سادات فیض نیا؛ احمد رضا مختاری؛ محمد جعفری؛ محمد جواد قانعی بافقی؛ زیبا خداییان
چکیده
معدنکاری و مراحل مختلف آن از جمله عوامل گسترش آلودگی در محیطهای طبیعی است. آلودگیهای حاصل میتواند بر منابع خاک و آب و گیاه در یک منطقه تأثیرگذار باشد و با جذب توسط گیاهان عملاً در چرخۀ غذایی وارد گردد. در بین عناصر معدنی، سرب به لحاظ اثرات سمی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به منظور بررسی نحوۀ گسترش سرب در خاک پاییندست ...
بیشتر
معدنکاری و مراحل مختلف آن از جمله عوامل گسترش آلودگی در محیطهای طبیعی است. آلودگیهای حاصل میتواند بر منابع خاک و آب و گیاه در یک منطقه تأثیرگذار باشد و با جذب توسط گیاهان عملاً در چرخۀ غذایی وارد گردد. در بین عناصر معدنی، سرب به لحاظ اثرات سمی از اهمیت ویژهای برخوردار است. به منظور بررسی نحوۀ گسترش سرب در خاک پاییندست معدن سرب و روی کوشک بافق و تعیین بشرزاد (آنتروپوژنیک) یا زمینزاد (ژئوژنیک) بودن آن با استفاده از روش سیستماتیک تصادفی طبقهبندی شده به فاصلۀ 500 تا 1500 متر از خاک سطحی در دو عمق 5-0 سانتیمتری و 30-5 سانتیمتری نمونهگیری انجام شد و در منطقهای نزدیک و دارای خصوصیات زمین شناسی مشابه با منطقه مورد مطالعه نیز نمونۀ خاکی بهعنوان شاهد تهیه شد و پس از آمادهسازی، نمونهها به روش ICP-MS آنالیز گردید و میزان سرب نمونهها مشخص شد. با کمک شاخصهای غنیشدگی و اندیس تجمع زمین میزان گسترش و شدت آلودگی مشخص و نقشههای مربوطه تهیه گردید. نتایج نشان میدهد که مقدار متوسط سرب در خاک سطحی، حدود چهار برابر مقدار آن در عمق است؛ همچنین تا حدود یک کیلومتری از منطقه، میزان سرب از mg/kg290 فراتر میرود که بیش از حد مجاز است. بعلاوه اختلاف میزان سرب در سطح و عمق، نشانگر آن است که آلودگی، عمدتاً نتیجه فعالیت انسان بوده و با افزایش فاصله از معدن میزان آلودگی کاسته میشود و بیشترین انتشار در حاشیه مسیل اصلی حوزه میباشد.
حمید رضا مرادی؛ هانیه اسدی؛ سید حمید رضا صادقی؛ عبدالرسول تلوری
چکیده
آبنمودی که در خروجیِ حوضة آبخیز شکل میگیرد میتواند مبین واکنش هیدرولوژیکی حوضه در برابر رفتار ژئومورفولوژیکی آن باشد. در این تحقیق سعی شده است با استفاده از سامانة اطلاعات جغرافیایی و مفهوم آبنمود واحد لحظهای، پاسخگوییِ حوضة آبخیز شبیهسازی شود. در روش فیزیکی حاضر آبنمود واحد لحظهای کلارک بر اساس سه پارامترـ ...
بیشتر
آبنمودی که در خروجیِ حوضة آبخیز شکل میگیرد میتواند مبین واکنش هیدرولوژیکی حوضه در برابر رفتار ژئومورفولوژیکی آن باشد. در این تحقیق سعی شده است با استفاده از سامانة اطلاعات جغرافیایی و مفهوم آبنمود واحد لحظهای، پاسخگوییِ حوضة آبخیز شبیهسازی شود. در روش فیزیکی حاضر آبنمود واحد لحظهای کلارک بر اساس سه پارامترـ زمان تمرکز، ضریب ذخیره، و منحنی زمان- مساحتـ استخراج شد. بنابراین، ارزیابی دقت کاربرد روشهای مختلف تعیین منحنی زمان- مساحت شامل روش نیمرخ آبراهه، سرعتهای مساوی، و لاورنسن در تهیة آبنمود واحد لحظهای به روش کلارک در این تحقیق مد نظر قرار گرفت. نتایج ارزیابی این روشها در مقایسه با نتایج مستخرج از آبنمودهای مشاهدهای با استفاده از روش کیفی و شاخصهای آماری نشان داد که روشهای سرعتهای مساوی در تعیین منحنی زمان- مساحت از دقت بیشتری برخوردارند. مقادیر آمارههای ارزیابی کمّی بین آبنمود واحد متوسط بهدستآمده از سیلابهای مشاهداتی حوضة آبخیز با آبنمود واحد کلارک بهدستآمده از روش سرعتهای مساوی با استفاده از مجذور میانگین مربعات خطا، میزان انحراف از دبی اوج، ضریب کارایی، و خطای نسبی دبی اوج، زمان تا اوج، و زمان پایه بهترتیب 39/1، 93/0، 83/0، 13/7، 33/33، و 38/15 درصد بود. همچنین، تحقیق حاضر نشان داد که مدل کلارک در شبیهسازی آبنمود واحد سیلاب در حوضة آبخیز کسیلیان در استان مازندران از کارایی بیشتری برخوردار است.
قادر کریمی؛ حسن یگانه؛ حسن براتی
چکیده
مراتع از گونههای گیاهی مختلفی تشکیل شدهاند که ظهور مراحل فنولوژیکی در هر یک از آنها تحت تأثیر عوامل محیطی و ژنتیکی قرار میگیرد. بهمنظور بهرهبرداری بهموقع و دستیابی به عملکرد قابلقبول در هر گیاه لازم است که ظهور پدیدههای زیستی ثبت و مورد مطالعه قرار گیرند. هدف از تحقیق حاضر بررسی مراحل مختلف فنولوژی گونه Bromus ...
بیشتر
مراتع از گونههای گیاهی مختلفی تشکیل شدهاند که ظهور مراحل فنولوژیکی در هر یک از آنها تحت تأثیر عوامل محیطی و ژنتیکی قرار میگیرد. بهمنظور بهرهبرداری بهموقع و دستیابی به عملکرد قابلقبول در هر گیاه لازم است که ظهور پدیدههای زیستی ثبت و مورد مطالعه قرار گیرند. هدف از تحقیق حاضر بررسی مراحل مختلف فنولوژی گونه Bromus tomentellus بهمنظور دستیابی به برنامههای صحیح مدیریتی در منطقه مورد مطالعه و مناطق مشابه به آن است. به همین منظور این تحقیق در مراتع نیمهاستپی کردان در استان البرز به مدت 4 سال (1389-1386) اجرا شد. از گونه گیاهی موردنظر 10 پایه انتخاب و در طول 4 سال در فصل رویش در مقاطع زمانی 15 روزه در مرحله رویشی و هفتگی در مرحله زایشی تاریخ وقوع مراحل حیاتی گیاه شامل؛ مرحله رویش و رشد رویشی، مرحله گلدهی، بلوغ بذر و مرحله خشک شدن گیاه به همرا اطلاعات مربوط به ارتفاع کل گیاه برحسب سانتیمتر در فرمهای ویژه ثبت گردید. همچنین آمار و اطلاعات هواشناسی مربوط به هر یک چهار سال بررسی شامل؛ درجه حرارت متوسط ماهانه و میزان بارندگی ماهانه از نزدیکترین ایستگاه هواشناسی به منطقه تهیه و با توجه به آن منحنی آمبروترمیک سالهای 1386 تا 1389 بهطور جداگانه بهمنظور تطبیق با مراحل فنولوژیکی گونه مورد مطالعه ترسیم گردید. از درجه حرارت روزانه نیز بهمنظور محاسبه مجموع درجه روزهای رشد مراحل فنولوژیکی استفاده شد. نتایج نشان داد که اینگونه با توجه به شرایط آب و هوایی منطقه بهخصوص دمای محیط (درجه-روز)، رشد خود را در سالهای مختلف در تاریخهای متفاوتی شروع میکند. همچنین مراحل مختلف فنولوژی نیاز دمایی (GDD) تقریباً ثابتی دارند که پس از کسب دمای لازم، ظهور مراحل مشاهده میشود.
رضا امیدی پور؛ رضا عرفانزاده؛ مرزبان فرامرزی
چکیده
چرای شدید دام یکی از مخربترین عوامل در عرصۀ مراتع نیمهخشک کشور است که باعث کاهش تنوع و از بین رفتن برخی از گیاهان حساس به چرا میگردد. از طرف دیگر با توجه به تغییرپذیری الگوی پراکنش گونههای گیاهی در مقیاسهای مختلف، لزوم استفاده از مقیاس در ارزیابیهای تنوع ضروی است. بنابراین این تحقیق با استفاده از روش تقسیمبندی افزایشی ...
