و باغ باعث کاهش معنیدار ماده آلی ذرهای و کربن آلی کل میکروخاکدانه میگردد درحالیکه در ماکروخاکدانهها، تبدیل مرتع به نخودزار و گندمزار باعث کاهش دو فاکتور مورد اندازهگیری گردید و تبدیل مرتع به باغ اثر معنیداری بر دو فاکتور خاک نداشت. چنانچه بخواهد تغییر کاربری از مرتع به اراضی کشاورزی صورت گیرد، باغ پیشنهاد میگردد.
پیمان امین؛ محمد رضا اختصاصی
چکیده
در دو دهۀ اخیر، به دنبال نشست زمین به طور خاص در دشتهای ریزدانه، شکافها و گسیختگیهایی در رسوبات دشت یزد- اردکان پدید آمده است که به آن شق گفته میشود. یکی از فرضیات مهم و اساسی در رابطه با ظهور این پدیده برداشت بیرویۀ آب از سفرههای آب زیرزمینی و کاهش فشار هیدرو دینامیکی و متراکم شدن لایهها و رسوبات است. این پدیده در ...
بیشتر
در دو دهۀ اخیر، به دنبال نشست زمین به طور خاص در دشتهای ریزدانه، شکافها و گسیختگیهایی در رسوبات دشت یزد- اردکان پدید آمده است که به آن شق گفته میشود. یکی از فرضیات مهم و اساسی در رابطه با ظهور این پدیده برداشت بیرویۀ آب از سفرههای آب زیرزمینی و کاهش فشار هیدرو دینامیکی و متراکم شدن لایهها و رسوبات است. این پدیده در رسوبات ریزدانه با شدت و نمود بیشتر تظاهر نموده و موجب آسیب رسیدن به سازههای ساختمانی، جادهها، دکلها و غیره میشود. منطقۀ مورد مطالعه اراضی دشت رسی فاقد سنگفرش سطحی و یا سنگریزۀ عمقی بوده و در شرق یزد میباشد. به منظور نمونه برداری، 12 نمونۀ خاک در سه نقطه که یکی از آنها در مجاورت شق و دو نقطۀ دیگر به فاصله 100 متر از طرفین بودند انتخاب گردید و در هر نقطه چهار پروفیل از صفر تا عمق 120 سانتیمتر حفر شد. بر روی نمونهها آزمایشاتی از جمله، اندازهگیری شاخصهای تغییر ضرایب حجمی در مقابل رطوبتهای مختلف در جعبههای مکعبی فلزی گالوانیزه به ابعاد 20 سانتیمتر، آزمایشات تعیین حدود آتربرگ، حد واگرایی و سایر شاخصهای مکانیک خاک انجام گرفت. نتایج نشان داد که حد روانی خاک محدودۀ شق، نزدیک به 29 درصد و حد رطوبت شق خوردگی نزدیک به 4 درصد شد. همچنین بیشترین مقدار همکشیدگی عمودی (فرونشست) حدود 11 درصد و بیشترین مقدار همکشیدگی افقی حدود 6 درصد در خاکهای محدودۀ شق رخ داد. به عبارتی دیگر به ازای هر متر عمق رسوب امکان 11 سانتیمتر نشست در عرصههای با شرایط رطوبتی کمتر از 4 درصد دور از انتظار نمیباشد. با توجه به شرایط خاص منطقه پیشنهاد میگردد پروژههای سازهای از جمله احداث جاده، خطوط گاز، لولۀ آب و پلسازی در این گونه عرصهها انجام نشود.
رضا حامدمقدم سالاری؛ عباسعلی قزل سوفلو؛ میلاد ایرانشاهی
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی پتانسیل برخی گیاهان برای گیاهپالایی خاک آلوده به فلزات سرب، روی، کادمیوم و مس میباشد. برای انجام این مطالعه چهار گونۀ گیاهی بومادران (Achillea millefolium)، آگروپایرون (Agropyron elongatum)، بوفالوگرس (Bouteloua dactyloides) و آرتمیزیا (Artemisia sieberi) کشت شدند و نمونههای گیاهی با پساب تصفیهخانه آبیاری شدند. نتایج نشان داد در مورد ...