بیشتر
چرای شدید دام یکی از مخربترین عوامل در عرصۀ مراتع نیمهخشک کشور است که باعث کاهش تنوع و از بین رفتن برخی از گیاهان حساس به چرا میگردد. از طرف دیگر با توجه به تغییرپذیری الگوی پراکنش گونههای گیاهی در مقیاسهای مختلف، لزوم استفاده از مقیاس در ارزیابیهای تنوع ضروی است. بنابراین این تحقیق با استفاده از روش تقسیمبندی افزایشی به بررسی تأثیر چرای دام روی مؤلفههای تنوع در مقیاسهای گوناگون در مراتع غرب کشور در ایلام میپردازد. بدین منظور نمونهبرداری از 40 پلات 4 مترمربعی در 8 سایت مرتعی شامل 4 سایت قرق و چهار سایت در حال چرا انجام گرفت. بر اساس روش تقسیمبندی افزایشی کل تنوع به مؤلفههای افزایشی درون و بین نمونهها (پلات و سایت) تقسیمبندی گردید. نتایج نشان داد که تنوع بین سایت (بتا2) دارای بیشترین سهم از تنوع کل بود که نشان دهندۀ تفاوت در ترکیب بین سایتها و اهمیت این مقیاس برای امور حفاظتی است. همچنین اعمال قرق سبب افزایش تنوع گونهای در سطح پلات (آلفا 1 و بتا1) گردید، در حالی که سبب کاهش تنوع گونهای در مقیاس سایت (تنوع بین سایتها یا بتا2) شد. بنابراین الزاماً قرق کردن مراتع منجر به افزایش تنوع بهویژه در سطوح وسیعتر نخواهد شد. همچنین قرق دراز مدت میتواند منجر به افزایش یکنواختی و افزایش رقابت بین گیاهان شده و در نهایت تنوع گونهای را کاهش دهد.
شاهین محمدی؛ حمیدرضا کریم زاده؛ سعید پورمنافی؛ سعید سلطانی کوپائی
چکیده
خاک یکی از مهمترین عوامل تولید است که در زندگی اقتصادی و اجتماعی انسان تأثیر بسیار دارد و فرایند فرسایش خاک یکی از مشکلات محیطی است که تهدیدی برای محیط زیست، منابع طبیعی و کشاورزی به شمار میرود. اطلاعات زمانی و مکانی از میزان هدر رفت خاک و تأثیرگذاری فرسایش خاک بر سرزمین در اقدامات مدیریتی، کنترل فرسایش خاک و مدیریت حوزههای آبخیز ...
بیشتر
خاک یکی از مهمترین عوامل تولید است که در زندگی اقتصادی و اجتماعی انسان تأثیر بسیار دارد و فرایند فرسایش خاک یکی از مشکلات محیطی است که تهدیدی برای محیط زیست، منابع طبیعی و کشاورزی به شمار میرود. اطلاعات زمانی و مکانی از میزان هدر رفت خاک و تأثیرگذاری فرسایش خاک بر سرزمین در اقدامات مدیریتی، کنترل فرسایش خاک و مدیریت حوزههای آبخیز نقش مؤثری دارد؛ بنابراین، این پژوهش با هدف مطالعۀ برآورد مکانی و زمانی فرسایش خاک در دورههای 1994، 1999، 2008 و 2015 در زیر حوضۀ مندرجان با مساحت 21100 هکتار واقع در غرب استان اصفهان با استفاده از فنآوریهای سنجش از دور (RS) و سیسـتم اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام گرفت. در پژوهش حاضر ضمن بررسیهای میـدانی، دادهها و اطلاعات مختلف شامل؛ لایۀ مدل رقومی ارتفاعی، تصاویر ماهوارهای، خاک و آمار مربوط به ایستگاههای بارانسنجی بهعنوان ابزار تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. همچنین برآورد میزان فرسایش خاک در حوضۀ مطالعاتی با استفاده از مدل تجدیدنظر شدۀ جهانی فرسایش خاک (RUSLE) انجام شد. نتایج این مطالعه نشان داد که مقدار فرسایش خاک در سال 1994، 1999؛ 2008؛ و 2015 به ترتیب 001/0 تا 233، 001/0 تا 297، 001/0 تا 231 و 001/0 تا 215 تن بر " هکتار در سال" به دست آمد. همچنین عامل پستی و بلندی در منطقه با ضریب همبستگی 80 درصد بیشترین تأثیر را در برآورد میزان فرسایش سالانۀ خاک توسط مدل RUSLE داشته است. این پژوهش، مؤثر بودن فناوریهای نوین سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در شبیهسازی زمانی برای تخمین کمی، دقیقتر و نقطه به نقطه در کل منطقه برای به دست آوردن مقادیر فرسایش خاک را تأیید میکند.
دلارام ضیایی؛ رفعت زارع بیدکی؛ علی اصغر بسالت پور
چکیده
آگاهی از میزان رواناب و رسوب تولید شده از اراضی گوناگون گام مهمی در مدیریت کاربری اراضی است. از آنجایی که اندازهگیری این مقادیر همیشه امکانپذیر نیست، شبیه سازی رواناب و رسوب، راهی جهت نیل به مدیریت جامع حوزۀ آبخیز خواهد بود. در این مطالعه، برای شبیهسازی رواناب و رسوب کاربریهای مختلف زمین شامل مرتع، زارعت، باغ و اراضی شهری ...
بیشتر
آگاهی از میزان رواناب و رسوب تولید شده از اراضی گوناگون گام مهمی در مدیریت کاربری اراضی است. از آنجایی که اندازهگیری این مقادیر همیشه امکانپذیر نیست، شبیه سازی رواناب و رسوب، راهی جهت نیل به مدیریت جامع حوزۀ آبخیز خواهد بود. در این مطالعه، برای شبیهسازی رواناب و رسوب کاربریهای مختلف زمین شامل مرتع، زارعت، باغ و اراضی شهری در حوزۀ آبخیز بهشت آباد که بخش مهمی از حوزۀ آبخیز کارون شمالی میباشد، مدل SWAT مورد استفاده قرار گرفت. بدین منظور، از دادههای دبی و رسوب روزانه ایستگاههای آبسنجی واقع در حوزۀ مطالعاتی استفاده شد و پس از تحلیل حساسیت و واسنجی مدل، تحلیل عدم قطعیت مدل با استفاده از الگوریتم SUFI-2 صورت گرفت. بر اساس نتایج حاصله از ارزیابی کارایی مدل SWAT، مقادیر معیارهای آماری NS و R² برای رواناب در مرحلۀ واسنجی به ترتیب 69/0 و71/0 و در مرحلۀ اعتبارسنجی 64/0 و 66/0 و برای رسوب در مرحله واسنجی به ترتیب 72/0 و 73/0 و در مرحلۀ اعتبار سنجی 66/0و 71/0 به دست آمد که توانایی مدل در برآورد صحیح دبی جریان، رواناب و رسوب در حوزۀ آبخیز بهشت آباد را تأیید مینماید. همچنین نتایج نشان داد که اراضی کشت دیم با رواناب سطحی متوسط 190 میلیمتر و رسوب متوسط 5/24 تن بر هکتار در سال و باغات با میانگین 80 میلیمتر رواناب سطحی و متوسط تولید رسوب 63/1 تن بر هکتار در سال به ترتیب بیشترین و کمترین مقادیر متوسط سالیانۀ تولید رواناب و رسوب را دارند.
غلام عباس قنبریان؛ زهرا یزدان پناه
چکیده
در این پژوهش، بومشناسی فردی گیاه بوتهای و انحصاری ایران با نام ریشپهن Platychaete aucheri Boiss. در بخشهای جنوبی استان فارس، که متعلق به ناحیة رویشی خلیج- عمانی است، مطالعه شد. اطلاعات اقلیمی، پستی و بلندی، خاکشناسی و ویژگیهای تیپ گیاهی (تراکم به روش نزدیکترین همسایه، تاج پوشش به روش ترانسکت نقطهای) و فنولوژی گونه بررسی شد. همچنین، ...