بیشتر
هدف از این مطالعه بررسی پتانسیل برخی گیاهان برای گیاهپالایی خاک آلوده به فلزات سرب، روی، کادمیوم و مس میباشد. برای انجام این مطالعه چهار گونۀ گیاهی بومادران (Achillea millefolium)، آگروپایرون (Agropyron elongatum)، بوفالوگرس (Bouteloua dactyloides) و آرتمیزیا (Artemisia sieberi) کشت شدند و نمونههای گیاهی با پساب تصفیهخانه آبیاری شدند. نتایج نشان داد در مورد گیاهان، سه گیاه B. dactyloides، A. sieberi، A. millefolium انتقال دهندۀ خوب فلزات به اندامهای هوایی خود میباشند که مناسب برای استخراج گیاهی (مهمترین تکنیک گیاهپالایی) هستند. گونۀ A. elongatum فلزات مس و سرب را بیشتر در ریشه تجمع میدهد. این خصوصیت مناسب فنآوری تثبیت گیاهی میباشد. همچنین توانایی چهار گونۀ گیاهی جهت گیاهپالایی، به شرح زیر است: B. dactyloides < A. millefolium < A. sieberi = A. elongatum. گیاه B. dactyloides جهت گیاهپالایی هر چهار فلز سنگین مناسب میباشد. برای گیاه B. dactyloides مقدار فاکتور انتقال گیاهی (TF) در فلزات روی، مس، سرب و کادمیوم به ترتیب: 17/1 و 09/1 و 02/1 و 41/1 و مقدار فاکتور غلظت فلز (BCF) برای آن در فلزات فوق به ترتیب: 77/1 و 22/1 و 95/0 و 37/1 میباشد. با توجه به اینکه گیاه B. dactyloides تحمل بالایی نسبت به خشکسالی و دمای بالا دارد و همچنین مناسب جهت چمنکاری میباشد، پیشنهاد میشود از این گونه جهت گیاهپالایی خاکهای آلوده به فلزات سنگین مناطق آلوده و همچنین چمنکاری استفاده گردد که علاوه بر پاکسازی خاک از فلزات سنگین و مناسب بودن با آبوهوای بومی بسیاری از مناطق ایران و نیاز کم به آبیاری، به زیبایی بصری محیط هم کمک میکند.
جهانبخش تیموری مژن آبادی؛ پروین رامک؛ وحید کریمیان
چکیده
ارزیابی اکوسیستمها در طول زمان در برابر عکسالعملهای محیطی و مدیریتی از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا نتایج این ارزیابی به اتخاذ تصمیمات مناسب در جهت ارتقاء آن اکوسیستم منتهی خواهد شد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر توالی زمانی عملیات بیولوژیک کاشت گیاه زردتاغ بر ویژگیهای عملکردی مراتع شهرستان خواف میباشد. سه محدودۀ ...
بیشتر
ارزیابی اکوسیستمها در طول زمان در برابر عکسالعملهای محیطی و مدیریتی از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا نتایج این ارزیابی به اتخاذ تصمیمات مناسب در جهت ارتقاء آن اکوسیستم منتهی خواهد شد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر توالی زمانی عملیات بیولوژیک کاشت گیاه زردتاغ بر ویژگیهای عملکردی مراتع شهرستان خواف میباشد. سه محدودۀ مرتعی که عملیات تاغکاری با گونۀ زردتاغ با سنین متفاوت 10، 20 و 30 ساله در آن صورت گرفته بود و منطقۀ شاهد جهت مطالعه انتخاب شد. نمونهبرداری در امتداد 3 ترانسکت 100 متری که به فاصلۀ 10 متری از یکدیگر مستقر شدند برای هر محدوده و در مجموع 12 ترانسکت، اندازهگیری و تجزیه و تحلیل شد. با استفاده از روش تحلیل عملکرد چشمانداز سه ویژگی پایداری، نفوذپذیری و چرخۀ عناصر با استفاده از 11شاخص سطح خاک اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که بین توالی زمانی احیای بیولوژیک از نظر عملکردی تفاوت معنیداری وجود دارد (01/0P<). بیشترین میزان پایداری و نفوذپذیری مربوط به محدودۀ تاغکاری شدۀ 30 ساله و کمترین آن متعلق به منطقۀ شاهد است. بین زمانهای مختلف احیای بیولوژیک منطقه با کاشت تاغ، اختلاف معنیداری با منطقۀ شاهد به لحاظ شاخص چرخۀ عناصر غذایی وجود دارد (01/0P<). بیشترین میزان عناصر غذایی بهترتیب مربوط به محدودۀ تاغکاری شدۀ 30 ساله، تاغکاری 20 ساله، تاغکاری 10 ساله و منطقۀ شاهد است. به طور کلی نتایج تحقیق حاضر نشان از تأثیرات مثبت احیای بیولوژیک بر خصوصیات عملکردی مرتع مورد نظر دارد و این تأثیرات مثبت با گذر زمان در افزایش شاخصهای عملکردی بیشتر نمایان شده است.
محمد رضا اختصاصی؛ فاطمه سادات حضیرئی
چکیده
یکی از روشهای معمول برای کنترل حرکت ماسههای روان مالچپاشی بر سطح آنهاست. تا کنون در ایران از مالچهای نفتی برای تثبیت تپههای ماسهای استفاده میشده است. تخریب محیط زیست به وسیلة مالچهای نفتی و همچنین هزینههای زیاد استفاده از آنها باعث شده است که مراکز پژوهشی کشور در تحقیق بر روی تغییرِ نوع و شیوههای مالچپاشی ...
بیشتر
یکی از روشهای معمول برای کنترل حرکت ماسههای روان مالچپاشی بر سطح آنهاست. تا کنون در ایران از مالچهای نفتی برای تثبیت تپههای ماسهای استفاده میشده است. تخریب محیط زیست به وسیلة مالچهای نفتی و همچنین هزینههای زیاد استفاده از آنها باعث شده است که مراکز پژوهشی کشور در تحقیق بر روی تغییرِ نوع و شیوههای مالچپاشی فعال شوند. در این تحقیق، برای نخستین بار در کشور ایران، از نسبتهای مختلف سیمان و آهک و ماسة بادی به عنوان مالچ طبیعی استفاده شد. بدین منظور، از تپههای ماسهای دشت یزد- اردکان به عنوان بستر و ترکیبهای مختلف سیمان پرتلند، ماسة بادی و آهک به عنوان تیمارهای مالچ سیمانی استفاده شد. به هر تیمار یک لیتر آب اضافه شد. سپس، بر روی پلاتهایی به ابعاد 100 × 30 و 30 سانتیمتر عمق ماسة بادی پاشیده شد. این تحقیق در قالب طرح آماری کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. سایر عوامل فیزیکی، مانند ضخامت، مقاومت فشاری سلههای ایجادشده و میزان فرسایشپذیری از سطح تیمارها، اندازهگیری شد. دادهها با نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد، با افزایش مقدار سیمان، مقاومت سلههای ایجادشده در سطح خاک افزایش مییابد. از آنجا که تیمار ترکیبی 400 گرم سیمان و 10 گرم آهک و 800 گرم ماسه پاسخگوی حداقل شرایط فیزیکی لازم برای تثبیت ماسههای روان بود، این تیمار مناسبترین تیمار انتخاب شد. هزینههای اجرایی مالچ جدید نیز حدود 30 درصد هزینههای مالچ نفتی برآورد میشود.
عسگر حسین زاده؛ قدرت اله حیدری؛ حسین بارانی؛ حسن زالی؛ احسان زندی اصفهان
چکیده
کوچندگی از گذشتههای دور یکی از شیوههای معیشت در سرزمین ایران بوده است. علیرغم اینکه این شیوۀ زندگی در دورههای مختلف تغییراتی کرده است، اما شدت و ضعف آن علاوه بر دام و مرتع، منشاء اجتماعی، سیاسی و امنیتی نیز داشته است. بنابراین بررسی انسجام اجتماعی و فرهنگی عشایر حائز اهمیت فراوانی است. جامعۀ آمـاری منطقۀ مورد نظر 70 نفر بوده ...