بیشتر
در این پژوهش، بومشناسی فردی گیاه بوتهای و انحصاری ایران با نام ریشپهن Platychaete aucheri Boiss. در بخشهای جنوبی استان فارس، که متعلق به ناحیة رویشی خلیج- عمانی است، مطالعه شد. اطلاعات اقلیمی، پستی و بلندی، خاکشناسی و ویژگیهای تیپ گیاهی (تراکم به روش نزدیکترین همسایه، تاج پوشش به روش ترانسکت نقطهای) و فنولوژی گونه بررسی شد. همچنین، کیفیت علوفه در سه مرحلة مهم رشد گیاهـ شامل رویشی، گلدهی و بذردهیـ در آزمایشگاه تعیین شد. نتایج نشان داد گیاه P.auchri قادر به رویش در شرایط بارندگی اندک (بیشینة 285 میلیمتر) و دمای زیاد (بیشینة 6/49 درجة سانتیگراد) است؛ البته، اندکی در مقابل سرما و یخبندان تحمل دارد. این گیاه محدودة ارتفاعی از 543 تا 1120 متر از سطح دریا، جهات دامنه رو به جنوب و جنوب شرقی و شیبهای 7 تا 80 درصد را ترجیح میدهد. متوسط تاج پوشش این گونه از 8/15 تا 29 درصد متغیر است. خاک رویشگاههای مورد بررسی دارای بافت شنی- لومی و غیر شور و از نظر مواد آلی و عناصر غذایی فقیر است. با افزایش سن گیاه، میزان پروتئین موجود در اندام هوایی روندِ کاهشی را نشان میدهد و در بهترین حالت (53/4 درصد پروتئین در مرحلة گلدهی) نیز پروتئین موردِ نیازِ دام را برآورده نمیسازد. این گیاه، به دلیل دارابودن اسانس، سیستم ریشهای عمیق، اندامهای هوایی چوبی و کرک در سطح برگ و ساقه، بهخوبی فشار چرای دام را تحمل میکند. به طور کلی، گیاه ریشپهن، به دلیل سازگاری با محیط گرم و خشک جنوب فارس (در محدودة مراتع شهرستانهای لار، لامرد، جهرم و داراب)، شکل رویشی بوتهای مقاوم به چرای دام، جذابیت در پرورش زنبور عسل، کاربردهای دارویی در طب سنتی و دارابودنِ نقشی باارزش در کنترل فرسایش آبی و بادی، گونهای چندمنظوره است و در طرحهای مقابله با بیابانزایی و احیای مراتع قشلاقی نواحی جنوب کشور میتوان از آن استفاده کرد. آگاهی از روشهای بهینة تکثیر و استقرار این گونة انحصاریِ ایران نیازمند پژوهشهای تکمیلی است.
محمد رضا فاضل پور عقدائی؛ حسین ملکی نژاد؛ محمدرضا اختصاصی؛ جلال برخورداری؛ اصغر زارع چاهوکی
چکیده
با توجه به پراکنش و گستردگی مناطق مناسب احداث سامانههای بهرهبرداری از سیلاب و گوناگونی پارامترهای اصلی مؤثر در طراحی و اجرای آنها، ارزیابی عملکرد اجزای سامانههای احداث شده در مناطق مختلف کشور را جهت دستیابی به الگوهای بهینه ضروری مینماید. این تحقیق به منظور ارزیابی تأثیر پروژههای پخش سیلاب بر ویژگیهای خاک در استان یزد ...
بیشتر
با توجه به پراکنش و گستردگی مناطق مناسب احداث سامانههای بهرهبرداری از سیلاب و گوناگونی پارامترهای اصلی مؤثر در طراحی و اجرای آنها، ارزیابی عملکرد اجزای سامانههای احداث شده در مناطق مختلف کشور را جهت دستیابی به الگوهای بهینه ضروری مینماید. این تحقیق به منظور ارزیابی تأثیر پروژههای پخش سیلاب بر ویژگیهای خاک در استان یزد (عرصههای پخش سیلاب بافق، هرات و مهریز) انجام گردید. بدین منظور در بندهای اول تا سوم هر سیستم پخش سیلاب و در سه نقطه مجاور عرصهها به عنوان شاهد اقدام به حفر پروفیل خاک گردید. 99 نمونه خاک در پنج عمق از پروفیلها جمعآوری شد و در آزمایشگاه از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی بررسی گردید. تجزیه و تحلیل نتایج با آزمون تی مستقل انجام شد. نتایج نشان داد که خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در عرصۀ پخش سیلاب بافق با شاهد تفاوت معنیداری نداشته است. در هرات در برخی پارامترها نظیر هدایت الکتریکی، واکنش اشباع خاک، کلسیم و پتاسیم در عمقهای محدودی تفاوت معنیداری داشته، ولی در مهریز در بیشتر پارامترهای شیمیایی مورد بررسی تفاوت معنیدار و روند کاهشی داشته است. نتایج بیانگر نفوذ بیشتر آب در منطقه مهریز و شستشوی عناصر خاک بوده، این در حالی است که در هرات نفوذ کمتر و در بافق از روند کاهشی بیشتری برخوردار بوده است.
جمال مصفایی؛ محمدرضا اختصاصی؛ امین صالح پورجم
چکیده
شناخت واحدهای زمینشناسی، یکی از مطالعات پایه و اساسی در بسیاری از علوم مختلف از جمله منابع طبیعی قلمداد میشود. در حال حاضر در مطالعات تفصیلی اجرایی و حتی تحقیقاتی منابع طبیعی، استفاده از نقشههای تولید شده توسط سازمان زمینشناسی، اساس مطالعات زمینشناسی را تشکیل میدهد. از طرفی طی سالهای اخیر، تکنولوژی سنجش از دور ...
بیشتر
شناخت واحدهای زمینشناسی، یکی از مطالعات پایه و اساسی در بسیاری از علوم مختلف از جمله منابع طبیعی قلمداد میشود. در حال حاضر در مطالعات تفصیلی اجرایی و حتی تحقیقاتی منابع طبیعی، استفاده از نقشههای تولید شده توسط سازمان زمینشناسی، اساس مطالعات زمینشناسی را تشکیل میدهد. از طرفی طی سالهای اخیر، تکنولوژی سنجش از دور بهعنوان یک ابزار جدید و کارآمد برای مطالعات زمینشناسی معرفی شده است که علاوه بر دقت مناسب، فواید دیگری از قبیل دسترسی به مناطق کوهستانی صعبالعبور یا غیرقابلدسترس دارد. هدف از این تحقیق، مقایسۀ صحت نقشههای زمینشناسی موجود و نقشههای حاصل از مطالعات دورسنجی و پردازش تصاویرETM+ ماهوارۀ لندست نسبت به واقعیتهای زمینی در حوزۀ آبخیز ورتوان قزوین است. بدین منظور پس از بررسی نقشههای موجود سازمان زمینشناسی، اقدام به تهیۀ نقشۀ زمینشناسی منطقه با استفاده از تکنیکهای مختلف پردازش تصاویر ماهوارهای و بارزسازی واحدهای سنگشناسی از طریق ترکیبات مختلف رنگمجازی (FCC)، تجزیه به مولفههای اصلی (PCA)، شاخص بهینه (OIF)، نسبتگیری طیفی(BR) شد که با توجه به تنوع سازندها و سنگهای مختلف در محدودۀ مطالعاتی، روشهای رنگمجازی و شاخص بهینه به ترتیب دارای بیشترین قابلیت برای تفکیک سازندها و سنگها بودند. ضریب کاپای معادل 39/0 بین نقشۀ حاصل از پردازش تصویری و نقشۀ زمینشناسی، گویای تطابق ضعیف بین دو نقشه است. بررسی صحت نقشهها بر اساس واقعیتهای زمینی، حاکی از صحت بیشتر نقشۀ پردازش تصویری (5/97%) نسبت به نقشۀزمینشناسی موجود (3/54%) است.
محمد عموزاد مهدیرجی؛ غلامعلی جلالی؛ عباس علیپور؛ محمد حسین پاپلی یزدی
چکیده
جنگلهای شمال کشور در طی سنوات گذشته بهدلیل دسترسی آسان، افزایش جمعیت و غیره توسط دخالتهای انسانی مورد تعرض قرار گرفته است. بررسی تغییرات کاربری یکی از روشهای اساسی در مدیریت و ارزیابی منابع طبیعی میباشد. تحقیق حاضر، در زیر حوزۀ بابلکرود به مساحت 14896 هکتار اجرا شد. جمعیت منطقه شامل روستاها، آبادیهای کوچک و برزگ بهمیزان ...