بیشتر
کوچندگی از گذشتههای دور یکی از شیوههای معیشت در سرزمین ایران بوده است. علیرغم اینکه این شیوۀ زندگی در دورههای مختلف تغییراتی کرده است، اما شدت و ضعف آن علاوه بر دام و مرتع، منشاء اجتماعی، سیاسی و امنیتی نیز داشته است. بنابراین بررسی انسجام اجتماعی و فرهنگی عشایر حائز اهمیت فراوانی است. جامعۀ آمـاری منطقۀ مورد نظر 70 نفر بوده است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 58 نمونه (نفر) انتخاب گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده و روش جمعآوری اطلاعات با استفاده از تکنیکهای مشاهده، مصاحبه انجام گرفت. برای اندازهگیری انسجام اجتماعی از 5 گویه استفاده شده است که در داخل پرسشنامهها گنجانده شده بودند و شامل رعایت حقوق عرفی، اعتماد درونگروهی، اعتماد قومی و محلی، اعتماد و میزان آگاهی از طرحهای ارائه شده از طرف دولت، حمایت قانون است. میزان ضریب الفای کرونباخ برای انسجام اجتماعی 88/0 بدست آمده و با استفاده از نرم افزار SPSS میزان همبستگی انسجام اجتماعی از طریق آزمون پیرسون با فاکتورهایی مانند، سابقه بهرهبرداران، میزان درآمد سالانه از دامداری و تعداد دام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد بین میزان انسجام اجتماعی با میزان درآمد سالانه از دامداری و سابقۀ بهرهبرداران رابطه مستقیم معنیدار و با تعداد دام رابطه عکس معنیداری وجود دارد. که این نشاندهندۀ رابطۀ تنگاتنگ جامعۀ عشایری با انسجام اجتماعی آنهاست. پس نیازهای جامعه عشایری باید در قالب انسجام اجتماعی آنها تأمینشود. در آخر به نظام عشایری کشور باید بهصورت یک میراث فرهنگی نگریست و نباید آن را با شاخصهایتوسعۀ امروزی سنجید.
شهاب الدین زارع زاده مهریزی؛ اسداله خورانی؛ جواد بذرافشان؛ ام البنین بذرافشان
چکیده
رودخانه گاماسیاب یکی از پنج شاخه اصلی رودخانه کرخه است و نقش اساسی در حفظ حیات و زیست بوم منطقه دارد. برای اتخاذ شیوههای صحیح و پایدار مدیریت منابع آب رودخانه گاماسیاب، کسب آگاهی مستمر از وضعیت کمی و کیفی آب و نیز تغییرات آن ضروری است. امروزه استفاده از مدلهای هیدرولوژیکی به منظور شبیهسازی فرآیندهای کمی و کیفی مرتبط با چرخه ...