بیشتر
جنگلهای شمال کشور در طی سنوات گذشته بهدلیل دسترسی آسان، افزایش جمعیت و غیره توسط دخالتهای انسانی مورد تعرض قرار گرفته است. بررسی تغییرات کاربری یکی از روشهای اساسی در مدیریت و ارزیابی منابع طبیعی میباشد. تحقیق حاضر، در زیر حوزۀ بابلکرود به مساحت 14896 هکتار اجرا شد. جمعیت منطقه شامل روستاها، آبادیهای کوچک و برزگ بهمیزان 1521 خانوار میباشند. در این تحقیق نقشههای 3 دوره سالهای 1345 – 1373 و 1383، بدواً توسط نرم افزار Micro station تبدیلات لازم و نیز موزائیکسازی نقشههای مذکور تهیه و بعد از برش مرز حوزه، پردازش آنها در محیط نرم افزار AutoCAD انجام شد. تصاویر ماهوارهای land sat مربوط به 2013 پس از اصلاح انجام مراحل ژئورفرنس کردن در نرمافزار Erdas به محیط نرمافزار Arc GIS و Auto CAD وارد و لایههای مربوطه از آن استخراج گردید. سپس روند تغییرات کاربری اراضی و مصادیق زمینخواری اراضی ملی از طریق تغییر مساحت اراضی زراعی، اماکن مسکونی و گاوسراهای جدید، احداث جادۀ دسترسی، در هر دوره مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. نتایج به دست آمدۀ تحقیق نشان میدهد در دورۀ اول سال 1345 الی 73 بیشترین تغییر کاربری شامل تبدیل عرصۀ جنگل و مرتع به اراضی زراعی است. با توجه به نتایج حاصل تغییرات کاربری در طول دورۀ 47 ساله 1345 الی 1392 سطحی بهمیزان 413 هکتار، حدوداً معادل 3 درصد، از اراضی جنگلی و مرتعی به دیگر کاربریها تبدیل شدند، در نتیجه نرخ تغییر کاربری طی این دوره 8/8 هکتار در سال بدست آمد. نرخ تغییرات تعداد واحد دامداری و دیگر اماکن در جنگل 9 واحد در سال بود.
حمید رضا میرداودی؛ یونس عصری؛ غلامرضا گودرزی؛ علی فرمهینی
چکیده
مطالعۀ تنوع گونهای و بررسی روابط بین گیاهان، عوامل محیطی و آشفتگی نقش مهمی در مطالعۀ پویایی و مدیریت اکوسیستمها دارد. در این تحقیق تنوع گونههای گیاهی در ارتباط با تغییرات ارتفاعی و چرای دام، در امتداد یک شیب ارتفاعی 1000 متری در منطقۀ حفاظت شدۀ هفتاد قلۀ اراک مطالعه شد. الگوی تنوع زیستی با مقایسۀ شاخصهای غنای گونهای مارگالف، ...
بیشتر
مطالعۀ تنوع گونهای و بررسی روابط بین گیاهان، عوامل محیطی و آشفتگی نقش مهمی در مطالعۀ پویایی و مدیریت اکوسیستمها دارد. در این تحقیق تنوع گونههای گیاهی در ارتباط با تغییرات ارتفاعی و چرای دام، در امتداد یک شیب ارتفاعی 1000 متری در منطقۀ حفاظت شدۀ هفتاد قلۀ اراک مطالعه شد. الگوی تنوع زیستی با مقایسۀ شاخصهای غنای گونهای مارگالف، یکنواختی شلدون و تنوع شانون- واینر، در طبقات مختلف ارتفاعی با دامنۀ 100 متری مشخص شد. بررسی ارتباط پوششگیاهی با برخی از عوامل فیزیوگرافی (با تأکید بر ارتفاع از سطح دریا) و آشفتگی چرای دام، با استفاده از روش تحلیل تطبیقی متعارفی جزئی انجام شد. نتایج وجود یک همبستگی معنیدار بین ارتفاع از سطح دریا و چرای دام را نشان داد (01/0P<، 55/0R2=). همچنین نتایج نشان داد که تنوع و غنای گونهای از ارتفاعات پایینتر تا 2300 متر از سطح دریا افزایش ولی از دامنۀ ارتفاعی 2300 به بالا کاهش یافتند. این نتیجه در راستای تئوری اثر غالبیت میانه است. چرای شدید دام در ارتفاعات پایین منجر به تغییر پوششگیاهی به سمت گونههای یکساله و فرصتطلب شده است. مناطقی با چرای متوسط دام، بالاترین مقدار تنوعگونهای و مناطقی با شدت چرای زیاد و کم، کمترین تنوعگونهای را داشتند. این نتیجه در راستای تئوری آشفتگی متوسط است. یکنواختی گونهها نیز با افزایش شدت چرای دام افزایش یافت، هر چند که این تغییرات معنیدار نبود (05/0P>). بنابراین ارزیابی تنوع گونهای در طول شیبهای اکولوژیک، بدون در نظر گرفتن شدت چرای دام، قابل ارزیابی نیست.
غلامرضا زهتابیان؛ حسن احمدی؛ علی اکبر نظری سامانی؛ امیر هوشنگ احسانی؛ مهدی تازه
چکیده
دشت سرها ازجمله مهمترین واحدهای ژئومرفولوژی میباشند که به لحاظ فعالیتها انسانی و بهره برداری، بیشتر مورد توجه قرار میگیرند. تاکنون روشها و عوامل مختلفی نیز جهت طبقه بندی مناطق دشتی ارائه شده است. یکی از روشهای طبقه بندی که بیشتر در مطالعات منابع طبیعی در ایران مورد استفاده قرار میگیرد، تقسیم بندی واحد دشت سر به سه ...
بیشتر
دشت سرها ازجمله مهمترین واحدهای ژئومرفولوژی میباشند که به لحاظ فعالیتها انسانی و بهره برداری، بیشتر مورد توجه قرار میگیرند. تاکنون روشها و عوامل مختلفی نیز جهت طبقه بندی مناطق دشتی ارائه شده است. یکی از روشهای طبقه بندی که بیشتر در مطالعات منابع طبیعی در ایران مورد استفاده قرار میگیرد، تقسیم بندی واحد دشت سر به سه تیپ دشت سرلخت، اپانداژ و پوشیده میباشد که عوامل مختلف کمی و کیفی جهت تفکیک آنها از یکدیگر به کار گرفته میشود. در این تحقیق پارامترهای ژئومرفومتری کمی موثر در تفکیک لندفرمهای مختلف به منظور طبقه بندی تیپهای دشت سر، با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی و آنایز حساسیت، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفت. این پارامترها در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته و با استفاده از معادلات ریاضی و اعمال روابط مربوطه برروی مدلهای رقومی ارتفاعی، قابل محاسبه و استخراج میباشد. پارامترهای ژئومرفومتری مورد استفاده در این تحقیق شامل درصد شیب، انحنای سطح (Plan Curvature)، انحنای مقطع (Profile Curvature)، انحنای حداقل (Minimum Curvature)، انحنای حداکثر (Maximum Curvature)، انحنای متقاطع (Cross sectional Curvature)، انحنای طولی (Longitudinal Curvature) و انحنای گوسی (Gaussian Curvature ) میباشد. این پارامترها در یک منطقهای به وسعت 125000 هکتارو در 1500 نقطه محاسبه و سپس نتایج با نقشه واقعیت زمینی مورد مقایسه و واسنجی قرار گرفت. روش نمونه بردای در این تحقیق از نوع ابرمکعب لاتین (Latin Hyper cube) میباشد که به نوعی همان روش تصادفی – طبقه بندی شده میباشد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که مهمترین پارامترهای ژئومرفومتری موثر در طبقه بندی دشتهای مناطق بیابانی شامل انحنای حداقل و انحنای مقطع میباشد که دارای بیشترین میزان حساسیت در بین تیپهای مختلف دشتی میباشد. از طرف دیگر هرچه از شدت توپوگرافی منطقه کاسته میشود، نقش و اهمیت این عوامل نیز در تفکیک تیپهای دشتی کمرنگ تر میشود. بطوریکه بیشترین قابلیت این پارامترها در دشت سرهای لخت و کمترین کارایی آنها در دشت سر پوشیده میباشد.
الهام مشکوتی؛ حسن احمدی؛ علی اکبر نظری سامانی؛ محمد هادی داودی
چکیده
زمین لغزش در بسیاری از مناطق شیبدار به علت وجود سازندهای حساس، رطوبت و دیگر عوامل به صورت طبیعی و غیر قابل اجتنابی رخ میدهد. حوزه آبخیز طالقان نیز به علت وجود مساحت قابل توجهی از مارنهای میوسن مستعد زمین لغزش میباشد.با احداث سد مخزنی طالقان و ایجاد دریاچه سد، شرایط رطوبتی و اکولوژیکی منطقه متفاوت شده است. در این مقاله عوامل ...