بیشتر
رودخانه گاماسیاب یکی از پنج شاخه اصلی رودخانه کرخه است و نقش اساسی در حفظ حیات و زیست بوم منطقه دارد. برای اتخاذ شیوههای صحیح و پایدار مدیریت منابع آب رودخانه گاماسیاب، کسب آگاهی مستمر از وضعیت کمی و کیفی آب و نیز تغییرات آن ضروری است. امروزه استفاده از مدلهای هیدرولوژیکی به منظور شبیهسازی فرآیندهای کمی و کیفی مرتبط با چرخه آب متداول است. برای استفاده از این مدلها، اثبات توانایی آنها در شبیهسازی چرخه آبی حوضه لازم است. یکی از مدلهایی که در این راستا در سطح بین المللی مورد استفاده گسترده قرار میگیرد مدل SWATمیباشد. این پژوهش به ارزیابی عملکرد مدل SWATدر شبیه سازی دبی جریان رودخانه گاماسیاب پرداخت. اجرای این مدل نیاز به نقشهرقومی ارتفاع (DEM)، نقشه خاک، نقشه کاربری اراضی و طبقهبندی شیب دارد. در ابتدا دبی جریان با گام زمانی روزانه در ایستگاه هیدرومتری پلچهر با استفاده از دادههای بارش دو ایستگاه سینوپتیک و سه ایستگاه هواشناسی و دمای حداقل و حداکثر روزانهی دو ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه و همدان برای دوره 1977-1995 میلادی واسنجی و سپس برای دوره 1996-2005 میلادی اعتبارسنجی شد. ضرایب آماری شامل ضریب نش- ساتکلیف، R2، P-factor و R-factor برای دوره واسنجی به ترتیب برابر با 71/0، 73/0، 79/0 ، 36/1 و برای دوره اعتبارسنجی به ترتیب برابر با 57/0، 61/0، 71/0 و 34/1 بدست آمد. این نتایج حاکی از توانایی مدل SWAT در شبیهسازی جریان رودخانه گاماسیاب دارد و پژوهشگران میتوانند از این مدل برای اعمال سناریوهای مدیریتی در زمان کوتاه و هزینه کم جهت تصمیمگیری بهتر استفاده نمایند.
قباد رستمی زاد؛ علی سلاجقه؛ علی اکبر نظری سامانی؛ جمال قدوسی
چکیده
یکی از انواع فرسایشهای آبی که موجب تخریب اراضی و بر هم خوردن تعادل در پهنههای منابع طبیعی میشود، پدیدۀ فرسایش خندقی است. تخریب اراضی، بر هم خوردن منظر زمین و تعادل اکولوژیک و به مخاطره افتادن منابع زیستی در این مناطق، از جمله موارد دیگری است که پژوهش در مورد فرسایش خندقی به ویژه در شهرستان درهشهر را گریزناپذیر و الزامی ...
بیشتر
یکی از انواع فرسایشهای آبی که موجب تخریب اراضی و بر هم خوردن تعادل در پهنههای منابع طبیعی میشود، پدیدۀ فرسایش خندقی است. تخریب اراضی، بر هم خوردن منظر زمین و تعادل اکولوژیک و به مخاطره افتادن منابع زیستی در این مناطق، از جمله موارد دیگری است که پژوهش در مورد فرسایش خندقی به ویژه در شهرستان درهشهر را گریزناپذیر و الزامی میکند. در همین راستا تعداد 36 خندق در پهنۀ خندقی دره شهر در استان ایلام انتخاب شدند. سپس عوامل محیطی، خصوصیات فیزیکی-شیمیایی خاک، پوشش و هیدرولوژیکی خندقهای مورد آزمون با استفاده از عکسهای هوایی، نقشههای رقومی مربوطه و عملیاتهای میدانی مشخص شدند. برای تعیین میزان اثرگذاری این عوامل بر روی هریک از مشخصات ژئومتری خندق با استفاده از منطق فازی و نظریۀ اطلاع، تابع عضویت و وزن تابع عضویت هریک از عوامل محاسبه شد. سپس رابطۀ بین متغیرهای وابسته و مستقل با استفاده از رگرسیون چند متغیره بدست آمد. نتایج بررسیهای آماری با استفاده از روش رگرسیون چند متغیرۀ گامبهگام نشان داد که طول خندق با مساحت بالادست خندق، عرض بالا و پایین و سطح مقطع خندق با ضریب گردی حوضه، عمق خندق با ضریب گردی حوضه و انحنای دامنه، ارتفاع پیشانی خندق با شیب محلی سر خندق و شیب جدارۀ خندق با درصد تاج پوشش رابطۀ معنیداری دارند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که مشخصات ژئومتری خندق در منطقۀ مورد مطالعه تابعی از سطح بالادست، ضریب گردی حوضه، انحنای دامنه، شیب محلی سر خندق و درصد تاج پوشش حوزهآبخیز خندق خواهد بود.
صادق حسیننیایی؛ حسین آذرنیوند؛ محمد جعفری؛ محمدعلی زارع چاهوکی
چکیده
گونۀ تاغ از گیاهان مقاوم در روﻳﺸﮕﺎهﻫﺎی ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺑﻴﺎﺑـﺎﻧﻲ اﺳـﺖ ﻛـﻪ از زﻣـﺎن ﻛﻨﺘـﺮل ﻣﺎﺳﻪﻫﺎی روان ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻳﻜﻲ از راهﺣﻞﻫـﺎی ﻣﺒـﺎرزه ﺑﺎ ﻓﺮﺳﺎﻳﺶ و ﺗﺜﺒﻴﺖ ﺷﻦ ﺑﺎ روش ﺑﻴﻮﻟﻮژﻳﻚ ﻫﻤﻮاره ﻣـﺪ ﻧﻈـﺮ ﻣﺤﻘﻘﺎن و دﺳـﺖاﻧـﺪرﻛﺎران ﺑـﻮده اﺳـﺖ. در این تحقیق که در جنگلهای دستکاشت اشتهارد صورت گرفت، اثر زمان ...
بیشتر
گونۀ تاغ از گیاهان مقاوم در روﻳﺸﮕﺎهﻫﺎی ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺑﻴﺎﺑـﺎﻧﻲ اﺳـﺖ ﻛـﻪ از زﻣـﺎن ﻛﻨﺘـﺮل ﻣﺎﺳﻪﻫﺎی روان ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻳﻜﻲ از راهﺣﻞﻫـﺎی ﻣﺒـﺎرزه ﺑﺎ ﻓﺮﺳﺎﻳﺶ و ﺗﺜﺒﻴﺖ ﺷﻦ ﺑﺎ روش ﺑﻴﻮﻟﻮژﻳﻚ ﻫﻤﻮاره ﻣـﺪ ﻧﻈـﺮ ﻣﺤﻘﻘﺎن و دﺳـﺖاﻧـﺪرﻛﺎران ﺑـﻮده اﺳـﺖ. در این تحقیق که در جنگلهای دستکاشت اشتهارد صورت گرفت، اثر زمان و ارتفاع هرس بر پایههایی از تاغ که آثار پژمردگی و خشکیدگی در آنها قابل مشاهده بود، مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش در قالب آزمایش فاکتوریل بر مبنای طرح کاملاً تصادفی با چهار تیمار اصلی زمان هرس (مرداد، آبان، دی، اسفند) و چهار تیمار فرعی ارتفاع هرس (هرس کفبر، 25 سانتیمتر، 50 و 75 سانتیمتر) اجرا شد. قبل از اعمال هرس، جهت همگن و هم اندازه بودن پایهها، متغیرهای ارتفاع، قطر تاج و قطر یقه در مورد هر پایه اندازهگیری شد. اواخر تیر ماه همان سال وضعیت پایهها از لحاظ جستزنی یا عدم جست بررسی گردید و ویژگیهای کمی جست، همچون تعداد، ارتفاع و قطر جستها در هر پایه اندازهگیری شد. نتایج حاکی از آن بود که هرس باعث تحریک جستزنی شده است، چرا که 5/97 درصد از پایهها دارای جست بودند. هرس در دی ماه از ارتفاع 75 سانتیمتر با تعداد 100 جست بیشترین تعداد جست را دارا میباشد. کمترین تعداد مربوط به هرس کفبر در آبان ماه با تعداد 5 جست میباشد. از لحاظ ارتفاع جست، هرس در دی ماه از ارتفاع 50 و 75 سانتیمتر بزرگترین جستها را دارا بود. حداقل ارتفاع جست نیز مربوط به هرس کفبر در زمانهای مختلف میباشد. از لحاظ قطر جست تفاوت معنیداری بین تیمارها وجود ندارد، اما در کل هرس در دی ماه قطورترین جستها را به خود اختصاص داده است. بنابراین میتوان گفت هرس در دی ماه از ارتفاع 75 سانتیمتر به عنوان بهترین زمان و ارتفاع هرس میباشد.