بیشتر
زمین لغزش در بسیاری از مناطق شیبدار به علت وجود سازندهای حساس، رطوبت و دیگر عوامل به صورت طبیعی و غیر قابل اجتنابی رخ میدهد. حوزه آبخیز طالقان نیز به علت وجود مساحت قابل توجهی از مارنهای میوسن مستعد زمین لغزش میباشد.با احداث سد مخزنی طالقان و ایجاد دریاچه سد، شرایط رطوبتی و اکولوژیکی منطقه متفاوت شده است. در این مقاله عوامل مؤثر در ناپایداری دامنهها (عامل شیب، جهت، ارتفاع، سنگ شناسی، کاربری اراضی، فاصله از جاده و فاصله از دریاچه) بررسی و نقش آنها با روش رگرسیون خطی چند متغیره در دو محدوده بزرگ (شعاع 1500متری و بیشتر نسبت به دریاچه) وکوچک (فاصله 450 متری از دریاچه) ارزیابی شد. بدین دلیل ابتدا نقشه پراکنش زمین لغزشها با استفاده از عکسهای هوایی، ماهوارهای وعملیات میدانی تهیه شد. از تلاقی نقشه پراکنش و عوامل مؤثر دادههای لازم برای ارزیابی عوامل مؤثر و در نهایت پهنه بندی بدست آمد. دادههای اولیه در واحدهای مربعی100*100 متری تهیه شد. نتایج نشان داد که عامل فاصله از دریاچه در محدوده بزرگ تر تأثیری در لغزش نداشته؛ در حالی که با نزدیک شدن به دریاچه این عامل نقش داشت. در واقع دریاچه تأثیر محلی داشته و بیشتر تا شعاع 200 متری خود را مورد تأثیر قرار میدهد.
فاطمه عینلو؛ علی سلاجقه؛ آرش ملکیان؛ محسن احدنژاد
چکیده
توسعۀ شهری سبب گسترش سطوح نفوذناپذیر و متعاقب آن تغییر در هیدرولوژی شهری شده است. هدف از این تحقیق، بررسی اثر تغییر کاربری و توسعۀ شهری بر تغییرات دبی پیک رواناب در حوزۀ آبخیز شهری زنجان میباشد. بدین منظور، تصاویر TM ماهوارۀ لندست و عکسهای هوایی سالهای 1334، 1379 و 1391 با استفاده از نرم افزار IDRISI Selva و سیستم اطلاعات جغرافیایی پردازش ...
بیشتر
توسعۀ شهری سبب گسترش سطوح نفوذناپذیر و متعاقب آن تغییر در هیدرولوژی شهری شده است. هدف از این تحقیق، بررسی اثر تغییر کاربری و توسعۀ شهری بر تغییرات دبی پیک رواناب در حوزۀ آبخیز شهری زنجان میباشد. بدین منظور، تصاویر TM ماهوارۀ لندست و عکسهای هوایی سالهای 1334، 1379 و 1391 با استفاده از نرم افزار IDRISI Selva و سیستم اطلاعات جغرافیایی پردازش شده و نقشههای کاربری اراضی حاوی شش کاربری تهیه و روند تغییرات کاربری اراضی و توسعۀ شهری مشخص گردید. به منظور آنالیز رفتار هیدرولوژیکی و هیدرولیکی اثر سه دورۀ تغییر کاربری و توسعۀ شهری بر تغییرات دبی پیک رواناب، از مدل بارش رواناب SWMM استفاده گردید. پس از واسنجی مدل SWMM بر اساس وقایع بارش- رواناب مشاهداتی، نتایج واسنجی و صحت سنجی مدل، درستی و تطابق شبیهسازیهای مدل را تأیید کرد. نتایج روند تغییر کاربری و توسعۀ شهری حوزۀ آبخیز شهری زنجان نشان میدهد محدودههای شهری در سال 1391 نسبت به سالهای 1379 و 1334 به ترتیب با 59/22 و 88/923 درصد افزایش و در سال 1379 نسبت به سال 1334 با افزایش 06/543 درصدی همراه هستند. نتایج حاصل از مدل SWMM نشان میدهد توسعۀ شهری و تغییر کاربری اراضی و تبدیل آنها به سطوح شهری سبب افزایش دبی پیک رواناب شده بهطوری که میانگین تغییرات دبی پیک جریان در سال 1391 نسبت به سالهای 1379 و 1334 به ترتیب افزایش 85/96 و 52/475 درصدی را نشان میدهد و در سال 1379 نسبت به سال 1334، 288/194 درصد، افزایش در میانگین دبی پیک رواناب مشاهده میشود.
مریم ملک میرزایی؛ علی اکبر کریمیان
چکیده
بهرهبرداری و استحصال محصولات فرعی جنگلها و مراتع از دیرباز مورد توجه انسانها بوده است. امروزه نیز این محصولات نقشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در کشورهای دارای اکوسیستمهای جنگلی و مرتعی ایفا میکنند، بهطوریکه نادیده گرفتن و عدم توجه به آن میتواند معضلاتی در سطح کلان کشورها به دنبال داشته باشد. هدف از مطالعۀ ...
بیشتر
بهرهبرداری و استحصال محصولات فرعی جنگلها و مراتع از دیرباز مورد توجه انسانها بوده است. امروزه نیز این محصولات نقشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در کشورهای دارای اکوسیستمهای جنگلی و مرتعی ایفا میکنند، بهطوریکه نادیده گرفتن و عدم توجه به آن میتواند معضلاتی در سطح کلان کشورها به دنبال داشته باشد. هدف از مطالعۀ حاضر بررسی تأثیر بهرهبرداری بر تخریب جنگلها و مراتع بر اساس نگرش روستائیان میباشد. این تحقیق با استفاده از پرسشنامه به روش پیمایشی صورت گرفت و از شیوۀ نمونهگیری طبقهبندی شده با تخصیص متناسب برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد. 384 پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت. روایی ابزار تحقیق یعنی پرسشنامه، با استفاده از نظر متخصصین و کارشناسان مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن بر اساس آلفای کرونباخ 76/0 بهدست آمده است. جامعۀ آماری شامل تمام روستائیان بخش زرینآباد با جمعیت (6379) نفر و نمونۀ آماری بر اساس جدول مورگان 384 نفر بهدست آمد. نتایج نشان داد بین میزان برداشت محصولات فرعی و تخریب جنگلها و مراتع، رابطۀ مثبت و معنیداری وجود دارد (05/0 >P). همچنین نتایج نشان داد روستائیان نگرش مثبتی نسبت به تشکیل تعاونیهای مردمنهاد دارند. نتایج نشان داد تشکیل شرکتهای تعاونی بهرهبرداری، آموزش قبل از برداشت و نظارت کارشناسان در امر بهرهبرداری از محصولات فرعی جنگل و مرتع تأثیر معنیدار و مثبتی در کاهش تخریب این منابع دارد (05/0 >P). نتایج نیز نشان داد بین بهرهبرداری از محصولات فرعی جنگل و مرتع و درآمد و کاهش فقر از حد متوسط اختلاف معنیداری وجود دارد. با توجه به نیاز روستا نشینان جهت تأمین حداقلهای معیشت خود با استفاده از جنگل و مرتع در این زمینه نکتۀ اساسی نه جلوگیری از بهرهبرداری بلکه متوازن نمودن میزان بهرهبرداری از منابع با نظارت مستمر ارگانهای مرتبط و همچنین اقدام مؤثر در جهت تشکیل شرکتهای تعاونی بهرهبرداری از جنگل و مرتع زیر نظر ادارات مربوطه میباشد.
مهدی قربانی؛ جمیله سلیمی کوچی؛ پیام ابراهیمی؛ ساره راسخی
چکیده
مفهوم مدیریت مشارکتی امروزه به عنوان رویکردی کاربردی و نوین در مدیریت عرصههای طبیعی مطرح میگردد. این رویکرد ﻧﮕﺮشی ﺟﺎﻣﻊ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﻠﺐ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﻓﺮﺩﻱ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ذینفعان ﺟﻬﺖ دستیابی به مدیریت پایدار و توانمندی جوامع محلی میباشد. لذا شناسایی اثرگذارترین کنشگران در تصمیمات محلی گامی مهم در جهت تحقق این مهم است. هدف از این ...
بیشتر
مفهوم مدیریت مشارکتی امروزه به عنوان رویکردی کاربردی و نوین در مدیریت عرصههای طبیعی مطرح میگردد. این رویکرد ﻧﮕﺮشی ﺟﺎﻣﻊ ﺑﺮﺍﻱ ﺟﻠﺐ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﻓﺮﺩﻱ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﻲ ذینفعان ﺟﻬﺖ دستیابی به مدیریت پایدار و توانمندی جوامع محلی میباشد. لذا شناسایی اثرگذارترین کنشگران در تصمیمات محلی گامی مهم در جهت تحقق این مهم است. هدف از این پژوهش تعیین قدرتهای اجتماعی و ذینفعان کلیدی در دو بازۀ زمانی قبل و بعد از اجرای یک پروژه اجتماعمحور در شبکۀ ذینفعان محلی میباشد. این بررسی از طریق روش تحلیل شبکه و تکمیل پرسشنامه و مصاحبۀ مستقیم با اعضای گروههای کمیتۀ خرد توسعهۀ روستایی، در شهرستان سرایان استان خراسان جنوبی که تحت پوشش پروژۀ بینالمللی RFLDL قرار دارد، انجام شده است. بدین منظور پیوندهای اعتماد و مشارکت با استفاده از شاخصهای کمی در سطح خرد شبکۀ ذینفعان محلی مورد بررسی قرار گرفتند. این مقاله به تحلیل موقعیت افراد در گروههای توسعۀ محلی و تعیین کنشگران کلیدی به لحاظ اقتدار، نفوذ و واسطهگری در قبل و بعد از اجرای پروژۀ توانمندسازی پرداخته است. نتایج نشان میدهد که در مسیر قبل و بعد از اجرا، از میزان تمرکز شبکه کاسته شده است. میتوان ادعا نمود پروژۀ مذکور به نوعی میزان تمرکز در ساختار شبکه را کاهش داده و میزان اعتماد و مشارکت در شبکه روابط بین افراد تقویت شده است که این امر مطمئناً در استقرار مدیریت مشارکتی منابع طبیعی و توسعۀ روستایی نقش بهسزایی خواهد داشت.
شهرام یوسفی خانقاه؛ حسین آذرنیوند؛ محمدعلی زارع چاهوکی؛ محمد جعفری؛ حمید رضا ناصری
چکیده
استقرار پوشش گیاهی بهترین راه کنترل اراضی تخریب شده و در معرض خطر تخریب میباشد. با توجه به این که نهالکاری در مناطق خشک به دلیل محدویتهای اکولوژیکی بسیار پرهزینه میباشد کارشناسان به دنبال روشهایی هستند که درصد استقرار نهالها را افزایش داده و هزینههای نهال کاری را کاهش دهند. در این راستا استفاده صحیح از اصلاح کنندهها ...
بیشتر
استقرار پوشش گیاهی بهترین راه کنترل اراضی تخریب شده و در معرض خطر تخریب میباشد. با توجه به این که نهالکاری در مناطق خشک به دلیل محدویتهای اکولوژیکی بسیار پرهزینه میباشد کارشناسان به دنبال روشهایی هستند که درصد استقرار نهالها را افزایش داده و هزینههای نهال کاری را کاهش دهند. در این راستا استفاده صحیح از اصلاح کنندهها بسیار اهمیت دارد. منطقۀ مورد مطالعه در شهرستان نظرآباد در جنوب غربی استان البرز واقع شده است. در این تحقیق از اصلاح کنندههای بیوچار معدنی، قارچ های میکوریزی آربسکولار و پلیمر رزین اکریلیک هر کدام در چهار سطح در پای نهالهای قرهداغ استفاده شد. ویژگیهای خاک منطقه هنگام کشت اندازهگیری شد. بعد از گذشت یک سال با شمارش تعداد نهالهای زنده مانده، درصد استقرار برای هر تیمار محاسبه گردید. برآورد اقتصادی براساس هزینه-فایده محاسبه گردیده و برای هر تیمار به طور جداگانه محاسبه شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری در سطح 5 % بین اصلاح کنندهها و شاهد از نظر استقرار وجود دارد و میکوریز دارای بیشترین (70 %) و تیمارهای شاهد دارای کمترین (40 %) درصد استقرار بودند. از نظر اقتصادی تیمارهای میکوریز 100گرم، پلیمر 50گرم و بیوچار 250گرم به ترتیب بهینهترین تیمارهای هر اصلاح کننده بودند. با افزایش سطح استفاده از میکوریز درصد استقرار نهالها افزایش یافت ولی با افزایش سطح استفاده از پلیمر و بیوچار اثرات منفی آنها نمایان شد و درصد استقرار نهالها کاهش یافت. هر تیماری که استقرار نهالها را حداقل 10 درصد افزایش داد توجیه اقتصادی داشت یعنی فایدههای آن تیمار بیشتر از هزینههای آن برآورد شد.
اردوان قربانی؛ اردشیر پورنعمتی؛ زهره سادات قاسمی؛ علی اکبر شکوهیان
چکیده
هدف این تحقیق شناخت عوامل محیطی مؤثر بر پراکنش دو گونه Dactylis glomerata و Thymus kotschyanus در مراتع شهرستانهای خلخال و کوثر در بخش جنوبی استان اردبیل بوده است. از 111 مکان تعیین شده با استفاده از 5 پلات 1 متر مربعی در طول ترانسکت 40 متری به روش تصادفی- سیستماتیک نمونهبرداری انجام شد. در تمامی مکانها پارامترهای سطحی مرتع شامل درصد سنگ و سنگریزه، ...
بیشتر
هدف این تحقیق شناخت عوامل محیطی مؤثر بر پراکنش دو گونه Dactylis glomerata و Thymus kotschyanus در مراتع شهرستانهای خلخال و کوثر در بخش جنوبی استان اردبیل بوده است. از 111 مکان تعیین شده با استفاده از 5 پلات 1 متر مربعی در طول ترانسکت 40 متری به روش تصادفی- سیستماتیک نمونهبرداری انجام شد. در تمامی مکانها پارامترهای سطحی مرتع شامل درصد سنگ و سنگریزه، خاک لخت، لاشبرگ، و تراکم گونههای مورد مطالعهثبت شد. نمونهبرداری خاک از عمق 30 سانتیمتری خاک در هر ترانسکت انجام شد. خصوصیات خاک شامل اسیدیته، کربن آلی، پتاسیم، فسفر، هدایت الکتریکی، درصد شن، رس و سیلت اندازهگیری شد. برای بررسی تفاوت معنیداری بین اثرات عوامل محیطی بر حضور و عدم حضور گونههای مورد مطالعه، تجزیه واریانس یکطرفه انجام شد. برای مقایسه میانگین خصوصیات اندازهگیری شده از آزمون دانکن استفاده شد. برای تعیین درجۀ اهمیت متغیرهای اندازهگیری شده در پراکنش گونههای مورد مطالعه و تأیید گروهبندی مکانهای نمونهبرداری، از آنالیز تشخیص کانونیک استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که از لحاظ ارتفاع، شیب، دما، بارندگی، سنگ و سنگریزه، لاشبرگ، هدایت الکتریکی تفاوت معنیداری بین حضور و عدم حضور گونهها وجود دارد (01/0P<). گونۀ D.glomerataدر جهت شمالی و در سطوح با شیب، لاشبرگ، رس و مادۀ آلی بیشتر و گونۀ T.kotschyanus در دامنه غربی و در سطوح با شن، سنگ و سنگریزه و سیلت بیشتر رشد بهتری دارد. با توجه به نتایج حاصل از آنالیز تشخیص کانونیک، دو تابع به ترتیب 8/77 و 2/22 درصد و در مجموع 100 درصد از واریانس کل دادهها را توجیه کردند و به طور کلی 4/94 درصد موارد گروهبندی شده، بهدرستی طبقهبندی شدند. در کل نتایج تجزیه تشخیص کانونیک نشان داد که هدایت الکتریکی، لاشبرگ، بارندگی، دما و ارتفاع و همچنین خصوصیات مربوط به خاک مانند پتاسیم، سیلت و خاک لخت مهمترین عوامل مؤثر در پراکنش گونههای مورد مطالعه هستند. با توجه به نتایج میتوان در پیشنهاد این گونهها برای مدیریت، اصلاح و احیاء مراتع به طور مناسبتری تصمیمگیری نمود.
معصومه مقبل
چکیده
در ایستگاه های همدیدی داده های دمای اعماق خاک از بیشترین خلا آماری برخوردار است. از اینرو، در پژوهش حاضر تلاش شد تا علاوه بر ارزیابی تغییرات دمای اعماق مختلف خاک و توزیع مکانی و زمانی آن، دقت و عملکرد داده های باز تحلیل پایگاه ECMWFمورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. برای این منظور، داده های ایستگاهی دمای شش عمق از خاک مربوط به چهار ایستگاه ...
بیشتر
در ایستگاه های همدیدی داده های دمای اعماق خاک از بیشترین خلا آماری برخوردار است. از اینرو، در پژوهش حاضر تلاش شد تا علاوه بر ارزیابی تغییرات دمای اعماق مختلف خاک و توزیع مکانی و زمانی آن، دقت و عملکرد داده های باز تحلیل پایگاه ECMWFمورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. برای این منظور، داده های ایستگاهی دمای شش عمق از خاک مربوط به چهار ایستگاه در تهران در بازه زمانی (1997-2018) و در مقیاس ساعتی از سازمان هواشناسی کشور استخراج شد. ابتدا با استفاده از آزمون من-کندال روند تغییرات دمای اعماق خاک مورد بررسی قرار گرفت. همچنین توزیع مکانی-زمانی داده های اعماق خاک در تهران تعیین شد. علاوه براین، داده های شبکه بندی شده و باز تحلیل پایگاه ECMWF نسخه ERA5 برای محدوده مورد مطالعه دریافت و به فرمت عددی تبدیل شد. در ادامه، دقت و عملکرد داده های بازتحلیل با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی، خطای میانگین، خطای میانگین مطلق و خطای جذر میانگین مربعات تعیین شد. نتایج آزمون من-کندال نشان داد که دمای هر دو عمق خاک در هر چهار ایستگاه از روند افزایشی برخوردار است. ضریب همبستگی بین داده های ایستگاهی و باز تحلیل برای عمق اول 97/0و برای عمق دوم 95/0بدست آمد. به طور میانگین داده های باز تحلیل در عمق یک و برای ساعات 03، 09 و 15 به ترتیب به مقدار 20/0 ، 7/1 و 2/2 درجه سلسیوس حالت بیش برآوردی دارد. این مقدار در ساعات مختلف مورد بررسی برای عمق دوم شامل 8/0، 9/1 و 5/2 درجه سلسیوس است.
حسین محمد عسگری؛ شهرام خلیقی سیگارودی؛ پرویز ایران نژاد؛ حسن احمدی؛ آرش ملکیان
چکیده
برآورد غلظت ذرات گردوغبار به دلیل تأثیراتش بر سلامتی افراد جامعه، فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی، اکوسیستمهای خشکی و آبی و اثر بر متغیرهای هواشناسی از اهمیت بالایی برخورداراست. هدف از این مطالعه ارزیابی کارایی طرحواره عددی GOCART در شبیهسازی ذرات گردوغبار است. این طرحواره در بستر مدل تحقیقاتی پیشبینی وضع هوا (WRF) به اجرا درآمد. ...
بیشتر
برآورد غلظت ذرات گردوغبار به دلیل تأثیراتش بر سلامتی افراد جامعه، فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی، اکوسیستمهای خشکی و آبی و اثر بر متغیرهای هواشناسی از اهمیت بالایی برخورداراست. هدف از این مطالعه ارزیابی کارایی طرحواره عددی GOCART در شبیهسازی ذرات گردوغبار است. این طرحواره در بستر مدل تحقیقاتی پیشبینی وضع هوا (WRF) به اجرا درآمد. این مدل در سه شبکه با ساختار لانهای تودرتو به اجرا درآمد. شبکه اول از غرب آفریقا تا شرق آسیا بهمنظور در نظر گرفتن همه مناطق منشأ غبار، زیر شبکه دوم کشور ایران و زیر شبکه سوم استان خوزستان است. برای شرایط آغازین و مرزی میدانهای هواشناسی از دادههای 6 ساعته FNL استفاده شد. نتایج اولیه مدل حاکی از رطوبت سطحی بالا و همچنین برآوردهای نامناسب مدل برای ذرات گردوغبار PM10 بود. بدین منظور با در نظر گرفتن رطوبت سطحی کمتر از نقطه پژمردگی در مناطق بیابانی در ماههای گرم سال، محاسبه رطوبت اصلاح گردید. همچنین شاخص فرسایشپذیری با استفاده از رطوبت سطحی و سرعت آستانه فرسایش در مدل تعریف گردید و ضرایب شاخص موردنظر با استفاده از دادههای PM10 در ماههای تیر و دی سال 1387 که دارای بیشترین و کمترین مقادیر متوسط ماهانه بودند تنظیم گردید. درنهایت نتایج بهدستآمده از مدل اصلاحشده با دادههای PM10 ایستگاه محیطزیست اهواز برای یک دوره یکهفتهای در خرداد 1388 مورد ارزیابی قرار گرفت. تحلیلهای آماری نشاندهنده دقت بالای مدل در برآورد غلظت این ذرات میباشند.
ایوب مرادی؛ علی نجفی نژاد؛ مجید اونق؛ چوقی بایرام کمکی؛ مهرانگیز فولادی منصوری
چکیده
شیوههای بهرهبرداری اراضی، تخریب مناطق جنگلی و مرتعی، رهاسازی اراضی و توسعۀ مناطق مسکونی از جمله عواملی هستند که بر شدت جریان آب، شدت فرسایش و تولید رسوب اثر میگذارند. به همین دلیل آگاهی ازمیزان اثر تغییرات کاربری اراضی بر روی دبی و بار معلق یک ضرورت اجتنابناپذیر است. در مطالعۀ حاضر برای بررسی این اثرات از مدل نیمه توزیعی ...
بیشتر
شیوههای بهرهبرداری اراضی، تخریب مناطق جنگلی و مرتعی، رهاسازی اراضی و توسعۀ مناطق مسکونی از جمله عواملی هستند که بر شدت جریان آب، شدت فرسایش و تولید رسوب اثر میگذارند. به همین دلیل آگاهی ازمیزان اثر تغییرات کاربری اراضی بر روی دبی و بار معلق یک ضرورت اجتنابناپذیر است. در مطالعۀ حاضر برای بررسی این اثرات از مدل نیمه توزیعی SWAT در آبخیز گالیکش استان گلستان به مساحت تقریبی 39 هزار هکتار استفاده شد. مدل مذکور برای شبیهسازی، واسنجی و اعتبارسنجی و در نهایت بهینهسازی پارامترهای مؤثر بر دبی و بار معلق در یک دورۀ 27 ساله مورد استفاده قرار گرفت. نقشههای کاربری اراضی از سه تصویر ماهوارۀ لندست سالهای 1987، 2000 و 2013 تهیه شدند. در این مطالعه از روش SUFI2 برای واسنجی و اعتبارسنجی مدل استفاده شد. معیار ناش- ساتکلیف (NS) به عنوان تابع هدف در مرحلۀ واسنجی (1990- 2007) برای دبی و بار معلق به ترتیب 63/0 و 61/0 بهدست آمد که با توجه به دامنههای تفسیری مورد استفاده در تحقیقات گذشته، قابل قبول ارزیابی شد. برای بررسی اثر تغییرات کاربری اراضی بر مقدار رواناب و رسوب تمام ورودیهای مدل به غیر از کاربری اراضی ثابت فرض شد و نتایج نشان داد که تغییرات کاربری اراضی از سال 1987 تا 2013 موجب افزایش ارتفاع رواناب سطحی به میزان 40/1 میلیمتر و افزایش غلظت رسوب به میزان 2 تن در هکتار در سال شده است.
فائزه قاسم نژاد؛ مهدی فاضلی؛ ام البنین بذرافشان؛ محمد پروین نیا
چکیده
عدم قطعیت پایش خشکسالی بهوسیله شاخص استاندارد شدۀ جریان، بهطور عمده به انتخاب تابع توزیع احتمال وابسته است، چرا که توزیع مورد استفاده بر روی توصیف جریان تجمعی و نهایتاً خصوصیات خشکسالی مؤثر است. در این مقاله، تحلیل عدم قطعیت چهار تابع توزیع آماری در برآورد مشخصههای خشکسالی هیدرولوژیکی (شدت، مدت و فراوانی) در ایستگاه هیدرومتری ...
بیشتر
عدم قطعیت پایش خشکسالی بهوسیله شاخص استاندارد شدۀ جریان، بهطور عمده به انتخاب تابع توزیع احتمال وابسته است، چرا که توزیع مورد استفاده بر روی توصیف جریان تجمعی و نهایتاً خصوصیات خشکسالی مؤثر است. در این مقاله، تحلیل عدم قطعیت چهار تابع توزیع آماری در برآورد مشخصههای خشکسالی هیدرولوژیکی (شدت، مدت و فراوانی) در ایستگاه هیدرومتری حوزۀ آبخیز سد استقلال میناب طی دورۀ زمانی 30 و 49 ساله، در 6 مقیاس زمانی 3 تا 48 ماهه با استفاده از روش نمونهبرداری ابرمکعب لاتین بررسی گردید. به ازاء هر واقعه دبی متوسط ماهانه در ماه و سال مورد نظر، تعداد 50000 نمونۀ تصادفی تولید و حدود اطمینان بالا و پائین در سطح اعتماد 95 درصد برآورد و مشخصههای خشکسالی (شدت، مدت و فراوانی) به ازای هر مقیاس زمانی در توابع توزیع مختلف در دو دورۀ مذکور برای باند بالا و پائین بدست آمد. نتایج در بررسی طولانیترین تداوم و شدت خشکسالی نشان داد با افزایش مقیاس زمانی، شدت و مدت خشکسالی افزایش و فراوانی کلاسهای خشکسالی کاهش مییابد. بررسی تداوم و شدت خشکسالی در باند اطمینان مورد بررسی اختلاف معنیداری بین برآورد شدت و مدت خشکسالی توابع در مقیاسهای مورد بررسی را نشان نداد، اما در مورد فراوانی خشکسالی در کلاسهای توصیفی، بین توابع نرمال با ویبول و گاما در مقیاس کوتاه مدت (3 و 6 ماهه) اختلاف معنیداری وجود داشت. نتایج نشان داد از نظر شدت و مدت خشکسالی، تابع نرمال، مقیاس زمانی 24 ماهه و دورۀ زمانی کوتاه مدت 30 ساله دارای بالاترین عدم قطعیت برآورد خشکسالی هیدرولوژیکی است. در نهایت توصیه میشود، چنانچه از طول دورۀ مختلف در مقیاسهای زمانی مختلف با توابع احتمال استفاده میگردد، کاربر SRI از تفاوتهای عددی آنها آگاهی داشته و متناسب با عدم قطعیت موجود در آن، اقدام به برنامهریزی و تصمیمگیری در زمینۀ مدیریت منابع آب نماید.
خالد اوسطی؛ علی سلاجقه؛ محمد مهدوی؛ پاول کوئنیگر؛ کامران چپی؛ آرش ملکیان
چکیده
با جدیترشدن مسئلة تغییر اقلیم و آثار احتمالی آن بر سیستمهای منابع آب، طراحی و اجرای برنامههای مدیریتی، با فرض شرایط هیدرولوژیکی ثابت، میتواند مدیریت و برنامهریزی را با چالش جدی در پیشبینی دقیق نیازهای آتی روبهرو کند. بر این اساس، در مطالعة حاضر تلاش شده است روند تغییرات متغیرهای هیدرواقلیمی در ایستگاههایی با ...
بیشتر
با جدیترشدن مسئلة تغییر اقلیم و آثار احتمالی آن بر سیستمهای منابع آب، طراحی و اجرای برنامههای مدیریتی، با فرض شرایط هیدرولوژیکی ثابت، میتواند مدیریت و برنامهریزی را با چالش جدی در پیشبینی دقیق نیازهای آتی روبهرو کند. بر این اساس، در مطالعة حاضر تلاش شده است روند تغییرات متغیرهای هیدرواقلیمی در ایستگاههایی با آمار طولانیمدت در سراب کرخه، با استفاده از روش «من- کندال اصلاحشده برای اثر خودهمبستگی»، سریهای روزانة دما، بارش و دبی بررسی شود. بیشتر متغیرهای دما روند افزایشی داشت و نتایج بررسیِ بارش نیز دارای تفاوتهای مکانی بود. به طور کلی، روند کاهشی برای جریان در منطقه مشاهده شد و این تغییرات در جریانهای پایه شدیدتر بود. روند کاهشی میانة دبی سالانه در ایستگاه هولیلان در سطح ده درصد معنیدار شد. بارش سالانه، تعداد روزهای بارانی و تعداد روزهایِ با بارشِ بیش از 10 میلیمتر همبستگیِ معنیدارِ بیشتری با متغیرهای جریان نشان دادند. بررسی روابط دبی ماهانه با متغیرهای بارش و دما در ایستگاههای مورد بررسی نشاندهندة تأخیرِ واکنش سیستم به ورودیهاست؛ این موضوع میتواند به تأخیرِ ذوب برف یا عبور جریان از مسیرهای آبی دیگر، مانند آب زیرزمینی، مربوط باشد. بخشی از تغییراتِ متغیرهای جریان، بهویژه در دبیهای پایه، کاملاً با بارش توجیه نمیشود و میتواند از تغییرات دما یا عواملی مانند افزایش بهرهبرداری از آب زیرزمینی متأثر باشد.
کامران کریمی؛ غلامرضا زهتابیان؛ مرزبان فرامرزی؛ حسن خسروی
چکیده
سنجشازدور فناوری کلیدی برای ارزیابی وسعت و مقدار تغییرات پوشش اراضی است که اطلاع از این تغییرات بهعنوان اطلاعاتپایه برای برنامهریزیهای مختلف اهمیت ویژهای دارد. در این بررسی تغییرات کاربری اراضی طی 24 سال گذشته بررسی شد و امکان پیشبینی آن در آینده با استفاده از مدل زنجیرۀ مارکوف منطقه دشت عباس مورد ارزیابی قرار گرفت. ...
بیشتر
سنجشازدور فناوری کلیدی برای ارزیابی وسعت و مقدار تغییرات پوشش اراضی است که اطلاع از این تغییرات بهعنوان اطلاعاتپایه برای برنامهریزیهای مختلف اهمیت ویژهای دارد. در این بررسی تغییرات کاربری اراضی طی 24 سال گذشته بررسی شد و امکان پیشبینی آن در آینده با استفاده از مدل زنجیرۀ مارکوف منطقه دشت عباس مورد ارزیابی قرار گرفت. در این پژوهش، تصاویر سنجندههای TM لندست 4، ETM+ لندست 7 و OLI لندست 8 به ترتیب برای سالهای 1368، 1382 و 1392 به همراه نقشههای توپوگرافی و پوشش منطقه استفاده شد. تصاویر هر سه مقطع زمانی به پنج طبقۀ کاربری اراضی: مرتع، کشاورزی (اعم از آبی و دیم)، مسکونی، بستر رودخانه و بایر طبقهبندی شدند. بنا بر نتایج، کشاورزی پویاترین کاربری موجود در منطقه است وسعت آن طی 1368 تا 1392 روندی صعودی را در پی داشته است بهطوریکه مقدار 4337 هکتار (7/12 درصد) به این اراضی افزوده شده است. روند تغییرات کاربری مرتع نیز طی 1368 تا 1392 روندی نزولی بوده که موجب کاهش 6/6573 هکتار (3/19 درصد) از این طبقه شده است. نتایج حاصل از آنالیز زنجیرهی مارکوف در دوره 1368 تا 1382 برای کالیبراسیون مدل و از نقشههای سالهای 1382 تا 1392 و ماتریس آن برای پیشبینی تغییرات کاربری اراضی سال 1402 نشاندهنده ضریب کاپای 80% است. بر این اساس در سال 1402، 1/49% از منطقه را طبقه کشاورزی و 1/10% منطقه را نیز پوشش مرتع تشکیل میدهند که بیانگر تغییرات کاربریها به سمت کاربری کشاورزی است.
مهوش غلامی؛ کریم سلیمانی؛ اسماعیل نکویی قاچکانلو
چکیده
زمین لغزش به عنوان یکی از مخاطرات طبیعی مهم هر ساله موجب خسارات مالی، جانی و تخریب منابعطبیعی میشود. هدف این تحقیق مقایسۀ سه مدل وزن شواهد، نسبت فراوانی و دمپستر-شیفر در حوضۀ آبخیز ساری-کیاسر است. در ابتدا، دادههای 105 زمین لغزش رخ داده در منطقه بر اساس عکسهای هوایی 1:25000 و مطالعات میدانی جمعآوری گردیده و این فهرست به دو قسمت ...
بیشتر
زمین لغزش به عنوان یکی از مخاطرات طبیعی مهم هر ساله موجب خسارات مالی، جانی و تخریب منابعطبیعی میشود. هدف این تحقیق مقایسۀ سه مدل وزن شواهد، نسبت فراوانی و دمپستر-شیفر در حوضۀ آبخیز ساری-کیاسر است. در ابتدا، دادههای 105 زمین لغزش رخ داده در منطقه بر اساس عکسهای هوایی 1:25000 و مطالعات میدانی جمعآوری گردیده و این فهرست به دو قسمت 75 درصد برای پهنهبندی و 25 درصد برای اعتبارسنجی تقسیم شد. سپس، 17 پارامتر مؤثر در زمین لغزش شامل فاکتورهای زمین شناسی، ژئومورفولوژیکی، هیدرولوژیکی و انسانزاد فراهم گردید. مهم ترین فاکتورها در رخداد زمین لغزش در منطقۀ بارش، شیب و پوشش گیاهی هستند. نتایج اعتبارسنجی به صورت درصد مساحت زیر منحنی تجمعی (AUC)نشان میدهد که نرخ موفقیت مدلهای وزن شواهد و نسبت فراوانی و دمپستر-شیفر به ترتیب 05/92 و05/92 و 31/91 درصد و نرخ پیشبینی به ترتیب 72/92 و 73/92 و 44/85 درصد است. نتایج نشان میدهد که از نظر دقت مدل بهکار رفته براساس نرخ موفقیت سه مدل در گروه عالی (9/ - 1) قرار میگیرند. همچنین نرخ موفقیت بر اساس نرخ پیشبینی مدلهای وزن شواهد و نسبت فراوانی در گروه عالی (9/ - 1) و مدل دمپستر-شیفر در گروه خوب (8/0-9/0) قرار میگیرند. نتایج بهدست آمده بیانگر این است که مدلهای وزن شواهد و نسبت فراوانی مدلهای کارامدتری نسبت به مدل دمپستر-شیفر در منطقه هستند